عرفاني عشق سينمايي ، عشق
جشنواره در فيلم 605
رشد بينالمللي
جشنواره در ايراني فيلم 3
يونان بينالمللي
عرفاني عشق سينمايي ، عشق
و سينما هنر در عرفاني عميق معاني گنجاندن نحوه بررسي در
هنر طريق از بتوان كه مفاهيمي و معاني پيرامون كنكاش
در لااقل -ذهن كه چيزي اولين شايد داد ، شرح را آنها
نه مطلب اين.است عشق مسئله ميگردد ، معطوف آن به -ايران
ادبيات غنيترين از يكي ايران ادبيات كه آنست سبب به
اين گرچه -است عاشقانه مضامين به پرداخت نظر از جهان
در عشق مسئله به ذهن تقريب بلكه -است اهميت حائز نكتهاي
اخير ساله چند تنشهاي علت به بيشتر سينما هنر مورد
ازفيلمهاي بسياري محور عنوان به موضوع اين ورود پيرامون
و امر اين جواز پيرامون بحثهاي انقلاب ، از پس سينمايي
.معناست اين گسترش دايره
و سينمايي نهضت يك عنوان به عشق مسئله كه بار اولين شايد
انقلاب از پس سينماي مضامين كردن عوض سوي به حركت يك
فيلمهاي و عاشقي نوبت كتاب انتشار با مخملباف محسن توسط
كه راهي تنها شد ، مطرح زايندهرود ، شبهاي و عاشقي نوبت
ميآمد غيرسنتي مسلمانان ذهن به نهضت اين از دفاع براي
با رابطه در دادن سخن داد و عرفاني مضامين به جستن تمسك
.بود سخنان اينگونه از و مجاز راه از حقيقت به رسيدن
ايران سينماي در عشق مضمون ابتدا از شد باعث امر همين
از تا بندد عرفاني مسائل با -سست البته و -اندك پيوندي
از پس فرهنگ در حضورش براي شرعي جوازي بتواند راه اين
.نمايد استقلال اعلام گرفتن قوت از پس و كند اخذ انقلاب
فرهنگ در مضمون اين تكليف كامل طور به نيز هنوز البته
شبههآميز حيات به عشق البته و نشده تعيين ايران سينمايي
.ميدهد ادامه تنشها اين همه دروراي خود
سخنان همان به محدود نيز بحث اين آنكه از پرهيز براي
طرح گرچه -نگردد حقيقي عشق و مجازي عشق پيرامون تكراري
نگرش از ديگري گونه ابتدا در -است لازم بسيار نيز آنها
بررسي به سپس و ميكنيم مطرح را عشق مسئله به عرفاني
سينما قالب در آن گنجاندن امكان و معروف نگرش دقيقتر
تاويلات برخي با شايد نگرش نوع اين البته.ميپردازيم
عشق پيرامون مشهور نگرش همان به برگرداندن قابل فلسفي
كلي آن ظاهر و طرح كه نيست شكي لااقل ليكن است ، عرفاني
.مينمايد متفاوت
به جهان در واقعيتي عنوان به محبت و عشق نگرش اين در
.ميشود شناخته رسميت
عناصر از يكي بعنوان احترام ، قابل واقعيتي مثابه به عشق
آن از تخلف هيچوجه به كه آن دارنده برپا شايد و جهان
در افراطي نگرشهاي برخي در حتي.ميشود مطرح نيست ، جايز
در.ميكنند قلمداد جهان معني و اصل آنرا زمينه اين
قرار گزينهها ساير كنار در جايگزين يك با ما اينجا
ساير تمام و است عشق آن و داريم راه يك ما بلكه نداريم
با اگر.باطلند همگي نباشد عشق به تاويل قابل اگر راهها ،
روانشناسان سخنان به كنيم ، توجه پديده اين به مادي ديدي
كشيش و روانشناس لپ جمله از.ميكنيم برخورد غربي
هر و است عشق دنياست نياز آنچه" ميدارد عنوان فرانسوي
در عشقي چنين.دارد نياز آن به است انسان "واقعا كه فردي
ديدي از اگر و (1)".است رواني هم و جسمي هم حال عين
در عملي عرفان نوعي سراز شويم نزديك آن به فرامادي
عبارتي به) است روانشناسي به نزديك بسيار كه ميآوريم
گفتار در كه آنچنان.(مردم عامه براي عملي عرفان نوعي
در كار بزرگترين ورزيدن عشق":ميبينيم كريشنامورتي
كردن تغذيه آن ، كردن احساس عشق ، باره در صحبتاست زندگي
