زيباييشناسي تاريخ در فرم تحول
فرم براي را معنا پنج دستكم زيباييشناختي پژوهشهاي *
مفاهيم درست ادراك براي آنها همه كه است بازشناخته
را درخوري توجه فرم ، به مربوط مباحثات و شناختي زيبايي
ميطلبند
تكامل و تحول سير ميتوان را زيباييشناسي تاريخ:اشاره
هنر ، نقد هنر ، شناخت درباره كه دانست گوناگوني نظريههاي
.شدهاند مطرح هنر هستيشناسي و هنر ويژگيهاي هنر تعريف
هنر فلسفه قلمرو در كه مختلفي و متعدد نظريههاي ميان از
اين.اهميتاند برترين واجد نظريه سه شدهاند ، صورتبندي
آنرا ميتوان كه -بازنمايي نظريه:عبارتنداز نظريه سه
-دانست معادل طبيعت از تقليد يا mimetic نظريه با "تسامحا
سه اين هدف.فرم نظريه و فرانمايي يا اكسپرسيون نظريه
شدهاند مطرح تحليلي فلسفه از قبل هرسه كه مهم نظريه
را هنرها اصلي جوهره يا و مشترك ويژگيهاي كه ايناست
براي را زمينهاي كه كنند شناسايي يا كشف بهگونهاي
و سنجش و نقد براي را بستري و كلي ، بهوجه هنر تعريف
توضيح ، .آورند وجود به هنرها گوناگون آثار ارزشيابي
هنر فلسفه در پايه سهگانه نظريههاي اين نقد و تشريح
.است داشته بهدنبال فكري حوزه اين در را مفصلي مباحث
نظريههايي ازجمله كلي مفهوم به فرماليسم يا فرم نظريه
در را متنوعي بحثهاي بيستم قرن در بهويژه كه است بوده
تا گرفته تئاتر و موسيقي ادبيات ، از هنر ، مختلف رشتههاي
در هانسليك ادوارد.است برانگيخته تجسمي هنرهاي انواع
تجسمي ، هنرهاي رشته در كلايوبل و فراي راجر موسيقي ، رشته
و فرماليسم باب در كه متفكرانياند برجستهترين
در.كردهاند مطرح را مدوني و مفصل بحثهاي آن استلزامات
و بروكس كلينت همچون امريكايي جديد منتقدان هم ادبيات
از رولانبارت بهويژه فرانسوي ، ساختارگرايان نيز
اذعان خود ساختارگرايان.هستند فرمگرا مختلف ديدگاههاي
قرن آغاز روسي فرماليستهاي به را خويش مكتب كه دارند
همچون شخصيتهايي را روسي فرماليسم.مديونند بيستم
در ديگران و ياكوبسون رومن ماياكوفسكي ، شكلوفسكي ، ويكتور
بهوسيله و بخشيدند قوام حاضر قرن سوم و دوم دهههاي
متحده ايالات به و 50 دهههاي 40 در ياكوبسون و رنهولك
نيز و امريكا در جديد نقد مكتب تكامل بر و شد برده
فرانسه در مابعدساختارگرايي و ساختارگرايي شكلگيري
.نهاد برجاي عميقي تاثير
فلسفه آثار مترجم رامين علي دكتر سخنراني تنقيح زير متن
زيباي هنرهاي دانشكده در جاري آبانماه چهارم كه است هنر
"زيباييشناسي تاريخ در فرم تحول" عنوان با تهران دانشگاه
.ميخوانيم هم با گرديد ايراد
مقالات گروه
و نقدها و فرماليسم كه را فرم واژه سابقه ميخواهيم
را است گرفته شكل آن برپايه هنري آثار فرمي تحليلهاي
دلالت گستره و معنا تحول اجمالي سير بهويژه و برنگريم
غرب فرهنگ در.كنيم بررسي زيباييشناسي تاريخ در آنرا
را فرم واژه ديرپايي كه يافت ميتوان را واژهاي كمتر
جهان مختلف كشورهاي در يكسان صورتي با و باشد داشته
و برميگردد باستان روميان به فرم پيشينه.رود بهكار
مدرن زبانهاي از بسياري در و است Forma آن لاتين شكل
روسي و لهستاني اسپانيايي ، ايتاليايي ، همچون اروپايي
آلمان و فرانسه انگليس ، در.ميرود بهكار صورت بههمين
