يكشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۵
گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمين سيد جمال الدين دين پرور رئيس بنياد نهج البلاغه - بخش پاياني
امام همه زمان ها
گروه انديشه:در نخستين بخش گفت وگو با رئيس بنياد بين المللي نهج البلاغه به مسايل و دشواري هايي كه بر سر راه پژوهش در زبان و محتواي نهج البلاغه وجود دارد اشاره شد، آن گاه پيرامون معضلات ترجمه كلام امام علي (ع) سخن رفت. اينك بخش پاياني گفت وگو را كه اختصاص دارد به ارزيابي برخي ترجمه هاي نهج البلاغه و در نهايت سير فعاليت هاي بنياد نهج البلاغه مي خوانيم.
امير المؤمنين كاري به شكل و ابزار زندگي ندارند به طور كلي در اسلام و قوانين فرهنگي اسلامي به اين ظروف و اين ابزار و وسايل تكيه نمي شود
002475.jpg
002478.jpg
* در چند سال اخير با چند ترجمه نو مواجه هستيم. قطعاً به اينها مراجعه كرده ايد و ديده ايد كه اين ترجمه ها چند قدم از ترجمه هاي قبلي جلوتر بودند. مثلاً ترجمه فيض الاسلام يك ترجمه تحقيقي و توضيحي بسيار قديمي است كه مثل ترجمه قرآن آقاي الهي قمشه اي از قرآن به كار عامه مردم مي آيد. اين كه ما در هر ترجمه جديد بايد يك قدم به جلو برويم و نگرش جديدي در باب زبان ارائه بدهيم، به نظر يك اصل است. مي توانيد به ارزيابي ترجمه هايي كه اخيراً اتفاق افتاده بپردازيد؟
- ما امروزه اصطلاحات، ضرب المثل ها و الفاظي داريم كه شايد ده سال پيش نداشتيم. از اين رو بايد در ترجمه كلمه ها فضا و زمان را در نظر بگيريم، والا كار تجاري مي شود. در ترجمه مرحوم آقاي دشتي كه الان خيلي بر سر زبانهاست و چاپ هاي زيادي از آن شده تا حدودي شايد اين مطلب صادق باشد. ولي نكته اي كه به نظرم مقداري از آن كار مي كاهد پاورقي هايي است كه خيلي جالب نيست؛ يعني اگر به انسان يا اعضاي بدن اشاره اي شده در پاورقي آورده شده كه اين اشاره به علم فيزيولوژي دارد و... نمي توان هر كلمه اي را كه ديديم، بگوييم در اينجا اشاره به جامعه شناسي دارد.
اين كار مقداري از ارزش و عظمت پژوهش مي كاهد و براي كساني كه با مسائل علمي آشنا هستند ارزش كار را پايين مي آورد. كار ديگري كه در اين زمينه انجام شد، از دكتر آيتي بود. دكتر آيتي كه هم سابقه حوزه و علوم عربي و ادبيات عرب را دارد و هم به زبان و ادب فارسي مسلط است،ما از ايشان خواهش كرديم كه ترجمه كنند و ايشان هم پذيرفتند و ترجمه كردند.
بعداً از ايشان اجازه گرفتيم گروهي را تشكيل بدهيم تا اين ترجمه را بررسي كنند. ما گروهي از كساني را كه در ادبيات امروز وارد بودند دعوت كرديم و كار ايشان را بررسي كرديم و در موارد زيادي اصلاحاتي را انجام دادند. خوب اين كاري است كه به نظر مي رسد نسبت به ترجمه هاي ديگر مزيت دارد؛ يعني هم خود مترجم به زبان آشناست و هم خود وي نويسنده است و هم گروه ادبيات، سرمايه گذاري كردند و يك ويرايش علمي و ادبي از آن انجام دادند.
* آيا چاپ آن در انحصار بنياد است؟
- نه خير! اين كار را ما به دفتر نشر واگذار كرديم. چاپ و توزيعش دست آنهاست.
