پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۲۰۷ - Feb 15, 2007
بيماران هموفيلي و چالش هاي پيش رو؛
خون من لخته نمي شود
سميه شرافتي
داستان بي پايان
014109.jpg
در سال 1373 اولين پالايشگاه خون در كشور ما راه اندازي شد كه با جمع آوري پلاسماي خون هاي اهدايي مردم فرآورده هاي خوني كنستانتره ايراني توليد مي كرد. به علت اينكه اين پالايشگاه مجهز به سيستم ويروس زدايي نبود، توليدات آن موجب آلودگي بيماران به ويروس هاي خطرناك شد كه اين موضوع در سال 1376 مورد توجه بيماران قرار گرفت و با اطلاع رساني رسانه ها و دستور رسمي وزارت بهداشت پالايشگاه تعطيل شد. در سال۱۳۸۳ اولين راي عليه وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون صادر شد. اين راي بعداً در ديوان عالي كشور نيز تاييد و اجرا شد، ولي همچنان هنوز هم موارد جديد ابتلا به عفونت ها وجود دارد.
سرانجام، پس از سال ها رفت وآمد و فشار از پايين و چانه زني از بالا، 974 نفر از بيماران توانستند از دادگاه بابت آلوده شدن به اين عفونت ها غرامت بگيرند، اگرچه بخش دوم و سوم اين حكم كه شامل درمان و عذر خواهي از اين بيماران است، هنوز جاري نشده. علاوه بر اين 974 نفر، 171نفر نيز در مرداد ماه امسال حكم دادگاه برايشان صادر شده كه اين حكم هم شامل ضرر و زيان است و هم شامل درمان و عذر خواهي از اين بيماران كه اين حكم نيز هنوز قطعيت پيدا نكرده است.
به موازات اين قضايا نمايندگان مجلس طرحي را براي حمايت از بيماراني كه از طريق خون و فرآورده هاي خوني آلوده شده اند به مجلس ارائه دادند ولي با توجه به اينكه نمايندگان مجلس طبق قانون نمي توانند طرح هايي را تصويب كنند كه بار مالي داشته باشد، اين طرح نيز به جايي نرسيد و تنها راه باقي مانده تصويب لايحه اي از طرف دولت براي حمايت از اين بيماران است. قويدل مي گويد: آواره كردن اين بيماران در سيستم قضائي بعد از اينكه دو بار حكم دادگاه در رابطه با حقانيت نظر اين بيماران ثابت شده، نشان دهنده اين است كه شايد زمان آن رسيده كه وزارت بهداشت رسيدگي به اين بيماران را بايد بيشتر جدي بگيرد.
اتفاقي كه تا به حال نيفتاده است...

خون يكي از هفت چالش بزرگ دنياست، مثل جنگ، محيط زيست و آب. كساني كه مصرف كننده خون و فرآورده هاي خوني هستند در حقيقت چيزي را مصرف مي كنند كه هنوز جايگزين ساختني براي آن به وجود نيامده است. بنابراين آنان به تعبيري پيشمرگ هاي سيستم بهداشتي و درماني كشورند، آنان هر روز به بيمارستان مي روند، هر روز خون مي گيرند و اگر اشكالي در كار باشد، اولين كساني كه به خوبي آن را احساس مي كنند، بيماران هموفيلي هستند.
پديده  جديد در دنياي هموفيلي ايران، شكايت صدها بيمار به دادگاه ويژه و مطرح كردن بيماري هپاتيتC به عنوان يك بيماري ناشي از راه فرآورده خوني بود. در ايران، مانند همه دنيا از هر 20هزار نفر يك نفر هموفيلي است و با جمعيت۷۰ ميليوني ما بايد حدوداً 30 هزار نفر مبتلا باشند؛ ولي اغلب آنان ناشناس مانده اند، چنانكه بيماري شان ناشناس مانده است.
اكثر بيماران مبتلا به هموفيلي از ناراحتي هاي مزمن رواني رنج مي برند ولي مسائل روحي و شخصيتي آنان، هميشه فراموش شده است. آ نها كه بيمار مبتلا به هموفيلي را نديده اند، نمي دانند. آنها هم كه ديده اند، گمان مي كنند انسان هاي پرخاشگري هستند كه فقط اسباب زحمت براي ديگران را فراهم مي كنند. بيماران مبتلا به هموفيلي، وقتي مي خواهند ازدواج كنند، به دليل هموفيلي جواب رد مي شنوند، به دليل وجود همين ذهنيت هاي منفي، طرد مي شوند.
