شنبه ۳۰ دي ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۸۷ - Jan 20, 2007
صنعتي كه رونق چنداني ندارد
راه هاي نرفته گردشگري
فاطمه ستوده
010902.jpg
گروه شهري- چندي پيش همايشي در هتل لاله تهران برگزار شد كه در آن جمعي از فعالان و دوستداران گردشگري و طبيعت گردي حضور داشتند. در انتهاي آن برنامه، تعدادي از منتقدان وضعيت فعلي گردشگري در ايران، صداي اعتراض شان بلند شد؛ يكي از وضعيت نابسامان راهنمايان تور گله مند بود و نسبت به بيمه نبودن راهنمايان شكايت داشت، ديگري نسبت به ظاهرنشدن مناسب آژانس هاي ايراني در نمايشگاه هاي جهانگردي اعتراض مي كرد. پشت ميكروفون هم رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري ايستاده بود و بايد به اعتراض ها پاسخ مي داد. وي در لابه لاي سخنانش به صراحت و كنايه اذعان مي داشت كه خبرنگارها ماجرا را شكل  ديگري جلوه مي  دهند. رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، آن روز تعدادي آمار و ارقام هم ارائه داد كه مبني بر فعاليت هاي اخير اين سازمان در راستاي جذب گردشگر است. ظاهرا به گفته او اين سازمان قصد اجراي برنامه هايي نوين درباره سفرهاي ارزان قيمت و تعريفي دوباره از مفهوم سفر دارد.
گردشگري، هزار راه نرفته
با هوشنگ غفارپور - كارشناس و پژوهشگر گردشگري- تماس مي گيرم. كافي است يك سوال بپرسم تا بحث گل بيندازد.
غفارپور درباره صنعت توريسم حرف هاي زيادي دارد. او درباره برخي آمارهاي تخيلي كه اين روزها ارائه مي شود، گفت؛ مثلا بيان اين كه ايران در جايگاه پنجم برخوردار از منابع طبيعي و جاذبه هاي طبيعت گردي تكيه زده، چندان دقيق و علمي نيست.
غفارپور به اصل نخست صنعت توريسم اشاره مي كند: توريسم هم مثل تمام صنايع ديگر، داراي زيرساخت و تعدادي متخصص و سازمان هاي مرتبط است اما متاسفانه ايران در شبكه توريسم جهاني جايگاهي ندارد. اين شبكه توزيع و جذب توريسم در مرحله اول بعدي جهاني، سپس منطقه اي و در نهايت جلوه اي اقليمي دارد .
اين پژوهشگر حوزه گردشگري در ميان حرف هايش از شبكه توريسم كشورهاي جنوب شرق آسيا(آ.س.آن) چنين مي گفت: اين كشورها توريست ها را با حجم بالايي ميان خود مبادله مي كنند اما ايران هرگز به چنين شبكه عظيم جهاني پيوند نخورده است. اين در صورتي است كه گاهي برخي دست اندركاران اعلام مي كنند كه در صورت بهبود صنعت توريسم، اين صنعت معادل درآمد نفت، براي ما درآمدزايي خواهد داشت. من موافق ارائه اين نوع آمارهاي بي پايه نيستم، چرا كه مطالعه دقيق در درآمدهاي نفتي نشان از اين دارد كه افراد ارائه دهنده چنين آماري، با درآمدهاي نفتي آشنا نيستند. خير! توريسم در بهترين حالت هم به اندازه درآمد نفتي نمي تواند سود داشته باشد.
از غفارپور درباره مشكلات عمده اي كه به نظرش بر سر راه بهبود گردشگري وجود دارند، پرسيدم. او بيشترين موانع را نداشتن زيرساخت ها مي داند: هنوز به استانداردهاي جهاني نرسيده ايم. عجيب نيست كه هنوز يك هتل 5ستاره در تهران وجود ندارد؟! در چنين وضعيتي چگونه مي توان پذيراي گردشگران خارجي شد؟ من معتقدم مانع اصلي بر سر راه توسعه توريسم، خط قرمزهاي ما نيستند. برخلاف عده اي كه عقيده دارند مسائل فرهنگي ايران بزرگترين مانع بر سر راه ورود گردشگران خارجي است، من چنين باوري ندارم. موضوع اصلي، همان نداشتن سخت افزارها و نرم افزارها ي مناسب است. هميشه سوالي كه برايم مطرح است، اين است كه اگر همين امروز 100هزار گردشگر خارجي به ايران وارد شوند، ما در چه وضعيتي قرار مي گيريم؟ حتي اگر امروز 40هتل پيش ساخته براي استفاده گردشگران طراحي شود، آيا نيروي انساني لازم براي خدمت رساني به آنها كافي خواهد بود؟ براي اين 40هتل، آيا 40مدير تربيت كرده ايم؟ شايد اگر من متولي امور بودم، تصميم مي گرفتم 5سال هيچ گردشگري به ايران نيايد تا ما بتوانيم زيرساخت ها را تقويت كنيم .غفارپور از برگزاري نمايشگاه هاي توريسم و شركت كردن نامناسب ايران در اين برنامه ها شكايت داشت و مي گفت: در تمام نمايشگاه هايي كه در نقاط مختلف دنيا برگزار مي شوند، نمي توان با يك سبك و سياق خاص شركت كرد. هر نمايشگاه، نوع خاصي از بازاريابي را براي جذب توريست مي طلبد .
