نمايش مثابه به واقعيت
با نوع ، تفاوتي نظر از هم صحنه روي بازيگران تكنيكهاي
همين شايد.ندارند روزمره و عادي برخوردهاي در ما رفتارهاي
همچون زندگي استعاره چرا كه باشد آن براي توجيهي مسئله
.است مقبول و رايج قدر اين نمايش صحنه
منظرهاي از تلويزيون ، از آن پخش و تهران شهردار محاكمه
مشترك وجهاست گرفته قرار تحليل و بررسي مورد گوناگوني
مضمون به يعني هستند ، محتوايي كه است اين تحليلها اين همه
.(هست هم طبيعي البته كه) ميپردازند گذشت دادگاه در آنچه
و تصويري ويژگيهاي از برخي به كه است اين من قصد اينجا در
كه باشد كنم ، اشاره رسانهاي مهم بسيار رويداد اين نمايشي
همه و دقيقتر تحليلهاي براي باشد بابي فتح مختصر اين
.ديدگاه اين از جانبهتري
بطور ديداري ، جمعي ارتباط وسايل گسترش پيآمدهاي از يكي
و واقعيت بين مرز مواردي در كه است اين تلويزيون ، مشخص
است ، زندگي واقع در چيزيكه و ميرود ميان از كلي به نمايش
و امريكا در.ميشود نمايش تبديلبه مردم و رسانهها براي
به دادن جانبه همه خبري پوشش با غربيرسانهها كشورهاي ساير
رويدادهاي برخي جنايي ، محاكمههاي از برخي رويدادهاييمثل
تلويزيوني نمايشهاي ديگر ، امور بسياري ورزشيو
رويداد خود ماهيت بر كه ميبينند پربينندهايتدارك
بيترديد هم تهران شهردار محاكمه.تاثيرميگذارد
حتياگر محاكمه ، اگر گفت ميتوان دشوار.است چنينرويدادي
ميشد ، تلويزيونيبرگزار دوربينهاي حضور بدون اما بود ، علني
چنين در.كرد طي حالتكنوني در كه ميكرد طي را مسيري همين
شخصيتهاي و مدافع وكلاي قاضي ، متهم ، شخصيتها همه محاكمهاي ،
زير.قرارميگيرند دوربين مقابل ناخواه خواه -ديگر فرعي
تاثير هم اينجا در واقعي ، زندگي در همچنانكه بودن ، نگاه
ذرهاي البته موضوع اين و دارد افراد رفتار قاطعيدر
اينمحاكمه كه نيست ترديدي.نميكاهد رويداد بودن ازواقعي
در ميشود ، آنداده پايان در كه حكمي و نيست نمايش يك
زندگي در مهمي تاثير ومسلما ميشود گذاشته اجرا به واقعيت
از عبارتي به.ميكند بازي متهم ، بهويژه و آن نقشآفرينان
چنين محاكمهاي ازدادرس ميتوان آيا اما.گفتيم سخن بازيگري
اين ميخورد رقم دادگاه اين سرنوشتشدر كه متهمي از حساس ،
چه ما اينكه به دارد بستگي سوال پاسخاين برد؟ نام عنوان
سينما ، در بازيگري كتاب در.باشيم داشته بازيگر از تعبيري
:ميخوانيم نيرمور جيمز نوشته
انتقال از بيش چيزي شكلش سادهترين در بازيگري...
زبان كه همانطور ;نيست نمايش قلمرو به روزمره رفتارهاي
ندارد ، تفاوتي روزنامهنگاري زبان با نوع ، نظر از شاعرانه
نوع ، نظر از هم صحنه روي بازيگران تكنيكهاي و دستمايهها
روزمره و عادي برخوردهاي در ما رفتارهاي با تفاوتي
چرا كه باشد آن براي توجيهي مسئله همين شايد.ندارند
مقبول و رايج قدر اين نمايش صحنه همچون استعارهزندگي
به بيش و كم را خود روزمره زندگي در باشد ، ما هرچه.است
ژستو بدني ، فيزيك صدا ، درميآوريم ، نمايشي شخصيتهاي شكل
رفتارهايذاتي ميان و ميگيريم كار به را لباسهايمان
آنها با كه نوسانهستيم در رفتارهايي و (واقعيمان صورتك )
قدرت يا خوب رفيق شغلمناسب ، به تا ميآييم كنار آگاهانه
.برسيم
:ميكند نتيجهگيري چنين مطلب اين ادامه در نيرمور
.است بازيگري شدن ، برايانسان اول قدم
(ص524 سينما ، در بازيگري كتاب از قول نقل دو هر)
آدمها همه تلويزيون دوربين حضور بدون حتي وقتي و
از تصويري ناخودآگاه و آگاهانه كه هستند بازيگراني
اهداف و اغراض با كه ميكنند ارائه ديگران به خود
در كه دوربيني حضور در كه است مسلم دارد ، مقطعيشانخوانايي
را چيزي اين ، بر علاوه و است بيننده ميليونها حكمچشم
آن به دوباره ميتوان دلخواه به و ميكند ثبت كهميبيند
امكان به طرفين مكرر اشارات به كنيد توجه) رجوعكرد
اين ،(خود مدعاي اثبات براي پيش ، جلسات نوار مراجعهبه
رويداد كل كه همچنان.ميكند صدق اولي طريق امربه
هريك است ، هم با واقعيت و نمايش ويژگيهاي همزمانواجد
خود نقش هم و ميكنند زندگي هم نيز آن در دخيل ازشخصيتهاي
.ميكند ايفاء را
روبهرو مسئله اين با همواره مستند فيلم كارگردانهاي
آدمهابا از بسياري ميشود باعث دوربين حضور كه هستند
را واقعيخود خود اعمالشان ، و حرفها شدن ضبط به آگاهي
مواقع دراين.كنند بازي نقش آگاهانه و ندهند بروز
وادارند را آنها شگردهايي با ميكوشند فيلمسازان از بسياري
عيان را وجودشان حقيقت و بردارند دست كردن بازي نقش از
فيلمساز آيا اينكه) قضيه اين اخلاقي وجه از صرفنظر.كنند
تا دهد فريب معنا يك به را داردانساني حق اخلاقي لحاظ به
به كه دارد وجود نكته يك ،(شود ظاهر برابرديگران در عريان
ناشي بازيگران كه است اين آن و ميشود مربوط فعليما بحث
سبك اصلا و ميدهند لو را خود بيشتر وغيرحرفهاي
با كار به آنها بيعلاقگي و فيلمسازان از بازيگيريتعدادي
به كه تجربهاي با حرفهايها كه است اين بازيگرانحرفهاي
بودن بلد سبب به و دارند دوربين جلوي ظاهرشدن لحاظ
پنهان را واقعيشان خود ميتوانند خوبي به تكنيكهايبازيگري ،
.(نيست امكانپذير كامل طور به هرگز كار اين هرچند) كنند
به اما دارند ، را تمايل همين هرچند غيرحرفهاي بازيگران
اين در اوقات بيشتر ندارند ، احاطه آن فن به اينكه خاطر
بودن غيرحرفهاي ما ، موردبحث محاكمه در.نيستند موفق كار
پيش از نميتواند آنها وحرفهاي حركات همه اينكه و شخصيتها ،
بسياري لحظات شاهد بيننده سنجيدهباشد ، كاملا و انديشيده
خود از مقبول تصويري ارائه از انگارحوصلهشان آنها كه است
با شدن ، هول با نابجا ، و تحقيرآميز بالبخندي و ميرود سر
و حركات جزئيترين كه كلوزآپ نماي در همه اين و)شدن ناراحت
گيرنده ميليونها صفحه به بزرگنمايي با را سكناتچهره
زحمت به كه كوتاهي جملات بيان با ،(ميكند تلويزيونمنتقل
يا حرف اندازه از بيش تكرار با شنيدهميشود ،
بيننده ديد معرض در را وجودشان واقعيت جملهاي ، ناخواسته
.قرارميدهند
جلساتاين تلويزيوني پخش جذابيت علتهاي از يكي من گمان به
حتي مطبوعاتيا در آنها نوشتاري گزارش با مقايسه در محاكمه
در قاضي وقتي.است تصويري جزئيات همين آنها ، راديويي پخش
نمييابد ، را وآن ميگردد علاقهاش مورد مطلب دنبال به سندي
و ندارد وآمادهاي حاضر جواب قاضي پاسخ در متهم وقتي يا
خيلي بسا چه اينلحظات ميكند مكث جواب يافتن براي لحظهاي
را واقعيت ميشوند ، وبدل رد كه حرفهايي از بسياري از بيشتر
بيننده ميليونها چشمانكنجكاو زير همه واين ميدهند نشان
.ميافتد اتفاق
ميشوند مسلطتر خود بر تدريج به محاكمه طول در اشخاص اما
پس از ميتوانند بهتر استعدادشان به وبسته
از جنبههايي شدن عيان از و آيند بر نشده موقعيتهايپيشبيني
.كنند پيشگيري نميانگارند ، مطلوب خود كه وجودواقعيشان
اصلي شخصيتهاي همه پاياني ، جلسات در محاكمه ، درهمين
اين البته.بودند مسلطتر و پختهتر بسيار اول جلسه نسبتبه
دوربين حضور به كردن عادت آن و دارد هم ديگري موضوعدليل
.است
در سادهتر و كوچكتر مقياس در كه است اتفاقي اين
در.ميدهد رخ هم عروسي مجالس و مراسم از فيلمبرداري
هر كه فيلمبرداري رواج نخست روزهاي برخلاف ضيافتها ، اين
ميگيرندخودش فيلم او از دارند ميكرد احساس اينكه محض كسبه
خودميگرفت ، به غيرطبيعي حالت رفتارش و ميكرد جمعوجور را
معرض در كهآدمها مواردي وكثرت دوربين مدام حضور روزها اين
نتيجه هرگز خودفرد بسا چه و) ميگيرند قرار ويدئويي دوربين
معرض در بهاينكه زيادي اهميت كسي ديگر ،(نميبيند را
را خود طبيعي همانرفتار دوربين وجلوي نميدهد است دوربين
را خود و است خودمسلطتر بر ميشود ، هول كمتر.ميدهد ادامه
همچون بازيگري فن درايننگاه).ميخواهد كه مينمايد همانطور
همچون نه ميشود ، واقعيتلقي وجود كردن پنهان براي وسيلهاي
هم زبان مورد در كمااينكه.واقعي وجود بيان براي وسيلهاي
اغراض و نيات كردن برايپنهان است وسيلهاي زبان:گفتهاند
كه زيرين ناخودآگاه وجودجريان به اعتقاد نوعي.واقعيمان
بروز است زباني بالغزشهاي مقايسه قابل كه شرايطي در
دوربين وجود به تدريج به همطرفين دادگاه جلسات در (.ميكند
اجزاء از جزئي به دوربين عبارتديگر به يا گرفتهاند ، خو
موارد از بسياري در لذا و شدهاست بدل آنها طبيعي محيط
اما.ندارد وجود دوربيني انگاراصلا كه ميكنند رفتار چنان
واقعيت از بيشتري چيز ما كه آناست معناي به امر اين آيا
.است درست حكم اين خلاف من گمان ميبينيم؟به را آنها وجودي
تهران ، شهردار دادگاه تلويزيوني پخش ويژگيهاي از ديگر يكي
در بلند عنوانبرداشت با مقالهاي دربود آن بودن طولاني
سينماي كوتاه ، فيلم نام به مجموعهاي در كه مستند فيلم
فارابي سينمايي بنياد و جوان سينماي انتشارات از مستقل
از نويسندهمقاله دوگال ، مگ است ، ديويد شده منتشر
برايتماشاگران فيلم كهوقتي صحبتميكند كيفيتهايي
رويدادي اگر يعني.ميروند كف از ساختارمييابد ، محتملش
ساعت نيم در هميندادگاه ازجلسات يكي ساعته ، مثلا چهار
كه تصاويري مجموعه ميان از اگر ديگر عبارت خلاصهشود ، به
با سپس و شود برگزيده تعدادي شدهاند ، گرفته دادگاه طول در
از ساعتهاي نيم مستندي فيلم آنها ، به توضيحاتي افزودن
شده ياد بياهميت ظاهرا لحظات از بسياري شود ، تدوين جلسه
وبلند نشده تدوين شكل در اين ، بر علاوه.رفت خواهند بين از
در حاضران همانند را زمان گذر نوعي به بيننده رويداد ،
جاهايي همانها مثل ميتواند وحتي ميكند تجربه دادگاه جلسه
نظر صرف ماجرا كردن دنبال از لحظاتي كرد ، خستگي احساس كه
.كند
واقعي زمان و تلويزيون صفحه روي زمان كامل انطباق
به نزديك بسيار احساسي آن ، نشده تقريباتدوين ماجرا ، حالت
كم خود درنوع كه ميآورد ، وجود به بيننده براي تجربهواقعي
در حاضر ازتماشاگران كه پراكندهاي نماهاي.نظيراست
ديگري جزئيات يا مينويسد گزارشي كه دستي از وگاهي دادگاه ،
و دارند تزئيني حالت مجموع در ميشود ، ارائه قبيل اين از
با هم اينجا در.گفتيم كه هستند خامي حالت الشعاع تحت
همان.هستيم روبهرو گفتيم بازيگري در كه همان شبيه حالتي
بيشتري حقيقت باعثميشود بازيگر بودن غيرحرفهاي كه طور
پنهان براي ميشود تلقي فني بازيگري چون).شود برملا
ساختار و نشده تدوين حالت هم اينجا در ،(كردنواقعيت
دست از فارغ واقعيت ، خود ميشود باعث برنامه نيافته
صفحه بر خود خام شكل در وكارگردان ، تدوينگر دخالتگر
گويا مورد دو هر براي زير تمثيل شايد.بندد نقش تلويزيون
او خانه به و ميدهيد اطلاع پيش از كسي به كنيد فرض.باشد
را خود خانهاش به شما رفتن از آگاهي با طبعا طرف.ميرويد
ميخواهد كه ميآرايد چنان را خودش و خانهاش ميكندو آماده
از اوميخواهد كه تصويري با شما حالت اين در.ببينيد شما
همان به حالت اين.ميشويد روبهرو كند ارائه شما به خود
حالا.دارد شباهت انديشيده پيش از بازي و شده مونتاژ فيلم
حالت دراين.برويد آدم همان خانه به سرزده كنيد فرض
او كه ببينيد خانهاش از و او از چيزهايي اينكه احتمال
بازيهاي و نشده تدوين شكلاست بيشتر ببينيد ، نيست مايل
.دارند شباهت حالت اين به نسنجيده
صافاريان روبرت
|