پنجشنبه ۲۹ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۳۹ - Jul 20, 2006
تلاش كارآگاهان تهران و كرج و مأموران بسيج مشكين دشت موجب شد
اعتراف به ۲ جنايت توسط عاملان سرقت مرگبار
007353.jpg
007356.jpg
بازپرس ولي الله حسيني
گروه حوادث- آزاده مختاري: عاملان سرقت مرگبار طلافروشي بومهن كه در جريان آن شاگرد مغازه با شليك گلوله جان باخته بود، در مراحل اوليه بازجويي پليسي اعتراف كردند كه چندي پيش از اين جنايت نيز مردي را در يكي از شهرهاي شمالي كشور به قتل رسانده اند.
سرقت مرگبار از طلافروشي بومهن
ساعت ۱۵ و ۴۵ دقيقه روز يكشنبه پرايد مشكي رنگي با سه سرنشين مقابل طلافروشي امين در منطقه بومهن متوقف شد. زني ميانسال كه در صندلي عقب خودرو جاي گرفته بود، بعد از هماهنگي با ديگر همراهانش خودرو را ترك كرده و به سوي طلافروشي حركت كرد.
با ورود زن به مغازه مجتبي (شاگرد مغازه) و محسن (پسر صاحب مغازه) خود را آماده پاسخگويي به وي كردند. دو مرد مسلح به كلت كمري بدون درنگ وارد مغازه شدند و سرقت مرگبار آغاز شد. مردان مسلح فرياد كشيدند كه طلاجات را بر روي ميز بگذاريد ولي محسن و مجتبي با شجاعت حاضر به انجام درخواست آنان نبودند و به مقاومت پرداختند. دقايقي كوتاه طول نكشيده بود كه شليك يك گلوله به سينه مجتبي باعث مجروح شدن شاگرد طلافروشي و مرگ او شد.
سارقان كه با انگيزه اي مبهم وارد طلافروشي شده بودند بدون سرقت طلاجات محسن را نيز از ناحيه پهلو مجروح كرده و از محل گريختند. رفتار مهاجمان آن قدر تند و سريع بود كه اهالي نتوانستند جلوي فرار آنان را بگيرند و آنها سوار بر خودرو پرايد مشكي رنگ خود متواري شدند.
آغاز تحقيقات پليسي
دقايقي بعد از فرار سارقان مسلح، پليس در جريان وقوع اين حادثه تلخ قرار گرفت. تيمي از كارآگاهان اداره يكم و دهم اداره آگاهي تهران بزرگ براي انجام تحقيقات لازم به محل حادثه اعزام شدند. بازپرس ولي الله حسيني رئيس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران نيز با حضور در محل، دستورات لازم را براي بررسي صحنه جرم صادر كرد.
در بررسي صحنه جنايت معلوم شد سارقان با اين كه امكان ربودن طلاجات بيشتري را داشتند به سرقت مختصري دست زده اند.در بازرسي بدني مقتول يك سكه عتيقه كشف شد كه سرنخ مهمي درباره انگيزه سارقان به شمار مي رود. در حالي  كه تنها شاهد حادثه به  دليل جراحت توانايي پاسخگويي به پليس را نداشت كارآگاهان اداره يكم و دهم آگاهي در تيم هاي جداگانه پرونده سرقت مسلحانه و قتل اين متهمان فراري را زير نظر بازپرس ولي الله حسيني ادامه دادند تا اين كه وضعيت جسمي محسن بعد از انجام عمل جراحي كمي بهبود يافت و توانست در روي تخت بيمارستان چهره فرضي سارقان مسلح را ترسيم كند.
كارآگاهان با بررسي چهره هاي ترسيم شده دريافتند كه با سه سارق مسلح حرفه اي كه يكي از آنها زني به نام مريم است كه چند ماه قبل با وثيقه آزاد شده است كه با شناسايي وثيقه گذار در شرق تهران شناسايي شد، مواجه هستند.
دستگيري و اعتراف متهمان
به ارتكاب دو قتل
در حالي  كه كارآگاهان پايتخت پيگير ماجرا بودند مأموران بسيج منطقه مشكين دشت در پي مشكوك شدن به سه سرنشين يك خودرو پرايد مشكي رنگ مأموران كلانتري ۲۹ مشكين دشت را در جريان ماجرا قرار دادند. پليس كلانتري ۲۹ به مأموران بسيج پيوسته و طي يك عمليات غافلگيرانه اقدام به بازداشت سه سرنشين آن خودرو كردند كه همين موضوع راز جنايت فجيع در بومهن را گشود.
ولي الله حسيني بازپرس هفتم دادسراي امور جنايي تهران در خصوص آخرين بررسي هاي صورت گرفته درباره اين پرونده به همشهري گفت: «چند روز قبل از وقوع سرقت مرگبار از طلافروشي، يك خودرو پرايد مشكي رنگ در منطقه ستارخان تهران به سرقت رفته بود كه در بررسي هاي اوليه دريافتيم كه سارقان طلافروشي با استفاده از خودرو مسروقه به طلافروشي دستبرد زده و متواري شده اند. بدين ترتيب دستور توقف خودرو مسروقه به گشت هاي پليس داده شد تا اين كه عصر روز ۲۷ تير ماه مأموران بسيج منطقه مشكين دشت در حين گشت زني در حوزه استحفاظي خود به سرنشينان يك خودرو مشكي رنگ كه كنار بوستاني در اين منطقه متوقف شده بود مظنون شده و بعد از بازجويي از آنان متوجه شدند خودرو آنان مسروقه است و به اين ترتيب سه سرنشين آن به  نام هاي مريم، يوسف و مجتبي بازداشت شوند. چهره رنگ پريده و سخنان ضدونقيض آنان باعث شد مأموران مطمئن شوند كه اين سه متهم ارتكاب جرايمي مهمتر از سرقت يك خودرو را در پرونده خود دارند و به اين ترتيب مريم كه ۲۶ سال سن دارد به همراه مجتبي ۲۵ ساله و يوسف ۳۶ ساله به اداره آگاهي كرج انتقال يافتند.
متهمان در چند مرحله بازجويي هاي فني و تخصصي پليس آگاهي كرج لب به اعتراف گشوده و ضمن اعتراف به حمله مرگبار به طلافروشي بومهن به ارتكاب يك قتل ديگر در يكي از شهرهاي شمالي كشور كه در جريان سرقتي مسلحانه رخ داده بود اعتراف كردند.
روز گذشته سردار زارعي فرمانده انتظامي استان تهران نيز در خصوص اين خبر گفت: اين سه تن در جريان بررسي هاي انجام شده معترف شده اند حدود يك ماه و نيم پيش از دستگيري نيز سرقت ناكامي در گلپايگان داشته اند.
سرقت هاي دختر فراري
سردار زارعي در ادامه افزود: مريم كه دختر فراري است، شب ها در يكي از پارك هاي تهران داخل چادري خوابيده و به گفته خودش در طول روز همراه مجتبي به دنبال طراحي نقشه و شناسايي محل هاي سرقت بودند.
تحقيقات بيشتر بر روي اين پرونده زير نظر بازپرس ولي الله حسيني توسط پليس جنايي تهران ادامه خواهد يافت.

در ارتفاعات دماوند
سقوط كايت جان زن اهل اسلواني را گرفت
گروه حوادث - يك كايت سوار زن اهل اسلواني در ارتفاعات چنار شرق دماوند سقوط كرد و پس از انتقال به بيمارستان جان باخت.
به گزارش همشهري، اين حادثه ساعت هفت عصر روز سه شنبه در كوه هاي دماوند اتفاق افتاد. در اين حادثه دلخراش زن جواني به نام موجكاسوهان اهل اسلواني در حالي كه با يك پاراگلايدر در حال پرواز بود سقوط كرد.
پاسدار محمود محمدي - رئيس پليس ۱۱۰ دماوند روز گذشته با اعلام اين خبر به همشهري گفت: اين زن ۳۰ ساله كه به همراه همسرش براي مدتي به ايران آمده بودند، براي تفريح به ارتفاعات دماوند رفته كه عصر سه شنبه در حالي كه در منطقه چنارشرق دماوند قصد كايت سواري داشتند موجكا سوار بر پاراگلايدر شده و پس از دقايقي به دلايل نامعلوم سقوط كرد. با اطلاع اين موضوع بلافاصله ماموران امداد و پليس در محل حضور يافتند و اين زن كايت سوار را به بيمارستان سوم شعبان دماوند انتقال دادند. اما تلاش براي نجات وي بي نتيجه ماند و او در بيمارستان به دليل شدت جراحات وارده جان باخت.
محمدي در پايان افزود: هم اكنون جسد اين زن اهل اسلواني در بيمارستان است و رايزني هايي در اين خصوص با سفارت اسلواني براي انتقال جسد وي صورت گرفته است. همچنين تيمي از كارشناسان در حال بررسي علت اين حادثه دلخراش هستند.
يكي از شاهدان كه اين زوج را همراهي مي كرد در مورد اين حادثه گفت: اين زوج پاراگلايدر سوار كه سابقه طولاني در پرواز دارند به قصد پرواز در چند شهر مختلف ايران از جمله تهران و يزد به ايران مسافرت كرده بودند كه عصر ۲۷ تيرماه در اولين پرواز خود در سايت پروازي آبسرد دماوند پس از سه ساعت پرواز دچار حادثه شدند.
وي ادامه داد: اين زن بيش از ۱۰ سال سابقه پرواز با پاراگلايدر را داشته و عصر روز حادثه در يك عمليات آكروباتيك در ساعت ۱۹ به زمين خورد كه پس از چند ساعت به دليل مرگ مغزي جان باخت.

با تلاش كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ
آزادي پسر ۱۶ ساله بعد از پنج ماه اسارت
گروه حوادث- با تلاش كارآگاهان تهران و اروميه پسر ۱۶ ساله بعد از ۵  ماه اسارت آزاد شد.
به گزارش همشهري، روز گذشته سرهنگ حسين خوئيني، معاون اداره آگاهي تهران بزرگ در توضيح ماجراي آدم ربايي گفت: هشتم بهمن  سال ،۸۴ والدين پسر ۱۶ ساله اي به نام علي به اداره آگاهي شهرستان اروميه مراجعه كردند و خبر ربوده شدن پسرشان توسط آدم ربايان ناشناس را اعلام كردند.
به گفته والدين اين نوجوان ،وي از مسير مدرسه توسط مردان ناشناس ربوده شده و آدم ربايان طي تماس تلفني با خانواده اش از آنان طلب ۳۵۰ ميليون تومان كرده بودند. آدم ربايان از پدر علي كه مالك يك سردخانه در شهرستان اروميه است خواستند مبلغ درخواستي آنها را به يك حساب بانكي در كشور اسپانيا حواله كند. با شكايت خانواده كودك كارآگاهان بلافاصله عمليات پليسي خود را براي شناسايي آدم ربايان آغاز كردند.
در حالي كه بررسي ها نشان مي داد تماسهاي صورت گرفته از سوي آدم ربايان از تهران صورت مي گيرد اين احتمال كه ممكن است پسر نوجوان به تهران انتقال داده شده باشد قوت گرفت.
پليس تحقيقات خود را ادامه داد تا اين كه با بررسي اطلاعات پليس معلوم شد فردي كه با خانواده علي در تماس است در تماسهاي تلفني خود از يك باجه تلفن عمومي در جاده مخصوص كرج مقابل يكي از كارخانه هاي مواد شوينده تماس مي گيرد.
محل مورد نظر تحت نظارت پليس قرار گرفت و در نهايت كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ، عصر روز سه شنبه اين فرد به نام نادر را در حال تماس تلفني در همان باجه تلفن همگاني بازداشت كردند. نادر در مراحل بازجويي ضمن اعتراف به همكاري با گروگانگير اصلي گفت: «خواهرزاده ام به نام هوشنگ عامل اصلي آدم ربايي است و اكنون علي را در خانه اي در محله هشت شهريور اروميه مخفي كرده است.»
با اطلاع موضوع به كارآگاهان پليس اروميه مأموران طي يك عمليات غافلگيرانه وارد مخفيگاه هوشنگ شده و او را دستگير كردند و جوان گروگان در حالي كه پنج ماه تمام زنجير شده در يك اتاق تاريك محبوس بود و آثار ضرب و جرح بر روي بدنش نمايان بود نجات يافت.

پرونده پرماجراي يك قتل به آگاهي پاكدشت بازگشت
007359.jpg
پرونده قتل مرد جواني كه دوست خود را در نزاعي خونين به خاطر يك زن صيغه اي به قتل رسانده بود، براي بررسي هاي بيشتر به آگاهي پاكدشت ارجاع شد.
