تكامل ريشههاي ;مطبوعات رشد
تقابل؟ زمينههاي يا
گسترده مشاركت دستاورد واقع در كه بوده ويژهاي تحولات
تحول اين ويژگي مشخصترين.ميباشد خرداد دوم از پس سياسي
روزنامههاقابل و نشريات تكثر و افزايش در بالندگي ، و
براي مناسبي زمينه تدريج به ميتواند امر اين و است ملاحظه
بيترديد.آيد بهشمار فرهنگي و سياسي روندتوسعه تسريع
و نارساييها برخي مصوناز نميتواند آغاز در حركتي هيچ
.نيست نيز ايدهآل نظم و هماهنگي به قادر حتي و باشد خطاها
نيازمند ايدهآلها و اهداف جهت در هماهنگي و نارساييها رفع
اينحال با.است فرهنگي انگيزههاي براساس كوشش نقدو صبر ،
نارساييها ريشه به توجه بدون كه دارند وجود گروهي همواره
و مهم جريان يك كل ناقص ، استقراي و جزئيات بر استدلال با و
يك تا ميشوند موفق گاه و ميبرند سئوال زير به را دورانساز
از را ملتي و ساخته زوال و ركود دچار را تاريخي جريان
.سازند محروم آن بزرگ دستاوردهاي
ماههاي در متاسفانه كشور ، مطبوعات كمي رشد با ارتباط در
بوده متعدد تريبونهاي صاحبان خود كه كساني از برخي اخير ،
داشتهاند ، ناموفقي تجربههاي مردم با ارتباط در اتفاقا و
تاسف ضمنا و تعجب مايه كه نگاشتهاند مطالبي و گفته سخناني
صورت به مالوف ، عادت طبق بر كه اظهارات اين ترجيعبند.است
:است اين ميشود ادا نقد و پرسش از فارغ وحدههاي متكلم
افزوده كشور نشريات بر نشريه قارچ مثل روزبهروز...
(1).ميشود
:نيز و
در قارچ مثل گذشته سال دو يكي طي كه روزنامهها از بعضي
بين از را قرمزها خط دارند سعي آوردند در سر جامعه
(2).ببرند
اظهار طعن سر از و تحقير لحن با كه اظهارات اينگونه
بزرگترين روياروي است قرار كه مقابلجامعهاي در ميشود ،
در را خود وراه گيرد قرار تبليغاتي شرايط و مدارها
احساس حد چه تا بيابد ، معاصر جهان اطلاعاتي بزرگراههاي
بر ميبايد كه جامعهاي سرنوشت به آيا و دارد مسئوليت
است؟ انديشيده شود افزوده لحظه هر آن ظرفيتهاي
محتواي اما است بسيار اظهارات نوع اين از ديگر نمونههاي
:يكسان آنها همه
جلوگيري روزنامهها اين انتشار از بايد فرهنگي مسئولان..
(3).كنند
و نامحرمان به را ميدان ميداريم اعلام ارشاد وزارت به
مطبوعات پاكسازي و اصلاح به نسبت نسپارندو اسلام دشمنان
(4).نمايند اقدام
اعلام افتخار كمال با بهداشت وزارت كه است شگفتي جاي
اما شد معدوم و جمعآوري مسموم مرغ گوشت تن پنجاه كه ميكند
و مسموم نوشته تن صدها انتشار مقابل در ارشاد وزارت
(5).است نشسته خاموش زيانبار
اگر مسلما واقعبينانه غير حملات و معالفارق قياسهاي اين
با منطبق چندان باشد ، داشته نيز انگيزههايدلسوزانه
از خالي بيترديدنميتواند ولي نيست ، عيني واقعيتهاي
وزير كه حالي در.باشد جاري سياسي رقابتهاي و شائبهها
مطبوعات برابر در حساسيت خود گاه اسلامي ، ارشاد و فرهنگ
و نموده اقدام تذكر به نسبت راسا رساندهكه جايي به را
چنين در ميپردازد ، آنها مسائل و مطالب برخي نقد به كتبا
:دارد وجهي چه نظرگاهي چنين بيان شرايطي ،
بدستان قلم جولانگاه امروز چون..ما نشريات هيچگاه
(6)...نبودهاست روشنفكرنما
اظهارات حد از گاه كه روند اين به نسبت ميتوان حال ، هر به
تهديد و حمله به و رفته فراتر مطبوعاتي نوشتههاي و شفاهي
تعطيل با اخيرا آنكه خاصه.كرد نگراني اظهار است رسيده
حركتي صورت به روند اين مخاطب ، پر روزنامههاي از يكي
قرار فرهنگي و سياسي رشد و توسعه رودرروي يافته سازمان
بيان چه با جمهور رئيس كه بياوريم ياد به.است گرفته
.داد هشدار همگان به اينچنيني روندهاي برابر در زيبايي
خاموشي صداهاي به را فرهنگي تجويز و سكوت وضعيت ايشان
.كرد خواهد بروز سهمگين انفجاري با سرانجام كه كرد تشبيه
موجب تا ميرفت ما كشور در نيز اخير سالهاي در كه امري
اگر شايد.باشد خطرناكي مشكلات و عقدهها و مخالفتها بروز
چنين عاقبت و واقعيت كنيم ، دقت تاريخ در نمونهاي به
.شود روشنتر ما بر حركتهايي
در كه است آورده خود خاطرات در قديمي مطبوعاتيهاي از يكي
حميد ديدن به نشريات و روزنامه سردبيران پنجاه ، دهه اوايل
آن در.بودند رفته - وقت جهانگردي و اطلاعات وزير - رهنما
مجوزهاي و كنترل مسئوليت جهانگردي ، و اطلاعات وزير زمان
با قضاوت و است چنين ماجرا باقي.داشت عهده بر را مطبوعات
:تاريخ
و فشار و روزنامهنويسي كار مشكلات از مقابل در من..
روزنامهنويسها بين كه را شعار واين كردم صحبت سانسور
:كه كردم تعريف برايش بود رايج
بايد دولت يا بخرند بايد مردم يا را مجله و روزنامه
بخرد
براي هويدا سوي از كه كرد اشاره جلسه آن در رهنما حميد
:گفت و ميشود ، وارد اوفشار به مطبوعات تصفيه
زياد مجلهها و روزنامهها تعداد كه ميگويد من به دائم
(7)...است
جامعه ، 9/3/77 جنتي ، الله آيت -1
رسالت ، 20/3/77 ولايتي ، اكبر علي -2
ايران ، 13/2/77 شيرازي ، حائري -3
رسالت ، 6/3/77 -4
رسالت ، 20/3/77 تهران ، نماينده حسيني ، علياكبر -5
رسالت ، 21/3/77 تهران ، نماينده يحيوي ، -6
ص 248 يكم ، چاپ بهزادي ، علي خاطرات ، شبه -7
|