!ايجدايي من جيران اي بمان
عاشورا عكس سوگواره نخستين
!ايجدايي
من جيران اي بمان
تقاني قليچ قربان درگذشتآنا انگيزه با
تركمني فرهنگ مختلف درحوزههاي شيفتهوار نوجواني از
پرداخت جستجو به
درويشي محمدرضا
1
بيست در تركمن پژوهشگر و قليچتقانيفرهنگشناس قربان آنا
.مغزيدرگذشت سكته براثر درگرگان ماه 1377 خرداد يكم و
وچيزي نگفت چيزي ميشود اما !وراحتي سادگي همين به
روز هر وقتها اين زمان كه -يكبار وقت چند هر ننوشت؟
از اخباري.ميرسد برايم دست اين از اخباري -ميشود فشردهتر
شفاهي فرهنگ و موسيقي خنياگران و راويان آخرين درگذشت
باخبر هم كسي و ميميرند تكاندهندهشان انزواي در كه ايران
حضور زيرا !نيست هم مهم اصلا كسي براي شايد و نميشود
و گذشتهاند به متعلق آنها.نيست امروز موضوع اينان ،
اما !!است قاچاق كالاي يك مانند به روز امروزه در حياتشان
به متعلق او.انتظار خلاف و نبود چنين درگذشتآناقربان
آن ، تناقضات همه با بود جاري امروز در زندگيش نبود ، گذشته
.بود تركمنها گذشته فرهنگ خيرهكننده جلوههاي عاشق اما
و ميگذارند اسبهايشان بر ناماوشين امروزه كه تركمنهايي
تداخل دليل به آنهم كه چهره آناتومي يك فقط بودن تركمن از
زبان يك و است دگرگوني درحال مختلف نژادهاي و فرهنگها
برابر در را خود سرعت داردبه كه بسته و شكسته تركمني
ديگر جاهاي همرنگ و اصلاحميكند اصطلاح به جديد شرايط
كهديگر -محجوبي نظرلي -پيرموسيقي خليفه يك و.ميشود
نه و دارد را دوتارش كردن كوك حوصله و توان نه
بدان بيحوصله و را گلهايپنبهزارش و بوتهها با حوصلهمعاشقه
خيل و !است شده بيل دسته تارمانند دو اين:ميگفت حدكه
نشان اقبال تركمني سازهاي و موسيقي به كه تركمن جوانان
و زنده هنوز محجوبي نوعنظرلي از نه اقبالي اما ميدهند ،
جديد تركمني زبان مانند به نوعي از فقيد ، يگانه الياقلي
مچاله قباي يك فقط آن از كه صحرا مردان تركمني لباسهاي و
كلاه يك و نيمبند شال يك صندوقخانه ، در بقچهاي در شده
سالي حداكثر كه بقچهاي.است مانده باقي فرسوده پوستي
موسيقي و ميشود بسته و باز جشنوارهاي در و تهران در يكبار
بقچه در شده مچاله قباي همان مانند به نيز اصيلي تركمن
مچاله كنند ، باز اگر و ميكنند باز ندرتا را آن كه است
!ميپوشند
و بود خويش قوم گذشته جلوههايفرهنگي عاشق قربان آنا
فرهنگنامه او.كرد عشقفدا اين پاي در را خود زندگي
در شيفتهوار ازنوجواني.بود ايران زندهتركمنهاي
از 13.جستجوپرداخت به تركمني فرهنگ حوزههايمختلف
.كرد محجوبيمحسورش آوازنظرلي و دوتار نواي سالگي
بود مربوط شفاهيتركمنها فرهنگ و موضوعادبيات به هرچه
نبود گرچهموسيقيدان كه موسيقي و.ميكرد شيفتهواردنبال
ازبسياري دشت و تركمنصحرا ازموسيقي شناختش اما
زبان و ميدانست را مفاهيم بودزيرا بيشتر اجراكنندگان
نغمههاي از برخي و ميخواند آواز نيز خودش.ميفهميد را عشق
انگار كه ميكرد اجرا شور و وجد با چنان را تركمن سارباني
چه.ميكند فرياد را خويش قوم التهاب و درد سراسر زندگي
ارازيان محمد وحاج قربان باآنا سحر تا شبي بود زيبا
.روستايپاشاي در (نينواز) قربان وجمعهگلدي (خواننده)
و درآيينه موسيقي آن و پرشورآنا آواز با سحر تا شبي
بيهيچ كه سپيدهدم و.شد تكرار نفر سه هر حضور با آواز
خرسند طاغان ديدارقربان به رفتيم ، تپه بهمراوه خستگي
و شاعر) فراغي آرامگاهمختومقلي در بازگشت در و (نينواز)
رود طرف آن به را ما كه تراكتوري با و (تركمن شهير عارف
.ميخواند آواز كه پرالتهابآنا صداي و.بازگرداند و برد
سفري فصلسرد ، در بهرازوجرگلان درسفري بوديم او با و
بيهيچ آسانشد ، و گرم آوازش و او بهوجود فقط كه دشوار
خاطرشرايط به همكار دو بدحالي عشقو تجربه جز حاصلي
درروستاي پيشگو جوان دختر ازگوزل نشاني و سفر سخت
در روستايتوتلي از پياده راه ساعت يك تازه كه يايلق
چشمه بهيلي ديگر سفري و.نداد مجال سرما كه بود پيش
پرخواني سنت بازمانده آخرين پرخوان ، بارجب ديدار و عليا
باخته رنگ كه آييني و مراسم در شركت و دشت و تركمنصحرا در
سفر دهها و !آيين تا داشت شباهت سرگرمي به بيشتر و بود
در سفر آخرين و بود ما با عشق با و بوديم او با كه ديگر
خواهان و نيمه از فراتر شبي در محجوبي خانهنظرلي
وخليفه بود كرده فراموششان پير خليفه كه نمونههايي
بتواند كه ميخواست مدد خدا از و ميبوسيد تار دو كه نظرلي
بود مطلوب آنچه همه اين با و كند اجرا ميخواهيم آنچه
رخت آوازش و تار دو از زندگي روح كه انگار نشد ، انجام
ما با عشق با و بوديم او با كه ديگر سفرهاي و !بود بربسته
بر سفري هر گذشته ، سال در 15 كه طور آن گذشت !گذشت و بود
مرا كه بود او.نميرسيد پايان به بيوجودآنا تركمنصحرا
و فرهنگ شگفتانگيز گنجخانههاي و تو در تو كنجخانههاي به
راهنما تركمن دشت نواحي دورافتادهترين در تركمن موسيقي
جستجوي در كه انگار پرشور ، و زنده لحظهها همه در و بود
.است خود وجود از پارههايي
را عطشخود باشد ، ما آنكهراهنماي از پيش سفرها اين در
خودرا وجود از ديگر پارهاي و اكسيرعشق به مينشاند فرو
كه نوشته و كاغذ از خرواري ازاو اكنون.مييافت باز
است مانده باقي است سالجستجو به 40 نزديك رهاورد
خواسته او از بارها.استفادهباشد قابل كسي براي بيآنكه
اما برآيد ، خود كردنكاغذهاي جور و جمع صدد در شدكه
او از را كاري چنين مجال و بريده را او نفس فقراقتصادي
.بود ربوده
ميدانست ، آنچه از بيانبخشي براي او امكانات از 2يكي
موهوم دليلي به اورا كه بود گرگان راديو برنامهتركمني
كساني و مسئولين ميگويمبراي را مطلب اين.اخراجكردند
يك گذشته سال:دارند فرهنگ از حمايت و توجه داعيه كه
با كتابچه يك و كاست نوار شامل 6 تركمني موسيقي مجموعه
طرف از اشرفي وجهانگير تقاني قليچ قربان مشتركآنا تلاش
و فرهنگ وزارت موسيقي مركز به وابسته) ايران موسيقي انجمن
بيگانه راديوهاي از يكي بعد كمي.شد منتشر (اسلامي ارشاد
نامآنا و پرداخت مجموعه اين معرفي به خود تركمني بخش در
معرفي ، اين حاصل.خواند را مجموعه اين مجريان همه و قربان
در راديوهايبيگانه با كه بود قربان برايآنا اتهامي
ومستمرياش عايدي شدن قطع و او سپساخراج و است ارتباط
هيچ و.گرگان راديو در بازنشستگي پساز روزمزدي كار از
راديويبيگانه يك در مجموعه معرفياين كه نداد پاسخ كس
شايد چيست؟ ميان اين در گناهش داردو او به ارتباطي چه
هنر و فرهنگ در پژوهش سال به 40 نزديك كفاره ميبايست
به افرادي ايران ، در امروزه !ميپرداخت را تركمني شفاهي
و فردند به منحصر بلكه معدود نهتنها قربان مانندآنا
را بهره حداكثر آنان اطلاعات و تجربه و دانش از ميبايست
به نگاهشان وسعت نفر چند قربان ازآنا پس راستي به.برد
خويش قوم و دشت فرهنگ با وجود همه با ديري كه اوست اندازه
آموخت؟ و ورزيد عشق زيست ،
3
افسرده و شد خانهنشين ازاخراج ، پس عاشق قربان آنا
.ديد نخواهد را پرواز ميكردديگر فكر كه پرندهاي بسان
را او سالگيهنوز چند و پنجاه در كه فكرميكرد
فقط.فهميد نخواهند ديگر كه وفكرميكرد نفهميدهاند
فشار خاطر به.نگفت وهيچ بود خاموش و ميكرد فكر
هزار ده به -اتاق دو جز به -را خانهاش از نيمي اقتصادي
از فرهنگي پژوهش جاي به اواخر اين در و داد اجاره تومان
تلفني تاكسي آژانس يك در مشتريان آدرس نوشتن به ناچاري سر
.ميپرداخت
روغن تعويض مغازه در كهميخواهد ميگفت دوستانش از يكي
تجربهها آن شور و شوق و نيرو آن....و !كند كار اتومبيل
بر مسيري شود ، تخليه وجودش از فرهنگي كار با آنكه جاي به
دستگاهها.كرد نابودش و كوبيد درهم را او خود و پيمود عكس
آزردهاش و كردند بيمهري او به حياتش زمان در كه كساني و
!ندارند روا چنين ديگران با حداقل و بيايند خود به نمودند
4
اين از است تصويرهايي همراهبا دارم ذهن در او از آنچه
قوم اين موسيقي با اوكه از خاطره هزاران و درد دشتپر
.رسيدهاند يگانگي ذهنمبه در
خوانده آواز به آنرا ميگويمكهآنا را شعري ترجمه اينك
فراتر شبي در شاعرينامعلوم ، و مخمس مقام در است ،
:نامسروناز با و روستايپاشاي و تركمن دشت ازنيمهدر
!ايجدايي من ، جيران اي بمان
نكرد كه چهها من با رفتار كج فلك
را چشمانم و كرد خاك از پر
ناسازگار روزگار دست از
!سرميدهم آوازجدايي اينك
باد شاد روانش و گرامي يادش
22/3/77
عاشورا عكس سوگواره نخستين
هنر نگارخانه در عكس گروهي نمايشگاه برگزاري بهانه به
دنبالموضوعاتي بايد هنري رشتههاي تمام در دانشجويان
دهند نشان را ما فرهنگ كه باشند بكر
و روحاني هاله يك زيرپوشش را عاشورا جريان ميخواستم
ببينم عرفاني
با كشور سراسر دانشجويان عكسهاي از نمايشگاهي
تير تا 7 خرداد از 23 عاشورا عكس سوگواره عنواننخستين
قطعهعكس ميان 450 از كه برپاست هنر نگارخانه محل در
و رنگي قطعهعكس ايران ، 49 سراسر در دانشجو از 139 رسيده
.است راهيافته نمايشگاه به سفيد و سياه
متنوع نمادهاي وجود دليل به شايد نمايشگاه عكسهاي
نكتهقابل.است رنگي اغلب خواني تعزيه عاشوراو مراسم در
كه است رشتههايمختلف دانشجويان عكسهاي نمايشگاه اين توجه
.هستند هم خوبي عكسهاي اتفاقا
كميت و كيفيت از عكسها نمايشگاه بودن دانشجويي به توجه با
اينگونه برگزاري شايد و برخوردارند بالايي نسبتا
برگزاري براي الگويي دانشجويي بيادعاي نمايشگاههاي
.عكسباشد بزرگتر نمايشگاههاي و جشنوارهها
شركت نمايشگاه در قطعهاي مجموعه 3 يك با كه رنجبر ناهيد
عكسهاي نمايشگاه در:ميگويد نمايشگاه مورد در است كرده
تاكيد عاشورا نمادهاي و ها سمبل بر كه دارد وجود بسياري
توجه و گرافيكي نگاههاي وقرمز ، سبز رنگهاي حضور.دارند
ديده نمايشگاه عكسهاي در يادآورعاشورا ، و اصلي عناصر بر
.ميشود
اينواقعه بر مستقيم نگاه از پرهيز نيز عكسها از برخي در
و كمكابزارها با عكاس هنري و حسي بيان در سعي و
.است مشهود كاملا عاشورا دستمايههاي
در دانشجويان است معتقد نمايشگاه برگزاركنندگان از يكي
باشند بكر موضوعاتي دنبال به بايد هنري رشتههاي تمام
.دهند نشان مارا كهفرهنگ
يكي شايد اروپاييان برخي ديد از كه عاشورا مراسم همين مثلا
از مراسمميتواند اين.است ايران كارناوالهاي بزرگترين از
برخي قول به ياحتي و تعزيه عبادت ، عزاداري ، كس هر ديد
.باشد كارناوال
ديد و تفكر با كسي هر كه است وسعتش خاطر به اين واقع در
آن خودش تفكر و نگاه بانوع نتيجه در و ميبيند را آن خودش
.ميكند ارائه را
مستند عكاسي و است همگامان مجله گزارشگر و عكاس كه رنجبر
روز صبح كه عكسها اين در:ميگويد عكسهايش مورد در ميكند
مستقيم ، برداشتي جاي به كردم سعي گرفتهام امسال عاشوراي
را عاشورا معنوي و عرفاني روحاني ، ويژگي -شكلي به بار اين
.كنم برجستهتر
در وپويايي حركت نوعي ايجاد فضا ، محوي رنگها ، شدن پخش
چشم به اينعكسها در كه است مواردي فرمها و رنگها
.ميخورد
از عاشورارا جريان ميخواستم گفت ميتوان ديگر عبارت به
روحاني يكهاله پوشش زير را وقايع و كنم نگاه فيلتر پشت
رنگهاي و نمادها سمبلها ، موج حركت و ببينم عرفاني و
روز مراسم خود توان حد در و بكشانم تصوير به را عاشورا
.كنم تلفيق هنريام حس و بيان با را عاشورا
لمسكردن و نزديكي براي است ابزاري عكاسي او اعتقاد به
اجتماعي مستند بخش در بهويژه زندگي زيباي و زشت جنبههاي
خود كه بهعكاس اول مرحله در را زندگي حقايق و واقعيتها كه
مينماياند است ، زندگي ناپيداي زواياي و حقايق كشف نيازمند
بسياري به آن باديدن كه بينندگان ، به دوم مرحله در و
.مييابند آگاهي ناگفتهها ، و ناديدهها
كتاب معرفي
|
درباد زن
علوي طاهره:نوشته
روز فكر انتشارات
تومان قيمت420
در و برميگيرد در را داستانهايكوتاهي مجموعه حاضر كتاب
.است رسيده چاپ به صفحه 123
ديگر سمتي به سفر
آبادي زنگي رضا:نوشته
روز فكر انتشارات
تومان قيمت330
مجموعه شامل و صفحه در97 ديگر سمتي به كتابسفر
.شدهاست منتشر كوتاه داستانهاي
(داستان مجموعه)زاو چشمهي
احساني عنايت:نوشته
پارسي انتشارات
تومان قيمت500
(مقدس دفاع داستانادبيات مجموعه) زندگي همه
غلامي احمد
صرير نشر
قيمت250تومان
پيله در زندگي
محمودزاده عظيم نوشته
اشجع كتاب پخش:پخش مركز
تومان قيمت250
پيله در انسان تكامل و پرورش پختگي ، حكايت پيله در زندگي
باعنوان جديد سبك به حاويداستانهايي كتاب اين.است
و نثرروان سبك ، اين بارز ازخصوصيات.است داستانسروده
.است آن گونه شعر
|
|