پيگير مبارزه سال شش و شصت
و صهيونيسم عليه شيعه علماي
اسرائيل
وگو گفت ;دانشجويي تشكلهاي
كشمكش؟ يا
پيگير مبارزه سال شش و شصت
و صهيونيسم عليه شيعه علماي
اسرائيل
سياست در دخالت از عموما گرچه حائري آيتالله
راس در زمان آن در فلسطين مساله چون اما پرهيزداشت
ش ماه 1312 دي در لذا داشت قرار اسلام جهان مسائلمبتلابه
مقابل در او از و كرد مخابره رضاخان به تلگرامي
خواست كمك فلسطين به صهيونيست هجوميهوديان
ايرانيو شيعه علماي از نفر چند ماه 1316ش مرداد در
عراق سنت اهل برجسته علماي از نفر سه همراه به عراقي
خارجهانگلستان وزارت و ملل جامعه به آميزي اعتراض تلگراف
را خود رضايت عدم و اعتراض مراتب آن در و كردند مخابره
قلب به راضربت آن و داشتند اعلام فلسطين تقسيم به نسبت
دانستند عرب و اسلام
مسلماندر ميليون صد چهار ميگويند:الغطاء كاشف آيتالله
راه از عده اين دهم يك اگر ميشد چطور.است موجود زمين كره
به بهفلسطين نسبت خويش وظيفه اداي براي نموده ، اقدام غيرت
ميشد فلسطينگشوده گره البته ميشتافتند؟ آن مجاهدين ياري
مييافت پايان آن ومشكل
در كه ديگر اديان پيروان مانند يهوديان اسلامي دوران در
و مسلمانان ميان در شدهاند شناخته كتاب بهاهل اسلام
از گاه و ميكردند زندگي آسودگي به ايرانيان ازجمله
و بيندوزند مال و ملك ميتوانستند آنها.بودند جزيهمعاف
باشد روا مسلمانان ميان در كه گونهاي به خود ازاموال
بهرهببرند
/م سال1897 در صهيونيسم جهاني كنگره نخستين تشكيل از پس
درصدر فلسطين سرزمين در يهودي دولتي ايجاد 1315ق ،
قرار يهود جهاني اتحاديه و صهيونيسم جنبش فعاليتهاي
اكثريت شد ، تشكيل بعد سال چند كه كنگره دومين درگرفت
تاكيد يهودي كشوري برايجاد جهان سراسر يهودي نمايندگان
يهود جهاني اتحاديه دفاتر ميلادي بيستم قرن آغاز از.كردند
تشويق به اقدام جهان ، مختلف كشورهاي در صهيونيستي جنبش و
جنگ بروز با كه نمودند فلسطين به يهوديان سازماندهي و
.شد متوقف اول جهاني
ايجاد به نسبت شد صادر سال 1917م در كه بالفور اعلاميه
جنگ پايان از پس.نمود تاكيد فلسطين در يهود ملي ميهن
سرزمين عثماني ، عظيم امپراتوري تجزيه و شكست و اول جهاني
آن دنبال به و درآمد انگلستان قيموميت تحت فلسطين
دفاتر نظر زير فلسطين به جهان سراسر يهوديان مهاجرت
مهاجرت نخستين منتشره ، اسناد برطبقشد آغاز صهيونيستي
1919م/سال 1299ش در فلسطين به ايراني يهوديان دستهجمعي
خان حبيبالله ميرزا مهرماه 1301ش در (1).گرفت صورت
مسئول و فلسطين در ايران افتخاري كنسول -(هويدا) آلرضا
امور وزارت به نامهاي در (2)آنجا بهائيان امور به رسيدگي
به ايراني يهود فلسطين ، :ساخت خاطرنشان ايران خارجه
هم [ اول جهاني] جنگ از پس و هستند زياد بنده عقيده
هجرت ايران از فوج فوج بودم كرده عرض هم سابقا چنانچه
حال به تا كه ميداند خدا ديگر.آمدهاند فلسطين به كرده ،
(3).است رسيده مقدار چه به نفوسشان تعداد
مهاجرت به نسبت مردمي اعتراضهاي از جلوگيري براي وقت دولت
سال 1301ش در كه اعلاميهاي طي فلسطين ، به ايراني يهوديان
مسافرت خارج به ميتوانند يهودياني داشت اعلام كرد صادر
نكرده هم علاقه ترك و داشته تجارت يا زيارت كهقصد كنند
يهوديان مهاجرت دستورالعمل ، اين وجود با (4).باشند
از مركزي آسياي و افغانستان عراق ، يهوديان نيز و ايراني
در صهيونيستي متعدد دفاتر توسط فلسطين ، به ايران راه
ايران در انگلستان كنسولگريهاي همكاري با و (5)كشور
ايجاد دفاتر ، اين شگردهاي از يكي.(6)داشت ادامه همچنان
تا بود يهوديان و مسلمانان ميان ساختگي درگيريهاي
به عزيمت و ميهن ترك به وادار را يهوديان بدينوسيله
(7).نمايند فلسطين
مساله بررسي منظور به شمسي ماه 1310 دي /دسامبر 1931م در
در اسلام جهان انديشمندان و علما از كنفرانسي فلسطين
چون مشهوري چهرههاي كنفرانس اين در.شد تشكيل بيتالمقدس
كاشف محمدحسن شيخ آيتالله و لاهوري اقبال علامه و رشيدرضا
مفتي الحسيني ، امين حاج خواهش به.داشتند شركت الغطاء
سخنراني عشا و مغرب نماز دو بين در الغطاء ، كاشف فلسطين ،
سرزمين و مردم سرنوشت از را خود اميد و بيم او.كرد
آنان مسلمانان ، سياسي وضعيت شرح ضمن و داشت اعلام فلسطين
نفاق ، از پرهيز و بردباري و صبر كلمه ، وحدت و اتجاد به را
(8).كرد دعوت عمل به اقدام و
بينظير استقبال با وي تكاندهنده و پرشور سخنراني
نماز امامت تا خواستند او از لذا و شد مواجه شركتكنندگان
اسلامي و عربي مطبوعات از بسياري.بپذيرد را جمعه و جماعت
با سنت فرقاهل علماي و كردند درج تفصيل به را او سخنان
ماند فلسطين در روز پانزده ويشدند آشنا او برجسته شخصيت
دانشمندان با و كرد سفر سرزمين اين مختلف شهرهاي به و
مردم براي شهرها تمام در و نشست گفتگو به سني و شيعه
مقابل در يكديگر با وحدت به را آنان و نمود سخنراني
لبنان به سپس ويكرد دعوت صهيونيستها خطر و اسلام دشمنان
وضعيت تشريح به همهجا در و رفت سوريه به آنجا از و
تاريخي برهه آن در را آنان حساس وظايف و پرداخت مسلمانان
.(9)برشمرد
توسط وسيعي تظاهرات آبان 1312ش و مهر / اكتبر 1933 در
انگلستان عليه يافا و بيتالمقدس شهرهاي در فلسطين اعراب
نفر دهها آن اثر بر و شد كشيده خون و خاك به كه شد برپا
گروه وقايع ، اين با همزمان.شدند مجروح نفر صدها و شهيد
به -بود بيسابقه زمان آن تا كه -ايراني يهوديان از كثيري
آنجا در صهيونيستي آژانسهاي توسط و كرده مهاجرت فلسطين
نخست از پس ماه سه از كمتر مهاجرت اين.شدند داده اسكان
.گرفت صورت فروغي محمدعلي وزيري
جمعيتهاي و علما سخت اعتراض با ايراني يهوديان مهاجرت
سويجمعيت از اعتراضيهاي و گرديد روبرو فلسطين اسلامي
رئيسجمعيت مجتهد ، افندي عبدالله شيخ و مسلمين شبان
اين در.گرديد موصل در ايران كنسول تسليم اسلامي هدايت
ظلم به نسبت تا بود شده درخواست ايران دولت از اعتراضنامه
فلسطين مسلمان عرب مردم به يهوديان سوي از كه تعدياتي و
(10).شود انجام مقتضي اقدامات ميگيرد ، صورت
كهاز شد قرار و مطرح دولت هيات در بعد روز ده گزارش اين
(11).گيرد صورت مقتضي خارجهاقدامات وزير سوي
به غيررسمي منابع از ظاهرا ايراني يهوديان مهاجرت خبر
عبدالكريم شيخ حاج آيتالله قم ، علميه حوزه رياست اطلاع
زمان آن اختناقآميز شرايط در كه نيست معلومرسيد حائري
ايجاد علميه حوزههاي براي كه زيادي محدوديتهاي و ايران ،
آيتالله اطلاع به مجرايي چه از و چگونه خبر اين بود ، شده
محمدحسين شيخ آيتالله كه دارد فراوان احتمال.رسيد حائري
شيعه استعمارستيز و روشنفكر سياستمدار ، مجتهد الغطاء كاشف
مدتي و آمد ايران به ماههاي سه سفر در زمان آن در كه عراق
قم ديگرعلماي و وي (12)بود ، حائري آيتالله ميهمان قم در
را آنان دادهو قرار فلسطين تاسفبار رويدادهاي جريان در را
رويآيتالله هر بهباشد كرده تلگراف اين صدور به وادار
چون اما پرهيزداشت سياست در دخالت از عموما گرچه حائري
اسلام جهان به مبتلا مسائل راس در زمان آن در فلسطين مساله
مخابره بهرضاخان تلگرامي ماه 1312ش دي در لذا داشت قرار
فلسطين به صهيونيست يهوديان هجوم مقابل در او از و كرد
(13).خواست كمك
به جداگانهاي تلگرامهاي نيز قم سرشناس علماي از نفر چند
ميرسيد براي را آنها از رونوشتي و كرده مخابره رضاخان
احترام طرف و روحاني سرشناس چهرههاي از كه بهبهاني محمد
تلگرام رونوشت نيز بهبهاني.كردند ارسال بود ، رژيم
مخصوص بهدفتر را قم علماي ديگر و حائري آيتالله
موافقت صورت در تا خواست دفتر رياست از و فرستاد شاهنشاهي
منتشر و چاپ كشور جرايد در علما تلگرامهاي شاه ، دستور و
نخستوزير به كه نامهاي در شاهنشاهي مخصوص دفتر (14).شود
شاهانه مبارك مطاع الامرجهان حسب:داشت اعلام نوشت وقت
راجع [ علما] تلگرافات انتشار مينمايد ابلاغ ارواحنافداه
(15).نيست مقتضي جرايد در فلسطين مسلمين به
مسلمانان نزد خود سياسي حيثيت اعاده براي ايران رژيم
كشور در يهود ضد احتمالي واكنشهاي از جلوگيري و جهان
خارجه وزير كه ترتيب بدين.زد نمايشي سياسي اقدام دستبه
جمعيتهاي اعتراض از پس ماه چند (باقركاظمي) ايران وقت
در نطقي طي قم ، علماي تلگرافهاي و فلسطين سياسياسلامي
و كرد حمايت فلسطين مسلمان اعراب حقوق از ملل ، جامعه
و گرديد صهيونيستها هجوم برابر در آنان حقوق خواستارحفظ
مجلس رئيس و مفتيشد آنان با عادلانهاي خواستاررفتار
ايران كنسولگري به كه نامهاي در فلسطين اعلاياسلامي
از دفاع در ايران دولت اقدام از نوشت دربيتالمقدس
استمرار از ضمن در نمود ، تشكر فلسطين حقوقمسلمانان
دولت از و نمود گلايه فلسطين به ايراني مهاجرتيهوديان
مهاجرت از جلوگيري در عملي و جدي اقدامي تا ايرانخواست
(16).آورد عمل به ايراني يهوديان
و ايراني شيعه علماي از نفر چند ماه 1316ش مرداد در
سيد صدر ، مهدي سيدمحمد شهرستاني ، سيدهبهالدين) عراقي
آل راضي شيخ خراساني ، محمدمهدي سيد اصفهاني ، محمدمهدي
عراق سنت اهل برجسته علماي از نفر سه همراه به (ياسين
تلگراف (الراوي ابراهيم حبيبالعبيدي ، عطا ، يوسف)
مخابره انگلستان خارجه وزارت و ملل جامعه به اعتراضآميزي
به نسبت را خود رضايت عدم و اعتراض مراتب آن در و نمودند
را آن و داشتند اعلام انگليسي كميسيون توسط فلسطين تقسيم
آيتالله (17)دانستند عرب و اسلام قلب به ضربت
در ايران سفارت براي يادداشتي طي نيز اصفهاني سيدابوالحسن
از ملل جامعه در ايران دولت كه كرد اميدواري اظهار بغداد
حقهخويش حقوق به فلسطين ملت دستيابي براي تلاش گونه همه
اقدامي در هم الغطاء كاشف آيتالله (18).ننمايد فروگذاري
پادشاه) غازي ملك تلگراميبه طي اصفهاني ، آيتالله با همسو
فلسطين در مظالمانگلستان از فلسطين ، عالي كميسر و (عراق
فتواي او از مردم كه ساخت خاطرنشان و كرد انتقاد شدت به
(19).خواستهاند جهاد
:پانوشت
،((13301300ش فلسطين به ايران يهوديان مهاجرت اسناد.1
ايران ، ملي اسناد سازمان تهران ، يزداني ، مرضيه كوشش به
.ص 4 1374 ،
هويدا ، نخستوزير اميرعباس پدر)هويدا خان حبيبالله ميرزا.2
عباس ازنزديكان و بهايي خانوادهاي از ،(شاه زمان معدوم
انگليسي اعتمادمقامات طرف نيز و بهائيان ، رهبر افندي ،
بهسمت انگلستان سويدولت از ش سال 1305 در وي.بود فلسطين
ولايتي ، علياكبر !شناختهشد فلسطين در ايران كنسول ژنرال
خارجه امور اسنادوزارت براساس فلسطين مسئله و ايران
فرهنگ نشر تهران ، دفتر ،(1315ق-ش 1371/م 19371897)
.ص 91105 اسلامي ، 1376 ،
.ص 97 همان ، .3
.و 5 ص 4 ،..مهاجرت اسناد.4
در(فلسطين يهود ملي جمعيت هيات رئيس) بنزوي نوشته به.5
29/8/1314)مورخ 21/11/1935 شماره 3202 ، به روزنامهداور ،
ايران در موسسهصهيونيستي چهار و بيست سال 1302 در (ش
ميكرده فعاليت بهفلسطين ايراني يهوديان مهاجرت بهمنظور
.ص 44 همان ، .است
.ص 12 ، 27 ، 50 همان ، .6
يهوديان محله در فروردين 1301 در 20 مثال بهعنوان.7
تا كه داد روي مسلمانان و يهوديان ميان درگيري تهران
چند و نفر نخست 56 آن بهدنبال.داشت ادامه آنسال اواسط
به و كرده ترك را كشور يهوديان ، از نفر بعد 1300 هفته
يهود ، تاريخ لوي ، حبيب:ب.ك.ر.كردند مهاجرت فلسطين
.945-ص 944 جلد 3 ، يهودابروخيم ، 1339 ، تهران ، كتابفروشي
درطول 2500 يهوديان و ايرانيان ميان زندگيمسالمتآميز
يهودياندر كوروش زمان در.است داشته استمرار سالهمچنان
سكونت اصفهان در جمله از و شدند پراكنده ايران
بهيهوديه شهر اين يهود ، مهاجران ازدياد بهدليل.كردند
پيروان مانند يهوديان نيز اسلامي دوران در.معروفگرديد
در شدهاند شناخته كتاب بهاهل اسلام در كه ديگر اديان
و ميكردند زندگي بهآسودگي ايرانيان ازجمله و ميانمسلمانان
مال و ملك ميتوانستند آنها.بودند معاف جزيه گاهاز
روا مسلمانان درميان كه بهگونهاي خود اموال از بيندوزندو
در يهوديان اينكه براي اروپائيان اما.بهرهببرند باشد
به ندانند خود ميهن را آنجا و ندارند سرزمينهايشانريشه
ناگزير يهوديان و بخرند ملك خود براي اجازهنميدادند آنها
ميداشتند نگاه نقدي ميآوردند بهدست خود كار كهبا را آنچه
.ميكشاند رباخواري بهسوي را آنها ناخواه كار ، خواه اين و
زندگي يهودي پزشك و فيلسوف صدها اسلامي ، جامعه در
به مسلمانان با بيمي هيچ بدون يهود فلاسفه و ميكردند
دادن نشان براي يهوديان قاجار زمان در.مناظرهميپرداختند
شركت محرم سوگواري آيينهاي در شيعيان ، با همدليخود
سينهزني دستههاي شيراز مانند شهرهايي در وحتي ميكردند
شعر فارسي به كه يهودي شاعران شمار.ميانداختند بهراه
آنان زندگينامه از تذكرهاي كه است اندازهاي ميگفتندبه
ص ، 1375 ،(ي -م) جلد 3 فارسي ، دايرهالمعارف.شدهاست نوشته
بروز و داشته ادامه همچنان مسالمتآميز زندگي اين.3383
و نگرديده امر اين از مانع فلسطين چون مسئلهمصيبتباري
هميشه تاكنون اسرائيل دولت تشكيل زمان از ايرانيانمسلمان
تمايز اشغالگر صهيونيستهاي و خود يهودي ميانهموطنان
كليميان انجمن صهيونيستي ضد موضعگيريهايقائلبودهاند
انقلاب از پس اسرائيل ضدصهيونيستي اقدامات دربرابر ايران
حسنه روابط و هوشياري نشانه نيز و گفته اين اسلامي ، مويد
.فيمابيناست
خشم ، سوره كاشفالغطاء ، اماني ، سماك محمدرضا.8
.79-ص 74 اسلامي ، 1372 ، تبليغات سازمان تهران ،
.81-ص 79 همان ، .9
ص 29 ،..مهاجرت اسناد.10
.ص 28 همان ، .11
.و 102 ص 101 پيشين ، اماني ، سماك محمدرضا12
.ص 30 ،..مهاجرت اسناد.13
و اسلام پيترز ، رادولف ;و 31 ص 30 همان ، و 15 14
و چاپ موسسه مشهد ، خرقاني ، محمد ترجمه استعمار ،
.ص 115 رضوي ، 1365 ، قدس آستان انتشارات
.ص 38 ،..مهاجرت اسناد.16
.و 167 ص 166 پيشين ، ولايتي ، .17
.ص 167 همان ، .18
همان.19
دارد رجبيادامه محمدحسن
وگو گفت ;دانشجويي تشكلهاي
كشمكش؟ يا
با گفتوگو در ايران دانشجويي جنبش سياسي رفتار به نگاهي
(پاياني بخش) عباسزادگان محمد سيد دكتر
تشكلهاي از ما كه سابقهتاريخي به توجه با دكتر آقاي
به جايي يك تشكلها اين داشتهايم دانشجويي و حزبي مختلف
يا گرفته را آن جلوي دولتي نيروهاي يا است رسيده پايان
براي تمايلي دانشجويان و مردم كه شده حاكم جامعه بر فضايي
حاضر شرايط در شما نظر به نداشتهاند ، تشكلها در حضور
ميرسد نظرم به نرسند؟ جايي چنين به تشكلها كه هست اميدي
و شدند ناكامي دچار دانشجويي جنبشهاي اينكه دليل كه
سياسي نظر از را روشني خط و كنند پيدا استمرار نتوانستند
و نداشتند برنامه مبارزه براي كه است اين كنند دنبال
مبارزه براي احساسي و رواني عاطفي ، مدلهاي از عمدتا
يك اينمدون يافته سازمان الگوهاي وجود نه كردند استفاده
دانشجويي جنبشهاي اين كه بود اين ديگر مشكل بود مشكل
رهبريبودهاند بدون و خودجوش نيرومندنداشته ، رهبري معمولا
نداشتن عامليعني تا دو اين بوده حركاتشخودبخودي از بعضي و
جنبش ايندوره در كه ميشده ، باعث نداشتنرهبري و برنامه
اجتماعياجازه شرايط وقتي وباشد شدتگرم به دانشجويي
هردليلي به اجتماعي شرايط اينكه بهمحض و ميكرد عمل ميداده
محدود و فروميرفته خود لاك در جنبشدانشجويي نميداده اجازه
نظرم ندارمبه تصوري چنين آينده براي منميشده كنترل و
الان و توسعهاست و بالندگي به رو دانشجويي جنبش كه ميرسد
شدندانشجوها سياسي با مخالفتي كشورهيچ حكومتي نظام هم
نه) كردندانشگاه سياسي روي بارها معظمرهبري مقام.ندارد
تاكيدكردهاند نظام چارچوب در دانشگاه(شدن سياسي ملعبه
را واعتقادي ملي ديني آرمانهاي اكثريتدانشجوها كه وقتي
را درك واين.ميكنند مبارزه چارچوبها دراين ميكنند ادراك
براي و بيشمار دشمنان با هستيم كشوري يك كه دارند عميقا
آگاهانه و باشند صحنه در مردم كه داريم را نياز اين همين ،
ميتواند كه هم گروهي.باشند سياسي و باشند صحنه در هم
عدم لحاظ به) است دانشجويي جنبش كند فراهم را چيزي چنين
جنبش با حكومتيمجموعا نظام بنابراين (صداقت و وابستگي
خلايي بدليل مردم بيرونهم در است موافق آن وتوسعه دانشجويي
كه هست عامل يك ميكنندفقط دفاع جنبش اين از وجوددارد كه
حركات از پرهيزدانشجويان آن و باشيم حساس رويآن بايد
است ناخواسته دروني درگيريهاي و ناپخته نسنجيده ، نادرست
اگر كه است آنبخشي كنند تحميل آنها به ميتوانند كه
و معقول و منطقي سياسي مدلهاي از نكرده خداي دانشجويان
و بروند بيرون متقابل ، كنش يك بر مبتني و گفتمان بر مبتني
يا و شوند خشنوارد عكسالعملهاي و خشونت مدلهاي در
بيترديدصدمه بكنند صرف عكسالعمل روياين را انرژياشان
شرايط كه است اين هم دليلش.ميخوريم و ميخورند زيادي
يك ما.ندارد را خشونتها برگزاري آمادگي چنين ما اجتماعي
در كردهايم تجربه را دانشگاهي و خياباني خشونتهاي دوره
تلخكاميهاي و بعد دوران در و انقلاب پيروزي در و انقلاب بدو
آمادگي ديگر بههيچوجه مردم بنابراين آمده ببار فراواني
ميبينيدكه شما.ندارند را تاوانهاياينگونه پرداختن
پايخشونت اگر (برانداز غيرازگروههاي) آدمها سياسيترين
گسترش تا دهند ترجيح را استسكوت ممكن حتي پيشبيايد
از است ممكن ما كه تنهانقطهاي.را جامعه درون در خشونت
شود ركود دچار است ممكن دانشجويي جنبش و ببينيم آنآسيب
و عقلايي منطقي گفتگوي مسير از دانشجويان كه است محمل همين
عكسالعمل و برخورد و ستيز مسير و شوند خارج منطقي برخورد
جنبش بيترديد شود اگراين كنند انتخاب را درگيري و خشونت و
.خفهخواهدشد اوليه مراحل و نطفه در و نخواهدبود پايدار
جهان سطح در فراواني دشمنان ما فرموديد شما دكتر ، آقاي
وجود اما.باشيم وحدت بهدنبال بايد صورت اين در داريم
تكثر؟ يعني (دانشجويي چه و حزبي چه) تشكلها
براي حكومتي نظام اصلي دليل كه بدهم توضيحي من البته
يك.است دلايل از يكي اين نيست عامل اين فقط شدن سياسي
ماهيتا ما كه ماست اعتقادات ماهيت اصلا ديگر عمده دليل
پرورش خواهان.هستيم عدالت استقرار خواهان اعتقاداتمان در
آرماني بتوانند كه جواناني و كشور داخل در هستيم مسلمانان
.كنند عمل آرمانها درچارچوب و كنند فكر آرماني بينديشند ،
شرايط فقط ديگر بهعبارت است سياسي كار هم كاري چنين لازمه
و شكل دانشجويي جنبش كه ميكند ايجاب كه نيست كشور خارجي
است مذهبي يك ما دين و مذهب اعتقادات ، ماهيت.بگيرد رونق
ميزنند سياسي مبارزه به دست و هستند سياسي آن در افراد كه
و ناهنجاريها دشواريها ، بنابراين.عدالت استقرار براي
سياسي گروههاي توسط بايد داريم ، درون در تنگناهاييكه
.شود داده راهكار برايش و شود داده نشان و شود براورد
يعني.دارد ديني ماهيت اينها همه.بكند پيدا گسترش گفتگو
خودش داخلي نامساعد شرايط عليه اعتراض اساسا ما مذهب در
را اين اعتقاداتش كسي اينكه بهمحض دارد وجود و نهفتهاست
آغاز غلط و كج راه و نادرستي و ناحق با ستيزش بپذيرد ،
اين توي جوانهاميكند تشويق را اين ما اعتقاداتميشود
و وحدت موضوع اما.بيروني شرايط فقط نه كنند زندگي مدل
هيچگاه وحدتكنيم نگاه بهتري زاويه از بايد را تكثر
نيست تفاوتها و نقطهنظرها اختلاف كردن برملا يا سكوت بهمعني
وحدتي چنين.نيست وحدت آن اسم هرگز و است خفقان آن اسم
يك ايجاد شاهبراي كنيد نگاه شما نخواهدشد ، پايدار هرگز
بسيار وكوششهاي رستاخيز حزب بهنام درستكرد چيزي وحدت
از دربعضي.نشد حادث هرگز اما بهعملآورد را زيادي
با همهمردم بهظاهر نيست نظامپارلماني كه دنيا كشورهاي
كه دارد وجود زيربنايي عميق ولياختلافات دارند وحدت هم
ديگر كه اختلافات اين كرد ، خواهد پيدا فوران نقطهاي يك در
شاه كه وحدتي نتيجه بنابراين.گرفت را آن جلوي نميشود
به مربوط شعارهاي تحتعنوان كشور داخل در بود آن دنبال
را تعارضشان و تضاد درواقع مردم و آفريد را بهمن وحدت220
در چون.دادند نشان عميقي خيلي بهصورت وحدت نوع آن با
حاكم كه ديگر گروه يك عليه اجتماعي گروه يك انقلاب جريان
گروههاي عليه ثروتمند ، گروههاي عليه.كردند ستيز بودند
زدند طغيان به دست كشور سياسي نظام عليه و زراندوز
هم با اينها كه ميكرد فكر كشور اجرايي نظام درحاليكه
اسمش.است نادرستي درك اتحاد ، از درك اين متحدند
معني به يا بهمعنيستيز هم تكثر از درك.خفقاناست
ميكند هممتحد با را ما كه چيزي آن.داخلينيست برخوردهاي
پذيرشجهتگيريهاي در اعتقاد.است كلياعتقادي اصول در اتحاد
ما اتفاق.اساسي قانون يعني است روشن برايما كه است اصلي
هم با را ما همه اساسي يعنيقانون است اساسي قانون
شما.هست خودش سرجاي اختلافنظرمانكاملا اما است متحدكرده
دلايل از يكي بودند جنگ درگير كه كشورهايي حتي كه نگاهكنيد
منطقي اختلافات از بعضي دادند اجازه كه بود اين موفقيتشان
چرچيل به دورهاي يك در.شود حلوفصل گفتگو و گفتمان ازطريق
بهدليل را روزنامهها جنگ بروز دليل به شما كه گفتند
ما قدرت نقطه گفت تعطيلنكرد ، كنيد ، تعطيل انتقاداتشان
را نقطهنظراتشان و اختلافاتشان مردم كه است آن جنگ براي
هستيم روبهرو دشمن با كه وقتي نهتنها كنند بيان بتوانند
اختلاف موجب تكثر.داريم گفتگو به نياز ما شرايطي هر در
شما و من وقتي ميشوديعني تفاهم گسترش اتفاقاموجب نميشود
ما بين.حرفنميزنيم هم با نميكنيم ، بيان هم رابا عقايدمان
عظيمي اجتماعيديوار گروههاي بين دارد ، عظيموجود ديوار يك
دارد ووجود است نهفته جامعه بطن در بنابراينستيز وجوددارد
گفتگوميكنيم ، وقتي نميبينيم ما را بيرونيآن عارضه منتهي
اين سياسيميشويد كار وقتيوارد حزبيميشويم ، كار وارد وقتي
آن.ايجادميشود زايندهاي تعاملات.پيداميكند بروز تمايلات
ما ممكناست ولي ميبرد جلو را كهجامعه است زاينده تعامل
.نشويم ستيز نشويم ، دچار كشمكش دچار
كه بگيرند ياد رادانشجويان سياسي كار تجربه اگر بخصوص
برخور انتخاب وتفاهم ، سياسيگفتگو مدل سياسي دركار
كشورهاي خود است اكثريت از اقليت پذيرش اكثريت قبولنظر
ندارند داخلي ستيزهاي هم با تكثر وجود با دنيا دموكراتيك
سر ملي ، منافع سر متحدند ، هم با كاملا اصلي مسائل سر و
از اتفاقا همديگرمتحدند ، با آرماني مسائل سر مسائلملي ،
گفتمان طريق واز بحث طريق از و گفتگو طريق تكثر ، از طريق
را محلهايتضادمان چون ميكنيم رانيرومندتر ارتباطمان ما
را برآن تفوق شيوه ميگيريم ، ياد را شيوهچالشآن ميشناسيم ،
.ميگيريم ياد
ميدانيد؟ چه حاضر حال در را دانشجويي جنبش رسالت
يكي دارند بهعهده دانشجوها همه كه رسالتي ميكنم فكر
بعضي يا اشخاص باشندافراد ، موظف بسيار كه ايناست
و نكنند ناخواسته كشمكش و خشونت درگير را آنها عناصر ، از
دانشجو خود هست كشمكش كه جا هر نكنند تحميل آنها به يا
نزند ، خشونتباردامن كشمكشهاي به وجه هيچ كهبه باشد مواظب
ايجاد واكنش جامعه در شود زده اينكهدامن محض به چون
خشونت جواب.نيست خشونت هيچعنوان به خشونت جواب.ميكند
نكته.است انقلاب گرفتن نظر در مصلحتانديشيو خويشتنداري ،
كه باشند مواظب بسيار دانشجويانبايد كه است اين دوم
اين سوم حرف.نكنند بهرهگيري انقلاب دشمنان ازمبارزاتشان
خواهند نيرومند مبارزهدانشجويي در وقتي دانشجويان كه است
فقط و مطلعباشند مشكلاتمردم از و درد كهاز بود
در روشنفكرينباشند ، گرايشات و بيانكنندهجريانهايروشنفكري
نظر بتواننداظهار مردم بنبستهاي و وتنگناها واقعي دردهاي
انتشار بتوانندبيانيه دهند ، نشان بتوانندعكسالعمل كنند ،
ازجانب تا باشند همدرد و همراه بامردم بتوانند دهند ،
دنباليك كه دارد را درد اين جامعه.شوند پذيرفته جامعه
بنابر.باشد مبينخواستههايش كسي يك كه ميگردد محفلي
.بشود روشنفكري درگيرمسائل فقط نبايد دانشجويي اينجنبش
آن روي استاددانشگاه عنوانيك به بخصوص من ديگريكه نكته
دانشجويي ، جنبش و مبارزه كه است اين دارم تاكيد خيلي
به آينده براي ما ندارد باز فكري علمي كار از را دانشجو
و توان كه نيازمنديم ديده آب نيرومند بسيار علمي كادر
كار گرفتن جدي اين بنابر.باشد داشته خوب خيلي علمي ظرفيت
مبارزه كار با اصلامتعارض علمي كار و تحقيق كار درس ،
يكمبارزه كه نيستيم دورهاي يك الانتوي ما چون.نيست سياسي
ازانقلاب ، قبل دوران مثل دانشگاهبخواهيم ، توي را حرفهاي
و باشد بايد دانشجويان زندگياجتماعي از بخشي مبارزه
اين ميرسد ذهنم به ديگريكه نكتهدانشجويان زندگي نهتمام
طريق از سياسي آگاهيهاي كسب به نيازمند كهدانشجويان است
آرمانهاي به بودن ومتكي سياسي مطالعات و هستند مطالعه
عمل هر در تقوا رعايت و سياسي مبارزه يك براي عقيدتي
نكته.دارد اهميترا نهايت دانشجويان براي بخصوص سياسي
جنبش كهدر است اين بكنم اشاره آن ميخواهمبه كه آخري
.دارد نظروجود تفاوت دانشجويي بينگروههاي دانشجويي
دانشجويانوجود بين فكري شعبه سه ميبينيدكه شما الان
در.دادهاند بيانيه و اعلاميه عليههم حال به تا كه دارد
بين در دانشجويان كه ندارد وجود اشكالي هيچ حد اين
حرف يك بگويد نميتواند هيچكس.باشند داشته فكري خودتفاوت
ميتواند دانشجويي جنبش.است بيمعني حرف اين بزنيد ، را
همه كه باشند مواظب بايد اما.باشد داشته مختلفي شعبههاي
صورت اين در.نكنند داخلي عكسالعملهاي صرف را انرژيشان
جنبش.نميماند بيروني خواستههاي بيان براي چيزي هيچ
داخل در اقلا باشد ، نميتوانديكپارچه اگر دانشجويي
نكنند هم متوجه تضادهايشانرا همه هستند كه اينگروههايي
از يكي.بيرونيبكنند تضادهاي حل متوجه ارادهشانرا بلكه
كه منديدم.دارد وجود كه هست ايناختلافاتي موارد اين
گرفتند موضع هم عليه خيلي ايناختلافات سر اخيرا دانشجويان
با ستيز از بايد آگاه دانشجويان.دادهاند نشان عكسالعمل و
ممكن كه آنجا تا تفاوتها اين كردن عمده و داخلي نيروهاي
در كه اشكالاتي و تعارضات تضادها ، بلكه بپرهيزند ، است
بكنند مراكز آن متوجه سياسياشان مبارزه دارد وجود جامعه
مملكتداشته و كشور سود به را جديدي گامهاي بتوانند تا
بابت اين از دانشجويان كار آينده به نسبت من.باشند
ميبينم ميكنم صحبت كه دانشجوها با.هستم بين خوش بسيار
بوديم دانشجو ما كه زماني به نسبت حتي و گذشته به نسبت
آگاهي سر از دارند كه را جهتگيريهايي و آگاهتر بسيار آنها
بكندو كفايت كه نيست معنا اين وليبه است قويتري ادراك و
از آگاه ، افراد جانب فكرياز تغذيه به نياز دانشجويان
افراد جانب از پختهسياسي ، افراد جانب از جانباستادان ،
.خيرندارند
شمسمستوفي شهريار:از گو و گفت
|