به بازيگر شليك كنيد
بررسي سينماي امريكا در سال گذشته
من دوست ندارم به وودي آلن نگاه كنم ، دوست ندارم به
حرفهايش گوش دهم ، وليفكر ميكنم او روز به روز در اين
چيزي كهفيلمسازي مينامندش بهتر و بهتر عمل ميكند
شالوده شكني هري واپسين فيلم ووديآلن همچون ديگر فيلمهاي
سالهاي اخيرش به رابطههاي ناهنجار و ناجور انسانهاي
مقاله زير به قلم ديويد تامسونشالوده.معاصر ميپردازد
شكنيهري را بهانهاي براي بررسيسينماي معاصر امريكا ميكند
و از دل فيلمنقبي بر فيلمها و چهرههاي خبرساز سينمايمعاصر
تامسون با مقايسهفيلم با آثار مهم سال 1997.امريكا ميزند
همچونتايتانيك ، اصالت و سبك منحصر به فرد آلن را تحسين
ميكند و نشان ميدهد كه همكاران معاصرش در برابر سعهصدر
.هنرمندانه او تا چه حد تنگ نظر و كهنه جلوه ميكنند
كارگرداني باعث ميشود باور كنيد هنوز سينما بهتر از
.هنرهاي ديگر ميتواند مدرن بودن را نشان دهد
كامبيز كاهه:ترجمه
شماها چه توقعي از من دارين؟ به نظر ميرسد اين پرسشي است
در تمام طول فيلمشالوده(وودي آلن)كه هري بلوك
او به اين پرسش و نحوه ادايش ، حالت به.شكنيهري ميپرسد
شدت رقتآميزي ميبخشد ، حتي اگر چه او يك بازيگر نيست و
اوفضايي را شكل.بيشتر يك بلوك است ، يك بازدارنده احساس
ميدهد كه در آن خودشهمواره حي و حاضر است تا آخرين كوشش
اين بخشي از;رابراي برآوردن نظرات هر كسي به خرج دهد
هرگز كنترلش را از دست-خونسردي كسالتبار و لجوجانهاوست
و مهم نيستكه اينهمه-نميدهد ، هرگز صحنه را خراب نميكند
زنهاي قد علم كرده در برابراو ، دير يا زود ، به سنگدلاني
;خشمگين ، آشفته و غير منطقي سخت بيگانه با او بدلميشوند
اين پرسش شعاري است كه به اواجازه ميدهد درباره خودش به
عنوان مرديبينهايت شكيبا و پرطاقت فكر كند ، كسيكه حاضر
بويژه چيزهايي كه-است درباره همه چيز هوشمندانهصحبت كند
- و اين زيربنايخود;بيش از همهدردناك و غير منطقياند
دلسوزي اوست ، شيوهاي كه با آن هراتفاقي بيفتد ، هر ضربه يا
شليكي كه او رانشانه رود ، هر نطق دورودرازي كه او
باشانههاي افتاده و كله دفرمهاش شنونده آنباشد ، او همچنان
حاضر است تا آلت دستهمه باشد ، كسي كه مينشيند و تحمل
و همه اينها با موفقيت همراهاست تا اينكه.قرباني!ميكند
سرآخر فرصتي مييابيد تارك و راست به او بنگريد و آن
وقتغمگينترين چشمها را در سينماي امروزخواهيد ديد ، حاكي
از اطمينان سفت و سختيبر اينكه همهاش درباره اوست و
مقاومتمنفعلانه كسي كه ميداند اگر به همين شكلبياعتنا و
شكوهآميز به پرسيدنچه توقعياز من دارين ادامه دهد ،
ولي به.مجبور نخواهد شدبا خود پرسش كلنجار برود
راستيوودي چه ميخواهد يا چه توقعي دارد؟
من دوست ندارم به وودي:بايد چند چيز را رك و راست بپذيرم
ولي; دوست ندارم به حرفهايش گوش دهم;آلن نگاه كنم
فكرميكنم او روز به روز در اين چيزي كهفيلمسازي مينامندش
بهتر و بهتر عملميكند و حالا ديگر عادت كردهام كه
خيلي سخت- برخلاف فيلمهايشان-دريابمدوست داشتن فيلمسازها
منظورم ايناست كه بگويم تا وقتي وودي آلن نه.است
تنهابسيار شيفته خودش است ، بلكه اصلا هيچچيز ديگري را
اينقدر مشتاقانه وحرمتگذارانه نمينگرد ، در من تنشي
ولي آياواقعا هيچ فيلمساز.ميانخصومت و علاقه برميانگيزد
امريكايي ديگريدوروبرمان هست كه ارزش چنين كلنجاررفتني را
داشته باشد؟
و راستي ، ما از وودي چهميخواهيم؟ در فصل كريسمس1997 ،
-تقريبا هر منتقديمشاهده كرد كه تقريباهمهفيلمها
زياده از حد طولاني بودند و به-خوب ، بد و احمقانه
وليشالوده.اقتضاي طول زمانيشان ، حركتكندي داشتند
شكنيهري 95 دقيقه است ، با بيستو خردهاي شخصيت مهم
وچهار ياپنج خط داستاني در هم بافته ، با شخصيتهايي كه
هم در نقشخودواقعيشان ظاهر ميشوند وهمدر خيالات مزمن
هري و همه چيزواضح و عملي است ، قطعات واپيزودها ،
-خندهدارترين جملهها و موقعيتهاي سينمايي اين فصل ، خود
فرصتي براي نظاره اليزابت شو و ديدن حجب-بيزاري زيركانه
غريب و كيمنواك گونه او و در ضمن دوباره ديدن اينكه بيلي
كه در مراسم اسكار يا بيسبال كن برنز آن همه) كريستال
آيا) نهايتا بازيگري با چنته خالي(درخشان و جذاب است
و فرصت ديدن(وودي اين را در ديگران ميبيند؟ حتما ميبيند
آن سي ثانيه نفسگير ريتم پيچيده و تدوين قاطعانه از سوزان
مورس در حالي كه جودي ديويس از اتومبيلش بيرون ميآيد ،
گويي براي اينكه پرسيده شودآيا هرگز فكر ميكرديد فيلمها
بتوانند اين شكلي باشند؟و به اين ترتيب چشمانتان بار ديگر
و من ياد اظهار نظر ديويد هاكني حدود ده سال پيش-باز شود
افتادم كه ميگفت سينما را به اين دليل رها كرده كه هميشه
و حالا-ميدانسته چه نمايي بعد از نماي فعلي خواهد آمد
.همان ميلي كه زماني درگدار وجود داشت ، در وودي وجود دارد
به طور خلاصه چه فيلم.ميل به يافتن شيوه جديدي ازديدن
رابامزه يا گيرا بيابيد و چه نه ، آيا فيلم ديگري سال
پيش وجود داشت كه اين همه اتفاق در آن بيفتد و اين همه
پراطمينان و روان باشد كه آدم بگويد هر چه بيشتر ، بهتر يا
طوري كه اندكي پس از شروع فيلم خودتان را به راحتي به
حركت روان آن بسپاريد ، با علم به اينكه فيلم خودش ميداند
كه به كجا ميرود؟ و البته اينها ربطي به دوست داشتن يا
.نداشتن فيلم ندارد
من در مرور سالانه فيلم كامنتدريافتم كه چندين نويسنده
من هم فيلم.آنعروسي بهترين دوستم را دوستداشتهاند
را به نحو خوشايندي غافلگيركننده يافتم ، ولي آيا در حيطه
گسترده كمدي رمانتيك كسي ميتواند صادقانه ادعا كند كه اين
فيلم قدرت رقابت با مردمشناسي ، سرعت ، مهارت ، جسارت
لحنهاو[نه آلن پاركر]فرماليتي يا تغييرات پاركر وار
صداها درشالودهشكنيهريرادارد؟ ميخواهم بگويم ، آيا لازم
- نيست تا برخي واقعيتهايمهارت دراماتيك را بپذيريم
، قصه جنايي منهتن((مثلاشوهران و همسران 107دقيقه
(93) ، آفروديت توانا(99) ، گلولهها برفراز برادوي(108)
؟ و وقتي(82) ، رز ارغواني قاهره(85) يا روزهاي راديو...
از مهارت دراماتيك حرف ميزنم ، در واقع مقصودم همان حركت
ظريف خطوط و انگيزشهاي متفاوتي است كه به تدريج يك كليت
اگر هنوز شك داريد كه معني.دلپذير و هماهنگ درست ميكنند
اين حرف چيست از شما ميخواهم همين الان بنشينيد يك خلاصه
داستان نصفه و نيمه مناسب از مثلارز ارغواني قاهره يا
روزهاي راديو يا شالوده شكني هري بنويسيد ، نخواهيد توانست
چونناگهان در مييابيد كه اينفيلمها چقدر غني ، ريزبافت و
گول زننده هستندو تا چه حدآنچه رخ ميدهد بسته به اين
در حالي كه مثلا اگر.دارد كه شما چطور تماشايشكنيد
خلاصه داستانكازينو را بنويسيد ، به شگفت ميآييد كه
البته 182 دقيقه.چطور چنين چيزي به 182 دقيقه رسيده است
سينماي ناب كه لزوما اينها هيچكدام تعيين نميكند كه
كازينو را بيشتر يا كمتر از روزهاي راديو دوست داشته
.باشيم
ولي اين شما را به فكرمياندازد و شناور بر سطحرودخانه
ناآرام افكار ، بزوديميبينيد داريد اعداد و ارقام بيشتري
و بعد كشف ميكنيد كه آلن تا به حال.را وارد كار ميكنيد
يك سوم اعشار همان سهم او در-333/26 فيلم ساخته است
آدم به طور خود به خود يك.داستانهاي نيويوركي است
. ادوارد ل-كارگردان را به خاطر پركارياش تحسين نميكند
كان بين سالهاي 1931و 1963 بيش از شصت فيلم ساخت و تا به
حال چند جشنوارهاي او را به عنوان مردي فراموش شده بر سر
ولي شايد تب جشنوارهاي بعضي اوقات از.زبانها انداختهاند
اين گرايش ميتواند مايه گمراهي;پربار بودن چشمپوشي كند
بنابراين يك كوبريك ، كه تنها هفت سال پيرتر.خودش هم باشد
از وودي است ، صرفا به اين خاطر فيلمساز معظم شناخته
آيا.ميشود كه در تدارك بيرون دادن سيزدهمين فيلمش است
برخي از ما مايلتر نبوديم وودي كمكارتر ميبود ، حسابگرتر
تا او را جدي تر ميگرفتيم؟ ولي بعدش به-بلوكهتر ميبود
سيدني پولاك فكر كنيد ، در 63 سالگي ، يك سال بزرگتر از آلن
;بله ، اوكارهاي بيشتري كرده است) و كارگردان شانزده فيلم
-اوتهيه كننده بوده و كمكرسانده است و او بازي كرده است
آيا او همان ابله موقر و خودبين شوهران و همسران نبود؟
و موسسه 154 دقيقه(چرا مردم در فيلمهاي او بازي ميكنند؟
.بود و از دل آفريقا ، 161 دقيقه
با اين حال اگر روزي روزگاريدوباره به اين فكر بيفتيم
كه كارگرداني هنر يا حرفه يا شعبدهاي است كه از تمرين
وتجربه منتفع ميشود ، شايد آنگاه حسرت بخوريم كه اين همه
كارگردانهاي بهتر ما اينقدر كم و با فاصله كار
چرا؟ چون خسته ميشوند يا چون وقت زيادي لازم دارند)ميكنند
شكي نيست كه آلن با بيتوجهي(تا اول معاملات را جوش بدهند؟
با.به قراردادهايش خود را تقريبا به تنگدستي كشانده است
اين حال او همان كاري را كرده كه اكثر منتقدين و
و هرگز پروژهاي- فقط ادامه كار-آموزگاران توصيه ميكنند
مگر آن كه قبلش پروژه بعدي را رديف.را به پايان نرسانيد
آيا اين- چه خوشتان بيايد چه نيايد- و.كرده باشد
:كارورزي مداوم نتيجهاش را نشان نداده است؟ ميخواهم بگويم
آيا او بهتر از سابق نشده است؟ سرآخر ، هيچكس نميتواند
همه چيزشالودهشكني هري را درك كندمگر اينكه آموخته
باشد كه چقدرسريع و واضح ميشود چيزها رانشان داد و
درست همانطور كهوودي آلن از يك نوعفيلمسازاسلپ استيك
به يك معركه( موزها ، عشق ومرگ ، خوابآلود) آماتور
خاطرات) گردان غمگين كمديهاي تلخ اميدهاي عاطفي
بدل شد و درست(استارداست ، منهتن ، هانا و خواهرانش
همانطور كه او كشف كرد استفاده از كارلودي پالما و
سانتولوكواستو به عنوان همكاران دائمي چه امتيازاتي دارد ،
بهعنصربصري هم در فيلمهاي او به طور فزايندهاي متكي بر
كلههاي سخنگو و روابط مكاني بسياركاملي در نماهاي متغير
فيلمهاي آلن به عنوان چيزي براي تماشا.يك گروه آدمهاست
وودي آلن كم كم شبيه رنوار.بسيار مجذوب كنندهتر شدهاند
-اواخر دهه سي شده است ، البته منهاي سرزندگي حركات دوربين
نشاط فيلمهاي وودي تماما در حاشيه صوتي است ، در كلام و
البته اگر اين مقايسه بر شما گران ميآيد ، لازم.موسيقي
.نيست فيلمها را آنقدر جدي بگيريد
ولي چرا يك بار ديگر نگاهشان نميكنيد؟
موضوع فقط اين است كه آلن طوري به كار ادامه ميدهد كه
گويي تنها اين نظم كاري ميتواند او را سر حال نگه دارد يا
او بسيار بيشتر.افسردگيهاي در كمين نشسته را عقب براند
ميرود تا به مدل يك فيلمساز مدرن بدل شود ، مدلي كه
ليبرالترين وانسانگراترين منتقدين و مفسرين سينما ترسيم
او هرگز سراغ قمارهايبزرگي چون تايتانيك يا.كردهاند
پيغامبر نميرود ، او نميداند با مخلوقات و جنگافزارهاي
از.رستاخيز بيگانه يا سپاهيان فضاپيما چه كار بايد كرد
زليگ كهچشمپوشي كنيدالبته چشمپوشي نسبتا بزرگي است كه
بگذاريد بگوييم در زمينهقراردادن شخصيتهاي خيالي در جوار
در فيلمهاي وودي-مشاهير واقعي سالها از هاليوود جلوتر است
در عوض او اصرار دارد.آلن جلوههاي ويژه نخواهيد يافت
كهفيلمسازي يعني مكانهاي واقعي و نور طبيعي و هيچ درامي
روح افزاتر و هيچ تاثيريخاصتر از ناآرامي چهره يك انسان
چه اين چهره جودي ديويس باشد كه تقلاميكند تا غرور.نيست
خويش را در رقابت با خواهرش در شالوده شكنيهري پنهان كند
ياخرد بچگانه مري يل همينگوي در منهتن كه به وودي
ببين ، بايد يك باوركوچولويي به آدمها داشته باشي؟:ميگويد
يا شايد هم منظور باوري به آدمهاي كوچولوست؟
او مدعي شناختن ، .وودي آلن براي خودش يا ما چاخان نميكند
درك كردن يا علاقهمندبودن به مثلا گنگسترهاي واقعي يا
در عوض بارها و بارها اوفيلمهايي ميسازد.دالاييلامانيست
درباره آدمهايي كه ميشناسد ، شهري كه خودش را در آن
محبوسكرده خيابانها و آپارتمانهايي كه شبيه محبس دوست
كنايهآميز اينكه كمابيش اين دنيا به.داشتني خودش هستند
درست مثل جولز فايفر-دنياي ما نزديك است ، چرا كه وودي آلن
در كارتونهايش ، به طور مداوم مخاطب خويش را ترسيم
دنيايي مملو از آدمهايي كه نگران اين هستند كه.كردهاست
همزمان در امان و ماجراجوباشند ، نگران عاشق بودن ، مورد
ستايش بودن ، شيك و آلامد بودن و خونسرد و گرمبودن در
اين آدمها نگران كارشان ، تشخصشان.سالهاي آخر قرن بيستم
و رفته رفته آنها به جاي-انگيزههايشان ، صداقتشان هستند
اينكه نگران وودي باشند ، كمي ناراحتو معذباند كه نزديك او
.باشند ، يا آنقدر نزديك او باشند كه جزء مخلوقاتششوند
كه مطمئنا همانقدر راحت كه-اسمش را خودآگاهي بگذاريد
ميتواند شريف وگيرا باشد ، ميتواند احمقانه و بيهوده هم
ولي واقعا چه كس ديگري درچشمانداز فيلمسازي ما.باشد
هوش ، دقت ، راحتي و بيتفاوتي لازم به رنج و درد انساني
راداشته است تا بتواند از اين تشويشها و دلواپسيها چنان
مضمون ژرفي بسازد وبپردازد؟
و آيا آهي از سر توافق نميكشيم وقتي جيمز كامرون بسيار پر
استعداد ولي قطعا گشوده دست ميگويد كه حالا فقط ميخواهد
براي اينكه-دو سه تا فيلم خيلي كوچك و جمع و جور بسازد
تشويقش كنيم بايد بگوييم بله ، بله ، هنر و عمق اين جاست
آنقدر بونار و مونه را مطالعه.جيم ، نه فقط در ته دريا
كنيد تا از شرآن علاقه كودكانه به بريدههاي داستانهاي
و آيا اين همان كارينيست كه وودي آلن.مصور خلاص شويد
.بيست و پنج سالي است كه ميكند ، طوري كه يك صحنه از
مثلا بر آشفتگيهاي چند باره كيريستي-شالوده شكني هري
يا- دريفوس- جوليالويس-الي ، قرار ملاقاتريچارد بنجامين
كافي است تا به يك-مكالمه ميان ديويس و ايمي ايرونيگ
طرفدار تايتانيك بفهماند كه بله ، عرشههاي كاملا متفاوت و
طبقات كاملا متفاوتي از حرف زدن ، خميره و ادراك آدمها
وجود دارد و بعضي آدمها در اين ردهها هستند و بعضيها
وودي ميتواند نخاله ، متلكگو و زيادي لوس و بدون.نيستند
او ميتواند مثل گور-اينكه بداند زيادي ناخوشايند باشد
ويدال باشد ، طوري كه نتوانيد درست قضاوت كنيد كه كجا
ولي-حرمتتاننسبت به او وبيزاريتان از او تلاقي ميكنند
وودي آلن درباره چيزهايي فكرميكند ، اطلاع دارد و
(حتي اگر راجع به مهارتش نگران هستيد)ميتواندحرف بزند
.كهبسياري فيلمسازان ديگر گوش شنيدنش را ندارند
بنابراين چيزي كه ما اينجا داريم ، صرفا يك آدم 62 ساله
است كه نميتواند دست از فيلم ساختن بردارد ، كه فيلمها را
به همان تلقيهاي از مد افتادهاي كه ما ترجيح ميدهيم
ميسازد ، كه فيلمها را جمع و جور ميسازد ، و از دوربين و
فيلم استفاده معقولي ميكند ، ما را به خودمان نشان ميدهد ،
اين-و.حماقتمان و روياهايمان را ، كمابيش با كمدي و رقت
وقتي با ملهمترين مشكل زندگياش-يكي را فراموش نكنيم
يا به عبارت ديگر وقتي بهرهبرداري;برخورد ميكند
و وقتي;خودخواهانه و خونسردانهاش از ديگران كشف ميشود
عموما اطرافيانش اورا خوار ميكنند ، به مسخره ميگيرند و
با او بدرفتاري ميكنند او متزلزل نميشود يا سرش را توي لاك
نميكند ، استراحت نميكند ، عقب نميكشد ، يا خودش را در جلسات
در عوض ، او پاپيش ميگذارد و.روانكاوي اضافي غرق نميكند
نه تنها طبق معمول سالي يك فيلمش را ميسازد ، بلكه شوهران
بر فراز برادوي ، .و همسران ، داستان جنايي منهتن ، گلولهها
آفروديت توانا ، همه ميگويند دوستت دارم و شالوده شكنيهري
.راميسازد
! بهش احتياج داشتم-گويي ميخواهد بگويد ، ممنون دردسر
تنها.خيلي خوب ، لازم نيست اين فيلمها را دوست داشته باشيد
كاري كه بايدبكنيد اين است كه آدم ديگري را در آمريكا
نشانم بدهيد كه اصلا به يك چنينروندكاري نزديك شده
و مسلما ميتوانيد بگوييد اين صرفا وودي استكه.باشد
كارياشنميتوان كرد ، كه او فيلمها را آنقدر سريع ميسازد
كهفكر-تا مجبور نباشد مكث كند يا دربارهشان بينديشد
بسيار خوب ، من هم.كردن ونگران بودن او همهاش ياوه است
نميخواهم كه با او باشم يا به;از او خوشم نميآيد
ولي ما داريم كشوري را ميبينيم.توجيهاتش حضوراگوش كنم
در نظر.كه مهياست تا اينچيز موسوم به شخصيت را طرد كند
برادوي دنيرز ، هانا و:بگيريد اين فيلمها را
خواهرانش ، روزهاي راديو ، شوهران و همسران ، گلولهها برفراز
برادوي ، آفروديتتوانا ، همه ميگويند دوستش دارم ، شالوده
لازم نيست برايخوشايند من آنها را دوست داشته- شكنيهري
ولي با اين حال ، .باشيد ، يا سعي كنيد تا دوست داشتهباشيد
آنيهال ، منهتن و رزارغواني قاهره را هماضافه كنيد و بعد
خيلي خوب ، اصلا اين حرفها راول...دوازده فيلم داريد كه
آيا ميتوانيد روراست به خودتان بگوييد كه در حضور.كنيد
يككارگردان بزرگ نيستيد؟ مثلا گلولهها بر فراز برادوي را
،(جان كيوزاك) در نظر بگيريد ولحظهاي را كه ديويد
الايو(چزپالمنتيري) نمايشنامه نويس ، درمييابد كه چيچ
را كشته است ، زني كه اصلا براي حمايت از او(جنيفر تيلي)
الايو معشوقه گنگستر بود و يك دختر.استخدام شده بود
بنابراين گنگستر.نمايشات كه روياي تئاتر را ميپروراند
را براي اين داده-خداي پدرانمان-پول اجراي نمايش ديويد
.بود كه الايو در نمايش نقشي داشته باشد
ميدانم ، درباره كنگسترها حرف ميزنم وشما خواهيد گفت مگر
تو نبودي كه قبلاگفتي آلن از گنگسترها استفاده
منظور من اين بود كه او به ما يا خودش الكي.نميكند
نميگويد كه گنگسترها را ميشناسد يا درك ميكند يا به
گردن كلفتهاي دهه سي در.گنگسترهاي واقعي علاقهمند است
گلولهها برفراز برادوي از آن نوع چهرههايي هستند كه تخيل
آلن از سينما به ارث برده است ، و او تنها به چيزي كه
آنها عناصر.ميتواند به تخيل درآورد ، علاقهمند است
بازياند ، و نيز آدمهاي يك نمايش ، دلقكهايي كه به او امكان
.ميدهند حرف توي دهانشان بگذارد و چند بازيگر استخدام كند
ولي حضور آنها بلافاصله حسي از يك شكاف ميان واقعيت و بازي
همين حس را تمام مدت در هاوكز داريد ، .را به جا ميگذارد
جايي كه شوخي هميشگي اين بود كه هوارد مرد اين دنيايها
همين شكاف نزد ديويد. و نه يك خيالپرداز-خشن واقعي است
وجود دارد ، ميان تصريح نيرومند او مبني بر اينكه يك
هنرمند است و وضعيت واقعياش به صورت يك قلم به مزد
چرا كه او همهاش حرف ميزند و چندان مايهاي.فرصتطلب
.ندارد
گرچهجنيفرميكي اين محدوديت را) الايو نميتواند بازي كند
.(به زيبايياجرا ميكند و به خاطرش نامزد اسكارهم شد
او در تمرينها خوب پيش.با اين حال ، نقش او كوچكاست
ميرودو چيچ فقط آنجا در تاريكيهاي سالنتئاتر منتظر
او به اين خاطر آنجاست كه رئيس.تمامشدن كار او مينشيند
گنگسترها ميداند مردمان اهل حرفهنمايش آنقدر كلكاند كه
.نميتوان آدم خنگي چون الايو را با آنها تنها گذاشت
سپس يك روز سر تمرين چيچ عصباني وبه تنگ آمد ، از دل
تاريكي سالنايدهاي را براي بهبود يك لحظه ضعيف
اين صحنه در نمايدور ميگذرد طوري.نمايشنامه ميپراند
و با يك-كه ما صحنه ، رديفهايجلويي صندليهاي اركستر
قبلش هيچ. محل نشستن چيچ راببينيم-حركت پن پرنوسان
نمايي ، چه برسد بهيك نماي درشت پرمعنا ، از چيچ در حال
گوش كردن به نمايشنامه خام ومتظاهرانه ديويد و مثلا
آلن در كل فيلم زيبايش.برهم فشردندندانهايش نداشتهايم
به ندرت به ما يك نماي درشت ميدهد ، در مقابل آن دورنماهاي
فريبندهاي را ترجيح ميدهد كه در آن آدمها براي يافتن
.جايگاهي تقلا ميكنند و ما مجبوريم نگاه كنيم و ببينيم
ميتوانيد بگوييد دليلش اين است كه فيلم درباره يك نمايش
صحنهاي است ، ولي در واقع آلن همواره متمايل به نقطه نظر
فاصلهگيرانه و نامعين بوده است ، و نيز متمايل به صحنه
.شلوغي كه در آن هر كس دلايل خودش ، و فرصتهاي خودش را دارد
او نيازي نميبيند كه هنرمند درون چيچ را كشف يا برجسته
ولي به محض.كند ، يا او را در داستان از ديگران جدا سازد
اينكه ما ايده اين محافظ ملال زده را ميشنويم به نبوغي كه
گويي به يك-درون خود دارد پي ميبريم و دوربين ميلرزد
و سپس ايده-ثانيه وقت احتياج داشته تاخودش را تنظيم كند
از.را به صورت يك رهيافت ، يك پاسخ به حرفهايها ميرساند
البته هر) اين لحظه به بعد ، چيچ مولف مشترك نمايشنامه است
وقت كه بتواند به ياد بياورد كه در برابر ديويد مودب
(باشد
بنابراين چيچ كمكم به اين نقطه ميرسد كه درمييابد الايو
ميكشد ديويد ميگويد كه نه ، او-دارد نمايش را خراب ميكند
الايو.به اين بدي هم نيست و هر چه باشد ، نقش كوچكي دارد
بار ديگر نماي درشتي نيست تا افكار.يك مصالمه ضروري است
اگر چه نگراني مضمون بزرگ آلن است ، او:چيچ را نشان دهد
وقتي در بهترين حالت خويش است كه نگراني را از بقيه حالات
( دلسوزي در نميآورد-و آن را به صورت خود) تفكيك نميكند
.بلكه اجازه ميدهد حس و حال نگراني در فضاي گروه پخش شود
اين كاري معمول براي:بنابراين چيچ الايو را با تير ميزند
بلكه;(و مسلما به معناي نابودي چيچ است) يك گنگستر نيست
چرا كه اين نوع-كاري است كه يك هنرمند انجام ميدهد
ارادهمندي چارهاي جز اين نميبيند و با سازش ميانهاي
.ندارد
ديويد فورا حدس ميزند كه چه اتفاقي افتاده و به سرعت نزد
صداي بسته شدن در ، آغازگر.چيچ به يك سالن بيليارد ميرود
صحنه است و سپس ديويد را دنبال ميكنيم كه طول سالن را طي
اين نماي معرف و تنها نماي صحنه.ميكند تا به چيچ برسد
آلن بدوناينكه يك نماي آنچناني به شما بدهد ، به.است
يكي از خالقين زيباترين و كنجكاويبرانگيز تركيببنديها
اين سبكدوربيني است كه.در سينمايامريكا بدل شده است
يك مدعي بزرگ شكو) آدم در بهترين آثارپرهمينجر مييابد
. و چيزي كه در طول سالها كمتر توضيح داده شده است(ترديد
راهي;زيبايي تصوير كاملا غير چشمگير وغير نمايشي است
است برايبازنگه داشتن ذهن ما و وادار كردنمانبه
بارها وبارها ، كارگردانان علاقهمند) دريافت حرفهاي آدمها
ديويد(به كلامبهترين تركيب بنديها را خلق كردهاند
گنگستر را به خاطر سنگدلياش به باد ملامت ميگيرد و حين
ارزيابي حادثه از خودش هم دفاع ميكندمن انسان شريف و با
.اخلاقي هستم
ادامه دارد
|