مينويسيم همچنان ما و...
سيماي از جوان فيلمسازان آثار
ميشود پخش اسلامي جمهوري
مينويسيم همچنان ما و...
اسطورهشناس و مترجم نويسنده ، شاعر ، مختاري ، محمد پيكر
و نويسندگان از انبوهي حضور با پرشكوه مراسمي طي معاصر ،
دانشگاه كوي مقابل مسجدالنبي از ادب و فرهنگ دوستداران
كرج طاهر درامامزاده و تشييع آرام و عميق اندوهي با
.شد تدفين
خانواده سوي از آبادي دولت محمود نخست مراسم اين در
آرامش و سكوت در تا خواست مردم از نويسندگان و مختاري
مختاري درباره دولتآبادي.كنند تشييع را مختاري پيكر
و فرهيخته انساني و نبست عالم به دلچنداني او":گفت
انديشه و شخصيت و رفتار شرمسار را ما هميشه و بود فرزانه
گلشيري ، هوشنگ نيز مختاري تدفين مراسم در "ميساخت خود
دردناكش فقدان و او درباره مجابي جواد دانا ، رئيس فريبرز
از بخشي نيز مختاري پسربزرگ سياوش و گفتند سخن كوتاهي به
:كرد قرائت را پدر "واگويه" شعر
اينجا در چنان هم ما كه /مينويسيم چنان هم ما كه..."
اينجا كه گرسنگي مثل /است مانده كه درخت مثل /ماندهايم
مانده كه درد مثل /ماندهاند كه سنگها مثل و /است مانده
مثل /شعر مثل /زخم مثل /است مانده كه خاك مثل و /است
مثل و آزادي آرزو مثل / فكر مثل / پرنده مثل /داشتن دوست
"...دارد مانشانهاي از كه چيز هر
طي مختاري همسر حسينزاده مريم مراسم اين پايان در
پربار ، و بود تلاش با او زندگي":گفت كوتاه سخناني
آذوقه صف در كه شاعري صبور ، زخمهايش در و عميق متفكري
ميخواست هميشه او كه همانگونه ما..و شد ناپديد
".كرد خواهيم تبديل تفكر به را اندوهمان
زندگي سال طي 56 و آمد بدنيا سال 1321 در مختاري محمد
خود از ادب و فرهنگ قلمرو در ارزنده اثر از 20 بيش پربار
با را خود فعاليت كه بود پژوهشگري او.گذاشت ياد به
.كرد آغاز مينوي مجتبي استاد سرپرستي به شاهنامه بنياد
اين حاصل "زال اسطوره" و "ملي راز و رمز در حماسه" كتاب
.اوست ادبي فعاليت از دوره
و فرهنگي نقد حوزه در كه بود پركار پژوهشگري مختاري
بود نظراتي داراي شعر زمينه در و كرد بسيار تلاش ادبيات
و گفت برگ" ،"معاصر شعر و انسان" كتاب در را آنها كه
داده ارائه... و "امروز شعر و نيما" ،"مركب چشم" ،"شنيد
.است
دربازخواني داشت ، پربار انديشهاي و خلاق ذهني كه مختاري
و ميگفت سخن اضطراب موقعيت در تفاهم فرهنگ از فرهنگ
سمت" كه بود باور براين و ميداد بشارت را مدارا تمرين
در ماندن خاموش بشر كاركرد.ميكند نفي را مرگ سمت زندگي
.ميگشايد را راز اين دم به دم زندگي و نيست جنايت برابر
زندگي و مرگ چهره و آشفتهاند را جهان چنان آفرينان مرگ
.ميشدند بيدار ديرتر وجدانها بعضي كه كردهاند مخدوش را
بيدارگري به فاجعه وقوع از پيش نيز وجدانها بعضي
كه ندارم ترديد.برميآورند فرياد و ميپردازند
خواهند و گروهند اين از خود كاركرد به موءمن نويسندگان
."..بود
كه است مختاري محمد زندهياد اثر آخرين "مدارا تمرين"
شرايط به نظري كتاب اين در او.است شده منتشر "اخيرا
پي در هميشه مثل و دارد اخير سالهاي فرهنگي و فكري ويژه
.است خويش مخاطبان انديشه تعميق و بهبود
دكتر حضور با گذشته چهارشنبه مختاري محمد بزرگداشت مجلس
از كثيري گروه و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مهاجراني
و شد برگزار ابنالحسن حجت مسجد در هنرمندان و نويسندگان
سوي از نيز ماه دي اول سهشنبه روز عصر مناسبت همين به
