سال بيست و چابهار مقايسه
مرده كوچك درياي
:پيش
...و خشكيدهاند بابها است ، بائو
مستمردر بحثهاي جمله از ومحيطزيست تقابلتوسعه:اشاره
به.است بوده ما اجتماعي و اقتصادي برنامهريزيهاي
هر براي حتي و نيست ممكن محيطزيست تخريب بدون ظاهرتوسعه
اما.پرداخت طبيعت از سنگيني بهاي بايد توسعه مقدار
با برداشتهاند فغان كه سالهاست محيطزيست دغدغهمندان
حفظ با منافاتي هيچ توسعه زيستمحيطي ، دقيق ارزيابيهاي
محيطزيست ، هنجارهاي به بياعتنا توسعه و ندارد محيطزيست
.داشت خواهد مستعجل دولتي و بوده ناپايدار قطع بهطور
بارز نمايهاي باره اين در خواند خواهيد پي در كه نوشتاري
سودايتجارت سردر كه حالا ، چابهار مقايسه.است كرده ارائه
اثيرياش خواب هنوز پيش ، سال بيست كه چابهار با دارد آزاد
.بود نشده آشفته سايهساربائوبابها در
از كه سفري در بودم ، ديده را چابهار پيش يكسال و بيست
چابهار به آنجا از سپس و ايرانشهر تا ماشين با تهران
داده دست منطقه اين از دوباره ديداري فرصت شد ، منتهي
و پيچ و طبيعت گوناگوني و تنوع با زيبا ، مسيري بود ،
منطقه خشكوگرم طبيعت به منظرسرباز خوش خمهايرودخانه
و عجيب اشكال با كوهها.ميبخشيد دلپذيري لطافت
و عقاب وجود ميساخت ، جلوهگر را غيرزميني غيرمعمول ، سيارهاي
اميد اين ميكردند ، پرواز ارتفاعات برفراز كه قوشهايتيزبال
زندگي براي مساعد شرايط هنوز كه ميكرد زنده دردل را
اين تعادلزيستي به كه عواملي مجموعه و وجوددارد عقابها
.است برخوردار لازم سازگاري از ياريميرساند پرنده
آن از ساله بيست زماني فاصله با و دوباره كه را مسيري
زيست جذابيتهاي و طبيعي زيبائيهاي.ميكردم مرور ميگذشتم
اما بود ، مانده تغيير بدون و شده حفظ اندازهاي تا محيطي
است شده نفري هزار الي 70 شهري 60 اكنون كه چابهار روستاي
سر از و عجله با كه شهرانگارداشت متفاوت بسيار چهرهاي
مغازههاي با اصلي خيابانهاي بود ، شده ساخته بيحوصلگي
كوچهها ، پس و كوچه ولي داشت شهري ظاهري تميز ، نهچندان
گاهي راستي به و بود شده انباشته زباله از و كثيف و خاكي
داد ، تشخيص آزاد بندر مصرفي پسماندههاي از را خاك نميشد
خود كنار در مييافت ، آبي قطره از نشاني هركجا كه غني خاكي
در.بود رويانيده مهرباني با را سرسبزي درختچه و بوته
كوچك رادريا آن منطقه بوميهاي كه چابهار كوچك خليج ساحل
سرسبز جلبكهاي و زيبا صدفهاي از نشاني ديگر ميخوانند ،
خانه شني حفرههاي در عجول خرچنگهاي و نبود دريائي
ظروف و كيسهها از بود انباشته ساحل عوض در.نميساختند
سوخته روغن بازمانده و ماشين فرسوده لاستيكهاي و پلاستيكي
كه شده صيد ماهيان احشاء و امعاء بقاياي و موتوري قايقهاي
.ميكردند آكنده خود بد بوي از را فضا
منطقه جذابيتهاي از يكي گذشته سفر در كه دارم خاطر به
كه بود معابد انجير يا زيبايبائوباب درختهاي تماشاي
اگزوپري سنت كوچولوي لطيفشازده داستان فضاي با مرا
را خود عجيب و زيبا هوايي ريشههاي كه درختي ميداد ، پيوند
گياه اين از نشاني شهر ، تمام در حالا.بود گسترده فضا در
معمولي درختان از پيش سال يك و بيست آنكه حال نميشد ، ديده
.ميشد محسوب منطقه عام گياهي پوشش و
آزاد منطقه ويژه نمرههاي با مدل آخرين و مدرن اتومبيلهاي
مردم و شهر بافت با مضحكي تضاد در و پراكنده همهجا
و ناهمگون فضاي پديده سه اين و بودند منطقه عمومافقير
كمدي فيلمي به بيشتر كه ميكردند ايجاد را غيرمتجانسي
!واقعيت تا داشت شباهت
خواهند درستتري پاسخ توسعه و اقتصادي برنامهريزان مسلما
رواج مانده ، عقب و محروم مناطق توسعه راه تنها آيا كه داد
آيا و است؟ خارجي اجناس فروش و خريد از حاصل كار و كسب
اين محروم افراد زندگي به كاذبي و ظاهري رونق روند اين
و بنيادي فعاليتهاي از را آنها و بخشيد؟ نخواهد مناطق
بيشمار خيل اقدامات ، اين آيا ساخت؟ نخواهد دور زيربنائي
آنجا به نيستند سازنده فعاليت و كار به حاضر كه را دلالاني
نابسامان فرهنگ خود دنبال به و كرد؟ نخواهد سرازير
آلودگيهايزيستمحيطي با همراه را بيرويه مصرف و كاسبكاري
آورد؟ نخواهد ارمغان به
گمشدهاي بهشت ديدار به را آنها كه دادم قول همراهانم به
بيستسال كه تيس ، كشاورزي باغ.برد خواهم منطقه اين در
كنار ، ميوههاي و گرمسيري زيباي درختان از پوشيده پيش
باغ به وافر شوقي با.بود...و انجير ليمو ، موز ، زيتون ،
در و چابهار نزديكي در منطقهاي...رسيديم تيس كشاورزي
به رسيديم كه باغ ديوارهاي پشت به.تجاري آزاد منطقه جوار
نظر مورد باغ به را ما و اشتباهكرده كه گفتم راننده
.هست ناحيه اين در ديگري باغكشاورزي شايد.است نياورده
غمانگيز نيشخندي با داشت حضور آنجا كه باغباني پيرمرد
باغبان كه است سال چهل من...آمدهايد درست نه ، گفت ،
خانم:گفت و داد تكان سري تاسف با بعد و...هستم اينجا
از درختان همه و شده خشك كه است سالي چند باغ.مرد باغ
شدم ، جويا را علت.نيست آن فكر به هم كسي و رفتهاند بين
چه به نميدانم و است خريده آزاد منطقه را باغ اين ميگويد ،
متوقف گياهان به رسيدگي و آبياري بعد به آن از و منظور
آب منطقه ، شيرين آب از ازحد بيش استفاده علت به و شده
.نيست استفاده قابل و شده شور چاهها
و تنك گياهي پوشش...ميكنم نگاه باغ به ناباوري با هنوز
سرنوشت بازهم و...خشكيدن حال در و خشكيده درختان
احداث با كه ميشود تكرار بم زيباي نخلستانهاي غمانگيز
و خشكيدن حال در آب از بيبرنامه استفاده و بم جديد ارگ
.هستند شدن نابود
كه تابلوئي.ميكند جلب را نظرم تابلويي باغ وسط در
گزارش را منطقه و باغ در موجود گياهي تنوع ظاهرا
با.هستند تابلو بر نامي تنها اكنون كه گياهاني ميداد ،
در گرايانه توسعه ظاهر به حركتي هميشه چرا ميگويم ، خود
آيا ميشود؟ واقع آن زيبائيهاي و طبيعت با منافات و تضاد
پديده دو اين ميشود آگاهي كمي با يا و است؟ اصل يك اين
هر داد ، رشد يكديگر راستاي در و دانست هم ملزوم و لازم را
اگر منطقه اقتصادي و رفاهي وضعيت بهبود جهت در اقدامي
باشد ، آن محيطي زيست و طبيعي زيبائيهاي حفظ با توام
يكي و كرد خواهد تقويت را برنامه و طرح استمرار و جذابيت
به رسيدگي.بخشيد نخواهد وسعت ديگري تخريب قيمت به را
محيطزيست سازمان وظايف از قطعا اينگونه مسائل و امور
خصوص در را محيطزيست مسئولان نظرات بارها كه چرا.است
و هرطرح اجراي براي كه شنيدهايم و خوانده پايدار توسعه
همهجوانب تا است ضروري اجتماعي ، و اقتصادي توسعه برنامه
قرباني محيطزيست و طبيعت كه نگذاشت و داشت نظر در را امر
.شود توسعه و تكنولوژي
اميد بهميرويم محيطزيست سازمان سراغ به انديشه اين با
اقداماتي آن رفع براي و دارد اطلاعاتي موارد اين در كه آن
همكاران از يكي و است نوروز ايام.اجراست دست در
در كه ميپرسم او از.ميبرد بسر اداري كشيك در محيطزيست
را مواردي چه شما فعاليتهاي و ميكند؟ چه محيطزيست زمينه
كه ميآيد پيش گاهي ميگويد بيتفاوتي با ميگيرند؟ بر در
آن ما و ميدهند اطلاع ما به ميشود ، آبادي يك وارد سوسماري
فقط ميپرسم ، تعجب با.ميكنيم منتقل ديگر جاي به را
در.ميكنيم خداحافظي او از !!نميشنوم مشخصي پاسخ!همين؟
ميكنيم ، حمل خود با را ناباورانهاش نگاه كههنوز حالي
كالاهاي خريد و شناسنامه براياحراز ما كهميفهمد زماني
.نيامدهايم تجاري آزاد بازارمنطقه
سعادتي نفيسه
|