دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۳۱ - Nov 13, 2006
آسيب شناسي سينماي ايران ژانرهاي گمشده(2)
فيلم علمي افسانه اي؛ پرواز انديشه بر بال خيال
سعيد مستغاثي
001170.jpg
برخي نويسندگان و منتقدان سينمايي از جمله
" ويوين سابچك"، فيلم ها ي علمي افسانه اي (كه به علمي تخيلي هم معروف است) را در زمره سينماي فانتزي و با تعبير فيلم خيالي به حساب آورده و آن را در كنار فيلم ها ي ترسناك (مانند "دكتر جكيل و مستر هايد") و آثار حادثه اي- تخيلي (مثل "كينگ كنگ" ) قرار داده است. به هرحال اين نوع سينما تقريبا از همان آغاز چرخش ريل ها ي فيلم، در داخل آپارات سالن ها ي سينما، به دنياي هنر هفتم راه يافت . شايد بتوان "ژرژ ملي يس" بنيادگذار فيلم "سفر به ماه" را سرآغاز اين دسته از فيلم ها  به حساب آورد. فيلم ها يي كه از يك طرف متكي بر جلوه ها ي ويژه بودند و از همين رو جذبه تصويري پركششي را ايجاد نموده و باعث جذب تماشاگران بسياري به سالن ها ي سينما گشتند (هنوز فيلم ها ي علمي افسانه اي در زمره پرفروشترين آثار تاريخ سينما هستند، همچون "جنگ ها ي ستاره اي"، "برخورد نزديك از نوع سوم"، " يي تي، موجود فرازميني" و ...) و از طرف ديگر اين فيلم ها  مرزهاي دانش روز را در مي نورديدند تا از وراي ناشناخته ها  به معرفت تازه اي از هستي دست يابند. از همين رو گروهي از متفكرانه ترين و فلسفي ترين آثار تاريخ سينما در همين ژانر قرار گرفتند.
اما تاريخ سينماي ايران در اين زمينه هم نشان از فقر مزمن چه به لحاظ كمي و چه از جهت كيفي دارد ولي چنانچه در معدود زمان ها يي به سراغ ساخت فيلم ها يي مشابه با كمترين عناصر سينماي علمي- افسانه اي رفته، مورد استقبال وسيع مخاطبان واقع شده است. اگرچه شايد به دليل عدم سابقه مكاشفه ها ي فضايي و نجومي در اين سرزمين (مانند آنچه در آمريكا و يا روسيه به وقوع پيوسته) سينماي ايران در ميدان ژانر علمي افسانه اي كمتر به سوژه ها يي از اين دست نزديك شده يا در واقع اصلا سراغشان نرفته است و در واقع فيلم ها ي تخيلي آن اغلب بر اساس قصه ها ي پرياني و داستان ها ي كهن اين سرزمين شكل گرفته است. (از اين رو بايستي با مسامحه به سابقه ژانر فوق در تاريخ اين سينما نگريست) اما در همين زمينه و با همين حد و حدود هم موفق به نظر آمده است. مطرح ترين نمونه تاريخي اين نوع سينما، فيلم "اميرارسلان نامدار" (1334) است كه البته قرابتي با آن سينماي علمي افسانه اي رايج ندارد ولي همانطور كه ذكر شد، به هرحال در وادي فيلم ها ي تخيلي البته با مايه ها ي فانتزي (از نمونه ها ي خارجي اين نوع فيلم ها  مي توان به امثال "آليس در سرزمين عجايب"، "دزد بغداد"، "جيسن و آرگونات ها " و "جادوگر آز" اشاره كرد.) قرار مي گيرد كه در سينماي ايران بيشتر رواج داشته است. فيلم ها ي ديگري مانند "قزل ارسلان"، "گوهر شب چراغ" و "ماه پيشوني" هم در همين سري به حساب مي آيند. به هرحال همان فيلم "اميرارسلان نامدار"(كه با اقتباس از يك افسانه كهن ايراني و آشنا براي اغلب خانواده ها  ساخته شده بود) در زمان خود از پرفروشترين فيلم ها  شد و هنوز هم در ليست پر بيننده ترين فيلم ها ي تاريخ سينماي ايران از رتبه بالايي برخوردار است. گفته مي شود كه فيلم مزبور به مدت يك سال در سينما ميهن واقع در ميدان حسن آباد تهران روي پرده بود و معروفيت و محبوبيت آن در ميان مردم به حدي رسيد كه ايستگاه اتوبوس ميدان حسن آباد را به نام ايستگاه امير ارسلان ناميدند. آماري غيررسمي حاكي از آن است كه طي زمان اكران، فيلم "امير ارسلان نامدار" حدود يك ميليون و چهارصد هزار تومان فروخت كه با احتساب ميانگين رقم 15 ريال بهاي بليط سينما در آن سال، بيش از 900هزار نفر از اين فيلم در تهران ديدن كرده اند و با در نظر گرفتن جمعيت 5/1 ميليون نفري تهران در سال 1334، به اين نتيجه مي رسيم كه حدود 60 درصد جمعيت پايتخت براي تماشاي فيلم مذكور به سالن ها ي سينما رفته اند. (در نظر بگيريد كه فيلم "آتش بس" با احتساب رقم يك ميليارد تومان فروش در تهران، تنها توانست يك ميليون نفر از اهالي تهران يعني حدود 6 درصد جمعيت اين شهر را جلب سالن ها ي سينما نمايد ! )
آمار فوق نشانگر اشتياق مردم براي ديدن فيلم ها ي افسانه اي و تخيلي است. اگرچه آمار فوق را بايستي با در نظر گرفتن تاريخ و زمان نمايش فيلم ياد شده مورد تحليل قرار داد كه مردم حتي از وجود تلويزيون محروم بودند! (چه برسد به ويدئو و اينترنت و ماهواره !!!). اما در سينماي پس از انقلاب هم فيلم ها ي تخيلي و فانتزي مانند "پاتال و آرزوهاي كوچك"، "سفر جادويي"، "سايه خيال" و "دره شاپرك ها " از فروش بالايي برخوردار شدند و همچنين 3 فيلمي را كه(البته باز هم با مايه ها ي فانتزي) با مسامحه مي توان در دسته آثار علمي افسانه اي قرار داد (شايد فقط به دليل اينكه سوژه ها يش از فضا آمده بودند؟!) به نام ها ي "كاكادو"، "من زمين را دوست دارم " و "سيزده گربه روي شيرواني" (كه اين آخري تا حدودي در زمينه ها ي تصويري و چهره پردازي از جلوه ها ي ويژه بهره گرفته بود) جزو پرتماشاگرترين فيلم ها ي سال قرار گرفتند. در اين زمينه مي توان به سريال ها ي تلويزيوني هم كه با مايه ها ي فانتزي و يا تخيلي ساخته مي شوند، اشاره نمود كه همواره از پربيننده ها  هستند.
