ميترسند؟ كودكان چرا
اطرافيان و والدين بايدبه كودكان ، ترس درمان براي
شود داده نشان كودك عملبه و طريقاستدلال از شود ، كودككمك
با مبارزه مهارت و كودكجرات به بيجاست ، و بيمورد ترساو كه
عملا ترسآور موقعيتهاي با ممكن حد تا و شود آموخته ترس
آشناشود
در احتياط.دارد تفاوت ومبهم ، نامعقول ترس با احتياط
براي.شود رعايت بايد و ثمربخشاست و ارزشمند اعتدال حد
عرض از عبور از قبل كه تشويقكرد بايد را كودكان مثال ،
جانشين را احتياط بايد و باشند جهت دو هر متوجه خيابان
.كرد ناشناس افراد از ترس و نامعقول ترس
سنين همه در مردم همه بين وبيش كم كه است عاطفهاي ترس
و حيات ادامه و بقاء ترسبراي از معيني حد.دارد وجود
در.است ضروري خطرها و حوادث از انسان داشتن نگه دور
انجام از را فرد شود ، بيشتر معيني حد از ترس كه صورتي
اقدام آن درمان به بايد و ميدارد باز روزمره امور دادن
زيان و است استوار وهم و خيال بر نابجا ترسهاي.شود
و دارند عقلاني اساس و پايه طبيعي ، ترسهاي.دارد فراواني
.ميگيرد قرار خطر معرض در انسان آنها ، نبود صورت در
كودك در خطر احساس كههنگام است هيجاني واكنش ترس ،
موقعيت از فرار و بهعقبنشيني را او و ميآيد بهوجود
ارضاي از است ، ترسيده شدت به كه كودكي.واميدارد ترسآور
ميخورد هم به روانياش تعادل بازميماند ، نيازهايش
استفاده مناسب بهطور تواناييهايش و فرصتها از ونميتواند
بيستتا حدود.دارد بستگي سن به آن وميزان ترس نوعكند
.ميترسند تاريكي از ششساله تا دو كودكان درصد پنجاه
احساس تازه چيزهاي و اشخاصبيگانه مقابل در بچه معمولا
ابتدا در كه موقعيتهايي اشخاصيا يا اشياء.ميكند ترس
ايجاد شوند ظاهر بچه درمقابل درد و ناراحتي با همراه
غيرمنتظرهاي چيز هر و ناگهاني صداهاي.مينمايد او در ترس
ادامه سالگي دو تا وضع اين.ميشود بچه در ترس ايجاد سبب
بچهها.ميشود بچه ترس سبب ديگري عوامل بهبعد اين ازدارد
ترس دچار حيوانات مشاهده از مدرسه به ورود از قبل تا
را او پرستار يا مادر كه اين از دارد بچهترس گاهي.ميشوند
و شديد باد و برق و اتومبيل ، رعد آتش ، تاريكي ، تنهاگذارد
.ترسميكند ايجاد دريچه نيز امورخيالي گاهي
مهارتهاي از پارهاي بهتدريج بچه مدرسه به ورود موقع در
از استقبال بازيهاو در شركت با و ميگيرد فرا را بدني
و شجاعميشود بهتدريج بود خطرناك براياو قبلا كه حوادثي
ازاموري بچه ترس رشد از دوره دراين.ميشود ترس دچار كمتر
ولي ميشود كم ميكند راتهديد او اندام و اعضاء كه
از ترس.گيرد قرار توجهاو مورد رواني اساسي تاميناحتياجات
در او موقعيت يا واقعشود ديگران بيمهري مورد اينكهمبادا
را او متزلزلگردد خانواده اعضاء ميان در همسنيا گروه
ازدير ترس مادر ، دادن دست از گاهيترس.ميسازد ناراحت
دعوا و جنگ از ترس دزدو از ترس مدرسه ، به رسيدن
ايجاد نيز تحصيلي فعاليتهاي در شكست.ميشود او سببناراحتي
در قضاوت قوه پرورش و اخلاقي رشدميكند بچهها در ترس
كه اين از ترس وگاهي آنهاست اشتباه و تخلف از مانع بچهها
ترس ميسازد ، ناراحت را آنها شوند اشتباه مرتكب مبادا
اين كه است اين اثر در مختلف موقعيتهاي يا عوامل از بچهها
به.است بوده همراه درد و ناراحتي با ابتدا در امور گونه
از بچهها درد و ناراحتي با امور گونه اين مجاورت واسطه
از معمولا سالگي تا 12 بچههادارند ترس آنها با برخورد
ايشان آنها درمقابل يا كنند ناراحت را خود والدين كه اين
از ترس سرزنش ، از ترس دارند ، ترس شوند گناه يا تخلف مرتكب
و شدن بيمار از ترس جنسي ، تمايلات بروز از ترس گفتن ، دروغ
ناراحتي سبب كارها در والدين حد از بيش دخالت از ترس
كمتردر يا بودهاند بيمار اغلب كه بچههايي.ميشود بچهها
دچارترس ديگران از بيش قرارگرفتهاند خطرها و مشكلات مقابل
.ميشوند
وجود افراد ميان در بچگي دوره ترس آثار نيز بلوغ دوره در
برخورد از موهوم ، ترس امور از ترس نيز دوره اين در.دارد
از حيوانات ، ترس از ترس مشكلات ، با روبهروشدن خطر ، با
اين از ترس خواب ، در ترس بدني ، ومخاطرات دردناك موقعيتهاي
و شكست ، دزد از ترس شوند ، واقع ديگران استهزاء مورد كه
اين از ترس و باشد تنها كهفرد موقعي در مخصوصا تاريكي
ناراحتي ايجاد سبب قرارگيرند ديگران اذيت و آزار كهمورد
به سبب نيز ديگري دورهعوامل اين در.ميشود بالغ درافراد
نكردن پيدا از ترس مثلاميشود بالغ افراد در ترس وجودآمدن
مورد حرفه به امورمربوط انجام براي نبودن ياآماده شغل
جنگ ، دوره دراين.ميسازد ناراحت را بالغ نيزافراد علاقه
روبهرو آنها با مدرسه در افراد كه مسايلي زندگي ، مشكلات
انتظار افراد از ديگران كه اموري انجام در شكست ميشوند ،
قضاوت ديگرانشود ، رنجش سبب كه انجامكاري دارند ،
آنها ، با كاركردن و ديگران با تماس دربارهفرد ، ديگران
، حقارت واحساس ديگران مقابل در فرد شغل ، ضعف انتخاب
كافي ، واستراحت تامين عدم خود ، به عدماعتماد حس
فلسفه و راه انتخاب عدم زندگي ، در هدفباارزش نداشتن
ترس درايجاد همه قيافه نبودن جالب و ذهن تمركز عدم زندگي ،
.هستند بالغموثر افراد ميان در
صورت به ترس گاهي.متفاوتاست نيز ترس بروز چگونگي
و فرار براي تلاش و لرزيدن خواستن ، كمك زدن ، چنگ دويدن ،
در ميشود افرادظاهر در خاص موقعيت با ازبرخورد خودداري
ظاهر آشكارا و مستقيم را خود ترس مواردافراد گونه اين
اشكال به و غيرمستقيم را خود ترس افراد گاهي.ميسازند
فرار جاي به شده ترس دچار كه فردي مثلا ميدهند ، نشان ديگر
.ميكند حمله ديگران به يا خشمگين ديگران از خواستن كمك يا
مدرسه و خانواده عاطفي مدرسهجو و خانواده عاطفي جو
.دارد فراوان آنتاثير بردن بين از يا ترس درايجاد
افراد اگرروابط.است افراد ميان رابطه عاطفي جو از منظور
بااصول موافق معلم و شاگردان ميان رابطه يا خانواده
بچهها باشد ، روابط بر منطقحاكم و عقل و باشد دموكراسي
صورت به پدر يا كهمعلم دروضعي اما ميشوند ترس كمتردچار
اساسي احتياجات كنندو اداره را خانه امور يا ديكتاتور ، كلاس
شخصيت بهرشد احتياج محبت ، به احتياج بچههامثل رواني
ونظريات عقايد ابراز به احتياج بهگروه ، وابستگي و اجتماعي
ترس موجبات و عوامل اينوضع در نميگردد تامين خود
سپري اضطراب و ناراحتي با را خود عمر بچهها و فراوانميشود
.ميكنند
و سلامت و امنيت عقلي ، رشدقواي با متناسب كودكان در ترس
در هنگامي خاص ترس.تغييرمييابد محيط بر آنان تسلط
امور و اشياء از بهبعضي نسبت كه ميشود ايجاد آنان
وضع يك از آنان يعنيادراك.كنند پيدا وحساسيت آگاهي
از بيش وابستگي.گذارد تاثير واكنشهايشان در است ممكن خاص
ناامني هيجاني ، ناپايداري بروز موجب بزرگسالان به كودك حد
نداشتن و خود حقوق حفظ در ناتواني اجتماعي ، روابط در
حدود 3 درميشود ترس نتيجه ودر بدني فعاليتهاي در مهارت
صداهاي و بيگانگان نامطمئن ، جاهاي بلنديها ، از كودك سالگي
علاوه (كودكستاني دوره) نونهالي دوره در.ميترسد بلند
ازموجودهاي و تاريكي از جانوران ، از كودك شد بيان برآنچه
بدني ، آسيبهاي يا زخم.ميترسد مانندلولونيز خيالي
كودكان هراس موجب سالگي و 6 در 5 ناكامي و شكست همچنين
ترس سبب نيز تركمادر يا جدايي ناگوار ، اتفاقهاي.ميشود
.ميشود آنان
متعادل احتياط
حد در احتياط.دارد تفاوت مبهم ، و نامعقول ترس با احتياط
مثال ، براي.شود بايدرعايت و است ثمربخش و اعتدالارزشمند
متوجه خيابان ازعرض عبور از قبل كه كرد تشويق رابايد كودك
ترس و نامعقول جانشينترس بايد را احتياط.جهتباشد دو هر
.كرد افرادناشناس از
و زلزله برق ، توفان ، از ترس مانند معقول ، ترس مورد در اما
ميسازد ، روبهرو واقعي خطر با را انسان كه آنچه هر
كنند كمك او به و بگذارند صحه كودك ترس بر بايد بزرگسالان
ترس معرض در كه كودكيبجاست كاملا شما ترس:بگويند و
گاه هر.دارد نياز خاطر امنيت به است گرفته قرار مفرط
شدت از است ممكن درآورند نمايش صورت به را ترسناك رويداد
.شود كاسته آن
با ناراحتكننده و موقعيتهايترسناك برابر در كودكان
از باهوشزودتر دركودكان ترس.دارند تفاوت يكديگر ،
از معمولاترسوتر دختران.ميشود پديدار هوش كم كودكان
تجربهاي نخستين از گاهي ازكودكان برخي.هستند پسران
كه ميشوند بيمناك آنچنان ميشود آنان رنج و درد كهموجب
.نيستند تجربه آن تكرار حاضربه ديگر
ترس منشاء و اساس
يا معقول كه اين از اعم) را كودك ترس منشاء و اساس
تجارب ازكرد جستجو او تجارب در بايد (باشد نامعقول
كه برميآيد چنين (F.B.Holmes) وهولمز (Jersild) جرسيلد
چنانكه.متاثرميشوند رشدش مراحل و نضج سطح از ترسهايكودك
دست از گاهي حتي و نميترسد ازمار سالگي پايان 2 در كودك
سالچهارم نيمه در كه صورتي در.ميبرد لذت آن بازيبا و زدن
نشان آن از شديدي سالگيترس پايان 4 در و ميشود ، دور آن از
.ميدهد
شديد بيشترترسهاي كه ميرسد نظر به چنين كلي طور به
بزرگسالان ، به افراطي پيوستگي و خاطر تعلق با كودكان
اجتماعي ، روابط در خاطر اطمينان نداشتن عاطفي ، بيثباتي
بدني ، فعاليتهاي در مهارت فقدان خود ، از دفاع در ناتواني
.دارد ارتباط بدني ضعف و
ترس آثار
گوناگون ، انواع به كودك ترس كه است معتقد (Allers)آلرز
به دشوار رفتارهاي اين.ميشود ظاهر نامناسب رفتارهاي در
زبان ، گرفتگي و لكنت:از عبارتند روانپزشكان بيشتر عقيده
نظر بهعصبي حركات يا و پريشان خواب ارادي ، غير ادرار
اصل و است عصبي اختلالهاي تمام اساس اضطراب ، يا ترس فرويد
بر علاوه ترس.است ترس رواني ناراحتيهاي بيشتر اساس و
و شود كمرو و حسود كودك ، كه ميشود سبب نامبرده ناراحتيهاي
.كرد خواهد ناراحت را او عمر آخر تا رفتار دو اين
زيادي عوامل به كودك ميترسند؟ترس چيزهايي چه از كودكان
رشد درجه مخصوصا و گذشته تجارب سن ، جمله از دارد بستگي
دو هيچ كه است طبيعي بنابراين.گرفت نظر در بايد را فكري
سن هر در.باشد هم مانند ترسهايشان كه نميشوند يافت كودكي
.هستند سن همان مخصوص بيش و كم كه دارد وجود ترسهايي
ترس سن ، يك كودكان همه كه داشت انتظار نميتوان البته
ترسها بيشتر كه است درستباشند داشته را سن آن مخصوص
از.نيست يكسان آنها همه اكتساب كيفيت ولي هستند اكتسابي
توضيح موقعيت در 3 را ترسيدن چگونگي نحوه ميتوان رو اين
:داد
و ترس بين كه است مستقيم ارتباط نتيجه ترسها از گروهي -1
كه ناهنجار و بلند صداي از ترس مانند دارد وجود آن محرك
.هستند ترسآور خود بخودي و هميشه
ميبيند بچهديگرانميباشد از تقليد نتيجه ديگر ، برخي -2
برق و رعد از همبازيش و برادر و خواهر يا و مادر و پدر كه
برق و رعد از كه ميگيرد ياد نيز او و ميشوند هراسان
.بترسد
براي كه است ناگواري تجارب نتيجه ترسها از سوم گروه -3
بيمارستان دندانپزشك ، پزشك ، از ترس مانند.ميآيند پيش بچه
پديد دركودك را ترسهايي چنين است ممكن همه خوابهايبد ، و
.آورند
ميشوند راسبب شيرخواره اطفال ترس كه چيزهايي عموما
اشياي و جاها و اشخاص بلندحيوانات ، صداهاي:از عبارتند
ناگهاني ، شدن جابجا مرتفع ، مكانهاي نامانوس ، تاريكي ،
.درد و تنهايي
خود ، وسيله گوناگون علايم با ترس كه نيست ترسشك فوايد
زيرا است اذيت و ازآزار خود نگاهداري و حفظ براي مفيدي
به.ميدارد باز زيانمند اعمال زدنبه دست از را فرد
تحريك آينده در اجتماعي رفتار تعديل براي اورا علاوه ،
به آينده ، در فقر از ترس علت به فرد كه معنا بدين.ميكند
قانون ، رفتار مجازات از ترس سبب به يا ميپردازد كوشش و كار
يادگيري مهم ازپايههاي يكي ترس گاهي.ميكند كنترل را خود
.ميرود شمار به
نشانهها و علائم
از مختلف بهصورتهاي و است متفاوت كودكان در ترس علائم
شدن خشك زدن ، جيغ خواستن ، زدن ، كمك چنگ فرار ، جمله ،
گرفتنصدا ، نفس ، تنگي رنگ ، پريدن اندام ، دهان ، لرزش
دست از شديد ، احساسخستگي كردن ، عرق قلب ، ضربان افزايش
لكنت تصميمگيري ، و انديشه قدرت تضعيف ادرار ، كنترل دادن
اختلال انزواطلبي ، و گوشهگيري طبيعي ، غير نگاههاي زبان ،
عصبانيت و خشم و ادراري شب ناخنجويدن ، گوارش ، اختلال خواب ،
.مشاهدهميشود
ترس پيدايش علل
يك است ممكن.دارند چشمگيري تفاوتهاي ترس مورد در كودكان
محرك همان كه حالي در بترساند ، شدت به را كودكي خاص ، محرك
اكتسابي ترس ، .نكند ايجاد ترسي وجه هيچ به ديگر كودك در
مختلف سنين در كودكان ترس.ميشود آموخته محيط در و است
حضورافراد:از است عبارت كه دارد متعددي وعلل است متفاوت
مشاهده منتظره ، وغير ناگهاني صداهاي بيگانه ، و ناآشنا
به ابتلا احتمال تاريكي ، برق ، توفان ، و رعد حيوانات ،
قرارگرفتن ، دوستان و معلم بيمهري و بيتوجهي بيماري ، احتمال
غمانگيز ، سرگذشت ترسو ، داشتن والدين داشتن خطر ، احساس
معلمان خشونتآميز رفتارهاي درخانواده ، شديد تنبيههاي
تاثير خوابهايوحشتناك ، خانوادگي ، شديد نزاعهاي درمدرسه ،
صحنههايي مشاهده سينما ، و وتلويزيون راديو برنامههاي سوء
سختگيريهايبيمورد عمومي ، معابر در حيوانات نظيركشتن
اذيت و آزار واحتمال خانه در امنيت عدم احساس والدين ،
ترس درمان
است غيرممكن كلي طور به ترس بردن بين از و جلوگيري
:زيرا
ضرورت فرد حفظحيات براي عمر تمام در ترسها از بعضي -1
.دارند
كودك ، گسترشتجارب و رشد با ترس انواع از بعضي -2
.ميرود ميان از خودبخود
ميروند بين محركاز رفتن بين از با نيز ترسها از بعضي -3
در كه بگذارد كودك در آثاري است ممكن محرك ، همين چه اگر
.كنند ناراحت را او عمر تمام
آن درمان عمليتراز و آسانتر مراتب به ترس از پيشگيري
ترس بروز از علل حذف با ممكن حد تا بايد بنابراين است ،
آن علل بايد ترس درمان براي همچنين.شود جلوگيري
.گيرد انجام علل به توجه با درمان و شود شناخته
كودك اطرافيان و والدين به بايد كودكان ، ترس درمان براي
كه شود داده نشان كودك به عمل و استدلال طريق از شود ، كمك
با مهارتمبارزه و جرات كودك به بيجاست ، و بيمورد او ترس
آشنا عملا ترسآور باموقعيتهاي ممكن حد تا شود آموخته ترس
و وديو تاريكي نظير چيزهايي از كودكان ازترساندن شود ،
وحشتناك فيلمهاي مشاهده از شود ، خودداري جدي طور به لولو
.شود منع ترسآور داستانهاي به دادن گوش و ترسناك و
زير ازروشهاي كودكان ترس بردن ميان از براي والدين
:ميكنند استفاده
ميترسد كودك كه چيزهايي درباره دادن اطمينان و توضيح -1
:ميگويد مادر مثلا
.نميرساند آسيب انسان به گربه
وضع با برخورد براي وسايلي با كودك ساختن آماده -2
كودك كه ميدهد قرار جايي در را تختخواب مادر مثلا ترسناك ،
.كند روشن را چراغ خواست وقت هر بتواند
او به ميدارندمثلا برحذر لغزش از را كودك والدين -3
ماشين زير باش مواظب خيابان از گذشتن هنگام:ميگويند
.برو چنان و چنين و نروي
به خود عمل كهاين شمرد حقير را كودكان ترس نبايد هرگز
اظهار را خود ترس كودك اگر زيرا ميشود منجر وخيمي نتايج
او مزاحم زندگي تمام در رفته او ناخودآگاه ذهن به ننمايد
و كنيم ايجاد او در را نفس به اعتماد بايد بلكه ميشود ،
را كارهايي شخصا ميتواند كه كنيم تلقين او به همواره
غفلت مشكلات با برخورد به او تشويق و تشجيع از و دهد انجام
از كودك و ما ميان موانع كه بكوشيم بايد علاوه ، به.نكنيم
او سطح به كمي كه داشت نخواهد مانعي هيچ و بروند بين
و محبت صداقت ، عملا تا برويم بالا تدريج به سپس و بيايم
داشته اعتماد ما به و كند احساس خودش به نسبت را ما توجه
.باشد
به كودك قانعساختن كه كردهاند ثابت شناسي روان مطالعات
است بهتر بلكه نيست مفيد برايآن محرك نبودن و نترسيدن
طرف از.شود برقرار بزرگسالان و كودك اطمينانميان اصل
برق ، و رعد:قبيل از ترس محركهاي از بعضي تشريح ديگر ،
توانايي از آنها ادراك و فهم زيرا نميشود ترس زوال سبب
.است خارج كودك
:بگويند كودك بردنترس بين از براي است ممكن والدين گاهي
نيز روش اين موفقيت اما.مانميترسيم كن نگاه است اين
و كميسن و بدن كوچكي علت به كودك زيرا محدوداست
و بزرگتر او از خودكه مادر يا پدر با نميتواند نيرويش
طريقهمسالانش از عمل اين ولياگر كند ، برابري قويترند
از كودك وقتي چنانكه.بود خواهد گيردمفيدتر انجام
آن خوردن در را ديگر كودك كه همين ميترسد دوايي خوردن
.ميشود برطرف ترسش ميبيند
نسبت خود وناراحتي اضطراب اظهار از بايد مربيان خلاصه ،
انتقاد و ترساندن به كمتر و افراطنكنند كودكان اعمال به
عالم كه باشند داشته ياد به همواره و ايشانبپردازند
.ميشود متاثر كوچك چيز هر از كه است حساسي عالم كودكان ،
رو ، اين از است كوچك كودك ادراك و فهم دايره ديگر ، طرف از
زن يا مرد يك نه شود رفتار كودك يك مانند او با بايد
.بالغ
خسروي سعيداحمد
شهر قائم -آزاد دانشگاه علمي هيات عضو
|