و احوال در تازهاي ملاحظه
بالدوين جيمز زندگي
ارميتاژ در ارنست ماكس آثار
فرهنگيراينهارد بناي ساخت
مراسم لبخندهاي و اشكها
اسكار
و احوال در تازهاي ملاحظه
بالدوين جيمز زندگي
بيرجندي فاضلي محمود:ترجمه
قوي برشخصيت بالجمله ديدهاند را بالدوين جيمز كه كساني
و او غرور از آنها از بعضي.ميگذارند صحه او تاثيرگذار و
نفرت ابراز كرده خود وصف در كه مبالغههايي و اغراق
را خود آثارش خوانندگان بيشتر و آنها بيشتر اما كردهاند
اطرافيانش يا و خويشتن براي او كه يافتهاند نقشهايي در
داستان نوشت كه متعددي حالهاي حسب در بالدوين.است آفريده
تا زد رقم جلايي و رنگ با و سادگي به را شخصياش زندگي
كه آنچه هر بر است شاهدي او زعم به كه باشد راهي روشنگر
مبالغه و است جدي من كلام:سرگذراندهاند از امريكا سياهان
در ميبردم ، بازار به را آن ميكردم ، جمع پنبه من.نميكنم
در بالدوين كه نيست دور..ميكردم كار راهآهن در شلاق زير
اما.باشد كرده مبالغه صورت ، اين به خود شخص گذشته بيان
فاقد و فقر در كودكياش.نبود پردهپوشي اهل او هست كه چيزي
سالآخر بيست و.داشت بيسروساماني زندگي نيز بعدها و گذشت
اززندگينامههاي يكي.شد سپري ناتواني و ضعف در هم عمرش
مشترك رنجهاي بازتاب و نياكانش راصداي او بالدوين
زندگي ماجراهاي بيان كهبا ميكند توصيف امريكا سياهان
و بارها را نژادش افراد همه احوال شرح و سرگذشت خود ،
.ميكند روايت انتها به تا ابتدا از بارها
اين بر و.است بالدوين آثار عطف نقاط از يكي نژاد مسئله
سياه رانويسنده او كه بيمورد نه و است بيراه نه منوال
مخلوق بالدوين براي سفيد و سياه قديمي تز آنتي.بخوانيم
افراطيترين و احوال درخشمگينترين حتي هرگز او.بود خيال
كاري ازسياهي ماهوي يا تعاريفزيستشناسانه به آثارش
معاصرتلقي دنياي در جاري واقعيتي را نژاد مسئله لكن.نداشت
بر كه ستميميدانست در شراكت را آن گرفتن ناديده كرده
.ميرود سياهان
او.گريبانبود به دست تضادي با عمر سرتاسر در بالدوين
از و نباشد ملاك رنگ آن در كه ميخواست را جامعهاي طرفي از
و خواسته همين هرچند سفيدها كه بود واقف خوب ديگر طرف
براي كه را باتاريخ مواجهه دردناك فراگرد دارند را ادعا
.نگذراندهاند سر از ميباشد لازم چنينجامعهاي به نيل
نژاد:ميديد بلاتكليف را خود دايما ميانه دراين بالدوين
.نبود چيزي هيچ نژاد ;بود چيز همه بهمعناي
عيش تجليمييابد آدميان پوست رنگ در كه تاريخي تاريخ ،
او تاريخي برداشت و تاريخ لكن.ميساخت منغص را بالدوين
به قوايش كه عمر آخر ساله بيست در.بود غيرتاريخي عميقا
كه ميكرد صحبت رماني از بارها بود گرائيده ضعف و سستي
مانند به رمان آن اما.ميگذرد بردهداري عصر در ماجراهايش
.نشد نوشته هيچگاه ميكرد را صحبتش كه ديگر آثار پارهاي
ادب و رنسانسفرهنگ از امريكا سياه نويسندگان از بسياري
كه شگفتا اما.الهامگرفتند و نيرو دهه 1960 در سياه
و نكرد پيدا موضوع اين به تعلقخاطري آنها برعكس بالدوين
سياهان ادبي فرهنگي رنسانس شاخص ازچهرههاي يكي آنكه حال
درنطقي يكبار بالدوين.بود او دبيرستان معلم درهارلم
