عمق بدون گريز ;پسامدرنيسم
بحران از
پسامدرنيسم عصر در امنيت و قدرت
پاياني بخش
و كرده گذر مراحلي از تاريخي الگوي يك بعنوان مدرنيسم
رويكردي وپسامدرنيسم رسيدهاست خود بحران اوج اكنونبه
و آشفتگي پراكندگي ، خصوصيات با بحران اين از گريز در است
تكثر
تاجيك محمدرضا
مقولهاي اساسا امنيت:امنيت subjectiveبودن ذهني -3
يكسو از آن دامنه و عرصه ترسيم و امنيت تعريف.ذهنياست
نخبگان perception درك و ذهنيت با سترگ و پيونديمستقيم
تهديد و Vulnerablity آسيبپذيري از جامعه يك مردم و
فرضها پيشا از متاثر ديگر ، طرف از و داشته ، threat
مقولاتي در آنان a-piriri تجربههاي پيشا و Presupposition
ملي ملي ، قدرت مصالح ملي ، ملي ، ارزشهاي همچونمنافع
ناشي ميتوان را بودنامنيت ذهني ديگر ، بيان به.است...و
.كرد فرض امر چهار از
تصميم و نخبگان كه credibelityاعتباري ميزان:الف
.ميشوند قائل كننده تهديد نيروهاي براي كشور گيرندگانيك
عامل با ميتوانند آنان كه Communicationارتباط ميزان:ب
.نمايند برقرار تهديدزا ياعوامل و
در خودي (مقدورات و محدوديت) abilityتوانائي ميزان:ج
.(تهديد) ديگري مقابلهبا
ارزشها ، مركزيت و اولويت فوريت ، اعتبار ، درجه و ميزان:د
.تهديد مورد منافع و
ذهني كاملا مقولهاي امنيت كه نيست معنا بدان اين البته
.ندارند آن حريم به راهي واقعي و عيني عناصر استو
و واقعي چهره امنيت ، ذهني سيماي پساين در بيترديد ،
درجه (الف):نظير عواملي و عناصر در ريشه كه نهفته عينياي
درجه (ب) ديگر ، ملت به نسبت ملت يك خصومت و دشمني ميزان و
كيفيت و كميت (ج) ملت ، دو اعتمادبين عدم و اعتماد ميزان و
.دارد ديگري ، و قدرتخودي مولفههاي ساير و تسليحاتي
هر متن در امنيتي گفتمانهاي:امنيتي محيط متغير ماهيت -4
كه هستند دادههايي از متاثر كاملا بگيرند شكل جامعهايكه
كه آنجايي از.ميكند تحميل سيستم به وخارجي داخلي محيط
و استوارند شونده دگرگون برطبيعتي خود محيطي متغيرهاي
پذيرا خود بين قدرت دربازي را ثابتي و خاص قاعدهمندي
و كاركردها نقشها ، نيزدر سيستم به وروديهاي طبعا نيستند ،
كلي ساختار وهمسويي انطباق و نموده چهره گوناگون سيماهاي
اساسا منظر ، امنيت اين از.ميكنند طلب را سيستم بر حاكم
و متغيرهايبيبديل ظهور و بروز با و است عصري پديدهاي
باز زمانه ، هر مشخصه و متشكله عناصر شدن پيچيدهتر
.ميطلبد را خود مدلولهاي از جديد قرائتي و تعريفشده
از است برآيندي و تابع جامعهاي هر امنيتي محيط است بديهي
حكومتي ، ساختار) داخلي محيط متغيرهاي تقابل و تعامل
اجتماعي ، فرماسيونهاي قدرت ، وتمركز توزيع چگونگي
ژئواستراتژيكي ، و وضعيتژئوتكنيكي سياسي ، فعاليتهاي
و (مردمي ارزشها ، مشاركت و ايدئولوژي قدرت ، مولفههاي
جهاني ، يابينظمي و نظم قدرت ، ساختار) خارجي محيط مقتضيات
(امنيتي)محيطي چنين (..تسليحاتي ، مسابقه ايدئولوژي ،
كه استoppertunities وفرصتهايي حاملتهديدات همواره
آنان از منزلتشان و موقعيت ميزان به ملي واحدهاي
فرصتها و تهديدات برآيند عقلي حصر يك در.نصيبيميبرند
تفوق با برآيند (ب) صفر ، برآيند (الف):سهشكل در ميتواند
هريك كه شود ، تصوير فرصتها ، تفوق با برآيند(ج) تهديدات ،
و رهيافت مشي ، خط تعريف ، بر كنندهاي تاثيراتتعيين و نتايج
.دارند كشور ملييك امنيت راهبرد
مفهوم:امنيتي حريم و قلمرو عرصه ، بودن فراخ و نامشخص -5
عرصههاي و زمينهها در خود توسعه و تطور سير در امنيت
سياست.است گرفته قرار استفاده مورد متعددي و متنوع
و كننده تحريك و بياني اصطلاح يك مثابه به آنرا پيشگان
اهداف تبيين و توصيف منظور به آنرا نظامي استراتژيستهاي
ديگر جانبي از.گرفتهاند بهكار نظامي راهبرد و خطمشي يك
مفهوم يك منظر از گاه مفهوم بدين علمالاجتماع دانشمندان
ارزشهاي از حمايت در ملت يك توانايي به عمدتا كه تحليلي
گاه و نگريسته ميدهد ، رجوع خارج تهديدات مقابل در داخلي
در كه كردهاند مراد را مطالعاتي حوزه مفهوم اين وراي از
و حالات توضيح و تبيين تحليل ، جهت در تلاشهايي برگيرنده
تقويت و افزايش هدف با و آنان چارچوب در كه است وضعيتهايي
خطمشيهاي و تصميمات خويش ، تماميت و كيان از حمايت توانائي
از عدهاي نيز متفاوت رويكردهاي با ميكنند طراحي خودرا
موجود وضع بهحفظ مفهوم اين از بهرهجستن نظريهپردازانبا
ملي ، قدرت معادلنفع آنرا ديگر وپارهاي ميدهند دلالت
.فرضكردهاند وبقاء نظامي ،
نسبي ماهيتا مفهومي امنيت:امنيت بودن relativeنسبي -6
نمود ارائه آن از مطلق تعريف يك نميتوان لذا است ،
(امنيتي و سياسي -اجتماعي) امن سيستم يك درباره انديشيدن
كه بپوشد خود به عينيت و تحقق جامه ميتواند زماني
لحاظ آن در احتمالي تهديدات اهداف و توانائيها قابليتها ،
تحليلي لزوما امنيت از تحليلي نوع هر منظر اين از گردد
ارزيابي و تشخيص به مستقيم بستگي و بود خواهد برونگرا
جانبي از لكن.دارد بيروني تهديدات از تحليلگر و پردازش
تهديدات زيرا نيزباشد ، درون بر ناظر بايد تحليل اين ديگر
با دارند آسيبپذيريهايدروني بستر در ريشه همواره بيروني
نه امن سيستم هرگونه طرح كه است ويژگياي چنين به عنايت
بالفعلتهديدات و بالقوه ظرفيتهاي شناخت مستلزم تنها
درجه ، سنجش نيازمند بلكه ميباشد ، (خارجي -داخلي)
خودي مقدورات و محدوديتها و قوتها و ضعفها ابعاد ، گستره ،
.هست نيز
امنيت از تا داده هم دست به دست فوق عوامل و علل تمامي
بر مبتني و dilemmaمعماگونه چهرهاي (تز هر بهتعبير)
.كشند تصوير به چندجدلي برهاني
عمق بدون و hyperreality واقعيتي -حاد دنياي:پسامدرنيسم
كه است تسري و حالتكوين در ژرفي نيروي ميرسد بهنظر
بستري در وبينالمللي مدني جامعه ساختارهاي متقدمبر
تاثير افراد وتفكر شناخت الگوهاي بر ومعرفتي فلسفي
تاثيرات.ميپاشد فرو را انسان مدرنيستي وذهنيت ميگذارد
الگوهاي در تسريي و توسعه درحال نيروي چنين ديرپاي و عملي
نيروي ايناست يافته ظهور نيز اجتماعي مهندسي و رفتاري
عنوانپسامدرنيسم تحت كه ميگردد آزاد رويكردي متعاقب ژرف
در و مانده متراكم و انباشته بنبستمدرنيسم در مدتها
.است يافته شكوفايي مجال و عرصه جهاني نوين شرايط
و كرده گذر مراحلي از الگويتاريخي يك بعنوان مدرنيسم
وپسامدرنيسم رسيدهاست خود بحران اوج به اكنون
پراكندگي ، خصوصيات با بحران اين از گريز در رويكردياست
مربوط رواياتهاي-فرا تمامي منظر ، اين ازتكثر و آشفتگي
يك بهمثابه اجتماع شده ، دعوت ساختشكن چالشي به بهاجتماع
كدر مرزهاي داراي و متمايز هويتهاي از مجموعهاي و متن
وجه گرديده ، مركزيتزدايي ازدولت.ميشود تحليل و تعريف
تقليل ديگر فرعي نظامهاي درشمار فرعي نظامي به آن اجتماعي
ساختارهاي.(ملي هويت سمبل بعنوان دولت نفي) ميشود داده
و گرفته قرار ترديد مورد آنها سياسي كاركردهاي و حزبي
تشكلاتي اساسا كه اجتماعي جديد بهنامجنبشهاي آلترناتيوي
ارزشي -فرهنگي مبارزاتي راهبردهاي بر مبتني و ولنگار
قرار سياسي -اجتماعي تئوريسينهاي كار دستور در هستند ،
.ميگيرد
در كه ميكنند دوراني وتصوير ترسيم در سعي فرامدرنيستها
و توليد جايگزين ارتباطاتي ، نشانههاي بازتوليد و توليد آن
گرديده (امپرياليسم) سرمايه و (كاپيتاليسم) كالا بازتوليد
و واقعيتي ، وانموده -دنيايحاد ارتباطي نشانههاي و
تمامي بر هژموني آن ، بر تسلط كه دادهاند شكل را مجازي
عصر عصري ، چنينآورد خواهد بهارمغان را واقعي جهان
وسفيد ، وديگري ، سياه بينخودي مرزهاي فروپاشي
و ملي ، دوست-ومردمليوفرا ومتن ، زن حاشيه
آن در كه است عصرياست...و قدرت وعدم دشمن ، قدرت
روابطبينامتني به را خود جاي بينالملل روابط
.ميشود مركزيتزدايي سياست جهان از و داده intretextuality
واقعيتي هيچ يافتهپسامدرنيسم تولد تازه گفتمان بستر در
قرارداد ، بحث مورد آن گفتماني زمينه از خارج رانميتوان
رجوع ثابتي و واحد (مصداق) مدلول به (مفهومي) دالي هيچ
.نيست ايستا و ناب هنجاري و ارزش حقيقت ، هيچ و نميدهد ،
چنين گفتمانهايي درون در متحولو چنين عصري در بيترديد ،
آموزههاي و رويكردها تنگ منظر از نميتوان ديگر متغير
.پرداخت وامنيت همچونقدرت مفاهيمي تعريف به سنتي
نسبت معرفتي دادن بهدست و خود زمانه روح شناخت براي مالا ،
و متون از ژرف قرائتي -باز از لاجرم آن بيبديل متغيرهاي به
اين در است بديهي.هستيم مفاهيم ازاين شايسته تعريفي -باز
سعي لكن نيست ، اينخصوص در كامل بحثي ارائه مجال مختصر
حريم به شتابزده و گذرا هرچند ورودي كه است آن بر نويسنده
.باشد داشته امنيت ، و قدرت جديد چهرههاي عرصه و
:قدرتيعني چهره سه خود ، تبارشناسانه مباحث در فوكو ميشل
انضباطي قدرت discursive power (استدلالي) گفتماني قدرت
را ،Bio-Power حيات بر مشرف ، وقدرتdisciplinary Power
فوكو نزد در قدرت گفتماني چهره.قرارميدهد مطالعه مورد
آنچه.است (حاكميت در قدرت تمركز) قدرت هابزي چهره همان
آموزه يادآور ميگيرد ، قرار فوكو بحث مورد دوم تحتعنوان
قدرت درباره ماكياولي استراتژي و برسازمان مبتني
ميبخشد ، تازگي قدرت درباره وي مباحث به آنچه و.ميباشد
حيات بر مشرف تحتعنوانقدرت مفهوم اين از نويني چهره طرح
و قدرت بين رابطه و آن ، اعمال تكنولوژيهاي ،Bio-Power
.است معرفت
با قدرت مفهوم از طرحيواضح به ميتوان فوكو مباحث در
و سركوب فقط قدرت نخستاينكه:يافت زيردست مشخصههاي
نيز معرفت توليد و بيان به تحريك بلكه نيست ، كردن ممنوع
قدرت ميكند ، اشاره آن به هم بارت كه همانطور دوم ، هست
حاكم مابين يكطرفه فرايندي قدرت نيست ، تكه يك نيست ، واحد
جا همه و چيز همه در است ، پخش قدرت بلكه نيست ، وي اتباع و
هرجا اينكه سوم وبالعكس نه ميجوشد بالا به پايين از هست ،
.هست نيز مقاومتي هست قدرتي
از حوزهاي تشكيل قدرتيبدون رابطه فوكوهيچ منظر از
روابط متضمن كه همنيست دانشي هيچ و نيست دانشمتصور
:ميشود متذكر تنبيه و درانضباط.نباشد قدرت
و) است معرفت موجد قدرت كه بپذيريم را اين بايد ما
به معرفت ترويج كه رو آن از باشد آن مروج صرفا اينكه نه
باشد ، آن برنده بهكار صرفا آنكه يا و ميكند ، خدمت قدرت
و قدرت كه بپذيريم و ،(است مفيد برايقدرت معرفت زيرا
نوع هيچ اينكه و.هستند يكديگر مستلزم معرفتمستقيما
موجود آن ، با مرتبط معرفتي حوزه يك وجود بدون قدرت ، رابطه
هم واحد آن در كه نميشود يافت معرفتي نوع هيچ و نيست ،
.نياورد وجود به را آنها هم و نگيرد مسبوق را قدرت روابط
و فعال يا منفي و مثبت دومفهوم خود قدرت نظريه در فوكو
نخست:ميگيرد كار به را subjectواژهسوژه منفعل
فرماندهيا همان اينجا در فعل ، كه فاعل بهعنوان سوژه
معناي به سوژه دوم و ميكند ، اعمال را قدرت كه است حاكمي
كه حاكم تبعه يا رعيت ، بنده ، همان يعني آن ، تاريخي و سنتي
و قدرت رابطه اينطريق از فوكو.اوست انقياد تحت و مطيع
سوژه شكلگيري كه ميدهد نشان و ميكند ، روشنتر نيز را معرفت
عقلانيت ، مترادف مدرن عقلگراي فرهنگ در كه عقلاني ، ذهنيت يا
و قدرت روابط با او درگيري از است ، فرد آزادي و استقلال
توليد در چه يعني) مورد دو هر در.نيست جدا انقياد فرايند
شبكه با بيشتر ما (قدرت توزيع و توليد در چه و معرفت
رابطه نوعي تا داريم ، سروكار واكنشها و كنشها از پيچيدهاي
:ميگويد وي.بنده و حاكم يا ابژه و سوژه ميان يكطرفه
تا ميكند عمل بيشتر اينقدرت كه پذيرفت بايد مجموع در
محفوظ يا مكتسب قدرتامتياز.باشد كسي اينكهدراختيار
استراتژيك مجموعهموقعيتهاي اثر بلكه نيست ، طبقهحاكمه
ظاهر را آن افرادتحتسلطه ، موقعيت كه اثري) طبقهاست آن
و فقط قدرت اين ازطرفديگر.(ميكند هدايت گاهيدوباره و
كهدر كساني براي ممنوعيت يا اجبار نوعي فقطبهصورت
احاطه را آنها قدرت بلكه نميكند ، عمل ندارند اختيارش
تكيه آنها بر ميگذرد ، آنها ميان از و آنها از ميكند ،
بر قدرت اين عليه نبردشان در كه آنها خود مثل درست ميكند ،
فوكو ، ).ميكند اعمال آنها بر قدرت كه ميكنند تكيه وسايلي
(تنبيه و نظارت
:ميگويد ديگر جاي در
برخلاف كه ، نيست ازانقياد شكلي قدرت كلمه از منظورم
نظام نوعي منظورم بالاخره درآيد ، و قاعده شكل به خشونت ،
گروه يا عنصر گروهيروي يا عنصري كه نيست كليسلطه
تمامي از پياپي ، انحرافات با نتايجش ، و ميكند اعمال ديگري
دولت ، اقتدار نبايد قدرت تحليل در.ميگذرد اجتماع اندام
دادههاي بهعنوان را سلطه نظام كلي وحدت يا قانون شكل
به.هستند قدرت نهايي شكلهاي فقط اينها كرد ، فرض اوليه
روابطنيروهايي تعدد را قدرت بايد همه ، از پيش من ، نظر
قوامبخش و سازنده و خود ، عملكرد قلمرو ذاتي كه دانست
رو و نبردها راه از كه است بازيي قدرت هستند ، خود سازمان
واژگون يا تقويت تبديل ، را نيروها اين بيوقفه دررويهاي
پيدا يكديگر در نيرو روابط اين كه است تكيهگاههايي ميكند ،
يابرعكس ، دهند ، تشكيل نظامي يا زنجير بتوانند تا ميكنند
ميكند ، جدا ديگر بعضي از را بعضي كه است تناقضاتي و فواصل
ميكند ، متحقق را آنها كه است استراتژيهايي بالاخره و
در نهادينشان تبلور يا عمومي طرح كه استراتژيهايي
تجسم اجتماعي برتريهاي و قانون شكلگيري دولتي ، دستگاههاي
جست ، واحد اقتداري مركز در نبايد را قدرت ميكند ، پيدا
كه نيروهاييدانست روابط متحرك پايه را آن بلكهبايد
راموجب قدرت از حالتهايي نابرابريشانبيوقفه بهخاطر
قدرت...بيثباتند و محلي كههميشه حالتهايي ميشوند ،
دربرميگيرد ، را چيز كههمه دليل اين به نه هست ، همهجا
از قدرت...نشاتميگيرد جا همه از كه اينرو بلكهاز
تضاد كلي قالب يا و قدرت روابط اصولا ، ...ميآيد پايين
است بهتر.ندارد وجود اتباع و حاكمان بين دربستي و متقابل
توليدي ، دستگاههاي در كه نيروها روابط كه كنيم فرض
عمل ميشوندو تشكيل نهادها و محدود گروههاي خانوادهها ،
در كه شكافهايي وسيع آثار براي هستند تكيهگاهي ميكنند
(معرفت خواست).ميشود پيدا اجتماع اندام مجموع
درباره گفتگو به همچنين خود ، فوكو تبارشناسانه مباحث در
بهعنوان وي منظر از بدن.ميپردازد بدن و قدرت رابطه
و كرده رخ جديد جامعه در قدرت روابط عملكرد بلاواسطه موضوع
به آنها تبديل با و دربرگرفته را ابدان دانش و قدرت روابط
.ميكشد انقياد به را آنان دانش ، موضوعات
را متفاوتي بسيار قدرت ، گفتمانهاي نوين چهرههاي بيترديد
چگونه بهراستي.ميكنند مفصلبندي امنيت و سياست عرصه در
غيرمتمركز ، ناپيدا ، قدرتي تهديد و هجمه مقابل در ميتوان
تعريفكننده ابدان ، دربرگيرنده سنجش ، همهجايي ، غيرقابل
راهبردي و رهيافت به بشري معرفتهاي كننده ايجاد و حقايق ،
صورت در يافت؟ دست آن مختلف اشكال در امنيت درباره مشخص
صرفا امنيت مفهوم كه پذيرفت بايد لاجرم شرايطي چنين فرض
مشخص مرزهاي به نه ارزشها ، مداوم پايداري و ثبات به نه
شان منزلتو به نه ملي ، صلابت و وحدت به نه هويتي ،
داده ، دلالت..به نه و مركزي ، دولت اقتدار به نه هژمونيك ،
طبعا و) گفتماني و قراردادي كاملا رابطه يك در بلكه
.ميگزيند وصلت مختلفي بامدلولهاي (سيال
و ثبات هر است ، قرين مقاومتي با قدرتي هر كه همانگونه
محبوس را طوفاني و طغيان خود درون در آرامشينيز
وهم پايدار ، و مطلق امن دربارهجامعه انديشيدن لذا.دارد
اگرچه كه ماند را سيال متني جامعه.نيست بيش اسطورهاي و
در انتظام نوعي لكن يافت ، نميتوان وحدت از نشاني آن در
و نموده تضمين آنرا نسبي امنيت و ثبات كثرت ، و پراكندگي
.ميگردد كامل ومرج هرج ورطه به آن درغلطيدن از مانع
و دارد تحقق براي امكاني نه مطلق امنيت ديگر ، سخن به
چنين فرضاست مطلوب امكان صورت در اساسا نه
خارجي ، و داخلي دگر كامل حذف بهمعني (امنيتمطلق) وضعيتي
درامدي كه است گفتمان يك هميشگي هژمونيكشدن و وانسداد
پي در مطلق ناامني به انساني جوامع كردن جزرهنمون
.نخواهدداشت
مدرنيستي-فرا ميرسدگفتمانهاي بهنظر كلي ، نگاه يك در
و تئوريك يافتههاي دادن قرار عمل برايراهنماي
كماكان ما عصر.هستند بيشتري زمان محتاج خود معرفتشناسانه
و رهيافتها فراملي ، منافع جهاني ، مسلط هيمنههاي عصر
ايدئولوژيك ، و هويتي چالشهاي استيلاطلب ، و كلان راهبردهاي
را انديشمندان شرايطي چنين و است ، ...و غيريت راديكال حذف
.فراميخوانند امنيت درباره ملموستر و عينيتر تاملي به
انديشه تازههاي
|
:كوشش به جلد دو (13201330) ايران سياسي احزاب اسناد
ايرانپژوهشكده ملي اسناد سازمان:ناشر طيراني ، بهروز
ريال گالينكور38000 جلد با اسنادقيمت
سمبل و سياسي قدرت بست كار نوين شيوههاي از سياسي احزاب
جهان در سياسي نظام و حكومت سياست ، عرصه در عمومي اراده
مغرب در نخستينبار سياسي پديده اين.ميآيند شمار به معاصر
ايده تحقق و بورژوازي نظام ظهور دنبال به و زمين
جامعه بين حايل نهادي عنوان و نقش در ليبراليسم دموكراسيو
و خودكامه استبدادي ، تهديدقدرتهاي منظور به و حكومت و
اجتماعي-فردي آزاديهاي و حقوق گسترش نفع وقتبه مطلقه
پشتسرگذاشتن با تاكنون نوزدهمميلادي قرن از و گشت پديدار
.يافت نهايتامطلوبيتجهاني نظري و عملي جانبه فرآيندهمه
عنوانستونفقرات ، ناخداي با سياسي احزاب از امروزه
ماشين دنده وچرخ حال خلف ، ترجمان كشتي ، فرزند
احزاب حال بااينميكنند ياد غربي مدرن دموكراسيهاي
چند نظام بر مبتني غربي دمكراسيهايكثرتگراي در چه سياسي
سياسي تساهل و رقابت مشاركت ، عمومي ، راي حق گسترش با حزبي
بر مبتني فاشيستي و كمونيستي توتاليتر رژيمهاي در چه و
معتمدين و نخبگان سياسي بسيج و پرورش جذب يا حزبي تك نظام
حكومتهاي حتي و ارشادي دمكراسيهاي در چه و ايدئولوژيكي
در بخشي مشروعيت با آسيايي و آفريقايي خودكامه و استبدادي
ارزش سازي ملت روند در ملي تقويتهويت و سياسي نظام
.رسانيدهاند اثبات به را خود وكارآمدي
تكاپوي با تحزيبهمزمان و دمكراسي با نظري آشنايي اين در
زمين مغرب تمدن و فرهنگ با آشنا سياسي نخبگان و نوگرايان
انقلاب وقوع را آن عملي و عيني ظهور زمينه و گشت آغاز
با ايران سياسي احزاب بعد به آن از.نمود فراهم مشروطيت
مختلفي جهتگيريهاي و متفاوت گرايشهاي متنوع ، ايدئولوژيهاي
و بوده مشغول فعاليت به سياسي نظام برون و درون در
.فروپاشيدهاند اسلامي انقلاب پيروزي آستانه در نهايتا
آن از حاكي ايران در سياسي تشكلهاي تاريخي گذشته معالوصف
توان و بودنساختار دارا حيث از چه موجود حزبي نظام كه است
مقبوليت حيث از چه خود ، كارويژههاي تحقق حيث از چه حزبي ،
و حيثاستمرار از چه بالاخره و عمومي افكار نزد عامهدر
واقعيت اين چرايي و علل.شدهاست مواجه شكست با پايداري
.است قرارگرفته متعددي پژوهشهاي و تحقيقات وعنوان موضوع
با مرتبط اسناد معتبر و مجموعهمنظم به آسان دسترسي اما
باقي آرزوخواسته حد در همچنان ايران سياسي وتشكلهاي احزاب
.بود مانده
در ايران ملي سازماناسناد منطقي خواسته اين به پاسخ در
اسناد از منطقي مجموعه خود علمي ، تحقيقاتي اهداف راستاي
عنواناسناد تحت كتاب جلد دو در را ش سالهاي 13201330
طيراني بهروز آقاي همت و كوشش به ايران سياسي احزاب
.است منتشرنموده
را سياسي هفتادحزب به نزديك اسناد كه كتاب اين در
در جامع مقدمه يك ارايه ضمن تا شدهاست تلاش دربرميگيرد ،
فعاليتها ايدئولوژيها ، گرايشها ، شكلگيري بستر و زمينه خصوص
دربخشي مذكور حزب هفتاد از يك هر سياسيايران احزاب سقوط و
كل محرمانه اسناد و اساسنامه ، مرامنامه سپس و معرفي جدا
قرار اختيارعلاقمندان در و جمعآوري آن دورانفعاليتهاي
.گيرد
:ناشر طالب ، دكترمهدي:مولف تعاون انديشههاي و اصول
ريال قيمت8500 دانشگاهتهران ، انتشارات
عنوان به اسلاميايران جمهوري اساسي قانون در تعاون بخش
عنايت مورد دولتي ، بخش از بعد بلافاصله اقتصاد عمده بخش
.است قرارگرفته (ره)راحل امام تنفيذ و مردم وتصويب خبرگان
با است كرده تعاونيسعي انديشههاي و كتاباصول مولف
تجارب از استفاده و قديمي بعضا و اصيل منابع از بهرهگيري
مختلفي جنبههاي و نظريات از بيشتري ايجاد جديد ، نظرهاي و
.مطرحكند را تعاون اصول از
در تعاون مقوله طرح:است آورده كتاب مقدمه در نويسنده
ادبيات در مبحث اين طرح با بيارتباط اساسي قانون
يك هر كه آنجا از ولي است ، نبوده جهان اجتماعي -اقتصادي
استفاده تعاون از نوعي به اجتماعي -اقتصادي نظامات از
بخش مقرراتقانوني و تعاون اصول تبعيت قانوناساسي كردهاند ،
.است داده تشخيص ضروري را ضوابطشرعي و مقررات از تعاون
موسسات است ، وظيفه داده تعاون بخش به اساسي قانون اهميتيكه
بخش ماهيت و حدود شيوهها ، جهتتدوين را آموزشي و پژوهشي
.ميكند حساستر و تعاون ، بيشتر
|
|