هاي نگاري تك انجام ضرورت
تاريخي
(پاياني بخش)معاصر تاريخ محقق شهبازي عبدالله با گو و گفت
و انگليس جنگهاي از سرشار ، اروپا تاريخ: شهبازي دكتر
اليگارشي و دربار از "واقعا فرانسه مردم و است فرانسه
غرامت شدند مجبور ناپلئون سقوط با ديدند ، لطمه انگليسي
فرانسه و پروس جنگ 1870 جريان در.بپردازند سنگيني جنگي
ميليون با 240 برابر فرانك ميليارد پنج شدند مجبور هم
اين در كه ميدانيم و بپردازند جنگي غرامت زمان آن پوند
با مقايسه در پول اينبود پروس حامي انگليس دولت جنگ
با و است عظيمي بسيار مبلغ فرانسه زمان آن مالي ذخاير
كشور تاسيس و آلمان محلي دولتهاي اتحاد كه بود پول همين
گذاشته آلمان در جديد صنعت شالودههاي و گرفت صورت آلمان
معيني كانونهاي ماجراها اين تمامي در را اصلي سود و شد
مالي نماينده غرامت اين پرداخت ماجراي در.بردند لندن در
و بود يهودي روچيلد بارون آقاي خورده شكست فرانسه
يهودي بليشرودر گرسون آقاي فاتح آلمان مالي نماينده
برخي كه چيزي آن خلاف بر !برلين در روچيلدها نماينده
فرانسه فراماسونري كردهاند ، عنوان ايراني مورخين
دكتر مانند انگليس دربار عوامل برخي وسيله به و مخفيانه
از) چرچيل سرتيپ و ريچموند دوك و رمزي شواليه و دزاگوليه
گراند" اعظم واستادان شد تاسيس (چرچيل وينستون اعقاب
پيوند به كه بودند اورلئان خاندان اعضاي فرانسه "اوريان
فرانسويها اين ، بنابرمعروفند انگليس دربار با
انگليس ، دربار يعني خود ، دشمن ابزار را فراماسونري
يونيون" و "موبيليه كردي" بانك دو ورشكستگي.ميدانستند
يهودي زرسالار خاندانهاي برخي مالي توطئه اثر در "جنرال
كمپاني ورشكستگي به منجر كه مالي فساد در يهوديان نقش و
از كثيري توده خرابي خانه باعث شد ، پاناما كانال فرانسوي
اين همه سرانجام.شد فرانسوي الحال متوسط سهامداران
دهه 1880 ، در ويژه به فرانسه ، سوم جمهوري دوران در عوامل
با كه كرد ايجاد ضدفراماسونري و ضديهودي شديد موج يك
از يكي ما ماجرا اين از قبل.يافت پايان دريفوس ماجراي
ايالات در دهه 1830 در را ضدماسوني جنبشهاي بزرگترين
انجاميد حزبي تاسيس به موج اين.ميبينيم آمريكا متحده
سي جمهوري رياست انتخابات در كه "ضدماسون حزب" نام به
.كرد فروكش بعد البته و آورد دست به را آراء درصد چهل
و "توهم" از ناشي و داشت واقعي و عيني پايه هم موج اين
جمهوري رياست از "واقعا آمريكا مردم.نبود رواني بيماري
و بند و ديگر ماسون جمهور رئيس چند و جكسون اندريو
به مالي پنهان و دسيسهگر كانونهاي با آنها بستهاي
تجلي "ضدماسون جنبش" در آنها اعتراض و بودند آمده ستوه
.يافت
داريد قبول پديدههارا اين وجود واقع امر عنوان به پس &
نشويم؟ توهمات آنگونه دچار كه است اين بر سعي ولي
.نشوم دنكيشوتي نگاه آن دچار كه كوشيدهام بنده:شهبازي
و نداشته پارسيان يا يهوديان عليه خاصي پيشداوري "واقعا
.است سخت تحقيق محصول دارم "يهوديت" به كه نگاهي.ندارم
دايرتالمعارف مقالات از مهمي بخش و "عتيق عهد" سطر سطر
و خواندم دقت با را ديگر منابع برخي و يهود جلدي 16
