و سالاري مردم و دينداري ،
هرمنوتيك
مجتهد محمد استاد "دينداري و دموكراسي" مقاله بر نقدي
شبستري
،(دموكراسي)سالاري مردم و دين پيوند چگونگي:جستارگشايي
داشته رواج ما جامعه در پيش مدتها از كه است موضوعاتي از
خرداد ، دوم نوپديد و نوين گفتمان پيدايي از پس بويژه و
آيت سخنرانيهاي آنان ، از يكي جمله از.يافت بيشتري شتاب
بود تهران جمعه نماز از پيش خطبههاي در يزدي مصباح الله
محمد استاد.برانگيخت را انديشمندان از برخي واكنش كه
مصباح ديدگاههاي و آراء نقد خصوص در مطلبي شبستري مجتهد
به همشهري روزنامه معارف صفحه در كه بودند نگاشته يزدي
اشكوري ازمحمدفنايي است نقدي حاضر مطلب.رسيد چاپ
آن به را ارجمند خوانندگان توجه كه شبستري استاد برمقاله
.ميكنيم جلب
معارف گروه
شماره 1608 در شبستري مجتهد محمد والمسلمين حجتالاسلام
مقالهاي در مرداد 1377 پانزدهم مورخه در همشهري روزنامه
اسلام ، مورد در اظهاراتي "ودينداري دموكراسي" عنوان تحت
نظر دانشجو دوستان از برخي كه نمودند دموكراسي و آزادي
لذا شدند ، جويا مقاله آن در مندرج آراء eدرباره را حقير
نوشتار اين در ما ماخذ كنم ، طرح را زير نكات ديدم لازم
.است اينترنت طريق از همشهري روزنامه از برگرفته متن
در تفصيل به ديگر مقالاتي در چنانكه چيز هر از قبل.1
به كه ميكنم عرض صراحت و اختصار به نوشتهام ، باب اين
;است انساني اوليه حقوق از آزادي حقير اين قاصر نظر
در اگر بويژه اشكالش ، از شكلي هر به ديكتاتوري و استبداد
انتقاد و بيان آزادي.است محكوم گيرد ، صورت دين پوشش زير
برخورد و است مسئولي انسان هر وظيفه بلكه حق حكومت از
.است اسلامي حكومت زيان به اعتراض و انتقاد با سركوبگرانه
مقتضاي مخالفان و منتقدان با مدارا و تساهل باب گشودن
از حربه و بهانه گرفتن "ضمنا و اسلامي صدر سعه و رحمت
سازگار تنها نه تعبير يك به دموكراسي.است مخالفين
اسلامي حكومت شكل معقولترين بلكه است ، اسلامي باحكومت
ركن دو از يكي است ، دموكراسي از نوع اين غيبت زمان در
به است ، مردم مشاركت و خواست رضايت ، اسلامي حكومت تحقق
تا نمييابد بقاء و وجود اسلامي حكومت آن بدون كه طوري
اسلامي جمهوري اساسي قانون مبناي شود ، آن مشروعيت از بحث
نه دموكراسي از نوع اين.است دموكراسي نوع اين پذيرش بر
و مضبوط تفسير با اما فقيه ، ولايت از تفسيري هر با
حكومت توفيق و بقاءاست سازگار فقيه ولايت از دفاعپذير
به دادن اهميت و مردم آراء به پايبندي گرو در اسلامي
حكومت به كشوري مردم اكثريت اگر.است ملت نظارت و مشاركت
را اسلام احكام كه را اساسياي قانون و دهند راي اسلامي
تعيين در و ميكندبپذيرند ، اعلام كشور قانون عنوان به
طريق از مجلس نمايندگان و جامعه eكننده رهبري نهادهاي
هم و اسلامي هم حكومتي چنين كنند ، شركت آزاد انتخابات
.بود خواهند هم با كامل سازگاري در اينها و است دموكراتيك
هر نقد كه نشود گمان كه است اين براي نكات اين گذراي ذكر
