مدرسه
:پرورش و وزارتآموزش
تعطيل فردا و امروز تهران هاي
است
نيچه انديشههاي بررسي نشست در
اصلي سخنران ، "غايب شريف"
...بود برنامه
ديدگاه تا شهرها دولت از
...كيهاني
گردشگري صنعت از حمايت كانون
شد تشكيل اسلامي شوراي مجلس در
ديگر منظري از
مدرسه
:پرورش و وزارتآموزش
تعطيل فردا و امروز تهران هاي
است
، پرورش و آموزش وزارت عمومي روابط: علميفرهنگي گروه
به: كرد اعلام اي راطلاعيه ديشبد
ابتدايي مدارس تمامي ، تهران هواي آلودگي تداوم دليل
دانشگاهي پيش مراكز و هنرستان ، ، دبيرستان راهنمايي
( شنبه پنج و چهارشنبه) فردا و امروز شهرري و تهران
.است تعطيل
نيچه انديشههاي بررسي نشست در
اصلي سخنران ، "غايب شريف"
...بود برنامه
21) فرهنگي هاي پژوهش هفته در كتابشناسي و كتاب انديشه ،
( ماه آذر تا 28
كتابشناسي -علمي نشست دومين برپايي از گزارشي
وزارت پژوهشي معاونت در نقد بوته در نيچه انديشههاي
اسلامي ارشاد و فرهنگ
خرده انديشمندان همه و كليسا و پدرش به نيچه اگر *
اوج به را اروپايي گرايي پوچ كه است آن براي ميگيرد ،
شود چيره آن بر بتواند سپس و برساند خود
فارسي زبان به نيچه شده ترجمه آثار بر مروري نشست دومين
پنجم پنجشنبه بعدازظهر "نقد بوته در نيچه" عنوان با
مدعو سخنرانان از يكي شريف ، مجيد دكتر حضور بدون آذرماه
اين در.شد برگزار تهران دمشق تالار در گردهمايي اين
و فرهنگ وزارت فلسفه و ادبيات ماه كتاب همت به كه نشست
سليمانحشمت ، رضا دكتر بود ، شده برگزار اسلامي ارشاد
.پرداختند سخنراني به عبدالحسيني دكتر و دستغيب عبدالعلي
درگذشت خبر اعلام ضمن برنامه ، اين مجري جلسه ، ابتداي در
را ايشان زندگينامه از مختصري شريف مجيد دكتر ناگهاني
چاپ دست در و شده چاپ مكتوب آثار تعدادي به و كرد بيان
گارودي ، روژه اثر ارتداد يك تاريخ:ترجمه:عناوين با وي
"يونان تراژيك عصر در فلسفه و سپيدهدم" و "قدرت و اراده"
عنوان به شريف دكتر از:افزود و كرد اشاره نيچه اثر
طور به امروز كه بود شده دعوت جلسه اين در سخنران
.كرديم دريافت را ايشان درگذشت خبر ناگهاني
اولين در سال 49 در و بود متولد 1329 شريف ، مجيد دكتر
رتبه به عالي ، آموزش موسسات و دانشگاهها سراسري كنكور
دكتراي داراي فرانسه از وي ، .بود يافته دست نخست
بازگشته كشور به پيش سال چهار حدود و بود جامعهشناسي
ايست دليل به شريف دكتر مرگ آگاه ، منابع گفته به.بود
به شريف ، دكتر نشست اين در بود قرار.است بوده قلبي
.بگويد سخن اصلي ، سخنران عنوان
اولين عنوان به نيچه ، آثار مترجم دستغيب ، عبدالعلي استاد
نيچه نوشتههاي و نثر ساختار ارزيابي درباره سخنران
.كرد بيان سخناني
ايجاد براي اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت از ابتدا وي ،
اشاره سپس ، و كرد تشكر مجالسي چنين برپايي جهت تسهيلات
و فرهنگي آثار به توجه ميزان و ايران تاريخ به مختصري
و پرداخت حاضر عصر تا ايران به مغول هجوم زمان از فلسفي
ما مترجمان كه اول گامهاي همان از من ، عقيده به:گفت
برداشتهاند ، غربي متفكران و فيلسوفان آثار ترجمه براي
واژگان نه و شده استفاده كار اين براي صحيحي روش از نه
مانع امر ، اين كه برگرداندهاند فارسي به درست را فلسفي
.است اروپايي متفكران و نويسندگان آثار درك در سختي
كسي نخستين نيچه كه موضوع اين به اشاره ضمن ادامه در وي ،
كه است (گوته از پيروي در البته) اروپايي فلاسفه بين در
كرده زيادي توجه يونان و ايران فرهنگ و باستاني فرهنگ به
يا و نويسنده يك آثار مطالعه مسئله وقتي:گفت است ،
نيست ، نظرياتش و او از پيروي هدف ميشود ، مطرح فيلسوف
معرفي جاي به كه است اين ايران در ما كار اشكالات از يكي
"مطلقا يا ميكنيم ، انكار "مطلقا را آنها يا فلاسفه ،
داشت ، وجود حاضر حال در او اگر ميگوييم يا و ميپذيريم
.ميشد نظر هم ما با و ميداد عقيده تغيير
صحبت بوديم ، جوان ما كه دوراني در:افزود دستغيب ، استاد
بود ، افكارش و ماركس از سخن جا همه و بود ماركس فلسفه از
چه و داشته نظري چه او كه نشد تفهيم خوب ما براي ولي
داستان وي سبك به و فرويد فلسفه آن از بعد است ، ميگفته
مدتي گرفت ، قرار توجه مورد كردن تحليل و تجزيه و نوشتن
كرد ، جلب خود به را همگان توجه كه بود سارتر ژانپل بعد
و هايدگر بعد و آمد ، پيش وي فلسفه و كامو از صحبت سپس
بين در گويا و.است رسيده نيچه به نوبت گويا اينك
چون بوده ، خوششانستر همه از نيچه اروپايي ، فيلسوفان
.است شده ترجمه هم فارسي زبان به كتابهايش
خوب اندازه اين تا كه من" كه نيچه از سخن اين به سپس وي
و كرد اشاره "ميرقصم نوشتن با واقع در مينويسم ، زيبا و
و است مهم خيلي نيچه نوشتههاي در كه نكتهاي:افزود
زيرا است ، نيچه نوشتههاي در طنز مسئله نشده ، آن از ذكري
بيشتر واقع در و است ممتاز خيلي نويس طنز يك او
كنايهاي و پرگوشه و ايهامدار كلمات در او هنرنماييهاي
نوشتههاي وقتيميبرد كار به خود نوشتههاي در كه است
از و نيست درك قابل "كاملا او منظور ميخوانيم ، را او
لفظي بازيهاي از پر او لفظ كه است حافظ شبيه نظر ، اين
را ترجمهاي هر من.ميكند دشوار را ترجمه همين ، و است
ميكنم مقايسه اصلي متن با را آن ميخوانم ، نيچه از كه
.بسنجم نويسنده اصلي غرض رساندن در را ترجمه قدرت تا
و كرد اشاره نيچه بودن بيمار به ادامه در دستغيب ، استاد
ضربان با بايد سبك كه بود معتقد نيچه كه وجودي با:گفت
بودن بيمار علت به باشد ، همراه آدم نفس و خون
و مينوشته قطعه قطعه و بنويسد ، پيوسته است نميتوانسته
و ميكنند شروع را مبحثي يك كه ديگر فيلسوفان مانند
و است مينوشته تكه تكه و نميكرده عمل ميدهند ، ادامه
قطعات اين كه معتقدند بعضيها مسئله ، اين به توجه با
عقيده به ولي ميزند ، خودسازي براي هركدام و است پراكنده
كانون بايد و است پيوسته هم به قطعات اين ديگر ، عدهاي
آن متن ، در و برداشت گام آنجا از و كرد پيدا را او فكر
.يافت را
كسي كه است ممكن صورتي در نيچه ، درك:گفت انتها در وي
خوب را جامعه عرف زبان و مولانا سعدي ، فردوسي ، حافظ ،
.كند ترجمه را نيچه بتواند بعد و بداند
بعدي سخنران دانشگاه ، استاد عبدالحسيني ، محمدرضا دكتر
.كرد عنوان را مطالبي نيستگرايي مورد در كه بود نشست اين
تفاوت پوچگرايي و نيستگرايي بين نخست من:گفت وي
.ميگذارم
كند خوار را مادي و جهاني زندگي كه آنچه هر نيچه ، ديد از
جهان سوي آن به را بودن جهان در معناي كه آنچه هر و
پوچي كند ، فراجهاني به وابسته را من جهاني جان و بكشاند
سنتي معني به اخلاق و ارزشگرايي بوي كه چيزي هر و است
.ميكند پوچگرايي دچار را ما بدهد ، را آن
است پوچگرايي با مبارزه نيچه ، دلمشغولي همه:افزود وي
يكي.مينوشت پوچگرايي با مبارزه براي نيچه من ديد از و
ميكند ، پوچگرايي بر نيچه كه خردهگيريهايي بزرگترين از
مرگ از پس زندگي به را بودن جهان در زندگي كه است اين
ميتواند جهان اين در كه آنچه هر يعني ميداند ، وابسته
از پس بتوانيم تا شود خوار آورد ، بوجود زندگي ما براي
بارز نمونههاي از اين ، كه برسيم رستگاري به مرگ
.است پوچگرايي
;گذاشت هم برابر در را باستاني خداي دو نيچه ، :افزود وي
بازماندگان از يكي را خود او كه خرد ، خداي و زندگي خداي
تا بود آمده نوزدهم قرن پايان در كه ميدانست زندگي خداي
.برساند اروپا بيستم قرن انسانهاي رابه زندگي خداي پيام
است اين:است نوشته "زرتشت گفت چنين" آغاز در نيچه
ميسازد ، را من بايستن كه آنچه انسان ، دشمن بزرگترين
.است كمخواستن انسان گناه بزرگترين و است من خواستن
پس زندگي اميد به و خواستن را مرگ كردن ، خوار را زندگي
انسان گناه بزرگترين خواستن ، را جهاني اين زندگي مرگ ، از
.است
ديد از را حقيقت به پرداختن و عبدالحسيني ، راستي دكتر
ديگر نكته نيچه ، عقيده به:گفت و خواند بزرگي دروغ نيچه
هدفمندي ، انسان ، زندگي در پوچگرايي برجسته تصورهاي از
نيچه ، ابدي پاسخ.است زندگي به آغاز و هدف يك شناختن
.گرايش اين به است پاسخي
هستيم ، روبهرو جاودانه بازگشت يك با ميگفتما نيچه
من سوي به كاستي بدون بوده كه هرآنچه همهچيز ، پيوسته
بازگشت ، اين به كه است جاني آزاد ، جان و گشت بازخواهد
همان پذيرش اين.بپذيرد را آن و گويد آري تاملي هيچ بدون
بهخاطر من كه چيست آن زندگي اي.است بودن جهان در درد
زندگي است ، مهم من براي آنچه و نباشم كشيدن درد آماده آن
.است
جهان در گناه احساس نيچه ، ديد از پوچگرايي نمودهاي
گناه بودن جهان در كه ميزيسته زماني در او.است بودن
ميدان نيست ، گناه زيستن:ميگويد نيچه.است ميشده شمرده
سركوب است ، گناه آنچه نيست ، گناه انساني غرايز به دادن
هيچگونه بدون زندگي.است زندگي به انسان خواست كردن
پوچي ، از گريختن براي تلاشي بيهيچ و پايان و آغاز
پرسشي هيچ بدون آزاد جان و دارد وجود هست ، كه همانگونه
.ميكند قبول را زندگي اين
تمام از شدن آزاد پيام نيچه ، پيام:گفت عبدالحسيني دكتر
را زيستن چگونه كه هرآنچه و ميناميم وجدان ما كه آنچه
.است ميكند ، پيشنويس ما به
نميآمد ، بهوجود نيچه بدون پستمدرن ، هنر:افزود وي
ميزد ، قدم ديگري راه در نيز دكارت نيچه ، كنار در البته
تمام در را خود انديشه توانست بيستم قرن در نيچه ولي
همه و كليسا و پدرش به نيچه اگر.ببرد پيش زمينهها
پوچگرايي كه است آن براي ميگيرد ، خرده انديشمندان
چيره برآن بتواند سپس و برساند خود اوج به را اروپايي
.شود
انگار نيست را نيچه:گفت پايان در عبدالحسيني ، دكتر
نيست منفي خودبخود پديده يك نيستانگاري زيرا نميدانم ،
.برسد نيستي به بايد راستي ، به رسيدن براي انديشمندي هر و
و است پوچي بدهد ، متافيزيك يا فراپندار بوي فقط كه هرچه
.نيستگرا نه ميدانم ، پوچگرا را نيچه رو ، اين از
استاد حشمت سليمان رضا دكتر نشست ، اين سخنران آخرين
اسلامي دايرتالمعارف بنياد فلسفه گروه مدير و دانشگاه
بهكار معني دو به را نيچه در ديوانگي:گفت وي.بود
ديگري و عمروي آخر سال يازده در جنون يكي.بردهاند
كه است اين است ، بديهي كه چيزي.نيچه فلسفه بودن سكرآميز
بايد كه چنان خود زمان در و داشته تراژيك وضعي نيچه
.است نشده شناخته قدرتش
متولد مرگ ، از پس و سرنوشتم يك من:است گفته او خود
:ميزند فرياد نميكنند ، باور را او مردم وقتي و شد خواهم
.است نرسيده فرا هنوز من زمان