امريكا تاريخ دركتابهاي:گفت كمبريج دانشجويان به خطاب
من پس است چنين اگر.تاريخندارد آفريقا كه ميشود گفته
من كه است بديهي:داشت اعلام ادامه در و.ندارم تاريخي هم
كتابهاي تنها اينهانداشتم ديگري راهپذيرفتهام را اين
هم ديگر كتابهاي آنكه حقيقت اما.بود ما دسترس در و موجود
عميق و اصيل فرهنگ داراي را آفريقا كه كتابهايي.نبود كم
كتابها اين از بالدوين لكن.ميكند معرفي دراز تاريخي و
.نميآورد ميان به سخني
همينكه اماداشت علاقه سياه كليساي و موسيقي به بالدوين
تباه و شوم رايكسره آن ميآمد ميان به سياه مسيحيت پاي
حساب به ميراثي نگاهبالدوين از سياه تاريخ.ميشمرد
آرامش و امنيت احساس براي جايگاهي را آن او و نميآمد
و خصومتها منزلگاه وي نظر از سياه تاريخ.نميديد
سركوب و سلاخي بردهداري ، برهوت نابخشيدني ، زدوخوردهاي
ايستايي ماهيت بالدوين براي تاريخ علاوه به و.بود انسان
نيروي:مينويسد سفيد تحتعنوانجرم مقالهاي در او.داشت
دوش بر را آن ما كه ميشود ناشي واقعيت اين از تاريخ عظيم
.است حاضر و حي ميكنيم ما كه آنچه هر در تاريخ...داريم
.نيست خارجي اجتماعي جنبشهاي از جرياني يا فرايند گذشته
-ما همه كه درون در است شيطاني شده ، دروني كه است چيزي
كه بود جهت اين از.كنيم مبارزه آن با بايد -سفيد يا سياه
گفت بتوان شايد و طبيعي ماوراء بالدوين تاريخي نظرگاه
.نداشت تاريخي صورت واقعا و بود مذهبي
قرن در بردگي القاي طرفداران راديكالي جريانات در بالدوين
راه تنها آنان افكار انجيلي زمينههاي با همسو و نوزدهم
و سياسي مبارزات در نه را نژاد بيماري از امريكا نجات
شخصي عذاب به دادن تن در اقتصادي ، بلكه فشارهاي اعمال
وارده ايرادات از يكي اينجا در و.اعترافميدانست
سفيدهارا ابتدا او كه ميآيد ميان به دوباره بهبالدوين
ابزاري طرفيجرمسفيد از باز و را سياهان نه ميسازد مخاطب
.ميساخت مطرح آنرا خود پرشور بلاغت تمام با كه بود
تعلق آفريقاييامريكا شده احياء فرهنگ به بالدوين جيمز
بدون فرد حالهايش درحسب هم و آثار در لذا و نداشت خاطري
سر به بيوزني در و غريب درجهاني كه ميشود ديده زمينهاي
.بود ساكن آن در را عمرش اعظم قسمت كهاو جهاني.ميبرد
كه شده ياد بلاتكليفي و سرگرداني از نتوانست اماهيچگاه
اين و نهد فراتر پا ميداشت بيان حرارت و شور با را آن
نمايي.باشد وي مذهبي بيروني نماي همان پيامدهاي از شايد
محفوظ زندگي سرتاسر در را آن و نزد دست آن به البته كه
.داشت
و سنتي راه همان نژادي مشكل حل براي نهايت در بالدوين
او هنر اما دوستي و عشق:مينهد فراروي را مسيحيت متعارف
اوج به كه گاه آن و.آن حل در تا بود مسئله طرح در بيشتر
عاطفه و جنسي مسائل نامطلوب معجون به همعشق ميرسيد كارش
ميديد را مسئله صورت حداقل او اينها همه با.مييافت تنزل
.ميخواند و
مسافرتتوصيف همواره را خود شخصي زندگي بالدوين جيمز
عالم در كه سفري.بود سفر زندگيش هم واقع به و.ميكرد
ديگر كسي كه بود سفري اما.نرسيد انجام به هيچگاه واقع
.است ننهاده هم آن راه در پاي حتي
ارميتاژ در ارنست ماكس آثار
متعلق ارنست -آثارماكس از مجموعهاي.:هنر و ادب سرويس.
