|
|
هاي انديشه آغاز; قرن پايان
جديد ( پاياني بخش) حاضر عصر در بينالملل روابط نظريههاي واقعگرايي افول از تن تاچند شد اين به منجر سرد جنگ پايان گرچه است ، شده مدفون گرايي واقع كه كنند اعلام نويسندگان .است بوده مبالغهآميز "عمدتا آن نابودي به مربوط شايعات توجه است ، ساخته مطرح واقعگرايي نظريه "اخيرا كه مطلبي واقعگراياني.است مطلق و نسبي منافع مساله به آن كراسنر واستيفن (Joseph Grieco) گريگو مانندجوزف بر مبني نهادگرايان ادعاي به پاسخ در (Stephen Krasner) تا ساخت خواهند قادر را دولتها بينالمللي نهادهاي اينكه پوشي چشم مدت بلند منافع خاطر به مدت كوتاه امتيازات از وادار را دولتها مرج و هرج كه ميكنند نشان خاطر كنند ، شيوه و همكاري از ناشي مطلق منافع درباره تا ميسازد .كنند نگراني احساس شركتكنندگان ميان در منافع توزيع بيشتري منافع دولت يك اگر:است روشن بسيار امر اين منطق و شد خواهد قويتر تدريج به آورد ، دست به خود شركاي از .گرديد خواهند آسيبپذيرتر "نهايتا شركايش به جديد موضوعات پيرامون كنكاش زمينه در گرايان واقع (Barry Posen) پوزن باري دادهاند نشان واكنش سرعت خاطر و است داده ارائه قومي ستيز از گرايانه واقع تبييني ميتواند قومي چند دولتهاي فروپاشي كه ميكند نشان و دهد قرار مرج و پرهرج محيطي در را رقيب قومي گروههاي گروهها از يك هر و ايجادكند زيادي وحشت و ترس ترتيب بدين ترغيب نسبياش موقعيت بهبود براي زور از استفاده به را كه كرد خواهد پيدا شدت هنگامي ويژه به مساله اين.كند رقباي كه باشد مناطقي داراي گروهها از يك هر سرزمين زيرا -سابق يوگسلاوي مانند -باشند ساكن آنها در قوميشان بيگانه اقليتهاي اين تا شد خواهد وسوسه طرفها از يك هر ديگر تا دهد گسترش نيز را خود قلمرو و كرده پاكسازي را .دهد قرار خود حاكميت تحت نيز را خود قوم به متعلق افراد يك نبود در ناتو كه دادهاند هشدار همچنين گرايان واقع خواهد مواجه فزايندهاي فشارهاي با "احتمالا آشكار ، دشمن به را روسيه با روابط شرق سمت به حضورش گسترش و شد مانندمايكل پژوهشگراني سرانجام ، .افكند خواهد مخاطره كردهاند استدلال چنين (Michael Mastanduno) ماستاندانو گرايانه واقع اصول با "معمولا امريكا خارجي سياست كه اين براي هنوز كشور اين اقدامات كه زيرا دارد همخواني پس نظمي و شده حفظ امريكا تسلط كه ميشوند طراحي منظور .گردد امريكا منافع پيشبرد باعث كه گيرد شكل سرد جنگ از گرايانه واقع انگاره چارچوب در مفهومي گسترش جالبترين .است بوده "تهاجمي" و "تدافعي" فكري رگههاي بين شكاف اشنايدر جك اوراو وان والتر ، مانند تدافعي گرايان واقع ذاتي منافع دولتها كه كردهاند فرض چنين (Jack Snyder) كه كردهاند استدلال چنين و دارند نظامي فتوحات در اندكي .ميكند تجاوز آن منافع از "معمولا ارضي گسترش هزينههاي قدرتهاي بين جنگ كه ميكنند نشان خاطر آنان ترتيب ، بدين داخلي گروههاي كه است داده رخ خاطر بدين "عمدتا بزرگ به حدي از بيش اعتقاد و تهديد از آميزي مبالغه برداشتهاي .داشتهاند نظامي نيروي بخشي اثر .