اجتهاد تاريخي ريشههاي
انديشههاي خلدون ابن آيا
برده سرقت به را صفا اخوان
است؟
اجتهاد تاريخي ريشههاي
فقه دورههاي بهآغازين اجتهاد پيشينه:جستارگشايي
نگرش بايد اجتهاد ، دربررسي بنياد اين براسلاميبرميگردد
معارف و فقه درچارچوب را آن دگرگوني روند و تاريخيداشت
.اسلاميبررسيد
و اجتهاد تاريخي بهريشههاي نويسنده زيرين ، نوشته در
پرداخته اسلامي وانديشمندان فقيهان نزد در آن چگونگيتحولات
.مينماييم جلب اينجستار به را ارجمند خوانندگان توجه.است
"معارف گروه"
پاكتچي احمد:نوشته
هرگز اسلامي فقه اجتهاددر آغازين شكل به تاريخي نگرشي در
چه كرد ، تلقي ازاجتهاد شده تفكيك امري را "راي" نبايدعنصر
نظري روشي معرفي اصطلاحبراي يك سان به "اجتهادالراي"تعبير
نخستين سدههاي فقهيدر مسائل از پارهاي به پاسخگويي در
كاربرد" بدوناينكه است ، بوده مطرح سطحگستردهاي در هجري
عهدصحابه در.باشد بوده "اجتهادالراي"فراسوي چيزي "راي
فقهياز پرسشهاي به گويي پاسخ رايبراي كاربرد از نمونههايي
بعدي مدون آثار در كه ثبتگرديده اصحاب ، از برخي سوي
بهرهگيري چند هر.است شده نهاده "اجتهاد" نام برآنها
نقش اما نميشد ، خاصيمحدود بوم و منطقه به ازاجتهادالراي
ساختن استوار و درتبيين كوفي ويژه به و عراقي اساسيفقيهان
و اجتهادالراي ناگسستنيميان پيوندي همواره پايههاياجتهاد ،
.است ساخته كوفهبرقرار مكتب
است مانده جاي بر پراكندهاي گزارشهاي صحابه ، عهد همان از
از پارهاي در حجازي و عراقي فقيهان چگونه ميدهند نشان كه
از.گرفتهاند قرار يكديگر مقابل در فقه ، اجتهادي مسائل
حقيقت در "فتيايعراقي" نقد با حجازي اصحاب كه بود رو همين
.ميگرفتند انتقاد به را رايگراييعراقيان
وجوه از ملاحظهاي قابل بخش ق ، سده 1 پاياني دهههاي در
.بازميگشت "اجتهادالراي" به حجاز و عراق فقه ميان تمايز
تاريخي نكته اين به بايد مساله ، علل به پرداختن بدون
بهاجتهادالراي حجاز از بيش عراق ، فقهي كهمكاتب كرد اشاره
نوگراييسوق و شدن پيچيدهتر سوي رابه فقه و داشت گرايش
به رو روند و شدن مراحلپيچيده بايد واقع در.ميداد
در كه مرحلهاي نخست ، :كرد تقسيم مرحله به 3 را تدوينفقه
مورد آن تنها فقيه و ارجاعميشد فقيه به روزمره آنرخدادهاي
قرين راهي و ميرفت صريحطفره پاسخ از گاه و ميگفت راپاسخ
دوم ، مرحلهاي ;(فقهآغازين) ميگرفت پيش در ميانه احتياطيا
پاسخ و ميگرديد فقهيطرح محافل در نيز فرضي آنسوءالات در كه
آن در كه سوم ومرحله ،(تقديري فقه) ميشد بدانهاداده لازم
مرحله اين 3 اگرچه.(مدون فقه) درآمد مدون بهصورت فقه علم
كه مينمايد وليچنين نگريست ، نسبي گونهاي جزبه نميتوان را
داشته خاصخود مفهومي مراحل اين از يك درهر اجتهادالراي
.است
نهاده سر پشت را مراحل اين فقه دانش ق ، سده 2 ميانه تا
ديگر مرحله به مرحلهاي از گذار براي را راه آنچه و بود
اجتهادالراي كاربرد در بازنگري جز چيزي ميساخت ، هموار
در عراقيان شتاب كه ميدهد نشان آشكارا منابع بررسي.نبود
.است حجازيانبوده از بيش مراتب به اينمراحل از گذار
نيمهدوم در كوفي فقيهان ميدهد كهنشان است دست در مداركي
;مبذولداشتهاند خاص عنايتي كاربرداجتهادالراي به ق سده 1
زمان به سخنرا پيشينه كه است چند مداركرواياتي اين چه اگر
بابررسي اما بازميگردانند ، آنحضرت اصحاب و (ص)پيامبر
بااستناد ميتوان تاريخي منبع سانيك به آنها ، روايي اسناد
صورتنيافتن در را اجتهادالراي رواجكاربرد منابع ، اين به
نيمهدوم در نظريه ، يك صورت به طرحآن و نقلي منابع از حكمي
اسناد اين ازجمله.رسانيد اثبات به سده آن
نقل به كوفه ، دومتابعين طبقه از فقيهي روايتعمارتبنعمير ،
ميداد نشان را فقهي كليادله چهارچوب كه است ازابنمسعود