كتب بهنامدنياي نمايشگاهي براي آلمان هواپيمايي شركت به
سنتپترزبورگ در موزهارميتاژ به ارنست -ماكس گرافيك و
.شد منتقل
1953-منقاردار زوج
به همگي كه او ، كولاژهاي نقاشو هنرمند اين دهه 20 آثار
تماشا به ايننمايشگاه در هستند متعلق سالهاي 1930
.گذاشتهشدهاند
سال 1950 در كه ارنست ليتوگرافماكس آثار تمامي همچنين
.است گرفته قرار علاقهمندان ديد معرض در شدهاند ، ترسيم
فرهنگيراينهارد بناي ساخت
.است برلينشده شهر
توسط سال 1933 در كه مركز اين فوكوس ، مجله نوشته به
داده پس ورثهراينهارد به دوباره بود ، شده مصادره نازيها
.شد خواهد
كمك با راينهارد-پسرماكس ساله ، راينهارد 80 -گوتفريد
معمار بيباكانه طرح ساخت به اقدام فرانكفورت ، از شركتي
موزه و بازيگري مدرسه تئاتر ، براي ايزنمن-معروفپيتر
اين ساخت مخارج تامين بهمنظور.است كرده راينهارد
يك و تجاري واحد خارقالعاده ، تعدادي و متري بنايمرتفع 128
.شدهاست گرفته نظر در آن در برايفروش هتل
متر ارتفاع 128 با برلين در راينهارد بناي:عكس شرح
مراسم لبخندهاي و اشكها
اسكار
رسيد هور بن جاودانه ركورد به تايتانيك
شدند ساز هاليوودشگفتي در فراري دانشجوي دو
سينما جهان در اسكار دريافتجايزه با فيلمتايتانيك
تاريخ دركتاب هميشه براي فيلم اين نام و آفريد شگفتي
.شد ثبت جهان سينماي
جايزهدريافت اسكار ، 11 فيلمدرمراسم يك كه باري آخرين
اما فيلمبنهورميشد و بهسال 1959 مربوط بود كرده
درتايتانيك وينسلت وكيت كاپريو دي خوبلئوناردو بازي
عنوانبهترين به را فيلم اين اغلبكارشناسان ، تا شد باعث
.معرفيكنند اخير دهه سه فيلم
جايزهبهترين كمرونكارگردانتايتانيك كهجيمز هنگامي
و پريد هوا به خوشحالي از دريافتكرد را كارگرداني
.هستم جهان سلطانسينماي اكنون هم من:زد فرياد
ديگر اسكار فيلمتايتانيك 10 جايزه ، اين بر علاوه
اسكار به ميتوان جايزه اين 10 ميان از كه كرد دريافت
لباس طراحي صدا ، تدوين ، ويژه ، جلوههاي فيلمبرداري ، بهترين
.كرد اشاره... و
حاضران از اسكار جايزه دريافت از پس كانادايي كمرون جيمز
سال تراژدي قربانيان ياد گراميداشت براي تا خواست سالن در
دقيقه يك اين پايان از پس وي.كنند سكوت دقيقه يك ، 1912
آن موضوع بودن حقيقي تايتانيك ، موفقيت اصلي علت:گفت سكوت
دلخراش حادثه قربانيانآن ياد به فيلم اين تماشاي با و بود
.ميافتيم
جك نبود ، پيشبيني تايتانيكغيرقابل موفقيت البته
بازي واسطه به را مرد بهترينبازيگر جايزه كه نيكلسون
دريافت as good as itgetsنميشد اين از بهتر فيلم در
چون ميكردم پيشبيني تايتانيكرا موفقيت شخصا من:كردگفت
و ميكند پيدا عجيبي هواي و حال انسان ، فيلم اين باتماشاي
.ميبيند اقيانوس اعماق در را خود
نيكولسوندر كه است مرد بازيگر بهترين اسكار سومين اين
به سينما دنياي در او.ميكند دريافت خود بازيگري طولدوران
