، شماره‌ 1595‏‎22 July 98 چهارشنبه‌ 31 تير 1377 ، ‏‎
Front Page
National
International
Across Iran
Metropolitan
Features
Accidents
Life
Letters
Business
Stocks
Sports
Science/Culture
Arts
Articles
Last Page
لكنت‌ زبان‌ كودكان‌ را جدي‌‏‎
!بگيريم‌‏‎

!روزگاري‌ كه‌ شبانه‌ گذشت‌‏‎

لكنت‌ زبان‌ كودكان‌ را جدي‌‏‎
!بگيريم‌‏‎


از ميان‌ مشكلات‌ و مسائل‌ خاص‌ دوران‌ كودكي‌ يكي‌ از اساسي‌ترين‌‏‎
مشكلات‌ در بعضي‌كودكان‌ لكنت‌ زبان‌ است‌ كه‌ متاسفانه‌ بحث‌ و‏‎
اين‌‏‎.‎بررسي‌ پيرامون‌ اين‌ موضوع‌ بسياراندك‌ صورت‌ گرفته‌ است‌‏‎
بيماري‌ در كودكان‌ يك‌ مسئله‌ واقعي‌ است‌ زيرا اگر به‌ موقع‌‏‎
درمان‌ نشود و يا راه‌ حل‌ مناسبي‌ براي‌ برخورد به‌موقع‌ با آن‌‏‎
پيدا نشود ممكن‌ است‌ در كودك‌ تا مراحل‌ بعدي‌ رشدش‌ باقي‌‏‎
.بماند‏‎

تعريف‌ لكنت‌ زبان‌اختلال‌ مربوط به‌ رشد است‌ كه‌ با‏‎
تكرارهاي‌ مكرر و تطويل‌ اصوات‌ و سيلابها كه‌ به‌طور قابل‌‏‎
اين‌ بيماري‌‏‎.‎توجهي‌ سلامت‌ كلام‌ را مختل‌ مي‌سازد همراه‌ است‌‏‎
اختلالي‌ مربوط به‌ رشد تكلم‌ و زباني‌ است‌ و آن‌ را اختلال‌‏‎
ميزان‌ و وزن‌ تكلم‌ نيز تعريف‌ كرده‌اند كه‌ در جريان‌ سريع‌ و‏‎
تكلم‌ غيرعادي‌ و ناموزون‌ با‏‎.‎ناگهاني‌ كودك‌ بوجود مي‌آيد‏‎
الگوي‌ جمله‌بندي‌ اشتباه‌ نيز همراه‌ است‌ و جالب اينجاست‌ كه‌‏‎
.كودك‌از اختلال‌ خودآگاه‌ است‌‏‎
شيوع‌ آن‌ تقريبا مي‌توان‌ گفت‌ نامعلوم‌ است‌ ولي‌ در پسران‌ به‌‏‎
شروع‌ اين‌ مشكل‌ بين‌ 2‏‎.‎مراتب بيشتراز دختران‌ بوجود مي‌آيد‏‎
ظرف‌ چند هفته‌ تا چند ماه‌ پديد مي‌آيد و‏‎.‎تا 8 سالگي‌ است‌‏‎
.تحت‌ شرايط استرس‌آميز يا موقعيت‌هاي‌ پر فشار شدت‌ مي‌يابد‏‎
تكلم‌ سريع‌ است‌ و گاهي‌ اداي‌ تند و فوراني‌ كلمات‌ سبب مي‌شود‏‎
در بين‌ فوران‌ سريع‌‏‎.‎كه‌ حرف‌هاي‌ كودك‌ نامفهوم‌ به‌ نظر برسد‏‎
سكوت‌هايي‌ روي‌ مي‌دهد كه‌ به‌ ختم‌ جمله‌ها ربطي‌ ندارد و لذا‏‎
حدود دوسوم‌ كودكان‌‏‎.‎بيان‌ جمله‌ ناقص‌ و تكه‌تكه‌ به‌ نظر مي‌رسد‏‎
ممكن‌ است‌ تا رسيدن‌ به‌ سنين‌ نوجواني‌ خود بخود بهبود يابند‏‎
در نتيجه‌ ممكن‌ است‌ كودك‌‏‎.‎ولي‌ در يك‌سوم‌ ديگر باقي‌ مي‌ماند‏‎
به‌ خاطر اين‌ مشكل‌ انزواي‌ اجتماعي‌ يا تيك‌ و يا حتي‌ افسردگي‌‏‎
در معدودي‌ از موارد شديد اختلالات‌ هيجاني‌‏‎.‎را تجربه‌ نمايد‏‎
ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ ضعف‌ تعامل‌ با همتاها يا واكنش‌ منفي‌‏‎
.خانوادگي‌ پديدار شود‏‎

:شيوع‌‏‎
سه‌ درصد رقم‌ مقبولي‌ براي‌ جمعيتي‌ است‌ كه‌ دچار لكنت‌زبان‌‏‎
.اختلال‌ در جنس‌ مذكر 4 برابر بيشتر است‌‏‎.‎بوده‌اند‏‎

عوامل‌ و علل‌هر چند عوامل‌ سببي‌ دقيق‌ اختلال‌ شناخته‌ شده‌‏‎
اولين‌ نظريه‌‏‎.‎نيست‌ ولي‌ نظريه‌هاي‌ متفاوتي‌ پيشنهاد شده‌ است‌‏‎
مبني‌ بر اين‌ است‌ كه‌ لكنت‌ زبان‌ يك‌ واكنش‌ بيمارگونه‌آموخته‌‏‎
شده‌ نسبت‌ به‌ طبقه‌بندي‌ ناجور تكرارهاي‌ طبيعي‌ سيلابي‌ و‏‎
.كلمه‌اي‌ اوليه‌است‌‏‎
در نظريه‌ ديگر متذكر شده‌اند كه‌ لكنت‌ زبان‌ يك‌ علامت‌ نوروتيك‌‏‎
نظريه‌ سوم‌‏‎.‎است‌ كه‌ ريشه‌ در نيازهاي‌ خودآگاه‌ كودك‌ دارد‏‎
حاكي‌ از ماهيت‌ تقويتي‌ است‌ كه‌موجب دوام‌ آن‌ عليرغم‌ تنبيه‌هاي‌‏‎
از عوامل‌ ديگري‌ كه‌ پيدايش‌ اين‌اختلال‌ را قوت‌‏‎.‎مكرر مي‌گردد‏‎
ولي‌ چيزي‌ را كه‌ بيشتر متذكر‏‎.‎مي‌بخشند اختلالات‌ مغزي‌ هستند‏‎
رواني‌ در كودك‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ كودك‌‏‎-‎شده‌اند عوامل‌ روحي‌‏‎
.را به‌ طور ناگهاني‌ در مقطعي‌ خاص‌ دچار اين‌ اختلال‌ نمايند‏‎
از دست‌ دادن‌ يكي‌ از‏‎:‎خلاصه‌اي‌ از اين‌ عوامل‌ عبارتند از‏‎
، كودك‌ در آستانه‌ ورود به‌ مدرسه‌ از‏‎(‎پدر و يا مادر‏‎)‎ عزيزان‌‏‎
طرفي‌ بخاطر اضطراب وجدايي‌ از مادر و از طرف‌ ديگر به‌ خاطر‏‎
تازگي‌ وناشناخته‌ بودن‌ محيط دبستان‌ ، تقليد ناخودآگاه‌ از يك‌‏‎
الگو كه‌ اين‌ الگو پياپي‌به‌ خاطر داشتن‌ تكلم‌ ناموزون‌ مورد‏‎
توجه‌ و تشويق‌ قرار گرفته‌ است‌ ، نوعي‌ ابرازوجود از بدنيا‏‎
آمدن‌ كودك‌ جديد در خانواده‌ كه‌ به‌ مطرح‌ شدن‌ مجدد او كمك‌‏‎
.كند‏‎

درمان‌‏‎
تا اواخر قرن‌ نوزدهم‌ رايج‌ترين‌ درمان‌ها براي‌ لكنت‌ زبان‌‏‎
.عبارت‌ بود از منحرف‌ كردن‌ حواس‌ كودك‌ ، تلقين‌ و آرام‌ سازي‌‏‎
روش‌هاي‌ جديدتري‌ با استفاده‌ از انحراف‌ مشتمل‌ است‌ برآموزش‌‏‎
به‌ افراد الكن‌ براي‌ صحبت‌ هماهنگ‌ با حركات‌ بازو‏‎
همچنين‌ توصيه‌ شده‌ است‌ كه‌ آرام‌ و شمرده‌ و يك‌‏‎.‎دست‌ ، انگشتان‌‏‎
كه‌ اين‌ روش‌ها در‏‎.‎نواخت‌ شبيه‌ به‌آوازخواني‌ صحبت‌ نمايند‏‎
درمان‌ موقتي‌ و بتدريج‌ دائمي‌ لكنت‌زبان‌ ممكن‌ است‌ بسيار موثر‏‎
مخصوصا دادن‌ آرامش‌ به‌ كودك‌ و آرام‌سازي‌ اودر‏‎.‎باشد‏‎
بايد كودك‌ را به‌‏‎.‎موقعيتهاي‌ هيجاني‌ بسيار حائز اهميت‌ است‌‏‎
صحبت‌ كردن‌راحت‌ و بدون‌ فشار هر چند پراشتباه‌ و بالكنت‌‏‎
كتاب‏‎.‎تشويق‌ كرد و با صبر به‌ صحبتهاي‌ اوگوش‌ فرا داد‏‎
گسترش‌فعاليتهاي‌‏‎.‎خواندن‌ را در برنامه‌هاي‌ روزانه‌اش‌ گنجاند‏‎
اجتماعي‌ او و ارتباط بيشتر با همسالانش‌ يكي‌ ديگر از راههاي‌‏‎
كمك‌ به‌كنترل‌ پيشرفت‌ لكنت‌ و يا قطع‌ اين‌ مشكل‌ گفتاري‌ است‌ و‏‎
در همه‌ موارد بايد توجه‌داشت‌ كه‌ اگر عامل‌ خاص‌ جسمي‌ مثل‌‏‎
مشكل‌ مغزي‌ در پيدايش‌ اين‌ بيماري‌ دخيل‌ است‌ در راس‌ همه‌‏‎
.درمان‌ها ابتدا به‌ درمان‌ آن‌ پرداخت‌‏‎
لكنت‌ زبان‌ را بايد يك‌ مشكل‌ جدي‌ به‌ حساب آورد چرا كه‌ عدم‌‏‎
ارتباط كلامي‌ مناسببا ديگران‌ يك‌ مسئله‌ آزار دهنده‌ است‌ كه‌‏‎
نه‌ تنها بر جسم‌ كودك‌ در دوران‌ حساس‌و رشدش‌ اثر مي‌گذارد‏‎
بلكه‌ روح‌ و روان‌ ظرايف‌ او را نيز تحت‌الشعاع‌ قرار مي‌دهد‏‎
كودكي‌ كه‌‏‎.‎وممكن‌ است‌ سر منشاء اختلالات‌ عديده‌ ديگري‌ باشد‏‎
نتواند به‌ خاطر نقص‌كلامي‌ خود موقعيتي‌ براي‌ خود پديدآورد يا‏‎
منزوي‌ و گوشه‌گير مي‌شود يا براي‌ جلبتوجه‌ و تخليه‌ انرژي‌‏‎
سركوب شده‌ خود ممكن‌ است‌ دست‌ به‌ بزهكاري‌ و كارهاي‌‏‎
اين‌ گونه‌ است‌ كه‌ نبايد هرگز در‏‎.‎نادرست‌اجتماعي‌ بزند‏‎
ابتداي‌ پيدايش‌ اين‌ اختلال‌ آن‌ راناديده‌ گرفت‌ و يا آن‌ را به‌‏‎
زيرا كه‌ در‏‎.‎صحبت‌ شيرين‌ و دست‌ و پا شكسته‌ كودك‌ نسبت‌ داد‏‎
روانشناسي‌ امروز دنيا هر ناتواني‌ روحي‌ و يا جسمي‌ به‌ ظاهر‏‎
ساده‌ وپيش‌ پا افتاده‌ امروز ممكن‌ است‌ شروعي‌ براي‌ مشكلات‌‏‎
.اساسي‌ و بزرگ‌ فردا باشد‏‎
ليلا خليلي‌‏‎
ترجمه‌ دكتر‏‎-‎ سااوك‌‏‎-‎ كاپلاني‌‏‎-خلاصه‌ روانپزشكي‌‏‎:‎منبع‌‏‎
نصرت‌الله‌ پورافكاري‌‏‎


!روزگاري‌ كه‌ شبانه‌ گذشت‌‏‎



در روزگاري‌ كه‌ آدميان‌ بر سر تقسيم‌ زر و زور با يكديگر در‏‎
رقابت‌اند ، احساس‌ و عاطفه‌ واژه‌هاي‌ كودكانه‌ايست‌ كه‌ در هر‏‎
.محفل‌ و مجلس‌ تنها در شعار مصداق‌ پيدامي‌كند‏‎
.فرزندان‌ اين‌ آب و خاك‌ هريك‌ در پي‌ مقصود خويش‌ درتلاش‌اند‏‎
از همين‌ فرزندان‌ ، عزيزان‌ بي‌توقع‌‏‎:‎امروز با تو خواهم‌ گفت‌‏‎
راهيان‌ بي‌راهب ، انسانهايي‌ كه‌ در غياب پدر ومادر ، و با‏‎
غربت‌ خويش‌ ، در عرصه‌ هستي‌ قدم‌ زدند و به‌ مرز بودن‌ خويش‌‏‎
رسيدن‌ ، طرحي‌ از توانستن‌ را به‌اجرا گذاشتن‌ تا اينكه‌ امروز‏‎
.هرچه‌ خواستن‌ شد‏‎
كودكاني‌ كه‌ معصومانه‌ در اوج‌ تنهايي‌ ، زيستن‌ را در‏‎
پرورشگاهها باور كردند پيوسته‌روزگاري‌ شبانه‌ داشتند و‏‎
براي‌ رسيدن‌ به‌ فرداي‌ بهتر تنها ، شبها را خاطره‌ كردند ، و‏‎
در تاريكي‌ ماوا گرفتند و در سكوت‌ زمان‌ ، اشكها را تحقق‌‏‎
.بخشيدند و در بستر غمناك‌ خويش‌ بغض‌بيگانگي‌ را بغل‌ كردند‏‎
در پناه‌پروردگار ، چشم‌ به‌ اميد دوختند و‏‎(‎به‌ آغوش‌ كشيدن‌‏‎)‎
.دل‌ به‌ دعا بستن‌‏‎
آنان‌ فراموش‌شدگان‌ تاريخ‌ هرگز نخواهند بود ، بلكه‌ گمشدگان‌‏‎
...تاريخ‌اند‏‎
آنها دنيايي‌ از مهر و محبت‌ را از گنجينه‌ قلبشان‌ به‌‏‎
رايگان‌ در اختيار همگان‌ مي‌گذارند تا باور كنند درعين‌‏‎
ناتواني‌ جسمي‌ ، توانائيهاي‌ ديگري‌ دارند كه‌ بايستي‌از‏‎
...نزديك‌ احساس‌ كرد‏‎
بايستي‌ زماني‌ را هرچه‌ اندك‌ با اين‌ قهرمانان‌سپري‌ كني‌ ، ‏‎
آنگاه‌ به‌ مرز ناتواني‌ خويش‌ در عرصه‌ بودنت‌ خواهي‌ رسيد ، من‌‏‎
و كانوني‌ به‌نام‌‏‎!.‎.‎.‎و تو با اين‌ همه‌ توان‌ و فرصت‌ و ادعا‏‎
خانواده‌ در كدامين‌ پله‌ از پيروزي‌ رسيده‌ايم‌ كه‌ از ارزش‌‏‎
بودنمان‌ بگوييم‌ و تصويري‌ از سيرزندگانيمان‌ را نمايان‌‏‎
...كنيم‌‏‎
آري‌ بايستي‌ باور كرد با اين‌ همه‌ توانمندي‌ ، در دنياي‌‏‎
سلامتي‌ خويش‌ هنوز به‌ شعار دل‌ بستيم‌ و در كمال‌ سلامتي‌جسم‌‏‎
و جان‌ در بروز خلاقيت‌ و زيبايي‌ بايستي‌ سر كلاس‌اين‌ سبزدلان‌‏‎
.بي‌ادعا باشيم‌ و مبارزه‌ را به‌ تحقيق‌ تجربه‌ كنيم‌‏‎
به‌ بهانه‌ هفته‌ بهزيستي‌ ، و افتخاري‌ كه‌ طي‌ چند ساله‌ از‏‎
ارتباط با مددجويان‌ بهزيستي‌ داشته‌ و دارم‌ ، مرا بر آن‌‏‎
داشت‌ تا با توجه‌ به‌ مناسبت‌ مذكور گوشه‌اي‌ از زندگي‌تني‌‏‎
چند از اين‌ عزيزان‌ مقاوم‌ را به‌ تصوير قلم‌ رسانيم‌ و شما را‏‎
:با حقايق‌ زنده‌ و عميق‌ اين‌ قشر پرتوان‌ آشنا سازيم‌‏‎
: يكي‌ از مجتمع‌هاي‌ بهزيستي‌‏‎-‎
اطاق‌ شماره‌ 4 خانمي‌ قلم‌ به‌دست‌ مشغول‌نقاشي‌‏‎-‎:‎ بخش‌ دو‏‎-
.وارد شدم‌‏‎.‎گل‌ آفتابگردان‌‏‎
.سلام‌ و خسته‌ نباشيد‏‎
.بفرمائيد بنشينيد‏‎.‎سلام‌ ، خيلي‌ ممنون‌‏‎
ممكنه‌ خودتان‌ را معرفي‌ بكنيد و بگوئيد چرا نقاشي‌‏‎
.مي‌كنيد‏‎
چون‌ نقاشي‌ را دوست‌ دارم‌ و ازبچگي‌‏‎.‎ع‌ هستم‌‏‎.من‌ ستاره‌‏‎
تنها مونس‌ من‌ مدادهاي‌ رنگي‌ و دفترچه‌ نقاشي‌ بودكه‌ منو از‏‎
.تنهايي‌ نجات‌ مي‌داد‏‎
آيا واقعا راه‌ نجات‌ از تنهايي‌ ، روي‌ آوردن‌ به‌ نقاشي‌‏‎
است‌؟‏‎
البته‌ در آن‌ سنين‌ برايم‌ فرار از تنهايي‌ بود ولي‌امروزه‌ ، ‏‎
با توجه‌ به‌ رشد سني‌ و ارتباط با جامعه‌ ، نقاشي‌ به‌ عنوان‌‏‎
!رشته‌ تحصيلي‌ و علاقه‌ام‌ تبديل‌ شده‌ است‌ و نه‌ راه‌ نجات‌‏‎
در كدام‌ دانشگاه‌ تحصيل‌ مي‌كني‌ و سال‌ چندم‌ هستي‌؟‏‎
.در دانشگاه‌ آزاد ، ترم‌ هفتم‌‏‎
با توجه‌ به‌ شهريه‌ سنگين‌ رشته‌ نقاشي‌ ، آيا تسهيلات‌ و‏‎
امكاناتي‌ برايت‌ فراهم‌ شده‌؟‏‎
هيچگونه‌ تسهيلات‌ و امكاناتي‌ در اين‌ زمينه‌ برايم‌نبوده‌ ولي‌‏‎
از آنجايي‌ كه‌ مجبور بودم‌ خودم‌ را با شرايط تطبيق‌ بدهم‌ ، ‏‎
.اين‌ بود كه‌ ضمن‌ تحصيل‌ به‌ كار هم‌ روي‌ آوردم‌‏‎
ممكنه‌ بپرسم‌ در كجا كار مي‌كنيد؟‏‎
من‌ در يكي‌ از شركتهاي‌ تحت‌ پوشش‌ دولتي‌فعاليت‌ دارم‌ و‏‎.‎بله‌‏‎
.در واقع‌ يكي‌ از واحدهاي‌ خدماتي‌ دولتي‌محسوب مي‌شود‏‎
در رابطه‌ با سوال‌ قبل‌ بايستي‌ اين‌ نكته‌ را اشاره‌ كنم‌ كه‌ به‌‏‎
علت‌ بالا بودن‌ هزينه‌ دانشگاه‌ ، مقرر شد كه‌ نيمي‌ از شهريه‌ را‏‎
يكي‌ از خيرين‌ بهزيستي‌ تقبل‌ بكند و نيمي‌ ديگر را سازمان‌‏‎
بهزيستي‌ ولي‌ به‌ علت‌ مشكلاتي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ ندرتا اتفاق‌‏‎
.مي‌افتاد ، يكي‌ دو مورد پرداخت‌شهريه‌ را شخصا تقبل‌ كردم‌‏‎
به‌ طور جدي‌ نقاشي‌ را از چه‌ زماني‌ دنبال‌ كردي‌؟‏‎
بعد از دوره‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ ، به‌ دليل‌ علاقه‌زيادي‌ كه‌‏‎
به‌ نقاشي‌ داشتم‌ وارد هنرستان‌ شدم‌ ، البته‌امتحان‌ ورودي‌‏‎
داشت‌ ، ولي‌ از عهده‌ امتحان‌ برآمدم‌ و با توجه‌ به‌ دوري‌ راه‌‏‎
ولي‌‏‎(‎حدودا 45 دقيقه‌‏‎)‎ مدرسه‌ تا مركزي‌ كه‌ زندگي‌ مي‌ كردم‌‏‎
.عشق‌ و علاقه‌ به‌ نقاشي‌ مرا از تصميمي‌ كه‌ داشتم‌ برحذر نساخت‌‏‎

خارج‌ از هنرستان‌ ، در كلاسهاي‌ آزاد نقاشي‌ شركت‌ مي‌كردم‌و‏‎
بعد از اينكه‌ ديپلم‌ خود را گرفتم‌ ، در دومين‌ سال‌ در كنكور‏‎
.قبول‌ شدم‌‏‎
قبل‌ از اينكه‌ قبول‌ بشوي‌ چه‌ احساسي‌ داشتي‌؟‏‎
ته‌ دلم‌ آگاهي‌ مي‌داد قبول‌ مي‌شوم‌ ، سال‌ قبل‌ هم‌ شركت‌‏‎
كرده‌ بودم‌ ولي‌ اميدي‌ براي‌ قبولي‌ نداشتم‌ ، ولي‌ در اين‌‏‎
سال‌ احساس‌ خوبي‌ داشتم‌ و چون‌ سعي‌ و كوشش‌ فراواني‌ در اين‌جهت‌‏‎
درواقع‌‏‎.‎از خود نشان‌ داده‌ بودم‌ مي‌دونستم‌ خدا هم‌ كمكم‌مي‌كنه‌‏‎
نمي‌خواستم‌چيزي‌ از ديگران‌ كم‌‏‎.‎تنها اميد من‌ ، به‌ خدا بود‏‎
داشته‌ باشم‌ و به‌ ديگران‌ بفهمانم‌ درعين‌ مشكلات‌ ، معلوليت‌ ، ‏‎
نداشتن‌ كانوني‌ گرم‌ كه‌ پدر و مادري‌بالاي‌ سر ما باشد ، ولي‌‏‎
مي‌شود قبول‌ شد ، و بالاخره‌ با اين‌احساس‌ و رازو نياز‏‎
.مي‌دونستم‌ قبول‌ مي‌شوم‌ و خدا كمكم‌ كرد‏‎
نقاشي‌ چه‌ تاثيري‌ در زندگي‌ شما داشته‌؟‏‎
خب باعث‌ آرامش‌ من‌ بوده‌ و تاحدود زيادي‌ موجب موفقيت‌ام‌ شده‌‏‎
با توجه‌ به‌ محدوديتهايي‌ كه‌ ازلحاظبعد جسماني‌ داشتم‌ و‏‎.‎است‌‏‎
طبيعتا به‌دلايل‌ زيادي‌ نمي‌توان‌به‌راحتي‌ در جامعه‌ ارتباط‏‎
داشت‌ و آزادانه‌ و به‌دليل‌ عدم‌امكانات‌ رفاهي‌ ، مجبور بودم‌ در‏‎
...محيط خانه‌ ، خودم‌ را به‌نقاشي‌ عادت‌ بدهم‌‏‎
چه‌ چيزهايي‌ را به‌ تصوير مي‌كشي‌؟‏‎
بيشتر مدلهاي‌ زنده‌ اطرافم‌ را ، طبيعت‌ زنده‌ ، اشكال‌غيرزنده‌ ، ‏‎
و از همه‌ بيشتر گل‌ و البته‌ چون‌ تابلوهايم‌ دراين‌ چند سال‌‏‎
با فروش‌ خوبي‌ مواجه‌ شده‌ ، علتش‌علاقه‌ و طرحي‌ است‌ كه‌ مشتريان‌‏‎
دوست‌ دارند و اساسا سعي‌مي‌كنم‌ ايده‌هاي‌ آنها رادرنظر‏‎
بگيرم‌ ، به‌هرحال‌ مشكلات‌ وهزينه‌هاي‌ زندگي‌ سنگين‌ شده‌ و من‌ چون‌‏‎
بيش‌ از يكسالي‌ است‌كه‌ به‌صورت‌ مستقل‌ زندگي‌ مي‌كنم‌ بنابراين‌‏‎
.مخارج‌زندگي‌ام‌ مستقيما توسط خودم‌ بايستي‌ تامين‌ بشود‏‎
علت‌ معلوليت‌ شما چه‌ بوده‌ است‌؟‏‎
آن‌طور كه‌ تحقيقات‌ به‌عمل‌آمده‌‏‎.‎پوليو و فلج‌ اطفال‌ مي‌باشد‏‎
زماني‌ كه‌ در سنين‌ كودكي‌ بودم‌ تبكردم‌ و آمپول‌ اشتباهي‌ به‌‏‎
من‌ تزريق‌ شده‌ و يا اينكه‌ خانواده‌ام‌ قطره‌ فلج‌ اطفال‌ مرا‏‎
.نداده‌اند ، دقيقا نمي‌دانم‌‏‎
آيا از خانواده‌ات‌ خبرداري‌؟‏‎
خير ، هيچ‌گونه‌ اطلاعي‌ از خانواده‌ام‌ ندارم‌ ، ولي‌‏‎
هميشه‌چشم‌به‌راه‌ هستم‌ و آرزوي‌ ديدنشان‌ را دارم‌ و در دنيا‏‎
.هيچ‌آرزويي‌ نداشتم‌ غيراز اينكه‌ يك‌روز مادرم‌ را ببينم‌‏‎
آيا معلوليت‌ برايت‌ محدوديت‌ بوده‌؟‏‎
خير ، هيچ‌وقت‌ ، همان‌طور كه‌ گفتم‌ درس‌ ، كار هيچ‌كدام‌ باعث‌ نشد‏‎
كنج‌ اتاق‌ بنشينم‌ و علت‌ معلوليتم‌ را يك‌تصادف‌ و پيشامد‏‎
طبيعي‌ مي‌بينم‌ و هرگز به‌ خواستگاه‌ آن‌ وعلت‌ آن‌ فكر نكردم‌ و‏‎
اگر ناراحت‌ مي‌شدم‌ و افسوس‌مي‌خوردم‌ ، امروز به‌ موفقيت‌ نسبي‌‏‎
.نمي‌رسيدم‌‏‎
بينش‌ و تفكر جامعه‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ بي‌سرپرست‌ و به‌طور كل‌‏‎
معلولين‌ چگونه‌ است‌؟‏‎
متاسفانه‌ نگرش‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ بي‌سرپرست‌ به‌شكل‌ ترحم‌ و‏‎
يك‌ فرد بي‌كس‌ و كار است‌ و يا يك‌ فردي‌ كه‌ به‌علت‌ معلوليت‌‏‎
ناتوان‌ و ضعيف‌ شده‌ است‌ و از عهده‌ هر كاري‌ عاجز ، اگر مردم‌‏‎
ما در مراكز و مجتمع‌هاي‌ بهزيستي‌ بيايند و از نزديك‌‏‎
توانائيهاي‌ آنان‌را ببينند ، متوجه‌ مي‌شوند كه‌ حقيقت‌ چيز‏‎
.ديگري‌ است‌‏‎
من‌ شخصا زماني‌كه‌ زناني‌ را مي‌بينم‌ كه‌ شخصيت‌ اجتماعي‌ خويش‌‏‎
را متاسفانه‌ به‌حدي‌ پايين‌ مي‌آورند كه‌ در شان‌ و مقام‌ زن‌‏‎
نيست‌ ، مستقيما برخورد مي‌كنم‌ و از آنها مي‌خواهم‌ ، كمي‌ به‌‏‎
ماهيت‌ و حقيقت‌ خويش‌بنگرند و در اين‌ جامعه‌ ، بايستي‌ بر روي‌‏‎
پاهاي‌ خويش‌بايستند و با دست‌ ترحم‌ ، شرف‌ خويش‌ را به‌ زيرسوال‌‏‎
...نبرند‏‎
زنان‌ بي‌سرپرست‌ ازنظر انسانهاي‌كوته‌فكر و ظاهربين‌ در اين‌‏‎
اجتماع‌جايي‌ ندارند ، تمام‌ انسانها از يك‌ مادر خلق‌ مي‌شوند‏‎
و اين‌ خمير و خميرمايه‌ آدمي‌ است‌ كه‌ شكل‌ مي‌گيرد و بايدها و‏‎
نبايدها را تحليل‌ مي‌كند و به‌دنبال‌ اهداف‌ سازنده‌ انسان‌ساز‏‎
يك‌ انسان‌ ضعيف‌ هميشه‌ ضعيف‌ است‌ حال‌ سرپرستي‌‏‎.گام‌ برمي‌دارد‏‎
.اين‌ جوهر آدمي‌ است‌ كه‌ بايستي‌ شكوفا شود‏‎.‎دارد يا ندارد‏‎

سازمان‌ بهزيستي‌ تاچه‌ اندازه‌ گام‌ در جهت‌‏‎
تامين‌ نيازمنديهاي‌ زنان‌ بي‌سرپرست‌ برداشته‌ است‌؟‏‎
سازمان‌ ازنظر تامين‌ خوراك‌ ، مسكن‌ و تاحدودي‌ پوشاك‌ در اين‌‏‎
امر فعاليت‌ دارد ولي‌ تنها چيزي‌ كه‌ هرگز نمي‌توان‌ به‌صورت‌‏‎
كامل‌ به‌ آن‌ رسيد ، محبت‌ واقعي‌ ، تربيت‌كودكان‌ و يكسري‌ مسائل‌‏‎
اين‌‏‎.‎.‎.سنتي‌ كه‌ در خانواده‌ها هست‌ ، تولدها ، جشن‌ها ، اعياد و‏‎
.مسائل‌ از عهده‌ سازمان‌برنمي‌آيد‏‎
چه‌ پيامي‌ براي‌ مسئولين‌ سازمان‌ بهزيستي‌ داريد؟‏‎
اگر پژوهشگران‌ ، تحقيقات‌ وسيعي‌ در زمينه‌ پيدا كردن‌والدين‌‏‎
بچه‌هاي‌ بي‌سرپرست‌ به‌عمل‌ بياورند ، كمبود عاطفه‌و محبت‌ كه‌‏‎
ازجمله‌ قوي‌ترين‌ مواردي‌ است‌ كه‌ بچه‌ها درسنين‌ پايين‌ تا حتي‌‏‎
مراحل‌ بالاي‌ سني‌ ، با خود حمل‌ مي‌كنند ، به‌نظر من‌ از هرچيز‏‎
ديگر واجبتر است‌ ، من‌ حاضر بودم‌يكسال‌ فقط نان‌ خشك‌ بخورم‌‏‎
ولي‌ مختصر اطلاعي‌ نسبت‌ به‌وضعيت‌ خانواده‌ام‌ پيدا كنم‌ ، تا‏‎
خودم‌ با مشكلاتي‌ كه‌ دارم‌به‌ عشق‌ رسيدن‌ مادر ، تمام‌ ايران‌ را‏‎
.بو بكشم‌ تا به‌ مادربرسم‌‏‎
جمال‌ كاتبي‌‏‎




© 1998 HAMSHAHRI, All rights reserved.