تحليل منظر از را يهود فقه و يهود دين و كردم مقايسه
جايي از "واقعا.دادم قرار بررسي مورد سياسي -تاريخي
ميگويم سخن "يهودي زرسالاري" از وقتي.نكردهام اقتباس
نه بنده.شود روشن منظورم تا شود خوانده مطالب اين بايد
بودن ثروتمند يهودي اعتبار به نه بودن يهودي اعتبار به
،"موبيليه كردي" بانك همين راس در.نكردهام متهم را كسي
در را يهودي زرسالاري ضد اقتصادي جنبش بزرگترين كه
يك از داشت قرار اميلپرر نام به فردي كرد ، ايجاد فرانسه
اليگارشي عليه هاسكالا جنبش راس در.يهودي متمول خانواده
به بعدها كه آرمانهايي ضد است جنبشي "دقيقا كه يهودي ،
هم كه داشت قرار مندلسون خاندان شد ، معروف صهيونيسم
اتريش درباريان از هم و ثروتمند بسيار هم بودند ، يهودي
بعدها و است يهودي بزرگ فلاسفه از مندلسون موءسس.بودند
.كردند تاسيس روچيلدها عليه مهمي كمپانيهاي او پسران
كه است معيني خانوادههاي يهودي زرسالاري از بنده منظور
با اينها.يهوديتاند در فائقه قدرت امروزه البته
سپس هلند ، در سپس ايبري ، جزيره شبه در معيني خاندانهاي
شبكه يك و خوردند پيوند جهان نقاط ساير و انگلستان در
زرسالاري" از منظورمآوردند وجود به را غارتگر جهاني
.است پديده اين "يهودي
و افراط به و نشويم توهم دچار ميخواهيم اگر اين ، بنابر
تاريخي تحولات و پديدهها از بايد نشويم مبتلا تفريط
از انبوهي بايد.باشيم داشته جزءنگرانه و عيني شناخت
را واقعه هر بتوانيم كه باشيم داشته تاريخي تكنگاريهاي
و عام مفاهيم و كلي قالبهاي اساس بر وگرنه بشناسيم
را ايران اخير ساله تاريخ 300 نميتوان كه نشده تعريف
نگاه همان تاريخي شناخت اينگونه فقدان نتيجه.شناخت
طبق ، "مثلا.است جبرگرايانه و تقديرگرايانه و وهمآلود
شد ، خواهد مطرح "زرسالاران" سوم جلد در كه بنده تحقيق
در هانوور سلطنتي خاندان صعود به فراماسونري منشا
اين دسيسههاي ابزار واقع در فرقه اين و ميرسد انگلستان
قرن در.غيره و پاپ و فرانسه دربار عليه بود كانون
فراماسونري بريتانيا جهاني امپراتوري تاسيس و نوزدهم
كشورها ، برخي در كاركرد اين.داشت موءثري استعماري كاركرد
واقعيت وليكرد پيدا تداوم هم بيستم قرن تا ايران ، مثل
طريقت يك به فراماسونري غرب دنياي در امروزه كه است اين
.دارد عضو ميليون چند كه دراويش فرقههاي مانند شده تبديل
استوار پنهانكاري بر آن ساختار هم هنوز كه تفاوت اين با
فراماسونري ميگويند كه است كساني ادعاي برخلاف ايناست
به پيش روز چند همين بنده.است آشكار سازمان يك
شده عرضه.دي.سي روي كه بريتانيكاي 1998 دايرتالمعارف
طريقت" عنوان به را فراماسونري ديدم و كردم مراجعه
را فراماسونري علاوه ، به.است كرده معرفي "برادري پنهاني
ديگري كسان.قدرت اصلي كانون نه ميدانم ابزار يك تنها
اصول به و ميكردهاند استفاده ابزار اين از كه بودهاند
مثلا ، نداشتند ، اعتقادي كمترين نيز آن مرام و
و ارج كمترين و نبود فراماسون ايران در علم اميراسدالله
و علم جايگاه كه كيست ولي.نبود قايل فرقه اين براي قربي
بنده نظر به هرحال ، به.نشناسد را علم پيوندهاي
داده دست از را كاركردهايش از بسياري امروزه فراماسونري
قرن در كه باشد داشته را نقشي همان نميتواند ديگر و
در بيستم قرن اوايل و نوزدهم قرن در و اروپا در هيجدهم
.داشت غرب استعماري كانونهاي هدف كشورهاي
و امريكا انقلابهاي مسئله توهمات ، اين از ديگر نمونه يك
اين ابداع.است يافته رواج هم ايران در كه است فرانسه
بار اولين "ظاهرا.است نبوده ايرانيان ما كار نيز نظر
و انقلاب" نام با كتابي در امريكايي فاي برنارد آقاي
زندگينامه فاي آقاي اين.كرد مطرح را آن "فراماسونري
به توانست ، خود كار براي و نوشت نيز را فرانكلين بنجامين
و دهد فريب را ماسونها كويل ، ماسوني دايرتالمعارف تعبير
از فرانكلين.كند پيدا دست محرمانهشان آرشيوهاي به
استقلال رهبران از و امريكا در فراماسونري بنيانگذاران
بهعنوان را فرانسه و امريكا انقلابهاي فاي.امريكاست
.كرد پيدا بسيار هوادار حرف واين كرد مطرح ماسونها توطئه
به دارند ايران مشروطه انقلاب به عدهاي را نگاه همين
در "ايران بيداري لژ" بخصوص ماسوني محافل موءثر نقش دليل
درجه نقش ماسوني مخفي سازمان اين اعضاي كه ميدانيم.آن
بهطور "بعدا و داشتند محمدعليشاه كردن ساقط در را اول
و آوردند كار روي را رضاخان كه بودند افراد همين عمده
سازمان اين اعضاي از بسياريساختند را او حكومت
دليل اين به.پهلوياند دوران حاكم اليگارشي بنيانگذاران
.ميدانند ماسونها كار را مشروطه انقلاب "اصولا عدهاي
كه است درست اين.ندارم ديدگاهي چنين بنده خوب ،
بود ، شانزدهم لويي عليه دسيسهگر مخفي گروه يك فراماسونري
لويي موءثر نقش دليل به انگليس دربار كه است درست اين
بود ، انتقامگيري پي در "واقعا امريكا استقلال در شانزدهم
فرانسه ، ماسوني سازمان بزرگترين راس در كه است درست اين
مدعي هم كه داشت قرار اورلئان خاندان "گرانداوريان" يعني
اليگارشي و دربار نزديك دوست هم و بود فرانسه سلطنت
ما كه نيست آن دليل عوامل اين از هيچيك ولي.بريتانيا
يك "صرفا را فرانسه انقلاب ابعاد و عظمت با انقلابي
لندن اليگارشي به وابسته كانونهاي البته.بدانيم دسيسه
انقلاب پيروزي اول سالهاي و داشتند دسيسه ماسونها و
استاد اورلئان ، دوك.بود آنها كار رونق دوران فرانسه
"مساوات همشهري" به را خود نام ،"گرانداوريان" اعظم
ولي.داشت بروبيايي فرانسه ملي مجلس در و بود داده تغيير
انقلاب كه است اين سكه ديگر روياست سكه روي يك فقط اين
اورلئان دوك همين سال 1792 در خودش حركت مسير در فرانسه
فراماسونري اعظمي استاد از اطلاعيهاي طي كرد مجبور را
او بعد ;بگويد سخن فراماسونها عليه و دهد استعفا فرانسه
را ماسوني تماميسازمانهاي و كرد اعدام گيوتين با را
بازي يك تنها فرانسه انقلاب اگر.نمود اعلام غيرقانوني
است همينطور.نميداد رخ حادثه اين "قطعا بود دسيسهآميز
كه امريكا در دهه 1830 ضدماسون جنبش آن.امريكا انقلاب
اين در فراماسونري اقتدار نشاندهنده "قطعا كردم عرض
مخفي كانون يك را ماسونها مردم اينكه و است كشور