او پيشنهاد سفرهاي آسان داخلي را هم دارد: در اسپانيا كه سالانه 60-50 ميليون توريست دارد و نيز در فرانسه و آمريكا، زيرساخت مبتني بر گردشگري داخلي به چشم مي خورد. حتي در تايلند براي خانواده هايي كه به بيشترين سفرهاي داخلي مي روند، جايزه در نظر گرفته شده. جاي تأسف است كه در تهران، يك جوان 5-24ساله به دليل نداشتن سفرهاي درون شهري، محله سنگلج تهران را نمي شناسد. با بهادادن به توريسم شهري، آداب گردشگري ميان فرزندان مان پرورش مي يابد .
غفارپور پيشنهاد سرمايه گذاري روي گردشگري شيعيان را هم ارائه مي دهد: وجود 250ميليون شيعه در جهان، فرصت مناسبي براي ماست كه بتوانيم از اين راه درآمدزايي كنيم.البته بايد اين را هم در نظر بگيريم كه كشور ما براي گردشگران خارجي، كشور گراني است. نگاهي به قيمت هاي تمام شده سفر يك گردشگر به ايران هم گواهي بر اين ادعاست .
او درباره برنامه هاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مي گويد: در حوزه گردشگري برنامه هاي بلند مدت پاسخگو نيستند؛ در اغلب نقاط جهان هم برنامه هاي كوتاه مدت يكي دوساله براي اين صنعت به كار برده مي شود؛ چرا كه معمولاً فعل و انفعالات سياسي و منطقه اي مي توانند برنامه هاي بلند مدت را تحت تأثير قرار دهند. اما يكي از بهترين كارهايي كه براي صنعت توريسم در ايران انجام شده، تدوين برنامه ملي گردشگري در دوره هاي پيشين سازمان بود. اين برنامه نواقصي هم داشت اما تكميل آن به خوبي مي تواند روشن كننده مسير توريسم باشد .
غفارپور عقيده دارد كه بحث گردشگري هنوز بحث خامي است كه متأسفانه تا به امروز زياد جدي گرفته نشده است. شايد يكي از دلايلش اين باشد كه مسئولان اين صنعت اغلب از حوزه هاي غيرمرتبط وارد اين حيطه شده اند اما هنگامي كه آشنايي و دلسوزي آنها به نقطه اوج رسيده، زمان طي شده و دوران مسئوليت آنها به پايان رسيده است .
اين آشناي حوزه گردشگري، آينده صنعت توريسم را چنين ترسيم مي كند: امروز در دنيا جهانگردي با سرعت بسياري در حال حركت است. طي ده تا پانزده سال آينده، شكل جهانگردي تغيير خواهد كرد. شبكه هاي گردشگري با تغيير شكل، صاحب آژانس هاي بزرگ و هتل هاي متعدد خواهند شد. در حال حاضر، در مالزي بزرگ ترين شبكه توريسم وجود دارد. صاحب اين شبكه فقط داراي 23كشتي تفريحي و پنج شش هتل با 10هزار اتاق است. منظور من از شبكه هاي گردشگري، همين است. امروز در دنيا در كنار چنين شبكه هايي، مسافرت هاي انفرادي ارزان قيمت و نظام مند به كمك مسافران آمده اند. طبق اين نوع برنامه ريزي، مسافران مي توانند با 10يورو از رم به كوالالامپور بروند. اين نگاه به ما يادآوري مي كند كه امروز در دنيا سفر ارزان و به جاي آن فروش خدمات حرف اول را مي زند .

