غيرمتعارف فضاي
آهنگين كلامي با
سالن در ميش و گرگ نمايش
چهارسو
تئاتر جشنواره بهترينهاي
هرمزگان
تئاتر جشنواره برگزيدگان
لرستان
غيرمتعارف فضاي
كلاميآهنگين با
كارگردان و نويسنده "مخصوص راياني مهرداد" با گفتوگو
"عزيزمايي" نمايش
تئاتر شماره 2 سالن در كه است نمايشي عنوان "مايي عزيز"
.است درآمده اجرا به شهر
كارگرداني و نوشته "مخصوص راياني مهرداد" توسط نمايش اين
نقش اجراي به آن در هاشمي سيدجواد و سليماني علي و شده
.پرداختهاند
است ، "عزيز" و "تقي" نامهاي به همرزم دو داستان نمايش
از 9 بعد "عزيز" كه است نقالي و معركهگيري حال در "تقي"
خاطر به سالها كه ميشود معلوم و ميرسد سر بيخبري سال
.است بوده بيمارستان در عملياتي منطقه در انفجار
خانه به رفتن عزم و ميكنند مرور را گذشته خاطرات آنها
از قصهاي خواندن و مختلف ترفندهاي با تقي كه دارند
-همسرش و گفته حيات بدرود مادرش كه ميگويد او به شاهنامه
.است كرده ازدواج -تقي خواهر
بيشترين مدت ، كوتاهترين در تا دارد سعي نمايش داستان
آنها پيشينه در و دوست دو اين برخورد مورد در را توضيح
به بازگشت و بازي در بازي از راه اين در و دهد ارايه
سود ميگيرد ، صورت آرام بسيار كه هايي(بك فلاش) گذشته
ميشود ، گنجانده قصه در كه حوادثي راه اين در.ميجويد
.است كارساز بسيار
خاطر به كه ميكند معرفي موجي فردي را "عزيز" قصه ،
در كه سخناني بيان به و ميشود بد حالش مختلف موقعيتهاي
است ، كارگردان افكار نمايانكننده و او دل درد اصل
.ميپردازد
واقعيت اتفاق از بخشي":ميگويد نمايش مورد در راياني
موضوع واقعي اتفاق در يعني.شكل اين به نه البته دارد ،
اين من.افزودم حادثه به را آن من كه ندارد وجود ازدواج
قالب دنبال قصه ارائه براي اما نوشتم سال 71 در را متن
كامل را نامه نمايش بتوانم آن وسيله به تا ميگشتم بياني
برخوردم "ايران اساطير شناخت" كتاب به زمان همين در.كنم
از دليل همين به كه داشتم شاهنامه به نگاهي همزمان و
اين در.كردم ارائه را نمايش گونه اين و استفاده "نقالي"
و عناصري استاد كتاب اشعار شاهنامه ، شعرهاي از متن
شده ، سروده هاشمي و من توسط وزن همان بر كه شعرهايي
.است شده استفاده
و عزيز بين كه وگويي گفت.است كلام نمايش اين كار اساس
و درميآورد سلطه به را نمايش تمامي ميشود بدل و رد تقي
اين و ميگيرد قرار گفتوگوها اين دوش بر نمايش بار همه
نمايشنامه يك به متن است ممكن كه ميآيد پيش ذهنيت
"نقالي" پايه بر نمايش قالب چون البته.شود بدل راديويي
سايه نمايش تمامي بر كلام كه است بديهي ميگيرد ، قرار
اين با ولي.برساند حداقل به را آن تصويرسازي و بيافكند
آهنگين ميكند ، دلنشين را نمايش همه از بيش كه آنچه وجود
.است كلام بودن روان و
در مناست نوشته يك اصلي مبناي كلام":ميگويد راياني
در قصه طراحي در سعي و هستم متكي كلام به نوشتههايم
تاثير به هميشه و دارم انتزاعي نه ولي متعارف غير شرايطي
.ميكنم دقت بسيار كلام آگين ژرف
خاصي حروف حتي و كلمات از وگوهايم گفت در ميكنم تلاش من
هركدام "تقي" و "عزيز" اسم حتي نمونه براي.كنم استفاده
تداعي ذهن در كلام آهنگ لحاظ به را متفاوتي تفكرهاي
در ميرسد نظر به آرام و لطيف بسيار "عزيز" يعني.ميكند
سعي كه دارد زمخت حدي تا و سختتر شكل "تقي" كه حالي
هم شخصيتها اين حركت و ديالوگ در نيز را حالات اين داشتم
".دهم تعميم
طنز از نمايش كردن جذابتر براي "مايي عزيز" كارگردان
.ميكند استفاده
استفاده شخصيتها بك فلاش در تركي وگوي ازگفت بين اين در
براي اما است گذشته مطلب راستاي در آنكه با كه ميشود
و آزاردهنده حدودي تا دارند مشكل آن فهم در كه بينندگاني