در دموكراسي و آزادي كلمات كه مقالهاي يا كتاب از سخني
.است دموكراسي و آزادي با مخالفت است آمده آن عنوان
و جوئي حق جز چيزي بحث اين طرح در قلم اين صاحب انگيزه
از كه نيست ايران ملت سربلندي و اسلام سرفرازي به عشق
و ميشود اظهار سياسي جناحهاي چارچوب از خارج موضعي
اداي نيز غرض چه ، ;نسازد خرسند را جناحي هيچ است ممكن
.راست يا چپ جناح رضايت نه است خداوند رضاي جلب و تكليف
مناقشات اين در كه افرادي اكثر صداقت و نيت حسن در شكي
اهل عزيزان از بسياري متاسفانه ليكن ;نيست ميشوند وارد
برخورد انفعالي طور به فكري جدي مسائل با درمواجهه فكر
با كساني طرفي از.ميشوند تفريط و افراط ودچار ميكنند
كه ميشوند وحشتزده چنان دموكراسي و آزادي لفظ شنيدن
چيزي دموكراسي نداردو بيبندوباري جز معنايي آزادي گوئي
كساني به مقابل در و ;نميآورد بار شريعت احكام تعطيل جز
آزادي تفسير راديكالترين از كمتر چيزي به كه برميخوريم
.نميشوند قانع ليبرال و سكولار نظام يك در دموكراسي و
آنسان كه هست بيني حق و اعتدال در فضايي چه نيست معلوم
ميكنيم؟ فرار آن از
در بازنگري كه بيفزايم هم را نكته اين كه ميبينم لازم
باب در ويژه به حكومت ، به مربوط مسائل خاصه فقهي ، مسائل
روابط و اقتصاد و تجارت قوانين و اقليتها زنان ،
بدون.است ضروريات از شرايط تغيير به توجه با بينالملل
و دين نسبت و جامعه انسان ، باب در ذهني تكاني خانه يك
اسلامي موفق و كارامد نظام يك پيريزي به اميدي دولت
.داشت نميتوان
مقاله در كه زير مطالب در تامل به نكات ، اين ذكر از پس
.ميپردازيم شدهاند طرح شبستري آقاي جناب
روش؟ يك يا است ايدئولوژي و فلسفه يك دموكراسي آيا -2
است ، محض روش يك دموكراسي كه گفتهاند سادگي به كساني
ناسازگار ايدئولوژي و دين هيچ با بلكه اسلام با نه لذا
ناسازگاري ، يا سازگاري از سخن "اصلا آنها نظر به.نيست
مكتب هر يا دين eدغدغه اينكه بدون پس.است غلطي سخن
و ميتوانيم باشيم داشته را داريم ايمان آن به كه فكري
محض روش يك دموكراسي پس.كنيم اتخاذ را دموكراسي بايد
نوع يك گويي كه است چنان حضرات اين سخنان گاهي.است
هم آن و است متصور عقل در و برقرار عالم در دموكراسي
اين كه گفت بايد صراحت به.است عالم عقلاي همه مورداجماع
.خطاست اندر خطا تصورات
و فلسفي مباني بدون محض روش يك است ، روش اگر دموكراسي
يك است ، فلسفه اگر و نيست حقوقي و ارزشي نتايج و اعتقادي
دموكراسي بله ، .نيست عملي نتايج بدون محض انتزاعي فلسفه
بلكه بيطرف ، و محض روش يك نه اما است ، حكومت براي روشي
حقوقي ، و ارزشي پيامدهاي داراي و فلسفي مباني يك بر مبتني
بر مبتني آن تقريرهاي همه.ندارد تقرير يك دموكراسي اما
كه كساني لذا ، .نيستند يكساني نتايج داراي و يكسان مباني
دموكراسي ، باب در كه بجاست دارند ديني و اعتقادي eدغدغه
هر بسته چشم و بينديشند جدي طور به آن نتايج و مباني
