تروا چوبي اسب
نگذاريد ، نگذاريد:خاتمي آقاي
نگذاريد نگذاريد ،
خوانندگان به توضيح
تروا چوبي اسب
گذشته ، دهه دو طي در دولتي مديريت نظام عمده مسايل از يكي
مسئولان از بسياري اعتراف و صاحبنظران همه تقريبا بهاظهار
سازمانها ، اكثر در ضعف مجلس ، نمايندگان و نظام بيطرف
و ضابطه بر حاكميترابطه با همراه دولتي ، وشركتهاي نهادها
از بايد نيزكه كشور قضائي سيستم حتي.بودهاست قانون به
خودمتهم باشد ، قانون از تبعيت ومتضمن مبرا بيقانونيها همه
.است شده جناحي و ملاحظاترابطهاي و قانون از تخلف به
وفاداريهاي و ملاحظات برپايه گاهي انتصابات كه درسيستمي
ضعف ميگيرد ، انجام ولياقت دانش پايه بر نه و جناحي سياسيو
درچنين.داشت ميتوان كه انتظاريست قانون از تخلف و مديريت
از رامعمولا خود زيردست مسئولان ، مديران سازماني ، سيستم
مطمئن آنها كامل اطاعت از تا ميكنند ، انتخاب دونتر اشخاص
.بنمايند كل عقل خودشان كاري محيط در خودشان و باشند
كيفيت از پائيني سطح مديريتدر كه اداري محيط چنين در
ابتكار كار در كه وخوب متفاوت مدير يك به اعمالميشود ،
و سوءظن با ميدهد ، نشان تصميمگيري قدرت درمديريت و عمل
.ميشود نگريسته بياعتمادي
اسلامي جمهوري در مديراننادر اين از يكي تهران شهردار
را اصفهان مسئوليتاستانداري كه زماني از او.است بوده
حاكم ، عرف برخلاف تهران ، در بهويژه سپس و بهعهدهداشت ،
هوشمند ومتخصصان اشخاص ميان از را خود وهمكاران اطرافيان
بهمسئوليت متعهد و لايق مدير يك مانند كردو انتخاب خلاق و
.باشدنهراسيد نداشته شخصي جلوه ميانآنان در اينكه از خود ،
برايشخص فقط دهند انجام آنها كه كارخوبي هر ميدانست زيرا
ضمنا.او دست زير برايكارمند نه ميآفريند افتخار او
توان حتي ديگر سازماندولتي هيچ تقريبا چون كه دركميكرد
تيمهاي كارهاي با او كارهاي نتايج ندارد ، را تفكري چنين
از بيشتر بسيار جلوهاي بنابراين و خواهدشد مقايسه نالايق
تهران شهردار قالب در را او موفقيت من.داشت خواهد عادي
موقعيت از صحيح درك اين در و مديريت در او شهامت در فقط
.ميدانم خود
نيممردگي حالت و ركود كهدر بود سال دهها ايران شهرهاي
وجود عقبافتادگي مردگيو اين دليل بزرگترين.بسرميبردند
بوده ترسو و غالبابيلياقت و فرمايشي و شهردارهايانتصابي
.است
بسته سيستم اين درون كهاز بود شهرداري تنها كرباسچي
و عمل خودابتكار از بهنفس اعتماد با و بيرونآمد
را پويايي و تحرك نتيجه در و داد ، قدرتمندنشان مديريتي
بازسازي در او عملكرد.كرد هديه ما خوابآلود شهرهاي به
تزريق بدون و تاريخي زيباييهاي و اصالت حفظ با اصفهان
چگونه كه داد نشان ناسازگار مدرن انديشههاي و معماري
حفظ با را مخروبه نيمه ولي تاريخي و اصيل شهر يك ميتوان
.كرد همگام روز تكنولوژي و نوين جامعه نيازهاي با هويت ،
شهرهاي زيباترين از يكي عنوان به ميتوان را اصفهان اكنون
شعار اينباره در فقط آن پيشاز صورتيكه در برد ، نام جهان
.ميداديم
بدون و هويت بدون شهري.بود متفاوت كاملا مسئله تهران ، در
ساختارهاي و بناها مجموعه از حاصل و تاريخي اصالت
مقاطع در فقط كه ناهماهنگ و بيبرنامه و ناهنجار زيربنايي
شده ايجاد مقطعي و فوري نيازهاي رفع براي تاريخي مختلف
شهرنشيني ضروري خدمات و فرهنگ و شهرسازي دانش از و بود
و كثيف و شلوغ شهري.ميشد اصلاح بايستي داشت ، فاصله بهشدت
مضحك ، گلوگاههاي و بنبست بنديهاي خيابان با تحمل غيرقابل
محلات در زندگي به محكوم شهر جنوب در شده فراموش مردمي
فزاينده جمعيتي و اجتماعي ، و زيستمحيطي آلودگيهاي از مملو
فقدان و شهري خدمات كاهش و بيكاري افزايش با همراه
و نااميد را شهرداري هر كه تفريحي ، و فرهنگي امكانات
كردند قصد كشور دولتمردان بارها اينكه كما.ميكرد مستاصل
مسايل از اصلاحنشدني شهر اين از پايتخت باانتقال كه
آنچهبايد از هنوز تهران اكنون.فراركنند تهران شهري
فاصله هم است بوده آنچه ولياز دارد ، زيادي فاصله باشد
بدون آنرا وميتوان است ، زندگي قابل و دارد زيادي
.شمرد جهان زيباي و مهم شهرهاي از يكي شرمندگي
فعاليتهاي شدن الگو شهرداريتهران عملكرد اثر مهمترين
سنتي ترساست بوده ديگر شهرهاي براي عمرانيآن
متوجهشدهاند آنها و شده ريخته ابتكارعمل از شهرداران
طرد ندهند انجام مردم كاريبراي گذشته مانند اگر كه
شعار با نميتوان را بيدار مردم اين ديگر و شد خواهند
.بود شده پيدا مقايسه براي معياري ديگر اكنون.كرد مشغول
است ، بلكه فعال يا خوب شهردار نميگويندكدام مردم ديگر
و بودن فعال.است وبيعرضه بد شهردار كدام ميگويند
مردم توقع كمترين بهحق مردمي خدمات و رفاهي ايجادتسهيلات
به را كشور شهرداريهايسراسر همه معيار ، تغيير اين.است شده
ميجنبند جا در هنوزفقط آنها غالب كه هرچند جوشآورد ، و جنب
.جوشميخورند مردم و
ناراضي تهران ازشهرداري سرمايه صاحبان از بسياري شايد
براي هنگفت مبالغ پرداخت به مجبور را آنها كه باشند
پولساز فعاليتهاي از بسياري شايد كرده ، ساختمانسازي
و زنجيرهاي فروشگاههاي ايجاد روزنامه ، نشر مانند شهرداري
نبوده آن وظايف جزو تجاري عمراني طرحهاي در سرمايهگذاري
اين و پولها اين هزينه نتيجه از مردم عامه ولي است ،
رفاهي تسهيلات ايجاد راستاي در كه برنامه از خارج ابتكارات
زورگويي و فشار اعمال شايد.هستند راضي بوده شهري خدمات و
شايد و بوده ، قانون مرز در سرمايه صاحبان به شهرداري
بار زير و نميكرده رعايت را مراتب سلسله تهران شهردار
از برخي براي قانون كه حالي در ولي نميرفته ، كسي نفوذ
گذاشتن پا زير و ميشود مزاحمتتلقي يك فقط زر و زور صاحبان
باخت احساس تهران مردم است روابط و قدرت تشخص ، آننمايانگر
احساس اين كه كساني نكنند ، باخت احساس مردم وقتي.نميكنند
.باخت خواهند كنند لگدمال را
فساد يا قانونشكني چشمپوشياز توجيه خدمتي هيچگونه ولي
ذرهبين زير مستمر بهطور اينكه بهعلت تهران شهرداري.نيست
اينباره كمتريدر جرات و فرصت طبيعتا رسانههابوده و مردم
تهران شهرداري درباره هياهو البته.باشد داشته ميتوانسته
و گسترده فساد به نباشد مجبور قضائيه قوه كه است شده موجب
به را آنها و كند توجه ديگر نهادهاي و سازمانها در ژرف
نميتواند قضائيه قوه آنچه ولي.بكشاند حسابدهي ميز پاي
ظاهرا تخلفات به حد از زياده توجه كه است اين كند تصور
عميقتر و دقيقتر مردم كه شده موجب شهرداري كوچكتر نسبت به
.شوند ديگر دردستگاههاي فساد و تخلفات به رسيدگي متوقع
وپرسروصداتر مهيجتر بسيار شوند آشكار كهوقتي تخلفاتي
شدن همينمتهم كرباسچي خدمت شايدبزرگترين. بود خواهند
كهقوه شده تروا چوبي اسب كرباسچيناخواسته.باشد او
ميكنم پيشبيني من و...كردهاست شهر دروازه وارد قضائيه
.بود خواهد پاكسازي براي خوبي سال سال 1377 كه
زعيم كوروش
نگذاريد ، نگذاريد:خاتمي آقاي
نگذاريد نگذاريد ،
را دراز راهي خاتمي محمد سيد آقاي جناب خير دعاي و سلام با
كه انداختهايد ساكني استخر در را سنگي گويي كردهايد ، آغاز
.ميشود وسيعتر و بزرگتر لحظه هر آن امواج
به اسلامي جمهوري زمينخونرنگ مانگذاريد سالار و سيد
.درآيد هواداراننيرنگ تسخير
ميز پاي به آزادي به عشق بهجرم را قلم نگذاريداصحاب.
.بكشانند محاكمه
را رفتاربرندگان لندن مذاكرات نگذاريدبازندگان.
.باشند داشته
و ميدانند شطرنج مثلبازي را سياست كه اينان نگذاريد
مسابقات مجددابه ميكنند تلقي باختنشانرابياهميت
.شوند اعزام
اسلامي جمهوري رسالهعمليه شوند موفق اينان نگذاريد.
.نيابد استقرار جامعه در (قانوناساسي)
چيز همه كه باشد باقي دستاينان در چكش همچنان نگذاريد.
.ميبينند ميخ رابصورت
زمان در كه قبيلهاي و فرهنگبدوي پست خصلتهاي نگذاريد.
به كينهتوزي و محوگرديد جامعه از (ص)پيامبر حيات
پديدار ايران اسلامي جمهوري در مجددا بود گشته مبدل برادري
.گردد
به حرمت عدم و شكني قانون) جامعه موجود وضع نگذاريد.
بيشتر چه هر ثبات و شدن نهادينه موجب (..و انسانها كرامت
.گردد دين ضد ارزشهاي و معيارها
كه اسلامي انقلاب اصول در ترديد فضاي برآيند نگذاريد.
.يابد استقرار جامعه در است فرهنگي و فكري آنارشيسم
مانع ميكنند ، تجاوز حريمانسانيت به كه آنان نگذاريد.
بيتفاوتي سوي به را ميشوند ، مردم انسانها كمال و رشد
انديشه نياوردن تاب و بيفرهنگي بازار و سوقميدهند
جمهوري به را مردم همچنان ميدارند نگه گرم را مخالفان
.نمايند بدبين اسلامي
شيفتگان دستان روي در بهشتي كهپرنده اينك نگذاريد.
.آورند در پرواز به آنرا مختلف دسيسههاي با نشسته خدمت
كالبد در اسلامي وقوعانقلاب با كه مبارزه روح نگذاريد.
خاموشي ياسو به شده دميده صهيونيستي مبارزانضد
.بگرايد
مارقين و انقلاب اين عصر ، نهروانيان اين خوارج نگذاريد.
جمهوري فضاي در را وترديد نوميدي بذر اسلامي جمهوري اين
.بپراكنند اسلامي
سياسي و فكري مردانهتانرقباي سكوت از نگذاريد.
خدا بخاطر خودرا قلم و زبان كه ميدانم بهرهبرداريكنند
.كردهايد زنداني
و خرم گلهاي كرده هجرت باغبانانقلاب كه اينك نگذاريد.
.ايستند باز ندا از و بپژمرند او نغمهخوان و زيبا بلبلان
كامهايي و غمگين دلها و سرد را محرومين كلبههاي نگذاريد.
.كنند تلخ دوباره شد ، شاد جنابعالي انتخاب از كه را
تفكر و مدون انديشه تحملديدن كه متكبر و مترف نگذاريد.
از ندارند را جنابعالي پيامبرگونه اخلاق و تشكيلاتي نظم و
تلخ صبر اين كه ميدانم كنند ، بهرهبرداري بردباريتان و صبر
با يا و مظلومانه آنكه تا نوشيد خواهيد جرعه جرعه را
.رسيد خواهيد شهادت به توطئه
را معصومين گفتار و راه حقانيت كه جنابعالي:جان سيد.
سالها و بستهايد وفاداري پيمان انقلاب با و داريد باور
و كردهايد ، فداكاري شهيدان امام مقدس آرمانهاي تحقق براي
از جلوگيري براي نداريد ، انقلاب از طلب و ميراث ادعاي
و (ص) پيامبر مكتب ترويج و انقلاب استحاله و انحراف
تاكنون كه همانگونه.نماييد عملي را خود طرحهاي معصومين
فزون ، دم در بوده مسئله اين بيانگر رفتارتان و اعمال
و ايمان كه باد جاودان و بلند نامت.مفصل تلخم غمنامه
شما سلامتي و سعادت براي.است كرده بهشتي را بسياري عملت
درجهان ما سيادت سببساز سياستتان و هستيد ما كهراهبان
.ميفرستم صلوات گرديده
را زيباييها ديدن توان چون:(همشهري روزنامه) شما و
شب ما و كرد نخواهيد ديدار را درد و ياس هيچگاه داريد ،
نگاه گرم آقايكرباسچي چون خدمتگذاراني بودن رابا سردمان
.باشند آزادانهخودشان ديگران داديد اجازه چون.داشت خواهيم
احترام تقديم با
خوشصفت احمد
ساختمان نقاش كارگر
خوانندگان به توضيح
كه است روزنامه صفحاتداخلي جمله از همشهري صفحه 12
كارهاي روزنامه رويي صفحات از پيش ساعت معمولا 72
.ميرسد پايان به آن اجرايي و آمادهسازي
به متعلق امروز صفحه 12 در مندرج مطالب اساس ، براين
و شده ارسال چاپخانه به گذشته كهچهارشنبه است صفحهاي
.است وجودنداشته آنها در تغيير امكان
|