مبارك ماه حلول مناسبت به
ماه براي توشههايي ره رمضان
خدا
جمعه فضيلتهايسوره
مبارك ماه حلول مناسبت به
ماه براي توشههايي رمضانره
خدا
بندرچي محمدرضا:نوشته
ايزدي بركات نزول ماه و خدا ماه رمضان ، ماه:گشايي جستار
ماه اين در بايد مسلمان فرد يك.است زمينيان سفره بر
با بايد وي.برگيرد خويش زندگاني براي معنوي توشههايي
بخششها آماده را خويشتن قلبي ، و جسماني گناهان از پرهيز
اين به دستيابي براي بنياد براين.گرداند الهي نعمتهاي و
اسلامي ، جستارهاي كتابهاي و روايات در مينوي ، برتر اهداف
و آن قبولي شرايط دعا ، رمضان ، مبارك ماه زمينه در بسياري
.است شده مطرح قبيل اين از مسايلي و روزهداري چگونگي
مهمترين از برخي به اختصاص ميآيد ، پي از كه جستاري
را گرامي خوانندگان توجه.دارد رمضان ، ماه پيرامون مطالب
.مينماييم جلب نوشتار اين به
معارف گروه
آن پيشواز و رمضان مبارك ماه احترام -1
بدست چنين شده وارد شريف ماه اين درباره كه احاديثي از
بود اين (ع)اطهار ائمه و (ص)اكرم پيامبر روش كه ميآيد
تا ميشد عمومي اعلام مردم به شعبان ، ماه پايان در كه
جمعه در "خصوصا.كنند آماده روزه ماه حلول براي را خود
براي كه ميشد داده تذكر جمعه نماز خطبه ضمن شعبان ، آخر
به نعمتي چه بدانند آنان تا باشند آماده الهي ميهماني
.آورد خواهد روي آنها
ائمه روايات در كه است مبارك و بركت پر بقدري ماه اين
"رمضان" فقط يعني اضافه ، بدون آن نام كه آمده (ع)اطهار
(عليهالسلام )باقر حضرت از روايتي در "مثلا.نشود ذكر
"رمضان ذهب و رمضان جاء لاتقولوا":فرمودند كه است
كه پروردگارتان همچون بلكه رفت ورمضان آمد رمضان نگوييد
"رمضان ماه" بگوييد هم شما "رمضان شهر" فرمود
روزهداران از قيامت در مبارك ماه شفاعت -2
،"التوبه شهر":است زيادي نامهاي داراي مبارك ماه اين
از كه طوري به "السيئات تمحوافيه شهر" ،"الانابه شهر"
اما ميآيد ، بدست اسم صد حدود ماه ، اين به مربوط دعاهاي
.ميباشد "الله شهر" است مهمتر و بزرگتر همه از كه نامي
و داده نسبت خود به را زمان از قطعه اين تعالي خداي
.است فرموده خود به تشريفيه اضافه
قيامت ، روز در معظمه كعبه كه آمده روايات در كه همانگونه
را آن زرين سلسلههاي با فرشته هزار هفتصد و شده محشور
اجازه وي به پروردگار امر به سپس و آورده محشر عرصه به
;كند شافعتش كرده زيارت را آن كه كس هر كه ميشود داده
تصوير صورتها بهترين به رستاخير روز در نيز رمضان ماه
احترام كه را كس هر يعني.كرد خواهد شفاعت را اهلش و شده
نگاه را پروردگار احترام حقيقت در كرده رعايت را او
.خداست ماه ماه ، اين چون داشته
بركت و بخشش و رحمت ماه -3
روز در كه كرده روايت متصل سند به خود امالي در صدوق شيخ
و خاستند برپا (ص)اكرم رسول حضرت شعبان ، ماه آخر جمعه
:است اين مطلعش كه فرمودند ايراد مفصل خطبهاي
بدانيد مردم اي "الله شهر اليكم اقبل قد الناس ايها يا"
بيان اين در پيامبر.است آورده روي شما به خدا ماه كه
"خدا ماه".است كرده تعريف را رمضان زيبا كلمهاي با خويش
به منسوب آن و است پيش در ميباشد زمان از قطعهاي كه
پاكيزه و پاك و نماييد غسل كنيد ، توبه لذا است عالم خداي
اين "المغفره و الرحم و بالبرك"شويد ماه اين وارد
زيادتي معني به بركت و است بركت با است پيش در كه ماهي
بخواند مبارك ماه اين در قرآن آيه يك كه كسي.ميباشد
در ركعت دو كه هر.ماههاست ساير در قرآن ختم يك همانند
در واجب نماز ركعت دو گويي گزارد نافله نماز ماه اين
برابر حداقل ماه اين در انفاق.است آورده بجا ماهها ساير
به كه حدي به تا است ديگر ماههاي در انفاق بار هفتاد
روزهدار خواب حتي و رسيد خواهد نيز انفاق هزاربار حدود
.ميشود محسوب عبادت هم
و الليالي افضل لياليه و الشهور افضل عندالله هو شهر"
"الايام افضل ايامه
و است پرارزشتر ديگر ماههاي از خدا نزد كه است ماهي
.ميباشد روزها بهترين روزهايش و شبها بهترين شبهايش
است رمضان ماه در قدر شب -4
رمضان ماه در ليلتالقدر كه ميآيد دست به قرآن آيه دو از
...مبارك ليل في انزلناه انا":آمده دخان سوره در.است
فرو مباركي شب در را قرآن اين ما "مرسلين كنا انا
انزل الذي رمضان شهر" ميفرمايد ديگري آيه در و فرستاديم
نازل وقت آن در قرآن كه ماهيست رمضان ماه "القرآن فيه
كريم قرآن كه القدري ليل كه ميشود معلوم پس.است شده
شب يكاست رمضان مبارك ماه در شده فرستاده فرو آن در
برابر ماه هزار با تنهايي به ميباشد ماه اين در كه قدر
از قدر شب "شهر الف من خير القدر ليل".است بالاتر بلكه
به ماه اين از ديگر روايات بعضي در.است برتر ماه هزار
.است شده تعبير ماهها ، آقاي يا "الشهور سيد"
ماه اين درباره خويش شعبانيه خطبه در (ص)اكرم رسول حضرت
:ميفرمايد
كرام اهل من فيه جعلتم و ضيافتالله الي رعيتم شهر هو و"
"الله
و شدهايد دعوت خدا ميهماني به مبارك ماه اين در مردم اي
ماه يازده.شد خواهيد بهرهمند الهي انعام و كرامات از
خدا ميهمان را ماه يك اين حالا بوديد دور ضيافت اين از
.كنيد مشاهده را العالمين رب پذيراييهاي تا باشيد
اهل ويژه كه است خاصهاي الطاف از عبارت او پذيرايي
حيات و رزق مثل الهي عام الطاف ساير والا ميباشد ايمان
و خاصه الطاف اما ميشود داده موجودات همه به كه غيره و
خادم فرشتهها كه ميشود داده كساني به وي رحيميه رحمت
كوشيد بايد نيست سادهاي كار شدن خدا مهمان لذا آنانند
نعمتهاي از گوشهاي ذيل در.كرد پيدا را لياقت اين تا
:ميكنيم بيان را ميهماني اين
خدا ذكر به انس لذت:الف
با انس از چنان موءمن.است "انس" الهي ضيافتهاي از يكي
دنيوي لذايذ تمام كه ميبرد لذت او ذكر و ربالعالمين
(س)موسي حضرت كه آمده روايات در.نميآيد نظرش به ديگر
يك ميبرد سر به مناجات براي طور كوه در كه روزي چهل در
بلكه نخورد نان لقمه يك و نرفت پايين گلويش از آب قطره
.شد جسدش و روح غذاي پروردگارش با گفتگو انس همان
دست كمتر ذكر ، به انس و لذت نوع اين مبارك ، ماه غير در
رمضان مبارك ماه در اما است كمتر قلب رقت كه چرا ميدهد
بهتر و بوده بيشتر انسان قرب عزيز ، ماه اين بركات از
.بگيرد انس خدايش با ميتواند
تسبيحخداست هم نفسها ماه ، اين در:ب
از كرمش درياي مطابق و است بزرگ خودش مانند خدا ضيافت