اما عليرغم همه اين واقعيات و آمارها، سينماي ايران (حتي عليرغم پيشرفت ها ي تكنولوژيكي اش) نه تنها هنوز به وادي آن سينماي علمي افسانه اي استاندارد وارد نشده، بلكه از حيطه همان سينماي فانتزي افسانه اي ياد شده نيز فاصله گرفته، به طوري كه در طول يك دهه اخير كمتر فيلمي به آن فضاي فانتزي مذكور نظر داشته است. عليرغم اينكه گفته مي شود ساخت فيلمي همچون"سيزده گربه روي شيرواني" از تشويق ها  و حمايت ها ي معاونت سينمايي وقت برخوردار گشت و قول مساعدت براي ادامه چنين پروژه ها يي داده شد، اما پس از آن هم اتفاقي نيفتاد! چرا؟
البته در مقابل اين سوالات، تهيه كننده خصوصي پاسخ مي دهد كه توليد اين گونه فيلم ها  به دليل بهره گيري از فن آوري ها ي پيشرفته كامپيوتري و غيره، پرخرج و هزينه بر است و از عهده ظرفيت لاغر موسسات خصوصي فيلمسازي خارج است! اين درحالي است كه امروزه با فراگير شدن تكنولوژي ها ي مختلف كامپيوتري كه به ارزان قيمت شدن آنها انجاميده تقريبا دستيابي به جلوه ها ي ويژه تصويري با سرمايه ها ي نه چندان عظيم هم قابل حصول به نظر مي رسد .(نمونه ها ي دم دستي اش را به وفور در برنامه ها  و سريال ها ي اخير تلويزيون شاهديم كه با كمي دقت و وسواس و هوشمندي و البته هزينه بيشتر مي توانند كارهاي درخوري از آب درآيند.) مضاف بر اينكه هر فيلم علمي افسانه اي لزوما نمي بايست از الگوهايي مانند "جنگ ستارگان " نمونه برداري كند كه نياز به افكت ها ي پرخرج و هزينه ها ي نجومي داشته باشد كه قطعا چنان صورتي اساسا از عهده كليت سينماي ايران خارج است. اما الگوهايي هم در تاريخ سينما و حتي سينماي امروز به چشم مي خورد كه اثبات مي كنند با كمترين هزينه مي توان به فيلم علمي افسانه اي استاندارد دست يافت ؛ از نمونه ها ي آن مي توان به فيلم ها ي "استاكر" (كه هيچ گونه جلوه ويژه خاصي ندارد) و "سولاريس" (چه نسخه روسي و چه نسخه استيون سودربرگ كه كل فيلم از دو سه اتاق و يا دكور سفينه فضايي خارج نشده و تماشاگر شاهد هيچگونه تصوير فضايي كه نياز به جلوه ها ي ويژه تصويري داشته باشد، نيست.) از طرف ديگر هم، تهيه كننده دولتي كه توان سرمايه گذاري بيشتر دارد، مي گويد كه فيلم علمي افسانه اي، فقط سرگرمي صرف است و با پيام و انديشه و حرف ها ي اساسي ميانه اي ندارد. اين درحالي است كه سينماي امروز غرب، بخشي از مهمترين حرف ها  و انديشه ها يش را از طريق همين گونه فيلم ها ارائه مي نمايد. كافي است نگاهي به تحليل ها ي مختلف از آثاري همچون "ماتريكس" (برادران واچفسكي) يا "جنگ ستارگان" (جرج لوكاس) و يا امثال "عنصر پنجم" (لوك بسون)و" بليد رانر"(ريدلي اسكات) و "هوش مصنوعي" (استيون اسپيلبرگ) بيندازيم و يا لااقل خودمان براي يكبار هم كه شده اين آثار را با دقت بيشتر نگاه كنيم تا دريابيم كه چه ايده ها  و انديشه ها  و تفكراتي در جهت منافع تاريخي و تئوري ها ي سازندگان آنها از وراي سرگرمي هاي ظاهري شان به مخاطب منتقل مي شود و اساسا سرمايه گذاري ها ي كلان براي تهيه چنين فيلم ها يي، اغلب با همين هدف و مقصد صورت مي گيرد. چون ديري است كه روانشناسان غربي دريافته اند كه از طريق تصوير و عناصر جذاب بصري بيشتر از موعظه و سخنراني و مقاله مي توان بر اذهان عمومي جهانيان تاثير گذارد. ولي متاسفانه مديريت سينماي ما در طول اين سالها عليرغم درك و دريافت اين مهم، كمتر قدمي در راه توليد اينگونه آثار براي ارائه آنچه فرهنگ و اعتقادات و باورهاي مردم اين سرزمين قلمداد مي شود، برداشته است.