.ميشود نمايش حال و حس در گسست موجب حتي
.آمد بهوجود اجرايي شيوه در مطلب اين":ميگويد راياني
نوشتم تماشاگر ، ذهن از فشار برداشتن براي را متن طنز من
.كند نفسگيري نوعي به همذاتپنداري حس ايجاد ضمن تا
تاثير و شود ايجاد متن در هارموني يك اينكه براي درضمن
تندتر را طنز قسمتهاي ريتم شود ، بيشتر غمناك بخشهاي
.گرفتم
.درآمد تمرينها در هم قسمت اين نيستم ، بلد تركي هم من
به بازيگرها از يكي توسط بودم نوشته كه جملاتي عين يعني
در فضا انتقال من براي قسمت اين در و شد برگردانده تركي
.ديالوگ كلمه به كلمه فهم نه داشت قرار اهميت اول درجه
قسمت اين نميدانستند هم تركي كه كساني بيشتر ديگر ازطرف
تاحدودي نمايش طرح شكل و داستان ".بودند شده متوجه را
كه ميرسد بهنظر و است "خوبان عروسي" فيلم به شبيه
فيلم اين پرداخت نوع و ساختار به نگاهي متن نويسنده
.است داشته
اما دارم ، دوست خيلي را فيلم اين من":است معتقد راياني
را متن اين من كه زماني.نداشتهام آن از برداشتي هيچ
و است ماركز رمانهاي از يكي شبيه ميگفتند بعضي نوشتم
"طبلها آواي" بهنام برشت از نمايشنامهاي هم خودم
بخواهيم اگر كه است بوده قصه اين شبيه تاحدودي كه خواندم
هر از برداشتي را متن اين ميتوان كنيم نگاه اينگونه
".دانست متون اين از كدام
وجود سكو آن 2 كنار در كه دارد پله 3"عزيزمايي" صحنه
اين.ميخورد بهچشم معركهگيري وسيله تعدادي و دارد
كه معني اين بهدارد منافات نمايش شكل با حدودي تا مطلب
صورت وسيع و باز فضاهاي در نقالي و معركهگيري "اساسا
هم و بدهد انجام را خود بهراحتي بتواند هم كه ميگيرد
اين ديگر ازطرفكند جلب خود به را بيشتري تماشاگر تعداد
ميآورد بهوجود را مشكلاتي ميزانسن در صحنه شدن پلهپله
رجوع و بازيگران حركت در بهراحتي را مشكلها اين كه
.كرد مشاهده ميتوان (آوانسن) صحنه جلوي به آنها مكرر
دارد قرار ما سنت در فضا اينگونه":ميگويد راياني
تا داشتم سعي من.كردم تصور امروزي را صحنه من كه درحالي
ما عمده مشكل اما كنم ، ترسيم را پارك يك از گوشهاي
در را بسياري معذورات كه بود پشتسرهم نمايش اجراي 2
.ميآورد بهوجود ما براي آن وسايل و صحنه جابجايي
نمايش دو هر براي است صحنه پسزمينه كه پردهاي ازطرفي ،
بايد ما نمايش براي پرده اين درحاليكه.ميشود استفاده
".ميكرد تداعي بهتر را جنگ فضاي تا ميبود تيرهتر كمي
قسمتهاي در كه دارد قرار بزرگي چوبي صندوق صحنه ميانه در
.ميگيرد قرار استفاده مورد متفاوت شكلهاي به نمايش مختلف
ميرساند حداقل به را بازيگران حركت فضاي صندوق اين اما
كه ميآيد بهنظر و ميسازد مشكل دچار تحرك رادر آنها و
.نميشد روبهرو كمبودي با نمايش هم آن بدون
وسايل بين باشد قرار اگر":ميگويد اينباره در راياني
در حتي.برميگزينم را صندوق دهم ، ترجيح را چيزي صحنه
.ميكرديم استفاده صندوق همين از فقط ما نيز اول اجراي
داشتهام من كه را نمايشهايي همه متاسفانه يا خوشبختانه
دوم دربار شايد و ميشود احساس نمايش ديدن بار به 2 نياز
و ميزانسنها در آن نقش صندوق ، از بهينه استفاده اين
".ميشود مشخص بهتر نمايش در نقشش "اصولا
تماشاگر تا ميشود تمام معماگونه مشكلي با نمايش اما
با و شود نويسنده نهايي تصميمگيري تسليم آنكه بهجاي
قرار اختيارش در نهايي نتيجهگيري يك نمايش شدن تمام
خود تخيلگرايي دنبال به بازمانده دراثر كنكاش از و گيرد
موضوع اينزند رقم ميپسندد كه آنگونه را پايان و رفته
جذاب تماشاگر براي تاحدودي را نمايش پايانبندي آنكه ضمن
برعهده خود را خاتمه كه ميدهد را فرصت اولين ميكند
.شود شريك نمايش در "عملا و گرفته
صحنه ابتدا در.است عمل داراي 3 نمايش":ميگويد راياني
نواخته هم پايان در نوا همين كه ميشود شروع موسيقي با
دوري از 9سال پس هم آن عزيز ، و تقي برخورد دوم ، .ميشود
آخر در و واميدارد فعاليت به را تماشاگر ذهن كه است
براي كه است او رفتن و عزيز زن مجدد ازدواج گفتن موضوع
عزيز به صحنه ابتداي در تقي كه را پلاكي مساله شدن مشخص
انفجاري بعد و جاميگذارد را آن عزيز انتها در ميدهد ،
.ميشود تمام داستان و ميدهد رخ
و بيافتد حركت به تماشاگر فكر كه است اين براي اينها همه
ذهن پرده نمايش ، پرده شدن بسته با ;دورنمات بهقول
".نشود بسته تماشاگر
شيبانيفر مازيار:از گفتوگو
سالن در ميش و گرگ نمايش
چهارسو
تالار در حاجيان آزيتا كارگرداني به "ميش و گرگ" نمايش
درباره ميش و گرگ.است آمده صحنه به شهر تئاتر چهارسوي
به را داستاني ميگيرند تصميم كه است نمايشي گروه يك
را داستان عواملكنند اجرا عروسكي زنده نمايش صورت
داستان.ميگيرد برعهده را نقشي هركسي و ميكنند انتخاب
از صحرا در گردش براي كه چلهايست و چاق ميش به راجع
خلاصي براي و ميافتد گرگ دام به و ميشود جدا دوستانش
.ميجويد چارهاي راه تماشاگران كمك با گرگ دام از
،"پناهي حسين" شده تنظيم موزيكال صورت به كه نمايش اين در
و "مميزي مهشاد" ،"صابوني فرزين" ،"تيرانداز سيما"
.دارند بازي "اميرفضلي ارژنگ"
ساخت و است نمايش اين موسيقي سازنده عظيمينژاد آريا
ميش و گرگ.دارد برعهده "بزدوده عادل" را آن عروسكهاي
.است برصحنه چهارسو سالن در -شنبهها جز -روز هر 30/16
تئاتر جشنواره بهترينهاي
هرمزگان
ويژه آيين برگزاري با هرمزگان استان تئاتر جشنوار دهمين
.داد پايان خود كار به بندرعباس در برترينها انتخاب وبا
گروه بهراه ، كار خيره چشمهاي نمايش جشنواره ، دراين
.شد انتخاب نمايش عنوانبهترين به ميناب نمايشي
ترتيب به رضايي علي و سگالو زارعي ، طاهره علي همچنين
اين متن نويسندگي دوم رتبه و زن نقشاول اول ، كارگردان
.دادند اختصاص خود به را نمايش
و ماه شب آن قصه نمايش راهيابي مجوز همچنين داوران هيات
منطقهاي جشنواره به مشروط صورت به ازبندرعباسرا پري
.كرد صادر
شب آن قصه نمايش در كارگرداني دوم رتبه عبدالرضابلوچي
.رابدستآورد پري و ماه
بندرعباس ، شهرستانهاي از نمايشي گروه ده جشنواره دراين
ديگر ، ليلاي نمايشهاي كه داشتند شركت وجاسك قشم ميناب ،
عيد فرار ، و توطئه وهامون ، هيمه بهراه ، خيره چشمهاي
قصهآن بيخانمان ، مرثيه ، مرا ، پنهان اين كيست ، درخون
به را زنبيل در كهربا و بيبادبان لنجهاي وپري ، شبماه
.بردند صحنه به شب پنج مدت
تئاتر جشنواره برگزيدگان
لرستان
نمايشي گروه شركت 11 با كه لرستان تئاتر جشنواره دهمين
.رسيد پايان به بود ، شده آغاز درخرمآباد
نمايشنامههاي داوران ، هياءت جشنواره اين پايان در
شهرستان از زاگرس شيخون و بروجرد شهرستان از "هميلا"
جشنوارهانتخاب اين برتر" نمايشهاي عنوان به را دورود
".كردند
طوسي صادق را جشنواره اين افتخار ديپلم و جايزه همچنين
گروه بازيگر فلاح محمد و "ارتفاع" گروهنمايش بازيگر
اين مرد بازيگران عنوانبهترين به مشتركا خير قدم نمايش
.كردند دريافت جشنواره
به جشنواره اين زن بازيگر بهترين جايزه و افتخار ديپلم
و "اسب" نمايشنامههاي بازيگران گودرزي زهرا و رومي مهري
.شد اهدا "هميلا"
اين كارگرداني بهترين افتخار ديپلم كارگرداني بخش در
"زاگرس شيخون" نمايشنامه كارگردان قاسمي فرزاد به جشنواره
.گرفت تعلق دورود از
خيراز قدم نمايش گروه صحنه طراح نيز صحنه طراحي بخش در
.گرفت خرمآبادجايزه شهرستان
قدرتالله به جشنواره افتخاراين ديپلم نويسندگي ، دربخش
زاگرس شيخون نمايش گروههاي شجاعينويسندگان علي و فتحي
.شد اهدا هميلا و
|