عبدالله والمسلمين حجتالاسلام
سازگار خشونت با اسلام نوري
نيست
نام به خشونت از بهرهگيري ما ، جامعه معضلات از يكي:اشاره
انجام انگشتشمار گروههايي و افراد توسط كه است دين
سياسي ، گوناگون زواياي از رفتاري چنين نقد در.ميگيرد
وزير توسط كه حاضر مطلب.گفت سخن ميتوان اجتماعي و فرهنگي
شده ارائه نوري عبدالله والمسلمين حجتالاسلام كشور ، محترم
جامعه در آن تبعات و خشونت سنت ، و كتاب بر تكيه با است
كه نكته اين بر تاكيد با ويميكند تحليل را ما امروز
(ص) پيامبر شيوههاي ارائه به است عطوفت و رافت دين اسلام ،
مرضيه عمل در جايي آنهاخشونت اساس بر كه ميپردازد
كه است تاسف و تعجب بنابراينجاي.ندارد ديني پيشوايان
ايمان ، و عمل كتاب قرآن ايران ، در اسلام حاكميت زمان در
عناصر توسط قرآن از دفاع عنوان تحت و بماند مهجور اينقدر
.شود مقابله قرآن منطق با نابخرد ،
ايراني جوان كه ميانجامد آنجا به جامعه در حركتي چنين
وي دنيوي حيات براي بالله العياذ دين ميكندكه احساس
او كه آن از غافل ولي محدوديتزاست فقط و ميآفريند مشكل
ريشه جوان اين در دين به بدبيني ايجاد عوامل كه نميداند
بخش...ندارد دين به ربطي و دارد مسئولان ما كردار در
كرداري و رفتار كه دارد اشاره موضوع اين به مطلب پاياني
آنچنان) انديشه و محبت بر كه كند جذب را جوانان ميتواند
.خشونت نه باشد استوار (ميورزد اصرار آن بر اسلام دين كه
مقالات سرويس
الرحيم الرحمن بسمالله
گفته سخني اسلامي ارزشهاي قرآنو از دفاع تحتعنوان هرگاه
آنطور باشد ، استوار شاخصمعيني و برپايه بايد ميشود
معيار و ملاك آنرا رسيد چهبهنظرش هر كس ، هر كه نيست
وملاك شاخص است بديهي.دهد ضدارزشقرار يا و ارزش براي
يكفرد تلقي يا و شخصي اسلامي ، استنباط ارزشهاي تعيين
دفاع يا و ارزشها تبيين بايدبراي بلكه باشد ، نميتواند
و دين از كه عناويني و مفاهيم با متناسب و مبتني آن ، از
اين در و نمائيم ، اقدام ميشود ، استخراج روايات و قرآن
كار ملاك هيچكس ، نميتواند ناخوشآيندي يا و خوشآمد استنتاج
.باشد
از دفاع قرآن ، از دفاع يعني اسلامي ، ارزشهاي از دفاع
رسيد بهنظرمان امروز هرچه نهاينكه ائمهاطهار ، و رسولالله
چرا نهيم ، برآن ارزشها از نامدفاع آن از دفاع قالب در
خلاف جهت در كه ديگري كار و ديگري ساز است ممكن فردا كه
به ارزشها دفاعاز نام و دهيم انجام باشد امروزمان اقدام
.دهيم آن
عطوفت ، از مملو دين زيباييهاست ، دين اسلام ، معتقديم ما
.نيست خشونتسازگار با كه است آييني.است رحمت و رافت
صدراسلام در است ، جاذبه دين ديناسلام ، معتقديم ما
مردم بودند ، خود جاهلي حاكميت دوام و بقا نگران كه آنهايي
و جذب آن سراسر كه حق سخن و آياتالهي شنيدن از را تشنه
بدان آن استماع با مردم كه چرابازميداشتند بود جاذبه
اقدامهايي و رفتارها امروزه متاسفانه.مييافتند گرايش
.ميشود عرضه نشان خشن و تند و زشت چهرهاي دين از كه ميشود
معادل ضربوشتم و محدوديت و خشونت با را العياذباللهدين
قرآن و اسلام از دفاع هيچگاه تعريف ، نحوه اين ميگيرند ،
اين نيست ، دين با پيوند محبت بسوي مردم دعوت اين نيست ،
.است قرآن و دين از فرار به جوانان دادن سوق رفتارها
ميفرمايد و كرده جدا ازغي را متعالرشد خداوند
مقوله رشد الغي ، الرشدمن تبين قد لااكراهفيالدين
ديناسلام و ميكند ميل آن بهسوي كهجوان است ارزشمندي
شود سعي بايد.شد بارور نشستو بهثمر مسير اين از
كه را اسلام جاذبه سراسر كهدين نباشد بهگونهاي عملمان
از ملغمهاي آن از متمايلاست آن بهسوي سليمي هرفطرت
اعتبار امروزبه.كنيم عرضه درد و ودرگيري دافعه
مخاطبين كه ما جوان نسل افرادي ، ناخوشايند رفتارهاي
بهسوي جمعي خودساخته دافعههاي بهخاطر هستند ما آيندهساز
ما رفتار در جز انحطاط اين و كردهاند پيدا سوق لااباليگري
اسلام گرامي رسول متعال ، خداوند.ندارد ديگري جاي در ريشه
مسلمين درميان محبت و رحمت و رافت سمبل را او به مومنين و
كفار برابر در رامنحصر حضرت آن غلظت و شدت و نموده تعريف
اشداء معه والذين است ، محمدرسولالله ديده ستمگران و
اكرم پيامبر بعثت اساس اينكه يا و بينهم رحماء عليالكفار
وقتي است ، نهاده بنيان جهانيان براي رافت و رحمت بر را
چنين است طبيعي للعالمين ، الارحمه ارسلناك ميفرمايدوما
تشويش مايه نه و است اضطراب و نفرت موجب نه رسالتي و ديني
به (ص)عبدالله محمدبن حضرت چون و جامعه پريشاني و خاطر
در خداوند آنوقت ميرساند بهانجام را خود رسالت شايستگي
و عظيم خلق لعلي ميفرمايدانك پيامبرش ، روش و منش تائيد
در را اسلام مكتب پيروان نبوي رسالت ايفاي ادامه در خداوند
و عدالت به دعوت اجتماعي برخورد و رفتار و مشي با رابطه
و عفو به را آنها اينكه يا و مينمايد حق و تقوا و رعايت
جاهلانه رفتار و نادان و جاهل از و ميكند امر بخشش و گذشت
/است بسيار حقايق گوياي ذيل آيات به توجه.ميدهد اعراض
شنان منكم يجر ولا/ذاقربا لوكان و فاعدلوا قلتم واذا
و العفو خذ/للتقوي اقرب هو اعدلوا الاتعدلوا علي قوم
/الجاهلين عن اعرض و امربالعرف
اسلامدر حاكميت زمان در كه است تاسف و تعجب جاي بسيار
بماندو مهجور اينقدر ايمان ، و عمل كتاب قرآن ، ايران ،
قرآن منطق با نابخرد عناصر توسط قرآن از دفاع عنوان تحت
كه(ص)رسولاكرم زندگي منطق و رفتار به اگر.شود مقابله
ميگردد شود ، روشن مراجعه است بزرگوار آن گرامي سيره همان
علاقهمندي و ميورزيده عشق چگونه خويش امت به ما پيامبر كه
امت خداوند.است ميداشته ابراز چگونه امتش به را خود
انفسكم من رسول جائكم كهلقد ميدهد قرار خطاب را (ص)محمد
رئوف را رسولشرحيم رئوف بالمومنين و عنتم ما عليه عزيز
و سختي از كه رنجي و كرده معرفي امت بر رحيم و مهربان و
ترسيم گران بسيار را ميشود وارد حضرت آن بر امتش مشكلات
فبما:ميفرمايد اكرم رسول به اينكه يا و مينمايد
لانفضوا القلب غليظ فظا لوكنت و لنتلهم منالله رحمهالله
فاذاعزمت فيالامر وشاورهم استغفرلهم و عنهم فاعف حولك من
يحبالمتوكلين انالله الله علي فتوكل
باشي ، داشته تند برخورد هم تو اگر پيامبر اي ميفرمايد
است رحمت جاذبه كه بدان و ميشوند متفرق پيرامونت از مردم
تندخوئي اگر الا آوردهو فراهم تو وجود گرداگرد را مردم كه
خواهند پراكنده تو دور از همگان دهي ، بخرج خشونت يا و كني
در و نما برايشاناستغفار و كن مردممدارا اين با پس.شد
ارادهاي با و ده قرار نظرخواهيشان و مشاوره مورد كارها
همه اينها.ببر راپيش امرت خدا به توكل با و مستحكم و جدي
نيز مومنان كه نبوياست سيره و الهي سيره از روشني بيان
همين تحقق و جدي تبعيت در نيز توفيقشان و مامورند بدان
.ميباشد ارزشها و ملاكها چنين مراعات و فرامين
الحسنه آيهشريفهولاتستوي در پرنغز و بلند عبارت اين به
و بينك فاذاالذي احسنالسيئه هي باللتي ادفع لاالسيئه و
مقابل در حتي پروردگار بنگريد حميم ، ولي كانه عداوه بينه
پاسخگوئي به ملزم را بزرگوار پيامبر بدكاران ، بد رفتار
با را بدي كه ميدهد دستور و مينمايد خوب و درست و مناسب
همچون باشد ، داشته هم دشمني تو با كه آنكس تا كن خوبيدفع
در و.شود تبديل تو كنار در همراه ياري و صميمي دوستي
نداشته مرضي و غرض كه خدا صالح بنده هر كه است بستري چنين
چنين و برميگزيند را بهترينش و ميشنود را باشدقول
فبشر:ميگيرد قرار حقتعالي بشارت و تقدير شايسته بندهاي
.احسنه فيتبعون يستمعونالقول عبادالذين
ميكنيم مشاهده را رازي و رمز پر و نادر فرازهاي قرآن در
به است ، تفسير قابل الهي ملاكهاي و اصول با فقط كه
فرعون سراغ:ميفرمايد عليهماالسلام هارون و موسي حضرت
كبريائي رداي كه كافر و ياغي و ستمگر فرعون همان برويد ،
فرعون چنين با است ، مدعيالوهيت و كرده تن به تعاليرا حق
(لينا قولا له فقولا) گوئيد سخن نرم و ملايم گفتاري متفرعنبا
موساي من كه نشود استدلال چنين فرعونيان با مجادله حتيدر و
:بگوئيد بلكه) گمراهي و ضلالت در غرق فرعونيان شما و برحقم
گفتار لحنياز چنين اساسا.اوضلالمبين لئلاهدي اياكم و انا
صورتافاضه در) حق دربرابر و ميلرزاند را آدمي هر پاي
.مينمايد خاضع (حقتعالي هدايت
زندگي منشور كه - قرآن - الهي كتاب در چقدر هر بهرحال
و مقدس نماد ردپاي بنائيم سير بيشتر است ، بشر هدايت و
را همدلي و اخوت و محبت و رافت و رحمت هدايتگر و ارزشمند
.مييابيم عميقتر محمدي امت ميان در
بازداشته تحكم از نوعا را خويش پيامبر متعال خداوند
مبشر و مذكر را (ص)اكرم رسول نقش دشمنان ، به نسبت حتي
اعلم قبيلنحن از عباراتي و آيات.ميداند ومنذر
انت انما يافذكر و بجبار عليهم انت وما بمايقولون
وسيطره تحكم و جباريت نفي همه و همه بمصيطر عليهم مذكرلست
رسولمكرم و خداوندي سيره و رسم است اين.است زور اعمال و
و عمل نميكنند ، آزادي دعوت بهشت به ترا زور به حتي كه اسلام
سوي به خود خودبه آن براساس تا طالبند را تو درايت و فهم
بديهي.شوي حقتعاليرهنمون جنتالماوي و رستگاري و هدايت
شريفه آيه حسب است ، بهسبيلرب روشهاييدعوت چنين تنها است
جادلهم و الحسنه الموعظه و بالحكمه ربك سبيل الي كهادع
به دعوت برگزيند را روشي كسي اين ، اگرجز و احسن هي باللتي
و خدا به دعوت و.است خويش نفس دعوتبه و است خويش
حق سرچشمه از مردم كه است موعظه و باحكمت.نيست سبيلالله
مولوي و معنوي و ارشادي دستورات به وتمسك ميشوند سيراب
حراست و حفظ پايه بر را ما كه است اكرم سيرهرسول و خداوند
.ميسازد استوار و پايدار اسلام و قرآن و ارزشهايدين از
شكست و فنا به محكوم باشد روشها اين خلاف كه رفتاري هر
دارد ، خطاب همراه را الهي نهي و است خداوند عقوبت مستوجب و
ياآيهشريفه و رفتارهاست اينگونه به لمزه همزه لكل ويل
شريف فراز اين يا و قوم من قوم لايسخر امنوا ياايهاالذين
الظن انبعض الظن من كثيرا اجتنبوا امنوا ايهاالذين يا
هشدارالهيبه بعضا بعضكم ولايغتب ولاتجسسوا اثم
درلباس را خويش نفس هواي كه است برخي رفتارهايناشايست
.دادهاند شكل ارزشها دفاعاز
در بدبيني و بدگماني اين باشيم ، بدگمان هم به همه اينكه
از را نظامها و جوامع انسجام و ميشود تشديد جامعه بستر
ضدارزش آنرا و ميفرمايد نهي قرآن را تجسس ميگسلد ، هم
.مينمايد معرفي
الهي ، موكد دستورات و قرآني بلند مفاهيم همه اين با حال
گوئيجوان كه است رسيده بهجايي ما ، جامعه رقتبار وضعيت
دنيوي برايحيات العياذبالله دين كه است اين احساساش ما
كه نميداند واو محدوديتزاست فقط و ميآفريند مشكل وي
ما كردار در جوانريشه اين در دين به بدبيني ايجاد عوامل
زندگي ، كتاب قرآن و ندارد دين به ربطي و دارد مسئولان
متاسفانه.ميكند نفي را تند و خشن و ناهنجار رفتارهاي
خشونت بهدين ، تقيد عنوان تحت و افتادهاند راه گروهي امروز
را ودينداري ميدانند اصول عين را برخوردها و ميآفرينند
مراعات به دعوت كه را كس هر و پنداشتهاند خشونت معادل
انگ اسلاممينمايد ، نوراني احكام و قانون و شرع موازين
تندرو ، گروه متاسفانهاين.ميزنند بيديني و تساهل و تسامح
عده ، آن و كشورند دراين ديندار يكعده فقط كه ميكنند فكر
زده محك آنها با وهمهبايد ديناند معرف آنها و آنهايند
ميشود ، استخراج روايات و آيات از كه آنچه درحاليكه.شوند
شخصيشان برداشت و اينگروه انديشه نفي بر دلالت همگي اتفاقا
اينگونه قرآن و است خورده شكست قرآن منطق دربرابر كه دارد
.ميكند نفي را انديشه و تفكر
:وميفرمايد است استوار قلبها تاليف روي پايهاش قرآن ،
عداوت كه است شيطان و نموده مقرر شما بين الفت كه خداست
تحت مومنين ، به را خود خداوند.ميپراكند شما بين را
.مينمايد معرفي غفور و كريم ودود ، رحيم ، رئوف ، عناوين
اذادعان دعوهالداع اجيب قريب ، فاني عني عبادي واذاسئلك
همه و طالباند همه را زيبايي مطلق ، زيباي يعني اسلام ، خدا ،
و خداوندتبارك اگر ولي.ميكنند حركت او سوي و سمت به
در دهيم ، نشان ديگري شكل يك است مطلق زيبايي كه را تعالي
هممتاسفانه بعدا و مسئول ، و مقصريم جوان نسل تباهي
آن تبع به و دين مدافع هستند عدهاي كه شود مطرح بهگونهاي
آنها كسيمخالف جامعه در اگر و خشونتبار برخوردهاي طرفدار
!!اسلامياست ارزشهاي و دين مخالف لذا دارد ، نظر
ما جذب جوان نسل تا كنيم عمل بهگونهاي است فرض ما بر پس
بگيريم دست چوب يك هم ما ناخواسته خداي اينكه نه بشود
وقت آن.فراريدهيم دين از را آنها و دشمن كار تكميل براي
ناگهان دينگذاشتهايم ، از دفاع را اسمش كه دافعه اين با
.است نمانده چيزي دين از جامعه در ميشويم متوجه
بفهمانيم جوانانمان و ملتمان به كه اينست ما وظيفه
.نيست درگيري و خشونت اسلام عترت ، و قرآن از منبعث اسلام كه
اين در خويش صباح چند منافع تامين براي كه كساني اقدام
ازاسلام را ما جوان نسل و ميكنند عمل اينچنين دنيا ،
هيچ ميزنند ، سكه دين و اسلام نام به را خود عمل و ميرمانند
قرآن ما اصلي تز.ندارد محمدي اسلام ناب انديشه به ارتباطي
اخلاق.كنيم پياده جامعه در آنرا عملي روشهاي بايد كه است
اسلام را ، اسلام عظيمالشان پيامبر عمل را ، صلحا و پيامبران
با آنها كه كنيم ملاحظه را ، اطهار ائمه و مومنان امير
و دوستانشان به رسد چه تا ميكردند برخورد چگونه دشمنانشان
.مردمشان
و نسبت چه برخي خشن و تند رفتارهاي كه كنيد ملاحظه
هيچ اسلام.دارد ما ديني پيشوايان مرضيه شيوه با انطباقي
منطق و محبت و انديشه از بهتر و برندهتر ادوات و ابزار
مكاتب و ايدئولوژيها و آدمها سلاح خشونت و زور.ندارد
خشونت خود بدنبال مطلب ، سستي و منطق ضعف.است ناتوان
اسلام دين منطق خشونت كه بدانند ما جوانان والا ميآورد
دين از ما ناهنجار رفتارهاي و اعمال با كه جواني.نيست
ذاتا ما جوانان.نميدهد هم ما حق حرف به گوش ديگر شد ، زده
كه هستند نسلي همان از جوانها ، اين.ندارند عيبي فطرتا و
را دشمن نبرد ، جبهههاي در و رسانده پيروزي به را ما انقلاب
نبرد و رزم و تهجد و عبادت اهل و كشاندند ذلت و ياس به
چماق با و باشيم نگران نسل اين از بايد امروز چرا بودند ،
دور اسلام محبت و لطافت و زيباييها ميدان از را آنها خشونت
!سازيم؟
|