ايران قضايي نظام تبيين
دانشگاه مدرس و حقوقدان رفتار دولت محمدرضا با گفتوگو
:اشاره
نويني فصل آغازگر تهران ، شهردار كرباسچي غلامحسين دادگاه
.ايراناست قضايي نظام كاستيهاي و ضعفها به مردم توجه در
و پير از اعم مردم كه شدهاست جدي بدانجا تا مسئله اين
، ترجيح... و اقتصادي مشكلات وانفساي در ومرد زن و جوان
يا و شنيدن به را خود خواب ويا فراغت مخصوص اوقات ميدهند
مييابد ادامه ازشب پاسي تا كه كرباسچي محاكمه ديدنجلسههاي
يك به صرف توجه تنها امر اين اما.دهند اختصاص
در را خود ومشكلات مسايل حل مردم بلكه نيست ، دادگاهجنجالي
... و دادرسي آيين نحوه دادگاه ، قضايي روند چگونگي
اين از است ، شده گسترده نيز آنان سر بر سايهاش كه ميدانند
قضايي نظام كه گفت بايد دادگاه ، نهايي راي از صرفنظر رو ،
و شده واقع مردم جدي توجه مورد آن ضعف و قوت نقاط و ايران
روزنامه مقالات اساسسرويس براين.است شده كشيده چالش به
درباره ميزگردهايي و وگوها گفت سلسله بهتهيه اقدام همشهري
دست اين از وگو گفت نخستين كه است كرده ايران قضايي نظام
.ميگذرد گرامي خوانندگان شما نظر از
مقالات سرويس
از ايران قضايي بفرمائيدسيستم رفتار دولت آقاي:همشهري
اين داخل در و كرده طي را مراحلي چه تاريخچهتاكنون لحاظ
است؟ مشاهده قابل برجستهاي نقاط چه مراحل
سيستم خصوص الرحيمدر بسماللهالرحمن:رفتار دولتo
مرحله.هستيم متفاوت دوره سه ماشاهد ايران در قضايي
انقلاب تا مشروطيت بعداز دوم مرحله مشروطيت ، از قبل اول
در.است تاكنون اسلامي انقلاب از بعد سوم مرحله و اسلامي
از قبل دادرسي سيستم خاص طور به و قضايي سيستم خصوص
از كه رسيدگيهايي به دادرسيها و رسيدگيها عمدتا مشروطيت
مربوط ميگرفت انجام شرعي موارد در روحانيون و علما طرف
اتفاق ياروستايي شهر در طرفين بين اختلافي اگر و است ميشده
ميتوان حقيقت در.ميكردند محلمراجعه روحاني به ميافتاد ،
دقيقي و قضاييمنضبط سيستم يك مشروطيت از قبل گفتكه
توسط سليقهاي برداشت بر نيزمبتني قضاوتها.نداشتيم
ايجاد شعار در را روشي چنين انعكاس بود... و دولتمردان
از قبل حكومتهاي حتي.ميبينيم درمشروطيت عدالتخانه
در قضايي سيستمهاي سري يك ايجاد به اقدام كه نيز مشروطيت
حكومت منافع احياي جهت در عمدتا ميكردند ، خاص مقاطع
نظر حكومت و حاكم منافع تامين به چيز هر از قبل و بودند
.داشتند
وجود عدم مشروطيت ، از قضاييقبل رسيدگي در بعدي مسئله
بود ، زيرا مجازاتها و جرائم نبودن ياقانوني قانون
اشكالات و ايرادها اين.وجودنداشت مدون صورت به قانوني
بوجود مردم عديدهايبراي مشكلات تا بود شده اساسي ، موجب
چه و وقت حاكمان طرف از چه بسيارزيادي ظلمهاي و بيايد
ما مشروطه از بعد.آيد بوجود مردم براي خوانين طرف از
كهعمدتا هستيم مواجه منضبط تقريبا سيستمقضايي يك با
وجود اروپايي كشورهاي در كه بود ، سيستمهايي تاثير تحت
.داشت
با خودش خاص طيروند در مشروطه از بعد سيستم اين البته
تصويبميكرد را قوانينش شرع مسائل قراردادن نظر ملحوظ
دادرسي آئينهاي و صرفاقوانين كه نبود گونهاي به و
در اساسي بسيار نقش كه افرادي از يكيباشد غربي تماما
انور شرع با آن تطابق و مشروطيت از بعد دادرسي آئين تدوين
.بود مدرس مرحوم داشت
صحيح است شرع زمانخلاف آن مصوبههاي كه ادعا اين لذا
مشهور نظر با قوانين آن از بعضي بود البتهممكن.نيست
قوانين بودن شرع خلاف بر دليل اين ولي باشد مخالف علما
و است ديني علماي نظر بالاخره هم مشهور غير نظر چون.نيست
را مشروطيت دوره پس.شدهاند پذيرفته شرع بهعنوان
جزئي ريشههايبسيار از قضايي ، دستگاه تكميل ميتوانيمدوره
در زيرا.بدانيم خودش حد در ايدهآلالبته سيستم يك تاسيس
شخصي حالت از نحوهقضاوت و اختيارات شد سعي مشروطيت دوره
وجودداشت تمركز اينكه عليرغم.شود سيستميتبديل حالت به
قضاوتها فلذا.شخص دراختيار نه بود سيستم كل در تمركز ولي
در قضايي واقدامات رفت فراتر شخصي حالت از حدودزيادي تا
دورهبعد در.نداشت هم با چنداني مشابهتفاوتهاي مسائل خصوص
و جرايم درباره اسلاميقوانيني انقلاب تا مشروطيت از
عنوان چيزيتحت ما مشروطيت از قبل.شد تصويب مجازاتها
عمدهترين.نداشتيم مشخص و بصورتمدون مجازاتها و جرايم
جرايم خصوص در مدوني قوانين كه بود اين گرفت صورت كه كاري
را فعل ترك فلان يا فعل فلان يا امر فلان كه آمد بوجود
معين را مشخصي مجازات آنها براي و كردند مطرح جرم بهعنوان
فلان مرتكب اگر كه ميدانست حقيقت در فردي هر لذا كردند ،
اين از كه شد خواهد مجازات فلان قبالش در بشود فعل
.ميشود ياد مجازاتها و جرم بودن قانوني اصل طرحبهعنوان
البته.رخداد مشروطيت دوره در كه بود تغييراتي از هم اين
را متعددي اصلاحات دوره طياين در شكلي و ماهوي قوانين
.نكرد تغيير آن اساس ولي پذيرفته
رخ مشروطيت سالهاياوليه طي از بعد كه مسئلهاي مهمترين
ازمحاكم بعضي كردن شخصي جهت در بعضيقوانين تصويب داد
از را خود استقلال حالت قضايي دستگاه اولا كه بطوري بود
و شخصي مواقعقضاوت بعضي در نيز دادگاهها ميدادثانيا دست
نظاميدوره دادگاههاي آنها نمونه ميدادند ، انجام قانوني نه
.بود پهلوي
ساير مانند دادگسترينيز اسلامي انقلاب پيروزي از بعد
مواجه نيز تندرويهايي با بعضا كه تحولاتيشد دچار نهادها
صحيح رويه به عدمتوجه قوانين ، مكرر تغيير و تصويب بود ،
غيرقابل مانند قضاوتها نحوه در واقداماتي قوانين تدوين
بوده تندرويها اين جمله از دادگاه قضاوت خواندن نظر تجديد
ميخواست اسلامي جمهوري دادگستري كه را اقدامي اما.است
شخصي قضاوتهاي از قضايي دستگاه كردن بدهدخارج انجام
اساسي قانون در حتيبود (... و نظامي دادگاههاي بخصوص)
كرده بودن مستدل و بودن مستند مستلزم را قاضي قضاوت نيز
سيستم يك داخل را قضاوت حدودزيادي تا امر اين كه است
ولي.مينمايد آنجلوگيري شدن شخصي از و ميبرد مشخص
و دادگاههايعمومي ايجاد اخير قانون باتصويب متاسفانه
قضايي دستگاه كردن شخصي به خودرا جاي قبلي روند انقلاب ،
زياد بسيار قانوناختياراتي اين براساس يعني دادهاست ،
بهنظر حتي امر اين كه است داده قوهقضاييه رئيس به
اعضاء چرا نميدانم و اساسياست قانون مخالف اينجانب
اين از يكي.نكردهاند مخالفت آن با نگهبان شوراي محترم
مختلف صلاحيتهاي با ايجاددادگاهها به برميگردد ايرادات
امكانپذير قانون توسط را آنها ايجاد قانوناساسي كه
يا خانوادگي دعاوي صلاحيت دادگاهيبا ايجاد مانند.ميداند
اين تاسيس اخير ، قانون براساس كه حالي در...و كيفري
.است قضاييه قوه رئيس عهده بر دادگاهها
سيستم با ارتباط در كه مختلفي مراحل به توجه با:همشهري
سيستمها اين بفرماييد كرديد ، مطرح آن تحولات و ايران قضايي
محدوده و برخوردارند تنوعي و مراحل چه از كلي طور به
چيست؟ مسئوليتآنان
در حدودي تا و كشورهاياروپايي در دادرسي:رفتار دولتo
خيلي اينجا در مناست گذاشته سر پشت را مرحله سه ما كشور
دادرسي ، سيستمهاي از يكي.كرد خواهم بيان را آنها مختصر
علني محاكمه اولا دادرسي نوع اين در.بود اتهامي دادرسي
اعلام را خودشان مواضع و دادگاهميآمدند در طرفين يعني بود
را اين و ميتوانستندبيايند هم متعددي افراد و ميكردند
و ببينند نيز را مربوطه رسيدگيقاضي نحوه و بشنوند
عمومي افكار صورت به را خود قضاوت دادگاه ، از احتمالاخارج
محاكمبود اين ويژگيهاي از ديگر يكي شفاهيبودن.بدهند بروز
نميشد نوشته طرفين نقلقول فعلي دادگاههاي مثل چيزي يعني
.بيانميگرديد فقط بلكه
وجود بدون مردم پادشاهيا وسيله به قاضي نصب ديگر مورد
بودند قاضي امروز كه بود قضاوت امر براي قضايي سيستم
.نباشند فردا بود ممكن و
دادرسي معايب و مفيدمحاسن و مختصر بصورت كه است لازم
كهاولادر بود اين سيستم اين معايب.رابگويم اتهامي
سند بهعنوان چيزي بود بصورتشفاهي چون اتهامي دادرسي
پيش احيانامسئلهاي اگر بعدها يعني يادداشتنميشد
يكي بود ممكن اضافه بهميشد آفرين مشكل طرفين براي ميآمد
طرف دارد گفتار در كه توانمندي و ابزار از استفاده با
با توانايي همين علت به است محق اينكه عليرغم را مقابل
.كند محكوم قاضي كردن اقناع
از قبل دوره بودمانند قضاوتها بودن مشخص ديگر ايراد
سيستم نبود دليل به اينكه ديگر و خودمان كشور مشروطه
كه مواردي مگر پيگيرينداشت قابليت جامعه ، عليه قضاييجرايم
علنيبودن محاسنش عمدهترين از يكي اما.حكومتهابود عليه
خصوص در عمومي ، كهافكار دليل اين به آنهم و بود محاكم
فشار درنهايت و بكند نظر اعلام ميتوانست قاضي قضاوت نحوه
سياسي جرايم در خصوص به قضاوتهايبعدي در عمومي افكار
دادرسي تحتعنوان كه بعدي سيستم اما و باشد تاثيرگذار
قضايي سيستم يك اولا كه بود ميشوداين ياد آن از تفتيشي
آن از مدعيالعموم عنوان تحت هم عموما و داشت مشخصوجود
كه داشت وجود جايي جامعه حقوق حفظ براي يعني.ميشد ياد
.ميداد قرار موردمحاكمه را جامعه حقوق به متجاوز افراد
غيرعلني و سري كهمحاكمات بود اين دادگاهها اين ويژگي
علني صورت در ميدادند احتمال كه بهانه اين به آنهمبود
قاضي تصميمگيري در عمومي افكار فشار دادگاه ، بودن
افكار بودند معتقد سيستم اين مبدعان.باشد تاثيرگذار
سري بايد محاكمات فلذا.ميدهد نظر حق مخالف حتما عمومي
تفهيم قاضي يعني بود ، محاكمات بودن كتبي ديگر مورد.باشد
دفاعياتش هم متهم اينكه اضافه به ميكرد مكتوب را اتهامش
قاضي اينكه بهانه به محاكمهها نوع اين در.مينوشت را
وجود به جامعه حقوق حفظ براي كه است خاصي نمايندهارگان
ميدادند ، شكنجه را متهم مجرم ، جرم اثبات براي لذا آمده ،
كند عنوان ميتوانست متهم بود علني محاكمه اگر كه حالي در
چون ولي نيست ، مسئول بوده فشار براساس اقرارش چون كه
تاثيرگذار نميتوانست هم عمومي افكار و بود سري محاكمات
مبناي نيز را شكنجه و فشار از منتج اقرار همان فلذا باشد ،
بود اين محاكم اين حسن ميدادند قرار قضايي رسيدگي و حكم
رسيدگي مرجع يك ثانيا.ميشد ثبت مباحث هرحال به اولا كه
هم معايبش ولي.داشت وجود اجتماع حقوق تامين براي رسمي
و شكنجه اينكه بهاضافه بود دادرسي طول تمام بودن سري
از بعد.داشت رواج بسيار اقرار گرفتن براي ديگري موارد
و فرانسه در بخصوص غربي كشورهاي در كه متعددي انقلابهاي
عنوان به آن از كه مختلط سيستم يك آمدند داد ، رخ انگلستان
.كردند ايجاد ميشود ياد فرانسوي مختلط سيستم
مثالاگر فرض به ابتدايي تحقيقات مرحله در سيستم اين در
هستبراي قتل به متهم و شده قتل مثل جرمي مرتكب كسي
.عملبيايد به او از تحقيقاتي بايد بهساكن ابتدا محاكمه
سري بازجوييها و مذاكرات تا باشد جايي يك است لازم فلذا
.ببرند بين از را جرم مدارك نتوانند ديگر افراد و باشد
تفتيشيانجام دادرسي صورت به را ابتدايي رسيدگي مرحله پس
حكمصادر ميخواستند كه را ماهوي و اصلي رسيدگي و دادند
انجام تواما كتبي و شفاهي و علني يعني اتهامي بصورت كنند
برگرفته مشروطيت از بعد قضايي نظام ما كشور در.ميدادند
تصويب از قبل كه دادسرا.است فرانسوي مختلط سيستم همين از
نقش داشت وجود انقلاب عمومي دادگاههاي جديد قانون اجراي و
حقيقت در دو و يك كيفري دادگاههاي و داشت را تفتيشي سيستم
سيستمها اين در البته.ميكردند ايفا را اتهامي سيستم نقش
جمله از شد ايجاد تغييراتي يكسري كردم عرض كه همانگونه
اوليه تحقيقات به آن از كه ابتدايي رسيدگيهاي در اينكه
(خودمان كشور يا غربي كشورهاي در چه) ميشودوكيل ياد
غربي كشورهاي در البته.بگيرد قرار متهم كنار در ميتواند
مشاوره وي به متهم از بازجويي لحظه در حتيميتواند وكيل
در ميكند وكيلش با كه صحبتي با ميتواند حتيمتهم و بدهد
حالي در ندهد ، جواب را سوالات از بعضي و كند جاهاسكوت بعضي
موجود قوانين از حداقل يعني نيست چنين ما دركشور كه
مرحله در وكيل حضور ما قوانين در.نميشود ايناستنباط
مداخلهاي اما دارد وجود متهم كنار در (تحقيقات) ابتدايي
كه كرد مشاهده وكيل مثال فرض به اگر لذاندارد صحبتها در
فريب قصد به جهتدار سوالات ندارد حق قانون براساس كه قاضي
ميتواند اينجا در ميكند عمل قانون برخلاف كند ، مطرح متهم
در يا و بازپرس به بازجويي انتهاي در تنها را خود اعتراض
كه جلسهاي صورت در و كند اعلام كننده تحقيق قاضي حاضر حال
نحوه در اين از بعد شود ، ثبت ميشود نوشته بازجويي آخر در
و باشد علني بايد دادگاه حقيقت در كه است اتهام رسيدگي
خود را خلافش اينكه مگر دادگاههاست بودن علني بر اصل
يعني.باشد مستدل و مستند بايد آنهم كه بدهد تشخيص دادگاه
نميتوان است عمومي مخالفنظم علني جلسه اينكه ذكر با
.كرد غيرعلني را دادگاه
توضيحنظم براي مستدل و مستند لفظ بر تاكيد:همشهري
وجوددارد؟ تمايزي لفظ دو اين در آيا چيست؟ براي عمومي
كه است لفظي يك عمومي نظم مخالف ببينيد:رفتار دولت o
پرونده در هم مصاديقش بايد لذا.دارد را خودش خاص تعريف
چرا كه شد شكايت انتظامي دادگاه عليه اگر يعني شود ، روشن
نه بدهد جواب مستدل بايد نكرده ، برگزار علني را محاكمه
چون داشتم را اختيار من نكندكه استناد يعني.مستند فقط
علني پس.باشد استدلال به بايدمستند قانون مطابق اختيار
ما عادي قوانين در و ما قانوناساسي در دادگاه بودن
را عمومي دادگاههاي ما حاضر درحال ولي.است شده پذيرفته
نزدش در پرونده بهساكن ابتدا قاضيدادگستري يعني داريم
وكيل چون ميشود ، تمام كي تحقيقات مرحله نيست مشخص و هست
صحبت و دفاع ميتواند كه است تحقيقات از بعد مرحله در
معلوم نكند ، اعلام را پايانتحقيقات قاضي اگر لذا.بكند
نوعي حقيقت در اينميشود زمانيتمام چه مرحله اين نيست
.است دنيا در موجود سيستمهاي با ما فعلي سيستم بين مقايسه
است عملكردي نوع با ارتباط در محدودهزماني تعيين بنابراين
.باشند داشته ميتوانند متهم با كه
آصفنخعي فروزان:از گفتوگو
دارد ادامه
|