كه عالم پروردگار.ميكند پذيرايي خود ميهمان
حتي كه ميكند مهماننوازي قدري به است ربالعالمين
هم را است خارج هم انسان اختيار از و طبيعي كه را اموري
.ميدهد قرار خودش تسبيح تراز
ارادي غير بطور كه نفسي اين يعني "تسبيح فيه انفاسكم"
چون كه چرا دارد را سبحانالله ذكر ثواب ميآيد و ميرود
.دارد زيادي ارزش هم نفسش خداست ميهمان
فيه انفاسكم" جمله تفسير در مواعظش ضمن در شوشتري شيخ
"تقريبا عادي كشيدن نفس شبانهروز ، در:ميگويد "تسبيح
صرفنظر رمضان ماه روز شبانه هر در حال.است مرتبه 21600
حسنه و ثواب بسيار چه قرآن قرائت و نماز و دعا و ذكر از
چقدر مبارك ماه از بعد پس ، .ميشود ثبت ما اعمال نامه در
!ميداند را آن ارزش خدا فقط كه ميشود پر انسان دست
ميهمان ماه اين در كسي اگر كه بجاست هم نكته اين تذكر
بجاي و ميرود بدبختي و پستي به رو نفسش هر با شود شيطان
.رفت خواهد فرو عذاب در رحمت ،
عن فاعرض":ميفرمايد نجم شريفه سوره آيه 30 در خداوند
اي يعني "الدنيا الحيا الا يرد ولم عنذكرنا تولي من
جز و گذاردهاند كنار را ما ذكر كه كساني از پيامبر
از لذا.باش گردان روي ندارند نظر در چيزي دنيوي زندگي
براي خدا مهماني كه كرد استفاده ميتوان شريفه آيه اين
معصيت كه است آناني براي دعوت اين بلكه نيست پرستان دنيا
.شوند ربالعالمين پذيرايي قابل تا نكنند
دارد ادامه
جمعه فضيلتهايسوره
(دوم بخش ) قرآن با همراه
ويژگيهاي بيان به نويسنده پيشين ، بخش در:جستارگشايي
بحثي در آنگاه و پرداخت آن نزول شان و جمعه سوره صوري
از مباركه سوره اين بنيادين هدفهاي به اشاره با ديگر
جمعه ، نماز و جمعه روز غسل ، جمعه روز آداب به تشويق جمله
برخي يادآوري به ،..و (ص)اكرم پيامبر بعثت انگيزههاي
و نمونه تفسيرهاي از برگرفته باره اين در مهم نكات از
اين بخش دومين به را خوانندگان توجهپرداخت مجمعالبيان
.مينماييم جلب جستار
معارف گروه
:جمعه سوره درباره آگاهيهايي
گفته آيهاي به منسوخ) ندارد منسوخ و ناسخ سوره اين -1
آن حكم ديگر آيه بواسطه و ميكند بيان را حكمي كه ميشود
ميدهد ارائه را جديد حكم كه دوم آيه.ميرود بين از
(است ناسخ
:دارد وجود مشابه آيه دو سوره اين براي -2
الصلو قضيت واذا /الف
همان مناسككم قضيتهم فاذا:آيه 200 بقره مباركه سوره
است نماز
الصلو قضيتهم فاذا:آيه 103 نساء مباركه سوره
تيمنونه ولن:آيه 95 بقره مباركه سوره:ولايتمنونه /ب
/ضمي/ منافقون سورههاي و دارد آيه مباركه 11 سوره اين /3
.دارد آيه نيز 11 القارعه /العاديات
سوره صدونهمين نزول 106يا نظر از جمعه مباركه سوره /4
.ميباشد سوره دومين و شصت مصحف نظر از و است قرآن
.است شده نازل يكباره مباركه سوره اين /5
از تجارتي كاروان ورود مسئله را نزولش شان قوي احتمال /6
.كردهاند ذكر شام
اولين در (ص) اكرم رسول هجرت از پس جمعه نماز اولين /7
رسول هجرت از پيش نيست بعيد البته.است شده اقامه جمعه
.است ميشده برگزار جمعه نماز نيز اكرم
***
بر است واجب:فرمودند ((ع)صادق امام) اباعبدالله -
جمعه ، شب عشا و مغرب نمازهاي در كنند قرائت كه ما پيروان
سوره جمعه ، نماز در و را علي والا جمعه مباركه سورههاي
آورد بجا را اينها كه كسي.بخوانند را منافقون و جمعه
خداوند و داده انجام را...رسولا عمل كه است اين مثال
.است داده قرار بهشت را او پاداش
را سوره اين كس هر كه است آمده مجمعالبيان تفسير در -
تعداد به و ميكند عطا حسنه او 10 به خداوند كند قرائت
نماز به موفق كه كساني حتي و جمعه نماز در كنندگان شركت
.ميفرمايد عنايت ثواب نشدهاند جمعه
حضرت از نقل به است اربعه كتب از يكي كه كافي اصول در -
نمازها براي آيا شد سئوال حضرت آن از است ، آورده (ع)صادق
نماز در مگر خير فرمودند حضرت آن است شده تعيين سورهاي
.است گرديده تعيين منافقون و جمعه سورههاي كه جمعه
كرد اكرام و داشت گرامي خداوند:فرمودند (ع) باقر امام -
آن (ص)اكرم رسول و جمعه مباركه سوره مناسبت به را موءمنين
مباركه سوره و موءمنين براي مژده و داد قرار سنت را سوره
سوره ترك نيست سزاوار منافقين ، براي توبيخي را منافقون
اشكال از خالي نمازش كند ترك "متعمدا كه كسي پس جمعه ،
.نيست
سوره داشته قصد كه كسي:شد پرسيده (ع)صادق حضرت از -
آيا است خوانده را توحيد و بخواند نماز در را جمعه
:فرمودند حضرت بخواند ، را جمعه سوره و برگردد ميتواند
.است جايز آري
يا:فرمودند (ع)علي اميرالموءمنين به خطاب (ص)اكرم رسول
شهر هزار او براي كند قرائت را جمعه سوره كه كسي علي
پيروان و شيطان از ميشود حفظ و ميشود گشوده (در -حسنه)
در عيالاتش ، بر كننده انفاق ثواب اوست براي و شيطان
قرائت كه كس است ، آمده (بحراني هاشم سيد از) برهان تفسير
امان در شيطان وسوسه از عصر و صبح در را جمعه سوره كند
.ديگر روز تا را او خدا ميآمرزد و بود خواهد
-(مهربان بخشنده خداوند بنام) الرحيم الرحمن...بسما
.بخشايشگر و بخشاينده خداوند بنام صحيحتر ترجمه ولي
و جواد ترجمه بخشنده و است بخشاينده الرحمن معني /زيرا 1
دو طرفي از است بخشايشگر معناي به الرحيم /است 2 وهاب
در و خانوادهاند هم اصطلاح به بخشايشگر و بخشاينده لغت
و الرحمن با تناسبي و نيست اينطور مهربان و بخشنده
.هستند خانواده يك از نيز آنها كه دارند الرحيم
القدوس الملك الارض في ما و السموات مافي يسبحلله
الحكيم العزيز
و آسمانها در كه آنچه را تعالي خداي ميكند ياد پاكي به
/ كه دارد را صفت اين تعالي و تبارك خداي آن و است زمين
.است اختيار صاحب و عالم تمام پادشاه و ملك او "الملك"1
/است30 منزه نفس جهاد از و عيوب جميع از "القدوس" /2
"الحكيم" /است 4 شكستناپذير عادي احوال جميع در "العزيز"
و داراست اوقات جميع در مخلوق اعمال و امور تمام به
مورد جهت چند از يسبحنيست غافل خود بندگان از لحظهاي
مضارع فعل يسبح نحو ، و صرف نظر از -اول ميگيرد قرار بحث
-ينزه بمعناي لغت نظر از -دوم.تفعيل باب از مذكر مفرد
مجد خدا ، است منزه و خدا است پاك عليه ، يدل و شي كل يمجد
معني البته.دارد دلالت او بر چيزي هر و خدا دارد عظمت و
يعني يمجد معني و ميدانند منزه و پاك را او يعني ينزه
.سبحانا ميگوئيم وقتي.ميكنند ياد عظمت و مجد به را او
ميكنم ، ستايش را خدا يعني يسبح و خدا است منزه يعني.
.خلافها و بديها از است منزه يعني ميشمارند منزه را خدا
سورههاي(سبحلله) آمده ماضي صيغه به سوره چند در -سوم
مباركه سورههاي سوره ، چند در و.صف /حشر /حديد مباركه
مضارع فعل صيغه به تغابن /جمعه /حشه /نور /اسري /رعد
شكلهاي به قرآن ديگر سورههاي در واست آمده (يسبح)
جواب و استمرار "نتيجتا كه است آمده نيز امر فعل و مصدر
هم و كردهاند تسبيح گذشتگان هم يعني ميرساند را تسبيح
فعل اين استعمال موارد -چهارم.ميكنند تسبيح آيندگان
سبح 7 ماده براي -پنجم.است آمده نماز معناي به بيشتر
مباركه سورههاي در نماز معني به /آوردهاند1 معني
سبحان:اسري مباركه سوره تعجب ، معني به /روم 2 و جمعه
آيه رعد مباركه سوره ذكر معناي به /بعبده 3 اسري الذي
سوره توبه ، معناي به /بحمده40 رعد يسبح:شماره 13
معناي به /عليك 5 تبدع لك سبحان:آيه 143 اعراف مباركه
به /تسبحون 6 لولا:آيه 28 قلم مباركه سوره استثنا ،
آيه يس مباركه سوره آفات ، از خداوند بودن بيعيب معناي
تقديس ، معناي به /شي 7 الملكوت بيده الذي سبحان و 83
بحمده نسبح نحن و:آيه 30 بقره مباركه سوره
خداوند تسبيح كه هستيم ما تنها كه نكنيد خيال -ششم
استناد بهميكنند تسبيح را خداوند موجودات كل ميكنيم
من لله يسبح الله ان السم:نور مباركه سوره شريفه 41 آيه
و صلا علم قد كل صافات الطير و الارض و السموات في
خطاب) عالم بينندگان اي.بمايفعلون عليم الله و تسبيحه
در هركس كه نديديد آيا (خاص بطور است اكرم رسول به
به همه پرگشايد هوا در كه مرغ و است زمين و آسمانها
را خود تسبيح و صلا آنان هم و مشغولند خدا سلام و تسبيح
به و.است آگاه ميكنند آنان هرچه به خداوند و ميدانند
و السبع السموات له سبح اسري مباركه سوره آيه 43 استناد
لا لكن و بحمده يسبح الا شي من ان و فيهن من و الارض
و آسمان يعني 7. "غفورا حليما كان تسبيحهمانه تفقهون
خداوند تنزيه و ستايش به است آنها در هرچه و زمين
و تسبيح ذكرش آنكه جز عالم در نيست موجودي و مشغولند
نميكنيد فهم را آنها تسبيح شما ليكن و اوست حضرت ستايش
اين در هم مولوي.است آمرزنده و بردبار بسيار او همانا
:دارد اشعاري مورد
شد باز چشمي غيب از را تو گر
شد همراز جهان ذرات تو با
باهوشيم و بصير و سميعيم ما
خاموشيم ما نامحرمان شما با
الله يذكر اي -يصليلله اي - يسبحلله
است حصر براي لله در "ل" است شده گفته و لاجله مفعول لله
و السموات مافي يسبحلله ديگر نه و خدا براي فقط يعني
.يسبح براي فاعل رفع ، موضع در
ميدهد السموات كل في معني بگذاريم آن جاي را كل كلمه و
را خداوند ميكنند تسبيح ميگوئيم آسمانها تمام در يعني
:است نوع دو بر استغراق "توضيحا.است آسمانها در آنچه
"السموات في"است حقيقي نوع از اينجا در.مجازي و حقيقي
متعلق كه جاهايي از محذوف ، به متعلق است جارومجرور
و باشد صله جارومجرور كه است جايي ميشود حذف جارومجرور
اصل در و است موصوله "ما" براي صله فيالسموات اينجا در
.است فيالسموات كان ما
-است جاري نيز مافيالارض در شد گفته مافيالسموات درباره
براي مافيالارض و مافيالسموات در -موصوله ماي تكرار
"ما" آيه اين در اينكه علت.است آن استغراق و بودن شامل
"ما" كه است اين است نشده استفاده "من" از و آوردهاند
شامل هم و ذويالعقول شامل هم است عموميتر
-(الخلق من) مافيالسموات.ميباشد غيرذويالعقول
.شيء كل و (الخلق من) مافيالارض
دارد ادامه
|