ايلراه از گذر براي تلاش
دشوار
تطور ما كشور چندگانه طبيعي شرايط با انطباق در كوچنشيني
شرايط از ناشي اخير ، سالهاي در آن باختگي رنگ و است يافته
و معيشت اصيل شيوه اين كهنميخواهد است جديد زمانه دشوار
برتابد را حيات
جمله از اخير دهههاي طي ايران ، در كوچنشيني سرنوشت:اشاره
.است بوده خاك و آب اين به علاقهمندان دلمشغوليهاي مهمترين
نگريستهاند ايران كوچنشينان مسائل به بسيار نگرههاي از
بيشتر زيست بهمحيط علاقهمندان باره اين در قطع طور به اما
شرايط در اگرچه اعتقاددارند آنها.داشتهاند دلنگراني
شده موجب مراتع بهظرفيت نسبت دام شمار فزوني كنوني ،
وسيعي پهنههاي گياهي پوشش براينابودي عاملي به كوچنشيني
منطبق و اصيل شيوههاي در كوچنشيني شود ، اما تبديل كشور از
از بهرهبرداري براي هوشمندانه راهي هنجارهايطبيعت ، با
درصورت ديگر سوي از و است منابع اين حفظ حتي و منابعطبيعي
ازاصيلترين يكي عنوان به كوچ كوچنشيني ، فرهنگ نابودي
بسيار دريغ كهجاي شد ، خواهد نابود نيز جهان خردهفرهنگهاي
ساماندهي براي ميخوانيدپيشنهادهايي كه نوشتاري در.دارد
.است شده ارائه عشايري حفظمراتع و ايران در كوچنشيني
برخوردار متنوعي بسيار طبيعي چشمانداز از ايران كشور
سطحدرياي از پايينتر خزر ، بحر منطقه مثال ، براي.است
قله متربلندترين ارتفاع 5766 با دماوند قله و بوده آزاد
هوا و آب نظر از ايرانميرود شمار به هيماليا و آلپ بين
نزولات كشور سطح درصد ميرودو 13 شمار به خشك مناطق جزو
در اما ميكنند دريافت سال در يكصدميليمتر از كمتر آسماني
از بارندگي ميزان خزر بحر حاشيه ازاستانهاي اعظمي قسمت
در برف پوشش وجود و.است سال در ميليمتر تا2000 1000
.جلگهاياست صحاري بيآب و خشك موقعيت خلاف ايران قللكوههاي
اجتماعگياهان از و است متفاوت ايران در نيز گياهي پوشش
غني فلور بيآبتا مناطق سازگاري و سرشت با خشكي به مقاوم
.ميشود ديده خزر بحر
از پوششگياهي و هوا و آب طبيعي ، عوارض در تفاوتها اين
رونق دامداري حرفه ديار اين در تا است شده سبب ديرباز
حيوانات اهلي پيدايشنژادهاي از شباني زندگي و باشد داشته
براساس.دارد مشغول بهخود را قبايلي و طوايف اقوام ،
كه ميپندارند چنين خوزستان دراستان گرفته انجام حفاريهاي
پرورش به مردم از گروههايي و شده ايراناهلي در بز نژاد
اهلي حيوانات پرورشدهندگان و داشتهاند حيواناشتغال اين
ووابستگي حيوانات تعداد افزايش به توجه با و زمان بهمرور
خود پوشاك غذاو تامين جهت دوران آن انساني جامعه اقتصاد
گرماي افتادنداما غني مراتع در دام پرورش فكر به
اجازه مناطقكوهستاني شديد سرماي و جنوبي مناطق طاقتفرساي
بقاي حفظ براي اينطوايف نميدادو را منطقه يك در اسكان
منطقه به منطقهاي از كوچ مجبوربه خود غذايي منابع و خويش
مراتع ابتدا در پسشدند هوا و وضعيتآب با متناسب ديگر
مناطق متفاوت هواي و آب بلكه باشد ، كوچ نميتوانستعامل غني
.بود داده گسترش را زندگي اينشيوه
در وسرسبز غني مراتع دام جمعيت افزايش با زمان مرور به
كردن پيدا براي دامداران و نهاد كاهش روبه مناطق بعضي
به دست نيز خود قشلاقي و ييلاقي مناطق در چراگاهها بهترين
زندگي به دست و نشينيبريده يكجا از و زدند مسافت كم كوچ
افتادن رونق از ادعا اين شاهد.زدند كامل صورت به كوچروي
به شبانان و است آنها ويراني حتي وگاه بزرگ شهرهاي بعضي
راه كيلومترها چراگاه يافتن دنبال خانوادهبه همراه
و ايلات اغلب در هماكنون كوچ شيوه اين ونمونه ميپيمودند
عشاير از گروهي مثال عنوان به ميشود ديده عشايرايران
خوزستانسپري جلگهاي منطقه دشتهاي در را زمستان ايلبختياري
برف طرفارتفاعات به جنوب گرماي آغاز با بهاران و ساخته
مينمايند طريق طي وبختياري محال چهار استان در زردكوه گير
كوچ مناسب مرتع جستجوي در بر 400كيلومتر بالغ فاصلهاي و
بودن غني به توجه با گذشته در كوچروي زندگي و كوچ.ميكنند
ساختارهاي وجود بيماريها ، كمي مرتع ، و دام تعادل مراتع ،
مشكلات با كمتر غيره و ايلي قلمروهاي بودن مشخص ايلي ،
جامعه جوامع ، ديگر پيشرفت برخلاف اما.است بوده روبهرو
نهاده نابودي روبه قاجاريه دوران اواخر از ايران عشايري
به و شد ، كاسته كوچرو خانوارهاي تعداد از ساله همه و است
هزينههاي با متناسب نيز كشور دامي توليدات ميزان آن تبع
.نيست مصرفي
و خانوارعشايري تعداد از دقيقي آمار سال 1366 از قبل تا
آمار استناد خاصيبا برنامههاي و نبوده دست در آنها دام
گاه و بود نپذيرفته عشايريصورت مناطق عمران جهت ارقام و
اجرا مناطق اين در سلايق به بنا اصلاحي و عمراني برنامههاي
در ايل يك عوامل نفوذ عدم يا نفوذ به بستگي بيشتر كه ميشد
انجام و اسلامي انقلاب پيروزي اوائل در.بود حاكمه دستگاه
ضرورت عشايري و روستايي مناطق در عمراني فعاليتهاي
آماربرداري اولين سال 1366 در و گرفت قوت عشاير شناسائي
تعداد آمده بدست نتايج مطابق.پذيرفت صورت عشاير ويژه
پرورش تحت دام تعداد و خانوار عشايري 180223 خانوارهاي
اطلاعات حاوي آمارگيري اين.بود واحد جامعه 17000000 اين
ايران سوم جامعه به خدمات راستايارائه در كه بود بسياري
خود نوع در تجربه اولين دليل امابه و شد واقع مفيد
مناطق عشاير اينكه جمله از نيزبود ضعفي نقاط داراي
آماربرداري زمان در كه آمدند بهحساب استاني جزو مختلف
عشايرنشين روستاهاي از تعدادي يا حضورداشتهاند ، آنجا در
بعضي و شدهاند ديده كمتر كوچ درون عشاير عبارتي به يا
آماربرداري اينشدهاند قلمداد عشاير عنوان به روستائيان
با و زمان گذشت سال از 10 پس داشت كه ضعفي و قوت نقاط با
كمبود بزرگ ، و كوچك شهرهاي به عشاير مهاجرت روند به توجه
جامعه و است باخته رنگ غيره و كوچ مشكلات دامي ، داروهاي
ارائه تا است دقيقتر آماربرداري يك نيازمند ايران عشايري
.پذيرد صورت بهتر جامعه اين خدماتبه
رغمپيشرفت به ايران عشايري جامعه شد ، ذكر كه آنگونه
نابود مناطق بعضي در بلكه نكرده رشد تنها نه جوامع ديگر
متعددي دلايل افول اين و است نهاده نابودي روبه يا شده
پيشنهادهاي و شده اشاره آنها از بعضي به زير در كه داشته
.ميشود ارائه اصلاحي
تعيين در همواره ايران عشاير:سياسي و ايلي قيامهاي -1
مقاطع در و بوده سهيم مقتدر حكومتهاي و سياسي نظامهاي
ديگر نظام پاگرفتن و نظام يك سرنگوني موجب تاريخ مختلف
و غيره و مشروطه قاجاريه ، زنديه ، حكومتهاي نظير است ، شده
به شدهاند جبرانناپذيري خسارات متحمل طوايف راستا دراين
يك از دائم كوچ به مجبور مغلوب طرفدارنظام عشاير كه نحوي
اجباري كوچ اين و ميشدند ناحيهاي در اسكاناجباري و منطقه
نمونه كه ميشد تبعيديان مراتع به ديگر اقوام موجبهجوم
افغانستان و آذربايجان خراسان ، به بختياريها آنتبعيد
.است افشار نادرشاه درزمان
و ايلمعين يك قلمرو گذشته در:ايلي ساختارهاي نابودي -2
مراتع بهعرصه ورود حق ديگر طوايف و ايلات و بود مشخص
ريش را مجازخانوار دام تعداد.نداشتند را ديگر طايفه
يك از برداشت وميزان زمان.ميكردند تعيين ايل سفيدان
يد در مرتع و دام كنترل و ميزدند رقم سفيدان ريش را مرتع
اين رفتن بين از به توجه با امروزه اما بود آنان قدرت
نوعي و نداشته دست در را مراتع كنترل مشخص سامانه نظام ،
.است حاكم مراتع از استفاده خصوص در عشاير بين خودمختاري
با و شد متوسل شورايي نظامهاي تقويت به ميتوان خصوص دراين
اصلاحاتي با را نظام اين منطقه يك عشايري شوراي تقويت
.بازگرداند
از قبل:مراتع در اشخاص مالكيت حذف و مراتع شدن ملي -3
هر كشور شدنمراتع ملي و ارضي اصلاحات سياستهاي اجراي
مدارك و اسناد ;مشخصيبود طايفه يا ايل تملك تحت منطقه
منطقه بر قوم يك برمالكيت دال رسمي بنچاق گاه و عادي
نحو به مراتع بود گرديده مالكيتسبب احساس اين و بود
تخريب و چرا شدت از و گيرند بهرهبرداريقرار مورد بهتري
بر اشخاص مالكيت مراتع شدن ملي با اما شود خودداري مراتع
قسمتي داشت سعي خود مالكيت تثبيت جهت هركس و شد لغو مراتع
موجب اين و كند تعيين حدودي و سازد تبديل زراعت به را
به مراتع واگذاري بنابراين.شد مراتع تخريب تشديد
مراتع كنترل و تخريب كاهش در ميتواند عشاير و مرتعداران
.شود واقع ثمر مثمر
شدن واسطهمكانيزه به كشت توسعه:ديم مزارع كشت توسعه -4
روستائيان زارعانو شد سبب مراتع شدن ملي و كشاورزي
امر اين و كنند تبديل بازده كم ديمزارهاي به را مراتع
بر دقيق نظارتاست كرده تنگ عشاير بر را مرتعي عرصههاي
ديمزار به مراتع غيرقانوني تبديل از جلوگيري و ملي مراتع
مرتع به بازده كم ديمزارهاي تبديل جهت تسهيلات ايجاد و
.باشد معضل اين حلال ميتواند
زمين هكتار يك كشت براي گذشته در:كشاورزي شدن مكانيزه -5
برداشت و ميشد صرف وقت روزها خيشه يك معمولي گاوآهن با
بسيار تابستان گرم روزهاي در دست و داس با مساحت اين
خانواده مصرف حد در برداشت و كاشت بنابراين.بود طاقتفرسا
افزايش و كشاورزي شدن مكانيزه امروزه اما.ميگرفت صورت
كوتاه زمان يك در شده موجب كشاورزي فراوردههاي قيمت
اين در.شود زراعي اراضي به تبديل و تسطيح مرتع هكتارها
به مراتع غيرقانوني تبديل از جلوگيري بر علاوه بايد باره
امور به مرتعي عرصههاي واگذاري از صنعتي امور و زراعت
.كرد پرهيز دامپروري با غيرمرتبط
علوم پيشرفت:انسان -مرتع -دام معادله خوردن هم به -6
كاسته دامي و تلفاتانساني از شد سبب دامپزشكي و پزشكي
ولي.بگذارد تزايد دامروبه و انسان جمعيت رشد و شود
اصلاحي حمايتهاي توجه مورد كمتر مستمر برداشت رغم به مراتع
سطح دام تعداد افزايش با روزانه و گرفتند قرار احيائي و
بر دام چراي فشار تشديد سبب اينموضوع كه يافت كاهش آنها
.رفت پيش بيشتري سرعت با تخريب و شده مراتع
دارد ادامه
|