در حتي و است شده بيشتر نيچه به توجه امروز:افزود وي
شده واقع توجه مورد و كرد رسوخ نيچه هم انگليس و امريكا
اصليترين شايد كه نيچهاي دارد ، جذبه نيچه نام.است
.است گرفته قرار ما توجه مورد امروز و است پستمدرن منبع
درازي راه او ، با همسخني براي كه داشت توجه بايد البته
.پيمود بايد را
كس هر كه ميشوند نابود وقتي فرهنگها نيچه ، بهنظر
;است اين مخالف او و باشد خودش براي همهچيز ميخواهد
است ، اصل او براي هنر و فرهنگ و است فرهنگ فيلسوف زيرا
فرهنگ نه و باشد فرهنگ تابع بايد سياست ;او بهعقيده
.سياست تابع
و بوده پروتستان كشيش كه است پدري فرزند نيچه ازطرفي ،
ميمون را اتفاق اين او ، و است شده تربيت پدر اين زيرنظر
درباره نيچه اقوال در ظاهري تعارضميداند مبارك و
و تقديس جايي است ، مسئله همين از ناشي نيز ، مسيح و كليسا
.ميكند تقبيح ديگر جاي در
عليت و است ذهني مفاهيم عليت و نفس جوهر ، نيچه ، ديد از
است ، معتقد و ميانجامد متافيزيكي خداي باور به "نهايتا
.بياميزد دين خداي با و باشد ميتواند دين ، بدون خداي
:كرد بيان چنين نيچه ديد از را هگل فلسفه حشمت ، دكتر
به هگل چون نيست ، موافق او با و ميكند نقد را هگل نيچه ،
آن ، در كه مطلق لحظه يك به است ، معتقد تاريخ در فرجام
پايان اين و ميرسد خودآگاهي به و ميشود آزاد انسان
آينده و نميشود ديگري انسان انسان ، يعني ;است تاريخ
واپسين امروز ، انسان نيچه ، بهعقيده ولي.است حال ادامه
او بهنظر و نيست معتقد تاريخ در فرجام به و است انسان
.دارد مخالفت تاريخي فرجام نظريه با جاودانه بازگشت
اصول و ميشوند تمام اصول و ارزشها هميشه او ، بهعقيده
كه است چيزي ابرمرد و ميآورد آن ابرمرد كه ميآيد ديگري
.ميكند پيشيبني نيچه
مكر به هگل تعبير به ما اگر:گفت پايان در حشمت دكتر
باور را چيزي هيچ سادگي اين به است ممكن برسيم ، عقل
يعني است ، محض تعليق حالت و پستمدرنيته اين كه نكنيم
.نپذيريم مطلق بهطور را هيچچيزي
حضار سوءالات به شركتكننده استادان نشست ، اين ادامه در
.دادند پاسخ جلسه ، در موردبحث موضوعات مورد در
حاشيه در
فولادوند ، حدادعادل ، دكتر دكتر نيز ، نشست اين اول دور در *
.كردند ايراد سخناني ديگر نفر چند و لطفي دكتر
كه 30 اين اعلام با جمع ، ميان از اول ، خانمي نشست در *
:گفت است ، نيچهشناس و ميكند تحقيق نيچه درباره است سال
ترجمه صرف و نيستند نيچهشناس جلسه ، سخنرانان از هيچيك
.بكند نيچهشناس را فردي نميتواند كتاب دو يا يك تاليف و
هر نقددر بوته در نيچه برگزارينشست محل سالن شلوغي *
زمين روي به حضار ، از زيادي تعداد بود شده باعث روز ، دو
ايستاده سالن حاشيه در و ورودي راهروهاي در يا و نشسته
.دهند گوش سخنرانيها به
روبهرو برنامه مجري اعتراض با دستغيب ، عبدالعلي سخنان *
به ارتباطي هيچ سخنان اين داشت اظهار "تلويحا وي و شده
اظهارنظر ، اين.است كليگويي و ندارد نيچه افكار و آثار
"واقعا:گفت نامبرده و شد روبهرو دستغيب عكسالعمل با
دعوت محفلي به سخنراني براي را انسان است ، تعجب جاي
ابراز را نظراتي چنين سخنانش درباره آنگاه ميكنند ،
.ميكنند
نشست در شركتكننده جمعيت شريف ، مجيد دكتر مرگ *
شده ترجمه كتاب دو.بود كرده متاثر بسيار را نيچهشناسي
فلسفه و سپيدهدم" و "قدرت و اراده" نامهاي به وي توسط
آثار از كه است آثاري بهترين از "يونان تراژيك عصر در
.است شده بازگردانده فارسي به نيچه
