دين و علم همبستگي
جدال متكلمان و فيلسوفان
بيپايان
دين و علم همبستگي
و 18 قرون 17 در دين و علم درباره مطروحه مباحث به نگاهي
جهانبيني در سريع تحول آنچنان دوره هفدهم قرن:جستارگشايي
قرن اين در جديد علم ازتولد ميتوان بهدرستي بودكه بشر
علم پيشرفت در مهم عطف نقطه دوگفت سخن پرور نبوغ
انديشه.بود نيوتون اصول ديگر و گاليله مفاوضات جديد ، نخست
را قرن اين سراسر يكديگر توالي به عمرشان كه مرد دو اين
را ودين علم بين درگيريهاي و مناسبات منشاء دربرميگيرد ،
علم از منظور)ميسازد روشن است مقاله نويسنده نظر مطمح كه
يا طبيعي علوم در ابتدا(است طبيعي علوم مقاله ، اين در
را علم اهل حواس و هوش نوين ، فكري فضاي كه بود فيزيكي
.گرفت قرار جديد بيني جهان يك مبناي و ساخت خود متوجه
و قرون 17 طي چگونه كه است نكات اين تحويل نويسنده هدف
فرهنگ در كه انگونه به انسان و خداوند مفهوم يا تصوير 18 ،
به راجع نظرگاههاي تحول اثر بر بود مطرح مسيحي كليسائي
در باطبيعت انسان با رابطه در طبيعت ، با خداوند رابطه
اين از كه تفسيرهائي و تعبير.شد دگرگون غربي انسان تفكر
درباره نوين آزاد انديشههاي نام تحت ميآمد عمل رابطههابه
خداوند شناخت شيوههاي و طبيعت دربارهشناخت و طبيعت سرشت
.گرفت قرار
معارف گروه
در كندوكاو وسطي ، قرون وسطيدر قرون انديشه در دين
معقول ذات يا حقيقي صورت شكل بر امر يك يا چيز يك تبيين
تجديد.ميشد انجام برميآورد كه هدفي و داشت كه غايتي و آن
توماس كه والائي سنتز با همراه يونان علم سيزدهمي قرن مطلع
بود آورده فراهم ارسطوئي فلسفه و مسيحي الهيات از آكويناس
بود كرده باز طبيعت تبيين در تازهاي راه مسيحيت قلمرو در
.بود چيره غرب تفكر بر قرن 17 تا كه
بخش وحدت تفوق از عبارت وسطي قرون در سياست اصلي سيماي
جديد قرون در سياست برجسته جنبه ;بود پادشاهان بر پاپ
از.بودند شده آزاد نفوذپاپ تحت از كه بود دولتهائي كشمكش
ديني نهضتاصلاح از پس قرن 17 در كه سوالي نخستين لحاظ اين
در كاتوليك متفكران تقاضاي شد سياسي فلسفه آشفتگي باعث
در پروتستان متفكران تقاضاي و پاپ برتري مجدد مورداستقرار
كه ميگفتند پاپ طرفداران.بود سلطهپاپ كامل محو مورد
به خداوند طرف سلطنتاز كه مدعيند چون مستبد ، پادشاهان
و اخلاقي و مذهبي قيود منكر و است شده تفويض آنها
اصلاح مدافعان.كرد خواهند ويران را اروپا قانونيهستند ،
فكر به نميتواند ملي فوق مرجع كههيچ ميگويند پاسخ در ديني
منفعت و قدرت بهفكر بيشتر بلكه باشد ، بشر نوع صلاح و خير
دولتهاوجود از بالاتر كليسائي اگر اين از گذشتهاست خويش
.كرد خواهد سلب را زندگي حق و فكر آزادي باشد داشته
هفدهمي قرن جديد علم جديداما علم پيدايش و قرن 17
واقع در ميكرد؟ پيدا تفاوت وسطائي قرون علم با چگونه
رياضي استدلال جديد تركيب همانا راهگشا ، و شده تعيين مشخصه
بود عبارت جديد علم ويژگيهاي.بود گاليله تجربي مشاهده و
بيان به ميل و آزمايش ، و نظريه تركيب مفهوم ، بودن مشخص از
قابل متغيرهاي فيمابين روابط همچون طبيعت ، قوانين
.اندازهگيري
و انباشتن از عبارتست علم كه بود معتقد بيكن فرانسيس
سهلترين كهاستقراء ميورزيد اصرار مشاهدات ، و ردهبندي
آنها كردن كاسه يك سپس مشاهدات ، ابتدا:است دانش كسب راه
.تعميم بالاخره و
به ديگري زمينه هيچ در ديني ، انديشه بر علمي انديشه تاثير
با رابطه در خداوند نقش به مربوط تعديلآراي اندازه
نقش سان بدين.بود سازندهجهان صرفا خداوند نبود ، طبيعت
.بود يافته كاهش هستي عالم نظم حفظ حد تا خداوند كنوني
جهان امور در او فعال شركت سنتي طور به را خداوند دخالت
را آن شيوه همين به نيز ذوق اهل از بعضي بودندو دانسته
.ميكردند تعبير
بين بود نمايشي صحنه منزله به طبيعت وسطي ، قرون تفكر در
ازلي طرح از آن تبعيت پرتو در جهان تاريخ.وانسان خداوند
اين در آن مختلف بهدورههاي و ميشد تفهيم و تعبير خداوند
و كليسا:مسيح ميثاق ، آفرينش ، :بود شده اشاره كلمه پنج
سنت كه بردند پي حقيقت اين به جديدتر مورخان اما.كمال
دوره در علم به غيرمستقيم چند هر مهم غربياريهاي ديني
يك جديد علم گرفتن بالا و برآمدن.است رسانده سازندگياش
از و انجاميده طول به قرن چندين كه است اجتماعي پديده
نيروهاي چون عواملي است پذيرفته تاثير متعددي عوامل
و رفاه و ثروت افزوني و سوداگري و تجارت گسترش اقتصادي ،
.كار
عقل راعصر هجده روشنگريقرن و عقل عصر قرن 18
درعلم كه عقلانيت آرمان كه ميرفت انتظار و ميناميدند
.دربرگيرد را انساني فعاليتهاي همه عرصه بود ، شده جلوهگر
چند پديدهاي ميشد ناميده كهروشنگري نوين نهضتفكري اين
متفكر تا متفكري از و تاكشورديگر كشوري از و بود چهرهاي
بودكه نوعي يكوحدت وصف ، اين با.ميكرد فرق ديگر
.داشت تفاوت پيشين قرون با برداشتهايش و رهيافتها
اواسط فرانسه فيلسوفان سخنگويانش ومتفكرترين زبانآورترين
مستعمرات و انگلستان شعاعشآلمان ، ولي هجدهمبودند قرن
نفوذ رازير جديد دنياي فضايفكري و دربرگرفته را آمريكا
بودند قرن 18بسياركساني اروپاي در البته ;بود آورده خود
نظرگاه ولي داشتند ، اذعان ديني سنتي مفاهيم هنوزبه كه
همانا فكريروشنگري مميزهرهبران صفت واقع در و متمايز
.بود عقل شريعت
علم حوزه در فقط نه عقل ازتوانائي روشنگري ، عصر متفكران
كشف با.بودند مطمئن انسان حيات شئون همه در بلكه ودين ،
انسان فعاليتهاي تنظيم و جامعه شناخت ديگر اجتماعي قوانين
تعبير صاحبنظران از بعضي چنانكه.شد امكانپذير آن طبق بر
ميتوانيم چيست ، طبيعي دانستيم بار يك كه همين ميكردند
.كنيم برطرف ميكنند ايجاد حكومتها كه را مصنوعي موانع
مرزي و حد داشتند انسان ترقي مورد در كه انتظاراتي
كه)عمومي و جانبه همه نهادي تحول امكان از آگاهي.نميشناخت
با (است درآمده غرب تفكر جزو سو اين به روشنگري عصر از
تصور.بود قرين داشتند جامعه كمال به نسبت كه خيالي ، توقع
فضيلت و خوشبختي خود به خود مادي پيشرفت و علم كه ميكردند
روي بر خود براي را بهشت ميتوانست انسان.ميآورد بار به
به مينمود ، نزديك هزارساله دادگري دوران ظهور.بسازد زمين
مجموع در.ميديدند جنايت منزله به را جنگ همگان زودي
همين در انسان بود قائل كه بود شده طرح نويني تاريخ فلسفه
و يافت خواهد دست كمال به خود تلاش و جد با و زندگي
.بود خواهد رستگاري منشاء تكنولوژي
قرناند اين فلاسفه بزرگترين كه هيجدهم قرن بزرگ فيلسوف دو
آثار دو ، هر كه گرفتند قرار علم رشد تحتتاثير عميقا
را علم تجربي جنبه هيوم ، ..دارند دين زمينه در فراواني
حسي تاثرات از معرفتي هرگونه كه است آن بر و ميشمارد مهم
ماحصل و مختصر علمي قوانين و نظريهها و ميگيرد نشات
.مشاهداتند
در انسان ذهن براي داشت علم از كه برداشتي در كانت.
شالوده و بود قائل برجستهاي نقش معلومات تفسير و تعبير
در ويژه به و قلبي واحوال انسان علمي زندگي در را دين
دادن سازگاري در جديدي راهبرد كانتميدانست اخلاقي وجدان
نيوتوني علم تاثير عميقاتحت او.گرفت پيش در دين و علم
بود برآن ولي بود ، شده واقع تجربي مشاهده به آن وابستگي و
براي را جا كه دارد وجود علم روشهاي در محدوديتهائي كه
حوزههاي دين و علم كانت نظر از.ميگذارد باز ديني عقايد
پيش در را جداگانهاي وظايف و ميشوند راشامل متفاوت كلي به
حوزه.ندارند تعارض به نيازي هرگز كه نحوي به دارند ،
كاوش و كشف در كامل آزادي علم و است علم به متعلق معرفت
.خوددارد روشهاي با حوزه اين
منيري صابر:نوشته
بهاءالدين مترجم دين ، و علم باربور ، ايان ، .منابع1
دورانت ، .دانشگاهي ، تهران 1371 2 نشر مركز خرمشاهي ،
اول ، بخش چهارم ، جلد (ايمان عصر)تمدن ويل ، تاريخ
ابوالقاسم -پاينده ابوالقاسم -صارمي ابوطالب:مترجمان
ويل ، دورانت ، .تهران 1373 3 سهاميعام افست شركت طاهري ،
دوم ، بخش چهارم ، جلد (ايمان عصر)تمدن تاريخ
تهران 1373 عام افستسهامي شركت طاهري ، مترجمابوالقاسم
هفتم ، جلد (خرد عصر آغاز)تمدن تاريخ ويل ، دورانت ، .4
تهران 1375 عام افستسهامي شركت اسماعيلخرمشاهي ، مترجم
جدال متكلمان و فيلسوفان
بيپايان
پاياني بخش - فلسفي عقل تنگناهاي
انديشههاي پرتو در آثار اين نقد و كلي فهم به نياز ;دوم -
سرانجامي به نوين ، متدهاي و روشها با و روزگار اين
.است رسيده قابلملاحظه
همتراز انديشههايي وتاسيس فراتر مراحلي به گذر ;سوم -
و داده تكان را ما دوران ، سرانجام اين برتر باانديشههاي
همان مسير از سننفكري ، پالايش و نقد با تا آنداشته بر
نوخواهي و تجدد فكر مواريث ، همان و هماناصطلاحات و سنن
بدانيم آنكه ماحصل.نزنيم جادرجا يك در و زده دامن را
را امكاني چه اينداشتهها؟ دارد كيفيتي چه چهداشتهايم؟
و است؟ چگونه آن روشهايفهم ميدهد؟ قرار ما امروزهدراختيار
تلفيق قابليت دارد؟آيا مجدد تاسيس و احيا آياقابليت نيز
ميتواند را امروزين شكفته تمدنهاي سننفلسفي و علوم با
مكتبي در و نهاد كناري به را همه ميبايد يا باشد؟ داشته
بود؟ خوب و منضبط وشاگردي كرد شاگردي نو از ديگر ،
مترجم آثار گسترده كثيرو نسبتا حجم به كه هنگامي
به -وتفسيري دوم درجه يا مستقيم ، و كلاسيك از اعم -فلسفي
متوجه آنگاه بنگريم ، اخير سهدهه طي در فارسي زبان
و انديشه تكوين آنبر تاثير و جاري وانفعالات فعل وجوهديگر
!شد خواهيم ميانه اين در عقلي علوم خاص ووضعيت آتي فرهنگ
با نسبت در فلسفه سرنوشت فلسفي ، فكر ماجراي يكم مجلد در
توجه مورد -فقها و فقه -اسلام عالم در شريعت وجه عينيترين
يك هر ،...و غزالي شهرستاني ، ابنتيميه ، -بود گرفته قرار
وسعت در تا كوشيدند و نهاده اثر مسير دراين نوعي به
را آن محيط و قايلشوند حد بشر عقلاني نامحدودپرسمانهاي
كشمكشي ايننقطه ، از.كنند ترسيم محيطديانت بر منطبق
و مجادلهفلسفه از وجه يك تازه واين شد آغاز طولاني
منازعاتمتفاوتي نيز ، ديگر برمدارهاي.بود فيلسوفان
عرفا با تنازع و متكلمين و كلام با تقابل.دهد رخ بود قرار
.بود پرماجرا جدال و جدل اين ديگرياز ابعاد نيز متصوفه و
سائقه به نيز رسمي دستگاههاي و حكومتها اين ، بر افزون
سنگي و كرده مداخله برميگزيدند ، گاهي كه حقوقي و كلامي مشرب
تحتتاثير كه مردم عوام نيز و ميافكندند عقلا قلاع بر
برپا خوفناك آشوبي گاه ميرميدند ، ظاهرگرايان برخي افتائات
خانمان كه ميداشتند روا فلسفه اهل بر هجمهها و ميكردند
به جملگيطوفانها اينكه خلاصه و ميداد باد بر را عقلگرايان
.ميكردند پا
كتابهايي نوع كتاب ، از اين كه گفتهاند نيك وصف اين با
و پرفايده بسيار صورت هر به و برده زحمت و كار كه است
از كهچون اين الا است ، اعتماد و استناد قابل و پرمطلب
سير و فلسفه تاريخ در رشتهتحقيق در كارها اولين سنخ
را كافي اتقان و نظم -ايرانياست يك قلم به فلسفي مسائل
خواننده به احساس اين گاه نداردو مطالب ترتب و ترتيب در
پراكنده مقالاتي بامجموعه كه ميدهد دست عميقالنظر
به نسبت و فرصتيميداشتند محترم مولف اگر و سروكاردارد
رعايت نيز و ميشوند معرفي كه انديشمنداني تاريخي ترتيب
كتاب صفحات در كه سهمي و انديشهها و اشخاص اهميت و وزن
ميفرمودند ، اعمال بيشتري نظر امعان و تامل مييابند ،
ارزش از البته اين و ميبود ، درخشانتر كار نتيجه مسلما
اولين كتاب اين مباحث از بعضي كه چرا نميكاهد ، كتاب والاي
يككتاب ، در و فارسي به -است بار تقريبااولين يا -است بار
(3).ميرسد بهچاپ
نقد ترازوي در انديشهها و آثار از مجموعهاي مجلد ، اين در
و وميرداماد نصير خواجه همچون برخي.است آمده گرد
دواني و اخوانالصفا همچون آشناترند ، برخي صدرالمتالهين
ارسوزي و سيرافي نظير وبرخي معروفند فن اهل نزد در وآمدي ،
.باشند شده كمترشناخته نيز علاقهمند دانشجويان درنزد شايد
طولاني پيشگفتار ، جدال يك و فصل طي 24 در رو هر به
نخست.است گرفته قرار بحث فيلسوفانمورد با متكلمان
وسپس نظريه آن با متكلمانه سپسجدال شده ، مطرح نظريهاي
پرتو در آن درباره وبازانديشي مولف توسط دو هر نقد
.ميخورد چشم به سراسراثر در شيوه اينتازه نگاهي
اسلام ، مدرسي فيلسوفان و فلسفه از مولف جانبداري البته
و پيدا مباحث خلال از كاملا ايشان فلسفي ادله براساس
نمايان شورانگيزي بهصورت آزاد و فلسفي عقل به وي تعلقخاطر
از خود زيرامولف نيست ، بيدليل البته خاطر تعلق اين.است
چنين ذكر لذا و است ايران مدرسي فلسفه مكتب پروردگان
:است موجه بسيار و طبيعي عبارتي
كه ميدانند بهخوبي آشناييدارند كلامي كتب با كه كساني
وجود باب در و بوده كليات تحقق منكر متكلمان از بسياري
قول و كليات انكار.ميگذارند تاكيد آن لفظي اشتراك روي نيز
بسياري با كه دنبالدارد به را لوازمي وجود ، اشتراكلفظي به
(4).نيست عقليسازگار مباحث از
رستگاري مولف ، كه دريافت ميتوان اثر ، اين مطالعه جريان در
معناي به فلسفي عقل گسترش و عقل آزادي در را انسانها
و نقد زيرا انديشهها ، بررسي و نقد ونيز ميداند آن متعالي
نيستكه چيزي انديشه و فكر يك سوالبردن بهزير و بررسي
نيز يقين نباشد شك كه آنجا زيرا باشد ، خائف آن از فيلسوف
ترديد و شك به مسبوق كه يقين از آنگونه.بود نخواهد
كردن شك كردن ، نفي.نميآيد بهشمار معرفت انواع از نباشد ،
طرح بدون.ميشود شناخته انديشيدن ذاتيات از كردن اثبات و
.نميپذيرد تحقق فلسفه پاسخ و پرسش بدون و نيست پاسخ پرسش
شود شناخته فلسفي ميتواند هنگامي پاسخ و پرسش اين البته
هستي خود كه همانگونهپذيرد صورت وجود محور حول بر كه
به مربوط پاسخهاي و پرسشها است پايانناپذير و غيرمتناهي
(5).نميشناسد توقفگاه و نداشته حديقف نيز هستي
و ،-وجود -اسلامي محوريفلسفه موضوع همان ديدگاه ، اين
دقيقا را وجود برنرد انديشه بيپايان انقلاب و تحرك -نيز
پرسشها قالب در كه انديشه شعاعهاي بيپاياني.ميدهد نشان
مدعيات و تجويزها و لگامها از بيزاري نيز و ميشود نمايان
و همه آزاديانديشه ، متنافي و عقل از خارج مفروضات و
جهان در فكرفلسفي ماجراي كه است همانوجيزهاي همه ،
آثار پژوهندگانجوياي و علاقهمند نزدخوانندگان را اسلام
امابراي.است ساخته متجلي اثريمطلوب بهعنوان نو ،
.آموخت نكتهها و كرد ميبايددقتها هنوز نهايي قضاوت
رضوي سيدمسعود
:پانوشتها
نشريه قراگزلو ، ذكاوتي عليرضا مفيد و انتقادي مقاله -3
صفحات تير 1377 ، و خرداد دوم ، شماره نهم ، سال پژوهش ، آينه
اثر ، تسامحات و كاستيها برخي مقاله ، اين در -الي 70 67
است مفيد بسيار كه شده ذكر فراوانآن اعتبار و ارزش بهرغم
فكر ماجراي -4!باشد آن مكمل ميتواند كتاب مطالعه درجنب و
همان ، 11 -ص 9 5 دوم ، همان ، جلد ،..فلسفي
معارف كتابخانه
|
پنجم كوه
نشر:ناشر / نعيمي حسين:مترجم / كوالو پائولو:نوشته
.صفحه تومان ، 335 قيمت 1000 /اول 1377 چاپ ثالث ،
عرفان نوعي ،(است شده ترجمه نيز كويبلو صورت به كه) كوالو
وي از است ، داده قرار خود كارهاي پسزمينه در را مدرن
اثر آخرين پنجم كوه و شده ترجمه فارسي به متعددي كتابهاي
در مسيح ميلاد از پيش زمان 870 در آن داستان كه است وي
لبنان را آن اسرائيليها كه فينيقيه نام به سرزميني
به لبنان اهل كه زمان همان درميافتد اتفاق ميناميدند ،
صفا و صلح در قرن سه قريب سليمان ، حضرت با پيمان واسطه
ميلاد ، از پيش سال 870 در كه جنگي شوراي با.ميبردند بهسر
بين نبردي شد ، تشكيل آشوري منصبان صاحب از گروهي وسيله به
داستان اصلي شخصيت دو كه ميگيرد در آشوريان و فينيقيها
.ميبخشد شكل را جنگ اين محور
و است (الياس) ايليا حضرت زندگي داستان واقع در كتاب اين
ديگر و عتيق نيزعهد و تورات ازگفتههاي آن فحواي در
.است رفته سخن زمان آن پيامبران
|
|