با ديدار در جمهوري رئيس
دستاندركاران
آزادي ، محدودكردن
مطبوعات
ميبرد بين از را امنيت
آبادي هزار اساسي 130 اطلاعات
شد رايانهاي كشور
ديني تجربه به بازگشت و جوانان
ميداند بهتر جوانتر نسل
بين در دخانيات استعمال
يافت افزايش آمريكا دانشجويان
با ديدار در جمهوري رئيس
دستاندركاران
آزادي ، محدودكردن
مطبوعات
ميبرد بين از را امنيت
و هستي حقيقت از دفاع روشنگري ، ما مطبوعات به !خداوندا
فرما عطا مردم حقوق
مديران با خود نشست نخستين در رئيسجمهوري:اجتماعي گروه
آزادي محدودكردن:گفت كشور مطبوعات سردبيران و مسئول
.ميكند زيرزميني را انديشهها و ميبرد بين از را امنيت
اجلاس محل در ديروز كه نشست اين در خاتمي سيدمحمد آقاي
براي ابتدا شد ، برگزار تهران در اسلامي كشورهاي سران
رهبري معظم مقام پايداري و عزت ايران ، بزرگ ملت سربلندي
سپس كردو دعا جويي وظيفهحقيقت اداي جهت مطبوعات و
مشخص ما جامعه در صورتي در مطبوعات جايگاه:داشت اظهار
ما تكليف كه ميآيد در نابساماني و ابهام از و ميشود
.شود روشن آزادي به نسبت
مخالفند ، آزادي نفس با كه آنهايي حتي:گفت رئيسجمهور
مبناي و است نظم نيازمند وليجامعه بگويند سخن آزادند
چه و چهطرفدار ما.است ما اساسي قانون ما ، جامعه در نظم
باشيم نظم پايبند بايد چيز هر از قبل باشيم ، آزادي مخالف
.نداريم اساسي قانون به عمل راهيجز و
خواسته ، ما اساسي قانون كه جامعهاي:كرد اضافه وي
در كه صدايي چند است نيست ، جامعهاي تكصدايي جامعهاي
اساسيجمهوري قانون روح اينآزادند انديشهها آن ، درون
.است ايران اسلامي
انسانها:افزود ادامه در فرهنگي انقلاب عالي شوراي رئيس
تنوع بردن ازبين امكان و شدهاند آفريده مختلف و متنوع
گرفتولي مدتي براي را انديشه تنوع جلوي ميتوان.نيست
گرايش بلكه نميرود بين از كار ، اين با انديشه تنوع
.زيرزمينيميشود مغلوب ،
كه آنهايي:اظهارداشت خاتمي والمسلمين حجتالاسلام
فرصت ديگر انديشههاي و باشد حاكم انديشه يك ميخواهند
كارشان ، انديشه اين با ميپندارند و باشند نداشته بروز
را انسانها حقيقت و خدا آفرينش يا است ، شده پيروز غالب ،
.ميكنند تجاهل يا نشناختهاندو
ابراز جلوي ميتوان كوتاه مدتي براي:كرد اضافه وي
انديشه كار ، اين نتيجه در كه وقتي ولي گرفت را انديشه
انفجارياجتماعي بروز منتظر بايد شد ، زيرزميني مغلوب ،
.بود
كرد مطرح را سوالها اين خود سخنان ادامه در جمهوري رئيس
هم انديشه فرض ، يك اگربر آيا كه
همه اين آيا.است جامعه صلاح به امر اين شد ، پيروز
نظرات گوناگوني خاطر به آمد ، پيش بشر درزندگي كه تحولاتي
.نبود انسانها
دلبسته كه كساني به خطاب فرهنگي انقلاب عالي شوراي رئيس
نهاين مگر شد؟ انقلاب درايران چه براي:گفت هستند انقلاب
تحمل آن در كه كنيم زندگي جامعهاي در ميخواستيم كه بود
حق هم مخالف براي حتي و شود شمرده محترم انسان باشد ،
باشيم؟ قائل آزادي
به بايد كم دست:كرد تاكيد خاتمي والمسلمين حجتالاسلام
دارند ، انقلاب دغدغه كه آنها.شد متوسل اساسي قانون
است آنهاخوب دغدغهاساسي قانون يا است سليقه معيارشان
داشته هم را مخالف تحمل ميرود انتظار انقلابيون از ولي
.باشند
انديشهها ، تنوع كه شود گفته اگر:اظهارداشت جمهوري رئيس
.نيست درست اظهارنظر ، اين ميبرد ، ازبين را جامعه امنيت
