بدون و پرزحمت خانهداري
!منزلت
ميزان آيا حقوقي پاسخ و پرسش
است؟ مشخص زن نفقه
بدون و پرزحمت خانهداري
!منزلت
و تميز را خانه ميآيد خانه به وقتي مرد:ميگويد فرزانه
.است زن وظيفه ميكند فكر ;ميبيند مهيا را غذا
كار لطيفترين و پرمسئوليتترين سنگينترين ، اين چرا راستي ،
ارج حتي هيچ ، كه جايگاه حرفه ، و كار منزله به هرگز دنيا ،
!خانمها ميان در حتي است ، نداشته قربي و
حقوق آوردن دست به براي جهان تمامي در زنان كه است سالها
ميجنگند ، راي حق آوردن دست به براي ميكنند ، مبارزه خود ،
و ميكنند تلاش علايقشان و آگاهيها با مناسب شغل براييافتن
حالا ، .برميآورند فرياد خود ، وجود اثبات براي واقع در
كند پيدا ادامه كجا تا و شده شروع كي از جريان اين اينكه
زيرا است ، خارج مقال اين حوصله از برسد ، نتايجي چه به و
انگيزه ايجاد آن و شد خواهد منتهي نتيجه يك به انتها در
از پس سالهاي در خصوص به نيز ، ما كشور در.است خودباوري
به مختلف ، عرصههاي در و درخشيدهاند همواره زنان انقلاب ،
يكي -تئاتر -سينماشناساندهاند و كرده معرفي را خود كمال
كارآمد ، و بيشمار مهندسان و پزشكان.است بارز مقولههاي از
بحق كه كارمند ، و كارگر زنان عظيم خيل هستند ، ديگر دسته
.ميكنند ايفا نقش اقتصاد ، چرخهاي گرداندن در مردان از بيش
افراد از نيمي بر بالغ كه عظيم جمعيت اين كه زيرا بحق ،
قشر اين حتي اما.هستند هم خانهدار ، ميدهد ، تشكيل را ملت
آنها از اگر نميپسندند ، برخود را بودن خانهدار عنوان نيز ،
شود ، پرسيده مشغولند آن به كه حرفهاي يا و شغل مورد در
با بعد خيلي بعد ، و داد خواهند ارائه مبسوطي پاسخ بيشك
وظايف جزء خانهداريهم كه گفت خواهند صميمي و گرم لبخندي
شغل ، يك بهعنوان بودن خانهدار هنوز ، واقع در.است ايشان
عموما همنيستند شاغل كه خانهداري زنان و نشده پذيرفته
انجام كاري:كه ميدارند ابراز شاد ، چندان نه قيافههاي با
اتحاديه آشپزها ، كه پذيرفتهايم حتي !خانهدارم.نميدهم
مشغول كه كساني و جاروكشها براي فردا ، شايد و باشند داشته
نشود ، برانگيز تعجب اتحاديه ، و صنف تشكيل هستند ، گردگيري
مورد حتي شغل ، عنوان به هنوز شغل ، طاقتفرساترين اين اما
اين فوق ، بيان از منظور واقع ، در.نيست خانهدار زنان قبول
از خانهدار زنان امروز ، همين يا فردا ، از كه نيست
و كار سختي يا و پاداش يا و حقوق اضافه تقاضاي همسرانشان
به است بهتر بلكه بنمايند ، را هوا و آب بدي حتي يا
چرا؟ بپرسيم و كنيم گوش حرفهايشان
به تا بدانيم تا ميرويم آقايان از چندتن سراغ به ابتدا
با است خانهداري مشغول كه فردي عنوان به همسرشان به حال
.او فرساي طاقت كار به نيز و نگريستهاند ديدگاهي چه
شود ، نگريسته شغل ، مثابه به خانهداري به اگر:الف منصور
معيني كار ساعت چون.كرد تعيين حقوقي برايش هرگزنميتوان
و مقدسترين ظريفترين ، خانهداري ، من ، نظر به.ندارد
تربيت صحيح تغذيه -بهداشت حفظ چون.حرفهدنياست مشكلترين
افراد بين رواني تعادل حفظ و بالاخرهايجاد و فرزندان
اينها ، همه به پرداختن و است زنخانهدار عهده به خانواده ،
.است مشكل واقعا
زن وظيفه.نيست شغل كه خانهداري:ميگويد محمودي فرهاد
.است
چطور؟ -
-شده بازنشسته فعلا كه بود شاغل -اصطلاع به بنده ، خانم -
هم بيرون كار به و نداشتيم مالي نياز ما ، كه ازآنجايي
او به رفت سركار من ، خواست عليرغم خانم و نبود احتياجي
كار مورد در كه بدهد ادامه كارش به صورتيميتواند در گفتم
كمك اصلا خانه ، در هم الان.باشد توقعينداشته من از منزل
.نميكنم
شمرد كوچك را خانهداري شما ، همسر دليل چه به ميكنيد فكر -
داد؟ ترجيح را منزل از بيرون كار و
بر خانمها:ميگويد و ميكند فكر كمي.ميخاراند را سرش كمي
دوست و ندارند مالي احتياج كه آنهايي اولدونوعند
باز باشند داشته پولداري شوهر اگر حتي مستقلباشند دارند
خانه ، توي كه هستند آنهايي دوم دسته.ميروند سركار هم
بيرون كار نمانند خانه توي وميخواهند ميرود سر حوصلهشان
دوست را بازنشستگي حقوق خانمبنده ، .ميكنند انتخاب را
نرسد ، او به چيزي و منبميرم اگر ميكند فكر چون.داشت
زندگياش خودش ، حقوق همان با و نشود دراز بچههايش پيش دستش
مردها عموما كه است رسم ما ، جامعه در البتهبچرخاند را
به حياتشان زمان در ماشينرا يا خانه مثل اموالشان از چيزي
را خانهداري پشتوانهبودن بدون اين و نميكنند همسرشان اسم
.ميرساند
زنان تمامي روي پيش را هولناكي آينده كه شگفتانگيزي نظريه
خط نراقي ، دكتر ممتد خندههاي با ميكشد تصوير به خانهدار
براي.نيستند اينطور مردها همه:خورد مي ! ضربدري بطلاني
.است خانمم اسم به ميكنم استفاده من كه ماشيني حتي مثال ،
اينكه دليل به هم و دارم همسرم به كه علاقهاي دليل به هم
.است خانهدار
چون ندانستهام ، خودم كار از آسانتر را منزل كار هرگز من
ميداند خانم كه همين و بودهام منزل از بيرون شب تا صبح از
اين ، و ميشود آرامشم باعث ميكنند چه يا و هستند كجا بچهها
چرا مردم من وقتي ميكنم فكر و است مسئوليتسنگيني خود ،
او نام به دارم هرچه الان است بهتر.دردسربشود دچار خانمم
.كند احساسامنيت او تا باشد
آلماني همسر از او است ، آمده آلمان از تازگي به كه آقايي
مادرش بازگشته ، وطن به سالهاش پسر 5 همراه و شده جدا خود
به تا باشد داشته خانهدار همسري بايد وي كه معتقداست
صميمي و گرم را خانواده محيط و كند راتروخشك او اصطلاح ،
خانهدار ، .بگيرد كارمند زن بايد...:پدرشميگويد نگهدارد ،
!حسابنميآيد به اصلا
لطيفترين و پرمسئوليتترين سنگينترين ، اين چرا راستي ،
حتي هيچ ، كه جايگاه حرفه ، و كار منزله به هرگز كاردنيا ،
حتي بله ، !خانمها ميان در حتي است ، نداشته قربي و ارج
و نيازها رفع براي شام ، تا صبح از اينكه با خانمها ،
را خود بعضا كه جايي تا تلاشند در خانه اهل حوايج برآوردن
خانواده افراد خواستههاي و خانواده در و كرده فراموش نيز
حتي چرا نميآورند؟ حساب به زياد ، را حرفه ، اين ميكنند ، حل
از بيرون كه زناني حتي يا و منزل از بيرون كار به آنان ،
حرفه آنها ، چرا مينگرند؟ تحسين ديده با دارند ، شغلي منزل ،
ميشمارند؟ كوچك را خود
و تميز را خانه ميآيد خانه به وقتي مرد:ميگويد فرزانه
نميداند امااست زن وظيفه ميكند فكر.ميبيند مهيا را غذا
نشان را خود سپاس مرد ، كار قبال در كه همانگونه زن ، كه
توقعي چنين متقابل طور به چاي ، استكان بايك حتي ميدهد
پررو كنند تشكر همسرشان از اگر كه گمانميبرند مردهادارد
توجه تغييرات به نميدهند ، نشان رو ، خودشان قول به و ميشود
هرچيز از برتر غرورشان ميكنند گمان.نميدهند نشان چنداني
.است
پولي كه بياورم زبان به اگر حتي من:ميافزايد آهي با وي
خنده با نميدهد ، همسرم خودم ، شخصي كارهاي انجام بدهبراي
خرجي بابت كه پولي از ترتيب اين با و !نداشتيمها:ميگويد
در.كنم شخصي امور صرف كه نميماند باقي چيزي ميگيرم خانه
.ميشود برجسته مرد ، نامخودخواهي به چيزي واقع
.ندارد حقوقي اصلا زن آره ، :ميگويد تاييدكنان خانم فاطي
خالي و خشك تشكر يك اگر مردها امااست وظيفه همهاش
من شوهر.ميشود دلگرم زن دهند نشان اندك توجهي بكننديا
حاليكه در ندارد ، وجود تشكر براي موردي استكه معتقد
بهتري روحيه با فردا كند وادار مرا ميتواند كلمه يك همين
.بشوم كار مشغول
قديم از چون.ميكنند نگاه كلفت چشم به را زن مردها ، :م.ك
قائل ارزشي زن براي كه دادهاند ياد پسرها به پدرها
به نبايد كه كنند تحكم زنها به كه آموختهاند مردهانشوند
و نق هم اينقدر و خانه توي بنشين باشي ، كاريداشته من كار
!نكن نوق
با.برسد نوبتش تا است منتظر نانوايي صف در خانم مهناز
كه وقتي ببينيد ، :ميگويد و ميزند گرمي لبخند فوق ، سوال
هم حمامي از حتي كه ميبينيد ميرويد ، منزل از حمامبيرون به
مرد.ندارد قربي و ارج چنين خانهدار زن ميشوداما تشكر
و همين !خانهداري زن يك فقط تو كارميكني؟ چه تو:ميپرسد
همه كه الان بابا ، اي:ميگويد اصراركنيد كه هم بعد !!بس
فقط مرد از زن ميكني؟ چهكار تو شده ، گازي و برقي چيز
نگريسته اواينقدربيمقدار به كه اين و ميخواهد احترام
.بس و همين.نشود
زن كه است معتقد من شوهر بابا ، اي:ميگويد.خ.صديقه
ميپرسم من حالا.كند زندگي !هيچي با كه است خانهدار ، آن
شما جلوي و كرد حاضر را غذا بهترين ميشود هيچي با مگر
پشت را موفق زناشويي زندگي سال چهل كه خانمي گذاشت؟
انجام كه هركاري بابت هميشه من ، شوهر:ميگويد سرگذاشته
كه معتقدم من.ميكشم زحمت كه ميبيند چون ميكند تشكر ميدهم
همسرشان در خلائي حتما نيستند كردن تشكر اهل كه مردهايي
.نيستند راضي همسرشان از كه ميدهد نشان اين و ميبينند
مرد ، قدرداني من ، نظر به والله:ميدارد اظهار ديگري خانم
.باشد شده تربيت خانوادهاي چه در كه دارد اين به بستگي
قول به موضوع اين شايد و هستند زيادي غرور داراي مردها
!كند غرورشانكم از خودشان
خيابانهاي از يكي در باريك كوچه يك به ميرسيم بالاخره
دارند موفقي زندگيهاي كه خندان خانمهاي.مركزيشهر
مردم كوچه بگذارد را ما كوچه اسم بايدشهرداري ميگويند
كه هستند زناني و مردان كوچه ، اين اهالي تمام چونخوشبخت
رابه خانوادهشان ميورزند ، عشق همسرانشان به و زندگيشان به
يكديگر ، از سپاس با هميشه و ميدانند نيز محترم عزتش ، قدر
تنگي ، گاه به.ميبرند خانههايشان به نشاط و دلگرمي
كوچك را ، كردن عذرخواهي وقتخروش ، به و يكديگرند ياروياور
جدا كوچه ، اين مردم از دلمنميآيد.نميدانند خويش شمردن
كه چراباشند خوشبختي ساكنينكوچه مردم همه ميشد كاش.شوم
بايد ماست ، دستهاي خوشبختيتوي است ، معتقد زنان از يكي
.كرد بارورش
مهدوي رويا مرضيه:از گزارش
قاسمي سرور:از عكس
ميزان آيا حقوقي پاسخ و پرسش
است؟ مشخص زن نفقه
پرسش
عرف عكس به استو كرده ترك مرا كه است دوماه شوهرم
ادامه به حاضر كه ميگويد.است رفته مادرش خانه به متداول
ميگويد !طلاقمبده است اينطور اگر ميگويم.نيست من با زندگي
!تنبيهشوي بايد تو و است زود حالا
ندارد هماهميتي چندان من براي كه او دلايل از گذشته
بدهم ، دادخواست نفقه ميخواهمبراي كه است اين مسئله
به.است اندك بسيار ميدهند حكم قضات نفقهايكه شنيدهام
.بود نخواهد بيشتر تومان هزار شش پنج ، ماهي كه گفتهاند من
و نكنم تلاش بيهوده كه بگوييد من استبه اينطور واقعا اگر
.كنم حفظ را خود حداقل ، متانت
پاسخ
و حفظ به نيزعلاقهاي شما كه ميرسد نظر به محترم ، خانم
آينده و خانواده حفظ نگران كه چرا.نداريد زندگيتان ادامه
آنهم) نفقه مسئله تنها نيز اكنون و نيستيد مشتركتان زندگي
.ميباشد مهم شما براي (آن مالي جنبه
تاملي حقوقانسانيتان حفظ براي نيست بهتر عزيز ، خواننده
...خواستههايتانبنماييد در
نفقه نظرقانوني از گفت ميتوان شما سوال پاسخ در اما
و مسكن از است عبارت حقيقتنفقه در.ندارد مشخصي مقدار
.مناسبباشد زن وضعيت با بايد كه واثاثمنزل غذا و لباس
مناسبي مادي وشرايط رفاه داراي زن اگر كه معني بدين
مطابق حتي و.مييابد افزايش ميزان همان به نيز نفقه باشد ،
او براي قاضي باشد كرده عادت خادم داشتن به زن قانوناگر
.نمود خواهد تعيين نيز خدمه
قبل شرايط مناسب را شما نفقه قاضي قانون ، مطابق بنابراين
و 6 از 5 بيش مسلما كه نمود خواهد تعيين ازدواجتان از
.بود تومانخواهد هزار
|