به هرحال هيچگاه براي جبران دير نيست و به قول معروف ضرر را از هر كجا كه بگيري، منفعت به حساب مي آيد. به جاست كه معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (به عنوان متولي مديريت سينماي ايران) و يا موسسه بزرگي به نام بنياد سينمايي فارابي (كه براي حمايت و الگوسازي جهت رشد و تكامل اين سينما بوجود آمد ولي در طول سالهاي اخير چندان فعاليت چشمگيري از خود نشان نداده است) همچنان كه براي بحث و بررسي سينماي به اصطلاح هنري و جشنواره اي وقت مي گذارند و قول ها ي متعددي براي حمايت از فيلم ها ي يكي دو نوع سينماي خاص مي دهند، توجه اندكي هم به سينماي علمي افسانه اي بنمايند كه هم مي تواند اقتصاد اين سينما را رونق ببخشد و هم زمينه مناسبي براي ارائه تفكرات، فرهنگ و انديشه خودي باشد.

نگاه
كتاب هاي ايراني
منابع اقتباسي خوب براي سينما
مهر-پيمان معادي: فيلمنامه نويسان زيادي را سراغ دارم كه نگاه شخصي شان را به داستان ها تزريق كرده اند. البته اقتباس شيوه هاي مختلفي دارد و علاوه بر اقتباس مستقيم مي توان ايده اي را از يك داستان گرفت و با نگاه جديدي آن را پرداخت كرد.
فيلمنامه نويس با نگاه خودش قصه را مي نويسد، كارگردان با نگاه خودش فيلم را مي سازد و در نهايت تغييراتي ايجاد مي شود كه اثر كمرنگي از داستان اوليه باقي مي ماند.
اين رويكرد به اقتباس را در سينما زياد ديده ام و به نظرم درست است. همانطور كه در تمام دنيا اتفاق مي افتد. اقتباس يك ضرورت است.
تعداد داستان هاي موجود در دنيا بسيار محدود است. ما حدود 18-17 داستان و 38-37 موقعيت نمايشي داريم كه همه اين موقعيت ها را شكسپير نوشته است. پس هر چه بنويسيم بر اساس يكي از اين موقعيت ها يا داستان هاست.
فرمول هاي متعددي براي اقتباس وجود دارد كه همه بر اساس سيستم ها و ساختارهاي پيشرفته بنا شده است. اگر اين كار درست انجام شود نتيجه خوبي هم در پي دارد و بايد از آن استقبال شود.
مشكل ما اين است كه هنوز اقتباس را افت مي دانيم. درست مانند نقاشي كه به كلاس نقاشي مي رود، ولي وقتي از او مي پرسند چه سبكي كار مي كند، مي گويد سبك خودم را! اگر به كاري كه انجام مي دهيم اشراف داشته باشيم، مي توانيم به نگاه خاصي كه به منبع اقتباس داشته ايم افتخار كنيم.
متوني كه از ادبيات خارجي ترجمه مي شوند دست فيلمنامه نويس را در حيطه موضوعاتي كه كار مي كند باز مي گذارند. البته من كتاب هاي ايراني بسيار خوبي هم خوانده ام كه مي توانند منابع اقتباسي خوبي باشند. ولي رقم هاي پيشنهادي به قدري عجيب است كه از اين كار منصرف شدم.
در صورتي كه براي رمان خارجي نيازي به پرداخت مبلغ يا كپي رايت وجود ندارد. مطمئن باشيد اگر اين مسير تحت شرايط معقول قرار بگيرد تهيه كنندگان به جاي فيلم ديدن كتاب مي خوانند.
در تيتراژ بيش از 80 درصد فيلم هاي دنيا نوشته شده بر اساس رماني از ... پس معلوم است اساس و سازماني فكر شده پشت فيلم است.
حداقل تأثير گسترش دفاتري مانند دفتر اقتباس ادبي بنياد سينمايي فارابي، مي تواند چاپ كتاب هاي بيشتر باشد. چون مي دانند از روي آنها فيلم ساخته خواهد شد.
مهمتر از همه اينكه فيلمنامه نويس و نويسنده ارتباط بي واسطه پيدا مي كنند تا شكل قانوني اقتباس هم حفظ مي شود.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |