فرش شهر در كه روزهايي
گسترديم مهرباني
كرباسچي ارزنده خدمات با تهران مردم از نسل چند خاطرههاي
است آميخته در
و هنر به ارجگذاري زيست ، محيط از مراقبت تهران شهرداري
را اجتماعي و فردي آزاديهاي و حقوق به هنرمندان ، احترام
كرد تبديل شهري فرهنگ به
:اشاره
:بود نوشته تهران شهرداري اخير وقايع درباره خوانندهاي
آن آباداني و فرهنگ نمايشگاه و نماينده كشوري هر پايتخت
كساني و خارجيان نگاه منظر از تهران امروز اگراست مملكت
با و ميگذارند ، زيبا قدم شهر اين به بار اولين براي كه
زيست ، محيط از مراقبت تهران شهرداري است ، شده طراوت
آزاديهاي و حقوق به احترام هنرمندان ، و هنر ارجگذاريبه
مايه اين و كرد تبديل شهري بهفرهنگ را اجتماعي و فردي
براي تلاش خوببود ، چه است ايران اسلامي جمهوري اعتبار
دستگاههاقرار فعاليت و رقابت انگيزه كشور اعتلاي و پيشرفت
بايد ، بالاخره.شوند برخوردار آن از ملت همه تا ميگرفت ،
كم از مردم تا شود منتشر دستگاهها عملكرد و كارنامهفعاليت
كارنامه امروزه.شوند آگاه آنها دستاوردهاي و تلاش كيف و
حس است بهتر.دارد قرار نگاههمگان معرض در تهران شهرداري
سياسي و جناحي اختلافات وراي را دستگاهها فعاليت در رقابت
.قراربگيرد تعالي و پيشرفت مسير در كشور تا كنيم تقويت
نسلهاي و كنوني نسل به خدمت مصداق تهران شهرداري عملكرد
يك اعضاي قضاوت اساس بر كه شماره اين گزارش.است آينده
تهران شهرداري فعاليت ماحصل تهراندرباره ساكن خانواده
.ميباشد نسل چند شهرداريبه خدمت گوياي است ، شده تهيه
را پرتوهايش آخرين ، آرام آرام بهاري مطبوع و ملايم خورشيد
ياسهاي هنوزاست برچيده تهران آسمانخراشهاي فراز از
را فضا بهار بوي و عطر اما برنگرفتهاند ، رخ از نقاب تهران
به مخصوص هواي و فصلحال هر اينكه نه مگراست كرده پر
ازكاروان استقبال براي را خودش نيز تهران دارد ، را خودش
.ميكند آماده اقاقي و ارغوان محمدي ، گلهاي ياسها ، عطرآگين
صدا به را پيروزي خيابان خانههاي از يكي غروب ، زنگ
به را در خندان سيمايي با پدرخانواده مرتضي.درميآوريم
آن اهل ديدن به استكه كرده دعوت او هم.ميگشايد رويمان
ودخترش ساله امير 19 پسرش همسرش ، مرتضي ، با.برويم خانه
از نشانههايي هنوز كه سفرهاي گرد صميمانه ، ساله ، الهام 16
بود ، نوشته برايمان مرتضي كه را نامهاي.دارد ، مينشينم عيد
:ميكنم مرور
در كه امروزكنم دل درد شما با صميمي و ساده بگذاريد...
آقاي شخص و تهران شهرداري خدمات درباره بحث ما خانه
كه رسيديم نتيجه اين بود ، به تهران فعال شهردار كرباسچي
نسل نهتنها طرف اين به سال 1368 از شهرداري ارزنده خدمات
و بخشيده شادابي و اميد نيز گذشته نسل به بلكه حاضر
گذاشته ارمغان به آينده نسلهاي براي قابلملاحظهاي اندوخته
.است
پاركهاي ميگذرانم را بازنشستگي دوران كه من براي مثلا
.است شده تبديل قشر اين شايسته و فضاييمناسب به تهران
در تفكيك به را خانگي كهزبالههاي است آموخته من ، همسر
كاغذهاي كه راميداند اين.كند نگهداري جداگانه كيسههاي
و جمعآوري ، بازيافت قابل شيشهها فلزات ، پلاستيكها ، باطله ،
امير ، پسرم ريختني ، دور نه.ميباشند جديد محصولات به تبديل
ميداند داشته ، شركت مدرسه شهردار انتخابات در دوبار كه
كند دفاع خود اجتماعي و فردي حقوق بايداز چگونه فرد كهيك
از الهام دخترمباشد راداشته خويش نمايندگان انتخاب حق و
خاوران پربارفرهنگسراي و ثمربخش برنامههاي در حضور طريق
عمومياش آگاهيهاي و بيازمايد را استعدادهايش توانسته
بگويند ، آنها خود بايد كه را آنچه است حيف بدهد ، راافزايش
پاي نزديك از و بزنيد ما خانه به سري پس منبشنويد ، قول از
.مابنشينيد خانواده صحبت
در تهران شهرداري كارهاي همه از ندارم ، قصد:ميگويد مرتضي
تحسين و تملق فرق ما مردم.كنم دفاع كرباسچي آقاي دوره
اگر كه بگويم بيدغدغه و راحت بگذاريد اما.ميدانند را
كار باشد ، كرده هم بيملاحظگي خرجاش و دخل در شهرداري ،
قابل ميبينند مردم كه را چيزي است محال.است داده انجام
از برخي حتي كه دارند انصاف آنقدر مردم.باشد انكار
و نميكنند انكار نيز را انقلاب از مسئولانپيش خوب كارهاي
اجراي فرداي از نداند كيستكه.نميگذارند كفه يك در را همه
حالانميخواهم.بود مسئله يك خودش تهران شهر قطعنامه 598 ،
حتي ميديدم ، اما.بودم سركار من موقع آن.شوم جزئيات وارد
پارك.نيست آماده درتهران مردم فراغت اوقات براي پارك يك
در دستگاهها همه و.بود شده تبديل مخروبهاي به تهران شهر
روزنامهها از يكي !تهران شهرداري الا داشتند ، دخالت آن
كه نوشتهبود پاركها سازمان وقت مسئول قول از موقع همان
دارند درختها است شده خارج شهرداري كنترل از پاركها
حالانگاه اما.نيست بند جايي به دستش هم وشهرداري ميخشكند
اصلا من ببينيدكنيم انكار را همهزحمت اين ما چرا كنيد ،
اما ندارم غيره و پروندهشهرداري و سروصداها اين به كاري
همهخدمت اين كه كساني ميگويند.اند شده حساس مردم
ممكن وضع بدترين به ببينند قدر كه آن جاي به چرا كردهاند ،
است؟ شده آنهارفتار با
كيسهنايلوني يك آشپزخانه از خانممنيره همسرمرتضي ،
او.ميدهد نشان ما به و ميآورد بيرون را باطله كاغذ از پر
باطله كاغذهاي كه كرد قانع مرا پسرمامير وقتي:ميگويد
جديد كاغذ به تبديل دوباره و كارخانه ببرند ميتوانند را
سر البته.نيست تبليغ هدفش فقط شهرداري كه فهميدم كنند ،
عمل خوب فلز ، و شيشه يا و باطله كاغذهاي گرفتن تحويل
يك.ترهبار و ميوه ميدان ببريم ميگفتند وقت يك.نميكنند
با اما.بگيرند تحويل خانه در بيايند بود قرار هم ، بار
حداقل.كردهايم عادت ما.بود خوبي كار اين اينها ، همه
و دفترچه بچهها براي كاغذهايباطله دادن تحويل با اينكه
و افتاده جا حالا كه بود فكرخوبي اين.ميخريم كتاب
شهرداري.كرد خواهند عمل آن مابه از بهتر ما بچههاي
برميگردد نميشود عمل درست اگر خوب كشيدهاست ، را زحمتاش
و ما فاميل ما ، همسايگي در.قسمت هر مديران نحوهكار به
تقاضا منميدهند انجام را كار اين دارند ، جاها خيلي
اجرا خوب شهرداري طرح تا بگيرد را دنبالهاش هم دولت ميكنم
.است صرفهجويي كلي خودش.بشود
دوتا دور حتي مردم ما ، كوچه همين توي:ميدهد ادامه او
درختها از.كردهاند درست كوچكي باغچه چيدهاند ، آجر درخت ،
كه ميبينند مردم.نميشكند را نهالها كسيميكنند نگهداري
عده يك است ممكن كاري هر در.ميرسد درختها به شهرداري
فقط ما وكيلي خدا اما بكنند هم انگاري سهل و سوءاستفاده
بوده ، شهرداري وظيفه اگر ببينيم؟ را كار يك عيبهاي بايد
هيچكس و نشد انجام كارها اين كرباسچي آقاي از قبل چرا
را چيز همه مردم بنويسيد ، من قول از !درنيامد؟ صدايش
.ميفهمند
به بهاررا از استقبال طرح شهرداري كه بود اسفندماه 1372
دارند اضافي وسايل مردم اگر بودند گفته.بود درآورده اجرا
.باشند داشته نياز وسايل آن به كساني شايد نيندازند ، دور
صرافت به هم بچهها.شد برپا عجيبي شوق و شور ما محله در
كتابهاي و كفش كيف ، لباسها ، خودشان انتخاب با و افتادند
از بزرگتر كه را خانهها از يكي حياط.آوردند را اضافهشان
بعد ، گذاشتيم آنجا را وسايل همه.گرفتيم نظر در بود بقيه
نياز وسيلهاي به هركس و رفتند حياط آن به محله اهل همه
تكرار هم بعدي كوچههاي در كار اين.برداشت را آن داشت ،
كه ورقكاغذ چند روي ما ، باذوق همسايههاي از يكي.بود شده
:نوشت را عبارت اين بود چسبانده بهم
گسترديم را مهرباني فرش ما امروز
به زدو دامن تهران شهرداري را اجتماعي مفيد گرايش اين
.شد ماندگار مردم حافظه در نوعي
نداشتم بيشتر سال كه 12 زماني:ميگويد خانواده پسر امير
اين راز و رمز به هرچه و بودم شنيده را كامپيوتر نام
بيتابتر آن به دسترسي براي پيميبردم بيشتر جديد وسيله
يافتم دست آرزو اين به فرهنگسرا در اولينبار براي و ميشدم
حد در آن با و بنشينم كامپيوتر پاي لذت با توانستم و
.نميكنم فراموش هيچوقت را خاطره اين.كنم كار توانم
لشگريخلبان تيمسار سرفراز آزاده پريشب ، :ميگويد مرتضي
به و قرارداشت دشمن اسارت در سال كه 18 ما هموطن شجاع
با گفتوگو در بازگشتهاست ، اسلامي ميهن آغوش به تازگي
برگزاري از پس ميگفت ، (اول شبكه) تلويزيون ، گزارشگر
به بازگشت در عراقي مقامات تهران ، در اسلامي سران كنفرانس
تهران شهر وزيبايي آباداني از همه از بيشتر كشورشان
.ميگفتند
كهداراي عراقياني از خودش قول به را اظهارات اين او
سال ، چند اين تويبود شنيده بودند ، وي با مجاز ارتباط
و زيباييها ديدن با آمدهاند ، ما كشور به كه ميهماناني همه
خوب ، كردهاند ياد تحسين با آن از تهران شهر پيشرفتهاي
.بدانيم را خدمت همه اين قدر بايد
در دارم ياد به من كه آنجا تا:ميدهد ادامه خانواده پدر
امكانات جوان دختران براي زبان كلاس تعدادي جز گذشتهها
در هم ما ، محله همين در اما.نبود فراهم تهران در ديگري
شد داير زيادي دورههاي و كلاسها فرهنگ خانه هم و فرهنگسرا
.است كشور جوان نسل و خانوادهها خدمت در و
|