شرق در مدني جامعه
(دوم بخش) ايران تاريخ در قدرت تمركز
مشروطيت از قبل تا ايران گذشته تاريخي دورههاي در
نداشتهايم كشورمان سياسي نظام در دولت نام به پديدهاي
بود حكومت بوده ، كه آنچه هر
شيوه تفكيكناشدني ويژگيهاي از دسپوتيسم يا استبداد"
در موضوع دو اين و است شده قلمداد آسيايي نظام يا توليد
ياد همتنيدگي در.ميآيد حساب به سكه يك روي دو واقع
شيوه ويژگيهاي برشمردن هنگام به تا است شده سبب شده
(8)".شود برشمرده نيز سياسي نظام خصيصههاي توليد ،
اروپاي جوامع مقايسه از كه شرق در مدني جامعه ويژگيهاي
خلاصه طور به است آمده دست به زمين مشرق ملل و غربي
:از است عبارت
توسط آن نقش ايفاي و قانون و قضايي محدوديتهاي نبود -
.مذهب و خانواده
با طبقاتي نظام شكلگيري عدم و موروثي اشرافيت نبود -
.مشخص مرزبندي
.عمومي بيقدرتي و همگاني بردهوار برابري -
در دخالت و سياسي مانور توان با مستقل اصناف نبود -
.حكومت
براساس و افراد آزاد اراده از برخاسته نهادهاي نبود -
(9).آنان انتخاب و تمايل
از مردم تودههاي جدايي احساس واقعيت ، اين مستقيم نتيجه
كه درمييابد خوبي به فرد.است استبدادي متمركز حكومت
است آشكار تضادي در حكومت منافع و خواستها با او منافع
سياسي نظام تمركز اين.ندارد بدان اعتمادي وليكن
گرايش.ميآورد وجود به را خاصي فرهنگ تدريج به استبدادي
ترس ، جو ايجاد و زور خشن كاربرد سركوبگرانه ، قوانين به
مردمي مشاركت فرهنگي ضعف قدرگرايي ، و سرنوشتپذيري تبليغ
ضعف جمعي ، همكاريهاي ضعف قانون ، به احترام عدم و
روحيه رشد پيشرفت ، فردي انگيزههاي ضعف مسئوليتپذيري ،
و قهرمانخواهي تسليمپذيري ، قدرتطلبي ، و استبدادي
فضاهاي از غفلت و خصوصي عرصههاي بر تاكيد و ناجيطلبي
طول در كه است شخصيتي گرايشهاي جمله از جمعي ، زندگي
(10).مينمايد چهره دراز ساليان
مشاركت مفهوم پيريزي و ايران در مدني جامعه
اما نداشته وجود غربي مفهوم به مدني جامعه ايران ، در
ساخت به بسته كه است داشته وجود سنتي اشكال در نهادهايي
برخوردار زيادي يا كم قدرت از جامعه در سياسي قدرت
سنتي و عرفي گروههاي و نهادها اين خانيكي هاديبودهاند
داراي دولت مقابل و جديد دولت ماقبل حوزههاي در كه را
قدرتهاي تعديل يا كردن مهار در و بودهاند موثري نقشهاي
تا را مينهادهاند جاي به چشمگير تاثيرهاي جو ، تمركز
:ميكند معرفي و تقسيمبندي بدينسان مشروطيت ، عصر
سنتي و عرفي گروههاي و نهادها -1
عشيرهاي گروههاي -الف
روستايي گروههاي -ب
محلهها -پ
فتوت اهل و عياران -ت
داشها و لوطيها -ث
اصناف -ج
ريشسفيدان -چ
روحانيون -ح
بستنشيني -خ
تشكيل كه سياسي ، خودانگيخته گروههاي و انجمنها -2
به تجمعها قبيل از نمونههايي ملي ، و مخفي انجمنهاي
جنبش تكوين روند در مقاومت مخفي هستههاي و ميآيند شمار
اين در صنفي و سياسي انجمنهاي.ميدهند تشكيل را مشروطه
.باشند رابط مجلس ، و مردم بين ميتوانند دوره
دولت و جامعه ميان پيوند ميتوان را انجمنها بنياد
اساسي قانون عليالقاعده را آنها حقوقي شخصيت كه دانست
در سياسي فرهنگ اگر.ميكرد مشخص انجمن نظامات قانون يا