سنت ، و كتاب در حكممسالهاي نشدن يافت صورت در آن وبرپايه
نيافتن صورت در ميشدو رجوع (صحابه) صالحان بهآراء بايد
عامر همچنين.عملميگرديد اجتهادالراي به آنانبايد از حكمي
شريح به خطاب ازعمربن را نامهاي كوفه ، فقيهنامدار شعبي
آن در و دربرداشت را همانند مضموني كه روايتميكرد قاضي
بود رفته اجتهادالرايسخن از فتوا ، در بهاحتياط توصيه ضمن
ابوعون بهنقل سومي كوفي روايت ،(دارمي ، همانجاها نسايي ، )
مضمونگفتار آن ، در كه داشت عمروتداول حارثبن از ثقفي
و ميشد داده نسبت جبل بهمعاذبن مسعود ، ابن به منتسب
همراه اجتهادالراي نيزبر را (ص) پيامبر تاييد درروايت
.داشت
رواج بسيار ديگر تعليماتي روايات ، از دسته اين كنار در
عمروبن چون صحابياني از نقل به احاديثي قالب در كه داشت
كه مضمون اين به ميشد ، روايت (ص)پيامبر از ابوهريره و عاص
در و پاداش ، دو "اصابت"صورت در كند ، اجتهاد اگرفقيهي
حديث اينآورد دستخواهد به واحد اجري كم دست "خطا"صورت
آغازين مراحل گرفت ، در قرار "تصويب" نظريه بعدهامبناي كه
برشيوه مناسب تاييدي ميتوانست فقهنيز شكلگيري
.باشد بوده اجتهادگرايان
مرحله نمايندگان كوفه در او مكتب شاگردان و مسعود ابن
براي تنها را اجتهادالراي كه بودند كوفي فقه آغازين
كه حالي در ميگرفتند ، كار به رخدادها به پاسخگويي
و ميورزيدند اجتناب فقه تقديري مسائل با رويارويي از
كنار دربرحذرميداشتند بدانها پرداختن از رانيز ديگران
نام "ارايت اصحاب"كه تقديري مسائل جويندگان شمارياز آنان
در (اثر اصحاب)سنتگرايان مخالفتهاي رغم بودند ، به گرفته
شعبي ، عامر نخعيو ابراهيم.داشتند فعال فقهي ، حضوري محافل
ق ، دومسده 1 نيمه در اثر ، اصحاب از برجستهكوفه فقيه دو
رخدادهايمورد به پاسخگويي حد روايي ، در مستندات برپايه
عمل با آنكه حال تمسكميجستند ، اجتهادالراي به سوءال
همزمان ميورزيدند ، فقهمخالفت تقديري گسترش نيز و بهقياس
سيرين ابن و بصري حسن دورهچون اين بزرگ فقيهان نيز دربصره
در ميدادند ، قياسنشان برابر در كه عينمخالفتهايي در
حتي.پذيرابودند را اجتهادالراي كاربرد محدودي ، چارچوب
چرا تخلفناپذيرنبود ، عمل در نيز اثر فقيهاناهل ستيزي قياس
آراءفقهي در ميتوان گاهي را قياس عملبه از نمونههايي كه
.بازيافت بصري حسن كوفيو جبير سعيدبن چون كساني
اصحاب" اجتماعي ، و تاريخي شرايط اقتضاي به اينهمه ، با
دوره در نبودهاند ، برخوردار قدرتي از گذشته در كه "ارايت
بن قاسم.عراقبودند فقيهان نامدارترين تابعين ، خود سوم
نخعي درعصر كوفه فقيهان از كه مسعود نوادهابن عبدالرحمان
بامسائل "عملا شايد قضا ، به جهتاشتغال به و بود شعبي و
به دثاررا محارببن خود شاگرد برخوردداشت ، بيشتر پاسخ بدون
هر بهبرميانگيخت درفقه (گسترشطلبي) "انبساط"
استاد سليمان حمادبنابي تحول ، اين شاخص تقديربارزترين
ميكرد خودكوشش تحصيل دوره در كه است فقه ابوحنيفهدر اصلي
ازابراهيم را گوناگوني تقديري لطايفالحيل ، سوءالات با تا
بهعنوان بعدها كه حماد.(دارمي ، 1/52:نك) گيرد پاسخ نخعي
درگذشت از پس شد ، شناخته "راي اهل"مكتب مهم فقيهان از يكي
و گرديد او هواداران محلرجوع (ق 96) نخعي ابراهيم
به ابوحنيفه استادان نيزاز او كه عتيبه حكمبن فقيههمتايش
و زد تكيه او جاي بر (ق) شعبي درگذشت از پس شمارميرود ،
كوفه در صدورفتوا مدار مهمترين عصرخود در دوكه اين
و بهنخعي منسوب كوفي حلقه دو واقعپيشوايان در بودهاند ،
ميدهدكه نشان روشني به اينجايگزيني ميشدند ، تلقي شعبي
پيروزياصحاب تنها جديد ، بهمرحلهاي اجتهادالراي شدن وارد
محيط بر اقليت يك غلبه درقالب سنتگرايان ، بر ارايت
تحول يك را آن واقعبايد در بلكه.است نبوده فقهيكوفه ،
.آورد كوفيبهشمار فقه سنتي حلقههاي درتعاليم طبيعي
جايگاه اجتهادالراي و تقديري فقه ق سده 2 نخست دهه دو در
در ستيزي راي و استوارگردانيدند كوفه مكتب در خودرا
لبابه ، ابي عبدتبن بايداز نمونه بهعنوانگرفت انزواقرار
"ارايت اصحاب" كهاز كرد ياد عصر ، آن در اثر ازاهل فقيهي
واگذاشته ، خود رابهحال او تا ميكرد آرزو و آمدهبود تنگ به
تقديري فقه نيزبر حجاز حتي برهه اين در.اونكنند از پرسش
چنانكهدرمكه نهاد ، گردن نويناجتهادالراي شكل و
موردتوجه را فقه تقديري مسائل آنديار مفتي عطاءبنابيرياح
پارهايبراثر نظرياتش كه ميكرد بهصراحتعنوان و ميداد قرار
مدينه در.است اجتهادالراياستوار بر پارهاي و
راي و اثر پايه فقهيبر عرضه با نيزربيعتبنعبدالرحمان
توجه خور در بهعنوانديدگاهي.شد نامور "ربيعتالراي"به
واصل به منتسب بهنظريه بايد دوره ، اين در بهاجتهاد نسبت
در آن پايه بر كردكه اشاره نيز معتزله عطابنيانگذار ابن
عقل" راه فقيهميبايد سنت ، و كتاب از فقداندليلي صورت
براي نظامروشن يك ارائه اگرچه.گيرد درپيش را "سليم
.است انتظار از دور به آندوره در سليم عقل كاربرد
نظريه اين در عقل وعنصر اجتهاد ميان جايگزيني امارابطه
نامي اجتهاد از "اينكهعملا درعين است ، اهميت بسيارحائز
.است بهمياننيامده
به بايد خاص بهطور كوفي ، فقه در تدوين دوره آغاز در
عصر آن در معمول شيوه به ويكرد اشاره ابوحنيفه جايگاه
كاربرد و راهاجتهاد نقلي ، ادله فقدان درصورت كوفيان ، ميان
بزرگان راسلوك روش اين و ميديد باز رويخود به را راي
بهدستآوردن اجتهاد از هدف او درديدگاه.ميدانست تابعين
بهعنوانتوضيح ;بود "صواب" يا حكمواقعي به حكم نزديكترين
تعبدي ، احكام زمينه اجتهادالرايدر كه افزود بايد
در اجتهاد بيشترينكاربرد و داشت محدود كاربرديبسيار
زندگي موضوعاتروزمره به كه بود شريعت ازاحكام آنگونه
بلكه وتقرب ، تعبد نه آنها وضع اصلي وحكمت ميگرديد مربوط
آنچه.است بوده جامعه در سالم جزايي حقوقيو نظام يك ايجاد
بهطورممتازي معاصرانش ميان فقهابوحنيفه در را اجتهادالراي
نسبي تدوين و درروشها قانونمندي و ميساخت ، نظاميافتگي مطرح
در كتابي خودهرگز ابوحنيفه اگرچه.بود نظرياجتهاد اصول
شيباني محمدبنحسن او ، شاگردان از اما تاليفنكرد ، اينباره
بهتبيين ،"اجتهادالراي" عنوان تاليفيبا در نخستينبار
از حركت اين بعد نسلهاي در پرداختو اجتهاد نظري مباني
موسي عليبن و چونعيسيبنابان ابوحنيفه ، پيروان سويديگر
.شد پيگيري همينباب در مستقلي آثار نگارش قميبا
دارد ادامه
انديشههاي خلدون ابن آيا
برده سرقت به را صفا اخوان
است؟
عرب پژوهشگران كه است پيشنيامده تاكنون دانشها تاريخ در
خلدون ابن همانند يكانديشمند نبوغ مورد در شناس وشرق
.باشند داشته نظر اتفاق اينگونه
انديشههاي خلدون ابن آيا" عنوان با علمي پژوهش يك در
محمود دكتر مصري انديشمند "برده؟ سرقت به را صفا اخوان
.كرد منفجر را انگيز بحث فكري بمب يك اسماعيل ،
عنوان كه ميدانم:مينويسد خود پژوهش آغاز در پژوهشگر اين
با وي بلكه ميكند راشوكه خواننده اول وهله در پژوهش اين
در "صفا اخوان"جماعت با آشنايي و مقدمه پيگيريمطالعه
مطالعات خوانندهبا همچنينميكند شك خلدوننيز ابن صداقت
شايد شخصيتاش ، ابعاد و خلدون ابن دربارهشهرت پژوهش اين
و اماممورخان و تاريخ فيلسوف كه درمييابد بار نخستين براي
تحريفكنندگانتاريخ همواره كه -جامعهشناسي علم بنيادگذار
و بيطرفي تا است مورخانخواسته از و كرده محكوم را
وي.است تحريفكنندگان امام خود -كنند پيشه عينگرايي
ديدگاههاي نظريههاو به كه ميدهد انجام كاررا اين هنگامي
ادعا و منتسبنمايد خود به را آنها تا دستبردزده صفا اخوان
علم كههمانا كرده ابداع را وبيسابقهاي جديد علم كه كند
بايد شكليكه به است تاريخ علم واقع كهدر است "بشري عمران"
.باشد
نظر از خلدون ابن:ميافزايد اسماعيل محمود دكتر
و ذهنها بر شدهكه بدل " اسطورهاي" به پژوهندگانآثارش
و تحكيم مكاندر و زمان طول در اينها و گشتهاست چيره عقلها
در نيز.دادهاند هم دست به دست ايناسطوره ترويج و تعميق
را"خلدونيسم" كه شده متعارف دانشگاهيچنين پژوهشهاي دواير
.آورند شمار به مستقل يكدانش خود خودي به و جوهر در
خلدون ابن معماي
خلدون ابن اينها ، همه برغم كه ميكند تاكيد پژوهشگر اين
فراوان پرسشهاي كه است مانده باقي پيچيده معمايي عنوان به
اين پرسشها اين مهمترين.ميكند مطرح كننده قانع بدونپاسخ و
به يا است نوشته درخلا را خود "مقدمه" خلدون ابن آيا:است
- عربي فرهنگي انديشههاييدرميراث آن از پيش ديگرآيا عبارت
كند؟ آماده آن براينگارش را راه تا نداشته اسلاميوجود
اين همه مساله ، اين به پژوهشگران پاسخ اختلاف رغم به
ابن مقدمه ميگويد كه ميشوند ختم واحد مقوله يك به پاسخها
خواهد و بوده بيسابقه كه نيست "معجزه" يك جز چيزي خلدون
!بود
خود كه دوران ، اين از چگونه كه است اين يكي پرسشها اين از
بيرون دستاورد اين نهاده ، "انحطاط عصر" را نامش ابنخلدون
ميآيد؟
همان خلدون ابن مقدمه كه پذيرفتهاند را ديدگاه اين همگان
هيچ پيشتر كه است جديدي صنعت" گفته او خود كه گونه
"مقدمه"بودن بيسابقه نيز."است نبوده واقف آن بر آفريدهاي
و بيهمتا ي"استثنا" يك آمدهو شمار به بديهيات از
روشهاي درچهارچوب كه شده قلمداد پديدهويژهاي
.نميرود اجتماعي و پژوهشهايتاريخي
من:ميگويد و ميكند اعتراف اسماعيل محمود دكتر
بقيه در اسطورهاي ي"استثنا" اين ترويج در مدتطولاني به
براي خلدوني بهمتون" و داشتم مشاركت وپژوهشهايم كتابها
.ميبردم پناه "اعتبار و صلهبرائت به دستيابي
از را خود رهايي پژوهشگر اين كه افتاد اتفاق چيزي چه
بست؟ ويرانياش به كمر حتي و كرد اعلام "خلدوني اسارت"
تاريخ و خلدون ابن مقدمه مطالعه هنگام به واقع در من
و ديدگاه و طرح ميان.ميشوم فراوان وترديدهاي دچارشك وي
مقدمهاي.دارد وجود وسيعي شكاف و تفاوت كتاب ، دو پرداخت
تاريخي ، و سو يك از هماهنگ و متجانس فراگير ، تئوريك ،
بعد و تاريخيپيش كتابهاي ديگر با كهتمايزي روايتي توصيفي ،
.ندارد خود از
مساله در تحقيق
تدارك پيش سالهاي:ميگويد اسماعيل محمود دكتر
ميراث و تاريخ كل كه كردم آغاز را آرمانگرايانهاي طرح
اخوان" از سالكتابي در.ميگيرد بر در را اسلامي فرهنگي
آنان درنامههاي را خلدونيسم بوي وقتي.خواندم را "صفا
من اماگرفت جان وسوسههايم و ترديدها شكو كردم ، استشمام
"اخوانصفا" عصر نگارش به تا عقبانداختم قدري را قضيه
تاليف هنگام به يعني آمد سالپيش در فرصت اين.برسم
.بود"صفا اخوان" درباره كه طرحم جلدپنجم
نامههاي و خلدون ابن مقدمه دوباره مطالعه به آن از پس
نظريهها ساير ديدن از كه طوري به پرداختم صفا اخوان
-كردند جاودانه را او كه - خلدون ابن وديدگاههاي
.خوردم جا "نامهها" در
را او ديدگاه كه ميدهد ارايه را نشانه يازده مولف
هزاران و موءلف هزاران نام گرچه خلدون ابنميكند ثابت
از صراحت به هم بار يك اما كرده ذكر درمقدمهاش را كتاب
كه را اندلسي دانشمند يك بلكه است نبرده نام صفا اخوان
نامداشت "مجريطي مسلمه" و بوده دراندلس صفا اخوان رئيس
بدنهادي به متصف را او "مقدمه"جاي درچند و كرده نكوهش
.است كرده والحاد
صفا اخوان از كه دانشهايي از بسياري به نسبت خلدون ابن
تلاش جديد زباني به آنها دوباره تدوين براي و كرده نقل
روش خطاهاي از دليلبسياري اين.است بوده نموده ، بياطلاع
عدم و درك ازعدم ناشي كه است خلدون ابن درمقدمه شناسانه
.است مطالب جذب
با خلدون ابن مقدمه بخشهاي آغاز مهم ، نشانههاي ديگر از
با را خود نامههاي اخوانصفا كه است -بدان - "اعلم" واژه
همان او كه گاهيميبينيم حتي.ميكردند واژهآغاز اين
ميكند ذكر آوردهبودند صفا اخوان كه را "استهلال"جملههاي
".است كرده راهدايت شما و ما خداوند كه ايبرادر بدان" مثل
علم" كه گزارشياست گفتمان يك "مقدمه" كهگفتمان جا آن از و
اما ارايهميدهد كرده ادعا خلدون ابن گونهكه آن را "جديدي
اين در اقتباسكرده ، صفا اخوان ازانديشههاي را آن وي چون
بهگفتمان را آن اخوان گفتمان همانند كردهو اخلال گفتمان
.بدلميكند ارشادي -تعليمي
اخوان نامههاي از را كاملي وجملههاي عبارتها وي كه بسا چه
.است كرده نقل صفا
در خلدون ابن زبان كه ميرسد نتيجه اين به پژوهشگر اين
تفاوت خود روزگار زبان با "كاملا "الاعبر" كتاب و "مقدمه"
زبان با اينزبان كه ميكند مشاهده كنجكاو وخواننده دارد
.نزديكاست بسيار اما "كاملا اگرنگوييم صفا ، اخوان
صفا اخوان
پيچيدگي و ابهام از اي لايه در همچنان صفا اخوان تاريخ
و فكري گروه يك كه گروه اين به تاريخنگاران.دارد قرار
درباره پژوهانفقط انديشه اما.نپرداختهاند بودند سياسي نه
مخفي آن ، شكل بر افزون.پرداختهاند بهتحقيق گروه اين فلسفه
كسي هجري چهارم قرن ازاواخر پيش كه است جنبش اين
گذراي اشاره درحد كار اين.نميدانست چيزي دربارهآنان
.ميشود خلاصه معدود سطر چند ودر توحيدي ابوحيان
آنهاست نامههاي است ، موجود آنان از كه متني تنها شايد
تاريخ لذا ، .نميپردازد آنان تاريخ به وجه بههيچ كه
مانده باقي مستتر و پنهان اما ناشناخته ، نگوييم اگر آنان ،
.است
-بهقولخودش -خستگيناپذير تلاشهاي از پس اسماعيل محمود دكتر
در را آنان از مانده پراكندهباقي ذرههاي توانست
نامهها محتواي توجهبه با وي.كند گردآوري منابعمختلف
مورد كه -صفارا اخوان نماي و نشو و قضيهپيدايش توانست
مساله تقريبياين بهطور و سازد روشن -پژوهشگرانبود اختلاف
:رسيد نتيجه ويبهاين.نمايد مشخص را
دوره آغاز با جماعت اين تشكيل و تدارك مرحله آنكه:نخست
و همزمان متوكل خليفه روزگار يعني عباسي خاندان دوم
آنگونه چهارم قرن در نه و است بوده -ه سال232 در "دقيقا
.معتقدند پژوهشگران از برخي كه
در واكنشي فكري ، گروه اين تشكيل انديشه آنكه:دوم
بوده ترك نظاميان حاكميت تابع عباسي خلافت انحطاط برابر
و اجتماعي انقلابهاي شدن شعلهور با انحطاط اين.است
.بود شده سركوب تمامتر هرچه خشونت با كه بوده همراه مذهبي
خلافت سياسي ابهت رفتن وازميان اقتصادي اوضاع وخيمشدن:سوم
اشعري سينا متنگراي چيرگيانديشه و اجتماعي مشكلات وافزايش
رواج شيوه كههمانا شد رويارويي نوين شيوه باعثپيدايش
سياسي اجتماعيو آگاهي برانگيختن جهت روشنگريدر و فرهنگ
فراخوانيپنهاني بهشيوه و فكري بهدستنخبگان و گروهي بهشكل
.بود
طبقه به وابسته جماعت اين بنيادگذار فكري نخبگان:چهارم
شده متضرر ترك ، نظاميان سياستهاي براثر كه بودند متوسط
لايههاي آرمانهاي و جهاني آرمانهاي نخبگان ، اين.بودند
.بهدوشميكشيد را روزگار آن جامعه ستمديده
ابوالحسن رفاعه ، زيدبن همانند جماعت اين افراد:پنجم
"احتمالا و بستي ابوسليمان و مهرجاني ابواحمد زنجاني ،
ابنراوندي ، نظير پيوستند آنها به "بعدا كه كساني
معروفاسلامي فرقههاي از يك بههيچ فارابي و معريي ابنسينا ،
آگاهي و انديشمند بهنخبه آنان.نداشتند وابستگي
آمدند گردهم آرمانهايروشنگرانه بهخاطر كه وابستگيداشتند
.سياسي يا مذهبي تاآرمانهاي
ديگر به داعيان آنجا از كه بود دعوت مركز بصره ، :ششم
اين شاخه رهبري"مجريطي مسلمه" و ميرفتند اسلام جهان مناطق
.اندلسبود در گروه
يافت نمود تدويننامههايي شكل به اخوانصفا دعوت:هفتم
كه بود دانش مختلف رشتههاي در نامه يك و پنجاه بر بالغ كه
تاليف تخصصش ، براساس و دانشمند هر توسط و گروهي شكل به
پيروان تا شد سادهتدوين شكلي به مطالب اين آنگاه.گرديد
.كنند درك را بتوانندآن آنان
قلمداد يادروز حشاشين و قرامطه را اخوانصفا كه نويسنده
گروهي" را اخوانصفا كه "ديبور" كلاماست اشتباه در ميكند ،
درست ميكند قلمداد "سياسي دعوت از دور به مخفي و ستمديده
آن هدف كه فكريبود جنبش يك بلكه مذهبي جنبش نهيك اين.است
بهواسطه آگاهيسياسي برانگيختگي جهت در بهروشنگري دستيابي
آن به وفرقهها مذهبها ديگر روشنگران لذا.است دانش نشر
فقيهان ، تاجرانبزرگ ، دولتمردان ، آنان درميان كه پيوستند
سياسي ، كهانحطاط ميشوند ديده وثروتمنداني دانشمندان
.گرفت را گريبانآنان عباسيان دوره نخست فكريسده و اقتصادي
مستتر تهمت
عرب انديشمندان از شماري و يافت ادامه پژوهش اين به پاسخ
نظريههاي آياابنخلدون":دادند منفي جواب زير سوءال به
."است؟ برده بهسرقت اخوانصفارا
دكتر چگونه:ميگويد تونسي نويسنده مدني ، عزالدين
و تاويل و تحليل با كه را فراواني گروه اسماعيل محمود
بررسي را "تعريف" و "تاريخ" و "مقدمه" عميق پژوهشهاي
وامريكايي اروپايي و مسلمان و آنانعرب ميان در و كردهاند
توسط متوناخوانصفا سرقت متوجه كه متهمميكند ميشود ديده
اين گرچه.نداشتهاند اطلاعي مساله اين واز نشده ابنخلدون
نثر درآن اما است مستتر -ميشود دربارهاشسكوت كه -تهمت
.است آشكار وسطحي خودراضي از پرطمطراق
:ميشود ديده انسان نوع همه يادشده گروه ميان در
مسلمان ، و عرب كلاسيك فيلسوفان متون پژوهشگر فيلسوف
در متخصص تاريخنگار و روانشناس زبانشناس ، جامعهشناس ،
و بنيحفص و عبدالواد بني و بنيمرين و بنياحمر دوران
و اسلام اقتصادجهانقديم پژوهشگر و واقتصادشناس جمعيتشناس
وسطاي قرون درفرهنگ هنرها و ادبيات وتاريخنگار سياستشناس
و ارسطوشناس كلامو علم در كارشناس وخاورشناسان مغرب
.اگنوستيك و وافلوطينشناس افلاتونشناس
كه كساني ديگر و اينان:ميافزايد مدني عزالدين دكتر
آيا دادهاند تحليلقرار و ونقد بررسي معرض در را"مقدمه"
عبدالرحمانبن كه نرسيدهاست ذهنشان به يا متوجهنشدهاند
آيا و است؟ برده اخوانصفابهسرقت از را خلدونمتنهايي
اگر !است برده قضيهپي اين به اسماعيل محمود فقطدكتر
عربي نوين درفرهنگ معجزهها معجزه را آن باشدبايد اينگونه
بدانيم؟
اخوانالصفا نامههاي از - استثناء بدون -اينان همه گويي
متون كارشناس كه اسماعيل محمود دكتر مگر بياطلاعند "كاملا
هرگونه از آنان آنهاست؟انگار حروف نقطههاي حتي و نامهها
وانديشههاي عبدالرحمانبنخلدون انديشههاي ارتباطميان
و ازابنخلدون پيش دانشمندان و ديگرفيلسوفان و اخوانصفا
را اينها محموداسماعيل دكتر فقط و ويناآگاهند همروزگار
به چيست نميدانم كهمن شيوهاي به نويسنده من بهنظر.ميداند
.است لدنيدستيافته علم
شديد مخالفت
عرب ، مشهور جامعهشناسان از مصطفيالشكعه دكتر سويي ، از
انحطاط دوران بهعنوان ابنخلدون زندگي دوران نامگذاري با
اين در پژوهشگران از برخي گفتههاي از و ميكند مخالفت
به ابنخلدون پرداختن:ميگويد وي.ميكند اظهارتاسف زمينه
نظير امت اين زيرادانشمندان نيست او كار در سياست ، نقصي
نيز ( -ه متوفاي 204)شافعي و ( هـ متوفاي 150)ابوحنيفه ،
كار به كه سياستمدارانيبودند همچنين.سياسيميكردند كار
به اما بودند دانشمندانانديشمندي و فكريميپرداختند
.ميپرداختند هم كارسياسي
از بعدها ابنخلدون.جداييناپذيرند يكديگر از جنبه ، دو اين
چيزهايي مصر ، به ورود بههنگام و كشيد كناره سياست
.افزود مقدمهاش به
برخينظريههاي با اختلافش كهبهرغم ميكند تاكيد الشكعه دكتر
.جهاناست بزرگ و سازنده ازانديشمندان وي ابنخلدون
برانگيختن با گذشته ، چندماه طي اسماعيل محمود دكتر پژوهش
عرب جهان فرهنگي عرصه ركود زمينه ، دراين داغ جدلهاي و بحث
.بهحركتواداشت را
لندن "الزمان" روزنامه:منبع
طرف بني عزيزي يوسف:ترجمه
معارف كتابخانه
|
"جهل و عقل جنود حديث شرح"
(ره) خميني امام
نشر و تنظيم موءسسه:ناشر (ره)خميني امام حضرت:تاليف
تومان ، قيمت1250 /اول 1377 چاپ ،(ره) خميني امام آثار
كتابي "وجهل عقل جنود حديث شرح" شريف كتاب صفحه 503
فلسفه عرفاننظري ، ارزشمند مباحث بر اخلاقيمشتمل - عرفاني
نصايح با تفسيرهمراه انسانشناسي ، شرحاحاديث ، اخلاق ، اسلامي ،
.است اخلاقي
قلم به نسخه دو تنها و بود گرديده مفقود آن اصلي نسخه
اوليه تحقيق كه بودهاست دسترس در (ره)امام حضرت شاگردان
عكسبرداري تحقيقنسخه اثناي در و گرفته آنهاصورت روي بر
.است گرفته صورت آن ازروي نيز شدهاي
رفيعي جايگاه از كه راحل امام و شده تدوين فصل در 25 كتاب
نقليه و عقليه علم در تبحر با است برخوردار عمل و علم در
نوراني حديث بهشرح اصغر و اكبر فقه از كافي استجماعتوشه و
در نهفته تبيينلطائف در و پرداخته ، "وشيطان رحمان جنود"
حديث وشراح اخلاقي و عرفاني كتب ازصاحبان سبقت گوي آن
.است ربوده
(ره) خميني امام سيره از برداشتهايي
(دوم جلد) فردي ويژگيهاي
چاپ عروج ، نشر و چاپ موءسسه:ناشر /رجايي غلامعلي:كوشش به
صفحه تومان ، 420 قيمت650 / اول 1377
سرنوشت كه تاريخ بزرگ مردان نام و ياد داشتن نگه زنده
رقم خود وپشتكار پولادين اراده الهي ، انديشه با را ملتها
نسلها دلسوزانهدايت و دردمند انسانهاي وظيفههمه زدهاند ،
شخصيتامام از ابعادي مطالعه حاصل حاضرنيز مجموعه و است ،
اينجا در كه است جالب.خاطراتاست قالب در الشان عظيم
به است شده آورده ومهرباني عطوفت درمبحث كه را سهخاطره
با كه آناني عبرتيباشدبراي تا ميكنيم نقل كتاب عينهاز
.مدارا نه و ميكنند مروت نيزنه دوستان
بيت از كه سليمي والمسلمين الاسلام حجت شهيد معيت در روز يك
جبهه به اسلام رزمندگان از ديدار و روحيه تقويت براي امام
ايشان.آمد ميان به خصوصياتامام از صحبت بودند ، جنوبآمده
شيخ اهانتهاي جسارتهاو از امام محضر در پيش چندروز گفت
اين كه امامرسيد عرض به مطالبي بغداد درراديو تهراني علي
آقا تمامشد ، كه ما صحبت ميكند ، شماجسارت به خيلي خبيث
وبراي بودم ايشان ياد به من قبل چندروز "اتفاقا":فرمودند
مخالفان هدايت به حتينسبت امام ".ميكردم دعا او
(3).ميكردند احساسدلسوزي اينقدر تا ودشمنانشان
صفحه 211
بيمار گروگان به نسبت ترحم
ناراحتي شد منتقل بهامريكا كه امريكايي گروگانهاي از يكي
شد ، تشديد اخير چندروزه اين در كه داشت وسابقهداري مزمن
پزشكان با اينموضوع.بود شده خارج عادي حالت كهاز طوري به
براي كمبودامكانات مساله و شد ، گذاشته درميان اعتماد مورد
در مجلسهنوز موقع اين در.شد مطرح درايران بيماري تشخيص
رسيد ، امام اطلاع به نبود ، بنابراين گيري تصميم مرحله
شد قضيه معنوي بعد نظرشانمتوجه چيز هر از قبل وايشان
.كردند صادر را ايشان ودستورانتقال
صفحه 212
افراد شدن جدا براي امام گريههاي و اشكها شاهد خودم بنده
روحانيون ، ميديدموقتي و بودم انقلاب ازجريان
از را راهخودشان التقاطي ، و زده چپ سياستمداران ، جوانان
وچگونه گريهميكردند چگونه امام جداميكردند ، انقلاب فرهنگ
در.كنند فضيلتدعوت و تقوا مسير به را آنها ميكردندكه تلاش
ايشان ازطرف كه بودم مكرري واسطههاي مناز موارد از بعضي
راه كهشما ميكردند التماس آنها به امامميفرستادم پيغام
(1).نكنيد جدا ميليوني وتودههاي مردم از را خودتان
از نقل به دوم خاطره رجايي ، غلامعلي از اول خاطره
انصاري حجتالاسلام نيزاز سوم خاطره خوئينيها حجتالاسلامموسوي
.شدهاست نقل
واگنر قضيه
:ناشر /منجم رويا: مترجم / نيچه ويلهم ، فردريش:نويسنده
صفحه تومان ، 121 قيمت500 / اول 1376 چاپ پرسش ، نشر
پس را خود حرفهاي تجربهزندگي آلماني ، شهير فيلسوف نيچه
موسيقي هيولاي عنوان ويبه از غرب در كه واگنر با ازآشنايي
فرضيه" خود گفته به اينكتاب در نيچه.ميكند يادميشود ، آغاز
فيلسوف است معتقد ميكندو مطرح را " واگنر بودن آسيببخش
روز چند نيچهكند عمل واگنر بدون كه راندارد آزادي اين
عليه نيچهبر خود ، اثر آخرين عصبي ، فروپاشيكامل از پيش
اين دردام هميشه براي گويي و پايانميرساند به را واگنر
.نمييابد رفت برون راه ميشودو اسير پير هيولاي
(اول بخش جلد 4 ، ) جديد نقد تاريخ
:ناشر / شيراني ارباب سعيد:مترجم /ولك رنه:نويسنده
تومان قيمت2200 / اول 1377 چاپ نيلوفر ، انتشارات
مورخ و منتقد ولك رنه كلاسيك اثر اين از جلد چهار تاكنون
چاپ.است رسيده چاپ به فارسي زبان به معاصر فيلسوف و
در اتفاقي رابايد اعتنا درخور و كامل اينمجموعه تمامي
حدود اينكتاب.آورد حساب به ادبي و فلسفي ، فكري نقد حوزه
(1950تا.درآيد كنوني هيئت به انجاميدتا طول به سال 40
.(1992
پردازان نظريه پركارترين و برجستهترين از يكي را ولك
.قرندانستهاند اين در ادبي نقد ومورخان
معتبر مجموعه اين نخست جلد ابتدايي گفتار در وي
نميتواند ، كه است اين نقد تاريخ از من برداشت:ميگويد
از شاخهاي به نبايد و باشد بيزمان متون درباره بحثي "صرفا
بتوان تا بايديافت راهي.يابد تقليل يافرهنگي عمومي تاريخ
در فرضهايهگل پيش از اين.انديشيد درونينقد تاريخ به
.اوست زيباشناسي تاريخي بخش كروچهدر نيز و فلسفه تاريخ
زيباشناسي و فلسفه همه كه است اين بر فرض نمونه دو اين در
فلسفه همانا كه بودهاست حركت در لاهوتي رويدادهاي سوي به
.باشد كروچه وزيباشناسي هگل
را نوزدهم قرن در آنان نظريات و ، نويسندگان چهارم مجلد
عرضه جلد دو در زياد حجم علت به و ميكند بررسي و تحليل
.ميشود
گونه اين نشر و ترجمه باب در نكتهاي پايان در اما
كه اعتنا درخور اساسيو چنين كارهايي كه ، كتابهابيفزاييم
فرهنگي رويدادبرجسته يك مانند به واقع رادر آنها ترجمه
كوشي وسخت ناشر فرهنگي دغدغههاي به گرفت ، تنها نظر در بايد
وانفسايبيتوجهي اين در وچنينكوششهايي ، است وابسته مترجم
قابلتقدير و اعتنا خور در مردم ازسوي معتبر كتابهاي به
.است
تولد راز
:ناشر / بازياري مهرداد:مترجم /گوردر ياستين:نويسنده
صفحه قيمت550تومان ، 200 / اول 1377 چاپ هرمس ، انتشارات
بنام نويسنده گوردر اثرياستين پنجمين بايد را "تولد راز"
او.ميرسد چاپ به ترجمهو سوفي دنياي از پس كه سوئديناميد
به و آفرينش پيچيدگيدستگاه تبيين صدد در دركتابهايشهمواره
گوردر ياستين ويژگيبارز.است زندگي كشيدنزيباييهاي تصوير
بسيار بهشيوهاي را عميق و پيچيده بسيار كهمسائل است آن
و زندگيانسان به او.ميكشد تحرير بهرشته روان و ساده
متفكر ، ديدي مخلوقي عنوان به خالقخود ، قبال در او مسئوليت
كتابحاضر.دارد وامي تفكر و بهتامل را خوانندهاي هر و نو
مذهبيدر بوي و رنگ و است شده مايههايينوشته چنين در نيز
.حسميشود آن نوشتههاي سطر سطر
هويت
:ناشر /پور همايون پرويز:ترجمه /كوندرا ميلان:نويسنده
صفحه تومان ، 170 قيمت650 / اول 1377 چاپ -گفتار نشر
بين ذره زير به انسانمعاصر موقع و وضع "هويت" در
در نمايش به او وروان جان التهاب و سرگشتگي و نهادهميشود
.ميآيد
نيستند ، خرسند جهان تحول چگونگي از كتاب اين شخصيتهاي
را "بيارزش بازار آشفته اين" قال و قيل در مشاركت
.جدينميگيرند را "ناپذيرش درمان بلاهت" و برنميتابند ،
|
|