قفسها سوي آن
باغوحش
ديدگان برابر در طبيعي چشماندازهاي پرهياهو ، شهرهاي در
شبيهسازي حياتوحش چنينشرايطي در.ندارد قرار مردم
شهر شمال در تهران باغوحش اولين پيش دهه چهار حدودميشود
روزها آن بود ، واقع آن در باغوحش كه مكاني.يافت گشايش
و گسترش با اما.نداشت را خود امروزين جمعيت و تراكم
قرار مسكوني منطقه دل در باغوحش شهر ، بافت شدن متراكم
انتشار.بود مكاني چنين وجود با مخالفت آغاز اين و گرفت
خطر مهمتر همه از و بازديدكنندگان آمد و رفت حيوانات ، بوي
دلايل عنوان به سالها مردم به حمله و وحشي حيوانات فرار
خانههاي ساكنان سوي از ديگري محل به باغوحش انتقال ضرورت
از درندهاي حيوان هيچ دهه چهار طول در اماشد مطرح مجاور
سرانجام و نديد آسيبي راه اين از هيچكس و نگريخت قفس
و بازديدكنندگان ازدحام از محل اهالي و شد تعطيل باغوحش
ببرها ، و شيرها قفس جاي به اكنون.شدند آسوده حيوانات بوي
چند سيماني بزرگ بلوك چند ;پرندگان و فيلها نگهداري محل
آنچه و گذشته و موجود وضعيت مقايسهاست سربرآورده طبقه
آمد ، خواهد پيش ساختمانها صاحبان آمدن با آينده در را
.دهد انجام نميتواند محله اين قديمي ساكنان از بهتر هيچكس
به پاسخ اگر نداشت؟ وجود باغوحش بهسازي امكان براستي اما
و گوشه در زيرا.باشيم هوشيارتر بايد باشد ، مثبت پرسش اين
وجود اينگونهاي مكانهاي هنوز كشورمان بزرگ شهرهاي كنار
بزرگ ساختمانهاي آن ويرانههاي بر تخريب صورت در كه دارد
.روئيد خواهد
كاربردهاي وحش حيات شبه مكانهاي بهعنوان باغوحشها امروزه
باغوحشها پژوهشي و آموزشي كاركرد.كردهاند پيدا گستردهتري
هر اما.ميكند برابري آن تفريحي نقش با موارد بسياري در
برابر در قفسها ميله پشت از كه آنچه بر علاوه باغوحش
و پنهان جريان يك داراي ميدهد ، قرار بازديدكنندگان ديدگان
.است همگان ديد از دور
شهري جوامع شدن دور و شهرنشيني گسترش نتيجه در باغوحشها
دور گذشتههاي در.است آمده وحشبوجود حيات و طبيعت از
پلنگ ببرو شير ، همانند گربهسانان بويژه حيوانات نگهداري
به باغوحش زمان گذر در امابود سلاطين تفريح براي وسيلهاي
هيچگاه كه شهرنشيناني.رسيد خود امروزين و شهري كاركرد
تمايل ;نديدهاند خودشان طبيعي زيستگاه در را وحشي حيوانات
چوپاني براي اما.كنند تماشا قفس در را حيوانات اين دارند
گرگ از و ميرود گوسفندانش دنبال به طبيعت دل در همواره كه
.ندارد جاذبهاي هيچ قفس در گرگي ديدن ;است بيزار و گريزان
هياهوي ميان در مكان ايناست وحش شبهحيات واقع در باغوحش
.ميخواند خود سوي به را طبيعت از دورشدگان شهر
قفس اولين
و تفريح وسيله شكاري پرندگان دور گذشتههاي از ايران در
پرندگان نگهداري.بود بزرگ مالكان و پادشاهان شكار
تجربه اولين اما.داشت عموميت مردم بين در نيز آوازخوان
پيش سال به 138 ما كشور در پرندگان و حيوانات عمومي نمايش
نام به ايران باغوحش اولين زمان اين در.بازميگردد
محل اينيافت گشايش لالهزار باغ از خارج در مجمعالوحوش
يك تنها بلكه نبود ، وحشي جانوران از مجموعهاي نامش ، برخلاف
آن در كه ديگري قفس يكسال از پس اما.بود پرنده از پر قفس
.گذاشتند پرندگان قفس كنار در داشت قرار درنده جانور چند
محل در شركه نامدكتر به آلماني نفر يك سال 1318 در
به را وحشي ازحيوانات مجموعهاي كرج كشاورزي دانشكده
دوام باغوحش اين اماكرد جمعآوري كوچكي باغوحش صورت
دربار به ببر قلاده دو جمله از آن حيوانات و چندانينداشت
خود كار پيش چهاردهه حدود تهران جديد باغوحش.يافت انتقال
مجاورت در كنوني باغوحش آن ، شدن تعطيل با و كرد آغاز را
نگهداري براي دامپزشكان ، گفته به.يافت گشايش ارم پارك
خوراندن و واكسيناسيون انجام بويژه مقررات رعايت حيوانات
باغوحش يك اداره براي بنابراين.است ضروري لازم داروهاي
غير دركرد رعايت دقيقا را بهداشتي مقررات بايد حتما
.بود خواهد مطرح گستردهاي سطح در خطرات صورت اين
وحوش براي جديد مكاني
شهري متراكم بافت از دور مكاني در تهران كنوني باغوحش
باغوحش موسسه مديرعامل مفتاح گفتههادي به.دارد قرار
افراد پرجنبوجوشترين پذيراي روز هر باغوحش اين ;تهران
محل اين از دانشآموز هزار تا 4 بين 3 روزانه.است اجتماع
باز محيط وارد آپارتمان بسته محيط از آنهاميكنند ديدن
آن از پيش و ميبينند را حيوانات اينجا در.ميشوند باغوحش
اما.ديدهاند وحش حيات مورد در چيزهايي تلويزيون در نيز
را خود وحشي حالت صورت هر در حيوانات كه نميدانند آنها
آنها از بايد باغوحش دستاندركاران ميان اين در و.دارند
امكانات و تجهيزات بكارگيري با خوشبختانه.كنند مراقبت
حتي گذشته سال سه مدت در قفسها براي مراقب گماردن و لازم
نداشته وجود بازديدكنندگان به حيوانات حمله حادثه مورد يك
.است
تعداد 150 پرندگان و خزندگان آبزيان ، بجز تهران باغوحش در
به توجه با مفتاح گفتههادي بهدارد وجود حيوان گونه
دامپزشكي كادر توسط باغوحش در موجود حيوانات زياد تعداد
شده حيوان و انسان بين مشترك بيماريهاي شناسايي به اقدام
بيماري به ابتلا نظر از باغوحش حيوانات تمام سال هر و است
خارج حيوانات به اين بر علاوه تهران باغوحش.ميشوند معاينه
.ميدهد ارائه دامپزشكي خدمات نيز باغوحش از
قفسها سوي آن
ديگري ، موضوع و رويداد هر مانند نيز باغوحش در حيات جريان
قفسها سوي آن از ميتوان باغوحشرا.دارد صحنهاي پشت
آن امكان نيست صلاح و دارد خطراتي كار اين اما.كرد نظاره
ميمونها ، قفس پشت در درست.آورد بوجود همگان براي را
از بايد محل اين به ورود براي.دارد قرار آنها خوابگاه
به و شد رد ارتفاعي كم در از ;گذشت شيبداري باريك راهرو
.رسيد شامپانزهها خصوصي جايگاه
در و دارد سال چهل حدود كه باغوحش شامپانزه سالخوردهترين
ساكن كرده ، نقشآفريني چندفيلمسينمايي در جواني ايام
ازهرگونه جلوگيري براي ;ميكند دراز دست.است اتاق اولين
طرف به ديوار سينهكش از و كشيد كنار ا خودر بايد آسيبي
در بزرگ بخاري يك.است گرم خيلي اصلي سالن.رفت اصلي سالن
آنها براي پاييز نيمروز دلچسب آفتاب گرماياست روشن آنجا
احتياج بيشتري گرماي به آفريقايي ميمونهاي.نيست كافي
ماده شامپانزه يك.ميخورند سرما راحت خيلي آنها.دارند
ما به را خود شده متولد تازه بچه و ميآيد جلو بغل به بچه
.ميدهد نشان
از يكي.دارد جداگانهاي تختخواب ميمون هر اتاقها در
چيدهاند هم روي كنارديوار كه پتو تعدادي به نگهبانها
آنها.است ميمونها مال پتوها اين:ميگويد و ميكند اشاره
.نميخوابند پتو بدون شبها
نان قرص روزي 100 خرس هر.دارد بالايي بسيار هزينه باغوحش
غذايي جيره در ميوه كيلو اينروزانه 20 بر علاوه.ميخورد
يا حتماعسل بايد خرسها به زمستان در.است حيوان اين
.بخورند موز زمستانها در بايد نيز شامپانزهها.بدهيم مربا
پخته باغوحش نانوايي در مخصوص نان سبز طوطيهاي براي
در كيلكا ماهي ترجيحا يا و جگر گرم روزي 150.ميشود
.دارد قرار خوار مرغماهي غذايي برنامه
تضادها و وحش حيات شبيهسازي
انجام طبيعي نظام چرخه در رويدادها از بسياري وحش حيات در
است وحش حيات شبه يك مثابه كهبه باغوحش در اماميشود
حياتوحش معمول جريانهاي و اتفاقات از بسياري در بايد
شروع گوزنها جفتگيري فصل ديگر روز چند تا.كرد مداخله
حركات يكسري مادهها توجه جلب براي حيوانات اين.ميشود
اين كه خودشان ادرار با گوزنها.ميدهند انجام را غريزي
اين در.ميكنند تعيين را قلمروشان ميشود بودارتر روزها
كه ميكنند جنگ يكديگر با مرگ تاحد رقيب ، نر گوزنهاي فصل
باغوحشتهران اما.است طبيعي امري اين حياتوحش در
.باشد جفتگيري فصل در گوزنهايش شدن تلف شاهد نميتواند
به توجه ضمن گوزنها ، تلفات جلوگيرياز براي بنابراين
جايگاه چند ;محيطي زيست شرايط نخوردن برهم اهميت با موضوع
زندگي محيط حرارت درجه اگرميشود ايجاد گوزنها براي
;شود برده ديگري جاي به حيوان جفت يا و كند تغيير مارها
اين.ميدهند نشان واكنش اتفاقات اين به نسبت سريع خيلي
.است حيوان مرگ حد تا غذا اعتصاب صورت به مارها در واكنش
باغوحش و رمالها شيادها ،
اين.كرد مراجعه تهران باغوحش به جوان خانم يك پيش چندي
مسئولان از است ، امريكا از ليسانسحقوق فوق داراي كه خانم
.داشت عجيبي درخواست باغوحش
وعده او به رمال يك.بود شير پوست سانتيمتر او 70 درخواست
آن روي بر بياورد ، شير پوست سانتيمتر اگر 70 كه بود داده
و رسمي مكان هر به مراجعه هنگام كه نوشت خواهد چيزي
نخواهد منفي جواب درخواستهايش مقابل در هيچكس موسسهاي
.داد
به را مردم شيادها و رمالها ;تهران باغوحش مسئولان گفته به
باغوحش در چيزها اين اما.ميفرستند كمياب چيزهاي دنبال
را باغوحش مشتريان از گروه يك علت همين به ميشود پيدا
عمل به بررسيهاي.ميدهند تشكيل رمالها و شيادها مراجعين
بسيار افراد از عموما افراد اينگونه كه ميدهد نشان آمده
معمولي افراد و دارند بالايي تحصيلات يا و بوده اجتماع مرفه
عدم آن دليل يك شايد.دارند جاي آنها ميان در كمتر جامعه
و رمالها به معمولي افراد توسط كلان پولهاي پرداخت توانايي
.باشد شيادها
كفتار خون كمي مقدار تقاضاي باغوحش از مردي پيش روز چند
چشم عصبي ناراحتي كه بود داده وعده او به رمالي.ميكند
مرد اين.ميكند درمان چشمش در كفتار خون ريختن با را پسرش
.است مردارخواري طبيعت چرخه در كفتار وظيفه كه نبود آگاه
و ميخواهند مو ريزش از جلوگيري رابراي خر چربي متقاضيان
افراد.متقاضيدارد آسم بيماري معالجه براي تيغي جوجه خون
ميمون ادرار دريافت بدنبال حتي را خود مشتريان شياد
جز كاري هيچ باغوحش مورددستاندركاران اين در.ميفرستند
.نميدهند انجام توجيه و نصيحت فرهنگي ، برخورد
اشرفي محمود
|