* اين مسائلي كه فرموديد بيشتر مربوط به ميراث مكتوب است؛ يعني چيزي كه به صورت نوشته از امام علي(ع) مانده است. ولي در واقع ادعايي كه ما داريم اين است كه ائمه هدي(ع) براي پيروانشان و علاقه مندانشان جداي از اينكه يك سيستم براي حكومت و مديريت جامعه دارند، براي آدمهاي معمولي هم زندگي سازند. اكثراً با اين مسأله مواجه بوديم كه انسان هاي مدرن اقتضائات ديگري دارند. درست است كه امام علي(ع) از حيث تاريخي دست كم به تاريخ پيوستند ولي فردي هستند كه ما مي توانيم درباره ايشان حرف بزنيم. ايشان شخصيتي هستند كه متعلق به سالهاي سال پيش بودند ولي در عين حال مدعي هستيم كه ايشان مي توانند براي انسان امروزي داراي برنامه و ديسيپلين زندگي باشند. از طرف ديگر مي بينيم كه اقتضائات آدم معاصر،اقتضائات ديگري است و درگير ي ها و مناسباتش چيز ديگري. در اين وضعيت، چرا امام علي(ع) مي تواند مهم باشد فارغ از اينكه پيرو او شيعه باشد يا تعلقات مذهبي ديگر داشته باشد؟
- مسأله جالبي است. نيازهاي اصلي انسان همواره نيازهاي فطري و ثابت و ماندگار است. انسان تغيير مي كند، اما آن نياز تغيير نمي كند. انسان نياز به يك سلسله جنبه هاي معنوي و اخلاقي دارد. مثلاً نياز به فتوت و جوانمردي دارد. جامعه هاي امروزي نيز نياز به ايثار و گذشت و همكاري و همياري و سازگاري دارند.
«دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست»
اين حقيقتي است. انسانيت و اين روابط انساني هيچ، وقت كهنه نمي شوند. بنابراين امير المؤمنين كاري به شكل و ابزار زندگي ندارند به طور كلي در اسلام و قوانين فرهنگي اسلامي به اين ظروف و اين ابزار و وسايل تكيه نمي شود. مثلاً درباره حجاب ، در آيات و احاديث به شكل خاصي از حجاب نمي رسيم. آن چيزي كه مهم است عفاف و پوشش است. آن حالت خاصي است كه براي زن بايد باشد. جاودانگي اسلام و فرهنگ اسلامي در همين است.
گرفتاري بشر امروز هم دقيقاً همان محتواهايي است كه در همه زمانها يكي است. گرفتاري بزرگ دنياي امروز اين نيست كه هواپيماي پيشرفته و كامپيوتر هنوز به آن حد اعلا نرسيده است.
گير عمده بشريت همان اخلاق و انسانيت و ايثار است كه اتفاقاً در افرادي مانند امير المؤمنين در حد اعلاست. نكته مهم اينجاست كه در اوج رسيدن به جايگاه هاي ظاهري و حكومتي توانستند آن جنبه هاي معنوي را دقيقاً وارد كنند و امروزه در دنيا نياز به اين حركت داريم لذا هر چه زمان و تكنولوژي پيشتر مي رود، عظمت امام(ع) بيشتر مي شود.
*چند كلمه اي هم راجع به فعاليت هاي بنياد نهج البلاغه بشنويم؟
- بنياد هم كه خوشبختانه بيش از ۳۰ سال در اين حوزه كار مي كند، البته بدون هيچ گونه پشتوانه دولتي و اقتصادي. حدود ۱۵۰ كتاب و رساله راجع به نهج البلاغه چاپ كرده است. يكي از اينها مثلاً چاپ كتاب نهج البلاغه در چهارده جلد است كه شرح موضوعي است.
بخشي از كارهاي ما تحقيق و تأليف در تفسير موضوعي نهج البلاغه است. بخشي ديگر از كار مربوط به آموزش است؛ آموزش حضوري و آموزش مكاتباتي. در آموزش مكاتباتي درس هايي را راجع به نهج البلاغه تهيه كرديم كه ۸-۷ دوره به صورت مكاتباتي به سراسر كشور ارسال شد. چند هزار نفر در اين رابطه تحصيل كردند و اين دوره ها را گذرانده اند. براي مربيان آموزش و پرورش كلاس هاي حضوري داشتيم كه در چند دوره برگزار شد. يكي از كارهايي كه ما در اين رابطه اخيراً انجام داديم، اين بود كه رشته نهج البلاغه را به تصويب وزارت علوم رسانديم؛ يعني براي اولين بار در ايران رشته نهج البلاغه در مقطع فوق ليسانس داريم. علتش اين بود كه زماني كه به مناسبتي به هند رفته بوديم، با يكي از دانشمندان آنجا ديداري داشتيم.
او دكتراي نهج البلاغه از انگلستان داشت. به او گفتم: خوب آقا رساله ات را بياور ما ببينيم و استفاده كنيم. امروز و فردا كرد، تا اينكه ديديم نمي آورد. گفتم: چرا نمي آوري؟ گفت: من وقتي مي خواستم دكتراي نهج البلاغه بگيرم، استاد انگليسي ما در دانشگاه گفت اگر مي خواهي دكترايت را تصويب كنم، بايد طوري اين رساله را بنويسي كه در انتساب نهج البلاغه به امير المؤمنين شك و ترديد بياوري. من گفتم خوب واقعاً وقتي انگلستان دكتراي نهج البلاغه مي دهد بايد هم اين طوري باشد.وقتي به ايران آمدم، طرح گذاشتن دوره فوق ليسانس را به وزارت علوم پيشنهاد كردم.
يك بخش ديگر كار ما راجع به ترجمه نهج البلاغه به زبان هاي مختلف است. ما چند سالي است كه داريم در اين زمينه تلاش مي كنيم.اكنون خودمان مستقلاً راجع به ترجمه نهج البلاغه به فرانسه كار مي كنيم. تماسي هم با يونسكو و دانشمندان فرانسه گرفته ايم تا اين ترجمه در سطح بالايي انجام بگيرد.
كلمات قصار حضرت را هم به سيزده زبان ترجمه كرديم. اين كار مشكلي است. در سفارت ژاپن هم كسي را پيدا كرديم كه از عربي يا با واسطه انگليسي به ژاپني ترجمه كند، ولي چه مقدار توانسته آن را منتقل بكند و ادبيات معاصر ژاپنيش تا چه حد بوده، نمي دانيم؟
* راجع به چهارده جلد شرح موضوعي نهج البلاغه بيشتر توضيح مي دهيد؟
- اين چهارده جلد تفسير موضوعي نهج البلاغه است.يعني نهج البلاغه را در زمينه ۶۰ موضوع تفسير و شرح كرديم كه خيلي كتاب ارزشمندي است. اين تفسير از آن يكي از علماي خوزستان به نام مرحوم علامه شيخ محمد تقي شيخ شوشتري است، به نام نهج الصباغه. بنياد ده، پانزده سالي است كه گروه هايي را مشغول به كار كرده تا كل كلمات حضرت را جمع آوري بكنند. اين گروه ها به حدود ۸۰۰ منبع مراجعه كردند و ۷۰۰۰۰ كلمه از خطبه ها ،سخنان و نامه ها را جمع آوري كردند. خوب قهراً در آن تكرار هست. ممكن است در اين ۸۰۰ منبع، ۱۰ تا ۲۰ منبع يك چيز مشابه را نقل كرده باشند. با كمك گروه ها و كامپيوتر تلاش زيادي شد تا از اين تكرارها جلوگيري شود. منتها تمام منابع در سي جلد پانصد صفحه اي تايپ شد. البته يك مقدار ويرايش مي خواهد.
يكي از كارهايي كه بنياد انجام داده اين است گروهي را متشكل از اساتيد دانشگاه در حوزه ادبيات معاصر و غيره دعوت كرديم تا سي تا از ترجمه هاي فارسي نهج البلاغه را كلمه به كلمه مقايسه كنند. مثلاً ببينند يك كلمه خاص در اين سي ترجمه چگونه ترجمه شده است. اين كار بسيار جديدي است كه هم براي مردم و هم دانشجويان و دانشگاهيان مفيد است.
يكي از كارهايي كه ما انجام داديم انتشار ۱۷ رساله راجع به نهج البلاغه در موضوعات مختلف است. اگر كسي مي خواهد اطلاعاتي پيدا كند مي تواند از اين منابع استفاده كند.
كار ديگري كه مهم است، اثري است از علامه محمودي، به نام «مستدرك نهج البلاغه» در سيزده يا چهارده جلد. مرحوم محمودي مطالبي را از منابع مختلف جمع آوري كردند و با پاورقي هاي بسيار عالمانه به چاپ رساندند، كه خوشبختانه اكثرش را ارشاد چاپ كرد. ولي چند جلد از آن مانده كه ان شاءالله چاپ مي شود.
خوشبختانه يا متأسفانه هيچ نهاد و ارگاني هيچ كمكي نمي كند. البته اين كه مي گويم كمكي نمي شود يك كمك هايي مثلاً سال گذشته سازمان تبليغات كرد. اين كمك ها شايد هزينه يك ماه بنياد هم نمي شود. بيشتر از كمك هاي مردمي و وجوهاتي است كه پرداخت مي شود.

درباره نسبت ميان دموكراسي و دين
دموكراسي در فرم دين
طرح: مهدي سعيدي
دكترعلي پورمحمدي
002481.jpg
اگرچه مردم سالاري در غرب زماني پديد آمد كه جامعه از دين روي گردانده بود، و معيار موفقيت مردم سالاري، كاستن از حضور دين به شمار مي آمد، اما در شكل معرفتي، گوهر ذاتي مردم سالاري، دين گريزي نبود. مردم سالاري در قالب پديده اي مدرن، روشي براي حكومت بود تا جامعه خواست هايش را تحقق بخشد. از اين رو به تناسب جوامع مختلف و در زمان هاي مختلف، اين روش، بعضاً متفاوت بوده و يا تغيير و توسعه يافته است. ليبرال دموكراسي، سوسيال دموكراسي، دموكراسي رقابتي و در نگاهي جزئي تر، حزب سبز، حزب آزادي، دموكرات مسيحي و يا سكولاريست هاي افراطي يا معتدل، همه، نشان از تكثر در ذات دموكراسي دارد.
دموكراسي اگرچه خود به كاستي هايي در سطح تئوريك و عملي دچار است، اما موفقيتش از آن روست كه در حوزه كاركرد از جامعيت برخوردار است. به اين معني كه توانسته است در رقابت با ديگر مدل هاي حكومت، شرايط زندگي مناسب تري را فراهم كند. فراهم كردن شرايط مناسب تر زندگي، عيني ترين فايده دموكراسي است. اگر بهترين تئوري ها كه منسجم، جامع، و هم پوشان اند و مي توانند از عهده ايضاح مفهومي برآيند، در عرصه عملي ناكام بمانند، در حوزه كارآمدي با بحران روبه رو مي شوند و اين بحران بخش مهم حوزه كارآمدي، يعني كارآمدي عملي، و در نهايت مقبوليت و سپس مشروعيت را با مشكل روبه رو خواهد ساخت.
با توجه به متكثر بودن مفهوم دموكراسي، مردم سالاري ديني نيز مي تواند با شرايطي در حوزه معرفتي آن قرار گيرد؛ چراكه امروزه از دموكراسي هاي حداقلي، حداكثري، ساختاري و يا اصلاح شده سخن مي رود. اين تعبيرات نشان از قابليت مردم سالاري براي سازگارشدن با جوامع مختلف است. مردم سالاري بومي نيز تعبيري از اين واقعيت است. اكثراً مردم سالاري ديني را مدلي از تحقق مردم سالاري بومي مي دانند. اما مردم سالاري هنگامي محقق مي شود كه سه مفهوم عقلانيت، برابري و قانون واقعيت يابند. مردم سالاري در فرض واقعيت يافتگي اين مفاهيم پديد مي آيد و وضعيتي كه يكي از اين سه ركن را تهديد كند، وضعيتي ساختارشكن است.
در مفهوم مردم سالاري ديني اگر عنصر دين مفاهيم اصلي مردم سالاري را نفي كند، حتي حداقلِ مردم سالاري نيز محقق نخواهد شد. از سوي ديگر اگر مردم سالاري از«روش» به«هدف»ارتقا يابد، يا كاركردهاي معرفتي بگيرد، دين در قالب دستگاه ارزشي جامعه كاركرد خود را از دست مي دهد. ايضاح مفهومي مردم سالاري ديني چنان است كه اين دو مفهوم مردم سالاري و دين، در تعاملي سازنده مشاركت مي جويند و با به رسميت شناختن اصول خويش، حقيقتي متفاوت را پديد مي آورند.
رويكرد عقلاني تشيع به دين، راهكار تعامل مردم سالاري و دين است. اما مهم ترين امر در اين زمينه اين است كه در اين تعامل رويكرد سنتي و مرتجعانه به دين، پاسخ گوي نيازها نخواهد بود. حتي اين رويكرد در جامعه ديني غيرمردم سالار نيز پاسخ گو نيست.
