غرب فلسفي انديشه در تساهل
نظري مباحث مهمترين از يكي رواداري ، يا تساهل بحث:اشاره
فلسفي بنيانهاي با آشنايي ميان ، اين در استو مدرن جوامع
زمينه دراين غرب فلسفهسياسي در كه مباحثاتي و مفهوم اين
تساهلضرورت كاركرد و ماهيت شناسايي براي است ، داده روي
در اخيرا تساهل بحث اينكه به توجه با ويژه به ;دارد
.است شده مطرح نيز فرهنگيكشورمان گفتمان
ديدگاههاي پيداست ، آن نام از كه همانگونه حاضر ، مقاله
نموده باز باب ، اين در را غرب فيلسوفان بزرگترين از چندتن
.است
مقالات سرويس
احتجاجهاي به پرداختن خاطر به ديگران ، از بيش كه فيلسوفي
لاك دارد ، جان شهرت مخالف عقايد سركوبي درباره مسيحي
را خود اعتماد عموما مسيحيان هفدهم ، قرن در.است انگليسي
هر ;ميدادند دست از مخالف عقايد سركوب ديرينه مشي خط به
عالم يكپارچگي.شد اجرا هم زمان آن در سياست اين چند
بازيافتن احتمال ديگر و بود يافته پايان آشكارا مسيحيت ،
تقريبا گوناگونش ، اشكال در پروتستانتيسم ، .نداشت وجود آن
.بود يافته جهان در كاتوليسيسم همسطح نفوذعظيمي و قدرت
و دارد وجود راستين اعتقاد يك تنها كه كهن انديشه اين
دست از را خود اهميت و معنا است ، ارتداد و كفر همه باقي
شكلهاي اصليترين اين ، اگرچه بر علاوه.بود داده
اين حال ، اين با نميكردند ، تبليغ را پروتستانتيسم ، تساهل
يا تساهل ضرورت به بالاجبار كه ميكرد موعظه را اصولي مذهب
بايد كس هر كه پروتستان نظريه اين ;ميشد منجر رواداري
از كه بود مخالفان براي داعيهاي باشد ، خود براي كشيشي
دين راست مومنان ادعاي با استحكام ، و اعتبار لحاظ
است ، راستين باور آنها ، اعتقاد اينكه بر مبني (Orthodox)
كه (17061647) همچونپيربايل نويسندگاني.ميكرد برابري
ستاره درباره نامانديشههايي به خود كتاب در
است ، مذهب از مستقل ;اخلاق كه كرد استدلال (1682)دنبالهدار
راست با مغاير عقايد سركوب حقانيت و سودمندي به اعتقاد
.كردند سست را ديني
سال در كه تساهل درباره نامه در را تساهل از خود دفاع لاك ،
اين در دفاعيه نخستين اثر ، اين.كرد شد ، مطرح منتشر 1688
تساهل از جانبداري منظمدر بحث اولين اما ;نبود زمينه
سياستي سركوب ، كه است لاك ، اين اثر مهم مطلب نخستين.بود
به وادار را انسان ميتواند خشونت از استفاده.نيست ثمربخش
نيست قادر اما ;كند مسيحي ايمان از خاصي شكل ظواهر رعايت
.كند معتقد و مومن آيين اين به خود روح خلوت در را انسان
يك كند وانمود انسان كه شود باعث ميتواند فقط خشونت و جبر
تنها نه سياستي ، چنين لاك ، اعتقاد بهاست دين راست مومن
كه چرا است ، زيانبخش اخلاقي نظر از بلكه است ، بيفايده
به لاك رو ، اين ازميشود تظاهر و رياكاري پرورش منجربه
از نظر صرف -زور از استفاده كه كاتوليكيرا استدلال اين كلي
.ميكند رد رستگاركند ، را انسان ميتواند -مرگ و شكنجه
بر كه ميپردازد سنتي ديدگاه اين رد به لاك اينكه ، دوم مطلب
دولت به التزام همتراز كليسا به انسان آن ، التزام اساس
مدني جامعه شود ، داشته روا مذهبي مخالفت ابراز اگر و است
يك را كليسا لاك.لغزيد خواهد فرو مرج و هرج ورطه در
در آن رسالت كه ميكند توصيف اختياري يا داوطلبانه انجمن
فلسفهوجودي.است دولت كاركردهاي از مستقل كاملا جهان ،
را رسالت اين ميتواند وكليسا انسانهاست روح كليسا ، نجات
غيرخشن خود ذات در كه ابزارهايي كمك به كردن اقناع با فقط
دولت ، وجودي فلسفه ديگر ، طرف از.رساند انجام به است ،
-آنها داراييهاي و آزاديها زندگي ، -انسانها حقوق از حفاظت
نهايي حد عنوان به زور ، از استفاده كه گونهاي به است
روح رستگاري.است دولت ازكاركرد ضروري بخشي اجرايي ، ضمانت
كه همانطور ;نيست دولت علاقه مورد مسئله انسانها ،
مذهب دربارهاينكه دولت و نيست كليسا كار زور ، از استفاده
اسپانيايي فرمانرواي.ندارد شناختي هيچ است ، كدام راستين
را آن انگليسي پادشاه و ميداند كاتوليسيسم را راستين مذهب
برحق همگي ديدگاهها اين...و ميپندارد انگليس كليساي آيين
گواهي باشد ، شده مذهبيتثبيت اينكه صرف بنابراين ، .نيستند
دارد را عقيدهخودش كس هر.است راستين مذهب كه نيست آن بر
.بشمارد محترم را خود عقيده كه است مختار انساني هر و
او نظريه با نزديكي ارتباط تساهل ، درباره لاك نظريه
از يكي كه داشت عقيده لاك كه ازآنجا.دارد آزادي درباره
براي انسانها طبيعي حق پاسداشت دولت ، وجودي علل مهمترين
كه هنگامي تنها است مجاز دولت كه ميكند استدلال است ، آزادي
بر را آن باشد ، ضروري ديگران حقوق حفظ براي زور اعمال
زير مشخص موارد در را تساهل لاك.گيرد كار به فردي عليه
:نميپذيرفت
قوانين با مغاير يا بشري جامعه ضد تبليغعقايد (1
;دارد ضرورت مدني جامعه حفظ براي كه اخلاقياي
با تضاد در كه انحصاري حقي داشتن براي ادعا گونه هر (2
;مردمباشد مدني حقوق
ساقط را دولت تا هستند فرصتي منتظر كه افرادي فعاليت (3
خود سلطه زير افراد داراييهاي و ازاموال را خود و كنند
;كنند برخوردار
;خارجي فرمانرواي يا امير از حمايت (4
خداوند وجود انكار (5
تا خداوند ، منكران از تساهل داشتن دريغ براي لاك دليل
خدا به كه انساني:است بينانه وباريك ظريف اندازهاي
و سوگندها كه حالي در نيست معتبر سوگندش ندارد ، اعتقاد
ميل لاك.هستند بشري نامههايجامعه ضمانت قولنامهها ،
به نه ;كند رومي كاتوليكهاي حال شامل را تساهل كه نداشت
داشت عقيده دلايلي به او كه آنجا از بلكه مذهبي ، دلايل خاطر
انگليسنبودند ، دولت وفادار فرمانگزاران رومي كاتوليكهاي
كرده طرفداري پاپ ، يعني خارجي ، اميري از اول وهله در زيرا
.بودند
انتشار نخستين هنگام به كه تساهل ضرورت براي لاك استدلال
عمومي پذيرشي سرانجام ميرسيد ، نظر پيشروبه وضوح به آن ،
تساهل ، موضوع درباره كاتوليكي آموزه حتي واقع ، در.يافت
كاتوليك ، شناسان برهان بعدها.آورد روي لاك ديدگاه سمت به
مسائل در تساهل (گذاشتند1 فرق تساهل نوع سه ميان
.همگاني سياسي تساهل (3;مدني عملي تساهل (2;دين اقتصادي
جدي طور به دين ، اعتقادي مسائل در تساهل يعني نخست ، نوع
كاتوليك ، كليساي آموزه درميگرفت قرار مخالفت مورد
داشتن روا اين بنابر ;ميشد تلقي يقيني و مطلق حقيقت ،
باشد ، تضاد در آموزه اين با كه عقيدهاي هر مورد در تساهل
خردمند ذهن آشكار وظيفه و بود نادرستي و دروغ داشتن روا
ديگري وظيفه نادرستي ، افكار و حقيقت بر گذاشتن صحه براي
آموزه هرگونه انكار براي را چرا و بيچون اندازه همان به
كليساي اشتباه از بري آموزه با تضاد در كه مذهبي يا اخلاقي
كه را آنچه كاتوليكها حال ، اين باميكرد ايجاب بود ، روم
از بيش.پذيرفتند تدريج به ميشد ، ناميده مدني عملي تساهل
كه است اين مسيحي وظيفه ميگفتند كه خاطر اين به هرچيز
شمرده مذموم همواره خطا.بگذارد فرق خطاكار و خطا ميان
سعه به توجه با ميشود ، مرتكب را خطا كه كسي اما ميشود ،
رو اين از و ميشود تلقي جامعه عضو بازهم مسيحيت سرشار صدر
باره در كاتوليكها نظريه.نميگيرد قرار شكنجه و آزار مورد
اين.بود مبهم همگاني ، سياسي تساهل يعني تساهل ، سوم نوع
اقليتهاي براي كاتوليكها كه ميشد ناشي آنجا از ابهام
طلب را ممكن تساهل حداكثر پروتستان دولتهاي در كاتوليك
سلطه زير پروتستان اقليتهاي براي عوض ، در ولي ميكردند ،
بنابراين ، .نبودند تساهل اندازه همان به قائل خود ،
دولت يك در اينكه به توجه با همگاني ، سياسي اصلتساهل
متفاوت مسيحي ، راستي به يكدولت در يا شود اعمال سكولار
.بود
نوزدهم ، قرن در گستردهتر تساهل درخواست برجسته نماينده
در بسيار جنبههاي از او احتجاج.بود ميل جاناستوارت
لاك ، با مقايسه در ميل ، امابود سخنانلاك ادامه
نكته براين او.بود قائل تساهل براي كمتري محدوديتهاي
در كردن مداخله براي توجيه تنها كه ميورزيد اصرار بيشتر
از تهديدي يا خطر كه است منطقي تضمين اين هركس ، آزادي
كه حالي در ، علاوه به.است ديگران آزادي متوجه او ناحيه
دولت دخالت از فردي آزادي حفاظت به علاقهمند خاص طور به لاك
از دسته آن به فزاينده طور به ميل ، بود ، كليسا و
-نامكتوب قانون از كه ميپرداخت انساني آزادي محدوديتهاي
ميخواست ميل.ميگيرد سرچشمه -عمومي افكار و عرف فشار يعني
همه و رفتار و اخلاقيات قلمرو به سياست قلمرو از تساهل
گسترش (ميل اصطلاح) خود به ناظر يا خودبينانه رفتارهاي
در ويكتوريا ملكه عصر در كه كسي عنوان به ميل البته.يابد
تنها نه كه ميكرد زندگي جامعهاي در ميزيست ، انگلستان
و فجور و فسق غيراخلاقي ، آزاد روابط همچون اعمالي
تلقي ناپسند و (Sabath) روزسبت قوانين به بياحترامي
مرتكب را گناهان اين كه هركسي براي همچنين بلكه ميكرد
ميل.ميكرد اعمال شدت به را كردن طرد اجتماعي مجازات ميشد
دولت كه قوانيني از بيش نامكتوب قوانين كه ميكرد احساس
.ميكند محدود را آنها و ميراند ستم مردم بر ميكند ، اعمال
در نميتوانند تنوع و بشري آزادي كه ميكرد تصور همچنين او
زيرا ;بود تساهل خواستار ميل.شوند شكوفا سركوبگر محيطي
ارزشهاي عاليترين از تنوع و فرديت آزادي كه داشت اعتقاد
انسان تفكر براي بيشتري كرامت كه ارزشهايي ;هستند اخلاقي
.ميكنند فراهم
فيتزجيمز يعنيجيمز ميل ، انديشههاي ناقد تواناترين
كه) برادري برابري ، نامآزادي ، به خود دركتاب استيفن ،
(نوشت آزادي نامدرباره به ميل بهجستار پاسخ در را آن
نگهدارنده عامل تساهل ، عدم يا سختگيري كه كرد استدلال
اين به دقيقا ليبرال ، مدرن دولت وجود.است اجتماع ضروري
را نظم جامعه در نامكتوب قوانين طريق از است قادر كه خاطر
كه است مطلوب امري ايناست امكانپذير كند ، برقرار
قوانين تا دهد قرار فشار تحت را انسانها اجتماعي ، سختگيري
آنها بودن برخير اعصار طول در انسانها خرد كه را كردارياي
.بپذيرند صحهگذاردهاند ،
از دستهاي براينكه مبني ميل ادعاي استيفن ، نظر در
خاطر به كه دارد وجود برخود ناظر يا رفتارهايخودنگرانه
را شدن واقع تساهل مورد استحقاق ديگران ، بر نگذاشتن تاثير
ديگران بر انسان رفتارهاي همه تقريبا.است باطل دارند ،
و فسق ناپرهيزكاري ، و افراطكاري خودكشي ، .ميگذارد تاثير
اينرفتارها فاعل به فقط دست ، اين از اعمالي و فجور ،
رفتارهاي به موسوم رفتارهاي حقيقت ، در.نميرساند آسيب
آنجا از و هستند باطل و پوچ (خود بر ناظر يا) خودبينانه
(ديگران بر ناظر يا) دگربينانه هررفتاري تقريبا كه
.كند دخالت امر اين در طورگسترده به دارد حق جامعه است ،
پايهگذار انسانها بود قرار اگر كه ميكند استدلال استيفن
كه نداشتند را آن درايت عموما آنها باشند ، اخلاقي قوانين
توانايي فاقد يا دريابند را اخلاقيشان قوانين خود فكر با
اگر بنابراين ، .بودند قوانين اين از اطاعت براي شخصيتي
بيروني ، نهي و امر از شكلي وجود شود ، تقويت اخلاق است قرار
تنوع ، اينكه بر مبني را ميل نظر همچنين استيفن.است ضروري
كه ميپذيرد او.ميشمارد مردود است ، خوبي چيز خود ، ذات در
كه نيست معني بدان حرف ، اين ولي دارد ، گوناگون اشكال خير
كه ملتي است ، خوبي چيز خود خودي به چندگانگي ، يا تنوع
كه است ملتي از متنوعتر است ، خطاكار آن جمعيت از نيمي
ملت نميتوان حال ، اين با كردارند ، راست كاملا آن افراد
را مخالفت براي استيفنمخالفت.دانست بهتر را اول
بيقاعدگي.ميكند محكوم را آن و ميشمارد بيپايه و احساساتي
و اجبار و است ، ضعف نشانگر باشد ، قدرت نشانه آنكه از بيش
عمل و اقدام براي مهم محركي باشد ، شر يك آنكه از بيش قهر ،
روحيه از كه سختگيرياي است معتقد حتي استيفن ، .است
كشور كه است عواملي از يكي ميگيرد ، سرچشمه پيورتين
و صنعتي پيشرفت مسير پيمودن در ساخت قادر را انگلستان
.باشد ديگر ملتهاي پيشرو اجتماعي ،
عليا مسعود:ترجمه فلسفه ، دايرهالمعارف:منبع
|