با نشست ، در شركتكننده استادان از بعضي آمادگي عدم *
علمي برنامه اين براي كه تبليغاتي و قبلي اعلام وجود
نفر چند.نبود قبول قابل حضار ديد از است ، آمده بهعمل
كه كسي است تاسف جاي "واقعا ميگفتند شركتكنندگان از
حاضر نكرده نقد و تحليل ترجمه ، را نيچه از نوشتهاي هيچ
فردديگري يا شود ، حاضر سخنران بهعنوان مراسم در ميشود
از "عينا را مطلبي سخنراني ، بهجاي و شود حاضر جلسه در
.بخواند حضار براي است ، همه دسترس در كه شده چاپ كتاب روي
قائمي فاطمه:از گزارش *
ديدگاه تا شهرها دولت از
...كيهاني
پاياني بخش -آمد؟ پديد چگونه عالم
قسمت سه متوالي ، چهارشنبه سه در و اين از پيش: اشاره
كارل اثر آمد؟ پديد چگونه عالم كتاب خلاصه ترجمه از
واپسين اكنون.كرديم منتشر فرهنگي علمي صفحه در را ساگان
شما از سپاس با را ، كتاب اين خلاصه ترجمه از بخش
و لطف مورد را ما پيشين شمارههاي در كه گرامي خوانندگان
علوي سعيد دكتر از تشكر نيز و داديد قرار خود سپاسگزاري
اين در بودند ، عهدهدار را چهاربخش اين ترجمه كه نائيني
.ميكنيم منتشر شماره
آگاهي اين تدريجي طلوع صورت به ميتوان را بشريت تاريخ
ما وفاداري.هستيم بزرگتر گروه يك اعضاي ما كه دانست
زماني در سپس.بود خود بلافصل خانواده و خودمان به ابتدا
يك به ما وفاداري ميكرد ، جمع آذوقه و بود شكارچي بشر كه
به قبيلهها "بعدا.بود كن جمع آذوقه و شكارچي كوچك گروه
.بود خود قبيله به ما وفاداري و آمدند وجود
سپس و كوچك جوامع آمده ، گردهم گروه گروه مردم آن ، از بعد
اين به ما وفاداري پس.آوردند وجود به را شهرها دولت
كشورها سرانجام تا.بود خودمان شهر دولت و كوچك جوامع
به وفاداري حسن به تبديل ما وفاداري و شدند تشكيل
.شد كشورهايمان
علاقه مورد اشخاص حلقه بشر ، تاريخ طي ما خلاصه طور به
پديد قدرتهايي اكنون.كردهايم گستردهتر را خود
و نژادها از افراد از گروههايي شامل كه آمدهاند
.ميكنند كار هم با انساني نوعي به كه مختلفاند فرهنگهاي
ما اگر.انسانهاست شخصيت ساختن براي راهي اين "مسلما
عموميت هم باز را خود وفاداري بايد بمانيم ، زنده بخواهيم
.برگيرد در زمين كره تمام در را انساني جامعه تا دهيم
اين ميكنند ، اداره را كشورها كه آنان از بسياري براي
از را خود قدرتهاي كه ميترسند آناناست ناخوشايند فكر
خيانت از زيادي داستانهاي ما ارتباط اين در و بدهند دست
.شنيد خواهيم وفاداري عدم و
سهيم فقير كشورهاي با خود ثروتهاي در بايد غني كشورهاي
چه.نداشت وجود انساني هيچ پيش سال ميليون چند.شوند
تمام در بود؟ خواهند اينجا در ديگر سال ميليون چند كساني
نكرده ترك را زمين چيزي كره ، اين تاريخ سال ميليارد 6/4
در كوچك ، سرنشين بدون كاوشگر فضاپيماهاي حالا ، اما.است
ميدرخشند ، تمام شكوه با كه حالي در و هستند زمين ترك حال
.ميكنند عبور شمسي منظومه ميان از
سياره مورد 20 در مقدماتي پژوهشهاي و تحقيقات رشته يك ما
كه سياراتي آنها ميان در آوردهايم ، عمل به مختلف قمر و
روشني نقاط آنها.دارند وجود ديد ميتوان غيرمسلح چشم با
در را ما پيشينيان و سرگردانند آسمان در شبها كه هستند
زنده ما اگر.آوردهاند هيجان به خود فهم و درك جهت
كه اين يكي:بود خواهد مشهور دليل دو به ما زمان بمانيم ،
نابودي خطر از را خود توانستيم فنآوري نوجواني زمان در
سفر ما آن ، در كه است عصري اين ، كه اين ديگر.دهيم نجات
.كرديم آغاز را ستارگان به