هيچ بدون دمكراسي آيين در ميتوانست را آموزش اين عمل
هر پيرامون اعضاء ، انجمنها ، در و درآورد اجرا به مانعي
را خويش عقيده و مينشستند نقد و بحث به عمومي قضيه
ميتوانست انجمنها آراي حاصل ميداشتند ، اعلام آزادانه
به.افتد موءثر و سودمند عمومي افكار از بخشي هدايت در
خواه و صنفي اتحاديههاي صورت به خواه انجمنها علاوه
سياسي و اجتماعي آموزش در ميتوانستند سياسي كانونهاي
...باشند مفيد مردم
سياسي فراكسيونهاي و احزاب -3
حيات ميتوانند كه هستند يافتهتري سازمان شكل احزاب
در احزاب حقيقت ، در.درآورند تصوير رابه مدني جامعه
قادر يابند ، سازمان آزاد و دروني صورت به كه صورتي
و كرده مهار حدودي تا را ، ضابطه بدون قدرت كه بود خواهند
.باشند داشته آگاهي ، تنوير در عمدهاي سهم
اقبال از برخاسته آنكه از بيش ايران در احزاب پيدايش"
صورت به باشد ، مدني جامعه قدرتمندانه حضور و مردمي
است معتقد بهار ملكالشعراي.گرفت صورت شده ، برنامهريزي
ملزم امر اين به را مجلس نايبالسلطنه ، ناصرالملك كه
خود سياسي عقيده و مسلك هريك كه خواست وكلا از او.ساخت
دموكراتها ، اصرار ، اين نتيجه در و سازند معلوم را
اعلام مجلس در را خود مرامنامههاي سايرين ، و اعتداليها
(11)".داشتند
صنفي اتحاديههاي و گروهها -4
قدرت تمركز و پراكندگي دوره دو با مقايسه در نويسنده
در":مينويسد رضاخان ، حكومت و مشروطه دوره يعني سياسي
حيات معرف كه گروههايي و نهادها وجود اعتبار به اول دوره
تكاپوهاي بستر بودهاند كشور سنتي ساخت در پويايي و
و انجمنها وجود اعتبار به نيز و شدهاند اجتماعي
مدني جامعه سياسي احزاب نيز و صنفي يا و سياسي گروههاي
قدرت ، تمركز دوره در حاليكه در.است يافته معناداري حضور
منحل يكايك بودند ، مشروطيت لاينفك جزء كه مستقلي نهادهاي
فرمانبردار سازمانهاي آنها جاي به و ميشدند سركوب يا
نظام و ساخت انعكاس بررسي در خانيكي هادي ".ميگرفت شكل
:مينويسد كشورمان مطبوعات عرصه در اجتماعي و سياسي
و سياسي فرهنگ مدني ، جامعه سياسي ، قدرت متغيرهاي"
پس دوره دو طول در را متفاوتي ساختار اختلاف ، حل نهادهاي
.ميدهد نشان حوت 1299 ، سوم كودتاي از پس و مشروطه از
مطبوعاتي ساختار نوع دو با "طبيعتا ساختار ، نوع دو اين
از تاثير به اول ، دوره دردارند سازگاري متفاوت ،
مطبوعات در شاه مستقيم دخالت "اولا سياسي ، قدرت پراكندگي
ميشود ، تبديل قانوني نظارت به سلطنتي استبداد دوره
مثل مشروطه از برآمده نهادهاي كنار در مطبوعات "ثانيا
گسترش آنها همراهميگيرند قرار احزاب و انجمنها مجلس ،
"ثالثا ميشوند ، مواجه انحلال و تعطيلي با يا مييابند
خودانگيخته ، تشكلهاي و مطبوعاتي جمعي كار از صورتهايي
بدون و سادگي به نشريات توقيف "رابعا مينمايند ، بروز
مطبوعات آزادي "خامسا و نميگردد ميسر سايرين اعتراض
.ميكنند پيدا بيشتري مظاهر و نمودها
ميزان "اولا قدرت ، خودكامه ساخت از متاثر دوم ، دوره در
مكرر تغيير طريق از هم مطبوعات در دولت مستقيم مداخله
دخالت ، و نظارت نهادهاي تاسيس هم و مقررات و قوانين
عرصه در جمعي اقدامهاي امكان "ثانيا ميشود ، بيشتر
توقيف و انتشار محدوديتهاي "ثالثا ميآيد ، پايين مطبوعات
به استغاثه و تملق فرهنگ "رابعا مييابد ، افزايش نشريات ،
امور در خارجيان مداخله "خامسا و ميگيرد شدت مسئولان
پيدا بيشتري بروز كنترل ، اعمال آن تبع به و مطبوعاتي
(12)".ميكند
اوج دوره و ق سال 1325 در كه مطبوعاتي ترتيب ، اين به
صحنههاي تمامي در و بودند جنبش خدمت در مشروطيت ،
و فعال مشاركت و حضور مردم ، همراهي به جامعه اجتماعي
محل نيز خود و داشتند دنبال به را آنان سرنوشتساز
به بودند ، شده مردم گوناگون انديشههاي و عقايد انعكاس
گراييده ضعف به رضاخان خودكامه حكومت تسلط از پس و تدريج
.شدند خارج صحنه از و
و ميگرديد مردم دست به دست مشروطيت دوره مطبوعات اگر"
در ميگرفت ، قرار بررسي و نقد مورد متشكل جمعهاي در حتي
بودند مجبور مطبوعات رضاخان ، مطلقه قدرت استقرار دوران
اجباري خريد براي دولت ، دخالت كارهاي و ساز با يا
با يا و بگذرانند را خويش امور شده ، منتشر شمارههاي
فروش معرض در فروشها روزنامه سوي از جنجالي تبليغات
(13)".گيرند قرار
مشروطيت ، از قبل تا ايران گذشته تاريخي دورههاي در
نداشتهايم كشورمان سياسي نظام در دولت نام به پديدهاي
نظام بستر در كه حكومتهايي.بود حكومت بوده ، كه آنچه هر
محدوده مختلف مناطق در ملوكالطوايفي ، و رعيتي ارباب
ناشي و ميگرفتند شكل همزمان طور به سرزمين يك جغرافيايي
دخالت و خواست بدون گرايانه ، قدرت و قبيلهاي تلاشهاي از
قبيله حكومت ، هر تضعيف با.بودند مردم ، آگاهانه و فعال
قبلي ، حكومت نابودي و تخريب و سركوب و جنگ اساس بر ديگري
معناي در مردم با حكومت رابطه.ميگرديد آن جايگزين
هيچ انجام تعهد و رعيت با ارباب رابطه شكل در وسيعتر ،
.نداشت مردم با رعيت قبال در وظيفه ، عنوان به را خدمتي
يا شهري از اعم آن ، گوناگون قشرهاي و مردم از هميشه بلكه
جهت سربازگيري و ماليات و خراج اداي خواستار روستايي ،
رعايا براي را حقي هيچ و بود خويش قدرت حفظ و جنگها
.بود حكومتها استبداد اساس اين و نبود قائل (مردم)
به بستگي مردم با برخورد در حكومتها رفتاري تنوع البته
و مردم سوي از آن متابعت و پذيرش و حكومت تداوم خواست
را خود كه كريمخانزند نظير.داشت حاكمان فردي شخصيت
"سلطان" را خود كه ديگران و ميناميد "وكيلالرعايا"
و اصناف و روشنفكران و مردم تلاشهاي تمامي.ميناميدند
از ديگري نوع با آشنايي مشروطيت ، انقلاب در روحانيون
.بود جمعي خواست همين تحقق پي در و "دولت" نام به حكومت
پيروزي از قبل تا و قاجاريه دوره در مطبوعات وضعيت
به مييابند ، گسترش و رشد استبدادي حالت در كه مشروطه
:است چنين ايران مطبوعات تحليلي تاريخ از نقل
تلاشهاي همه مانند ايران در روزنامهنگاري قرن نيم قريب"
به مملكت اجتماعي و سياسي وضع تغيير براي كه ديگري فكري
ملت پيشرفت راه در كه سدي شكستن عهده از ميآمد ، عمل
به كه فرهنگ و تمدن مظهر گونه هر و برنيامد داشت وجود
محيط مقتضيات با توافق خاصيت جذب مينهاد ، قدم ايران ،
وضع شكوه و جلال مزيد وسايل و اسباب رديف در و ميگرديد
.ميگرفت قرار موجود
(1253)شيرازي صالح ميرزا اخبار كاغذ شماره نخستين از..
قتل حادثه كه (1313) اطلاع روزنامه مخصوص شماره تا
سرمقاله موضوع عبدالعظيم ، حضرت در را (شاه ناصرالدين)
شصت ميگذشت ، تمام سال شصت بود ، داده قرار انگيزي اسف
مربوط ديگري كشور هر روزنامههاي با مقايسه در كه سالي
مندرجات مطالب تا ظاهر صورت از مدت اين آخر و اول به
عالم در را مفيد و وسيع و عميق تحول يك وجود آنها ،
به ايران در تحول اين ولي.ميداد نشان مطبوعات
سياست فقدان...بود رسيده خود درجه و مقدار ناچيزترين
جدايي كند ، پيدا ضرورت دفاعش ، يا و آن تبليغ كه ثابتي
به آن كلي وابستگي مردم ، زندگي از آن مندرجات و روزنامه
تحرير و بحث مجال تنگي قاجار ، شاه بخصوص و ديوان دستگاه
عصر ، سلطان شخص امور گزارش يا و ستايش به آن اختصاص و
عرض براي نكتهسنج و نافذ و متفكر نويسنده به نيازي
در رو اين از و نميگذاشت باقي سياسي و اجتماعي مشكلات
وجود ارتباطي و اتصال نقطه خارج و ايران جرايد ميان
.نداشت
توسعه پدرش روزگار به نسبت شاه ، مظفرالدين سلطنت دوره در
و شد ايران در روزنامهنگاري نصيب بيشتري بركت و حركت و
گوش و چشم توانست خارج و داخل از فارسي جرايد اوراق
و اديب و فاضل مردان را قضا.بگشايد را خود خوانندگان
كار ، اين در كافي تجربه و معرفت داراي و شيوا قلم صاحب
و ثريا و حكمت و تربيت و ادب همچون جرايدي انتشار به
افرادي راه اين از و گماشتند همت حبلالمتين ، و پرورش
كه كردند آشنا كار بدين را ، روشنبين و قلم صاحب و مستعد
اين در آنان ، دانش و بينش از مشروطه صدر مطبوعات "بعدا
(15)".برگرفت عمل و فكر مايه راه
در رضاخان مابانه كودتا سلطه آمدن كار روي تا البته
بود ، مشروطيت انقلاب دستآوردهاي نهايي افول كه ايران
دولتهاي داراي مردم ، عمومي بيسوادي و تجربگي كم عليرغم
سه دوران و صغير استبداد دوران استثناي به.شديم مختلفي
محو و حكومت احياي خواست پي در مستبدين كه فترت ساله
.بودند آن دمكراتيك نهادهاي
انتقاد و آن نبودن دائمي و بودن انتخابي دولت ، خصيصه
قبال در تعهدات انجام به نسبت بودنش ، موظف و آن پذيري
به قايل همواره دولتها ، .ميباشد جامعه ، اساسي نيازهاي
متعهد و مجلس در مردم نمايندگان آراء از برخاسته و قانون
مردم نمايندگان مقابل در مجلس ، قانوني مصوبات اجراي به
.ميباشند
مجلس روسها كمك به شاه (محمدعلي) ش - -ه تيرماه 1287 در"
به را سرشناس مشروطهخواهان از شماري و كرد بمباران را
در را شاه سرنگوني..گسترده اعتراضات سرانجام.دارآويخت
با مشروطه حكومت محدود استقرار صورت هر به.آورد پي
...بود روبهرو خارجي مشكلات و داخلي مسائل از شماري
خارجي وام با مجلس ولي بود مواجه مالي مضيقه با دولت
.ميكرد مخالفت سرسختانه
نظر اختلاف هم با مسائل از بسياري سر بر مجلس نمايندگان
حاكميت حفظ بيچونوچراي ضرورت مورد در ولي داشتند
.بودند زبان يك و دل يك ايران ،
بركناري براي روسها ، اولتيماتوم به توجه از مجلس امتناع
به ش - -ه در 1290 امريكايي ، مالي مستشار شوستر ، مورگان
دولت كنترل هنگام آن در كه بختياريها سوي از مجلس تعطيل
.انجاميد داشتند ، دست در را
براي را انگليس و روس تلاشهاي پيوسته مجلس حال هر به
كليه زعم به و ميكرد خنثي آنها نظر مورد دولتهاي تشكيل
پيرامون مذاكره و بحث براي موءثري عرصه نارساييهايش ،
ناسيوناليستي آگاهي تقويت و ايران ملي مصالح حيطه
(16)".بود شده ايرانيان روزافزون
|