چشم انداز
در اسپانيا كه سالانه 50 ميليون توريست دارد و نيز در فرانسه و آمريكا، زيرساخت مبتني بر گردشگري داخلي به چشم مي خورد. حتي در تايلند براي خانواده هايي كه به بيشترين سفرهاي داخلي مي روند، جايزه در نظر گرفته شده. جاي تامل است كه در تهران، يك جوان
5-24ساله به دليل نداشتن سفرهاي درون شهري، محله سنگلج تهران را نمي شناسد. با بهادادن به توريسم شهري، آداب گردشگري ميان فرزندان مان پرورش مي يابد.

نگاه دوم
احداث جاده بدون توجيه!
گروه شهري- بحث پيرامون عبور جاده از پارك ملي لار، همچنان مهمترين موضوع نشست ها، مجامع و اظهارنظرهاي كارشناسان محيط زيست و منابع طبيعي است.
دكتر محمدحسن پيراسته - عضو مركز صلح و محيط زيست و جامعه جنگلباني ايران - طي يادداشتي كه به روزنامه ارسال نموده، آثار ناگوار احداث اين جاده را تشريح كرده است.
در اين يادداشت آمده است: در گذشته نيز چند بار موضوع احداث جاده غيرقابل توجيه از مناطق يونيك و صعب العبور مطرح بوده است كه هر بار ضمن تحليل هاي منطقي، آثار زيان بار پروژه و تبعات منفي حاصل از احداث چنين مسيري مسئولين مجاب شدند ولي به قرار اطلاع، موضوع با رويكردي جديد و بدون عنايت به جنبه هاي زيست محيطي و كارشناسي پروژه مورد بررسي و تصويب قرار گرفته است لذا با توجه به موارد ذيل مي توان از اين پروژه به عنوان يكي از دلخراش ترين فجايع زيست محيطي كشور نام برد:
ا - اين پروژه فاقد گزارش ارزيابي زيست محيطي است و به طور قطع يقين، هيچ يك از ارزيابان متعهد و متخصص ممكن نمي تواند توجيهات حتي نيمه مستدل و مثبتي را بر اين پروژه عنوان كند.
۲ - با احداث اين جاده، تنها منبع آب نيالوده و پاك شرب تهران كه حتي نقش بسيار اساسي هم اينك بر رقيق سازي آلودگي آب سد لتيان جهت تصفيه و هدايت به شهر تهران را دارد، از چرخه سلامت خارج خواهد شد و اين در حالي است كه مصوبه شوراي عالي امنيت ملي و دادستان كل كشور، سازمان حفاظت محيط زيست و ديگر ارگان هاي مرتبط را ملزم به اعمال مقررات و دستور العمل هاي حاكم بر حفظ سلامت آب شرب سد لتيان نموده است كه با اين تعبير، اين مسئوليت لوث مي شود.
۳ - اين جاده هيچ گونه توجيه اقتصادي ندارد و در خوشبينانه ترين تحليل در طول يك سال بدون ترديد بين 4 تا 6ماه به جهت بارش برف و نزولات آسماني بسته خواهد بود و البته شيب هاي تند مسير نيز بروز رانش و تخريب و فرسايش منطقه را تشديد خواهد كرد.
۴ - احداث اين جاده، پارك ملي لار را كه اثر طبيعي ملي و نيز قله سرافراز دماوند را در آغوش دارد به طور كامل نابود خواهد كرد. لذا يكي از مهم ترين و غني ترين ميراث هاي طبيعي كشور فنا خواهد شد. از اين بُعد نيز هيچ گونه توجيه حفاظت و مديريت را برنمي تابد.
۵ - هم اينك منطقه لواسانات، به ويژه محور اوشان - فشم از ناامني و تهديد حتمي ترافيك رنج مي برد و به جهت كوهستاني و رانشي بودن مسير و شيب هاي تند، فعلاً تدبيري براي حل اين معضل، متصور نيست.با احداث اين پروژه مخرب و غيرقابل توجيه و بارگذاري هاي غيرقابل تحمل محيطي بر اين محور تنها بايد شاهد خسران هاي روحي، جسمي و اقتصادي تفرج گري ناشي از اين پروژه باشيم.مسلماً احداث چنين جاده اي مترادف با رونق اقتصادي بيشتر اراضي همجوار در مسير خواهد بود كه خود، باعث تغيير سيماي طبيعي و جاذب كنوني و زوال تدريجي اين منابع حياتي و تهديد بانك ژني، فون و فلور منطقه كوهستاني لار خواهد شد.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |