سياسي احزاب شكلگيري موانع
ايران در
گروههاي و دولت متقابل كنش
سياسي
سياسي احزاب شكلگيري موانع
ايران در
پاياني بخش
شرايط و ويژهها كار احزاب ، وضعيت و بررسي نتيجهگيرياز
ساختارهاي بررسي همچنين غربو مدرن جوامع در آنها ظهور
پديده آنبا ارتباط و ايران جامعه فرهنگي و سياسي اجتماعي ،
سياسي احزاب كه ميشويم رهنمون نتيجه اين به سياسي احزاب
به نياز يافتن استحكام و گرفتن پا براي جوامعمختلف در
امري كه سياسي احزاب يافتن فرايندمشروعيت.دارند مشروعيت
كه ميگيرد صورت واجباري طبيعي شيوه دو به نيز است بر زمان
ايننهاد ناپايداري يا پايداري معرف خود نوبه به امر اين
.است
درون از احزاب كه ميشود ايجاد زماني طبيعي مشروعيت
يا جامعه كل توسط آن كهاهداف جامعه موجود گروههاي
اين.كند ظهور شده ، واقع قبول مورد آن از وسيعي بخشهاي
برخوردار مشروعيت از جامعه درون در قبل از كه گروهها
مدرن جامعه سوي به جامعه سير و تحولات به توجه با بودهاند
براي لازم سازمانهاي تدريج احزاببه به جامعه نياز صورت در
و شكلگيري درخصوص كه است موردي اين.ميكنند فراهم را آنها
كشورهاي در چپ يا راست از اعم سياسي احزاب پايداري
احزاب كشورها اين در كه طوري به.دارد غربيمصداق
توسط مذهبي احزاب و اتحاديههايكارگري توسط سوسياليستي
.شدهاند حمايت كليساها
جايگزين را جديد اهداف ميخواهند سياسي احزاب كه زماني اما
اجباري مشروعيت فرايند كنند ، جامعه درسطح شايع اهداف
بتواند تا است لازم منابعاضافي صورت اين در و ميشود مطرح
در كه است دليل همين به.كند حفظ را جديد نهاد موجوديت
سياسي رهبران سابق ، كمونيستي يا توسعه حال در جوامع اغلب
ايجاد كه احزابي از پشتيباني و حمايت براي بودهاند مجبور
.كنند استفاده دولت قدرت از كردهاند
شاه كه طوري به.بودهاست مورد اين مصداق نيز ايران جامعه
وظايف جزء راهم احزاب تشكيل كشور ، سياست محور عنوان به
اين در صفحه 334 وطنم براي كتابماموريت در و ميداند خود
:ميگويد خصوص
ثبات ما كشور سياسي اوضاع در كه طرف اين به سال 1336 از
مصدق دوره ركود از پس ملي اقتصاد مباني و آمده پديد
تشكيل فكر وافراز علاقهاي با خودمان است گرديده مستحكم
به را فكر آن و كرده پشتيباني اقليت و اكثريت احزاب
.آورديم در مرحلهعمل
فرايند سياسي احزاب بخش مشروعيت اجبار فرايند هرحال به
در احزاب وجود عليرغم زيرا است ناموفقي اغلب و مشكل بسيار
صورت به و برخوردارنيستند مشروعيت از آنها جوامع چنين
همچنين و سياسي احزاب ناپايداري.دارند وجود مصنوعي
ايران جمله من سوم جهان كشورهاي از بسياري در سقوطاحزاب
احزاب اجباري مشروعيت فرآيند ناشياز مشكلات از نمونههايي
.است
در سياسي احزاب از الگويي سياسي احزاب ايران جامعه در
كردن جايگزين دنبال به و بوده خارجي و غربي كشورهاي
در موجود اهداف و خواستهها از غير اهدافي و خواستهها
منابع كارگيري به عليرغم دليل اين به است بوده جامعه
خود جايگاه و شود برخوردار مشروعيت از است نتوانسته اضافي
.بيابد جامعه درون در را
مفهوم به سياسي احزاب سازگاري عدم به توجه با پايان در و
اجتماعي سياسي ، خاص شرايط با محتوا عنوان به آن غربي نوين
ميشود مطرح سوال اين قالب عنوان به ايران جامعه فرهنگي و
نظرگرفتن در بدون سياسي احزاب پرورش قابليت جامعه آيا كه
كه اين يا و خير؟ يا دارد را غرب در نهاد اين مشخصههاي
يعني محتوا بايد ايران جامعه بر غربي نظامحزبي تطبيق براي
شرايط يعني قالب كه يااين و كرد تعديل را احزاب مفهوم
دقيقپژوهشگران پاسخ داد؟ تطبيق آن با را جامعه در موجود
خواست كه فعلي برهه در تا شد خواهد باعث سوالات اين به
بيشتري عموميت مدني جامعه نهادهاي برايپايهگذاري مردم
احزاب بهويژه و ايننهادها شكلگيري اصلي موانع يافته
گروهها مردم ، سوي از آنها رفع راه در تا گردد مشخصتر
.شود تلاش ودولت
گروههاي و دولت متقابل كنش
سياسي
مدني قانون چارچوب در چنانچه گروهها سياسي عمل شيوههاي
باز فضايي در را سياسي كاركردهاي ميتواند باشد ، جامعه در
برد پيش به عقلاني طور به شفاف و
معضل با اغلب توسعه ، روبه و گذار حال در جوامع:اشاره
اين در مواجهاند ، سياسي گروههاي و دولت ميان تنظيمروابط
و دولت در توسعهگرا تفكر عدم ميرسد نظر به اغلب جوامع
به سوم جهان در سياسي توسعه اساسي مانع سياسي گروههاي
كافي تنهايي به دو ، اين صرف وجود كه درحالي ميرود ، شمار
توسعهگراست سياسي گروههاي با دولت كنشمتقابل بلكه نيست ،
سازمان جديد قوانين قالب در را جديد ومناسبات محدودهها كه
براين.ميسازد نظاممند را فوق حوزه دو هريكاز و ميدهد
سطوح موضوع ، اين بررسي ضمن است مقالهزيردرصدد اساس
متقابل كنشهاي و فعاليتها حوزه رادر جوامع شدن نظاممند
.دهد قرار بررسي مورد گروههايسياسي و دولت ميان
مقالات گروه
به را توسعه روبه جوامع سياسي ساختار نميتوان اگرچه
كه گفت ميتوان اما ;داد كاهش مجريه قوه محدودهكاركردهاي
اساسي عامل دو به جوامع اين در سياسي سامانيابيفعاليتهاي
سياسي عمل شيوههاي -دولت 2 نيروي و توان -دارد1 بستگي
.ذينفوذ گروههاي
كه است ضرورتي از ناشي نگرشهابسي در دولت توانايي
بخشي نظم و جامعه افراد احتمالي منازعات با مقابله براي
نهفته زيادي پنهان دشمنيهاي آن پس در كه اوضاعياست به
زور مثابه به مركزي حكومت اقتدار وبر ديد از و.ميباشد
شدن بوروكراتيزه فرايند در يقيناميتواند كه است مشروعي
تلقي هرگونه را دولت نيروي.نمايد ايفا مهمي نقش جامعه
دامنه و دارد مردم درنزد كه است اعتباري بر مبتني كنيم
.است ثباتآن اساسي ركن ملت حمايت و پشتيباني
در چنانچه نيز گروهها سياسي عمل شيوههاي ديگر طرف از
كاركردهاي ميتواند باشد ، جامعه در مدني قانون چارچوب
برد ، پيش به عقلاني بهطور شفاف و باز فضايي در را سياسي
از گريز در مذكور فعاليتهاي اگر كه ندارد گفتن به نيازي
فراهم را سياسي روزافزون تخريب موجبات شكليابد قانونمندي
.ميسازد
متعلق سياسي فعاليتهاي مجموعه به ذينفوذ گروه يك فقط اگر
شيوههاي اعمال به دست پنهان چه و آشكار چه گروه اين باشدو
اگر اما.است محدود سياسي فعاليت گستره خودبزند ، خاص
اعمال به رغبت جامعه از بزرگي بخش كه شود طوريفراهم زمينه
فعاليت پهنه آنگاه باشند داشته را خود به شيوههايمخصوص
متفاوت ميتواند شيوهها اين.ميشود بسيارگسترده سياسي
رغم به گروهها كثرتگرايي ، نظري بامباني متناسب.باشد
موجب و خاضعاند مقررات مقابل در وناهمگوني ، فكري اختلافات
قول به كه صورتي در اما.ميشوند عقلانيت بهسمت حركت تسريع
روح از بيبهره و مدني اخلاق فاقد دوتوكيلگروههايي آلكسي
انسانها پيوستن هم به هنر هيچمدرسهاي ، در كه باشند عمومي
و اجرا در محق و كس همه راسرآمد خود و نياموختهاند را
بزرگترين كه ونابساماني خشونت ميدانند ، هركاري انجام
ريشههاي هرزي همچونعلفهاي است ، شهروندي تضييعحقوق عوامل
.مينمايد تهديد را قانونمندي
موجب ميتواند كه است فرايندي سياسي فعاليتهاي شدن نهادينه
در جامعهاي هر نظاممندي سطح.شود سياسي گروههاي اعتبار
:سنجيد عامل چند با ميتوان را سياسي حوزهفعاليتهاي
.نقاديها با مواجهه در حكومتي ارگانهاي انعطافپذيري -1
است اهميت حايز آنچنان علمي شناسيهاي روش در اينمعيار
مثبت آراء ميزان با نه را جوامع بودن دموكراتيك كهپوپر
چگونگي و جامعه در انتقادات رقم با كه مركزي حكومت به
.ميكند ارزيابي آنها دادنبه بها و برخورد
قادر را حكومت ابتدابايد كه است عقيده اين بر روش اين
دوم مرحله در و نمايد نظارت مردم رفتارهاي بر كه ساخت
قرار نظارت تحت را رفتارش كه واداشت را حكومت آن بايد
.دهد
اجراي در دولت خضوع كه است مهم نكته اين به عنايت
نخست خطير رسالت شدن فراموش سبب نبايد دوم وظيفه متعهدانه
در كه منازعه طرفين از يكي كينهتوزانه رفتارهاي زيرا.شود
نميكند ، عملي تعهد احساس فوق وظيفه دو از هيچكدام قبال
.باشد برداشته وخيميدر پيامدهاي ميتواند
:پيچيدگي به سياسي روابط سادگي و بساطت از گذر -2
به جوامع كه است معتقد اجتماعي رشد تفسير در اسپنسر
سير ناهمگوني سمت به شكلي يك و همگوني حالت از تدريج
بيشتر جامعه يك سياسي سازمان پيچيدگي درجه هرچه.ميكنند
در پيچيدگي.است نظاممندي از سطحبالاتري نيازمند باشد
-تصميمسازي براي مشاركتي كهواحدهاي معناست اين به اينجا
روز به روز برآن وعلاوه متعددند جامعه -تصميمگيري نه
در.ميگذارند تفاوتفكري و تمايز سوي به رو فكري ، گروههاي
نيز فكري شودتنوع بيشتر گروهها شماره كه هرچه ميان اين
نظارت تاهم ميدهد ياري را دولت كه آنچه و ميشود افزونتر
:همانا شود نظارت هم و كند
مدني قوانين مقابل در گروهها وفاداري نگهداشت -الف
.است فكري تمايز و تنوع اصل به گذاردن احترام -ب
را متوالي نوسازي فراگرد تحمل و تاب معمولا سنتي نظامهاي
.ميورزند مقاومت آن برابر در سرسختانه و ندارند
فرد يك به وابسته كه است آن سياسي نظام سادهترين امروزه
جريانات ديگر به وقعي كه آنگونه.باشد فكري جريان يك يا
سرپا فكر در فقط شخصيت كيش به توسل با و ننهد فكري
كه سياسياي نظام اما است خود ناپايدار نظام نگهداشتن
بيشتري توانايي باشد متنوع و متعدد سياسي جريانهاي داراي
به مشروط.دارد پيچيده و شونده نو شرايط با خود انطباق در
و كنشها بودن ضابطهمند و فعاليتها ثغور و تنظيمحدود
.واكنشها
كه است معيارهايي ديگر از مجريه قوه و دولت استقلال -3
مشخص را جامعه در سياسي فعاليتهاي شدن نهادينه درجه
يك در كه بگوئيم بايد باشيم ارزشگذاري صدد در اگر.ميكند
نهادهاي كرده ، رشد و يافته تحول خوبي به نظامسياسي
گروههاي تصميمگيري از و برخوردارند ازيكپارچگي سياسي
منحط سياسي نظامهاي در آنكه حال.آنانبدورند براي فشار
خود از خارج عوامل نفوذ تاثير تحت بهشدت سياسي نهادهاي
راحتي به دولت سخنگويان صداي اول نظامهاينوع در.هستند
سيستم يك در دويچ كهكارل وهمانطور ميرسد مردم سمع به
مشاركت سازي فراهم براي دولت مطرحميكند پويا سيبرنتيكي
طريق از آنها به اطلاعرساني وافريدر سعي مردم عملي
اطلاع اين بازخوردهاي تا مختلفدارد رسانههاي و شبكهها
دولت.گردد ظاهر واجتماعي سياسي فعاليتهاي در رساني
كسي.ميرساند آگاهيآنها به را خود مواضع واضح بطور
طرف از فردغيرمسئولي هيچ.نميكند سانسور را آنها سخنان
انجام براي سيستم يك اگر ديددويچ از.نميكند صحبت دولت
اصلياش انرژي نيز مدني جامعه ميباشد انرژي نيازمند وظايفش
اطلاعات اين و.ميآورد بدست شده منتشر اطلاعات ناحيه از را
.نميباشد جرياني و بنگاه هيچ انحصار در
يك در است طرح قابل مجريه قوه به ايرادي اگر وضعيت اين در
و ميشود ارائه دارد ايضاح و گري اصلاح قصد كه انتقادي شبكه
.نميآيد پديد ايذاء و تخريب براي مجالي
سطح سياسي رفتارهاي در فعال اعضاي يكپارچگي و انسجام -4
هم از اندازه هر به و ميدهد نشان را جامعه نهادمندي
.است كمتر آن نهادمندي بخورد چشم گسيختگيبه
ناهمگونيها ، از وسيعي پهنه در قرارگرفتن عين در حكومتها
و اخلاق وحدت ، نيازمند..رفتاري ، سليقههاي فكري ، تمايزات
اجراي در آنها توانايي گرو در اين و ميباشند انضباط
رويارويي و جامعه در اجتماعي و سياسي ومقررات قوانين
آب كردن آلود گل قصد لجوجانه كه است دستههايي با مقتدرانه
.بستهاند تكوين حال در مدني جامعه هدم كمربه و دارند را
-ديگران بدركردن ميدان از در تنها خودرا منافع كه هماناني
.جستجوميكنند -باشند شايسته ولو
هادوي حسين
|