به گزارش همشهري، در اين پرونده راننده ۳۷ ساله اي به نام قربان متهم است كه ششم فروردين ،۸۴ دوست جوان خود به نام مهدي را با ضربه چاقو در پاكدشت به قتل رسانده است. ماجراي اين حادثه زماني در دستور كار پليس جنايي پاكدشت قرار گرفت كه مأموران حراست بيمارستاني از وقوع قتل يك جوان بر روي تخت بيمارستان گزارش دادند.
كارآگاهان پليس جنايي پاكدشت در نخستين بررسي ها متوجه شدند مقتول به نام مهدي لحظاتي قبل از مرگ توسط فردي با يك ميني بوس به بيمارستان انتقال يافته است.با شناسايي راننده ميني بوس به نام قربان وي در بازجويي ها به قتل اعتراف كرد و مدعي شد شب حادثه وقتي براي ملاقات همسر صيغه اي ام به خانه اش رفتم متوجه شدم دوستم مهدي هم در خانه آنهاست. سر همين موضوع با او درگير شدم. با اين اعترافات پرونده براي رسيدگي به شعبه ۷۱ كيفري استان تهران ارجاع شد.
قاضي عزيز محمدي و ۴ قاضي مستشار در دو جلسه دادگاه به بررسي اين پرونده كه در آن متهم مدعي شده بود گلرخ در زمان جنايت در صيغه وي بوده است پرداخت. روز گذشته در سومين جلسه محاكمه اين متهم قاضي عزيز محمدي با احضار زن صيغه اي به نام گلرخ و مرد عاقد به بررسي ماجراي جنايت پرداخت.
در ابتداي جلسه محاكمه مرد عاقد كه گلرخ را به عقد موقت مهدي (قرباني) و قربان (عامل جنايت) درآورده بود در جايگاه قرار گرفت و عنوان كرد: يك ماه بعد از اينكه از صيغه مهدي و گلرخ مي گذشت زن جوان با مرد جوان ديگري به دفترخانه ام آمد و مدعي شد مهدي به ژاپن رفته و ديگر باز نمي گردد به همين خاطر مي خواهد به صيغه قربان درآيد. وقتي از گلرخ صيغه نامه اش را خواستم او گفت مهدي آن را پاره كرده است. من نيز با تصور آن كه وي راست مي گويد او را صيغه كردم. اما پس از چند روز هنگامي كه مادر قربان به دفترخانه ام آمد و با التماس از من يك نامه مبني بر اين كه قربان و گلرخ صيغه هستند گرفت متوجه شدم مهدي به قتل رسيده است.
در ادامه جلسه دادگاه زن جوان در مورد نحوه آشنايي خود با مهدي مدعي شد: مدت كوتاهي بود كه از همسرم جدا شده بودم، كه فهميدم مهدي مي خواهد مرا صيغه كند. من هم قبول كردم. اما مهدي دلش نمي خواست خانواده اش متوجه ماجرا شوند.مدتي از عقدمان نگذشته بود كه مهدي به يكباره ديگر به خانه ام نيامد. چون احساس كردم او به خارج رفته پيشنهاد قربان را براي صيغه پذيرفتم و هفتم اسفند ماه ۸۳ به عقد وي درآمدم. گلرخ درخصوص نحوه وقوع جنايت خطاب به پنج قاضي گفت: مدتي قبل از حادثه مهدي به خانه مان آمد و ماجرا را به او گفتم. او به من تبريك گفت و رفت تا اين كه شب حادثه مجدداً به خانه مان آمد تا عيد را به مادرم تبريك بگويد. ساعتي نگذشته بود كه ناگهان قربان سر رسيد و وارد خانه شد و وقتي مهدي را ديد شروع به كتك زدن من كرد. مهدي عصباني شد و به طرف قربان حمله ور شد. در آن لحظه بود كه قربان چاقويي كه مادرم با آن سبزي پاك مي كرد را برداشت و يك ضربه به قلب مهدي زد. بعد هم او را به بيمارستان برد.
در ادامه جلسه دادگاه قضات از مرد عاقد درخواست كردند تا مدارك مربوط به صيغه نامه هاي جوان مقتول و متهم به قتل را به دادگاه ارائه كند اما او بيان كرد مدارك باطله شده بود و آنها را دور ريخته ام.به اين ترتيب، قاضي عزيز محمدي و مستشاران با اعلام ختم جلسه دادگاه دستور بررسي هاي بيشتر را صادر كردند و به اين ترتيب پرونده بار ديگر به پاكدشت ارجاع شد.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |