چگونه را خانوادگي دعواهاي
كنيم؟ حل
روزنامه امتيار لغو درپي
از
روزنامهنگارانجامعه جامعه
منتشر را توس روزنامه امروز
ميكنند
چگونه را خانوادگي دعواهاي
كنيم؟ حل
بخوانند را مطلب حتمااين جوان شوهرهاي و زن
اختلاف شما با مهم يكمسئله سر بر همسرتان كه هنگامي
است كشمكش يك به شرفتبديل در اختلاف اين و پيداميكند
ميكنيد؟ عمل چگونه شما
گوييكه تو.است واعجاببرانگيز جادويي هميشه شدن عاشق
ما.ميآورد دوام هست كه همانشكلي به و است پايدار عشق
پدر زناشويي مشكلات از بهشكلي كه ميكنيم گمان اشتباه به
و جاودانه ما عشق كه معتقديم هستيم ، مبرا ومادرمان
.است هميشگي
سرنوشت حكم به و پايارسيدهايم عشقي به كه ميپنداريم
دوران وقتي اما.كرد زندگيخواهيم شادكام و شاد هميشه
ميگيرد ، را آن جاي زندگيروزانه و ميرسد سر به شيدايي
آنان مانند كه دارند انتظار زنها از مردها ميبينيم
مردها كه دارند انتظار زنها و دهند نشان واكنش و بينديشند
داريم ، كه تفاوتهايي از ناآگاه.كنند رفتار زنان مانند
احترام هم به و كنيم درك را يكديگر تا نميكنيم تعمق
ميكنيم پيشداوري ;ميكنيم پيدا رنجش ميشويم متوقع بگذاريم ،
عشق آنگاه و ميدهيم دست از را خود شكيبايي و صبر و
.ميميرد
گري جان دكتر
را خود مشترك زندگي عشق مهرو با سال هر انسان ميليونها
و فراز هر از خالي زندگيشان كه تصور اين با ميكنند شروع
نخواهد پي در خوشبختي و شادكامي و سعادت جز سرنوشتي نشيب ،
.داشت
تدريجا اما است داشتني ودوست خوب زيبا ، ابتدا چيز همه
كم كم سليقهها اختلاف.نشانميدهد را خود سكه ديگر روي
بزرگتري و بزرگ اختلافات به را خود وجاي ميشوند پيدا
هم آنها زندگي در كه نميكنند باور اول مرد و زن.ميدهند
باور اين به وقتي اما آيد بوجود ميتواند واختلاف تفاهم عدم
.است شده دير خيلي ديگر كه ميرسند
زندگي داشتني دوست و روزهايخوب كه درمييابند ناگهان
سر جانفرسا و محنتآور و ملالتبار روزهاي و است پايان روبه
زندگي.نيست خبري عشق و محبت صميميتو و صفا از.رسيدهاند
.شدهاست تلخي از سرشار و بگومگو و نزاع و كشمكش از آكنده
شايد خود پرسش اين براي و شد اينگونه چرا ميپرسند خود از
خانوادگي ازكشمكشهاي مناسبتر كه نيابند پاسخي هرگز
.باشد
خانوادگي كشمكشهاي
بروزواقعه عامل تنها را مجادلاتخانوادگي و كشمكشها اگر
و زن هزاران جدايي عوامل ازمهمترين بيشك ندانيم طلاق
.ميكنند متاركه هم از تلخكامي با ساله هر كه است مردي
خانوادگي ، كشمكشهاي مناقشاتو اين اغلب اينكه جالب
كمارزش و زودگذر ، سطحي بياهميت ، ما كه همانهاييهستند
.ميكنيم تلقي ونمكزندگي دانسته
دشوارترين از بيترديد مختلف ، سلايق و اختلافات با آمدن كنار
كوچك اختلافهاي با مواجهه در.است زناشويي زندگي در كارها
چه ميدهد رخ كسي هر مشترك زندگي در ناگزير كه بزرگ و
كرد؟ ميتوان
كرد؟ انكارشان است يالازم پذيرفت را آنها بايد آيا
چگونه پذيرفت را خانواده در اختلاف اصل است قرار اگر
مخالف نظرات و مختلف سلايق منازعه و كشمكش از بدور ميتوان
شد؟ پذيرا را
است؟ زندگي هر سرنوشتگريزناپذير بگومگو و كشمكش آيا
خانوادهها در سليقه اختلاف پيداش است بديهي
در كه يافت رانميتوان خانوادهاي قطعا.است اجتنابناپذير
نداشته جروبحث و ازبگومگو خاطرهاي هيچ خود زندگيمشترك
كرد؟ ميتوان چه صورت اين در.باشد
كرد؟ ميتوان چه
بوجود خانواده در تفاوتسليقه و اختلافنظر كه هنگامي
با مواجهه در افراد ميشود ايجاد مشكلي آن بدنبال ميآيدو
عدهاي.ميكنند امتحان را گوناگوني شيوههاي پيشآمده مشكل
همسر توسط احساسات بروز يا مخالف راي ابراز يا مشكل بيان
كشمكش به فرصت اولين در و كرده حساب جنگ اعلان منزله به را
و جنجال و كردن شلوغ عده ، اين برايروميآورند بگومگو و
.است اختلاف راهحل سريعترين و بهترين هياهو
از و ميآورند فرود تسليمرا سر آغاز از ديگر گروهي
احساس و خودميپرهيزند متفاوت سليقه بيان اظهارنظرو
خود به بيشتري دامنه كشمكش مبادا تا ميكنند راسركوب خود
گروه امامخاطرهآميزشود مشتركشان زندگي براي و بگيرد
بروز و نظراتمخالف بيان صرف است كهمعتقد هست هم سومي
آنچه نميشودبلكه نزاع و كشمكش سليقهمنجربه اختلاف
غيرمحترمانه رفتار و طرزگفتار است جدالآفرين
.ميشود گرفته بكار مطالب بيان براي كه است وغيردوستانهاي
خود اساسي و جدي اختلافنظرهاي حتي و مشكلات ميتوانيم ما لذا
بيآنكه كنيم منتقل بههمسرمان محترمانه و دوستانه صريح ، را
.باشيم بدي حادثه رخداد نگران
از اجتناب براي:مينويسد رابطه همين در گري جان دكتر
ميگوييم آنچه به نه ما همسر كه داشت خاطر به بايد مشاجره
دو به مشاجرهاي هر.دارد اعتراض مطلبها اداي طرز به بلكه
به كه كافيست آنها از يكي تنها اما دارد احتياج نفر
احساس كه زماني كه است اين من توصيه.دهد پايان مشاجره
ادامه از ميشود تبديل جروبحث و مشاجره به اختلافنظر ميكنيد
طرز بهبگذرانيد سكوت به را مدتي و كنيد خودداري صحبت
لحن چگونه بفهميد كنيد سعيكنيد توجه همسرتان و خود كلام
لحن چطور يا شدهاست او نگراني و ناراحتي كلامتانموجب
سكوت اين درپي.است كرده ناراحت و عصبي شمارا او كلام
بار اين بازگرديداما خود ناتمام بهگفتوگوي ديگر بار
.كنيد محترمانهترانتخاب و رادوستانهتر خود كلام لحن
ميدهد امكان ما به دقيقه چند براي جروبحث توقف و سكوتكردن
خود عمل طرز به و آوريم دست به را خود خونسردي كه
.بيانديشيم
ميكنيد؟ چه شما
سليقه تفاوت و مهم بااختلافنظر خانواده در شما كه وقتي
سر بر همسرتان كه ميكنيد؟هنگامي چه ميشويد روبرو جدي
شرف در اختلاف اين و ميكند پيدا اختلاف شما با مهم مسئله يك
وضع اين در ميكنيد؟ عمل چگونه شما است كشمكش يك به تبديل
مذاكره و تسليم تظاهر ، گريز ، جنگ ، روش پنج ميان از شما
ميكنيد؟ انتخاب را كداميك
.ميبرند بكار مردها بيشتر را ترفند اين:جنگ-
با ميشوند مشاجرهآميز يكگفتگوي وارد وقتي مردها برخي
سعي خود همسر جلوهدادن ومقصر انتقاد پيشداوري ، سرزنش ،
خشمگينانه و ميشود صدايشانبلند.دارند اختلاف دررفع
وسايل و اسباب عريضه خالينبودن براي گاهي.فريادميزنند
.ميشكنند را ظروف و ميكنند پرتاب را منزل
خود همسر كردن مرعوب كهبا است اين آنها اصلي هدف
وقتي.دهند خاتمه نفعخود به را مشاجرهآميز گفتگوي
ميكند معذرتخواهي احيانا آنها از و ميشود همسرشانمرعوب
واگذار را واقعبازي در آنكه حال برندهاند ميبرندكه گمان
مخاطره همسرشانهرگز سياست ، اين ادامه كهبا چرا كردهاند
خالي وزندگي نميپذيرد آينده در را نقطهنظراتمتفاوت ابراز
.مييابد ادامه مصنوعي صورتي به ويكرنگي صميميت و صفا از
يا كشمكش يك گرفتار كه درحالتي مردان از گروهي:گريز-
و ميگريزند مشكل با ازرويارويي ميشوند خانوادگي مناقشه
سرباز گفتگو ادامه از.درپيشميگيرند را منفعلانه رفتاري
پاك را مساله صورت حلمساله جاي به بدينترتيب و ميزنند
موقع كه ديدهايد را زناني يا مردان بيش و كم.ميكنند
ميشوند قلبي درد دچار يا ميروند حال از مشكل با برخورد
ابراز يا ميكند عود معدهشان زخم يا (آيقلبم -آيقلبم)
نميتوانند كه بهحدي است ريخته هم در اعصابشان كه ميكنند
دوست و گروهند همين جزو اينها.كنند فكر چيزي به
برخلاف افراد اين آنبگريزند از مشكل با مواجهه دارندبجاي
رو جنگ به موقعيتيكبرنده در مستقيما كه گروهاول
ميدهند قرار موقعيتيكبازنده در را خود ميآورندغيرمستقيم
.ببرند بازيرا تا
ميشود ، استفاده زنها توسط بيشتر ترفند اين:تظاهر-
دارند واهمه صريحاحساسخود و صادقانه بيان از كسانيكه
باشند خوب هميشه دوستدارند روميآورند ، بيشتربدينشيوه
جلوه نيستند حاضر قيمتي هيچ به آنها.برسند خوببهنظر و
سعي همه و شود ديگرانخدشهدار براي داشتنيشان دوست و خوب
.ميبرند بكار مشكلاتخود و مسائل پردهپوشي رابراي خود
خود كاري هر در دارند وعلاقه دارند لب بر لبخند هميشه
و مكرركلماتعالي ، خوب.دهند نشان شاد و موفق را
مرور به اما ميبرند خودبكار محاوره در را نيست اصلامهم
از گله و شكايت يكسرهبه آنگاه و ميشوند خسته اينوضع از
خود از با جا همه و هميشه كه چرا وزمانميپردازند زمين
برده سهمي خود بيآنكه رساندهاند ديگراننصيب به گذشتگي
.باشند امتيازيگرفته خود بيآنكه امتيازدادهاند و باشند
.ميرود بكار خانمها توسط غالبا نيز ترفند اين:تسليم-
شرط و قيد بدون مناقشه يا گفتگو بعوض شخص حالت اين در
.ميشود تسليم
را اشتباهات همه نفس به اعتماد عدم و كمبيني خود دليل به
و كشمكش و اختلاف چه هر كه ميپذيرد و ميگيرد گردن به خود
البته اوست قصور از ناشي شده پيدا همسرش و او بين ناراحتي
.باشد داشته اعتقاد قلبا مسئله اين به بيآنكه
ازعباراتمتاسفم ، جملهاي و عبارت هر از بيشتر
خود روزمره درمحاوره وببخشيد ميخواهم معذرت شرمندهام ،
.استفادهميكند
و كشمكش دامنه و نيايد اگركوتاه است نگران همواره او
مشتركش زندگي و كند غلبه برآن نتواند بگيرد بالا منازعه
نداي تا ميآيد كوتاه هميشه دليل همين به.افتد مخاطره در
با هستي ، خوبي آدم چه كهتو بشنود را خود دروني دلنواز
.آمدي كوتاه اما بود تو با حق اينكه
بهره جنگ ترفند از حلمشكل براي شخص وقتي:مذاكره-
حل بيآنكه مشكل و گرفت خواهد در نزاع و مشاجره ميگيرد
.ميشود گذاشته مسكوت شود
مشكلحل چند هر ترفندهايگريز ، تظاهر ، تسليم در ولي
و نميانجامد نيز مشاجره مناقشهو به كار اما نميشود
روش در.مييابد خوبيپايان و خير به چيز همه ظاهرا
علم با طرفيناست مناقشه ايجاد بدون مشكل حل هدف مذاكره ،
و مسايل پيرامون گفتگو و احساس اظهار و بيان صرف اينكه به
و احترام با بيافريند جدال و مشاجره نميتواند موجود مشكلات
به كه آنچه ميدانند آنها.ميكنند صحبت مشكل درباره پرمحبت
و دوستانه غير طرح ميانجامد مشاجره و بحث و جر
.است مسايل غيرمنطقي و غيرمحترمانه
را مشكل وجود ابتدا استكه شوهري و زن شيوه مذاكره
و قائلند را نظراتمخالف اظهار حق هم براي پذيرفتهو
اعتماد خود به آنها.ميكنند اقدام مشكل بهحل آنگاه
و روابط داشتن بر دليلي را زناشويي رابطه داشتن و داشته
قطعمطمئنترين طور به مذاكره.غيردوستانهنميدانند رفتار
سادهترين امالزوما است خانوادگي خاتمهكمشكشهاي براي راه
روابط صرفداشتن به شوهرها و زن اغلب چراكه نيست راه
كه طور ميدهندهر حق بخود بودن شوهر و صرفزن به و صميمانه
طبيعي حق مشاجرهرا نيز اغلب و كنند ديگريرفتار با خواستند
.زندگيميشمرند نمك و خود
بكار خانوادگي مسايل حل رابراي مذاكره شيوه مايليد اگر
داشت بيشتري عنايت و توجه زير موارد به است بهتر گيريد
:باشيد
بلكه نميكند توليد رنجش و مشاجره نظر اختلاف صرف -1
غيردوستانه صورتي به ومشكلات نظرها اختلاف احساسات ، بيان
.مشاجرهميشود موجب غيرمحترمانه و
كنيد مطرح را خود نظرات خواستههاو بيپرده و صادقانه -2
.بپذيريد هم را آن ومسئوليت
كلمات از خود احساس و بيانمسايل براي مذاكره هنگام -3
كلمات انتخاب براي.استفادهكنيد كمتر خودماني تعابير و
يكي با بلكه خود همسر با نه كه كنيد تصور است بهتر مناسب
.ميكنيد گفتگو صميميتان ازدوستان
روابط سرپول ، مسافرت ، بر اغلب مرد و زن -4
زندگي ، بدهاي و خوب برنامهريزي ، و تصميمگيري زناشويي ،
ولي مشاجرهميكنند هم با منزل كارهاي و فرزندان تربيت
احساسي و عاطفي نيازهاي تامين عدم مشاجره بروز اصلي علت
همين به.ميدهد نشان گوناگون صورتهاي به را خود كه است
دهيد اطمينان خود همسر به مشكل طرح از قبل است لازم دليل
اعتماد او به و قائليد احترام برايش و داريد دوستش كه
خود شخص با مخالفت را شما مخالفت كه كنيد تاكيد و داريد
.نكند تلقي
عدمتوانايي مردان طرف از شروعمشاجرات علت شايعترين -5
از زن وقتي.است زنان ونظرات صحيحاحساسات پذيرش و درك
او از زن ميكند احساس مرد است مردناراضي رفتار و كار
كه است لازم نكته اين تذكر.ندارد دوست را او و است ناراضي
لذا هستند مشاجره مستعد بسيار ميكنند اشتباه وقتي مردها
.بكشد رخ به را او اشتباه موقع همان زن ندارد ضرورتي
صراحت عدم زنان جانب از مشاجرات شروع علت مهمترين -6
ناراحتي مستقيما اينكه جاي به زن.است احساساتشان دربيان
بيربط ايرادهاي و نامربوطميكند سوالات.سازد مطرح خودرا
.دهد نشان را خود ناراحتي ميگيردتا
براي ميتوان مذاكره با.زندگينيست نمك هميشه كشمكش-7
.كرد اجتناب زندگي در مشاجره از هميشه
شهريور كريميان كبري
روزنامه امتيار لغو درپي
از روزنامهنگارانجامعه
جامعه
منتشر را توس روزنامه امروز
ميكنند
.ميكند كادرمنتشر همان با را امروزتوس از جامعه
توسطشركت جامعه روزنامه:گفت پور جلايي حميدرضا دكتر
آقاي هياتمديره ، رئيس من كه ميشد منتشر روز جامعه
مديره هيات عضو شمسالواعظين آقاي و عامل مدير سازگارا ،
.هستيم شركت اين
منتشر را جامعه كه ميشود موجب قانون به من عملي التزام
كادرجامعه از بهرهگيري با امروز از شركت اما نكنم
.ميكند منتشر را روزنامهتوس
روزنامهجامعه نظر تجديد دادگاه خصوص در جلاييپور دكتر
مستشاراندادگاه از نظر تجديد دادگاه مستشاران:گفت
اولين حتي ظاهرا و مطبوعات دادگاه نه و بودند خانواده
به حاضر بود شده تعيين تجديدنظر راي صدور براي كه مستشاري
.شد صادر حكم ايشان عليالبدل براي بلافاصله كه نشد كار اين
رايهيات خلاف بر جامعه دادگاه اينكه به اشاره با وي
در:گفت نشد قائل روزنامه اين براي تخفيفي هيچگونه منصفه
جلسه دو هفته دو طي و شد تفهيم ما به اتهام شش هفته يك طي
از دادگاه اين در كه است حالي در اين و شد ترتيب دادگاه
مورد آنها تجربه و سابقه و بيطرفي كه شد استفاده مستشاران
قلم حدود 400نفر جامعه روزنامه در وي گفته به.است سئوال
دكترا درجه داراي نفر از 40 بيش تعداد اين از كه ميزدند
فعاليت توس روزنامه در پس اين از افراد اين كه بودند
.داشت خواهند
جامعهبه روزنامه كلمه به نسبت را خود اعتراض كه وي
حماسه مخالفان وقتي:ميگويد داشته اعلام كشور كل دادستان
استفاده آن با مقابله براي ابزارها همه از خرداد دوم
خود قانوني اختيارات از ارشاد وزارت و دولت چرا ميكنند
مجوز دريافت براي قانوني ، تقاضاي به و نميكنند استفاده
.نميدهند اثر ترتيب
ازنزديكانش نفر از 15 بيش برادر ، سه بر علاوه كه جلاييپور
:ميگويد شهيدشدهاند تحميلي جنگ و انقلاب سالهاي طول در
و بود اسلامي جمهوري و آزادي استقلال ، ما ، انقلاب محوري شعار
.شود نهادينه آزادي ما جامعه در است لازم روي اين از
و است اسلامي انقلاب مهم اهداف از سياسي توسعه:وي گفته به
.كرد دفاع مردم حقوق از نهادي صورت به بتوان بايد
وشيوههاي ابزارها از استفاده با كه كساني به خطاب در
شدن ونهادينه سياسي توسعه با مقابله به گوناگون
دستكم:گفت برخاستهاند مردم قانوني و مشروع آزاديهاي
قانون و اسلام نام خود رفتارهاي اين به كه داريم انتظار
.ندهيد
دوماههمجددا انفصال از پس است مصمم كه جلاييپور دكتر
لحاظ به:كندميگويد كسب را ديگر روزنامهاي امتياز مجوز
در و دارم ارسال را تقاضا اين ميتواند ديگر ماه دو قانوني
را روزنامه دو هر روز جامعه جديدشركت مجوز دريافت صورت
از يكي شرايط آن در وي گفته به.كرد خواهد اداره هم با
نخبگانمنتشر به گرايش با ديگري و جوانان مخصوص اينروزنامه
.شد خواهد
روزنامه كادر توسط امروز از كه توس روزنامه مسئول مدير
اين.است حصاري جوادي محمدرضا شد خواهد منتشر جامعه
امروز از و ميشد منتشر هفتگي صورت به پيش چندي تا روزنامه
.يافت خواهد انتشار سراسري و روزانه صورت به مجوز كسب با
|