در واقع نور مسجد در يادبودي مجلس كتاب ناشران انجمن
.شد خواهد برگزار فاطمي ميدان
.ميداريم گرامي را اويادش نوشته چند بر پراكنده مروري با
هنر و ادب گروه
فرهنگ بازخواني
به نزديك.ماست دوران ضرورتهاي از يكي فرهنگ بازخواني
با درگير سو يك از ما ، جامعه كه است سال پنجاه و صد يك
فرهنگهاي تقابل به ديگر ، سوي از و.است مانده نو و سنت
را خود گذار بحراني دوران و ;است گرفتار غيرخودي و خودي
با سنجيدهاي و آگاهانه برخورد است ناگزير پسميگذراند
يعني.باشد داشته آن عوامل و علل و گرفتاري و درگيري اين
پيچيده هم به كلاف در فرهنگ ، جانبه همه بازخواني به بايد
خود تاريخي معرفت و سنت نقد و جهاني فرهنگي روابط
يا "هويت" مبانيبشناسد را خود چيستي.بپردازد
.كند درك را خود "موقعيت" و "بيهويتي"
مباني از اطلاع هم زيرا.است انتقاد تمرين بازخواني ،
سنجيدن روش هم و.آنهاست فهم براي كوشش و اكنون و گذشته
اين به خواندن دوباره.آنهاست پذيرش و گزينش و رد و
و روابط و رفتارها و گفتارها و پندارها همه كه معناست
جامعه ، زندگي ، اين دل از بايد را شده نهادي شكلهاي
تا.خواند دوباره و كشيد بيرون فرهنگ كلي طور به و تاريخ
و بنيادها از بتوان خويش ، محدوديتهاي و مقدورات درك با
را دهنده ياري امكانات.گرفت فاصله بازدارنده عارضههاي
و درك براي يافت دست پويايي و باز نگرش به.كرد تقويت
شيوههاي نهادها ، روشها ، ارزشها ، بهكارگيري و گزينش
...و جامعه عقلاني تنظيم مباني كار ، تقسيم جديد
مدارا تمرين است ، انتقاد تمرين كه همچنان فرهنگ بازخواني
برابر در تحمل افزايش و انتقادي ذهنيت گسترش.هست نيز
نيز دو هر.سكهاند يك روي دو ديگران ، عقايد و انديشهها
نهادي امروزينشان چشمانداز كه مدنياند جامعه كاركرد
.است دموكراتيك آزاديهاي و حقوق شدن
نقد است ، "ديگري" با مدارا مستلزم "ديگري" از انتقاد اگر
و نارساييها درك.است "خويش" در تحمل بر مبتني "خويش"
مدارايي ما ، فرهنگي بازدارندگيهاي و عارضهها دشواريها ،
ما وجودمان "خير" طرح كه اندازه همان به.ميطلبد دردناك
.ميكند محزونمان وجودمان "شر" درك ميآورد ، وجد به را
راهجوييهاي نشاط كه است شر خيرو همين در تامل با اما
انتقاد و آرا و عقايد تحمل براي و ميآيد فراهم تازه
.ميشويم آماده خويش از ديگران
گذار دوران
ارزشهاي از گذار دوران ما جامعه كه است سال صد از بيش
كه است سال صد از بيشميگذراند را نو ارزشهاي به كهن
دربسياري كه است شده مواجه فرهنگهايي با ما سنتي فرهنگ
.نيست همگون و همساز آنها با خود ، بنيادي وجوه از
هم تنها نه ارزشي ، نظامهاي اين ناهماهنگي و ناهمگوني
بر دم هر بلكه است ، كرده دشوار را آنها ناگزير زيستي
نيز منشها و روشها گرايشها ، ارزشها ، تعارض و تناقض
.است افزوده
هر در را گرفتاريها و دشواريها اينگونه البته
ميگذراند ، را نو به كهنه از گذار دوران كه جامعهاي
و مسايل ما ، انتقالي موقعيت در اما.بازيافت ميتوان
و فرهنگي ويژگيهاي از هم كه است نموده رخ دشواريهايي
هم و ;است گرفته نشات ما خود به منحصر تاريخي عارضههاي
سبب همين به.خودي غير فرهنگ اقتصادي و سياسي عوارض از
شده عارضههايي و پيچيدگيها دچار ما انتقالي دوران نيز
.برد نخواهيم جايي به راه آنها چاره و درك بدون كه است
فرهنگ كه است اين معضلات و دشواريها اين وجه نخستين
گرفتار دراز مدتهاي گذار ، دوران از پيش تا ما ، سنتي
