ديگران حديث در دلبران سر...
...شعر براي صدايي
ديگران حديث در دلبران سر...
تاجيكي پيانيست آوا ، حكيم دلبر با وگو گفت
در سال 1957 در تاجيكي پيانيست حكيمآوا دلبر:اشاره
آغاز سالگي شش از را موسيقي در تحصيل.شد متولد مسكو شهر
هنرجويان براي موسيقي مركزي مدرسه از سال 1976 در و كرد
عالي درجه كسب با مسكو كنسرواتوار به وابسته استعداد با
آناهيتا پروفسور برجسته استاد درسي كلاس از تخصصي
را خود تكميلي تحصيلات وي.گرديد فارغالتحصيل سومباتيان
سال 1981 در و داد ادامه مسكو چايكوفسكي كنسرواتوار در
آلوميان سامويل پروفسور مشهور پيانيست درس كلاس از
سال 1983 در و پيانو نوازندگي و موسيقي استادي ليسانس
حكيمآوا.كرد كسب تخصصي عالي درجه با را خود فوقليسانس
هنرهاي دانشگاه موسيقي دانشكده در تا 1993 سال 1983 از
به مشغول دانشيار و استاديار عنوان به تاجيكستان زيباي
كنسرتهاي آن از پس و تحصيل سالهاي در وي.است بوده كار
اروپايي كشورهاي و شوروي مختلف جمهوريهاي در را مختلفي
بينالمللي موسيقي فستيوال چندين از و كرده برگزار
اداره همكار اكنون هم وي.است نموده كسب را جوايزي
هيات عضو عنوان به امسال اوايل و سيماست و صدا موسيقي
شده انتخاب كشور دانشجويان موسيقي جشنواره نخستين داوران
.بود
قطعاتي پيانو رسيتال يك در گذشته هفته حكيمآوا
مناسبت بههمين.كرد اجرا را شوپن و راخمانينف ازبتهوون ،
تاجيكي پيانيست هنرياين ديدگاههاي از آگاهي منظور به و
.ميگذرد نظرتان از دادهايمكه انجام گفتوگويي وي با
هنر و ادب
دراين و داريد اقامت ايران در كه است سالي چند شما *
نظر به مختلفيبودهايد مراكز در موسيقي آموزش مشغول مدت
است؟ ايرانچگونه در موسيقي آموزش وضعيت شما
شخصي و حسي صورت به كه هنرجوياني ميان مقايسهاي در *
مراكز در رسمي بهشكل كه هنرجوياني با ميگيرند درس
ميتوان ميگيرند درس دولتي مكانهاي دانشگاهييا آموزشي
.دارند دوم گروه به نسبت بيشتري پيشرفت گروهاول كه گفت
دارد وجود موسيقي به زيادي علاقه گروه دو هر در هرچند
بهتري وضع ميكنند كار شخصي صورت به كه هنرجوياني ولي
.دارند
روسيه در موسيقي آموزش نحوه با مقايسه در ديگر جالب نكته
كه هنگامي روسيه در كه معني بهاين است يادگيري زمان
هفت شش از بيش ميكندنبايد موسيقي آموزش به شروع كودك
عنوان به را بالاتر سنين هنرجويان معلمان باشد داشته سال
اما ميدانند ، دير را يادگيري زمان و نميپذيرند شاگرد
و سالگي چهارده در جوانان كه بودهام آن شاهد ايران در
شاگردي من حتي و ميكنند يادگيري به شروع هم سالگي بيست
خوب خيلي كه است اين جالب اما.است ساله سي كه دارم
براي نميتوانم و است من تعجب مايه اين و ميكنند پيشرفت
.كنم ارائه تحليلي آن
ميتواند دليلي چه وضعيت اين بالاخره ميكنيد فكر *
باشد؟ داشته
تاكيد دليل به روسيه مكتب در شايد نميدانم ، "واقعا *
قابل موضوع اين نوازنده جسمي و فيزيكي جنبههاي روي زياد
دارد وجود موسيقي به زيادي عشق اينجا در ولي نيست پذيرش
با و بنوازد ميتواند كه كند پيدا اعتقاد هنرجو اگر و
زود خيلي كند دنبال خوب استاد يك با را كار اين پاك نيت
بدون شاگردان كه ديدهام مواردي در حتيميكند پيشرفت
.رسيدهاند هم پيشرفتهايي به و كردهاند كار استاد
تا جسم به بيشتر اهميت دليل به شايد روسيه در حال هر به
حالي در است افتاده جا گونه اين موضوع اين خواست و اراده
.دارد اهميت كه است شخص نيت و اراده اين من نظر به كه
و آثار با بودهايد ايران در كه سالي چند اين در *
تا موسيقي به آنان نگاه نوع و ايراني آهنگسازان فعاليت