****
داشتن اطلاعات كافي و دقيق در مورد يك بيماري در برنامه ريزي هاي كلان براي پيشگيري و درمان آن، ضروري ترين اصل است؛ اصلي كه در مورد خيلي از بيماري ها شايد به فراموشي سپرده شده است. دكتر سيدمويد علويان در اين رابطه معتقد است: ما هميشه از بيمه  ها، وزارت بهداشت و سازمان هاي غيردولتي عددهاي متفاوتي از تعداد بيماران هموفيلي در نقاط مختلف كشور داشتيم و داريم و در اين صورت نمي توانيم نوع و درصد بيماري آنها را تشخيص داده و فاكتورهاي لازم را به آنها برسانيم. و مصرف فاكتورها در بيماران هموفيلي، همواره يكي از چالش هاي اساسي در سيستم بهداشت و درمان كشور بوده است.
بر اساس برآوردهاي وزارت بهداشت براي اين فاكتورها حدود 40 تا 50 ميليارد تومان يارانه اختصاص داده شده است، ولي مديريت منابع همچنان با نقص هاي جدي روبه رو است. دكتر علويان در اين باره مي گويد: گاهي از طريق رسانه ها اعلام مي شود كه بيماران هموفيلي با كمبود فاكتور مواجهند يا دچار آسيب شده اند و يا اينكه براي انجام عمل جراحي مشكلات مالي دارند، ولي بر اساس برآوردهاي ما ميزان اعتبار اختصاص داده شده به اين فاكتورها كم نيست. ما به اندازه كافي فاكتور داريم، ولي سيستم توزيع اين فاكتورها نقص دارد و عدم دسترسي بيماران به اين فاكتورها به طور مداوم آسيب پذيري اين بيماران را بيشتر مي كند و آنها را در معرض هزينه هاي بيشتري قرار مي دهد.
كانون هاي تالاسمي در ايران
در حال حاضر در حدود 6هزار و 432 نفر بيمار مبتلا به هموفيلي و همچنين بيماران داراي مشكلات انعقادي در كشور وجود دارد. 1800 نفر از اين بيماران در تهران هستند. اصفهان، فارس، و خراسان از جمله استان هايي هستند كه بيشترين تراكم اين بيماران در آنها وجود دارد. البته بيشترين تراكم بيماران در استان تهران است. همچنين حدود 60 درصد از اين بيماران در كشور ما الان مبتلا به هپاتيت C هستند كه براي آنها هنوز درمان رايگان در نظر گرفته نشده است. با اين حال آيا مي توان مطمئن بود كه ميزان فرآورده هاي انعقادي كه براي اين بيماران استفاده مي شود كفاف نيازهاي آنها را مي دهد؟ بيماران تالاسمي، كم  رنج نمي كشند كه رنج كمبود فرآورده ها و داروهاي مورد نيازشان را هم به دوش بكشند. آنها از كمبودها مي گويند و مسئولان پاسخ مي دهند.
دكتر محمد عقيقي، معاون مركز مديريت بيماري هاي خاص معتقد است: فرآورده هاي انعقادي كه براي درمان اين بيماران استفاده مي شود تنها مي تواند نيازهاي پايه و اوليه اين بيماران را برطرف كند، يعني ما براي كنترل خونريزي از اين ميزان فرآورده استفاده مي كنيم. بنابراين با توجه به كمبودهايي كه در منابع داريم مصرف فرآورده هاي انعقادي بايد به صورت منطقي تر در بيايد. در اينجا بحث كمتر مصرف كردن نيست، بلكه مصرف اصولي اين بيماران بايد مورد توجه قرار گيرد.
وي با اشاره به اينكه مشكل اصلي بيماران مبتلا به هموفيلي، كمبود فاكتور نيست، مي گويد: آنقدر كه ما در زمينه توزيع فرآورده ها دچار مشكل مي شويم در زمينه تامين آنها مشكل و كمبودي نداريم. ميزان فاكتورهاي مصرفي ما در مقايسه با كشورهاي منطقه ميزان كمي نيست، ولي اگر سهم بهداشت و درمان از هزينه هاي ناخالص ملي بيشتر بود، قطعا دسترسي ما به فاكتورها هم بيشتر مي شد.