سيارهها كاوشگران براي كه موشكي موتورهاي همان از
برضد هستهاي سلاحهاي حمل براي ميتوان ميشود ، استفاده
.كرد بهرهبرداري هم كشورها
پرتوزاي منابع.است طنزآميز و سخت انتخابي اين
"وويجر" و "وايكينگ" فضاپيماهاي روي شده نصب (راديواكتيو)
را هستهاي سلاحهاي كه شده مشتق فنآوري همان از
.ميسازند
موشكهاي هدايت و رديابي براي كه راداري و راديويي روشهاي
برابر در دفاع منظور به و ميرود كار به "بالستيك"
و رديابي براي همچنين ميشود ، استفاده دشمن حملههاي
سيارهها سوي به كه ميشود استفاده فضاپيماهايي هدايت
از راديويي علائم به دادن گوش براي آنها از و ميروند
اگر.ميشود بهرهبرداري نيز ديگر ستارگان نزديك تمدنهاي
كنيم ، استفاده خودمان نابودي براي فنآوريها اين از ما
عكس قضيه اما.رفت نخواهيم ستارگان و سيارات به "مسلما
ادامه را ستارگان و سيارهها به سفر ما اگراست درست هم
پيش از بيش برخيها آميز جنون و افراطي ميهنپرستي دهيم ،
كائناتي و كيهاني ديدگاهي ما زيرا.شد خواهد تزلزل دچار
ما كاوشگريهاي كرد خواهيم درك ما.آورد خواهيم دست به
زمين مردم تمام سوي از كه شود انجام ميتواند زماني تنها
.شود ارائه
مرگ راه در نه و زندگي راه در را خود انرژيهاي ما
ما فهم و درك گسترش يعني:كرد خواهيم سرمايهگذاري
در حيات يافتن براي جستوجو و آن ساكنان و زمين درباره
سرنشين بدون -فضا كاوشگري.ماست نظر مورد هم ديگر جاهاي
و فني مهارتهاي همان از بسياري -سرنشين با يا و
جنگ يك در كه ميطلبد را شجاعتي و بيباكي سازماندهي ،
.است لازم
فرابرسد ، هستهاي جنگ از پيش واقعي سلاح خلع زمان اگر
را مهم قدرتهاي صنعتي -نظامي تشكيلات كاوشگري ، شيوه چنين
ننگي لكه هيچگونه كه مياندازد جريان به كاري در سرانجام
وجود جنگ براي آمادگي در كه را منافعي.ندارد همراه به
كاوشگري در دوباره ميتوان آسان "نسبتا طور به دارد ،
.كرد سرمايهگذاري عالم
كاوشگري بلندپروازانه حتي و منصفانه منطقي ، برنامه يك
بودجه مجموع.ميشود تمام ارزان فضانوردان شركت بدون
روسيه در آن مقايسه قابل هزينههاي و امريكا فضايي علوم
زيردريايي سه يا دو معادل امريكاست ، برابر چند كه
.است دهه يك در هستهاي
يك در آزمايشي سلاح يك اضافي هزينههاي آن ديگر معادل يك
برنامه هزينه سال 1979 ، آخر ماهه سه در.است سال
ميليارد ميزان 1/5 به "اي18/اف" امريكايي هواپيماهاي
ميليارد ميزان 4/3 به "اف16" هواپيماهاي هزينه و دلار
.يافت افزايش دلار
كمتري مبالغ چشمگيري ميزان به برنامهها ، اين آغاز از
در سيارات فضانورد بدون كاوشگري برنامههاي مجموع براي
براي تا است ، شده هزينه (روسيه و سابق) شوروي و امريكا
با و 1975 سالهاي 1970 بين كه دلاري ميليارد مثال 7
اجراي براي امريكا سوي از كامبوج بمباران براي بيشرمي ،
.است رسيده مصرف به كشور اين ملي سياست
"وويجر" يا مريخ ، به "وايكينگ" مانند ماموريتي هزينه كل
به (سابق) شوروي هجوم هزينه از كمتر شمسي منظومه خارج به
خاطر به بود ، تا 1980 سالهاي 1979 در افغانستان
كه پولي پيشرفته ، فنآوري برانگيختن و فنآوري بكارگيري
اقتصادي ضريب يك داراي ميرسد ، مصرف به فضا كاوشگري در
به كه دلاري هر براي كه است داده نشان بررسي يك.است
.بازميگردد ملي اقتصاد به دلار هفت ميرسد ، سيارات مصرف
توجيه قابل "كاملا ماموريتهاي بسياري هنوز حال ، اين با
.است درنيامده اجرا به بودجه ، نبود خاطر به فضايي