.است مشهور بدهاليوود پسر
يك كه ميكند سعي نميشد اين از فيلمبهتر در نيكولسون
خود خانه نزديك رستوران به كار براي را زن خدمتكار
زندگيخود بايد چون نيست ساده چندان كار اين اما.بياورد
.نمايد هدف اين قرباني را
كه ميكند بازي هانت زنراهلن خدمتكار نقش فيلم ، اين در
.كرد دريافت را زن اول نقش بازيگر بهترين جايزه وي
فراموش افتخار اين:گفت طلايي مجسمه دريافت از پس هانت
اما ميديدم را اينلحظه رويا در تنها كودكي از و است نشدني
را اينموفقيت و يافته تحقق آرزويم بزرگترين اكنون هم
.هستم نيكولسون مديون
.رسيد بسينجر بهكيم نيز زن دوم نقش بازيگر بهترين جايزه
و پليسي داستان كهبراساس لسآنجلس محرمانه فيلم در وي
بازي را خطاكار يكزن نقش شده هنسونساخته كرتيس پرهيجان
.ميكند
بازي قصد كه كرد دريافت جايزهرا اين حالي در بسينجر
يكزن نقش نميخواستم من:ويگفت.نداشت را فيلم اين در
شدم فيلم وارد كارگردان بهاصرار اما كنم بازي را خطاكار
بهترين جايزه همچنينگرفتم را آن نتيجه اكنون هم و
در بازي واسطه به ويليامز بهرابين مرد دوم نقش بازيگر
در.گرفت تعلق (نيت باحسن شكار) good will hunting فيلم
يك كمك به و ميشود ظاهر نقشروانشناس در اينفيلم ، ويليامز
بار سه ازاين پيش البتهويليامز.ميپردازد رياضي نابغه
هيچگاه اما شدهبود نامزد اسكار جوايز دريافت براي ديگر
.نشد طلايي دريافتمجسمه به موفق
رامديون خود موفقيت من:خودگفت جايزه دريافت از پس وي
.حضورندارد جهان اين در هماكنون كه هستم عزيزم پدر
درجواب شوم سينما بازيگر گفتمميخواهم وي به كه روزي
مثلا خودتباش ، براي دوم شغل حتمابهدنبال پسرم:گفت
آيندهچنداني و درامد سينما حرفه بياموزچون آهنگري
.ندارد
يا (character)شخصيت فيلم خارجي ، فيلمهاي قسمت در
به ديم ون دكترمايك كارگرداني با هلند از (karakter)
درگيري فيلم ، اين موضوع.شد شناخته برتر فيلم عنوان
.است پسرش با خشن بسيار پدر يك ميان شديد واختلاف
با شما چون ندارد تبليغ به نيازي فيلم اين:گفت ديم ون
به اگر حتي شد خواهيد آن شيفته فيلم ، از دقيقه چند تماشاي
.نباشيد آشنا هلندي زبان
به اسكار ويژه جايزه نيز ، جوايز اهداي مراسم پايان در
rain) باران خواندنزير آواز فيلم كارگردان دانن استنلي
.شد اهداء(singin in the
تقديم ساله بهدانن 73 اسكورسز رامارتين جايزه اين
.كرد
اسكار هفتادمين مراسم حاشيه در
كشور از 125 تلويزيوني بيننده نفر ميليارد يك از بيش
.تماشاكردند مستقيم طور به را مراسم اين جهان ،
به را اسكار مراسم (abc)تلويزيوني شبكه تنها درامريكا
اين مردم از نفر ميليون كه87 ميداد نمايش زنده صورت
جهان سينماي بهبهترينهاي جوايز اهداي شاهد كشور
افزايش درصد قبل 22 سال به نسبت بيننده تعداد اين.بودند
.ميدهد نشان
دردست طلايي مجسمه سه كه درحالي ساله كمرون 43 جيمز
خبرنگاران پرسشهاي به و شد كنفرانس سالن وارد داشت
دريافت 14 براي تايتانيك فيلم:گفت ابتدا وي.داد پاسخ
جاودانه ركورد اينكهنتوانستم از و بود شده نامزد اسكار
.هستم ناراحت بشكنم بنهوررا
ساله افلك 25 نيت ، بن حسن شكاربا جذاب فيلم نويسندگان
دانشگاه در كه جوان دو اين.بودند ساله دامون 27 ومت
سينما به زياد علاقه علت به بودند تحصيل مشغول هاروارد
.شدند هاليوود وارد و كردند رارها دانشگاه
بهمت من:گفت فيلمنامه بهترين اسكار دريافت از پس افلك
همين به است پيروزشدن از آسانتر خوردن شكست كه گفتم
البته.دهيم راه دل به هراسي خوردن شكست از نبايد دليل
فيلمنامه اسكاربهترين دريافت براي منومت نام كه زماني
از بالارفتن جرات و ميلرزيد بدنم تمام خواندهشد سالن در
.نداشتم را مجسمهطلايي دريافت و پلهها
حضور نيز مستعد جوان دو مادراناين جوايز اهداي مراسم در
بود گرفته آغوش در را مادرش كه درحالي افلك.داشتند
را زندگيام چون ميكنم هديه مادرم به را خود جايزه من:گفت
.هستم وي مديون
دريافت نامزد بار براييازدهمين ساله نيكلسون 60 جك
.يافت دست ركورديجاودانه به و شد اسكار جايزه
هرگز خود ، اطراف در چهرههايسرشناس حضور با:گفت وي
همين به بگيرد تعلق من اسكاربه جايزه كه نميكردم تصور
چون شدم خوشحال بسيار راشنيدم خود نام كه هنگامي دليل
.هستند شادي در غرق درخانه بچههايم كه ميدانستم
كهداستين بود كريستال اسكار ، بيلي هفتادمين مراسم مجري
.ميداد ياري را وي نيز هافمن
كرد ، دريافت را اسكار ويژه جايزه دانن كهاستنلي هنگامي
.است شده تايتانيك شكل به امسال اسكار مجسمههاي:گفت
فيلم بهترين جايزه اينكه فيلماز كارگردان هنسن كرتيس
را داوري و ميرسيد بهنظر ناراحت بسيار نكرد رادريافت
.ناعادلانهخواند
پرس فرانس:از
نژاد اميربهادري:ترجمه
نگارخانهها ديوار بر
|
:عكاسان خانه
از 17 ايران عكاسان نمايشگاههايخانه دوره سومين و سي
طاهر محمد:الف و 2 تالار 1 تا 28ارديبهشت فروردين
ايل عملي پاياننامه آثار معرفي غفاري ، حسن بهزادي ،
عكاسان آثار معرفي:ب تالار 2 ،(درون از نگاه يك)بويراحمد
انجمن اعضاء آثار معرفي:نوجوانان و كان كود تالار:خارجي
پايان پيرامون گفتگو و بررسي:سالناجتماعات فردا ، عكاسان
تا ساعت 15 از وجمعهها تا 19 ساعت 9 از.غفاري حسن نامه
.تلفن8809717 سميه ، خيابان غربي انتهاي.19
تا از 16 تقيپور ليلي نقاشي نمايشگاه:تهران نگارخانه
قدس ، خيابان انقلاب ، خيابان.تا 17 ساعت 9 از.فروردين 30
.تلفن6112495.تهران دانشگاه شرقي ضلع
:نقش آفرينش نگارخانه
تا ساعت 9 از.فروردين تا 21 ساجدي محمد نقاشي نمايشگاه
خيابان انتهاي تهرانپارس ، فلكهدوم.تا 18 و 14 12
.جشنواره
:بامداد نگارخانه
فروردين تا 22 جناب ، فريدون قلم سياه طراحي آثار نمايشگاه
كوچه جم ، خيابان مطهري ، خيابان.تا20 ساعت 17 از
.تلفن 8830317.شماره 35 ماگنوليا ،
|
|