البته در اين ميان بحث واردات دارو را نمي توان ناديده گرفت. به گفته دكتر عقيقي اين مشكل برمي گردد به كارخانه هاي خارجي كه ممكن است به موقع دارو را توليد يا ارسال نكنند. مشكلات گمرك و آزمايش هاي كيفي كه بايد روي دارو انجام شود، نيز باعث عدم دسترسي به موقع بيماران به دارو خواهد شد آنهم داروهايي كه هر يك روز تاخيرشان عوارض غيرقابل جبراني براي بيمار دارند.
احمد قويدل رئيس كانون هموفيلي ايران با اشاره به اين عوارض تاكيد مي كند: خونريزي هاي داخلي خطرناك و خونريزي هاي مغزي و حتي مرگ جزو اين عوارض هستند. گذشته از آن ضايعه همه  گيري كه اين نقصان دارويي ايجاد مي كند معلوليت اين بيماران است يعني بيشترين نقاط بدن اين بيماران كه دائم در معرض خونريزي است مفاصل دست و پايشان است. اگر به اين خونريزي مفاصل رسيدگي نشود، براي بيمار معلوليت ايجاد مي كند و اين معلوليت سرنوشت بيمار را به طور كلي تغيير خواهد داد، بخصوص در كودكان اين معلوليت مسير زندگي آنها را عوض مي كند و در ازدواج و انتخاب زوج آينده براي آنها محدوديت هاي جدي بوجود مي آورد.
ناقلان فراموش شده
حدود دو ماه پيش يك بيمار جوان مبتلا به هموفيلي در جاده تصادف كرد و پزشكان به علت نبودن دارو دست اين بيمار را قطع  كردند. اين را قويدل مي گويد و تاكيد مي كند نكته اساسي كه در ارتباط با بيماران به صورت جدي مطرح است، خدمات پيش بيني نشده براي موارد اورژانسي آنهاست. قويدل در اين باره مي گويد: بر اساس ارزيابي كه ما از كليه استان هاي كشور داشتيم متاسفانه در اكثر استان هاي كشور براي ساعات عصر و شب بيماران، خدمات درماني پيش بيني نشده است. يعني در موارد اورژانسي بيماران هيچ گونه دسترسي به دارو ندارند و اين به آن معني است كه حتي مقداري از فرآورده هاي انعقادي كه مسئولان صحبتش را مي كنند، تحويل اين مراكز درماني نشده است.
انتقادات قويدل بيشتر از اينهاست: درست است كه بيماري هموفيلي مثل بيماري تالاسمي نيست، ولي اگر وزارت بهداشت توانست بيماري تالاسمي را به خوبي كنترل كند و 70 درصد از تولد كودكان مبتلا به تالاسمي پيشگيري كند، كار نكردن اين وزارت در بحث پيشگيري بيماري هموفيلي بسيار تاسف آور است. او به جامعه هدف كه مي توانند ناقلان اين بيماري باشند، اشاره مي كند و مي گويد: بيماري هموفيلي از طريق زنان منتقل مي شود. ما بايد جامعه هدفي را كه در طرح پيشگيري قرار مي گيرند به درستي بشناسيم. جامعه هدف زناني هستند كه فرزند مبتلا به هموفيلي دارند، دختران مردان مبتلا به هموفيلي و خواهران بيماران هموفيلي هستند. اينها به عنوان ناقلان قطعي شناخته مي شوند. اين جامعه هدف بايد تحت حمايت دولت و تحت پوشش بيمه ها به طور كامل قرار گيرند.
اما چقدر از خدمات مربوط به اين بيماران را سازمان هاي بيمه گر پرداخت مي كنند؟
به گفته قويدل در مورد بيمه اين بيماران يك بخشنامه معطل وجود دارد. بر اساس دستور العملي كه از سال۱۳۷۶ صادر شده، همه خدماتي كه به بيماران هموفيلي داده مي  شود، بايد در بيمارستان هاي دانشگاه هاي علوم پزشكي رايگان باشد و بيمار هيچ فرانشيزي نبايد پرداخت كنند، ولي از آنجا كه سيستم دولتي دائما به سازمان هاي بيمه گر بدهكار مي شد، در اين سيستم به طور دائم اخلال به وجود مي آمد. اين مسئله اخيرا شدت پيدا كرده و حالا مقرر شده كه بيمار بايد 30 درصد هزينه فرانشيز را بپردازد.
