همشهري به تلفن
اين دست از جستم اگر
...!تيرزن
!ملي طرح يك براي پيشنهادي
است عشاير جان شيره مرتع ،
همشهري به تلفن
يك شماره انتظامي پاسگاه لاهيجان در پيادهرو معبر اشغال
اين اصليترينخيابان) (ره)امامخميني خيابان در واقع لاهيجان
مقابل پيادهروي از قسمت يك پيش سال چند از كه (شهر
گذاشتن با تازگي به است كرده مسدود را اينقرارگاه
ديگر قسمت در تصادفي و حادثهديده شده ، كشف خودروهاي
.است كرده مانعايجاد پياده عابران آمد و رفت در پيادهرو ،
و قانون مجري بايد خود كه انتظامي نيروهاي از
ميرود انتظار باشند جامعه در انضباط و برقراركنندهنظم
و لاهيجان شهروندان ومرور عبور امر در تسهيل به نسبت
.باشند مسئوليتداشته احساس پيش از بيش تابستاني مسافران
سعيدي حجتي حسن
ندارند؟ اعتبار تضميني چكهاي
كالاچكهاي فروشندگان ميشود مشاهده بزرگ فروشگاههاي اغلب در
به هرگاه و دارند نقد وجه تقاضاي و قبولنميكنند را تضميني
كه است اين سوال.ندارند پاسخمنطقي شود اعتراض رفتار اين
را نقد پول جاي استو ارزش و فاقداعتبار چكها گونه اين اگر
به گاهي حتي -نقد پول جاي به بانكها چگونه نميگيرد ،
مردم سرخوردگي و سرگرداني موجب و ميدهند مشتري تحويل-زور
به كه اين از پيش بانكها كهمديران است ضروري.ميشوند
چارهانديشي زمينه دراين شود وارد لطمه بانك وحيثيت اعتبار
.كنند
سالاري محمدرضا
اجتماعي تامين سازمان دستورالعمل
كليه به دستورالعملي موجب به اجتماعي تامين سازمان
عقد از است خواسته آنها از درسطحكشور تابعه واحدهاي
عقد متقاضي سال77 در كه متقاضياني براي بيمه قرارداد
درماني مراكز داروخانهها ، چه شدهاند همكاري آغاز قراردادو
.كنند خودداري ثانوي اطلاع تا..و آزمايشگاهها پزشكي ، و
حاشيهاي و محروم مناطق در بخصوص دستورالعمل اين است طبيعي
مراكز به مراجعان براي مشكلاتي بروز سبب روستاها و شهرها
ديگر طرف از و است شده آزمايشگاهها و داروخانهها و پزشكي
.شد خواهد حرفهها اينگونه صاحبان زيان و ضرر موجب
سبزوار -همكاران و الداغي دكتر
و فني عالي مدارس امور محترم مسئولان تقاضااز يك
ميشود استدعا پرورش و آموزش وزارت مجموعه زير حرفهاي
مايلبه كه جاري سال دانشآموزان كه آورند فراهم ترتيبي
هستند ، حرفهاي و فني به نظري ديپلم از تحصيل ادامه
(ديپلم فوق)كارداني دوره براي واحد طريقتطبيق از بتوانند
عنايت با كنوني درشرايط زيرا بدهند تحصيل ادامه بتوانند
دانشگاهها-آموزشي عالي مراكز به ورود داوطلبان كثرت به
.است رسيده حداقل به مراكز اينگونه به شانسورود
معالي علي
روز كاريابي فرم دريافت براي!پاكت بدون كاريابي فرم
ميدان در (پستيتهران منطقه 17)شهدا پست دفتر به 14/4/77
ضمن باجه متصدي.كردم مراجعه شهريور خيابان 17 -شهدا
ديگر هفته برويد نداريم پاكت گفت شده ياد فرم تحويل
اين عليالقاعده كه شدم يادآور ايشان به !كنيد مراجعه
را فرم فقط چرا باشد همراه مربوطه پاكت با بايد فرمها
.هست كه است همين داد پاسخ مربوطه متصدي و ميدهيد؟ ارائه
كي تا نابسامانيها اين بگويند ما به امر لطفامسئولان
مردمچيست؟ تكليف و دارد ادامه
محفوظ نام
اين دست از جستم اگر
...!تيرزن
و رفت فارس مرودشت مسكن امير پيش معلمي سالهاي 7069 در
ندارم مسكني و خانه و مشغولم شغل بدين است سال چندين گفت
را ملكصدرا كه شنيدهام شرمسارم ، عيال و اهل و كسان پيش و
تاشايد آمدهام مينمايند ، معلمان قلمپيشكش اهل حرمت پاس به
كه چنين اين به گفت ماگردد ، حصه آن از هم متري چند
پنجاه و صد و نيست ، برو مهمل هم آنچنان لكن و گفتهاندنيست
نهادهتا حسابمان به و آورده و پولراآماده توماني هزار
با سالها آن در را پول شمابدهم ، به...انشاءا را زمين
به دل و سپرده پيرطريقت دست به و كرده جور هزارانمشقت
سالي حتي ماههاگذشت و هفتهها و روزها ورفتيم ، داده اميدش
و انتظار به نشستهايم حال خبرينشد ، و گذشت هم
چشممبهراهتاچهخبرميرسدزدوست
شديم بيخبر ما و بيامد خبر صاحب
كه بود معلم صدها حكايت نبود كه نفر دو و نفر يك حكايت
آمدهاي و رفت از پس و بودند سپرده واهي لطفي به اميد چشم
نهاده منت و نموده مرحمت بيشمار رنجهاي تحمل و بسيار
مدت همه اين از پس را وجه پولمان از حضانت حق كسر بدون و
پول وقت همه اين كه ندانست هم هيچكس و نمودند مسترد ما به
چه خوشبخت ظاهر مردانبه آن دست در بدبخت آدمهاي اين
است؟ ميكرده
به ريشمان دل داشت گذشت ، ماجرا اين از اندي و سال شش
امير از دوبارهناگهان كه مييافت التيام زمان گذشت مرحمت
و ونصيب داده پول پيشتر كه كساني خبررسيد فرهنگيان مسكن
و آمده و گرفته قرار صدرا ملك اولويت در نبردهاند بهرهاي
و بيخته را آردشان و ريخته حساب به توماني چهارصدهزار
.بنوازند و گذاشته لب زير را خود ني و آويخته را الكشان
به جعالهاي وام خدايي بنده سند با و زديم شد كه در هر به
ملزومات فروش با هم را مابقي و گرفته توماني دويست مبلغ
مرودشت فرهنگيان مسكن ديار به روي و كرده جور زندگي
گنج بيرنج كه ميدادم دلداري خود به كه حالي در و گذاشته
و بيمسكن تعاوني حساب به را بيزبان پولهاي نميشود ، ميسر
عليهالرحمه سعدي قول به آنكه از غافل و نمودم واريز مكان
بود پيچ روبر ما ز طالع چو
بود هيچ قضا تير پيش سپر
شنو حديثي بوالعجبتر اين از
جو دو نيرزد كوشش بيبخت كه
تا برده فرو خود گريبان سربه دوباره برگشته خانه به سپس
ماجراريش شرح با كه اكنون هم.بدمد دولتمان صبح شايد
است ماهي هشت حدود مينهم قلممرهم نيش با را خويش دل
از هنوز چالهافتادهايم ، به نيامده بيرون چاه از كههنوز
دزد از كالايمانرا هنوز و شدهايم طاعون نشدهگرفتار خلاص وبا
.است رمالبرداشته را كلاهمان نگرفته
شده جويا را حال نديده را مسكن امير رفته مرودشت مسكن به
جايش به وديگران رفته وقت خدمتگزاران و كهامير دانستيم و
آنانگفته به ندارند ، باشد پسند كهرعيت جوابي و نشستهاند
به را ما و كسان خير آدميبه بود اميدوار:كه آنجايي از
.شرمرسانيد نيست شمااميدي خير
در پولي گفتند جواب در كردم را خود پول استرداد تقاضاي
پولتان ميتوانيم ديگرببينيم وقتي تا برويد نيست حسابمان
پول ، نه و بود كار در زمين نه القصه نه؟ يا بگيريم پس را
زمين بودند بسته آخور برايش نخريده گاو آنها اينكه نگو
از كه خودشان قول به و گرفته مردم از پولش نگرفته
اندرخم وليهنوز ريخته صدرا حساب به ميكنند نقل پيشينيان
پولمانبه گر ا حال.ماندهايم پولبلاتكليف و بيزمين پيچ يك
از را شدن دار زمين صاحبخانهو فكر ديگر افتاد چنگمان
قناعت خانهپيرزن مستاجري همان به و ميكنيم بهدر سرمان
!مينماييم
خلاري روحاني تفضل
!ملي طرح يك براي پيشنهادي
بنده است ، مطرح گراني عوارضجانبي و گراني از صحبت كه حالا
است كافي همينقدر.تازگيدارد كه دارم پيشنهاد هميك
به مبتلا مشكل چندين متضمنحل من پيشنهاد اجراي كهبگويم
را بنزين بهاي كه ايناست من پيشنهاد اما و.جامعهميباشد
از ضروري موارد جزدر نتواند هيچكس تا كنيد آنقدرگران
انبوه واردات و باتوليد عوض در و كند شخصياستفاده اتومبيل
در !كنيد رايگان را وحومهاي شهري درون سفرهاي اتوبوسگازي ،
:از مردمعبارتند و دولت منافع اينصورت
داخلي مصرف شديد كاهش -هوا2 آلودگي شديد كاهش -1
از مترو سريعتر راهاندازي و ارزي درامد كسب و بنزين
مذكور محلدرامد
توليد شديد افزايش و اتومبيلسواري توليد شديد كاهش -3
حاصله ارزي درامد كسب و گازي اتوبوس
پاركينگي و ترافيكي ايجادفضاي هزينههاي شديد كاهش -4
شهرداريها طرف جديداز
اقتصادي سبد از وآمد رفت هزينههاي شديد كاهش -5
خانوادهها
غيرجاني و جاني تصادفات شديد كاهش -6
رانندگي حال در رواني و عصبي تشنجهاي شديد كاهش -7
و فعلي بدترافيكي بسيار ناهنجاريهايفرهنگ شديد كاهش -8
آتي فرهنگ برايپايهريزي مناسب بستر ايجاد
با آنها شدن متناسب و حالحركت در وسائط شديد كاهش -9
ترافيكي موجود فضاي
سفرها در مردم شده تلف وقت شديد كاهش -10
به كارشناسي از پس من ميدانيدپيشنهاد صلاح اگر اين بنابر
چون.شود اجرا عمومي صورتبسيج به ملي طرح يك عنوان
رياضت تحمل لذا.است خطرناكشده و جدي مسئله واقعا
ايران دوچرخه ، با چين.است ضروري جامعه سعادت براي عمومي
..انشاءا گازي ، بااتوبوس
تهراني شهروند
است عشاير جان شيره مرتع ،
عنوان با صفحه اين در مندرج مطلب به پاسخ در:شهري گروه.
تاريخ در درهلار طبيعي چشمانداز حفظ براي كارشناسان هشدار
به مطلبي منطقه ، دامداراين عشاير سوي از خردادماه 77 ، 24
:درپيميآيد كه است رسيده روزنامه
كوچندهايل دامدار عشاير از فريدوني امامقلي اينجانب
تعليف حق اجدادماز و خود كه است سال از 200 بيش سنگسري ،
.ميكنيم استفاده لار دشت مراتع از
ناشي لاررا دشت تخريب كه زيست محيط علاقهمند آن به پاسخ در
به بايد دانستهاند ، آنان خانوادههاي و دامداران حضور از
وجود درختچهاي علوفه هيچگونه فوق دشت در كه برسانم اطلاع
.باشند شده آن تخريب باعث دامداران كه ندارد و نداشته
با متناسب ميزان به دام چراي با كه اين ضمن دامداران
بذر با بلكه ميكنند ، جلوگيري آنها تخريب از مراتع ، ظرفيت
آن رونق باعث منطقه ، كل در احشام حركت طي كودپاشي و پاشي
.است لار زيباي هميشه دشت موضوع ، اين مويد كه ميشوند نيز
بار هيچ بدون عشاير از نفر هزار از 5 بيش اين ، بر علاوه
اشتغال مولد فعاليت به لار دشت در دولت ، براي مالي
شغل هر ايجاد كه حالي در و (اقماري مشاغل از جداي)دارند
به توجه بردارد ، در هزينه ريال ميليونها دولت براي مولد
اقتصادي توجيه عشاير ، دستي صنايع و دامي توليدات ارزش
.سكونتآنهاست و زندگي براي مهمي
واين ميدانند اصل يك همواره را مرتع حفظ دامدار عشاير
بود جان مرتع ، شيره:كه است رايج آنان بين در ضربالمثل
را عشيره
|