عنوان به كه خودميدانم حق و ندارم قبول را ايده اين من
و قرارگرفت مردم قبول مورد اظهاراتش و مواضع كه كسي
خود نظري مباني بر كرد ، جلب را مردم راي درانتخابات ،
در كه باشم داشته توقع نيز عزيزان ساير از و كنم تكيه
.كنند همكاري من با آن تحقق راه
را امنيت كه است آزادي كردن محدود اين:كرد اضافه وي
شدن زيرزميني و شفافيت عدم آفتامنيت ، .ميبرد ازبين
صداهاي كه وبگذاريم باشيم داشته تنوع اگر.است انديشهها
مقاومتهاي جلوي بيترديد شود ، شنيده درجامعه مختلف
.ميشود كاسته آن شدت از يا و شد خواهد گرفته زيرزميني
گونهاي به بزند ، حرف نتواند كه كسي:افزود خاتمي آقاي
برخوردها ، شفافيت.كرد خواهد عملي را خود انديشه ديگر
شنيده مختلف صداهاي اگر و ميگيرد را شايعه رسانه جلوي
خارجي رسانههاي استماع به علاقمندي ترديد بدون شود ،
امنيت پايههاي شدن محكم يعني ، اين و ميشود كم دركشور
.ملي
در را مطبوعات مخاطبان فرهنگي انقلاب عالي شوراي رئيس
كشورها از بسياري برخلاف:گفت و كرد خاصذكر قشري كشور ،
كشور در دارد ، وجود نشرياتمتنوعي نيز كمسوادان براي كه
مطالعه به تحصيلكرده و باسواد افراد ما ،
از خواندن روزنامه لحاظ به و مطبوعاتميپردازند
.هستيم عقب جهاني معيارهاي
در موجود نگرانيهاي اغلب خاتمي ، والمسلمين حجتالاسلام
مگر:افزود و كرد عنوان سياسي بابتنشريات از را كشور
كه آنهايي تمامي تقريبا.ميخوانند را آنها مردم درصد چند
ازطريق اخبار به دسترسي امكان ميخوانند را نشرياتي چنين
ارتباطات و اينترنت گسترش با بويژه دارند را غيرداخلي
به ميتوان روزنامه خريد از سهلتر تصويري ، بسيار و صوتي
.يافت دست اطلاعات آخرين
كشور مطبوعات:اظهارداشت نشست اين ادامه در رئيسجمهوري
دارند ، قرار فاصل حد دو ميان در يكبيماريتاريخي دليل به
.بيگانه به بودن وابسته تلقي و بودن دولتي تلقي
تلقي چنين:افزود خاتمي محمد سيد والمسلمين حجتالاسلام
يا و بيگانهاند به وابسته كشور ، يا نشريات كه ميشود
ميشود كه است نيفتاده جا برايمان هنوز.دولت به وابسته
هيچكدام به كه بيايند بيرون مطبوعاتي جامعه ، دل از
.نيستند وابسته
اين تدريجي كردن درمان فرهنگي ، انقلاب عالي شوراي رئيس
در ما:گفت و كرد ذكر مطبوعات جملهوظايف از را ذهنيت
فداكاريها و دلبستگيها و خوشبينيها با خاص جامعهاي
و رشد مظهر كه مطبوعاتيها از نميتوان.ميكنيم زندگي
رعايت را حريمها كه نداشت توقع هستند ، واقعبيني و تحمل
.نكنند
با مخالفت عدم معناي به اظهارات اين كه شد يادآور وي
سوال مورد قدرت اگر كه است اصل يك اين:افزود و نيست دولت
هست ، قدرتي جا هر.ميآورد روي فساد به قطعا نگيرد ، قرار
ميشود موجب مطبوعات و مردم نظارت و دارد وجود هم نظارتي
.رود پيش صحيح طور به امور كه
انتقادكردن اينكه عين در فرهنگي ، انقلاب عالي شوراي رئيس
و خوشامدگوييها البته:افزود توصيفكرد ، خوب امري را
.است مضر بسيار نيز مچگيريها
يعني حريمها ، كه خواست جرايد ارباب از خاتمي آقاي
را است قضائيه قوه و دولت ازمجلس ، فراتر كه ارزشهايي
و ازجامعه ناصحيح درك كه كرد تاكيد و كنند رعايت
بايد چيز همه ولي است ، ملامت مورد حساسيتها تحريككردن
.باشد چارچوبقانون در
و انحراف كاستي ، تخلف ، درهرجامعه ، جمهوري ، رئيس گفته به
در ولي دارد وجود مديريتها و مطبوعات نادرستدر مطالب
