يافته تحقق اسطوره ;عاشورا
اسلامي امت
خاتمي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام:از
جهان ، كشورهاي و ملتها تاريخ راستاي در:گشايي جستار
خواهي ، حقيقت روح بردارنده در كه ميشود يافت زمانهايي
لحظاتسرنوشتساز ، آن بواقع آنهاست ، دادپيشگي و آرمانجويي
.آنهاست تحقق نشانگر و اقوام آرزوهاي و خواستهها بردار
نيز ، انداز چشم اين از يارانش و (ع)امامحسين قيام
.است بررسيدني
سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام سخنراني از بخشي زير ، جستار
.بود شده ايراد (/77) محرم ماه آستانه در كه است خاتمي
قيام سرافرازي و آزاديخواهي ماهيت به خويش گفتار در ايشان
در گذار تاثير و ژرف خروشان ، بستري چونان عاشورا
شده يادآور را آن امروزين كاربردهاي و كرده ياد تاريخاسلام
مناسبت همين به حسيني ، بااربعين بود مصادف ديروز.است
.مينماييم تقديم گرامي خوانندگان را حاضر مطلب
معارف گروه
گذشته يك از خيالي تصوير و ميكنند نگاه گذشته به ملتها
تا است عاملي گذشته و تصوير آن به دلبستگي.ميسازند زيبا
تاريخ در.بروند آينده بسوي و كرده حفظ را حالشان آن با
به چيزي دارند تاريخي سابقه كه اقوامي بخصوص اقوام ، همه
در و هند ايران ، يونان ، در اسطوره اين و داريم ناماسطوره
.است آمده فردوسي شاهنامه ايراندر آن نمونه.هست چين
در و است نيافتني دست وآرمانهاي ايدهآلها معمولا اسطوره
زور و ظلم با مبارزه عدالتطلبي ، نوعحقخواهي ، يك هم اسطوره
انسان كه است دستنيافتني آرمانهاي آن اسطوره است ، نهفته
است ، فقط خارجي تحقق شرايط و امكانات از فراتر ولي ميجويد
اينرو از برود آن طرف به دور چشمانداز در ميتواند انسان
.ميكنند حفظ اسطورهسازي اين رابرمبناي خودشان ملتها
خارج در اسطوره اين كه است آمده تشيع و اسلام تاريخ در
در ديگر ملتهاي كه را آنچه است ، يعني كرده پيدا تحقق
و خياليموجوديت جنبه آن خاطر به و بسازند خودشان خيال
تحقق خارج در اسلام تاريخ در بكنند حفظ را خودشان واقعيت
.كردهاست پيدا
تاريخ در شيعيان و اسلامي امت يافته تحقق اسطوره عاشورا
را آن تحقق و است مشكل ميكند فكر كه چه هر يعني است ،
بزرگ ، روح همه اين.است افتاده اتفاق آن در ميبيند دشوار
اين سرفرازي ، همه اين مظلوميت همه اين مقاومت ، همه اين
تحمل همه اين و فداكاري گذشت ، همه اين آرمانخواهي ، همه
بازماندگانش كه را عظمتي بعدآن و يارانش و عبدالله ابا
در فقطميتوان دادند انجام (س)زينب بزرگوارش خواهر بخصوص
غير مسايل و مينشيند انسان خيالپرداز ذهنديد اسطورهها
و شده واقع تاريخ در اين ميبينيم.ممكنميكند را ممكن
ما امروز بودن الگو.است كرده پيدا تحقق تاريخ در اسطوره ،
عاشورا.است يافته تحقق اسطورهها همين از ما فرداي و
همه به آن از بالاتر و كرد حفظ تاريخ در را هويتشيعي
همه از بالاتر همچنين زيستنداد ، آزاد براي انگيزه مسلمانان
كس هر شد ، بشريت همه براي آزادگي مظهر اينها ،
كند ، نگاه انصاف با اباعبدالله تاريخ و بهاباعبدالله
و اباعبدالله قيام در چهرهاباعبدالله ، در را خودش مطلوب
.ميبيند اباعبدالله عاشوراي
مسلمانان اختيار در بشريت ، اختيار در كه است سرمايهاي اين
استفاده آن از بايد و گرفته قرار شيعيان ما اختيار در و
.بكنيم
و عظمت و حقيقت اين تاريخ طول در كه بسترهايي از يكي
همين كرد منتقل ديگر نسل نسليبه از و حفظ را زيبايي
براي.داشتند تاريخ در مهمي نقش كه بودند مذهبي هيئتهاي
آل پسران كه بود هجري چهارم قرن اواخر ظاهرا بار اولين
نگاه را خليفه البته -كردند فتح بغدادرا و آمدند بويه
ديلمي ومعزالدوله گرفتند را اميرالامرايي عنوان و -داشتند
آن خلافت كاره همه واقع در.بود اينها رئيس بود هم شيعه كه
آنكه تا آوردند دوام تقريبا هم سال صد شدند ، روزعباسي
چهارم قرن اواخر بار اولين.شدند زده كنار سلجوقيان توسط
رسميبراي بطور تا داد دستور معزالدوله كه بود پنجم
كه اقتداري با.شود برپا عزاداري بغداد در اباعبدالله
بعضيها و دوران آن در كه هم تعصباتي و داشتند آنها
شود انجام براياباعبدالله رسمي عزاداري اين كه نميخواستند
آمدن و آلبويه رفتن با البته شد ، انجام كار اين
آن از قبل كه آنچه و شد ايجاد محدوديتهايي ديگرانمجددا
در جريان يك صورت به ناپيدابود ، ولي داشت وجود هم
و پنهانترميشد سختگيريها با گاهي و ماند تشيع و تاريخاسلام
در خودمان زمان همين به اگر.ميشد آشكار و بازتر فضا گاهي
مدتي يك كه آن وجود با ميبينيم ، كنيم ، رضاخاننگاه دوران
را قضيه اصل جلوي نتوانستند شد ، كه سختگيريهايي آن با
نگه را جريان اين مسلمان مردم همين و هيئتها همين بگيرند ،
اين به بايد.داشتند نقش ما تاريخي سرنوشت در و داشتند
نگه زنده را (ع)حسين امام نام و ياد كه مذهبي هيئتهاي
حفظ را ملي همهويت و گذاشته اثر مذهبي جامعه در و داشته
سياسي حيات عرصه در وجودشان هم امروز و نهاد ارج كردند
.است ارزشمند فوقالعاده واجتماعي
مردمي نهادهاي برجستهترين و بهترين از يكي مذهبي هيئتهاي
اين اسلام كه معتقديم مابهشمارميروند مدني جامعه در
مدني دارايمشاركت انساني جامعه يك تا داده ما به را امكان
و حكومت وظيفه اين و كنيم ايجاد مردم مقابل در همكاري و
يكچنين ما.باشند دلسوز مردم به نسبت كه آناست مسئولان
از ميخواهيم حال عين در بسازيمو ميخواهيم را جامعهاي
تشكلهايامروزيتر سلسله يك بكنيم ، استفاده دينيمان ارزشهاي
احزاب هستند ، اصناف.است خوب خودش جاي در كه هست هم
با هيئتها اين خود اما هستند انجمنها و گروهها هستند ،
از يكي جامعه ، فرهنگي بههويت توجه با و دارند كه سابقهاي
و فرهنگ با متناسب و سالم جامعهمدني يك مراكز بهترين
.است بوده هم قبلا است ، هماينگونه الانماست ارزشهاي
و اباعبدالله عزاداري و اباعبدالله اينهيئتها كار محور
و مردمي انساني ، يككار واقعا و كربلاست حادثه بزرگداشت
و استخواندار هيئتهاي حالا همينميدهند انجام مدني
امداد ، خيريه ، .ميكنند حل را يكديگر مشكلات سابقهدارچقدر
قرضالحسنه ، صندوق بهمستضعفان ، كمك مدرسه ، درمانگاه ،
رفع درجامعه ، وفاق ايجاد مردم ، مشكلات حل براي زمينهسازي
...و اختلافات
رسمي بهصورت بخواهيم اگر كه است ارزنده كارهايي اينها
ميشوند جمع هم دور مردم.دارد موانعبزرگي بدهيم ، انجام
ميكند ، نزديك هم به را دلها كه اباعبدالله حضرت بركت به و
راههاي از يكي و ميكنند حل را يكديگر مشكلات و مينشينند
معرفت آنجور شما دلهاي مثل خيلي است ممكن كه جذبدلها
كه است اين -اباعبدالله دينيو حقايق به -باشند نداشته
وقتگرايش آن ميشود حل مشكلاتشان اباعبدالله بهنام ببينند
در سازندهاي بسيار بسيار نقش مذهبي هيئتهايميكنند پيدا
.باشند داشته آينده در هم بايد و دارند داشتهو ما جامعه
همين و عاشورا خود و اسلام بركت به اسلامي نظام درون در
اساسي نقش انقلاب از دفاع و انقلاب پيدايش در هيئتها
.داشتند
خود جاي در هم و جذاب و هستند زياد هم قضيه عاطفي جنبههاي
مظلوميتهاي براي و عاشورا نام و ياد حفظ موثربراي بسيار
كه بكوشيم بايد ما شدت به اما اولادش ، و اباعبدالله
جنبههاي ندهد قرار تحتالشعاع را قضيه عاطفي ، جنبههاي
و بزرگ بسيار بسيار هدف يك عاشورا عقلاني و حماسي ارزشي
كشيدند رنج يارانش و اباعبدالله كه است درست.داشت والايي
آنها عظمت اين ، نيست ، ديگران رنج با قياس قابل شان رنج و
بزرگي كه ميشود سبب خودش مسئله اين ذكر و ميدهد نشان را
.بدانيم را يارانش و اباعبدالله
.كشيدند ديگري چيز يك خاطر به را رنج اين حسين امام
يك و دستگاه با بيايد كنار جور يك ميتوانست اباعبدالله
خودش بود ، پيامبر فرزند.باشد داشته محترمي و آرام زندگي
را كارش ميگفت ، را مسئلهاش جا يك مينشست بود معتبري انسان
او به امتيازات و اعتبارات خيلي كه بود ممكن حتي.ميكرد
براي والاتر ، هدف يك براي كشيد را سختي اين اما بدهند ،
در نبايد ما حقيقت ، يك حفظ براي و ارزش يك براي حماسه ،
ياد از را اينجنبهها عاشورا و اباعبدالله بزرگداشت جريان
حماسي ، جنبههاي عاطفي جنبههاي كنار در همواره.ببريم
عاشورا در موجود عقلاني و اخلاقي -انساني -ارزشي جنبههاي
اين شمردن سطحي از كنيم پرهيز شدت به و باشد يادمان بايد
و فرم گرچه.شكلها و فرم محتوادر و حقيقت شدن گم و مسئله
ملي تلاش و كار را اسلام واقعا يعني.موثرند بسيار شكل ،
هنوز ولي كرده حفظ تاريخ طول در تفكرشان و دانشمندان
موثر قضيه عاطفي هنري جنبههاي آن كه نكرديم دقيق بررسي
ادبيات ، از استفاده عقلاني؟ و علمي جنبههاي يا بوده
احساس و خاطره و ذهن در موزون حركات از استفاده
محتوا متوجه هم را ذهن كار اين و ميگذارد اثر هرشنوندهاي
.همپربارتر را محتوا و ميكند
دنيايي چه در بدانند يعني باشند سياسي بايد ما هيئتهاي
اهدافي داريم ، منافعي يك بالاخره زندگيميكنيم ، داريم
بهتر چيزي هيچ و هيچكس بكنيم ، فكر بايد جهت اين در داريم ،
هدفهاي براي را ما دلهاي كه نيست اباعبدالله و عاشورا از
روشنگري شود ، گفته مسايل بايد بكند ، نزديك بهم سياسي درست
حسين امام.نشود سياستزده كسي هيچوجه به اما بشود تحليل و
همه و تاريخ به متعلق بلكه مانيست عصر و ما به متعلق تنها
كوچك سليقههاي سطح در را حسين امام نبايد ما است ، انسانيت
ممكن چون بياوريم ، بشود ، عوض است ممكن هم فردا كه خودمان
فكر ديگري جور يك و بيايند ديگري افراد هم فردا پس است
خودش سليقه براي خواست دلش كه جوري هر كس هر وقت آن.كنند
.ميكند مصرف حسين امام از
و سليقهها براي حسين امام شدن مصرف از شدت به بايد
و گرايشها ما جامعه در.خودداريبكنيم خاص گرايشهاي
امام همين به اينها اغلب كه دارد وجود خاصي نظرهاي اختلاف
با اما دارند اعتقاد نيز اصول به و دارند اعتقاد حسين
كه بكنيم كاري نبايد ما بنابرايندارند اختلافنظر يكديگر
از غير و سليقهها اين حسينيعني امام كه بشود خيال دفعه يك
بايدپرهيز هيئتها.هستند ولايت ضد و حسين امام ضد همه آن
.كنند سليقهاي مصرف را حسين امام اينكه از بكنند
به وابسته مملكتي كه ميكنيم خدمت حسين امام به درصورتي ما
كه ما كشور باشيم ، داشته حسين امام به علاقه و حسين امام
موفق برنامههايش در بتواند بايد دارد حسين امام به عشق
فقر باشد ، داشته اجتماعي عدالت باشد ، داشته پيشرفت باشد ،
باشد ، نداشته وجود محروميت باشد ، نداشته وجود ما درجامعه
تحقيقاتي و فرهنگي و آموزشي علمي ، پيشرفت براي زمينه
همه حسيناست ، امام به خدمت اين باشد ، فراهم بچههايمان
.شويم موفق تا كنيم تلاش زمينهها اين در و بكوشيم
هست حسين امام كه مملكتي در اسلامي جمهوري در اتفاقا
همديگر با باشند ، داشته وجود مختلفميتوانند سليقههاي
هم مردم و ميكنند وگفتوگو بحث بالاخره و بكنند صحبت
.غلطباشد تصميمشان است ممكن بعد و ميگيرند تصميمي
بين از زود باشد مادي اگر منابع از كردن بهرهبرداري بد
خواهد بدتر وضع معنوي بعد از و ميشود فقير انسان ميرود ،
سرمايههاي اينها مراجع ، و روحانيت اسلام ، حسين ، امامشد
اختلاف شما با بنده نيستند ، مصرف يكبار و هستند ما تاريخي
تو:ميگويد هم او حسيني ، امام ضد تو ميگويم من دارم نظر
گفتم غلط من كه شود معلوم بعد.هستي ديگري چيز يك مثلا
خداي حسين امام يعني هستم ، حسين امام عين كه من يعني
.نبوده صحيح راهش نكرده
بشود ، گفتوگو و بحث.باشد سطح اين در مقدسات اين نگذاريم
را خودش خاص گرايشهاي ميتواند است هياتي هر در كه كسي هر
كه اينجا در اما بزند را خودش حرفهاي باشد ، داشته
ماميشود به مربوط كه آنچه از بالاتر هدف يك براي ميتوانيم
عزت كشور ، اين كشور ، عزت اين پيشرفت بايد كنيم ، حركت
.باشيم داشته نظر مد را وحدت و اصول حفظ رهبري ،
بكنيم ، تحمل را يكديگر خودمان درون در ميتوانيم خودمان
اگر باشيم ، داشته نظر اختلاف رابشنويم ، همديگر حرفهاي
شما با من چون.نكنيم رامتهم همديگر داريم نظر اختلاف
خيلي حسين امام نه هستي ، حسين امام ضد تو پس دارم اختلاف
شيعيان ما سليقههاي از فراتر تنها نه اينهاست ، از بالاتر
اختلافهاي از فراتر بلكه -هستيم حسين امام عاشق همهمان كه-
ارزشهاي و حسين امام روي ميتوانيم ما.است شيعه و سني
پيشنهاد بنده.كنيم گفتوگو به دعوت را دنيا حسين امام
داريم ما مورد كدام دادم ، را فرهنگها و تمدنها گفتوگوي
با بنشينيم كه حسين امام ومكتب حسين امام از بالاتر و بهتر
دعوا كه بكنيم صحبت ندارند را ما دين كه هم ديگراني
بحث هم با داريد هم شما داريم را اينها ما نداريم؟
از حتي حسين امام بگويم ميخواهم ميكنيم ، صحبت.ميكنيم
بايد را حسين امام است والاتر و فراتر هم ما ديني اختلافات
در بكنيم محصور ما را آن نبايد بكند ، جذب خود به بشريت كل
از هم حسين امام ارادتمندان از بخشي نكرده خداي و جايي يك
.بمانند خارج حسين امام دايره
ما جامعه زيادي قوت و قدرت.دارد زيادي مشكلات ما جامعه
امكان بشناسيم ، را قوتها اين ما كه است اين تدبير دارد ،
كمك با و بياوريم فراهم را زمينه.بكنيم ايجاد را بروزش
مشكلات داده ما به خداوند كه امكاناتي كمك با و مردم خود
اين كه كساني همه به خداوند برداريم ، راه سر از يكييكي را
وعاظ ، علما ، به ميبرند ، راه ميدهند ، تشكيل را هيئتها
جوان ما جامعه در.جوانان به بخصوص بدهد ، خير جزاي جوانها
ملاحظه با بكنند سعي بايد ما هيئتهاي و است زياد
خودشان سوي به بيشتر را آنان دارند ، جوانان كه خصوصيتهايي
از ميكنم تشكر هم باز.بدهند جاي خود درون در بكنند ، جذب
علمي و مذهبي محافل رونق ما ، انقلاب در واقعا كه خانمهايي
مهم كار اين در خوشحالم و داشتند نقش و هستند اجتماعي و
خواهران دارند ، نقش نيز سياسي و اجتماعي و ديني بزرگ
سربلندي و عزت و خير جزاي شما به خداوند..ا انشاء !عزيز
.بدهد
|