اگر است ، برخوردار بسياري اهميت از آن ، به نهادن ارج و
جهان زيرا رفت ، خواهد برباد بزودي ندهيد اهميت عشق به
عشق احساس هستيد جوان كه مادامي اگر.است ظالم بسيار
حيوانات به انسانها ، به هستيد جوان كه مادامي اگر نكنيد ،
درمييابيد شديد بالغ وقتي نكنيد ، نگاه عشق با گلها به و
و هستيد تنها بسيار و است تهي و پوچ زندگيتان كه
در (2)".بود خواهد دنبالتان همواره ترس تيره سايههاي
را محبت و عشق به نهادن ارج اينگونه نيز ديني متون
يوحنا اول نامه همچنين و حواري بولس رسايل در ميتوانيم
:ميكند عنوان كه جايي در كنيم ، مشاهده مقدس كتاب در
از محبت زيرا كنيد ، محبت را يكديگر بياييد من ، عزيزان"
را خدا و خداست فرزند مينمايد ، محبت هركه و خداست
را خدا نميكند ، محبت كه كسي اما.ميشناسد "واقعا
احاديثي در شايد و (3)".است محبت خدا زيرا نميشناسد ،
در.است شده لحاظ معنا همين نيز "الاالحب هلالدين" نظير
عشق بروز براي محدوديتي نگرش اين با فرهنگ يك اداره
عشق لاجرم كند بروز نيز محدويتي اگر زيرا بود ، نخواهد
برتن را خستگي و كرد خواهد پيدا بروز براي را خود راه
حركتي هرگونه ديد اين با پس.گذارد خواهد كنندگانش محدود
و بود خواهد عرفاني ابعادش همه در عشق و عام محبت سمت به
كه لبخندهايي.نمود خواهد تقويت جامعه در را ملكوتي روح
راهبه جوان دخترك صورت در (كاوالير 1986) ترز فيلم در ما
وي گويا.است انديشه همين مبين نوعي به ميبينيم (ترز)
محبت جز چيزي هيچ كه دارد اعلام بلند صداي با ميخواهد
اين.مرگ حتي و بيماري حتي نيست ، مهم جهان اين در
فيلم در ما را عام محبت و رضايت احساس اين لبخندها ،
و قديس فرانچسكوي چهره در (كاواني ليليانا) فرانچسكو
.ميكنيم مشاهده اعمالش
همين به (پيتروير 1989) "مرده شاعران انجمن" فيلم در
اشاره ديالوگ و داستان طريق از و ديگر گونهاي به معنا
قالب در را عشق دارد سعي مرشد يك عنوان به معلماست شده
براي ديگر علوم كه است معتقد وي.بشناساند جوانان به شعر
او و است زنده عشق بخاطر آدمي و است آدمي نگهداشتن زنده
شاعران انجمن جهت همين به.ميداند عشق اين تبلور را شعر
-عشق معناي جستجوي به تا ميشود تشكيل غار درون در مرده
.بپردازد -ميفهمند سن آن در جوانان كه آنطور
به جوانان توسط عشق معناي درك معلم دغدغه تمام حقيقت در
به عشق به نگرش ديگر گونه اما.زندگيست معناي عنوان
آن به كلام ابتداي در كه دارد وجود عرفاني موضوعي عنوان
و عرفان در ادبيات ، در شد عنوان كه همانطور و شد اشاره
ديدگاه ايناست گرفته قرار بحث مورد بارها جامعه سطح در
و حقيقت به دستيابي براي است طريقي كه آنجا از را عشق
گاهي ميان اين در حال.ميداند عرفاني معرفت ، به حصول
را آن گاهي و ميداند مقصود به نيل راههاي از يكي را عشق
شيخ چنانكه.ميكند قلمداد معرفت به دستيابي راه تنها
ميتوان دشوار است همه مطلوب كه حسن به":ميگويد اشراق
(4)"عشق بواسطه الا نشود ممكن حسن به وصول كه زيرا رسيد
عشق گاه ميشود ، عشق به كه كاربردي نگاه اين به توجه با
را آدمي كه آنرا از نوعي تنها و ميدانند انواع داراي را
توجه مورد و ارزش واجد مينمايد نايل مقصود و كمال به
تجليات كه ميدانند مقدسي كلي را عشق گاه و ميشمارند
عشق و مجازي عشق مسئله كه است مقطع اين در.دارد مختلفي
عنوان جسارت با مولوي مانند كساني و ميشود ، طرح حقيقي
:كه ميدارند
سراست سروگرزان گرزين عاشقي"
(5)"است رهبر شه آن به را ما عاقبت
:كه ميدارد بيان مجازي عشق توصيف در نسفي عزيزالدين و
است دل آتش اين موضع و ميافتد عاشق در كه است آتشي عشق"
ميسازد وطن دل در و ميآيد دل به چشم راه از آتش اين و
اندرون تدريج به و ميرسد اعضاء جمله به آتش اين شعله و
توصيف در و (6)"ميگرداند صافي پاك و ميسوزاند را عاشق
ميآميزد مثالها در مجازي عشق با آنچنان آنرا حقيقي عشق
.ميآيد نظر به دشوار آن تفكيك توان كه
بسيار هم با آن ارتباط و حقيقي و مجازي عشق پيرامون بحث
سينما بحث به ورود رخصت براي تنها ما.است پرمناقشه
و غيرافلاطوني عشقهاي ميان اين از كه ميدانيم مناسب
امكان بررسي به سپس و كرده ممتاز بحث اين از را شهواني
مجازي عشق شامل ما براي كه آن عرفاني نوع از -عشق نمود
ابتداي در كه همانطور.بپردازيم سينما در -ميشود نيز
جنگ دوران از پس ايران در شد آن به اندكي اشاره نيز بحث
.بوديم سينمايي فيلمهاي در عشق مسئله به رويكردي شاهد ما
ايده با كه مواردي به آثار اين ميان در ندرت به ما ليكن
مواجه باشند ، داشته تطابق عرفاني عشق پيرامون شده طرح
دست نگاههاي شاهد تنها ما موارد بسياري در و.ميشويم
از.هستيم عاشقانه مضامين قالب در مبتذل بسيار و دوم
تعمق به هنري اصالتهاي حفظ با آنها در كه آثاري جمله
شده پرداخته آن فلسفي اشكال در عشق معناي پيرامون
ساخته عشق نقش و مهرجويي داريوش ساخته هامون از ميتوان
انساني مفهومي آنكه با هامون.برد نام پارسيپور شهريار
به بهانه اين به كه هنگامي ليكن دارد نظر در را فلسفي و
قالب در هم نميگذرد ، آن از سرسري ميپردازد عشق نقد
به.ميپردازد آن نقد و تفكيك به ديالوگها در هم و ماجرا
باشد ، عشق تخطئه هامون ازفيلم مهرجويي منظور اگر هرحال
عشق هنر ، صحنه در عرفاني موضوعي عنوان به عشق طرح در اما
طرح همچنين عشق ، در او سرشكستگي و همسرش به هامون مجازي
وجود حقيقي عشق با رابطه در او براي كه لاينحلي مشكل
ذبح قضيه در كه عشق و ايمان ميان پارادوكس همان) دارد
مفهوم طرح در بيشك (ميآيد پيش ابراهيم توسط اسماعيل
گونهاي به عشق نقش اما.است افتاده موفق سينما در عشق
با آن رابطه بر و ميكند مطرح را مجازي عشق بحث روشنتر
برنقاش دختري قالب در عشق.ميدارد روا بيشتري تاكيد هنر
اذعان او خود و ميآورد پديد وي در جوششي و ميكند ظهور
سپس.است شده فراخوانده حريم به جوشش اين با كه ميدارد
دست ، اين از هنرمندان تمام كه ميكند كشف زندگي ادامه در
كه عناصري تمام عليرغم ليكن.آمدهاند نايل كشفي چنين به
فضاي.است شده كارگرفته به فيلم در معني به دستيابي در
وارد خدشه باعث است ، حاكم فيلم بر كه حزنآلودي بسيار
مرثيهاي به را فيلم بيشتر و ميگردد فيلم پيام به شدن
موسيقي حزنآلود حس اين القاي در البته.ميگرداند شبيه
.دارند موءثرتري نقش صحنهآرايي و
بسيار ايران سينماي در عشق مبحث كه اينست توجه قابل نكته
وجود و امر ، همين ليكن ميخزد ، جلو به بسته پا و دست
در را ايراني سينماگر ايران ، سينماي متن در اسلامي فرهنگ
نو دريچههايي گشودن با تا ميكند وادار آينده و گذشته
مقدس ، موهبت اين از بيشتر حظ كسب بر علاوه منظره ، اين به
شناختي به جنسي ، عشق شائبههاي و پليديها از دور به
.آيد نائل عشق ، از درونيتر و واقعيتر
تعمق ولي ميخورد چشم به بسيار عشق شعار جهان سينماي در
وقتي.ميشود ديده كمتر اخير دهه دو اين در لااقل عشق در
جز چيزي ميسازد ، را "پنجم عنصر" عشق شعار با لوكبسون
تمامي و نميكند عرضه فيلم انتهاي در سمبليك صحنه يك
مدرن و فضايي جنگهاي افتاده پا پيش صحنههاي به فيلم
اقتباسهاي و عاشقانه داستانهاي به بازگشت حتيميگذرد
ما كه معاني جهت به نيز "رومئوژوليت" نظير آنها از مجدد
در ليكن.ميآيد نظر به ضعيفتر داريم مدنظر اينجا در
نظير پرمفهوم و قدرتمند اثري ميتوان دهه دو همين
كرد مشاهده نيز را (راپنو 1990 پل ژان) سيرانودوبرژوراك
كه فيلم اين.است كامل و مناسب مثالي مقصود بيان براي كه
است ، روستان ادمون نمايشنامه از سينمايي اقتباس دومين
به آن تعلق تا جسم به آن تعلق از عشق مراحل روشن بطور
.ميگذارد نمايش به را روح
به عشق) باطني و ظاهري عشق بين بازي داستان كل حقيقت در
عشق اين صعود راه فيلم اگر.است (معنويت به عشق و جسميت
و ايثار از راه اين كه) ميدهد نشان را آن شدن متعالي و
عشق ارتباط به اشارهاي ميتواند بيشك (ميگذرد وحدت
داشته دومي به اولي يافتن تعالي و حقيقي عشق و مجازي
مفهوم اين ارائه براي سرمشقي و نمونه عنوان به و.باشد
.شود تلقي سينماگران نزد
رزايفر عليرضا
محمود و سامي كاظم ورزيدن ، عشق روانشناسي اينياس ، -لپ -1
ص 9 رز ، 1348 انتشارات تهران ، رياضي ،
تهران ، لساني ، مرسده خلاق ، نارضايي كريشنا ، -مورتي -2
ص 239 بهنگار ، 1370 انتشارات
ساروخاچيكي كشيش ترجمه جديد ، عهد مقدس ، كتاب -3
شيخاشراق ، مصنفات مجموعه يحيي ، شهابالدين -سهروردي -4
ص 285 پژوهشگاه ، 1373 تهران ، نصر ، سيدحسين تصحيح
بيت 119 اول دفتر مولوي مثنوي -5
تصحيح الكامل ، الانسان كتاب عزيزالدين ، -نسفي -6
ص 115 طهوري ، 1371 كتابخانه تهران ، مولد ، ماژيران
جشنواره در فيلم 605
رشد بينالمللي
رشد ويديويي فيلم بينالمللي جشنواره هفتمين و بيست
اين.است شده برگزار كشور شهر در 31 تهران با همزمان
نظام در تصوير از استفاده فرهنگ گسترش هدف با جشنواره
آموزشي و علمي تحولات از آگاهي و كشور پرورش و آموزش
خواهد دنبال را خود فعاليت ماه آبان تا 22 مختلف كشورهاي
.كرد
- فيلم ارسال با مختلف كشور جشنواره 26 از دوره اين در
- اسپانيا كشورهاي ميان آن در كه دارند شركت ويدئو
حضور جشنواره در بار نخستين براي تركمنستان و فيليپين
.دارند
دهكده ، سپيده ، فلسطين ، سينماهاي در جشنواره فيلمهاي
علامه دانشگاه اجتماعي ، علوم دانشكده سالن و ملت كانون ،
نمايش به كرج حصارك معلم تربيت دانشگاه و طباطبايي
.درآمدهاند
تالار گلستان ، فرهنگي مجتمع اشراق ، بهمن ، فرهنگسراهاي
فيلمهاي نمايش مراكز ديگر از طبيعي حيات موزه و فرهنگ
.رشدند جشنواره
شركت خارجي و ايراني فيلم مجموع 605 در امسال جشنواره در
كشورهاي به مربوط فيلم و 120 ايران از فيلم كه 485 دارند
.است ديگر
جشنواره در ايراني فيلم 3
يونان بينالمللي
نهمين و سي در "سكوت" و "ليلا" ،"سيب" ايراني فيلمهاي
از كه يونان شمال در واقع "سالونيكا" شهر فيلم جشنواره
.دارند شركت ميشود آغاز آبان 22
بينالمللي ، مسابقه بخش در مخملباف سميرا ساخته سيب فيلم
مخملباف محسن ساخته سكوت و فرهنگ داريوش ساخته ليلا فيلم
.درميآيند نمايش به جشنواره تازه افقهاي بخش در
.است تاجيكستان و ايران مشترك محصول سكوت فيلم
جزيره شبه در جشنواره برجستهترين سالونيكا جشنواره
"پولوس آنجلو تئو" را آن رياست امسال كه است بالكان
.دارد برعهده يوناني مشهور فيلمساز
.است شده واقع يونان شمال كيلومتري در 500 سالونيكا شهر
|