و قضاوت معرض در كهزودتر هستند مطبوعاتيها آنها ، ميان
.ميگيرند قرار برخورد
ناديده معناي به آزادي از صحبت اينكه به اشاره با وي
همه كه نيست ترديدي:داشت نيست ، اظهار تخلفات گرفتن
هيات باحضور و علني دادگاه در بايد مطبوعاتي تخلفات
اعتراض آن به بايد گيرد ، صورت اين غير اگر و باشد منصفه
.كنند اعتراض آن به بايد مطبوعاتيها اول ، دردرجه و كرد
تخلف با كه همانطور:گفت خاتمي والمسلمين حجتالاسلام
تخلف بايد شود ، برخورد بايد نقضقانون عنوان به مطبوعات
البته گيرد ، قرار اعتراض مورد نيز قانون از دستگاهها
مشاهده را مواردي كه وقت هر و ميكند اعتراض هم دولت
.است كرده اعتراض آن به كرده ،
وجود عيبهايي ما مطبوعات جامعه در مسلما:گفت خاتمي آقاي
با.هست عيبهايي نيز جامعه ديگر بخشهاي در ولي دارد
كمتر قشر اين كشور ، عيبهاي در مطبوعات قشر عظمت به توجه
.ديگراست بخشهاي از
مثبت مجموع در را كشور مطبوعات عملكرد جمهوري رئيس
كه است حالي در مثبت عملكرد اين:افزود و كرد ارزيابي
مطلبي اگر نميدانند قلم واهل است مبهم كار ، فضاي اكنون
.شد خواهد آنها با برخوردي چه بنويسند ، را
دليل به را وضعيت اين فرهنگي انقلاب عالي شوراي رئيس
اميدواري اظهار و دانست جامعه در مسائل برخي جانيفتادن
.شود حل دولت و مطبوعات همگام تلاش با كه كرد
:بردكه پايان به دعا اين با خودرا سخنان خاتمي آقاي
مطبوعات به!خداوندا
.فرما عطا مردم وحقوق هستي ازحقيقت ماروشنگري ، دفاع
مطبوعاتي معاون بورقاني احمد رئيسجمهوري ، سخنان از پيش
:گفت سخناني طي اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت تبليغاتي و
از بيش به كشور مطبوعات تيراژ افزايش و نشريه انتشار 880
داخلي منابع به مردم اعتماد و اقبال نشاندهنده ميليون 2
غيرمعتبر منابع و شايعات از رويگرداني و اطلاعرساني ،
اخبار آزادانهتر ارائه كرد تاكيد همچنين وي.است بيگانه
و آراء طرح نيز و اجرايي نارساييهاي نقد اطلاعات ، و
جديد دوره در را مطبوعات نظارتي نقش مختلف انديشههاي
بورقاني.است شده منجر جامعه فرهنگي رشد به و داده افزايش
در:گفت كشور در نشريه از 880 بيش انتشار به اشاره با
داشته مطبوعاتي تخلف نشريه تنها 50 منصفه هيات جديد دوره
نشريه دو امتياز فقط نيز ميان اين از و شدهاند محكوم و
رابسيار مطبوعاتي تخلفات بايدحجم بنابراين.است شده لغو
مطبوعات تخلفات مورد در ايجادشده حساسيت و ناچيزدانست
.نيست موجه
نمايندگي به افتخارجهرمي گودرز دكتر بورقاني سخنان از پس
قانون اينكه بر تاكيد با كشور مسئولجرايد مديران سوي از
استثناء حدود دادهو قرار مطبوعات آزادي بر را اصل اساسي
اساسي قانون تاكيد اين عنايت با قضايي مراجع:گفت است
يا تعطيلي به حكم مسئول مدير تخلف بخاطر نبايد برآزادي ،
يك به اضرار ضمن حكمي چنين زيرا.بدهند نشريه امتياز لغو
از را فعاليت و كار امكان و بيكار را آن كاركنان موسسه
مزروعي علي سپس.است اساسي قانون خلاف كه ميكند سلب آنان
فعلي فضاي سخناني طي روزنامهنگاران صنفي انجمن از
:گفت مزروعي.كرد توصيف نگرانكننده را كشور مطبوعات
و مطبوعات امر در غيرفرهنگي و غيرمسئول نهادهاي دخالت
روزنامهنگاران آزادانه فعاليت امكان فشار گروههاي اعمال
پاسدار عنوان به رئيسجمهوري از وي.است كرده سلب را
و مراكز دخالت و جوسازي با ندهد اجازه خواست اساسي قانون
.شود سلب مطبوعات قانوني آزاديهاي و حقوق غيرمسئول مراجع
ضمن ما عصر نشريه سردبير آرمين محسن نشست اين ادامه در
به فقط و داد تقليل نبايد را مدني جامعه اينكه بر تاكيد
:گفت كرد اكتفا قانونمندي يعني آن فاكتورهاي از يكي
در كه است مدني جامعه نهادهاي مهمترين از يكي مطبوعات
قرار فشار تحت غيرقانوني و قانوني محملهاي با حاضر حال
جنجالي مطبوعات نه فشار اين:كرد اضافه آرمين.گرفتهاند
و مدافع استكه سياسي و وزين مطبوعات متوجه بيشتر بلكه
را فشارها اين نمونه آخرين وي.هستند سياسي توسعه مروج
و دانست محافل برخي سوي از تعطيلي به سلام تهديدروزنامه
.كند برخورد فشارها بااين خواست رئيسجمهوري از
آبادي هزار اساسي 130 اطلاعات
شد رايانهاي كشور
پايگاه" در كشور آبادي هزار به 130 مربوط اساسي اطلاعات
سازندگي جهاد در " ايران آباديهاي اطلاعاترايانهاي
.شد پژوهشگران محققينو برداري بهره آماده
جهاد وزارت روستائي مسائل بررسي و تحقيقات مركز رئيس
رايانهاي و آوري جمع براي:گفت اروميه ديروزدر سازندگي
كه گرفته انجام مداوم كار ساعت هزار اطلاعات300 اين كردن
اين.است فرمهاياطلاعاتي صفحه ميليون يك آن نتيجه
در مستند و مكتوب غير و مكتوب آثار شامل اطلاعات
طبيعي و سياسي فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي ، زمينههاي
اطلاعات نوع در 139 صورتتاريخي به كه است كشور آباديهاي
.است شده بندي دسته
ديني تجربه به بازگشت و جوانان
رويكرد مسئله جوانان با ارتباط در پرمناقشه مسائل از يكي
گوناگون علل به كه است تغييراتي و دين به امروز جوانان
با جامعهاي در.است شده ايجاد آنها در ديني تفكر سطح در
حوزه از بررسي اين دامنه ايران ، مانند ديني حكومت
حتي و گرفته فاصله دين جامعهشناختي و اجتماعي بررسيهاي
كه چرامييابد گسترش نيز سياسي فلسفه و سياست حوزه تا
كاهش صورت در و است دينداران وجود بر اساسش ديني جامعه
ديني جامعه بهنام عنصري وجود درحقيقت دينداران
در اعضا اين درصد درصورتيكه و خواهدباخت رنگ اندكاندك
را جامعه آن ديگر گردد ، قليلتر خاص حدي از جامعه
حكومت سويي از.ناميد ديني جامعهاي نميتوان بههيچروي
امري غيرديني جامعهاي بر آن جمهوري شكل در لااقل ديني ،
جامعهاي بر ديني حكومت هرنوع درواقع گرچه.است ممتنع
پس.ميكند جلوه غيرممكن امروز جهان در و عمل در غيرديني
از گستردهاي سطح بين ديندر به نسبت تفكر اگرتغيير
از عدول به را تفكري تغيير چنان اگر و ، شود پيدا جوانان
كنيم ، تعبير بيديني سوي به گامزدن و ديني ارزشهاي
(ديني جهت از) زوال و تغييرشكل آستانه در جامعه بيشك
اذهان كه است چيزي همان درحقيقت اين.گرفت قرارخواهد
و داشته ، مشغول خود به را ما دينمداران از برخي
.است گشته باعث عرصه اين در را منفي يا مثبت كوششهايي
در نظامي و سياسي فرايند كه داشت اذعان بايد سويي از
ساخته تيزتر جوانان روي بر را ديدگان ايران شرقي مرزهاي
پي در امروز جوانان روحيات بر كاوشگر نگاههاي و است
از ما كه جواناني در -ايثار و شهادتطلبي روحيه يافتن
و ميگردد -كرديم تعبير دوم نسل به قبل مقالات در آنها
كه آنجا سويي از.ميكند حس را نااميدي و حسرت دل در
معطوف "تماما نظامي و سياسي صحنههاي در نظام موفقيتهاي
است ، بوده جوانان دربين شهيد مفهوم و شهادت كلمه قداست به
بهانهاي بههيچ و روي هيچ به نظام به علاقهمندان
مدنظر اينجا در ما آنچه.برنميتابند را قداست اين شكستن
بيطرفانه چالشي و معني همين تحليل درحقيقت داريم
كه كساني) انقلاب دوم نسل جوان بين در مفهوم اين پيرامون
كه چرااست (دارند سال تا 34 بين 27 سنيني حاضر حال در
جوان نسل براي را موءثرتري الگوهاي نسل اين ميپنداريم
به شدن وارد از قبل ليكن.دارد درخود آن از پس و حاضر
اما.ميبينيم لازم را مفهوم چند بررسي و طرح مقوله ، اين
انديشههاي سير با منطبق و قالب در نيز را مفاهيم همين
بيانهاي از و ميكنيم بازگو دين با رابطه در نسل همين
نحوه بررسي اين درحقيقت.ميگيريم فاصله محض و انتزاعي
اجتماع از قشري در مفهوم يك شكلگيري و ديني تفكر سير
.مفاهيم آن با رابطه در انتزاعي بحثي نه بود خواهد
در ما همه كه است تجربياتي ازجمله بودن يقين طلب در
در را جواني فرصت از مقداري و بردهايم آن از حظي جواني
بهطول چقدر زمان اين اينكه اما داشتهايم ، مصروف آن پي
روزمرهگيها به و افتادهايم پاي از نهايت در و انجاميده
استقامت طلب جاده بر توانستهايم يا گشتهايم مشغول
كه فرضي اولين ليكن.ماست بحث از بيرون چيزي نماييم ،
از جستن ياري ميرسد بهنظر يقين طلب در جوان براي
از را دانستگي اين كه ميكوشد جوان.است دانستگي
او بهنظر ابتدا در آنچه و كند تحصيل منابع محكمترين
اين.است فلسفه و تجربي علوم از كردن يقين طلب ميرسد
با اگر برميخيزند ، تعارض به هم با گاه كه منابع اولين
طلب جراحت بر بيشتر نمكي شوند روبهرو حقيقي طالبي
و ميگردانند بيشتر وي وجود در را اشتياق و ميپاشند
غوطهوري به را طالب كه ميگشايند راه پيش درياهاييعميق
بر را يقين آنچه كه نيست شكي اما.ميخواند غرقهشدن و
.كوششهاست اين از فراتر چيزي ميگرداند مستولي فرد
اين و دارد اهميت كه است بودن طالب و كوشش نفس درحقيقت
طنينانداز جهان تمام بر كه ندايي به است پاسخي حقيقت در
عظيم قشر كه نيست شكياست خواهان را خود انكشاف و شده
و مغزي استعدادهاي جهت از انقلاب دوم نسل جوانان
بهطور اجتماعينميتوانسته برخورداريهاي و تواناييها
اگر و باشد بهرهمند ميناميم دانستگي ما آنچه از يكسان
سرچشمهها اين از يقين به دستيابي بيشك ميتوانسته هم
يقين سر از حركاتي نتيجهاش كه -كوتاه زماني در لااقل
اين با چگونه فراگير يقين اين پس.است بوده ممتنع -باشد
بارزترين كه شهادت مفهوم و شد حاكم جامعه بر گستردگي
در ما جوانان جامعه سطح در كجا از است يقينورزي صورت
"تماما حس اين آيا.گشت فراگير اينچنين تاريخ از مقطعي
تبليغات از بايستي فقط آنرا بقاي و بود تبليغات مولود
اين در ميتوان كه است فرضي بدبينانهترين اين.شد جويا
و محيط آن از بودن دور حاصل بيشك و داشت روا مورد
جامعه درياي به درنيفتادن و نشستن ساحل در سبكبارانه
.است دوم نسل انقلاب
جهان شناخت براي كل بهطور و اطرافمان شناخت براي ما
ديدگان با را چيزهايي گاهي.ميشناسيم را مختلفي راههاي
"لزوما ليكن.ميبريم پي بهوجودشان و ميكنيم حس خود
ممكن حتيندارد وجود ارتباطي ما حس و خارجي وجود آن بين
دريايي ما براي را سرابي دهد ، فريب را ما ديدگان است
آب ماست مقابل كه چيزي خواه زيرا.سازد متجلي بيكران
نخواهيم آن با متقابلي ارتباط هيچ ما سراب ، خواه و باشد
و ميگيريم كمك جهان درك براي تجربياتمان از گاهيداشت
.ميكنيم اذعان نميبينيم كه چيزهايي بهوجود طريق اين به
كه چيزي به انتزاعي "كاملا و روشيعقلي به گاهي
.ميگذاريم فلسفه را كشف اين اسم و ميبريم پي نميبينيم
باز ما براي حالات اين همه در شناخت از ديگر راهي ليكن
راهي بوسيلهآنميشناسيم ، را يكديگر ما كه راهي.است
يقين ديگران و خود وجود به آن از استفاده با ما كه
يقيني اينميكنيم رفتار يقين اين براساس و مييابيم
ما كه هنگامي.مييابيم دست آن به گفتگو سر از ما كه است
و ما خواندن ميگويد ، جواب را ما او و ميخوانيم را كسي
مطمئن فرد دو وجود به را ما هرچيز از پيش او گفتن جواب
با ما پاسخ ارتباط و ما سوءال با او سخن ارتباط و ميسازد
به را ما يكديگر با سخنان اين بودن مرتبط و او جواب
، مخاطبان بهوجود داريم دست در كه طريقي يقينيترين
كه پابرجاست و پايدار آنچنان يقين اين و ميسازد ، مطمئن
.ميكنيم تعيين روابط اين براساس را زندگيمان تمام ما
دعوت آن به را ما خدايمان ، كه است طريقي همان گفتگو اين
خداوند ادراك براي راه يقينيترين درحقيقت اين.ميكند
.است بوده
و ميخواهد ، صداقت و پشتكار اندكي و جسارت اندكي كه راهي
آن از ما دوم نسل جوان روزي كه است چيزي آن تمام اين
به روزي ما بين از كساني ديگر اعتبار به.بوده برخوردار
او از مينشستند ، خداوند رودرروي شيوه يقينيترين
روي هيچ به اينان.ميكردند درك را او پاسخ و ميخواستند
آنها سيره اخلاق.نداشتند حضور ادب آموختن به احتياجي
.يقينشان نتيجه و بود
عشق مخاطب به كه است آن از عامتر يقين اين و مفهوم اين
كسي وجود به است روشن يقيني اين.بترسي او از يا بورزي
سوءال.كرد حس را حضورش و نشست گفتگو به او با ميتوان كه
به نيازي هيچ جواب و سوءال اينشنيد خور در پاسخ و كرد
.است يقيني و بيواسطه رابطهاي ندارد ، فلسفي توجيهات
محو خود در نيز را گفتگو خود كه است عميق آنقدر يقين اين
شنيدن جواب عين سوءال خود مولانا قول به آنچنانكه ميكند
.بود خواهد
به.بود سربرآورده محيطي چنين از ما دوم نسل حقيقت در
بود شده نايل تجاربي چنين به خود يا نسل اين ديگر عبارتي
تجاربي چنين كه ميديد را كساني خود كنار در اينكه يا و
با و حركاتشان با كه بودند افراد همين و بودند ، واجد را
شهادت گفتگويي چنين وجود به ايثارشان و جوانمردي
زمان آن در دركش و ابقائش ايجادش ، شهادت ، كلمه.ميدادند
قابل مفهوم بيرون از مطلب اين.بود گفتگويي چنين مولود
عوارض ليكن.مينمايد ادعا يك بصورت تنها و نيست اثباتي
روشنايي آن نتيجه و است ، مشهود بخوبي بيرون در ادعا اين
.است مانده يادگار عنوان به جوانان از قشري ذهن در كه است
و گفتن سخن او با و باخداوند نشستن رودررو از يادگاري
.ميشود گفتگوساطع اين از كه يقيني
جامعهاي خاص ، سن در گرفتن قرار حاصل يقين اين حقيقت در
در يقين اين نتيجه و بود مشخص زماني محدوده و ويژه
و نبرد در شركت ميكردند احساسش كه كساني از بسياري
.بود ايثار
جوانان كه دانستگيها از گسترهاي به توجه با حقيقت در
سال بين 15 سني گستره در روزگار آن در كه كساني) دوم نسل
اين اثبات راه منطقيترين داشتند اختيار در (بودند تا 25
از دفاع و جنگ صحنههاي در شركت آن استمرار و يقين
شهادت هركدام شدن كشته تعبير همين به.بود ديني ارزشهاي
.آن بودن حقيقي و تجربه اين به يافتن دست بر بود
نتواند تيزبين ديدگان و برسد اقلي نظر به پديده اين شايد
و عمق قوت ، ليكن ببيند ، تجربياتي چنين واجد را آنها همه
پر را جوانان جامعه سطح كه بود آنچنان تجربهها اين عظمت
را همه و ميساخت محو خود در را خواستهها ديگر و ميكرد
ما مخاطب شايدميكرد خطير امر اين به زدن دست به دعوت
عينه به داشت قرار ويژهاي درجايگاههاي روزگار آن در اگر
آن تبع به شايد و كند حس را چهرهها اين وجود ميتوانست
هم و وجود عظمت با گرفتن قرار رودررو آن لذت به باري چند
چهره از را حس اين يا و شده نايل هستي منبع با صحبتي
.بود كرده استشمام آنها برافروخته
"تماما تجربه اين كه اينست اينجا در اهميت حائز نكته
محصور نه و آزادي محصول و جهل نه است ، دانستگي مولود
رها جنس از همه تجربيات اين ديگر عبارت به.شدن داشته
زوال شاهد ما امروز آنچه.است سعهصدر و شدن گسترده شدن ،
دوباره رشد به اميدي نوجوانان در و جوانانهستيم در آن
اين ما اگر.است تجربه همين بيشك نميشود ، احساس آن
بتوانيم شايد بدانيم ، ديني تجربه از خاص نوعي را تجربه
مباحث و دين جامعهشناسي مسير بر بحث دادن جريان با
بحث اين گرايي عمل ليكن.كنيم كمك بحث گسترش به آن پيگير
با بحث ابتداي در ما.شد خواهد ستانده بيشك تشخصش و
جستجوي به جامعه شرايط به توجه و گرايانه عمل بسيار ديدي
باشد ، درست دادهايم تشخيص آنچه اگر و معناگشتيم اين
و والا گفتگوي اين ابقاي در آنچه كه داشت اذعان بايستي
.است عشق و دانستگي ، صداقت بيشك ميكند كمك برتر تجربه
صداقت مولود كه ميشود زاده عشقي از تجربه اين عبارتي به
اين حفظ به معطوف بايد است دغدغهاي اگر و است دانستگي و
واهي بهانهاي به ما اگر.گردد جامعه سطح در عنصر دو
نسل خاص بطور و -جامعه از را دانستگي از قسمتي بخواهيم
تضادي به موجود جهاني جامعه به توجه با كنيم ، سلب -جوان
چرا.بود خواهد صداقت سلب نتيجهاش كه يافت خواهيم دست
شدن همهگير و پيچيده و جامعه فكري فزاينده رشد كه
كردن كاناليزه و گزينش اجازه ما به بيشك جهاني ارتباطات
آزادي عدم از كه بهرهاي تنها و داد نخواهد را دانستگي
جهت به كه بود خواهد صداقتي شدن مخدوش برد ، خواهيم
.داريم نياز آن به جوانان راهبري
و سوءال درست دريافتن بحث اين در ما كوشش تمام حقيقت در
و بزرگ مسئله اين حل در كه است كاذبي جوابهاي كردن مشخص
براي حلي راه ارائه ليكن.ميآيد بنظر اجتماعي خطير
جوان ، افتخار پر قشر آن بازسازي و يقين اين بازگرداندن
عالمانه و جامع سيستمي برنامه يك از بيش چيزي به بيشك
.ميجوشد درون از صداقت مانند كه چيزي به.دارد احتياج
به بازگشتن براي آرزو.آن پي در تصميم و آرزو مانند چيزي
دوم ، نسل جوانان در طلب نوجوشاندن از و والا ، تجربيات آن
و كردهاند درك نزديك از را حس اين كه كساني يعني
.بسربردهاند آن با را روزگاري
فر رزازي عليرضا
ميداند بهتر جوانتر نسل
"نيستند قديم جوانهاي جوانها ، ":ميگويند اغلب سالمندان
و ميشود منتقل ديگر نسل به نسلي از نظر اظهار اين و
اين در.نبوده امروز از درستتر هرگز و است ، درست اغلب
بيشتري آزادي از ميكنند ، رشد سريعتر جوانها عصر
.نيستند وابسته خود اولياء به چندان و برخوردارند
و اتكا و ندارند قبول را بزرگترها ايدهآلهاي كوركورانه
به قبلي نسل كه رويدادهايي.دارند خود به بيشتري اعتماد
جز چيزي جوانها براي ميكنند ، فخر آنها به و دارند خاطر
نسل از نسل هر.باشد همچنين بايد و گذشتهنيست تاريخ
چشم به بيشتر تفاوت اين امروزه و است متفاوت خود قبلي
.ميخورد
زندگي بيشتر كه اين دليل به ميكنند ، فكر بزرگترها
كه كنند درك ندارند دوست و ميدانند بيشتر كردهاند
تهديد جوانها وسيله به و رفته سوءال زير آنها ارزشهاي
ساخته بهتري دنياي گذشته نسل كه دارند شك آنها.ميشوند
از پيروي و گذشتگان با همنوائي ندارند قبول آنچه و.باشد
همه از تامل بدون و محض اطاعت "مثلا.آنهاست زائد رسوم
ميگويند و نميدانند بردگي جز چيزي را بزرگترها باورهاي
داشته انتخاب حق كه شود داده بيشتر آزادي آنها به اگر
بشر پيشرفتهاي و كشفيات بيشتر و ميشود بهتر وضع باشند
مطالب متوجه را ذهنمان اگر.است آمده بوجود طريق اين از
اختلافات كه گفته كسي چه كه ، ميبينيم بكنيم جديتر
چرا شود؟ قدرتحل و زور و مرسوم طريق از بايد انسانها
بعد و برده كار به خشونت اختلافات ، حل براي گذشته نسل
آوري جمع براي را خود چرا ميكند؟ گناه و پشيماني احساس
نميكند؟ درك را زندگي لذت كه ميدهد آزار اينقدر مال
شوند؟ حل دشمني و عناد با ميتوانند مشكلات همه آيا
با بتواند گذشته نسل كه نيستند موضوعاتي اينها
آيا آنها گذشته سال چهل گزارش.بگذرد آنها از بياعتنائي
براي بايد جوانان سنتي بطور نيست؟ اشكال بدون "واقعا
سالمندان اگر امروزه.كنند مراجعه پيران به راهنمائي
از دوچيز يكي ميتوانند آنها و شده عوض وضعيت بپذيرند
بگيرند ياد ميتوانند كه چيزي مهمترين بياموزند جوانان
شخص كه است مهمي عامل شادي نيست ، گناه شادي كه است ، اين
.باشد خوش و برده بكار زندگي جنبههاي تمام در ميتواند
لذت خود فراغت ساعات و كار از اگر نيست ، اشتباه "مسلما
از لذت "يقينا.نگيريم را خود احساسات بروز جلوي و ببريم
.نيست گناه آينده نگراني و گذشته از تاسف بجاي حال زمان
چون بگيرد ، انجام بايد حال زمان از براستفاده تاكيد اين
كامل نابودي دائمي تهديد و اتمي بمب سايه در جوان نسل
از آيا !است قبلي نسل باشكوه ارثيه وضع اين و ميكند رشد
قضاوت و فكر درستي و ذهن سلامت درباره مكرر جوانان اينكه
حيرت بايد سالمندان ميكنند سوءال رسيده آنها به كه نسلي
شوند؟ زده
الكساندر جي ال:نوشته
مجتهدي علي:ترجمه
بين در دخانيات استعمال
يافت افزايش آمريكا دانشجويان
طي آمريكايي دانشجويان بين در سيگار كشيدن -اجتماعي گروه
.است داشته افزايش درصد گذشته 28 سال چهار
دانشگاه توسط كه آماري اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
چهار كالج مورد 116 در كه است تحقيقي شده منتشر هاروارد
.گرفت انجام آمريكايي ساله
از درصد سال 1997 ، 28 در كه است آمده تحقيق اين در
ميزان اين كه ميكشيدند سيگار آمريكا در كالج دانشجويان
.بود درصد سال 1994 ، 23 در
ونويسنده "كالج در الكل مطالعات" سرپرست "وشلر هنري"
انجمن مجله" شماره آخرين در كه - رابطه اين در گزارشي
و كالج دانشجويان":گفت است ، رسيده چاپ به "آمريكا پزشكي
كه كساني از دارند كار و سر دانشگاهي دروس با كه كساني
بين در رشد واين.ميكشند سيگار كمتر نميشوند ، كالج وارد
در را خطري زنگ آمريكا ، در جوان طبقه تحصيلكردهترين
صدا به جامعه ، سطوح تمام در سيگار به اعتياد معضل مورد
".ميآورد در
|