در حال حاضر در داروهاي مورد استفاده بيماران هموفيلي، يك نمونه خاص از داروهاي اينترفرون كه هفته اي يك بار تزريق مي شود و مخصوص هموفيلي هاي مبتلا به هپاتيت C است تحت پوشش بيمه نيست؛ مثل داروهاي ايدز خارجي. الان تعدادي از بيماران هموفيلي، كه به دليل تزريق همين فرآورده هاي خوني آلوده مبتلا شده اند، ايدز دارند و به اين داروها نياز دارند، اما بايد داروها را از بازار آزاد تهيه كنند.
مشكلات هموفيلي ها يكي دوتا نيست. يكي از شرايط استخدام در هر سازماني نداشتن معافيت پزشكي است و اين يعني حكم بيكاري تمام بيماران. قويدل ضمن اشاره به اينكه اين نوع بخشنامه ها خلاف قانون اساسي است مي گويد: با توجه به اينكه اين بيماران نمي توانند كارهاي بدني انجام دهند حتي وقتي ادامه تحصيل مي دهند و در آزمون هاي استخدامي شركت مي كنند، باز هم در بخش معافيت هاي پزشكي از استخدام اين افراد خودداري مي شود.
هديه هاي آموزشي
بحث تعريف بسته هاي خدمتي براي بيماران هموفيلي بحثي است كه به تازگي قرار است در برنامه هاي مربوط به اين بيماران قرار گيرد. بسته هاي خدمتي چيزي نيست به جز بحث هاي علمي كه در آنها به بيمار آموزش داده مي شود كه از مرحله صفر تا صد بيماري بايد چه مراحلي را طي بكند. همچنين در اين بسته ها مشخص مي شود كه براي اين بيماران در چه مرحله اي بايد فاكتور مصرف شود، چه نوع فاكتوري را بايد استفاده بكنيم، چه زماني از اين فاكتورها استفاده كنيم كه بيمار دچار خونريزي نشود و تمام مراقبت هاي پزشكي غير از مصرف فاكتور شامل توانبخشي بيماران در اين بسته ها مشخص شده است. همچنين در اين بسته ها بايد مشخص شود حد استاندارد استفاده از فاكتورها براي اين بيماران نسبت به كشورهاي ديگر زياد است يا نه. اما اشكال كار در كجاست. رئيس كانون هموفيلي ايران در اين باره مي گويد: واقعيت تلخي كه وجود دارد اين است كه هنوز وزارت بهداشت و درمان براي 50 تا 60 ميليون دلار دارويي كه براي بيماران مي خرد يك پروتكل درماني ندارد، يعني در كشور درمان سليقه اي انجام مي شود. وقتي ما از بسته خدمتي صحبت مي كنيم در اين بسته خدمتي هم دارو وجود دارد و هم شيوه استفاده از آن دارو و اينكه اگر پزشكي اين دارو را به بيمار توصيه مي كند، بداند بر چه اساسي دست به تجويز اين دارو مي زند. شدت خونريزي هميشه مقدار دارو را تحت تاثير قرار مي دهد.
او ادامه مي دهد: بسته هاي خدمتي تا به حال هنوز براي اين بيماران تعريف نشده است. در بسته هاي خدمتي هموفيلي ها به خدمات فيزيوتراپي، آزمايشگاه هاي مجهز عمومي و انعقادي و ژنتيكي، خدمات دندانپزشكي و خدمات آزمايشات ويروسي ساليانه و خدمات عفوني در صورت ابتلا نياز دارند بنابراين اين بسته ها بايد بر اساس اين اصول تعريف شوند .

انگيزه سازي براي بچه دار شدن
ترجمه: آذين محبي نژاد
014118.jpg
در حالي كه بسياري از كشورهاي جهان سوم با مشكل رشد بي رويه جمعيت روبه رو هستند، آمارهاي رسمي دولت فدرال آلمان نشان مي دهد جمعيت اين كشور در سال 2050 چيزي حدود 13 ميليون و 400 هزار نفر كمتر از جمعيت كنوني آن خواهد بود!
از اين رو دولت آلمان در پي تمهيداتي است كه مردم را به بچه دار شدن ترغيب كند. كشور آلمان پس از شهر واتيكان، پايين ترين آمار زاد و ولد را در اروپا داراست، به گونه اي كه افت 4 درصدي تعداد تولدها در سال 2005 نسبت به سال گذشته موجب شد تا آمار نوزادان متولد شده به 690 هزار نفر برسد كه از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون در اين كشور سابقه نداشته است. اين آمار حتي از سال 1946، يعني زماني كه آلمان در ورشكستگي و ويراني سير مي كرد نيز كمتر است. در آن سال 922 هزار نوزاد آلماني چشم به جهان گشودند.
جايزه براي بچه دار شدن
يك پژوهش اخير كه از سوي دولت آلمان انجام شده نشان مي دهد جمعيت اين كشور در سال 2050، 16 درصد كمتر از جمعيت فعلي آن خواهد بود، يعني جمعيت آلمان از 82 ميليون و 400 هزار نفر به 69 ميليون نفر خواهد رسيد كه كارشناسان اقتصادي مي گويند در آن صورت، پيامدهايي چون كاهش نيروي كار و تحليل رفتن نظام بازنشستگي در آلمان صدمات بسياري به اقتصاد اين كشور وارد خواهد كرد.
روبه رو شدن با چنين وضعيت هشدار دهنده اي دولت آلمان را بر آن داشته است كه با ارائه يك پيشنهاد مالي به والدين، بچه دار شدن را براي خانم هاي شاغل آسان تر كند. طبق برنامه جديد اين كشور، والدين حق دارند پس از تولد فرزندشان، بدون آن كه سر كار بروند هم چنان دو سوم حقوق خالص خود را دريافت كنند. سقف اين درآمد، ماهانه 2 هزار و 375 دلار است و افراد كم درآمد حتي مي توانند 100 درصد حقوق خود را درخواست كنند. دولت آلمان حتي تدبيري انديشيده كه به موجب آن پدران بيشتر در امور مربوط به نوزاد وارد شده و به مادران كمك كنند و آن هم اين كه اگر تنها يكي از والدين مرخصي با حقوق درخواست كند، اين مرخصي مي تواند 12 ماه باشد در حالي كه اگر هر دوي آنها مايل باشند به خاطر تولد نوزادشان مرخصي با حقوق بگيرند، اين رقم به مجموع 14 ماه خواهد رسيد. دولت آلمان پيش از اين، تا دو سال ماهيانه معادل 400 دلار مزايا به والدين نيازمند پرداخت مي كرد. در تغييرات اخير اين مبلغ افزايش يافته و به شكل پرداخت مستقيم به والدين درآمده است. كشورهاي ديگر نيز برنامه هاي مشابهي را براي افزايش جمعيت ترتيب داده اند؛ فرانسه و سوئد يارانه هايي تقريباً برابر با آلمان براي فرزند پرداخت مي كنند و در عين حال داراي شبكه اي گسترده از مراكز ارائه مراقبت هاي كم هزينه براي كودكان هستند. فرانسه به خانواده هايي كه نيازمند كمك هاي بيشتر در منزل هستند نيز كمك مي كند.در كشور سوئد يكي از والدين مي تواند به خاطر تولد فرزند، 480 روز مرخصي گرفته و 80 درصد حقوق خود را دريافت كند. در انگلستان از سال 2004 دولت براي هر فرزند جديد با پرداخت 490 دلار، نوعي پس انداز را آغاز مي كند و در روسيه خانواده ها مي توانند به خاطر فرزند دوم و بعد از آن براي هر فرزند 9600 دلار جايزه دريافت كنند.
بچه هاي خوش قدم
تصويب قوانين جديد در آلمان و اجراي آنها از سال 2007، موجب شد تا شروع سال جديد ميلادي براي خانم هاي باردار آلماني لحظه اي حساس باشد. جوليا، كه در روز اول سال 2007 فرزند دوم خود را به دنيا آورده مي گويد: دخترم درست به موقع به دنيا آمد، يعني زماني كه 63 دقيقه بود وارد سال جديد شده بوديم. اين بدان معناست كه من مي توانم يك سال تمام بدون رفتن به سر كار حقوق دريافت كنم. درحالي كه براي فرزند اولم تنها مدت 8 هفته مرخصي با حقوق داشتم. چند ساعت قبل از اينكه دخترم به دنيا بيايد خيلي نگران بودم ولي پزشكان و ماماهاي بيمارستان گفتند ممكن است بتوانند زايمان را تا لحظه شروع سال جديد به تعويق بيندازند. اينكا درست به موقع متولد شد.
رسانه هاي آلماني گزارش دادند كه پيش از شروع سال جديد ميلادي بسياري از خانم هاي باردار اين كشور براي پيشگيري از زايمان زودرس از قرص منيزيم استفاده كرده يا سزارين هاي از پيش برنامه ريزي شده خود را عقب انداخته و از استفاده از راه هاي القاي زايمان زودرس خودداري كرده اند.
منبع: 20Washigto Post ژانويه۲۰۰۷

محققان مي گويند
پدرها هم موثرند
گروه سلامت- تا به حال در بيشتر تحقيق هايي كه روي اثر تربيتي والدين روي بچه ها كار كرده بودند، منظورشان از والدين، مادرها بود. اما اين بار تحقيقي انجام شده كه مچ پدرها را هم گرفته است. اين كه رفتارها و برخوردهاي پدرها مي تواند نقش مهمي در اختلالات تغذيه اي دخترهايشان داشته باشند.
خبرگزاري رويترز گزارش كرده محققان دانشگاه استنفورد، از بررسي 68 دختر و 66 پسر، از زمان تولد تا 11 سالگي، به همراه والدينشان، به اين نتيجه رسيده اند. آنها پرسشنامه اي را هر سال براي آنها فرستاده اند تا بتوانند از فضاي اين خانواده ها سر در بياورند. نتيجه اين شده كه مي گويند اظهارنظرهاي پدرها درباره چاقي و لاغري دخترها، به طور مستقيم، يا بيان مكرر اين كه اصولا چاقي چنين است و چنان است، به طور غير مستقيم، باعث مي شود كه بچه ها از خودشان نااميد شوند و دچار بي اشتهايي يا ريزه خواري عصبي شوند.
اين موضوع به خصوص در پدرهايي بيشتر بوده كه از اوضاع وزن خودشان ناراضي بوده اند و انگار مي خواسته اند دخترشان هم به همين بلا دچار نشود. فشار خواسته هاي خانواده، روي فشارهاي تبليغاتي جامعه سوار مي شود و نتيجه اين مي شود كه دختران نوجوان به احتمال بيشتري دچار اختلالات تغذيه اي مي شوند.
يافته هاي اين مطالعه در شماره فوريه نشريه آكادمي روانپزشكي كودك و نوجوان آمريكا چاپ شده است.
خواب براي يادگيري لازم است
014115.jpg
گروه سلامت-اگر مي خواهيد خوب درس هايتان را از بر كنيد و در امتحان ها بي برو برگرد موفق شويد، فقط دنبال كتاب و معلم خصوصي و روش هاي عجيب و غريب نباشيد. محققان مي گويند خوابيدن، قبل و بعد از جلسه درسي مورد نظر، باعث مي شود حافظه و يادگيري تان به نحو قابل ملاحظه اي بهتر شود. در مطالعه جديدي كه انجام شده، دانشمندان توانسته اند چگونگي تاثير خواب و بي خوابي را هم بر يادگيري و حافظه بهتر بفهمند و كمي در اين باره توجيه شوند.
خبرگزاري فرانسه از قول محققان دانشگاه هاروارد آورده است كه آنها روي 12 داوطلب، آزمايش هايي به اين ترتيب انجام دادند: اول به آنها بي خوابي دادند، بعد با آزمون هاي روانشناسي ميزان حافظه شان را اندازه گيري كردند، همزمان با نوعي اسكنر، شدت جريان خون مناطق مختلف مغز آنها را كنترل كردند. به اين ترتيب توانستند فعاليت مغز آنها را زير نظر داشته باشند. اين آزمايش ها وقتي در شرايط گوناگون تكرار شد، نتايج جالبي به دست آمد.
اول اين كه فعاليت منطقه اي در مغز به نام هيپوكامپ ، كه مسئول به يادسپاري و حافظه است، در افراد بي خواب مختل مي شود. همين اختلال باعث كم حافظگي اين افراد هم شده است. نتيجه ديگر اين كه هم خواب كافي قبل از كلاس براي بهتر يادگرفتن مفيد است و هم بعد از كلاس. اولي باعث آماده شدن سلولهاي عصبي براي يادگرفتن مي شود و دومي فعاليت شان را بهتر مي كند. نتايج اين مطالعه در نشريه
ature eurosciece به چاپ رسيده است.
با چرت نيمروزي از بيماري قلبي پيشگيري كنيد
گروه سلامت-اگر تا حالا زياد شنيده بوديم كه ورزش و خوردن فلان چيز و نخوردن بهمان چيز از بروز بيماري قلبي جلوگيري مي كند، حالا بشنويد كه اخيرا پژوهشگران گفته اند يكي از بهترين راه هاي مقابله با بيماري قلبي، چرت مرتب بعدازظهر است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، تحقيقات جديد نشان مي دهد يك چرت كوتاه در وسط روز مي تواند خطر مرگ ناشي از بيماري قلبي را به ميزان چشمگيري كاهش دهد. اين تاثير احتمالاً به اين خاطر است كه خوابيدن در اين موقع روز مي تواند تنش ها و استرس هاي روزانه فرد را تا حد زيادي تعديل كند و او را آماده مقابله با آن كند.
انجام يك تحقيق طولاني بر روي زنان و مردان يوناني نشان داد كساني كه هر هفته دست كم سه چرت ?? دقيقه اي داشتند خطر مرگ ناشي از بيماري قلبي در آنها ?? درصد كمتر از كساني بود كه بعدازظهرها نمي خوابيدند. در بين مردان شاغل فوايد چرت نيمروز چشمگيرتر است. مرداني كه به طور مرتب يا هر از گاهي چرت نيمروز را در برنامه خود داشتند ?? درصد كمتر از همكاران سخت كوش تر خود با خطر مرگ ناشي از بيماري قلبي روبرو بودند. محققان به علت فقدان اطلاعات كافي در مورد زنان شاغل نتوانستند تاثير خواب نيمروز را بر روي آنها ارزيابي كنند.
محققان دانشكده پزشكي دانشگاه آتن در يونان و دانشكده بهداشت عمومي هاروارد در بوستون اميدوارند از اين نتايج بتوانند براي توجيه خواب وسط روز براي كارمندان، به خصوص آنها كه مشاغل پرتنش دارند، استفاده كنند.

سلامت در ايران
آي وي اف هاي بي حاصل
از مجموع 750 هزار ازدواجي كه هر سال در كشور ثبت مي شود، 100 هزار زوج نابارور هستند و از 90درصدي كه مي توانند وارد چرخه درمان هاي ناباروري شوند هم در هر دوره تنها 30درصد آنها مي توانند صاحب فرزند شوند.
محمدرضا نوروزي، رئيس انجمن علمي- تخصصي باروري و ناباروري ايران ضمن بيان اين جملات گفته است: در حال حاضر تقريبا همه روش هاي درمان ناباروري در كشور انجام مي شود كه روش IVF، لقاح مصنوعي در خارج رحم، micro ijectio و درمان بر اساس سلول هاي پايه از جمله اين روش هاست. وي البته اضافه كرده كه تنها 30درصد از اين روش ها به ثمر مي نشيند.
بد نيست بعد از شنيدن اين جملات، اين را هم بشنويد كه هزينه هاي درماني در مراكز ناباروري در روش هاي ساده نظير IUI، بدون هزينه دارو و آزمايش ها در مراكز دولتي حداقل ??? هزار تومان به صورت آزاد(بدون بيمه) و در مورد درمان هاي پيچيده تر تا ?ميليون تومان است. اين در حالي است كه انجام اين پروسه درماني در مراكز خصوصي براي انجام يك ميكرواينجكشن ساده يك ميليون تومان است و چون در اين اقدام درماني بيمار دچار جراحت مي شود، شيوه درماني اش را يك جراحي بزرگ تلقي مي كنند. درمان هاي تخصصي و پيچيده تر نيز در اين مراكز حدود ? ميليون تومان هزينه دارد كه برخي سازمان ها، از طريق بيمه هاي تكميلي تا سقف يك ميليون تومان آن را پوشش مي دهند و مابقي بايد از جيب مردم پرداخت شود.
اين را هم اضافه كنيم كه طبق بررسي ها و تحقيقات انجام شده، ميزان شيوع ناباروري در كشور بر اساس مناطق مختلف، ?/? تا ??درصد گزارش شده است و مثلا در تهران حدود?? درصد زوج ها نابارورند. سالانه ???هزار زوج به جمع زوج هاي نابارور افزوده مي شود. حالا پيدا كنيد پرتقال فروش  را.
افراد همسان
آموزش ايدز مي دهند
014112.jpg
سازمان بهداشت جهاني در تازه ترين گزارش خود روند افزايش ابتلا به HIV در ايران را، با در نظر گرفتن اولويت داشتن پيشگيري نوجوانان به عنوان گروه هدف بسيار مهم، هشدار دهنده ارزيابي كرده است.
به گزارش ايسنا، يك پروژه آموزشي مشترك از سوي انجمن ايدز ايران با همكاري UDP (برنامه توسعه ملل متحد)، سازمان بهزيستي و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در حال اجراست كه پروژه آموزش همسان ناميده مي شود. بر اين اساس كه تعداد زيادي از افراد همسان اعم از جوان و نوجوان جهت آموزش به همسانان خود در مورد بيماري ايدز و عواقب آن برگزيده مي شوند تا از اين طريق يك طرح گسترده جهت افزايش آگاهي نسل پرخطر كشور در زمينه پيشگيري از اين بيماري به اجرا گذاشته شود.
در حال حاضر شمار بيماران شناخته شده ايدزي بيش از 14 هزار نفر و تعداد مبتلايان ناشناخته بين 60 تا 100 هزار نفر است و با توجه به اينكه شمار مبتلايان به HIV مثبت همچنان رو به افزايش است، اجراي پروژه آموزش همسان و پروژه هاي نظير آن از مهم ترين استراتژي هاي مبارزه با ايدز و كاهش سرعت رشد آن در كشور محسوب مي شود.
پول يا سلامت؟
با جمعيت 5/22 ميليوني جوان ايران، ما رتبه يازدهم واردات سيگار در جهان را داريم. اين است كه كارشناسان مي گويند تنوع سيگار و سير صعودي مصرف، قوانين محكم تري مي خواهد تا جلوي افزايش مصرف سيگار را بگيرد و بازي با قيمت ها بدون در نظر داشتن تورم، مسير را براي اين غارتگر بهداشتي بازتر مي كند.
بر اساس بند و تبصره 14 لايحه بودجه سال 86، دولت اجازه خواهد داشت معادل 5درصد قيمت هر نخ سيگار توليد داخل و 10 درصد قيمت سيگار وارداتي را افزايش دهد كه درآمد حاصل از اقدام فوق پس از واريز به درآمد عمومي، در اختيار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي قرار خواهد گرفت. اين وزارتخانه هم بايد اين پول را براي توسعه مبارزه با دخانيات از طريق حمايت از مراكز مشاوره اي و درماني غيردولتي ترك مصرف مواد دخاني، نوسازي و تكميل شبكه بهداشتي، كمك به تحقيقات موسسه هاي دولتي و غيردولتي در مورد بيماري هاي ناشي از استعمال سيگار، كنترل بيماري هاي سل و سرطان و بيماري  ريوي از طريق درمان و تامين داروي مورد نياز، شناسايي بيماري هاي ديابتي و پيشگيري از بيماري هاي قلب و عروقي و نيز از طريق سازمان تربيت بدني به منظور احداث و تكميل طرح هاي تملك دارايي هاي سرمايه اي و توسعه فعاليت هاي ورزشي هزينه كند.
بد نيست بدانيد اين پيشنهاد با قانون جامع كنترل دخانيات كه در سال جاري به تصويب رسيد مغايرت دارد، چرا كه دولت موظف است براي كاهش استعمال و مبارزه با دخانيات، سالانه حداقل 10درصد نرخ سيگار را در كشور افزايش دهد، درحالي كه اگر تورم بيش از 10درصد باشد، اين افزايش قيمت نيز بالاتر از 10 درصد خواهد بود.
اگرچه از متن اين پيشنهاد چنين به نظر مي رسد كه دولت با اين اقدام قصد مبارزه با دخانيات را دارد، اما احتمالا سيگار در سال آينده به واقع ارزان تر از سال جاري در اختيار سيگاري ها قرار خواهد گرفت.

سلامت
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
انديشه
بـورس
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   انديشه   |   بـورس   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |