درباره حقوقدان يك يادداشت
قضا محكمه در شهردار محاكمه
عدالت يا است حاضر سياست يا
!است پرونده از بخشي نيز اين
شهردار محاكمه جلسه سومين
امام ويژه مجتمع در تهران
(ره)خميني
دانشجويان از گروهي گفتههاي
محاكمه درباره
اول از چرا
:كرباسچي
غلامحسين
از اختلاس در مشاركت نگفتندشبهه
غارت نه است
شخصي حساب
بيتالمال؟
تناقضهاي كرباسچي دادگاه
كرد آشكار را قانون
مديريت استاد يك ديدگاه
پرونده درباره دانشگاه
تضاد در محكمه ، اين
:شهرداري
تخلفات به رسيدگي باقانون
است اداري
درباره حقوقدان يك يادداشت
قضا محكمه شهرداردر محاكمه
عدالت يا است حاضر سياست يا
ندارد؟ لباس پادشاه چرا
آن در كه كودكانه معروف داستان به اشارهايست عبارت اين
جديد لباسهاي به زيادي علاقه كه ميكند پادشاهي از حكايت
براي ميكرد ادعا كه خورد را خياطي گول جائيكه تا داشت
ديدن از ابلهان كه ميكند استفاده پارچهاي از لباس دوختن
.محرومند آن
.شنيدهاند هم را ماجرا اين سرانجام مردم اغلب احتمال ، به
سكوت ميان در و !پوشيد را لباسابلهانه پادشاه اينكه
چرا:پرسيد كه بود كودك يك تنها همگان مصلحتانديشانه
شهردار پرونده است؟درباره نپوشيده لباس امروز پادشاه
در دادگاه جلسه در كافي اندازه به ميكنم گمان نيز تهران
.است شده صحبت دادگاه رئيس و تحقيق قاضي صلاحيت عدم مورد
در كه سابقه آن با ما قضائيه قوه آيا استكه اين سئوال
براي خوبي داور داشته جامعه در عدالت گسترش و حق احقاق
هست كرباسچيها شبه بقيه و كرباسچي تخلفات به رسيدگي
مدتهاست كشور حقوقدانان جامعه از عضوي عنوان به من.ياخير
را خودم حق بخواهم اگر كه جائي تا ميدانم را جواب كه
آن به كه جائيست آخرين دادگستري بنمايم تظلمي يا بگيرم
يا و عجيباست برايتان من حرف اين آيا.كرد خواهم مراجعه
باشد افتاده دادگستري به سروكارتان بار يك فقط اگر آنكه
دادگستري در كه است گفتني كرد؟ خواهيد تصديق منرا حرف
و موجود وضعيت دغدغه كه دارند وجود شريفي بسيار قضات
.نيست ساخته آنان از كاري و دارند را قضائيه قوه نابسامان
اين به مشكلي آيا چيست؟ در قضائيه قوه مشكل راستي به
است آري جواب باشد؟ داشته آسان حلي راه ميتواند بزرگي
ولي.ندارد خود وقواره قد به جوابي لزوما عظيم مشكل زيرا
كه رسيدند نتيجه اين به همه كه رسيد روزي اگر
سرگرداني سالها خاطره تا بگوئيد رسيدم آن به منعاقبتانديش
حق احقاق براي را دادگستري درراهروهاي همكارانم و خود
كه دادگستري وكلاي از بسياري چرا بگويم و بنويسم برايتان
از دست كنند افتخار خود شغل به بايستي عليالاصول
خود مراجعين به دارند كاري وجدان آنانكه و كاركشيدهاند
طرق از است مقدور جائيكه تا را خود مشكلات ميكنند توصيه
حاذق پزشكجراح يك كه همانطور زيرا نمايند حل مطمئنتري
يك براي نيست ، ساده عمل يك انجام به قادر ابزار بدون
بسيارياز در كه قانون ابزار بدون نيز وكيلدادگستري
نميتوان موثري نقش هيچ باقيمانده آن از نامي فقط موارد
.شد متصور
قصد كه كسانيست براي فقط توصيه اين كه اينجاست سئوال
چون كسانيكه تكليف پس دارند ، را ازدادگستري تظلمخواهي
چه است شده باز بهدادگستري پايشان ناخواسته كرباسچي
انصاف و عدالت به بتوان شايد بخصوص ، مورد اين در.ميشود
كه بود باور اين بر و داشت اعتماد رسيدگيكننده قاضي شخص
سياست مضمونورود به قاضي هر سر بالاي بر كه عبارتي شايد
در حداقل شده ، نوشته است عدالت خروج با مساوي قضا كار در
.شود رعايت تهران شهردار مورد
وكيلي احمد
!است پرونده از بخشي نيز اين
نميتوانيم هم هنوز.بود ديگري جاي اينجا دوردستي ، روز در
زبان بر افكنيم ، زير به سر آزرمگين بيآنكه را محله آن نام
خاربوتههاي جاي بر.است گذشته روزها آن اما اينك.آوريم
كه آنجا بر و است رسته ياسمن و نسترن جوانههاي پلشتي ،
نيكنامي و مروت از پهنابي بود ، عسرت و بدنامي برهوت روزي
همه حاصل از است بوده اندكي اين و...است داده يله تن
را خود مردمان و ميخواستند سبز را شهر كه آناني تلاش
كه است اين دستكم.عرصهها زيباترين در زيستن شايسته
گواهي است ، گذشته آنان بر كه را آنچه نورسته ، جوانههاي
.داد خواهند
شهردار محاكمه جلسه سومين
امام ويژه مجتمع در تهران
(ره)خميني
در -تهران شهردار - كرباسچي غلامحسين محاكمه جلسه سومين
امام ويژه مجتمع سالن در (سهشنبه) امروز بامداد نه ساعت
برگزار تهران خرداد پانزده ميدان در واقع (ره) خميني
.ميشود
پوشش براي داخلي و خارجي خبرنگار دهها نيز جلسه اين در
.يافت خواهند حضور خبري گسترده
كردن دنبال براي كه نيز مردم از گروههايي ميرود انتظار
بودند ، رفته دادگاه محل به نخستينجلسه از محاكمه روند
.كنند پر خود گسترده حضور با را مجتمع سالنهاي همچنان
جريان كه است قدري به دادگاه در حضور به علاقهمندان شمار
سالن در كه بسته مدار تلويزيون دودستگاه طريق از محاكمه
تراكم اثر كهبر كساني براي دارد ، قرار مجتمع ورودي
پخش مستقيم طور به نمييابند ، اصلي سالن به راهي جمعيت
.ميشود
شهردار وكلاي برنامه ، طبق است قرار نيز جلسه سومين در
.باشند داشته حضور وكشاورز حائري آقايان تهران ،
دانشجويان از گروهي گفتههاي
محاكمه درباره
اول از چرا
:كرباسچي
غلامحسين
از اختلاس در مشاركت نگفتندشبهه
غارت نه است
شخصي حساب
بيتالمال؟
بحث و توجه مورد موضوع همچنان كرباسچي ، غلامحسين دادگاه
بر بنا دانشجويان ميان اين در.است مختلف اقشار و محافل
.هستند حساستر موضوع اين به نسبت دانشجويي محيط ويژگيهاي
از گروهي با گو و گفت يك از خلاصهاي ميخوانيد پي در آنچه
دانشگاه و طباطبايي علامه بهشتي ، شهيد دانشگاه دانشجويان
.است باره اين در اسلامي آزاد
روزنامه دو كنم ثابت حاضرم من:فلسفه دانشجوي.ن.جواد
بيست در آنها تيراژ پنجم يك كنونيآنها تيراژ كه عصر ،
تهران شهرداري كهبه آنقدر گذشته سال يك در !است پيش سال
دزد و چپاولگر و بيتالمال غارتگر را آن مدير و تاختند
جهاني امپرياليسم و استكبار مجموعه تمام درباره ناميدند ،
ايران مشكل بزرگترين گذشته سال يك در واقعا آيا.ننوشتند
بود؟ كرباسچي مسئله همين جهان تمامي و مسلمان كشورهاي و
پرونده مسئله مدت اين تمام در روزنامه دو اين كه حالي در
پرونده كه قضائيه قوه ميناميدند ، مملكت راغارت شهرداري
را پرونده موضوع نداد توضيح هرگز چرا ميكرد پيگيري را
شخصي حساب يك از اختلاس در مشاركت ميتوانشبه حداكثر
اين در هرگز قضائيه قوه چرا ديگر؟ چيز هيچ نه و ناميد
از واماندگان داد اجازه و نگفت مردم به را حقيقت باره
كنند؟ دروغ و بدگماني از سرشار را كشور فضاي اينطور مردم
واحد آزاد دانشگاه دانشجوي من:صنايع دانشجوي ق - فريد
جنوبيترين كه شهرري به روز هفتهچهار در.هستم شهرري
آقاي اختلاس از محسني آقاي منظور آيا ميروم است تهران نقطه
در ايشان كه است سبزي فضاهاي و فرهنگسراها اين كرباسچي
آقاي صحبت لحن !!ساختهاند؟ تهران ديگر نقاط و شهر جنوب
ايشان طنز با آميخته و محكم دفاعيه و دادگاه در كرباسچي
كرباسچي آقاي صحبتهاي.بود ايشان نفس به اعتماد از حاكي
نشست حقيقتجو مردم همه دل به كه دانشجو من دل به نهتنها
.مينشيند دل بر لاجرم برآيد دل از كه سخني زيرا
زماني كرباسچي آقاي بحث:اقتصاد دانشجوي كمالي فريبا
مشكل يك كه بود شده روبرو نفت بامشكل دولت كه شد شروع
بودن گريبان دستبه.(نفت قيمت آمدن پايين) بود جهاني
محاكمه با كردند همزمان را اقتصادي مشكلات و مسائل با دولت
زمان بهترين خود ضربه كردن وارد براي اينها.كرباسچي آقاي
قضيه اين قضائيه قوه خود نظرمن بهميكنند انتخاب را
الانمسابقات حتي كه كرد حساس مردم براي را كرباسچي آقاي
مردم و گرفته قرار دادگاه اين تحتالشعاع هم جهاني جام
كه سوءنيتي خاطر به اينهاهستند ماجرا پيگيراين بهشدت
خود طرفدار و همراه باخود را مردم ميكنند كاري هر دارند
.هستند حقيقت و حق طرفدار مردم.نميتوانند كنند
سيما و صدا طريق از من كه آنچه:حقوق دانشجوي زارعي - ب
.بود قاضي يكطرفه برخورد فهميدم آقايكرباسچي دادگاه از
كه خواندهام كتابهايدرسي در راهنمايي و دبيرستان در من
به محكمه و دادگاه در بايد قاضي:فرمودهاند (ع)علي حضرت
قاضي شريح حضرت ، خود حتي و كند نگاه يكسان حتي دعوا طرفين
صحبت لحنكردند سرزنش كرد احترام او به اينكه دليل به را
مجتمع يك رئيس و روحاني يك عنوان به محسني آقاي كردن
يك عنوان به كرباسچي آقاي با اسلامي ، جمهوري در قضائي
آقاي.نبود اسلامي اصلا پايتخت شهردار نه عادي شهروند
وكلاي و كرباسچي آقاي به تنها نه را خود حرف ميخواست محسني
.كند القا مردم و دادگاه در حاضر جمع به بلكه ايشان
مدارك و اسناد چرا بنويسيد لطفا:اقتصاد دانشجوي ر - م
آن بدون ميخواهيد او از و برداشتهايد را كرباسچي آقاي
درخواست اين جواب چرا محسني آقايكند دفاع خود از اسناد
آقاي كه امام سخنان به حتي ايشانندادند را كرباسچي آقاي
جواب اما دادند جواب خواندند ، نور صحيفه روي از كرباسچي
كرباسچي آقاي شخصي نامههاي و مدارك و اسناد برگشت درخواست
خود از اصلا بود كرباسچي آقاي جاي به هركس.ندادند را
خود دفاع به ايشان اما (مدارك و اسناد بدون) نميكرد دفاع
.شوند روشن مردم تا ميدهد و داد ادامه
تنها ميگويم من كه را اين:كامپيوتر دانشجوي نيازي - م
و كردم صحبت دانشجويان از بابسياري من.نيست خودم نظر
كرباسچي موردآقاي در منفي ذهنيت ما اگر ميگفتند ، همه
مورد درشده برطرف ذهنيتها آن دادگاه اين با داشتيم
آقاي دادگاه جلسه دو من بگويم بايد هم اختلاس اتهام
عملكرد در اختلاس اسم به چيزي و ديدهام بهدقت را كرباسچي
آقاي كند ثابت نميتواند دادگاه كه است واضح.نديدم ايشان
صريح نص دادگاه رئيس اينكه به توجه با كرده اختلاس كرباسچي
.كردند مطرح اختلاس مورد در را قانون
دوم خوردگان شكست ميرسد نظر به:اقتصاد دانشجوي الف - ك
و مفصل برنامه يك خاتمي آقاي دولت مقابلهبا براي خرداد
اين از كرباسچيبخشي آقاي كه كردهاند طرحريزي كامل
وزير نوري عبدالله آقاي استيضاح طرحاست حسابشده برنامه
بر تاييدي است خاتمي آقاي دولت اصلي عناصر از يكي كه كشور
حاميان از كرباسچي آقاي كه ميدانند همه.است من گفتههاي
مخالفت براي واضحي و روشن دليل اين و بوده خاتمي آقاي جدي
آقاي زمان به مربوط كرباسچي آقاي اتهامات.است ايشان با
زمان اين در چرا پس برميگردد قبل دوره به و نيست خاتمي
!شود؟ رسيدگي بايد
تناقضهاي كرباسچي دادگاه
كرد آشكار را قانون
و راديو پخش و كرباسچي غلامحسين دادگاه:شهري سرويس
نحوه با مردم آشنايي براي را فرصتكمنظيري آن تلويزيوني
اين واقع در.كردهاست فراهم قضائي پروندههاي به رسيدگي
هم و است كشيده نقد به را شهرداري عملكرد عمل دادگاه
آقاي با ما خبرنگار زمينه همين در.قضائيه قوه عملكرد
است داشته گويي و گفت دادگستري يك پايه وكيل رياحي غلامعلي
.ميخوانيد پي در را آن متن كه
وسيعي بازتاب تهران شهردار دادگاه علني برگزاري:پرسش
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را رويداد اين شما.است داشته
قوه.است بينظير ايران دادگستري تاريخ در محاكمه اين
اين به رسيدگي در را خود بالاترينسازماندهي قضائيه
تواناترين از يكي دادگاه رئيس.گذاشته نمايش به پرونده
نهچندان گذشته در و است قضائي دستگاه در مطرح روحاني قضات
رئيس حضور.است كرده رسيدگي را مهمي بسيار پروندههاي دور
اين در تهران دادگستري رئيس نماينده سمت در مركزي مجتمع
جانب از مناسبتهايمختلف به كه موضعگيريهايي و دادگاه
و شده اتخاذ پرونده اين با رابطه در قضائيه قوه مسئولين
از حاكي قضائيه قوه رئيس جانب از ملي اطلاقعنوانپرونده
را دادگاه اين قضائي ديدگاه از.آناست فوقالعاده اهميت
آورد حساب به قوهقضائيه تواناييهاي اعلاي حد نمايش بايد
است شده ابراز مزبور محاكمه به كه انتقاداتي از قطعنظر و
.است تشخيص قابل بهوضوح سنگين محاكمه يك هيبت و صلابت
خود خاص تعابير سياسي و جناحي ديدگاههاي از شهردار محاكمه
مطبوعات از آنچه بينالمللي ديدگاه از.است داشته را
نحوه و ساختار جهت از شهردار دادگاه كه است اين برميآيد
است گرفته قرار انتقاد مورد دفاع به مربوط حقوق و محاكمه
دادگاه اين عليه ، و له اظهارنظرهاي عليرغم حال هر به ولي
چهارچوب در شده سازماندهي محاكمه يك از كامل نمونه يك
با ظاهرا شرعي موازين و انقلاب و عمومي دادگاههاي قانون
.دارد آن از قضائيه قوه مديريت كه است برداشتي و تلقي
كجاست دادستان جايگاه
كار و سر دادگستري با كه آنهايي بهويژه و مردم:پرسش
هستند بياطلاع نيز عام تشكيلدادگاههاي طرح از و ندارند
دادگاه اين در دادستان جايگاه كه ميپرسند تعجب و حيرت با
است؟ شده واگذار كسي چه به او وظيفه و كجاست
تشكيلات انقلاب و عمومي دادگاههاي قانون اجراي از قبل
اصلي قوانين زيرا داشت قوارهبينالمللي ايران دادگستري
قانون و عمومي مجازات قانون يعني جزائي محاكم عمل مورد
و بلژيك جزائي قوانين اقتباس و ترجمه كيفري دادرسي آئين
قوانين تصويب عليرغم نيز انقلاب پيروزي از بعدبود فرانسه
گذشته تشكيلاتي ساختار ديات ، و قصاص و حدود و تعزيرات
سابق قضائي نظام در.بود باقيمانده دستنخورده تقريبا
تعقيب و مقدماتي تحقيقات وظيفه دادگاه كنار در دادسرا
منجر دادسراها رسيدگيهاي نهايتا كه داشت برعهده را متهم
اتهام ، حاوي كه ميشد دادستان ادعانامه يا كيفرخواست به
و بود متهم به اتهام توجه و جرم تحقق دلايل و متهم مشخصات
او نماينده و دادستان جزائي محكمه در پرونده طرح از بعد
اعمال جامعه از نمايندگي به را خود تعقيبي نظر محكمه در
اثبات بار و.ميكردند دفاع كيفرخواست محتواي از و ميكردند
مقابل در واقع در متهم و بود دادسرا بعهده مجرميت و جرم
دلايل بيطرف فرد بهعنوان دادگاه رئيس و داشت قرار دادستاني
قرار ارزيابي مورد محاكمه طول در را متهم دفاع و مجرميت
متهم برائت يا محكوميت بر حكم مورد ، حسب نهايت در و ميداد
قبول مورد رسيدگي قواعد با رسيدگي ترتيب اين.ميكرد صادر
اسلامي جمهوري دولت و داشت كامل سازگاري بينالمللي جامعه
بينالمللي جامعه اعضاي از عضوي عنوان به كه نيز ايران
از بود پذيرفته زمينه اين در را بينالمللي كنوانسيونهاي
.نداشت قرار انتقاد معرض در نظر اين
اجازه انقلاب و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون ماده 34 در
داده قضائيه قوه بهرئيس انقلاب و عمومي دادسراهاي انحلال
.شد
تحقيقات و اقدامات تمامي قانون اين ماده 14 موجب به
عليالبدل دادرس يا رئيس عهده حكمبه صدور نيز و مقدماتي
دادگاه رئيس ديگر عبارت بهاست شده گذاشته عمومي دادگاه
همين در ريشهاي اشكال و دادگاه قاضي هم و است دادستان هم
لازم قاضي حكم صدور براي شرعي مرافعه شرعي نظر ازجاست
بايد شرع در مقرر بهترتيب خصمين يا پرونده طرفين يعني است
عليالمدعي قاعدهالبينه بر بنا مدعي شوند حاضر قاضي نزد
نيز مشتكيعنه يا عليه مدعي و كند عرضه را خود دلايل و ادعا
نهايتا و دارند را ادعا و اتهام رد و دفاع حق مقابل ، در
موضع اتخاذ با تحكيم قاضي يا منصوب از اعم محكمه قاضي
به يا غيرحقالناس امور در.ميكند صادر را قضيه حكم بيطرف
تحقيق و تجسس وظيفه اينكه بدون قانون الهي حق اصطلاح
در اگر خمر شرب و زنا مانند جرائمي در باشد داشته مقدماتي
گروه در.ميكند جاري را حدالهي برسد شرعي ثبوت به حضورش
نظير ميشود ناشي سلطانيه حقوق از كه نيز جرائم از سومي
و فحشاء از جلوگيري و عمومي انتظامات حفظ به مربوط جرائم
بنا را لازمه تعزيرات شرعي محتسب مشهود جرائم و منكر
امور همچنين و ميساخت جاري الحاكم يراه برقاعدهبما
در.مينمود تصدي را صغار و مجانين به رسيدگي نظير حسبيه
جايگاه از بلكه نيست بيطرف ديگر قاضي جديد تشكيلات
در حال عين در.دارد تعقيبي نظر دادستاني يا مدعيالعموم
ذاتي تناقض داراي امور اين كه باشد بيطرف بايد قاضي مقام
سعي دادگاه رئيس شهردار ، محاكمه در.نيست جمع قابل و است
با دادستاني موضع از وقتي ولي است بيطرف كه دهد نشان دارد
اتهامي و تعقيبي نظر است مجبور لاجرم ميكند برخورد متهم
شهردار وقتي موارد از بسياري در كه است اين باشد ، داشته
در دادگاه رئيس ميآورد دليل و ميكند دفاع اتهام رد در
اين در و برميآيد وي ناحيه از ابرازي دليل و دفاع رد مقام
و دادگاه رئيس بين معارضه در كه نيست نيز ثالثي شخص بين
كه ميگيرد بكار را خود تلاش تمامي متهم.كند قضاوت شهردار
است دادگاه رئيس اين نهايتا ولي كند رد يا اثبات را امري
و دهد قرار ارزيابي مورد را او ادله و دفاعيات بايد كه
در بيطرفي با اتهاميه دلايل از طرفداري و دفاع است بديهي
دادگاه اين قاضي ديدگاه اين از.دارد آشكار مغايرت حكم
اتخاذ به وادار را او دوگانهاش نقش زيرا ندارد خصومتي
واحدي شخص بعهده وظيفه دو اين كه مادام و ميكند روشي چنين
نميتواند بيطرفي رعايت براي مساعياش همه عليرغم قاضي است
.باشد بركنار آن زيانبار آثار از
در متاسفانه كه شوم يادآور را مطلبي است لازم اينجا در
ماده 12 از كه اين آن و شدهنديدم ارائه اظهارنظرهاي
وجود استنباطي سوء انقلاب و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون
دادگاههاي كليه بر دادگستري رئيس ماده 12 بهموجبدارد
همين ماده 14 در.دارد اداري رياست و نظارت انقلاب و عمومي
نه گرديده تفويض دادگاه رئيس به دادستاني اختيارات قانون
نه و است اداري دادگستري رئيس رياست و دادگستري رئيس
يا دادستاني وظيفه خود زيرمجموعه محاكم در و قضائي
حسبيه امور ماده 12 ذيل تبصره در فقط.ندارد مدعيالعمومي
به بوده دادستانها بعهده قوانين ديگر در كه اختياراتي و
قضائي اختيارات و وظايف يعني شده واگذار دادگستري رئيس
تفويض دادگاهها روساي به ماده 14 موجب به دادستانها
قوانين موجب به اينكه به توجه با دادستانها ولي گرديده
غيرقضائي وظايف آن مشابه و وظيفه نظام قانون نظير مختلف
قوانين در كه وظايف و اختيارات اين كليه داشتهاند ، متعددي
نظير حسبيه امور همچنين و شده پيشبيني مذكور غيرقضائي
گرفته قرار دادگاه رئيس بعهده (سرپرستي) مجانين و صغار
به دادگستري رئيس نماينده اعزام تعبير اين با.است
نميشود ، رسيدگي آن در حسبيه امور كه هنگامي دادگاهها
شاهد كه همانگونه نيز حاضر پرونده در.ندارد قانوني توجيه
دادگاه منشي توسط نيز پرونده خلاصه و كار گردش بوديم آن
محاكم جهت از نقشي عملا دادگستري رئيس نماينده و شد قرائت
نماينده وقتي.دارد حضور دادگاه در صرفا و نميكند ايفا
كرد قرائت نامه روي از را تذكري لزوم دادگستري رئيس
آن قبال در كامل اقتدار با دادگاه رئيس كه كرديم مشاهده
كه دانست دادگاه آن از را اختيار اين و نمود موضع اعلام
ذيل تبصره و و 12 ماده 14 مدلول و منطوق با منطبق البته
.است آن
همين در:تهرانپرسش دادگستري رئيس نماينده جايگاه
تهران دادگستري كل رئيس نماينده جايگاه بفرماييد زمينه
ميكند؟ شركت جلسات در دليل چه به ايشان كجاستو
و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون و 12 موارد 14 جمع از
قائم عنوان به دادگستري رئيس كه ميشود استنباط چنين انقلاب
ذيل تبصره به منحصر و محدود اختياراتش مدعيالعموم مقام
هم كه است دادگاه رئيس موارد بقيه در و است ماده 13
اعزام شايد.محكمه قاضي هم و ميكند عمل دادستان بهعنوان
پرونده حساسيت و اهميت به توجه با دادگاه اين به نماينده
قابل ترتيبات با محاكمه ساختار كردن نزديك ملاحظه به و
به قضائيه قوه مديريت يعني گرفته صورت بينالمللي قبول
دادگاههاي تشكيل قانون نقص است خواسته بهنوعي اينوسيله
با و حقوقي ديدگاه از ولي كند جبران را انقلاب و عمومي
اين در دادگستري نماينده فعلي ، عمل مورد قانون به توجه
رئيس و ندارد قانوني توجيه و موقعيت هيچگونه محاكمه
به نيز مستقيمي اشاره و است واقف نكته اين بر نيز دادگاه
.داشت موضوع
دادگاه اول جلسه در شده مطرح مباحث داغترين از يكي:پرسش
قبلي قاضي و دادگاه صلاحيت به وكلايش و اعتراضاو كرباسچي ،
است ممكن عواملي چه استو معني چه به صلاحيت اساسا.بود
ببرد؟ سئوال زير را دادگاه يا قاضي صلاحيت
داراي شرعي مقررات و ايران جزاي حقوق در صلاحيت موضوع -
قاضي شخصي صلاحيت شرعي جهت از اتفاقااست اهميت
نقض موجبات از يكي كمااينكه است مطرح بسيار رسيدگيكننده
تشكيل قانون ماده 18 بند 3 موجب به دادگاهها احكام
صلاحيت.است صلاحيت مساله همين انقلاب و عمومي دادگاههاي
در بايد كه است اوصافي و شرايط مجموع شرعي ديدگاه از قاضي
حكم صدور و قضا مقام در بتواند او تا باشد جمع نفر يك
و باشد جامعالشرايط مجتهد بايد قاضي اصل درگيرد قرار
نباشد اختيار در قضات اينگونه از لازم تعداد به چنانچه
با اشخاص اجتهاد درجه از تنزل با كه است شده داده اجازه
تصدي را قضا امر است كرده مقرر قانون كه شرايطي داشتن
كرباسچي آقاي كه اينست پرونده اين در مناقشه موضوع.كنند
است فاقد را قضاوت قانوني شرايط پرونده قبلي قاضي ميگويد
قوه با امر اين تشخيص ميگويد قضائيه قوه مديريت مقابل در
ايراد شود ، پذيرفته استدلال اين اگر.متهم نه است قضائيه
اگر.ميرود ازبين است متهم حقوق جمله از كه صلاحيت به
اين قاضي هرچند هست كه است متهم حقوق از صلاحيت به ايراد
دهد ادامه رسيدگي به خود صلاحيت اعلام با كه دارد حق دادگاه
پرونده قبلي قاضي كه شود ثابت اگر نظر تجديد مرجع در ولي
است قانوني شرايط فاقد داده صورت را مقدماتي تحقيقات كه
اشكال محل فعلي قاضي به پرونده ارجاع حتي و او اقدامات
گرفته قرار رد مورد كه قاضي شرايط از او دلايل و بود خواهد
راي نقض موجب كه است موردي سه از يكي چون شود ، ارائه بايد
آقاي اتهامات از يكي دادگاه صلاحيت مساله مورد در.ميشود
مجلس انتخابات در خاصي گروه يا افراد به كمك كرباسچي
اختلاس عنوان تحت فعلا كمك اين هرچنداست اسلامي شوراي
و قتل نظير عادي جرم هر كه داشت توجه بايد ولي است مطرح
سياسي انگيزههاي و اهداف با است ممكن مالي جرائم همچنين
اصل دستور به وقت آن باشد محقق جهات اين اگر و گيرد صورت
شود تشكيل منصفه هيات حضور با بايد دادگاه اساسي قانون 68
دادگستري ادعاي مورد اتهامات و جرائم فعلي پرونده در
به بنا ميكند اقتضا و دارد سياسي جنبه قسمتي در حداقل
شود تفكيك اتهامات از قسمت ، اين حداقل اساسي قانون رعايت
.گيرد قرار رسيدگي مورد منصفه هيات حضور با و
چه تهران شهردار علني محاكمه شما نظر به:پرسش
داشت؟ خواهد قوهقضائيه براي مثبتي دستاوردهاي
توالي و تبعات و سوء آثار از نظر قطع شهردار محاكمه -
اقدام شهامت و ميگذارد باقي دستگاهاجرائي بر كه فاسدي
اركان همه كه دارد را نتيجه اين ولي ميگيرد مديران از را
بواسطه روزي است ممكن كنند احساس نظام مسئولين و
و گيرند قرار بازخواست و مواخذه و حسابرسي مورد عملكردشان
محاكمات اينگونه انكار غيرقابل قوت نقاط از موضوع اين
.است
است ملت آحاد و حقوقدانان تمامي آرزوي قضائيه قوه اقتدار
ملي استقلال تجلي شكل عاليترين قضائيهمستقل قوه يك و
شهردار اينكهمحاكمه از قبل حاضر محاكمه همه بااين.است
تشكيل قانون و قضائي ساختار آزمون من نظر به باشد
شهردار فقط دادگاه اين در.است انقلاب و دادگاههايعمومي
كمبودهاي رسيدگيها روند بلكه ميشود محاكمه كه نيست
عمل مورد قانون و رسيدگي ترتيبات و ابزارها انكار غيرقابل
سئوال زير مقدماتي رسيدگي.ميكند آشكار بيشتر هرروز را
قوه ضابط متعدد دلايل به اطلاعات حفاظت واحد زيرا است
متداول روال از كه است حالتي در اين تازه.نيست قضائيه
آزار و شكنجه اعمال چنانچه اينصورت غير در باشد نشده خارج
اساسي قانون اصل 38 مطابق آنگاه برسد اثبات به متهمين
.است قانوني اعتبار فاقد متهمين گواهيهاي و اقارير كليه
فعلي قاضي داشتن سمت چند موضوع و پرونده اوليه قاضي صلاحيت
بايد تجديدنظر مرحله در كه گرفته قرار ايراد مورد نيز
جريان در گذشته اينها همه از.گيرد قرار رسيدگي مورد
به انقلاب و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون كفايت عدم رسيدگي
.مقننه قوه به برميگردد قسمت اين و ميخورد چشم به وضوح
عضوي عنوان به ما.شود برطرف روزي تناقض اين بايد اصولا
به مربوط كنوانسيونهاي بينالمللي حقوقي جامعه از
اين در مندرج اصول جمله از پذيرفتهايم را قضائي رسيدگيهاي
آراي بودن غيرقطعي و محاكمات بودن درجهاي دو كنوانسيونها ،
ماده 7است رسيدگيها در وكيل مداخله و شركت لزوم و محاكم
احكام:ميگويد انقلاب و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون
در كه مواردي در مگر است قطعي انقلاب و عمومي دادگاههاي
ملاحظه.است شده پيشبيني تجديدنظر و نقض قابل قانون اين
احكام غيرقطعيبودن بر اصل بينالمللي كنوانسيونهاي در كنيد
شده گذاشته قطعيبودن بر اصل ماده 7 موجب به و دادگاههاست
مصوب قوانين در تجديدنظر مرحله اصولا سال 1367 تا.است
قانونگذار تدريجا كه بود نشده پذيرفته انقلاب از بعد
نوسان با ولي كند مراعات را اصل اين مرحله سه در شد ناچار
.بود چنين وضع پيش چندي تا هم وكيل نقش مورد در.ترديد و
نيستند پذيرا راحتي به را وكيل حضور محاكم بعضي هم هنوز
مقدماتي تحقيقات در وكلا شد معلوم محاكمات اين در كمااينكه
.است قانون برخلاف رويه اين كه نداشتهاند نقش يا حضور
هرگز دادسرا و دادستان وجود و سابق محاكمات ترتيبات
مدرس مرحوم عزيز فاضل ميداشت اگر كه نداشت شرع با مخالفتي
حضور قوانين تصويب در جامعالشرايط مجتهد فقيه عنوان به كه
شهيد آن عبارت مضمون نميكرد امضاء را آنها هرگز داشت فعال
:كه است چنين عمومي مجازات قانون تصويب هنگام به والامقام
نشد ملاحظه شرعي موازين با مخالفت كميسيونعدليه مصوبه در
.است بلامانع اجرايآن المحظورات تبيح الضرورات حكم به
ميتواند واقعا قاضي آيا دادگاهها ، فعلي ساختار در:پرسش
كند؟ صادر حكم وبيطرف باشد بيطرف
از بايد زيرا باشد بيطرف نميتواند قاضي عمل در.خير -
دفاع بنوعي آن صحت و رسيدگي شدهمقدمات جمعآوري ادله
قبلي اقارير محتويات به ميگويد دادگاه رئيس هرچند.كند
آنها براي و ميشود استناد آنها به عمل در ولي ندارد كاري
موضع از قبلي دلايل به توجه با قاضي وقتي.است قائل اعتبار
اثبات براي است ناچار ميكند برخورد شهردار با دادستان ،
اصرار برآن و كند استناد پرونده در موجود ادله به ادعا
همين كه است اين قانونگذار انتظار حال عين در.باشد داشته
امر اين.كند توجه بيطرفانه نيز شهردار دفاعيات به قاضي
طول در.است محال و دارد ذاتي و منطقي تباين و تضاد
و اتهام رد و شهردار دفاع هنگام قاضي كه شاهديم محاكمه
و ميكند مخالف موضعگيري موردي صورت به اتهام دلايل
مساله ايناست نهائي حكم مقدمه گوئي موردي اظهارنظرهاي
چنين قانون نفس بلكه ندارد فعلي دادگاه رئيس به اختصاص
همينطور وضع نشود اصلاح قانون كه مادام و دارد را اقتضائي
.است
پرونده مورد در قضائيه قوه رئيس يزدي آقاي:آخر پرسش
فكر.است ملي اينپرونده كه گفتهبودند تهران شهرداري
براي را لازم استتداركات توانسته قضائيه قوه كه ميكنيد
كند؟ فراهم محاكمه اين
است نديده را لازم تدارك محاكمه اين براي قضائيه قوه -
است برخوردار خوبي شخصي توانائيهاي از دادگاه قاضي هرچند
امتيازات با را محكمه ساختاري و قانوني ضعفهاي دارد سعي و
ترتيب و نظم داراي دادگاه ظاهر حيث از و كند جبران شخصي
كافي فرصت شهردار به دوم جلسه در خصوصا و است قبولي قابل
و شد مشاهده قاضي از بيشتري سعهصدر و شد داده دفاع براي
مدافعش وكيل و شهردار كلام مكرر قطعهاي و لفظي جدلهاي از
آساني به قانوني نقائص و كارشناسي كار ضعف ولي نبود خبري
مالي فساد عنوان به مجموع در پرونده.است تشخيص قابل
عنوان تاكنون قابلارائه كارشناسي كار يك ولي گرديده تشكيل
و است حسابدراختيار مديران ميگويدحساب متهم.است نشده
پذيرفته و افتاده جا كاملا دولت مالي فرهنگ در مفاهيم اين
عنوان شد زده سند پولها براي وقتي:ميگويد او.است شده
پذيرا دادگاه رئيس ولي ميشود سلب آن از عمومي و دولتي
مالك نيست دولتي پول اين اگر ميپرسد اصرار با و نيست
مقررات به آشنا حسابرس يك كه حالي در كيست؟ آن خصوصي
اين در راحتي به ميتوانست محاسبات ديوان و عمومي محاسبات
رئيس براي.دهد خاتمه مساله به و كند اظهارنظر زمينه
يا است دولتي پول يا ميگويد ندارد وجود ثالث شق دادگاه
را آن اختيار چرا است قبه آقاي نام به و است شخص اگر شخصي
دولتي پس ميشود هزينه شهردار نظر تحت اگر و دارد شهردار
.است
فطره زكوه دارد وجود موضوع براي مشابه حكم قانون و شرع در
خاصي مقامات و مراجع به اشخاص ازطرف شرعي وجوهات و
پرداختكننده ملكيتشخص از شد پرداخت وقتي ميشود پرداخت
ملك مرجع ، جانب از اختصاص و تقسيم از قبل ولي است خارج
شرايط واجد افراد تمامي حال عين در نيست بخصوصي شخص هيچ
مالكيت يك اينجا.هستند آن مالك مصداق وجوه ، اين دريافت
و است مرجع عمل به منوط كه دارد وجود بالقوه و اعتباري
مستحق فرد هر اختصاص ، و تقسيم از بعد بااوست مصرف جهت
حساب هم حاضر مساله در.ميشود آن مالك خود سهم بقدر
حساب چون كه نيست آن معنياش ادارياست عنوان يك مديران
يك اينبهاوست متعلق پولها است قبه آقاي بنام بانكي
است شهردار با آن از برداشت اختيار كه است غيردولتي حساب
را شهرداري حساب از شده خارج وجوه دارد كهقانوناحق
شده پيشبيني مجوز در كه ديگر مصارف به يا بدهد مديران به
محلي ميگرفت صورت مورد اين در كارشناسي كار اگر.برساند
.نميماند باقي آزاردهنده مجادلات و احتجاجات اين براي
و متهم شان با متناسب پرونده اين به قضائيه قوه رسيدگي
.نيست بينالمللي و ملي حساسيتهاي و اقدامات عظمت
فوتبال بازيهاي حاضر حال در جهان رويداد پرجاذبهترين
نيز را آن حتي شهردار محاكمه ميبينيم ولي است جهاني
عموم مقبول را شهردار دفاع آنچه.است داده قرار تحتالشعاع
است اعمالي تاييد در قدمي وثابت شهامت و صداقت است كرده
شهردار.صورتگرفته همكارانش و او جانب از گذشته در كه
ميشود محاكمه انقلاب از بعد كه است مقامي بزرگترين شايد
در شده اقامه او عليه دادگستري جانب از كه وسعتاتهاماتي
از تزلزل و ترديد بدون او وليميبينيم است بينظير خود نوع
در را موارديمحكمه در حتي.ميكند دفاع شده انجام كارهاي
اي اينكه به دادگاه رئيس اشارات.ميدهد قرار انفعالي موضع
برائت حكم اتهامات به منطقي پاسخ و قضايا باروشنشدن بسا
دنياي در شهردار.است اجرايعدالت مسعود وعده شود صادر
.دارد برجستهاي شخصيت و هويت هم مرزها از خارج
بينالمللي شناخت نشانگر يونسكو سازمان در هفتم مقام احراز
بسياري كه كرد ادعا ميتوان.است ايشان تحولساز اقدامات از
چنين داشتن خودآرزوي ساماندهي براي جهان كلانشهرهاي از
غيرقابل او محبوبيت موج هم داخل در دارند را شهرداري
همه اين شهردار چرا دادگاه اين در همه بااين انكارميباشد
نگاه ترديد و شك با تماميحركاتش به چرا و است؟ غريب
باتوضيحات حتي كه بوده حدي به او عليه تبليغات حجم ميشود؟
قضاوت مردم همه اين با نميشود پاك محكمه ذهن از نيز مستند
شهردار كه ميكند ثابت امروز ، تا محاكمه حاصل.رادارند خود
قضائي دستگاه اگر.است شخصينداشته استفاده سوء هيچگونه
با درتقابل دادگاه راي و كند توجه ملي باور اين به نتواند
قضائي دستگاه كه بود خواهد ناميموني رويداد گيرد قرار آن
.بدهد آنرا تاوان بايد
مديريت استاد يك ديدگاه
پرونده درباره دانشگاه
تضاد در محكمه ، اين
:شهرداري
تخلفات به رسيدگي باقانون
است اداري
آغاز زمان از قضائيه قوه در شده انجام كارهاي اصولا آيا
مديران و تهران مختلف مناطق شهرداران از تعدادي دستگيري
خير؟ يا است بوده قانوني مركز ، شهرداري
صرفا فوق ، سئوال به پاسخگويي ضمن ميشود تلاش بعدي سطور در
و نظام مصالح حفظ جهت در و قانوني ازديدگاهي موضوع با
لازم مطلب اصل به ازپرداختن قبل اما.شود برخورد جامعه
دادگاه جلسه اولين در شده قرائت گردشكار متن است ذكر به
به كشور وزير مكاتبات با رابطه در عمدتا كه كرباسچي
شهرسازي و مسكن وزير مكاتبات و رئيسجمهوري تهران ، شهردار
با رابطه در ظاهرا كه رهبري معظم مقام و رئيسجمهور به
منطقي ارتباط هيچ بود (مافوق دستور اجراي عدم) اداري تخلف
تهران شهردار سوءمديريت و اختلاس اتهام موضوع با قانوني و
:ميافزايد بيشتر موجود ابهام بر آن طرح كه نداشته
قوه وظايف از يكي اساسي ، قانون اصل 156 مطابق هرچند
اصول حال اين با ميباشد ، مجرمين مجازات و جرم قضائيهكشف
تاسيس پيشبيني با اساسي قانون و 174 159 ، 172 ، 173
اداري عدالت ديوان نظامي ، محاكم دادگستري ، مانند نهادهايي
قوه مجموعههاي زير بهعنوان) كشور كل بازرسي سازمان و
علاوه.است نموده مهيا را وظيفه اين تحقق ابزار ،(قضائيه
مشخص ضمن اسلامي ، شوراي مجلس در متعدد قوانين وضع با آن بر
با برخورد نحوه بالا ، در مذكور نهادهاي عمل شيوههاي نمودن
قانون:عنوان تحت را خاص حوزههاي در مجرمين و متخلفين
قوانين مجموعه مستقيم ، مالياتهاي قانون كار ، قانون تجارت ،
وقانون...انقلاب و عام دادگاههاي تشكيل قانون اجاره ،
مختص را (آذرماه 1372 مصوب)اداري تخلفات به رسيدگي
بيان كامل روشني و بهوضوح شهرداريها و دولتي كاركنان
.است نموده
كاركنان تخلف با مرتبط كه بحث موضوع به باتوجه بنابراين
قانوني مواد به جستن توسل با كه است بهتر است ، دولتي
دنبال را مطلب اداري تخلفات به رسيدگي درقانون مندرج
.كنيم
اين مشمول دستگاههاي از يك هر مذكور ، قانون يك ماده مطابق
تخلفات به رسيدگي براي تهران ، ازجملهشهرداري قانون
عنوان تحت هياتهايي تشكيل به مكلف خود كاركنان اداري
مطابق و.شدهاند كارمندان اداري تخلفات به رسيدگي هيات
قابل تخلفات بهعنوان ارتشا و اختلاس قانون ، همين هشت ماده
.شدهاند بيان و تعيين مذكور هياتهاي در رسيدگي
مانند تخلفاتي مزبور ، قانون ماده 19 تجويز براساس هرچند
جزائي قوانين در مندرج جرايم رديف كهدر ارتشاء و اختلاس
قانوني راي وصدور رسيدگي از پس ميبايست دارند ، قرار
قضائي مراجع به جرم اصل به رسيدگي براي رسيدگي هيات توسط
و نشان هيچ مذكور قانون مجموعه در وليشوند اعلام صالح
از قبل مستقيم رسيدگي در قضائيه قوه دخالت اجازه از اثري
مشاهده اداري تخلفات به رسيدگي هياتهاي توسط راي صدور
كه قضائيه قوه وجودي رسالت به باتوجه آن بر علاوه.نميشود
دعوا هر طرفين بين عادلانه و منصفانه داوري و قضاوت همانا
صاحب مدعي يا شاكي نقش در قضائيه قوه شدن ظاهر ميباشد ،
اصل 57 نقض و مجريه قوه در مذكور قوه آشكار دخالت حق ،
لحاظ به نيز رسيدگي نظر از و ميگردد تلقي اساسي قانون
از را خود صلاحيت مقابل ، طرف بهعنوان خويش حقانيت پذيرش
ميان بيطرفي كامل حفظ قضاوت اساسي شرط چراكه ميدهد ، دست
.است ديگر طرف دو
بر كرباسچي بازداشت و تحقيق احضار ، اساسا چون بنابراين
دستگيري با رابطه در قانون اقداماتخلاف انجام پايه
كليه است ، گرفته صورت تهران شهرداري مديران و شهرداران
تلقي قانون خلاف و نادرست كرباسچي مورد در شده انجام اعمال
اولا آنكه خصوصا.است باطل و بوده قانوني وجهه فاقد شده ،
شهردار به اداري تخلفات به رسيدگي ماده 12قانون براساس
شوراي مجلس رئيس با همطراز و مستقل مديري بهعنوان تهران
صلاحديد ، صورت در است شده داده اختيار...و وزراء اسلامي ،
در راسا اداري تخلفات به رسيدگي هياتهاي به مراجعه بدون
چند هر ثانيا.نمايد تصميمگيري متخلفان مجازات مورد
ناديده بهدليل تهران مختلف مناطق شهرداران بازداشت اساسا
بهلحاظ اساسا كه اداري تخلفات به رسيدگي گرفتنقانون
شده تلقي جرم قضائيه ، قوه ناحيه از مجريه قوه استقلال نقض
تحقيقات از حاصله نتايج ;شود برخورد آن با ميبايست و
كتبي 2 گزارش به باتوجه خصوصا مرحله اين در شده انجام
آزار و شكنجه برتاييد مبني رياستجمهوري نمايندگان از نفر
.ميباشد اعتبار فاقد قضائي نظر از و بيارزش دستگيرشدگان
بيم از قضائيه قوه كه باشند باور اين بر عدهاي است ممكن
دخالت از اطمينان و جرم وقوع امحاءاسناد يا اختفاء
درخواست و وي به موضوع گزارش از آن ، در كرباسچي مستقيم
پاسخ در.است نموده خودداري مربوطه قانون مطابق رسيدگي
:گفت بايد
قوه اختيار در جرم وقوع بر دال ومداركي اسناد چنانچه -1
نداشته وجود جرم آثار محو برنگراني دليل بوده ، قضائيه
.است
و سند داشتن اختيار در بدون قضائيه قوه صورتيكه در -2
زيرمجموعه و كرباسچي باپيشداوري قبل از كافي ، مدرك
سياسي بهروشنيشائبه امر اين است ، كرده محكوم را شهرداري
بسيار تاسف جاي كه ميسازد عيان را قوه اين برخورد بودن
.دارد
به قانون آيا تهران ، شهرداري در جرم وقوع صحت بهفرض -3
جرم ، يك از جلوگيري براي كه است اجازهداده قضائيه قوه
.شود ديگري جرائم مرتكب خود
نقش شدن قائل با قضائيه قوه قانوني ، مجوز كدام براساس -4
قانون از ممتازتر موقعيت خود براي ملي ، حقوق صاحب و متولي
است؟ نموده تصور
كه است شده ايجاد قضائيه قوه در نادرست شبهه اين ظاهرا
داشتن اختيار در و قانوني ازاقتدار برخورداري بهدليل
گروهي وسليقه دلخواه شيوه به است مجاز تنبيهي ، ابزارهاي
مطابق قاعدتا كه جامعه بر حاكم قوانين گرفتن ناديده با و
مسئول ميبايست اساسي ، قانون اصل 156 در وظايفش از يكي
!بگيرد؟ غيرقانوني بهره باشد ، آن صحيح اجراي
دانشگاه علمي هيات عضو - جفره دكتر
|