و واژه اين طولاني سابقه ليكن.ميشود نوشته و گفته Form
ابهاماتي آن ، كاربرديهاي وسيع تنوع و بينالمللي گستره
ميكنم تصور كه است آورده بهوجود آن معناشناسي در را
معناي به را ما بتواند آن تكوين سير پژوهش و ريشهشناسي
.برساند آن امروزين زيباشناختي بست كار در دقيقي "نسبتا
مسئله به كه غرب در زيباييشناسي برجسته مورخان از يكي
كرده شايستهاي توجه فرم ريشهشناسي و معناشناسي
مهم بسيار نكته اين به تاتاركيويچ.دارد نام تاتاركيويچ
درباره تاريخي پژوهش هرگونه از قبل كه است داشته عنايت
كه است بايسته هنري ، مختلف رشتههاي در فرم تحولات
به سپس كنيم روشن آنرا معناشناختي چندگانه حوزههاي
منظور اين براي تاتاركيويچ.بپردازيم آن تاريخي مطالعه
فرم است كرده سعي اينكه آن و بسته بهكار جالبي ابتكار
از پيش بدينوسيله و دهد قرار آن متضادهاي برابر در را
.كند مشخص آنرا معناشناختي حوزههاي تاريخي ، مرور
را معنا پنج دستكم زيباييشناختي پژوهشهاي:ميگويد
درست ادراك براي آنها همه كه است بازشناخته فرم براي
توجه فرم ، به مربوط مباحثات و شناختي زيبايي مفاهيم
.ميطلبند را درخوري
دانسته اثر هر متشكله اجزاء نظم و آرايش بهمعناي فرم -1
دلالت ، اين با فرم.ميناميم الف فرم را آن كه ميشود ،
كه ميگيرد قرار موءلفههايي و اركان و عناصر برابر در
رواق يك فرم.درميآورد كل يك بهصورت را آنها الف فرم
ملودي ، يك فرم و ;آنست ستونهاي و سقف آرايش ايوان ، يا
.آن اصوات ترتيب
ميشود ، واقع حواس معروض "مستقيما آنچه بهمعناي فرم -2
با.محتواست فرم ، اين متضاد.ميناميم "ب" فرم آنرا كه
كلمات ، معاني و آن فرم شعر ، يك كلمات آواي دلالت ، اين
.آنست محتواي
ولي ميشوند ، مشتبه هم با "معمولا "ب" فرم و "الف" فرم
از معنايي حوزه دو اين بايد فرم به مربوط بحثهاي در
.شوند بازشناخته يكديگر
يك مشخصكننده مرز و خط بهمعناي ميتواند همچنين فرم -3
Outline يا Contour انگليسي در آنرا كه رود بهكار شيء
با فرم براي جاافتادهاي معادل هنوز فارسي در ميگويند
و كنارهساز كنارهنما ، واژههايندارد وجود دلالت اين
هيچكدام هنوز كه رفته بهكار فرهنگها برخي در مرزي خط
ميتوان "مسامحا.درنيامدهاند رايج مصطلحات بهصورت
سطح گوياتر بهعبارت يا شكل يك فيگور يا شكل با آنرا
به فرماست ماده آن متضاد.دانست برابر شكل يك خارجي
در و ميرود بهكار فراوان روزمره محاورات در مفهوم اين
طراحي ، قسمت در بهويژه تجسمي ، هنرهاي به مربوط بحثهاي
.ميناميم ج فرم را معنا اين به فرم.ميشود شنيده زياد
در و است ارسطو مصطلح كه (essence) ذات بهمعناي فرم -4
اين به فرم.ميگيرد قرار عرضي ويژگيهاي يا عرض برابر
مهم مفاهيم از يكي كه ميناميم "د" فرم را معنا
در آنكه علت به و است ارسطو متافيزيك و معرفتشناسي
آن درباره بيشتر بحث از ندارد چنداني كاربرد زيباشناسي
.ميكنيم خودداري
مصطلح به ميناميم -ه فرم آنرا كه فرم پنجم معناي -5
آورده را فرم كانت.ميشود مربوط او معرفتشناسي در كانت
اشياء درك براي (Contribution of the mind) ذهن سهم يا
ذهن بهوسيله نه كه چيزياست آن هر آن متضاد.ميداند
ذهن به (پسيني بهنحو يا) تجربه ازطريق خارج ، از بلكه
apriori) پيشيني فرم ميتوان كه را فرم اين.ميشود داده
و ميشود مطرح كانت محض عقل نقد در ناميد ، نيز (form
كه حكم قوه نقد در كانت.اوست معرفت درنظريه پايه مفهوم
فرمهاي به رويكردي ميپردازد ، هنر شناخت درباره بحث به
ميشوند ، مطرح او معرفت نظريه در كه آنگونه پيشيني ،
در كانت پيشيني فرمهاي كه گفت ميتوان بنابراين و ندارد
.ندارند چنداني نقش او زيباييشناسي
زيبايي خاص نخست ، معناي سه فرم پنجگانه معاني از
معناي ولي گرفتهاند ، شكل حوزه همين در و شناسياند
و رفتهاند كار به عمومي فلسفه در ابتدا پنجم و چهارم
توجه بررسي اين دريافتهاند راه شناسي زيبايي به سپس
تاريخي سير و ميكنيم معطوف اول معناي سه بههمان را خود
اين در آنچه كه است گفتني البته.برمينگريم را آنها
فرم مفاهيم و معاني صرف ميگيرد قرار مدنظر تاريخي مرور
آنجا تا فرم ، نظريههاي تاريخ كه ميشود سعي بلكه نيست ،
.شود مرور دهد ، اجازه فرصت كه
زيبايي توصيف براي يونانيان كه را كلماتيالف فرم تاريخ
يا الگو معناي به لغات ، ريشه لحاظ از ميبردند ، كار به
حوزه در يعني ديداري ، زيبايي براي.است بوده اجزاء تناسب
اصطلاح تناسب ، و تقارن يا Symmetria پيكرتراشي ، و معماري
شنيداري ، زيبايي براي.است يوناني شناسي زيبايي در پايه
و همخواني معناي به harmonia موسيقي ، حوزه در يعني
يونان مترادفهاي اينها.است واژه اصليترين هماهنگي
اجزاء نظم و تناسب معناي به الف ، فرم براي باستان
براي تصادفي طور به را كلمات اين يونانيان.متشكلهاند
كه بودند معتقد زيرا نميبردند ، كار به زيبايي توصيف
است ، آن فرم در يعني آن ، اجزاء تناسب و آرايش در زيبايي
زيبايي نظريه شكلگيري در آنها سهم بزرگترين اين و
از پيش پنجم قرن در "احتمالا كه فيثاغوريان.است شناختي
كه است تناسب ميگفتند بودند نظريه اين مبدع ميلاد
هماهنگ ، اصوات هنگامي سيمها.ميآورد وجود به را زيبايي
نسبت طولشان ، كه ميكنند ايجاد مطبوع ، و زيبا نتيجه در و
فاصله يعني) سه به دو يا (اكتاو فاصله يعني) دو به يك
زيبايي زماني معبد ، يك ايوان.باشند دارا را (پنجم
مدول طبق بر ستونهايش آرايش و عرض ارتفاع ، داردكه
معماران ، دوريسي ، معابد در).شود محاسبه شدهاي پذيرفته
ستونها بين فاصله به ستونها عرض درست نسبت را هشتم پنج
هنگامي او از پيكرهاي هر يا انسان (.ميدانستند
پيكر.باشد درست نسبتهايش كه آيد چشم به زيبا ميتوانست
طول به طولسرانسان براي را هشت بر يك نسبت تراشان
طول به پيشاني طول براي را سه به يك نسبت و قدانسان ،
تناسب ، و نظم ميگفتند فيثاغوريان.ميكردند رعايت صورت ،
.نميآيد وجود به تناسب بدون هنري هيچ.مفيدند و زيبا
.اعدادند زاييده زيبايي و هنر بنابراين
ميگويد.ميكند تحكيم و حفظ را فيثاغوريان نگرش افلاطون
زشتي.است فضيلت و زيبايي مايه تناسب ، و اندازه رعايت
مشابهي نظر ارسطونيست تناسب و اندازه فقدان جز چيزي
.ميداند متناسب و منظم آرايش در را زيبايي و دارد
تناسب زاييده جسماني زيبايي كه معتقدند نيز رواقيون
كل با رابطه در و يكديگر با متقابل رابطه در بدن اعضاي
تا اشياء منظم آرايش عنوان به فرم ممتاز جايگاهاست
سوم قرن در كلاسيك دوره پايان "حدودا يعني فلوطين ، زمان
تناسب قبول ضمن فلوطين.ميماند باقي بلامنازع ميلادي
چون مورد آنرا بودن انحصاري زيبايي ، اصل مثابه به اجزاء
اصل تنها را اجزاء تناسب اگر ميگويد.ميدهد قرار چرا و
باشند ، زيبا ميتوانند مركب اشياء فقط پس بدانيم ، زيبايي
زيبا طلا و نور آفتاب ، همچون بسيطي عناصر كه حالي در
منظم و متناسب آرايش فلوطين باور به بنابراين.هستند
و نيست ، زيبايي اصل تنها -الف فرم همان يا -اشياء
.آنهاست زيبايي مايه نيز اشياء جلاي يا درخشندگي
خود ممتاز جايگاه چند هر الف فرم بعد ، به فلوطين زمان از
زيبايي نظريه در آن بودن انحصاري ولي ميكند حفظ را
.ميشود متوقف شناسي
خود نافذيت و دارند طرفداراني نگرش دو هر وسطي ، قرون در
تحكيم را نخست نظريه قديس آگوستين.ميكنند حفظ را
زيبايياش بركت از "صرفا چيزي هر":ميگويد و ميكند
به تناسب و تناسب به شكل شكل ، به زيبايي.دارد مطبوعيت
دوم نظريه به قديس آكونياس توماس ولي ".دارد بستگي اعداد
نوعي از زيبايي" ميگويد و دارد تمايل فلوطين نظريه يا
".ميآيد وجود به تناسب و درخشندگي
دو هر فلوطين نظريه و الف فرم كلاسيك نظريه رنسانس ، در
فلورانس ، افلاطوني آكادمي رئيس.دارند پيرواني
همان را زيبايي كسان برخي" ميگويد چينو سارسيليوفي
تناسب و تعادل خودشان ، زبان به يا متشكله ، اجزاء آرايش
نوع اين زيرا نداريم ، قبول را نظر اين ما...ميدانند
بسيط اشياء و ميآيد وجود به مركب اشياء در فقط آرايش
نظر به كه حالي در.ميگيرند قرار زيبايي حوزه از خارج
نقره ، و طلا جلاي صداها ، تك نورها ، خالص ، رنگهاي ما ،
كه حال عين در ميشوند ، دانسته زيبايها همه روح معرفت ،
آنكه وجود با زيبايي ، فلوطيني نگرش ولي.سادهاند و بسيط
و ميگيرد قرار اقليت در دارد ، رنسانس در طرفداراني
انحصاري جايگاه در را الف فرم كه زيبايي ، كلاسيك نظريه
باتيستا لتونه.ميكند پيدا را بالا دست ميدهد ، قرار
هنرشناس و موسيقيدان و شاعر و نقاش و معمار آلبرتي ،
و زيبايي نظريه پانزدهم ، قرن دوم نيمه در ايتاليا مشهور
عبارتست زيبايي" ميكند صورتبندي اينگونه را رنسانس هنر
همانا زيبايي ، ...متناسب و متقارن اجزاء هماهنگي از
".است اجزاء متقابل همخواني و تناسب
فرانسه در دارد تكيه الف فرم بر كه زيبايي از برداشت اين
فرم بر فرانسه آكادمي در و مييابد ، ادامه هفدهم قرن
قرن اين معماران و نقاشان از بسياري.ميشود خاص تاكيد
مكتوب آثار در بلوندل فرانسوا و نيكلاپوسن همچون فرانسه
ويژگي را فرم كلام ، يك در و آرايش ، و تناسب نظم ، خود
مفهوم به -فرم سيادت ليكن.ميكنند عنوان زيبايي برين
قابل اعداد قالب در بتواند كه اجزاء آشكار و ساده آرايش
كاهش به رو رمانتيسم نفوذ زير هيجدهم قرن در -باشد تعريف
قرن ، پايان نوكلاسيسيسم در كه نميگذرد ديري ولي.مينهد
.دوبارهمييابد جان دوكوئينسي و آثاروينكلمان در
ميكند ، تعريف "هندسي" زيبايي را راستين زيبايي دوكوئينسي
هنرهاي همه اساسي عنصر فرم ، " ميگويد در 1790 وكانت
فرم كوتاه ، فترت يك از پس نيز نوزدهم قرن در "زيباست
.ميكند حفظ را خود مسلط جايگاه همچنان
دارد ادامه
|