رشد توان و پويايي كه است بوده دردناك انحطاطي و انجماد
.است بوده برده تحليل به را آن
و تحليل راه از را مسايل همين بررسي اين در كه برآنم من
از تاكنون كه معتقدم وبازجويم كهنمان ادبيات بازخواني
.ننگريستهايم غني ادبيات اين به زاويه اين
گرايشهاي و هنجارها ارزشها ، باورها ، تبلور ما ادبيات
مختلفي زاويههاي از هم تاكنون و ماست ديرينه فرهنگ
آن علو و غنا و بزرگداشت و تاييد در.است شده پژوهش
اما.است نيزبوده بجا البته كه گفتهايم سخن بسيار
را ما ملي ، سرنوشت ضرورتهاي و گذار ، دوران گرفتاريهاي
تبع به نيز آن محدوديتهاي بر كه ميكند ناگزير
.بگشاييم چشمي فرهنگمان كل محدوديتهاي
كهنمان فرهنگي اسناد منزله به ادبيمان ، اسناد بر من
چه هر شناخت براي را آنها در تحقيق و تامل و مينگرم
اينگونه با.ميدانم فرهنگي ضرورت يك خويش بيشتر
خودي ، فرهنگ عرصههاي تمام در تاملها و پژوهشها
با نتيجه در و بازشناخت بهتر را بازدارنده عوامل ميتوان
مجاور فرهنگهاي سراغ به آگاهانهتري برنامه و بازتر چشم
...رفت
بيچرا فرهنگ
شود ، انجام كاري و شود زده حرفي كه است معمول ما جامعه در
كاري چنين يا شد ، زده حرفي چنين چرا نپرسد كسي اما
يا مطبوعات ، از برخي كه اتهاماتي از يكي "مثلا.شد انجام
نويسندگان از بعضي به قدرت ، مراكز به منسوبان از بعضي
ميدهند ، تعميم آزاديخواه نويسندگان كل به اما ميزنند ،
باري و بيبند و جنسي آزادي خواهان اينان كه است اين
هم كس هيچ.اخلاقياند
.نميكند چرايي و چون
بلكه نيست ، اعمال و اتهامات اين درباره "فعلا من بحث اما
وجه چرا و چگونه كه بپردازم اساسي مسئله اين به ميخواهم
اين طرح علت است؟ "بيچرايي" ما فرهنگ و جامعه بر غالب
انگاشتن بديهي و طبيعي و آنها پذيرش نحوه و نظرها اظهار
بررسي بايد كه است مهمي بسيار مسئله مخاطب ، جانب از آنها
برخورد خود از گاهي برخورد ، اينگونه علت درك يعني.شود
.است مهمتر
و برخوردها چنين كه فرهنگي -اجتماعي فضاي آن راستي به
و ميبيند قدرت ، مراكز و منابع از ويژه به را ، اظهاراتي
يا نيست ، آنها در كردن چرا و چون بند در اما ميشنود ،
چگونه است نينديشيده فرهنگي چارهاي آنها به پاسخ براي
هيچ ديگر ، القائات بسياري و القائات اين مخاطب چرا است؟
اين از نظري اظهار و حكم هر با كه حالي در ندارد؟ پرسشي
ميشود ، زده كسي به كه برچسبي و انگ هر با يا قبيل ،
...شود مطرح ميتوان پرسش دهها
روشنگويي به.ميشود بيان شفافيت سبب انتقادي تفكر
موضعگيريهاي و كلينگريها و گوييها كلي.ميانجامد
مردود دارند محافظهكاران يا طلبان فرصت كه را ژلهاي
و كلي قدر آن كه ميزنند حرفهايي بعضيها الان.ميكند
چي به را مردم بالاخره نميفهمد آدم كه است كشدار و مبهم
خواه كلام شد ، نهادي انتقادي فكر وقتي اما.ميخوانند
و روشها و برنامهها و هدفها.ميكند پيدا تعين ناخواه
نظريهها و ارزشها عوامزدگي از.ميشود مشخص گرايشها
تاييدهاي به فقط مردم حضور.ميشود كاسته زيادي حد تا
تفكر در عمومي مشاركت به بلكه.نميماند منحصر تودهوار
.ميشود تبديل تصميم و
ميكنند تصور كه ميبينند زيان انتقادي تفكر از كساني
و پندارها درز لاي مو ، و.است كامل و درست چيزشان همه
مطلق حقيقت حامل را خود.نميرود گفتارهاشان و رفتارها
هميشه انتقادي تفكر در اما.خطا از مصون و ميپندارند
عمومي مشاركت در خطاها.دارد وجود خطا احتمال براي جايي
انتقادي تفكر شدن نهادي و بسط.ميشود اصلاح خردجمعي و
سوءال اهل بايد يعني.است شنيد و گفت بسط گرو در "الزاما
هر آزادانه بتوانم من يعني.شد متقابل اقناع و توضيح و
بتواند هم ديگري و بپرسم ، ميرسد ذهنم به كه را سوءالي
.بخواهد توضيح يا بدهد توضيح يا جواب آزادانه
يونسكو كل دبير به نامه
عزيز مايور آقاي
براي يونسكو پيشنهاد از كه است ايراني شاعري از نامه اين
ايران ، نو شعر بنيانگذار نيما ، تولد سال صدمين بزرگداشت
فرهنگي ابتكار از نشاط.نگراني با توام است يافته نشاطي
فرهنگ يك براي آن سياسي تبعات از نگراني و جهاني نهاد يك
.ملي
فرهنگي شخصيتهاي بزرگداشت جهت در يونسكو كوشش و پيشنهاد
اعتلاي راه در است مغتنمي و شايسته تصميم ملتها ،
من رو اين از.آنها جهاني تفاهم و ملي متفاوت فرهنگهاي
اميدوارم و شادمانم ، پيشنهاد اين از ايراني ، يك عنوان به
چنين شما تصدي دوره در كه بپذيريد مرا تشكر و تبريك
كوچكي عنصر عنوان به حال عين در.است شده گرفته تصميمي
از را خود عميق نگراني ناگزيرم ايران فرهنگي جامعه از
در يونسكو ملي كميسيون توسط تصميمي چنين اجراي نحوه
.دارم ابراز ايران
سازمان اساسنامه عمومي روح و ميدانيد خوبي به شما
صلح ، حفظ براي فرهنگي تفاهم كه مبناست ، اين بر نيز يونسكو
صميمانه و پايدار و همگاني حمايت" جلب بر صلح ، خود چون
است ، استوار "بشر كل اخلاقي و فكري همبستگي" و "ملتها
سازمان يك كه سياسي ، نهاد يك نه يونسكو نيز دليل همين به
كوششهاي و اهداف كه ميرود انتظار "طبعا و ;است فرهنگي
اقتصادي و سياسي ترتيبات" و اقتضاها از فارغ را خود
.كند پيگيري "انسانها ذهن حيطه در" و "حكومتها
:ميگفتند "گورينگ" چون افروزاني جنگ كه زمان آن از البته
"ميشوم اسلحه به دست ميشنوم را فرهنگ نام گاه هر"
فرهنگ دادن گذر نيز صلح دوران در اما.است گذشته مدتها
بر رفتن راه منزله به محدودكننده سياستهاي خم و پيچ از
رشد در نتواند كسي تيغ لبه اين بر اگر.است تيغ لبه
نيز آن "حذف" به كه است اين طبيعي انتظار بكوشد ، فرهنگ
.نكند ياري
يونسكو ملي كميسيون عملكرد از من كه است انتظاري چنين با
ميشنوم ، فرهنگي حذف بوي نيما بزرگداشت مراسم در ايران در
.است گذاشته صحه آن بر نيز يونسكو متاسفانه كه
مختاري محمد -آرزوها بهترين با
26/6/75
سيماي از جوان فيلمسازان آثار
ميشود پخش اسلامي جمهوري
جوانان سينماي انجمن عضو فيلمسازان آثار پخش منظور به
اين با قراردادي ايران اسلامي جمهوري سيماي از ايران
.است شده امضاء سازمان
آثار:گفت اصفهان در ايران جوان سينماي انجمن عامل مدير
ويدئويي شبكه طريق از همچنين جوان سينماي انجمن هنرجويان
:افزود مقدم صانعيشد خواهد داده نمايش سينماها و
ايران فيلمسازان آثار بر مروري با هلند "تامپر" جشنواره
آثار شركت و ميشود برگزار امسال زمستان جنبي پخش و
راهيابي براي موءثري كمك آن ، در كشورمان هنرجويان
.بود خواهد جهاني بازارهاي به كوتاه فيلمهاي
كه است حاكي همچنين اصفهان از همشهري خبرنگار گزارش
از آينده ، سينماي عنوان با كوتاه فيلمهاي عمومي نمايش
برنامه اين اجراي در.شد آغاز شهر اين در گذشته جمعه روز
اعضاي و هنرجويان آثار به بخشيدن ارتقاء هدف با كه
سينمائي توليدات هفته هر ميگيرد ، انجام جوان سينماي
در نمايش به شهر اين سينماهاي از يكي در جوان هنرجويان
.ميآيد
|