ايراني آهنگسازان درباره نظري چه شدهايد ، آشنا حدودي چه
داريد؟
بسيار ايراني آهنگسازان كه كنم اعتراف ابتدا در بايد *
مقايسه در خود موسيقي ريشههاي از كه چرا هستند خوشبخت
تاجيكي آهنگسازان.نشدهاند جدا تاجيكستان آهنگسازان با
به قدم و افتادهاند دور خود مادري موسيقي از متاسفانه
است ، ساختگي و مصنوعي بيشتر كه گذاشتهاند عرصههايي
عرصه اين در تاجيكي آهنگسازان كه موسيقي نوعي يعني
و نيست هم دورگه حتي تاجيكي ، نه و است غربي نه ميسازند
اما آنان ميان در فراوان استعدادهاي وجود عليرغم
از يكي حتي.است بيريشه كه چون نيست اصيل موسيقيشان
:گفت و كرد شكايت من به امر اين از تاجيكي بزرگ نوازندگان
.هستم بيريشه من بگيريم قدرت بايد كجا از نميدانم من
هستم جريان در من كه آنجا تا ايراني آهنگسازان مقابل ، در
عميقي پيوند خود موسيقي قديمي ريشههاي با كردم پيگيري و
.است مشخص زيبايي صورت به كارهايشان در امر اين و دارند
و ريشه يعني است ، عبرت يك عليزاده آقاي موسيقي مثال براي
كارهاي اينكه وجود با حتي دارد ، ايراني خون و قديمي مايه
در غربي موسيقي فرمهاي از حالتهايي و جديد آن هارمونيك
يا.ميشنوم را ايراني روح آن از من ولي دارد وجود آن
نمونه يك (ع)امامعلي فيلم موسيقي در فخرالديني كارهاي
"كلا و دارد ايراني فرهنگ و تاريخ در ريشه كه است خوبي
آهنگسازان ديگر آثار از من شناخت البته.است خوبي موسيقي
شنيدهام كه را كار چند همين ولي نيست زياد چندان ايراني
گوش را موسيقي اين من وقتي.گذاشت تاثير خيلي من روي
و بيستم قرن يا معاصر موسيقي نميكنم فكر هيچگاه ميكنم
اين ميكنم احساس بلكه ميشنوم ايراني خاص موسيقي حتي يا
حالتي است ، انساني جوهر و درون از نكاتي يك بيان موسيقي
نوازندگان درباره.باشد داشته بايد جدي موسيقي هر كه
را آنها كه بگويم بايد تنها (ايران سنتي) كلاسيك موسيقي
جوهر و اصول زيادي وسواس و دقت با كه چرا ميكنم تحسين
تاجيكستان در كه حالي در كردهاند حفظ را خودشان موسيقي
بهعنوان آنجا در امروزه كه چيزي و شده فراموش چيز همه
ميدانيد.است ملي هويت و روح فاقد ميشود ساخته موسيقي
دارد ساله هزار چندين سابقه تاجيكي مقام شش موسيقي كه
موسيقيدانان دقت با آن ، روي بتوانند كه اشخاصي اما
باشند داشته دغدغه آن حفظ به نسبت و كنند كار ايراني
يا رفتهاند كشور از يا بودهاند كه هم اشخاصي نداريم ،
است بوده من تاسف مايه هميشه اين.ندارند را آن توانايي
.ميورزم غبطه شما به جهت اين از و
را خود گذشته موسيقي ايران داخل در گروهي امروزه اما *
طرد جوان نسل با ارتباط نداشتن يا بودن علمي غير دليل به
ظاهري با غربي موسيقي به مقابل در و ميكنند رد يا
تاييد را گرايشي چنين شما آيا كردهاند ، توجه ايراني
ميكنيد؟
موسيقيدانان از بسياري امروزه نميكنم ، فكر اينطوري من *
حتي آوردهاند ، شرقي موسيقي به روي موسيقيشناسان و جهان
براي هم بيشتري علاقه متاسفانه و مينوازند را آن سازهاي
كه ميكنند كشف آن در نكاتي گاهي و دارند آن گسترش و حفظ
من اعتقاد به چند هر.رسد مي نظر به جالب هم ما براي
كه چرا كرد تقسيم شرقي و غربي به را موسيقي نبايد
.برعكس داردو احتياج شرقي موزيسين تجربه به غربي موزيسين
كه است گونهاي به اجرا و كار نوع هندي موسيقي در "مثلا
پيدا بسط رفته رفته و ميشود آغاز نقطهاي از حركت
ميرسد ، اول نقطه به و ميچرخد دايرهوار شكل به و ميكند
دنيا در كس همه و چيز همه يعني است فلسفه پراز حالت اين
روند نشانگر اين و است خداوند تسبيحگوي و ستايشگر
.ميباشد جهان آفرينش
او بسوي و اوئيم از همه كه است نكته اين بيان يعني
خورشيد ، غروب و طلوع در تكرار مانند.بازميگرديم
و خود دور به زمين هميشگي گردش و ماه مختلف دورههاي
را وحدت خاصيت يعني است گونه اين واقعي موسيقي خورشيد ،
وجود هم بتهوون و باخ موسيقي در حالت اين ميدهد ، نشان
را امري تكرار ظاهر به ما چند هر بنابراين.دارد
در آفتاب غروب و طلوع همانند ولي ميشنويم يا ميبينيم
دليل همين به.دارد نهفته فلسفه و نكته هزاران خود درون
البته نيستم قائل غربي و شرقي موسيقي ميان تفكيك به من
ولي باشد آنها فرمهاي در اختلافاتي است ممكن ظاهر در
واقعي معناي به اگر غربي يا شرقي هنرمنداست جزيي خيلي
است ، حقيقت يك وجوي جست در تنها خود كار در باشد هنرمند
خوب از بد موسيقي ميان ميتوانيم فقط جا اين در بنابراين
.شويم قائل تفاوت
و سنتي غربي ، و شرقي به را موسيقي نبايد ما بنابراين
يك در است بهتر بلكه كنيم تقسيم تاجيكي و ايراني مدرن ،
حتي.بدانيم متمايز بد موسيقي از را خوب موسيقي كلي نگاه
قدرت بايد ولي هستند خوب مواردي در هم پاپ موسيقيهاي
.نشويم خطا دچار تا باشيم داشته بد از را خوب تشخيص
و اصلي مضمون غرب در چه و شرق در چه من نظر به حال هر به
چنين خداست ، ستايش هدف يعني است يكي موسيقي حقيقي
رفت ، نخواهد بيرون بشريت حافظه از قطع طور به موسيقيهايي
زبان عاليترين موسيقي خلاصه.غربي چه شرقي چه حال
موسيقي بگويد سخن نميتواند انسان كه آنجا و است بشريت
.ميشود او درونيات بيان براي زبان بهترين
خوب موسيقي اصلي خصوصيات كه ميآيد بوجود پرسش اين حال *
چيست؟ شما نظر از
.است دشوار بسيار كلمه دو يا يك در موضوع اين تشريح *
موسيقي كه است اين گفت ميتوان باره اين در كه آنچه ولي
و آگاهي از بايد موسيقيدان يعني باشد حرفهاي بايد خوب
قديم كانونهاي و موسيقي تاريخ باشد ، برخوردار لازم علم
يك همانند و دهد آموزش را آنها بتواند و بشناسد را آن
خود كار براي لازم ابزارهاي تمامي از بتواند جراح
.كند استفاده
گذار تاثير ميشود ساخته كه موسيقي "قطعا باشد چنين اگر
ميگويم خودم تجربه به توجه با بود ، خواهد پيام داراي و
و كند پاك را انسان آتش مانند استكه آن خوب موسيقي
خود و خدا آن وسيله به انسان و بگيرد را او ناخالصيهاي
بستگي عوامل اين به خوب موسيقي واقع دربشناسد بهتر را
از خود جاي در البته كه صدا و فرم در شدن درگير تا دارد
آن خوب موسيقي حال هر در ولي است برخوردار ويژهاي اهميت
تربيت را او و كند پاك ناخالصيها از انسانرا كه است
.نمايد
باور خود ملي موسيقي به كه جواناني به شما توصيه *
چيست؟ ندارند
ولي ندارم ايراني موزيسينهاي از كافي شناخت من البته *
هم موسيقي به كه ايراني جوانان از تعدادي گاهي
كمتر خودشان موسيقي با كه ديدهام را دارند علاقهزيادي
هرحال به چون است من تعجب مايه اين ميكنند برقرار رابطه
بياموزد را ديگري زبان بخواهد كسي اگر است روشن نكته اين
نميتواند چون باشد مسلط خود مادري زبان به بايد "حتما
گونه همين هم موسيقي دربگيرد فرا خوبي به را جديد زبان
از "قطعا نميشناسد را خود ملي موسيقي كه شخصياست
ميكنم فكر من نميشود ، دستگيرش چيزي هم بيگانه موسيقي
توسط ايراني موسيقي شناخت عدم از ناشي بيشتر موضوع اين
و موسيقيدانان تمام حال هر به.باشد ايراني جوانان
گرانبها گنجينه يك عنوان به را ملي موسيقي موسيقيشناسان
شايد.ميدانند خود كارهاي ساخت و الهام منبع واقع در و
به بيشتري توجه موسيقي اين با آشنايي چندي از پس جوانان
.يافت خواهند را خود ريشه آن در حال هر به كه چرا كنند آن
ديدهام را موضوع اين كمتر ايراني جوانان در من البته
موسيقي اين به چنداني توجه كه ديگراني از حال هر به ولي
نواختن "حتما داشتم فرصت اگر من خود ميكنم ، تعجب ندارند
.ميآموختم را ايراني ساز يك
ميرمنتهايي سيدمجيد:گفتوگو
...شعر براي صدايي
اجراي مناسبت به ناظري شهرام با لوموند روزنامه گفتوگوي
پاريس در برنامه
يك به جهان آن ، حذف و برچيدن با.است روح غذاي موسيقي ،
تشبيه را آن نميتوان هنري هيچ به.ميشود مبدل گورستان
جمله سه در.است آب صداي و پرندگان صوت همانند فقط.كرد
و كرد بيان موسيقي مورد در را نكات تمامي ناظري شهرام
.هنر اين به تعهدش و عشق مورد در نيز
بوده عجين زندگيش با موسيقي دارد ، ياد به كه زماني از
گوش پدرش صداي به و بوده كودك كه هنگامي ازاست
در روزانه ، كار از بازگشت از پس كه پدري.است فراميداده
كه روزگاري از.است ميخوانده و ميزده تار سه خود خلوت
اين.است ميآموخته او به را كردي ترانههاي مادرش ،
در سال 1951 در تولدش از پس سال چند به مربوط خاطرات
دوستان دبستان ، اول كلاس به ورود از پس.است كرمانشاه
نبوده خوبي خيلي شاگرد كه اين وجود با.مييابد بسياري
ناظري.است داشته تعلق او به نمرات بالاترين هميشه است ،
مرا روز هر.بود موسيقي عاشق مدرسهمان ، ناظم:ميگويد
هميشه و بخوان ترانهاي ناظري ، :ميگفت و ميكرد صدا
ديگر دانشآموزان دليل ، همين به.بود من آن از نمره 20
از ناظري.ميشدند معترض ميدانستند ، مرا درسي وضعيت كه
نيست كسي اكنون كه جايي تا داد ادامه را خواندن پس ، آن
ايران آواز استادان از يكي عنوان به و نشناسد را او كه
.نكند ياد او از
وارد را جديد "كاملا سبكي توانست كه بود كسي ناظري ،
در ريتم افزايش و تلفيق با.كند ايراني اصيل موسيقي
گهگاه).كرد خارج يكنواختي حالت از را آن اصيل ، موسيقي
نميكند ، مراعات را اشعار ريتم ميگويند كه آن سبب به نيز
.(ميشود واقع سرزنش مورد
سالگي سن 8 در و كودكي در كه نابغهايست ناظري ، شهرام
رومي ، جلالالدين بزرگ مثنويميخواند مولانا مثنوي
از يكي به كه بود ترتيب اين به.سيزدهم قرن صوفي شاعر
.گشت مبدل ايرانيان محبوب شخصيتهاي
:ميگويد وي مورد در تار سه و تار نوازنده طلايي ، داريوش
ايران ، در كنوني صورت به موسيقي كه شد ناظري زماني ناظري
پرفروشترينهاي جزء وي نوارهاي كه آن حال نبود ، فعال
.بود بازار
در را ناظري شهرام كه است موسيقيداني طلايي ، داريوش
همراهي سال 1988 ، در پاريس ، شهر تئاتر در كنسرتش اولين
هنرنمايي نيز ، عليزاده حسين كنسرت ، اين درميكرد
.ميكرد
كارش در گاهي از هر دارد دوست.است آرام ناظري ، شهرام
ميكند زندگي خانهاي در.است تهران ساكن.بيندازد فاصله
همهمه از دور به.است برگرفته در باغي را دورش تا دور كه
و ميگيرد كناره گهگاه ، كوه ، پاي "تقريبا شهر ، هياهوي و
غرب فلاسفه از يكي از نقل به او.ميكند خلوت خود با
از و بايستد كناري گاهي باشد بلد انسان است خوب:ميگويد
.است پرداخته بدان نيز خودش كه كاري.بنگرد را جهان دور
.است گذارده معلق را فعاليتهايش متمادي ، سالهاي طي
زمينه در موجود مرج و هرج از ناشي را تعليق اين خودش
خود ميرسد ، راه از كه هركسي:ميگويد.ميداند موسيقي
خيلي حاضر حال در ميگويد ناظري.ميپندارد هنرمند را
.شدهاند عوض چيزها
گهگاه عرفاني ، اشعار عاشق خواننده اين ناظري ، شهرام
خارج صحنههاي بر و ميگذارد تنها كوه ، دل در را خانهاش
.ميخواند صوفي شعراي از دلپذيرش و گرم صداي با كشور از
كشورهاي تمامي در كه شاعريعلاقهاش مورد شاعر رومي ، از
.است مشهور مولانا ، نام به اسلامي ،
اكتبر 1998 لوموند 24
افشار نازك:ترجمه *
|