سياسي و مالي فاسد محافل با كه ميدانستند توطئهگر
جرج و بود ماسون البته فرانكلين بنجامين.دارند زدوبند
ولي.بود ماسون نيز امريكا رئيسجمهور اولين واشنگتن
انقلاب اصلي رهبران از جفرسون ، توماس كه كنيم توجه
.نبود ماسون كشور ، اين رئيسجمهور دومين و امريكا
ماسون نهتنها پين توماس.نبود ماسون هاميلتون الكساندر
.شد بدل واشنگتن سرسخت دشمن به عمر اواخر در بلكه نبود
پين و بود قدرت اوج در واشنگتن كه است زماني در اين
تعقيب تحت "خيانت" اتهام به انگلستان در كه بود آوارهاي
كه نفري از 56 ميدانيم.افتاد زندان به فرانسه در و بود
ماسون نفرشان نه كردند امضا را امريكا استقلال اعلاميه
دومين.نبودند ماسون نفرشان كه 47 كنيم توجه ولي.بودند
جان.نبودند ماسون امريكا رئيسجمهور چهارمين و سومين و
نبود ماسون نهتنها امريكا ، جمهوري رئيس آدامز ، كوينزي
آنچه برخلاف.داشت نفرت فراماسونري از ميگويند بلكه
البته ولي نبود ماسون هم لينكلن آبراهام كرده پيدا رواج
در عضويت به او شهرت.داشت دوستانه رابطه ماسونها با
منشي بيستم قرن اوايل در كه است ايندليل به فراماسونري
وجهه ايجاد براي امريكا فراماسونري بينالمللي دبيرخانه
مشاهير" فهرست در را او نام بهدروغ ماسونها ، سود به
.مشروطه انقلاب ماجراي است همينطور.كرد وارد "ماسون
تنها مشروطه انقلاب كه ندارم اعتقاد بههيچوجه بنده
"واقعا اين.بود "انگليسيها" و ماسونها توطئه از ناشي
ازنظر حداقل ;تعريفي هر طبق و مفهوم هر به بود انقلاب يك
در خوب.بود كار در هم عوامل آن البتهآن عميق پيامدهاي
نگاه:دارد وجود غيرعقلايي نگاه دو حوادث اينگونه برابر
"توطئه" را پديده كل ماسونها نقش اعتبار به كه اول
مشاركت هرگونه منكر "اصولا كه دوم نگاهميبيند
محقق نگاه.است حوادث اينگونه در دسيسهگر كانونهاي
و فرانسه و امريكا انقلابهاي.باشد واقعگرايانه بايد
طبيعي.بود عامل صدها مولود هريك ايران مشروطه انقلاب
كنند گلآلود را آب بخواهند كه باشند هم كانونهايي است
اين.شوند موجسوار بر شد آشفته اوضاع كه زماني يا
همينطور.شود شناخته بايد آن مكانيسم و است طبيعي "كاملا
كه معتقدم جد به بنده.نفت صنعت شدن ملي نهضت ماجراي است
دستاندازي براي يهودي و امريكايي نفتي كانونهاي برخي
ماجرا اين در ايران و انگليس نفت كمپاني نفوذ عرصه بر
آيا.رسيدند نيز خود اهداف به كودتا از پس و بودند ذينفع
"دسيسه" را ماجرا كل يكسو از كه است آن معناي به اين
و دهيم بهدست سادهلوحانه تصويري ديگر سوي از يا بدانيم
برخي پيچيده بازيهاي و توطئه هرگونه نقش منكر "اصولا
ممكن "واقعا حوادث از برخي البته !شويم؟ نفتي كمپانيهاي
نياورده پديد را آن عيني عوامل هيچ و باشد "توطئه" است
خارجي تهاجم اثر در ناگهان سعادتمند و مرفه ملت يك.باشد
"گناه" و بگردند بازماندگان بايد "بعدا آيا.ميشود نابود
در كودتاها از بسياري !كنند؟ پيدا حادثه اين در را خود
بنده گمان به يا.است بوده "توطئه" "واقعا لاتين امريكاي
دسيسه يك فقط و فقط خليجفارس جنگ و كويت اشغال ماجراي
بازار در رونق ايجاد و منطقه بر نظامي سلطه براي بود
بههرحال ، .يافت تحقق كه غرب تسليحاتي و نظامي صنايع
يا نباشد شناخت وقتي و است قابلشناخت حوادث اين تمامي
نوعي روانياش نتيجه و ميافتيم بيمارگونه ديدگاه آن به
شير كف در" شاعر بهقول كه است تسليمگرايي و تقديرگرايي
اين به يا ".چارهاي كو رضا و تسليم غير خونخوارهاي ، نر
فرايندهاي براي كه ميافتيم خطرناك و سادهلوحانه افراط
غفلت ايننباشيم قايل تحولات در نقشي هيچ سياسي پنهان
كرده پيدا رواج حدودي تا ما سياسي تفكر در امروزه كه
و است دونكيشوتي و سطحي نگاه آن عليه واكنش درواقع
شده خارجي توطئه عامل كردن مطرح از كه سوءاستفادههايي
علل شناخت راه كردن كور يا ناتوانيها توجيه براي است
سوءمديريتهاي و كمدانشيها كردن منتسب يا حوادث واقعي
بار زير از فرار براي خارجي بهعامل اجتماعي و سياسي
.آن تلخ مسئوليت
امروزه.گرفت ميتوان هم كاربردي نتيجه شما بحث اين از &
كاربردي نتيجه يك من و است مطرح "تمدنها وگوي گفت" بحث
كانونهاي اين اگر كه است اين ميگيرم فوق مباحث از كه
كه كنيم پيدا را نيروهايي ميتوانيم بشناسيم را جهاني
همكاري و وگو گفت وارد آنها با و كمخطرترند يا سالمتر
.شويم آگاهانه
را خارجي طرف متاسفانهاست اينطور "دقيقا:شهبازي
نزديك ما به را خود آنها نميكنيم ، پيدا ما "معمولا
امر اين.ميشوند دوست ما با معيني اهداف با و ميكنند
.است صادق دانشگاهي حتي و فرهنگي اقتصادي ، روابط مورد در
بينظر و سالم محقق فلان نميتوانيم نداريم شناخت چون ما
"متقابلا رابطه او با و كنيم پيدا را غربي خوشفكر و
قرن سه دو كه كانونهايي آن "معمولا.كنيم برقرار سودمند
در تجربه از انبوهي و ذينفعاند ايران مسايل در است
با سرانجام و ميآيند ما سمت به دارند ، ايران با رابطه
برخي كار با بنده.ميدزدند را ما "قاپ"لطايفالحيل
و دارم آشنايي واروپا امريكا در نامآور مورخين و محققين
فكر به مملكت اين در هيچكس چرا كه ميكنم تعجب هميشه
به را آنها يا بگيرد تماس افراد اين با كه نيست اين
باز ما با را مراوده باب كساني بهعكس ، .كند دعوت ايران
و بيطرفانه كارنامه پيشينيانشان يا خود كه ميكنند
كانونهاي به و نداشتهاند ايران با رابطه در مثبتي
هم رسم و اسم با بخواهيد اگر.هستند و بوده وصل معيني
غرب دنياي از ما شناخت كه زماني تا.كنم معرفي ميتوانم
نتيجه "تمدنها وگوي گفت" بحث "قطعا باشد ، سطح اين در
او با كه يافت نخواهيم واقعي دوست "اصولا و داد نخواهد
.كنيم "ديالوگ"
و نقد قابل و خردگرايانه نگاه پيامدهاي بزرگترين از يكي
ما به كه است اين غرب بخصوص و پيرامون دنياي به سنجش
از فارغ و معقول و منطقي نگاهي توهم ، از دور به نگرشي
خودباوري و اعتمادبهنفس بر مبتني نگاهي واهمه ، و ترس
هركس بهصورت نميشناسد را خود دشمن كه فردي.ميكند عطا
ميتواند دشمن گاه و است دشمن اينكه بهگمان ميزند چنگ
طرح او با بدل پوشش در و دهد فريب را او كودك يك مانند
ولي.بسازد را كارش سرانجام و بريزد صميميت و دوستي
از ميتواند نيز دشمن با حتي دانش داراي و آگاه انسان
اعتمادبهنفس و آگاهي از برخاسته كه قدرتي قدرت ، موضع
كه است همين براي.بگيرد مطلوب نتيجه و كند وگو گفت است ،
بهعنوان را غربشناسي "زرسالاران" كتاب مقدمه در بنده
نه "غربشناسي".كردهام معرفي ايران جامعه مبرم نياز
كشتن و ديگران تبليغاتي و درسي كتابهاي ترجمه بهمعناي
بر ترجمهاي و قالبي تفكر تحميل و ايراني انديشه و فكر
بوده مرسوم تاكنون كه كشور نخبگان و مديران از نسلهايي
و دقيق شناخت بهمعناي بلكه است ، روشن آن مخرب نتايج و
جديد غرب نه ما متاسفانه.آن جزييات در غرب دنياي عقلايي
:ميكنم عرض نمونه يك.را خودمان گذشته نه ميشناسيم را
هفتصد غرب در "دانشگاه" كه ميگويند و است متداول بسيار
سال 1313 در ايران در كه درحالي دارد قدمت سال هشتصد
از بارز نمونه يك اين.شد آغاز تهران دانشگاه با شمسي
"دانشگاه" بهعنوان آنچه ،"اولا.ماست كنوني شناخت نوع
.نيست امروز بهمعناي "دانشگاه" ميشود مطرح گذشته غرب در
براي.بودند ديني تعليم مراكز درواقع دانشگاهها اين
"كاملا كمبريج و آكسفورد دانشگاههاي سال 1871 تا نمونه ،
اين تا كاتوليكها كه كسينداند شايد.داشتند ديني صبغه
و نداشتند را كمبريج و آكسفورد در تحصيل اجازه زمان
كه انگليس وقت پادشاه دوم ، جيمز هفدهم قرن در كه هنگامي
اين به را آنها خواست داشت ، گرايش كاتوليكها به مخفيانه
و شد مواجه مخالفت از قوي موجي با كند وارد دانشگاه دو
در است سال تنها 25 كه نداند كسي شايد.خورد شكست
پيدا را مردانه كالجهاي در تحصيل اجازه زنان آكسفورد
حداقل ايران در دانشگاهي نظام پيشينه ،"ثانياكردهاند
برابر كه هجري پنجم قرن در ما.ميرسد ساسانيان زمان به
نظاميه.داشتيم را نظاميهها ميلادي يازدهم قرن با است
و داشت دانشجو غزالي 6000 محمد امام رياست زمان در بغداد
خرج دينار پانزدههزار ساليانه آن مفصل موقوفات ازطريق
تاريخ و غرب تاريخ به نسبت جهل نتيجه.ميشد دانشجويان
.نابجاست داوريهاي و مقايسهها اينگونه ايران
سال چهارپنج مطبوعات جشنوارههاي از يكي بولتن در زماني
چنين غرب در مطبوعات تيراژ اينكه بر دال ديدم مطلبي قبل
با نوشتم مقالهاي.چنان و است چنين ما وضع و چنان و است
كشيدنهاي بهرخ و غلط آمار نابجا ، مقايسه" عنوان
تيراژ كه گفتم مقاله اين در.شد منتشر كه "تحقيرآميز
،"مثلا.كرد مقايسه درست بايد را غرب و ايران مطبوعات
بايد را ايران ميليوني جامعه 60 در معمول مطبوعات تيراژ
انگلستان در "تايمز" چون مطبوعاتي تيراژ با كرد مقايسه
آن در نشريه اين تيراژ.داراست را جمعيت همين "تقريبا كه
بازار كه تفاوت اين با بود نسخه هزار زمان 360
.نميشود مصرف خودش جامعه در تنها و دارد هم بينالمللي
ديلي" تيراژ.ميخوانند را "تايمز" عدهاي هم تهران در
در نسخه هزار 250"مالي تايمز" و نسخه هزار 400"تلگراف
يا 400 تيراژ 300 كنيم نگاه اگر زاويه اين ازبود روز
اين در ما و است جمعيت اين با كشورهايي معمول نسخه هزار
.نيستيم "عقبمانده" چندان زمينه
|