مغالطه اين در شدن گرفتار با و نپذيرند را آن از تقريري
ندارد دين به كاري و است بيطرف روش يك دموكراسي كه
را دموكراتيك حكومت نوع هر ميتوان پس كه بگيرند نتيجه
است اين حقيقت.نمود تقليد و تبعيت آن از دادو قرار الگو
مختلف اشكال و وسيع طيفي دموكراسي به موسوم حكومتهاي كه
از ميدهند ، تشكيل جهان در را حكومتها از متضادي و
حكومت مختلفش ، از اشكال به تاجمهوري گرفته سلطنتي حكومت
اين نيز تاريخي حيث از سوسياليستي ، تا گرفته سرمايهداري
.است گرديده اطلاق حكومت از مختلفي صورتهاي بر مفهوم
بايد دموكراسي با مسلمان انديشمند يك مواجهه بنابراين
را اسلامي حكومت با متناسب شكل باتامل و باشد محتاطانه
محوري نكته منتها.نمايد پيريزي ندارد وجود اگر و بيابد
ديگر صورت هر و ياگروهي فردي ديكتاتوري نفي دموكراسي در
نظرگرفتن در با.است مردم نظارت و مشاركت رضايت ، و آن
مفهوم بازسازي و تعريف به ميتوان محوري نكته اين
اينكه ذكر شايان البته.ورزيد مبادرت اسلام در دموكراسي
غربي دموكراسيهاي جمله از دموكراسيها از بسياري در
و احزاب اليگارشي تاثير تحت مزبور "محوري نكته"
.است گرفته قرار سرمايهداران eپرده پشت زدوبندهاي
آيا است ، روش يك دموكراسي اگر پرسيد بايد ديگر ، تعبير به
خاصي eانسانشناسانه و فلسفي فرضهاي پيش بر روش اين
فرض پيش هيچ دموكراسي كه شود پنداشته اگر نيست؟ مبتني
.است دموكراسي شناخت عدم از ناشي اين ندارد ، فلسفي
انتخاب ، و آزادي حق انتخاب ، در انسان عقلاني توانائي
.است لازم فلسفي اصول حداقل حق اين در انسانها تساوي
حال.است دموكراسي eانسانشناسانه و فلسفي مبادي اينها
در فلسفي باورهاي دسته يك بر مبتني دموكراسي شك بدون كه
مباني آيا كه است مشروع سوءال اين است جامعه و انسان مورد
اصول بگوئيدآن اگر خير؟ يا است سازگار اسلام با دموكراسي
ديني باورهاي با و است مقبولي و معقول اصول فرضها پيش و
پاسخ مزبور سوءال به شما صورت اين در است ، سازگار نيز
.است سوءال آن مشروعيت قبول معناي به اين دادهايدو مثبت
اين طرح نقش كه برميآيد شبستري حجتالاسلام سخنان از
.است حقوق و اخلاق فلسفه به مربوط مسئله چون است غلط سوءال
هر يا اخلاق ، يا حقوق ، eفلسفه به سوءال اين اينكه
به ربطي هيچ صحت فرض به دارد تعلق معارف از ديگر eشاخه
موجه قبول معناي به سخن اين بلكه ندارد ، سوءال بودن موجه
پرسيد ميتوان است موجه سوءال اگر حال.است سوءال اين بودن
نوشتن حال در بحث اين در ما.نشست تامل به آن باب در و
در بايد را مطلب اين آقا بگوئيد شما كه نيستيم درسي متن
.سياست فلسفه نه نوشت حقوق فلسفه كتاب
دارد ادامه
معارف كتابخانه
|
عربي فرهنگ و زبان تاريخ
دكتر:نويسنده /عربي فرهنگ و زبان تاريخ:كتاب نام
علوم كتب تدوين و مطالعه سازمان:نشر /آذرنوش آذرتاش
بها330 /پاييز 1377:اول چاپ /(سمت) دانشگاهها انساني
تومان
دكتر نوشته تازهترين "عربي فرهنگ و زبان تاريخ" كتاب
عربي فرهنگ و زبان گسترش و پيدايي تاريخچه درباره آذرنوش
فرهنگ و پرداخته عربستان تاريخ بررسي به نخست كتاب.است
-را روزگار آن فرهنگ و تمدن از دور به و جاهلي عربهاي
بررسي به آن كنار در آنگاه و پژوهيده -اسلام ظهور از پيش
به.است پرداخته عربستان كشور در ديگر فرهنگي حوزههاي
عربستان مهم بخشهاي از يمن و غسان حيره ، نويسنده نظر
.بودهاند برخوردار غني تمدني و فرهنگ از كه هستند
فرهنگي تبادلات به كتاب اين از ديگري بخش در نويسنده
و اسلام ظهور از پس تا باستان دوران از عربها و ايران
و دانشمندان نقش و ميپردازد ايرانيها آوردن اسلام
جهان به گوناگون دانشهاي انتقال در را ايراني فرزانگان
بنيانهاي و معارف دادن تطبيق آنگاه و سو يك از عرب
.است شده يادآور ايراني حكمت با را اسلامي
-تاريخي روشي كتاب ، اين در نويسنده روش كه است گفتن شايان
در آگاهيهاي شده ياد كتاب صورت هر در.است زبانشناختي
عرب ادبيات بالندگي و شكلگيري چگونگي درباره توجهي خور
.ميگذارد اختيار در عربي فرهنگ و (نثر و شعر)
سمبولهايش و انسان
گوستاو كارل:نويسندگان /سمبولهايش و انسان:كتاب نام
چاپ /جامي:انتشارات /سلطانيه دكتر:مترجم /ديگران و يونگ
پاييز 1377:اول
"Der mann and seine symbole" سمبولهايش و انسان كتاب
روانكاو ، يونگ ، گوستاو كارل سرپرستي و انديشه به
از يونگ.شد نگاشته سوييسي اسطورهشناس و دينپژوه
و روانپزشك فرويد زيگموند نزديك و برجسته شاگردان
جنبش او از پس كه بود اميدوار فرويد.بود اتريشي روانكاو
و پيامدها و شده پايهگذاري او توسط كه روانكاويي
فلسفه ، زبانشناسي ، مردمشناسي ، بر فراواني اثرگذاريهاي
راهبري يونگ بدست بود ، نهاده...و جامعهشناسي ادبي ، نقد
و افتاد جدا استاد از كار ميانه همان از يونگ اما.گردد
يونگ.گرديد رهنمون ديگري ديدگاههاي و رهيافتها به
جنسي خواستهاي از انباشته را ناخودآگاه فرويد ، برخلاف
تعبيري و پنداره ناخودآگاه از بل ندانسته نشده برآورد
و ازلي نوعي صورتهاي زاينده را آن و مينماياند گسترده
و ديني مشترك و همسان تجربههاي و يافتها از انباشته
.ميشمارد خويش تاريخ راستاي در بشر معنوي
در پژوهش و بازكاوي ضرورت به خويش بررسيهاي در يونگ
نمودن دنبال و باستان جهان ديني و اسطورهاي بنيانهاي
انسان ناخودآگاه روان در آن از برجامانده نمادهاي
و ناخودآگاه كردن محدود پي در فرويد.يافت دست امروزين
به يونگ عكس بر ولي بود آن نفوذ مرزهاي از فروكاستن
.گماشت آن گستردن
شناسايي در كتابها برجستهترين از شده ياد كتاب
ماري همكاري با كتاب.است پيروانش و يونگ انديشههاي
يولانده و لايافه آنيه هندرسن ، ال جوزف فرانتس ، لويزفون
باستاني اساطير:چون گوناگوني مقالات و شده نوشته ياكربي
در نمادگرايي ناخودآگاه ، در كندوكاو امروز ، انسان و
سالها شده ياد كتاب كه است گفتن شايان...و تجسمي هنرهاي
به شيوا و رسا نثري با صارمي ابوطالب توسط اين از پيش
.بود شده برگردانده فارسي
|
|