هنگامي مي توان از مردم سالاري ديني سخن گفت كه دين را تنها منحصر در بخش شكوهمند فقه نديد. فقه بخشي از دين است نه تمامت دين. هنگامي كه از مردم سالاري ديني سخن گفته مي شود، برخي از آن مردم سالاري فقهي مراد مي كنند. با اين رويكرد هيچ گاه نمي توان مردم سالاري ديني پديد آورد.
براساس گفتمان جمهوري اسلامي، روش مردم سالاري اصلاح شده، متني است كه براي جامعه ايراني قابل تفسير است. عقلانيت در تفكر اسلامي، و به ويژه شيعي، داراي مراتبي است. مرتبه اي از آن عقل عرفي و مرتبه اي ديگر عقل قدسي است. عقل عرفي همان مرتبه اي است كه يكي از منابع فقه است و در مجموعه عقل عملي ترتيب مي يابد. جوهره اصلي مردم سالاري نيز عقلانيت و عقل عرفي است. منتقدان مردم سالاري ديني اگرچه بيان مي دارند كه جوهره دموكراسي، عقل عرفي است و جوهره دين (تشيع) امامت است و حضور امام عرصه را براي تحقق دموكراسي تنگ مي كند، اما از اين نكته غافلند كه در ساحت حكومت، چه امام و چه غيرامام، با ابزار عقل عرفي حكومت مي كنند؛ زيرا موضوع سياست، تدبير امور جامعه است و اين تدبير، امور متغير و عرفي را فرا مي گيرد.
موضوع مراتب ديگر عقل، امور ثابت است كه از حوزه سياست و عقل عرفي بيرون است. حكومت با ابزار عقل عرفي نافي مراتب ديگر عقل نيست. چه بسا حاكم كه داراي تخصص هاي متعدد باشد، اما در حكومت ورزي آنچه به كار او مي آيد، سياست پيشگي است. سياست پيشگي نافي شئون ديگر نيست. امام(ع) نيز چنين است. در نظر شيعه، اگرچه وي داراي مرتبه كون جامع است، اما در صحنه سياست، ابزار وي عقل عرفي است. آنچه به حكومت ورزي و سياست ورزي او ويژگي منحصر به فرد مي دهد، مصون بودن او از هواهاي نفساني و سوداي قدرت است.
مفهوم مردم سالاري ديني، در حوزه اسلام، با مفهوم امامت پيوندي استوار دارد. امامت نيزداراي دو كاركرد«امامت در حضور»و «امامت در غيبت»است. در روزگار غيبت (امامت در غيبت) نيز مفهوم حقوقي امامت، خود را در تز ولايت فقيه جلوه گر مي كند و به اين ترتيب عالمان دينيِ داراي صلاحيت علمي و عملي در دوران امامت در غيبت، حكومت را در سايه امامت پاس مي دارند.
دكترين سياسي شيعه در روش، تفاوت گوهرين با دموكراسي ندارد، جز آن كه سياست را از سياست ورزان حقير و آلوده و كم انديش مبرا مي خواهد. مردم سالاري ديني گفتمان رو به آينده اما ريشه دار در گذشته شيعه است. اگرچه در سطح تئوريك نيازمند نگرش هاي عميق تر است، اما در سطح عمل، وابسته به كارآمدي است. اگر كارآمدي عملي تحقق يابد، گفتمان هاي تئوريك در فرآيند تاريخي بازسازي خواهند شد. همچنان كه يكي از مباحث جدي انديشه سياسي، نظريه مردم سالاري است؛ چراكه بسيار كسان كاستي هاي جدي در آن مي يابند. اما اين نظريه چون در ساحت عمل كارآمدي مقبولي ارائه كرده است، فرصت يافته تا در سطح تئوريك نيز بازانديشي كند.
مسأله، حكومت كارآمد است. اگر حكومتي كارآمد محقق شود، گفتمان هاي تئوريك، براي بازخواني به قرائت هاي جامع تر دست خواهند يافت. اما اگركاستي هايي در بخش عملي كارآمدي مشاهده شود، منتقدان بخش تئوريك را هدف مي گيرند و كاستي ها را به آن نسبت مي دهند. اگرچه كساني نيز هستند كه علت انتقاد آنان از مردم سالاري ديني، مخالفت مبنايي آنان با دين است، اما دليل خود را در گزاره هاي منطقي پي ريزي مي كنند. اگر اين علت وجود نداشت، چه بسا آن دليل نيز محقق نمي شد.

انديشه
اقتصاد
سخنگاه
سياست
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |