عصبي افراد با كردن زندگي
امور انطباق طرح وارده نامه
واقعي داستان يك و پزشكي
مشاركت امور مركز سوي از
عبدالله حضور با و زنان ،
جوان دختران همايش نخستين
نوري
شد برگزار
عصبي افراد با كردن زندگي
را او رفتار اين و نميدادم اهميتي اوائل.ميخوابد ظهر لنگه تا همسرم"
هيچ به دلش و دست.داشت را اشكال يك همين فقط كاش اما.ميكردم تحمل
گاهي.نميخورد مرتب را داروهايش.است خسته و عصبي همهاش.نميرود كاري
نامربوط حرفهاي و ميكند نگاهم بهتزده بزنم ، حرف او با ميخواهم كه
مرا تاميزند حرف خودش با دارد آينه ، كنار نشسته ديدم پريروز.ميزند
!توست تقصير همهاش تو...تو:زد داد ناگهان و شد سرازير اشكش ديد
مشترك ، زندگي سال يك از پس.ندارم درستي حال نيز من.ميشود بدتر روز هر
"زندگي؟ است اين "واقعا آيا ميپرسم ، خودم از
عصبي بيماريهاي انواع با دردمند و خسته انسان هزار صدها امروز ، جهان در
مربوط كساني به ديگر ، روي.است سكه روي يك تنها مشكل ، اين اما.درگيرند
.دارند ارتباط افراد اين با طريقي به كه ميشود
:ميگويد (شركت مدير) اسدي تركمان امانالله
و ندارد شغلي گفت و كرد مراجعه من به موجه ظاهري با جواني پيش ماه چند"
عنوان به "موقتا كه خواستم او از.كند كار ما شركت در كه كرد تقاضا
به كار و سپردم او به ديگري مسئوليتهاي مدتي ، از پس.كند فعاليت آبدارچي
البته.ميكرد كمك ما به پرداختها و دريافت از بسياري در كه رسيد جايي
و است كلافه شدت به گاهي و دارد غريبي و عجيب رفتار او كه ميكردم احساس
و گذشت مدتي.داشت پنهانكاري در عجيبي مهارت او اما.ميزند حرف خودش با
علاوه به.بود كرده كلافه را ما خود ، مكرر غيبتهاي و تاخيرها با او
چندي اماكنيم اخراج را او تا شد سبب ديگر خلافهاي و سرقت مورد چندين
در پا به را شركت همكاران او مكرر التماسهاي و شد پيدا او سروكله پيش ،
ناگهان پيش روز چند.كردم منصوب خود قبلي كار به را او.واداشت مياني
او بلافاصله پليس.شده حريق طعمه آن وسائل همه با شركت انبار دادند خبر
جنون) شيزوفرني دچار او ميگويند.كرد بازداشت اصلي مقصر عنوان به را
.است (جواني
به معتادش فرزند كژخوييهاي از نيز (بازنشسته كارمند) احمدي ابوالقاسم
:است آمده جان
مواد خرج و ميدزد زدن هم به چشم يك به ندارم ، و دارم كه را هرچه"
صراطي ، هيچ به پسر اين.هستيم راضي خودمان مرگ به.شدهايم كلافه.ميكند
به نميدانم بچه اين ولي كردهايم ، بگوييد كه كاري هرنميشود مستقيم
بياييد ايهاالناس كه نوشتهام نامه جا همه به.نيست بشو درست !رفته كي
"شنوا؟ گوش كو ولي.كنيد درست ببريد را بچه اين
;درگيرند رواني نابسامانيهاي با جهان مردم از نفر ميليونها
.ميكند وارد جدي آسيبهاي آنها پيرامون و خود به كه نابسامانيهايي
قدري به احساساتشان كه ميگوييم عصبي كساني به "معمولا تخصصي ، ديدگاه از
نگراني ، احساس اغلب كه است ناهنجار اندازهاي به رفتارشان و نامناسب
.ميكنند ستيزهجويي يا و آشفتگي افسردگي ،
برآوردهاي براساس است معتقد (روانكاو و روانپزشك) فروردين پرويز دكتر
اين در اما.دارند عصبي بيمارگونه رفتار مردم درصد تا 50 بين 30 كلي
وجود مورد اين در دقيقي آمارهاي "اولا زيرا كرد عمل احتياط با بايد مورد
كه ميشود نزديك هم به چنان گاه بيماري و سلامت مرزهاي "ثانيا ندارد ،
رواني ، نابسامانيهاي حال اين با.ميشود دشوار بيماري از سلامت تشخيص
مردم حتي موارد اكثر در و دارند مشخصي كلينيكي معيارهاي و تعريف "غالبا
.دهند تشخيص را آن ميتوانند هم عادي
اختلالات با كه اشخاصي با برخورد نحوه دادن نشان براي آليس آلبرت دكتر
اول ، مورد":مينويسد او.ميكند ارائه روشنگري مثال هستند ، روبهرو حادي
رفتار بر علاوه او شوهر ميگذشت ازدواجش از سال كه 6 بود ساله زني 30
.بود نداده خود همسر به پولي سال ، اين 6 تمام در داشت كه غريبي و عجيب
كه شماري انگشت شبهاي و ميپرداخت را غذاها حساب صورت و اجارهبها البته
ميگذراند مطالعه به را خود وقت نميرفت ، بود عضوشان كه متعدد جلسات به
.ميكرد نزديكي همسرش با يكبار ماهي "تقريبا و
از نميداد ، انجام داد ، او به شوهر عنوان بتوان كه ديگري كار اينها بجز
و فرزندشان دو با بازي يا كمك قبيل از كارهايي به هرگز اينكه جمله
درباره گفتوگو و همسر اتفاق به پارك يا سينما به رفتن براي برنامهريزي
".نميپرداخت روز اخبار يا و كار محيط روزمره وقايع
:ميافزايد اوليس دكتر
خود مشترك زندگي در غيرعادي چيز هيچ زدم ، حرف او با وقتي همه ، اين با"
گمان صميمانه و است ناراحت حد اين تا همسرش چرا كه نميدانست و نميديد
"!دارند راحتي و خوب روابط كه ميكرد
:ميكند توصيف گونه اين را دوم مورد اوليس دكتر
همسر.ميگذشت ازدواجش از سال كه 29 بود سالهاي پنجاه مرد دوم ، مورد"
دوستانه روابط.بود كرده زنداني خانه در را خود سالها ، اين تمام در او
داشت اصرار ميكردو نزديكي سال در بار چهار.بود منحصر مادرش به فقط او
نكرده كوتاهي هرگز لباسها شستن و غذا پختن در چون است ، بينظيري همسر كه
او.بود جدي اختلالات يك دچار اولي ، بيمار شوهر مانند نيز زن اين !است
اين با و ميترسيد شدت به زندگي معمول چارچوب از خارج كاري هر انجام از
".نداشت را خود ناهنجاريهاي و مشكلات درك توان همه
راه سه مواردي چنين در.بودند روبهرو مهمي و جدي مشكلات با "عملا آنها
:ندارد وجود بيشتر
طلاق -
درماني روان به همسران ترغيب -
آنها اختلالات با گرفتن خو و زندگي ادامه -
است ، ميان در بچهها پاي كه زماني ويژه به حل ، راه يك عنوان به طلاق
اكثر در اما است مطلوب چه اگر نيز دوم راه.ميرسد نظر به حل راه آخرين
بينقص را خود عصبي افراد "معمولا چون.ميرسد نظر به غيرعملي موارد ،
يعني سوم راه انتخاب.ميكنند خودداري درماني روان پذيرش از و ميدانند
ملالانگيز كاري نيز عصبي و بيمار همسري با زندگي و مشكلات با آمدن كنار
.است نااميدكننده و
راه بايد كه است معتقد او.دارد جالبي پيشنهاد مورد ، اين در اوليس ، دكتر
بيمار افراد آنكه جاي به "عملا او ترتيب ، بدين.آموخت را خلاق سازگاري
همسران بيماري با چطور كه ميدهد آموزش آنها همسران به كند ، درمان را
.كنند برخورد خود
كه فردي عنوان به را شوهرش كه ميآموزد ساله زن 30 آن به مثال براي
توجه مورد را او و بپذيرد ميكند ، ناامني احساس و ميترسد فوقالعاده
شدت به خود زندگي ديگر زنان و مادر با خود روابط از او زيرا.دهد قرار
ديگران با احساسي شدن درگير از شدت به نتيجه ، در و است ديده آسيب
.ميكند خودداري
كه رسيد نتيجه اين به دريافت ، را ماجرا عمق مرد ، اين همسر كه هنگامي
امنيت و علاقه او به و بپذيرد را او شوهرش ، بيتفاوتي و سردي عليرغم
.بدهد خاطر
در او همسر زيرا.نبود شدني حل سادگيها اين به ساله پنجاه مرد مورد اما
نميپذيرفت را درماني كمكهاي اوداشت قرار رواني جدي اختلال يك آستانه
واقعيت از خود برداشت سختي ، به او !است ديگران در مشكل كه بود معتقد و
بيشتر راه دو او ، شوهر بنابراين ميكرد ، حفظ نبود ، بيش پنداري كه را
آنجا ازبيايد كنار مشكلاتش و او با يا و شود جدا او از اينكه يا نداشت
شبههاي و شك بيهيچ كه آموخت نبود ، طلاق خواستار مذهبي دلائل به مرد كه
زندگي است عصبي اختلال دچار كه بيمارگون زني با كه بپذيرد را واقعيت اين
.كند
بداند هركس":ميگويد او.دارد روشنگر كلامي مورد ، اين در فرانكل دكتر
هميشه كه اينجاست مساله "آمد خواهد كنار آن چگونگي با ميكشد ، رنج چرا
فرد شده ، ياد مورد دو مثل گاهي و ندارد وجود ايدهآل و عاجل راهحلهاي
همسران كه است اين آموزشها اين از هدف دهد وفق مشكل با را خود است ناچار
.كنند كمك خودشان به واقع در آنها ، به كردن كمك با عصبي ، افراد
تلاش ديگران ، اختلالات شناخت و ماست خود درك راهگشاي "غالبا ديگران درك
زندگي دوراني در ما.ميدهد كاهش "عميقا را ما عصبي مشكلات شناخت براي
اين با است بهتر پس.دارد رواج شدت به عاطفي ، اختلالات كه ميكنيم
اختلال دچار حدي تا است ممكن راحتي به نيز ما كه شويم روبهرو واقعيت
.شويم روبرو اختلالاتي چنين با آينده در يا و باشيم
و سرگشتگيها با شدن درگير و مواجهه با را خود زندگي ما كه نرود يادمان
كه را عصبي مشكلات از برخي ميتوانيم آيا.ميگذرانيم ديگران آشفتگيهاي
آن رفع و حل به و بشناسيم دهيم ، تشخيص هستيم ، تماس در آن با "غالبا
!دارد مثبت بار بيشك ما پاسخ بپردازيم؟
و اطلاعات براساس كنيم ، نگاه عصبي انسان ديد از را جهان بتوانيم اگر
الگوي طراحي در ميتوانيم ميكنيم ، كسب او دنياي از كه درستي شناخت
.كنيم ايفا موءثري نقش او ، براي سلامت
آن با نميتوانيم نشناسيم ، را او دنياي تا كه دريابيم را نكته اين بايد
مگر كند برقرار رابطه ما با بود نخواهد قادر نيز او و كنيم برقرار رابطه
طراحي لازم اطلاعات و صحيح شناخت درست ، درك براساس درست رفتار اينكه نه
عصبي افراد با درست رفتار به را ما عصبيت ، از درست درك بنابراين ميشود ،
روانشناسي زمينه در گستردهاي تحقيقات كه آليس آلبرت دكتر.ميكند هدايت
"ميكنيم زندگي عصبي انسان با چگونه" كتاب در است ، داده انجام عصبي افراد
از بخشي خود عصبيت مانند را عصبي انسان رفتار بتوانيم اگر":ميگويد
به خود ، درست شناخت براساس بتوانيم شايد بدانيم ، انسان وجودي حقيقت
".برسيم درستتر رفتاري
گرفته قرار درماني روان و روانشناسي نظريهپردازان تاييد مورد اصل اين
و بيماري شناخت پايه بيمار ، درك:ميگويد هورناي كارن چنانكه.است
.است درماني تكنيكهاي و روشها شالوده
ميرزاده ميرمحمود
امور انطباق واردهطرح نامه
واقعي داستان يك و پزشكي
:ميشود ارائه خدمتتان بررسي جهت است ، واقعي داستان
مشغول (تهران حوالي در واقع) مطب در عصر ساعت 2 يكشنبه 5/7/77 روز
ميانسال ، مردي.شد بلند مشت باكوفتن مطب ، در صداي ناگهان.بودم استراحت
با كه ميخواست التماسكنان نگران ، و هراسان باحالتي باغ ، روزمزد كارگر
در.مشكل زايماني.بود زايمان حال در همسرش.بروم همسرش بالين سر بر او
ولي بود ، انجام شرف در زايماني مراحل آخرين از دقيقه حدود 30 حاليكه
خاطر به كه مستاصل مرد اين درخواست لحظه اولين در.بود نشده خارج نوزاد
انطباق طرح ياد به بود ، زايمان مشغول خانه در زنش مالي ، استطاعت نداشتن
زايمان حال در زني بالين بر مرد پزشك يك و من اگر كه كردم فكر و افتادم
رعايت عدم جرم به بروم ، تهران حاشيهاي و مهاجرنشين شهرك چنين در هم آن
امتناع رفتن از و بودم افكار اين در.شد خواهم مجازاتي چه انطباق طرح
ميگريست چگونه كه ديدم مرد آن چشم در را اشك قطرههاي وقتي ولي ميكردم
"...ميافتمو پاهايت به دكتر نكن ، بيمادر مرا بچههاي":ميگفت و
چنين كه كنم معطل قدر اين بايستي چرا كه كشيدم خجالت خودم از "واقعا
افتادم ، پزشكي سوگندنامه ياد به.شود جاري بيچاره مرد آن زبان بر الفاظي
هر انجام به ملزم و دانسته ارجح چيز هر بر را بيماران جان نجات آن در كه
هر براي شايد كه است اتفاقي اين.بودم شده انسانها جان نجات جهت كاري
بسيار اتفاق ولي.دهد رخ بار يك فقط و فقط طبابتش ، دوران تمام در پزشك
به توجه با و شدم حاضر زن آن بالين بر حال هر به.است پرمسئوليتي و مهم
بدون بودم ، ديده بيمارستان در كارورزي و كارآموزي دوران در كه آموزشهايي
زايمان كاري ، تجربههاي و خدا لطف اساس بر تنها و خاص امكانات هيچگونه
اين اصل در البته.دادم نجات احتمالي خطر از را انسان دو جان.شد انجام
در كه محترمي اساتيد بلكه دادم ، نجات را مادر و كودك جان كه نبودم من
و زنان بخش نگذراندن بر مبني فشارها تمامي به توجه با دانشكده ، دوران
بخش اين بتوانم تا دادند من به را آموزش و فرصت اين پسران ، براي زايمان
سئوال اين حال.بودند انسان دو اين جان منجي بياموزم ، را طب رشته از مهم
نواحي پايتخت ، گوش بيخ در درست اينكه به توجه با آيا ميكنم ، عنوان را
نميشود ، يافت ناحيه اين در زن پزشك يك حتي كه دارد وجود محرومي چنين اين
اجرا مطبها و پزشكي و بهداشتي مراكز در را انطباق طرح ميتوان چگونه
و اخلاقي مشكلات تمامي آيا داريم؟ را لازمه امكانات نصف حتي آيا كرد؟
آنهاست؟ توسط اخلاقي اصول رعايت عدم و پزشكي گروه وجود خاطر به...و فساد
پزشكي حرف پرسنل تمام آيا هستند؟ مسئلهدار پزشكي گروه افراد تمام آيا
اتهام اين مظان در حالي در پزشكي گروه ميباشند؟ اخلاقي انحرافات دچار
از رشتهها اين پذيرفتهشدگان درصد از 50 بيش سال 68 از كه ميگيرد قرار
از زيادي تعداد حاضر حال در.است جانبازان و شهدا خانواده رزمندگان ،
اعتماد عدم يعني موضوع اين طرح كارند ، مشغول و شده فارغالتحصيل ايشان
اين براي توجيهي چه فوقالذكر گروه به توجه با بالاخص.پزشكي گروه به
پزشكي علوم دانشگاه كلاس سر در پسر و دختر نشستن اگر دارد؟ وجود اتهام
باشد مجزا بايستي رفاهي خدمات از استفاده و آنها زدن حرف و دارد اشكال
و خيابانها در چرا مينشينند ، جا يك در مردان و زنان مجلس در چرا
ميكنند؟ حركت هم كنار در همگي پيادهروها
كه حالي در است؟ گرفته قرار ذرهبين زير چنين اين پزشكي گروه كه شده چه
صحه انسانها جان نجات و حفظ براي تلاش بر اديان تمام و دنيا تمام در
چه)درمانگر انتخاب حق يعني حق ، سادهترين ما ، كشور در ميشود ، گذاشته
ميشود؟ گرفته افراد از سلامتي حفظ براي (...و پيراپزشك چه پزشك
يا و نميشدم حاضر بيمار بالين بر پزشك يك عنوان به من روز آن در اگر
نظاره فقط را انسان دو آن مرگ بقيه مثل هم من و ميشدم حاضر اينكه
چه ميداد؟ را بيچاره مرد آن جواب كسي چه بود؟ جوابگو كسي چه ميكردم ،
خدا درگاه در.ميگرفت عهده به را او ديگر فرزند سه مادري مسئوليت كسي
ميشد؟ آن به صدمه حتي يا و مرگ پاسخگوي مجلس محترم نمايندگان از كداميك
پزشك يك براي بار يك فقط و فقط شايد فوق اتفاق كه ميشوم يادآور "مجددا
همين كه ندارد ارزش آنقدر انسانها جان ولي دهد رخ عمرش طول تمام در
بگيريم؟ نظر در را احتمال
عمومي پزشك - موسوي شهريار دكتر
مشاركت امور مركز سوي از
عبدالله حضور با و زنان ،
جوان دختران همايش نورينخستين
شد برگزار
زنان مشاركت امور مركز سوي از "اجتماعي مشاركت و قوانين سياستها ، زن ، "
.شد جمهوريبرگزار رياست مهمانسراي در
رئيس معاون نوري عبدالله والمسلمين حجتالاسلام ما ، خبرنگار گزارش به
همديگرند مكمل موجود دو مرد و زن خلقت عالم در:گفت همايش اين در جمهوري
.نژاد و قوم و رنگ و جنسيت نه آنهاست تقواي ازآنها ، كدام هر برتري ملاك و
ميتواند كه است مستقلي حقوق و انديشه و درايت علم ، داراي زن:افزود وي
با كه اوست خود اختيار در اين و شود اطهر زهراي كه حدي در كند رشد
هر كه اسلام تاريخ نمونه وزنان (س)فاطمه حضرت از الگوگيري و استفاده
را امر اين بتوانند بودهاند سرنوشتساز خودشان زمان در نحوي به كدام
.كند محقق
ما جامعه دختران و زنان حاضر حال در كه مشكلاتي از يكي:كرد خاطرنشان وي
با و آنها حذف با بايد ما منطقياست ، غير سنتگرايي هستند ، آن گرفتار
دست لازم فكري رشد به انقلابي روحيه يك داشتن با و انديشه و عقل بر تكيه
.يابيم
اهل كه است اين شرطش نبودن ابزاري و بودن مستقل شخصيت كرد ، تصريح وي
و كنيم حفظ را اخلاقيمان ارزشهاي و انتخاب انديشه براساس و باشيم تعقل
كه نباشد اينگونه و برداريم قدم اسلام دستورات طبق زمينهها همه در
تمامي در بلكه باشد زنان خاص مسايل به منحصر زنان تشكلهاي و اقدامات
.دهيم قرار نظر مد را آنها نقش بايد عرصهها
امور مركز رئيس و جمهوري رئيس مشاور شجاعي زهرا گزارش ، اين براساس
آمادهسازي در الگو يك اينكه براي:گفت همايش اين در نيز زنان مشاركت
شخصيتهاي از مستمر و فعال پويا ، شكلي به بايد شود واقع موءثرتر جامعه
جامعه و خانواده تحول در كه سهمي و نقشي عنوان به مذهبي و قرآني
.نماييم استفاده داشتهاند ،
در الگو يك پذيرش شرط و نيست جنسيتمطرح الگودهي بحث در:افزود وي
ميزان و الگو شخصيت و كلامي فكري ، وجودي ، جوانب همه برگرفتن در جامعه
(س)فاطمه حضرت شخصيت به پرداختن با امر اين و.ميباشد جامعه در او تحول
.ميگردد محقق سالم خانواده يك شكلدهي در ايشان رفتاري اثرات و
و زنان مشاركت امور مركز جوان دختران كميته مسئول پور ، محتشمي خانم
همزمان كه همايش اين:گفت همايش اهداف خصوص در همايش اين برگزاري مسئول
و الگوپذيري محور دو در است ، شده برگزار زن هفته بزرگداشت با
همه از كه است شده برگزار همانديشي جلسات و نشستها شكل در مشاركتپذيري
براي فرصتهايي ايجاد آن هدف و دارند شركت آن در مختلف اقشار
مسايل و نيازها خصوص در افكار تبادل جهت زمينههايي و انديشي هم
انديشمندان و مسئولان با آنها كردن مطرح براي فضايي ايجاد و جوان دختران
.ميباشد
كه داشتهاند شركت جوان دختران از تشكلهايي همايش اين در:افزود وي
دختران كه ميباشد ، (دختران همانديشي سراي) سهاد گروه آنها مهمترين
شركت آن در...و شاغل كارگر ، دانشآموز ، دانشجو ، اقشار ، همه از جوان
.دارند
|