براي چرخهاي چهار حامل كه سفينهاي ماموريت مثال براي
يك با ملاقات وعده است ، (1)مريخ سطح كاوشگري
برنامه يك و "تايتن" به ورود كاوشگرهاي ،(2)دنبالهدار
از راديويي علائم دريافت براي كامل مقياس در جامع
.فضايي تمدنهاي
روي دايمي پايگاههاي مانند -مهم فضايي ماموريتهاي هزينه
كه است زياد قدري به -مريخ انساني كاوشگري يا ماه كره
ما كه اين مگر ;باشد عملي نزديك ، آينده در نميكنم فكر
حتي.باشيم داشته سنتي و اتمي سلاح خلع در چشمگيري پيشرفت
روي جا ، همين بيشتري مبرم نيازهاي "احتمالا موقع ، آن در
نابودي از ما اگر كه ندارم شك من اما.بود خواهد زمين
انجام را ماموريتها اين زود يا دير جوييم ، دوري خود
را بيتحرك اجتماع يك است غيرممكن "تقريباداد خواهيم
-زمين كره از رفتن فراتر براي جزيي تعهد يك حتيكرد حفظ
"ستارگان ماجراجويي" كلمب كريستف احترام به ما كه چيزي
در انسان چشمگير حضور به نسل چندين از پس -ميناميم
براي گروهي شادماني يك اين انجاميد ، خواهد ديگر دنياهاي
.است عالم در انسان شركت
.شد فعال آتشفشاني تانزانيا در پيش ، سال ميليون حدود 6/3
.پوشاند را اطراف صحراهاي سراسر آن خاكستر حاوي ابرهاي
از ردپايي امريكايي ، ديرينهشناس "ليكي ماري" در 1979 ،
از يكي "احتمالا وي كه يافت خاكستر آن در را انسان يك
هزار حدود 380.است بوده زمين روي مردم همه اجداد
را آن روزي انسانها كه مسطح دشت يك در دورتر كيلومتر
است مانده جاي به ديگر ردپاي يك خواندند ، "آرامش درياي"
گذاشته پا ماه كره روي كه است انساني نخستين به متعلق كه
.است
كردهايم آغاز ما.هستيم خودآگاهي در وجود عالم تجلي ما
ستارهاي مادههاي ما.كنيم تفكر خود خاستگاه درباره كه
سرهم و "مونتاژ" ما.ميانديشيم ستارگان درباره كه هستيم
تكامل راه كه هستيم اتم ميليارد ميليارد ميليارد ده شده
عاقبت كه رساندهايم پايان به را سفري ما است ، پيموده را
.است بوده آگاهي آن
براي ما.است زمين اين و موجودات گونههاي مابه وفاداري
ماندن زنده براي ما تعهد.ميكنيم صحبت آن سوي از و زمين
و باستاني كه عالمي.است عالم به بلكه خودمان به تنها نه
.ماست خاستگاه كه كائناتي و است گسترده
است آمده در اجرا به اين از پيش برنامه دو اين - و 2 1
گردشگري صنعت از حمايت كانون
شد تشكيل اسلامي شوراي مجلس در
گردشگران جذب در دولت سياستهاي از حمايت هدف با
و ايرانگردي صنعت از حمايت كانون:فرهنگي علمي گروه
.شد تشكيل اسلامي شوراي مجلس در جهانگردي
در جهانگردي و ايرانگردي سازمان عمومي روابط گزارش به
از نفر پنجاه به قريب حضور با منظور اين به كه جلسهاي
به توجه با شد ، برگزار اسلامي شوراي مجلس نمايندگان
اجراي و جهانگردان جذب از حمايت در دولت اخير سياستهاي
روشهايي اتخاذ با ارتباط در رهبري معظم مقام رهنمودهاي
ايجاد و نفتي درآمدها ، بر متكي اقتصاد از رهايي منظور به
دستگاههاي با همفكري و مساعدت همچنين و جديد ارزي منابع
و گردشگري طرحهاي براي مناسبي چهارچوب تهيه براي اجراي
.كرد آغاز را خود فعاليت كانون اين زيارتي ،
توجه با جهانگردي و ايرانگردي صنعت از حمايت كانون تشكيل
لحاظ از دنيا مهم كشور ده از يكي ايران كه اين به
از حمايت در تازه گامي است ، جهانگردي جاذبههاي
اولويت با جهانگردان جذب با ارتباط در دولت سياستهاي
.است اسلامي كشورهاي به بخشيدن
اسلامي شوراي مجلس در جاري هفته در كه جلسه اين در
حاضران تصويب به كانون شده تهيه آئيننامه شد ، برگزار
را رئيسه هيات نفره هفت اعضاي جلسه ادامه در و رسيد
هاشمي ، طه صديقي ، دكتر مهندس خانم شيرازيان ، دكتر:آقايان
دكتر خانم و هاديزاده لقايي ، مهندس شيخ ، دكتر
به حشمتيان و طاهرنژاد مهندس دادندو تشكيل پيشگاهيفر ،
.شدند انتخاب عليالبدل اعضاي عنوان
معزالدين مهندس رئيسه ، هيات جلسات در است ذكر شايان
سازمان رئيس و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير معاون
حقوقي معاون نوري خانم همچنين جهانگردي ، و ايرانگردي
خواهند حضور نيز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مجلس وامور
.داشت
ديگر منظري از
موضوع در بايد كه وجهي مهمترين فعلي شرايط در شك بدون
وجه گيرد ، قرار بررسي مورد اخير ماهه يك فجيع قتلهاي
قاتلان سود آنچه ميان اين در.است آن سياسي و اجتماعي
مداقه مورد ميبرند سود قتلها از كه آنها نيز و است
بايد مردم به بخشي آگاهي با ديگر سوي از و گيرد قرار
كه آنچنان - شوم برنامه اين رواني اثرات تا شود تلاش
نيروهاي البته صد و شود خنثي - آنند پي در آن طراحان
و بيفزايند خود تلاشهاي بر بايد امنيتي و اطلاعاتي
بسرعت و بوضوح است ممكن كه آنجا تا را خود تحقيقات نتايج
.دهند قرار مردم اختيار در
است خسارتي سكه ، ديگر روياست سكه روي يك همه اينها اما
پژوهشگران دادن دست از در ما فرهنگي و علمي جامعه كه
جامعه آينده به چون امر اين آثار و ميبيند خود پخته
در همشهري ، روزنامه همين در.است مهم بسيار است ، مربوط
توسعه علل مورد در مفصلي گزارشهاي گذشته سالهاي
توسعه جوامع مشخصات از يكي.است شده منتشر علمي نيافتگي
يا جمعيت به فعال پژوهشگران تعداد پايين نسبت نيافته
پايين مهم دلايل از يكي حقيقت دراست دانشگاهي جامعه
ايران در) ملي ناخالص درآمد به تحقيقاتي بودجه نسبت بودن
.است اول طراز محققان كمبود و نبود (درصد از 5/0 كمتر
سهم همين از بخشي كه ميدهد نشان واقعي بررسيهاي حتي
دلايل از يكي كه ميشود صرف تحقيقات بخش از خارج در اندك
نظري يا كاربردي پژوهشهاي نيافتن انجام ميتواند آن
.باشد محقق نبود ديگر زبان به و راهگشا
تقريبا اخير بار نفرت قتلهاي مجموعه در متاسفانه
گرفتن نظر در بدون - جامعه كيفي و پژوهشگر فكري ، نيروهاي
دست از -آنان اجتماعي يا سياسي نگرشهاي و تمايلات
نفر چهار سه ، فقط اينها كه بگويد كسي شايد.رفتهاند
و نخبگان آمار به دقيقتري نگاه اگر اما بودند ،
مييابيم در آنگاه بشود ، جامعه فعال و واقعي پژوهشگران
و دانشمندان نويسندگان ، تكتك ايران ، جامعه براي كه
سوء تاثير از جداي امر اين تازه.دارند اهميت پژوهشگرانش
چندين ما كشور كه مغزهاست مهاجرت پديده تشديد بر ناامني
اين در كه است اميد ميبردو رنج آن از كه است دهه
مشكل انتظامي و امنيتي قضايي ، دستگاههاي تلاش با موارد
.شود حل وجه بهترين به
جريان در من:ميگفت كشور اول طراز استادان از يكي ديروز
سال چگونه 25 ، اخير خشونتهاي قربانيان از يكي كه بودم
، تلاش سرزمين اين ادب و فرهنگ موضوع باره در تمام
تا ميكشد طول چقدر نميدانم.است كرده تحقيق و مطالعه
.بسازد او چون پژوهشگري ما فرهنگي و دانشگاهي نظام
ايران سربلندي و آزادي امنيت ، دشمنان مينمايد كه چنين
ندارند ، را كشورمان "اكنون" نابودي قصد تنها اسلامي ،
جايي آن در خودشان چون -هم ما فرزندان آينده با بلكه
.ميكنند دشمني - ندارند
حميدي ايرج
|