است شده گرفته چالش به جبهه چندين در اينك ديدگاه اين خاطر (Randall Schweller) شوولر راندل كه گونه آن نخست ، در "صرفا دولتها كه نو واقعگرايان فرض اين ميسازد نشان وضع نفع به اين و هستند شده كه قيمتي هر به خود بقاي پي كه زيرا نميرسد نظر به درست است ، (Statusquo) موجود ميداند ، رامنتفي متجاوز و طلب نظر تجديد دولتهاي تهديد در فرانسه و هيتلر آدلف زمان در آلمان مانند كشورهايي دارند بدان چشم كه چيزي آن براي كه بناپارت ناپلئون زمان قائل هستند ، صاحبش كه چيزي آن به نسبت بيشتري بسيار ارزش به نيل براي نابودي خطر خريدن جان به خواهان و ميباشند (Petrer Liberman) پيترليبرمن كه ، آن دوم.هستند اهدافشان غربي اروپاي اشغال مانند -موردتاريخي چند از استفاده با نشان -شرقي اروپاي بر شوروي تسلط و نازي آلمان توسط تجاوز آن هزينههاي از اغلب ارضي فتوحات منافع ميدهدكه ديگر نظامي گسترش كه ادعا اين بر ترتيب بدين و ميكند كه ، آن سوم.ميافكند وترديد شك سايه نيست كارا -هزينه جان ،(Eric Labs) لبس اريك مانند تهاجمي گرايان واقع Fareed) ذكريا فريد و (John Mearsheimer)ميرشايمر دولتها كليه ومرج هرج ميكنندكه استدلال چنين (Zakaria برسانند حداكثر به را خود نسبي قدرت تا ميكند تشويق را اين از نميتواند هرگز دولتي هيچ كه دليل اين به"صرفا نظر تجديد براستي قدرت يك هنگام چه كه باشد مطمئن امر .كرد خواهد پيدا ظهور طلب واقع چرا كه ميكند كمك مسئله اين تبيين به اختلافات اين توافق يكديگر با اروپا آينده چون موضوعاتي سر بر گرايان واناورا ، مانند تدافعي گرايان واقع نظر از.ندارند نظر مليگرايي نظاميگري ، از و است سودمند ندرت به جنگ .ميشود ناشي داخلي كننده منحرف عوامل ديگر يا و افراطي از پس اروپاي در نيروهايي چنين كه است معتقد اورا وان كه ميگيرد نتيجه چنين او داشت ، نخواهند وجود سرد جنگ ديگر و ميرشامير برعكس ، است ، "صلح مستعد" منطقه بزرگ قدرتهاي مرج و هرج كه معتقدند تدافعي واقعگرايان به خود داخلي ويژگيهاي از صرفنظر ميكندكه وادار را صحنه از امريكا خروج محض به و بپردازند يكديگر با رقابت .گرفت خواهد در اروپا در امنيت تامين براي رقابت اروپا ، ليبراليسم جديد حيات ادعاي نظير ادعاهايي كه گرديد باعث كمونيسم شكست نوع اينكه بر مبني (Francis Fukuyama) فوكوياما فرانسيس .كند پيدا رواج است ، رسيده تاريخ پايان به اينك بشر صلح" پيرامون داغي بحثهاي دموكراسيها ، تعداد افزايش با نسخه دموكراتيك صلح نظريه.است گرفته در "دموكراتيك از "ذاتا دموكراسيها كه است قبلي ادعاي اين شده اصلاح بر مبتني ادعا اين.هستند طلبتر صلح استبدادي دولتهاي به ميرسد نظر به دموكراسيها گرچه كه است عقيده اين با بهندرت ميزنند ، دست جنگ به دولتها ديگر اندازه دويل مايكل مانند پژوهشگراني.ميپردازند جنگ به يكديگر راست بروس و (James Lee Ray)ليري جيمز ،(Michael Doyle) ارائه گرايش اين مورد در را تبيينهايي (Bruce Russet) تابع دموكراسيها كه ميگويد آنها معروفترين كه دادهاند عليه زور از استفاده مانع كه هستند مصالحهاي هنجارهاي .ميباشند اصول همان پيرو كه ميشود گروههايي به نظريه اين در را تعديلهايي و اصلاحات بعدي پژوهشهاي نشان خاطر مانسفيلد ادوارد و اشنايدر نخست ، .آوردند عمل دموكراسي به گذار بحبوحه در كه هنگامي دولتها كه ساختند آن دومهستند جنگ به زدن مستعددست بيشتر دارند قرار اسپيرو ديويد و (Joanne Gowa)گوا جون چون منتقداني كه ، بين جنگ فقدان كه كردهاند استدلال چنين (David Spiro) نسبي قلت و دموكراسي تعريف نحوه از ناشي دموكراسيها لين كريستوفر اين ، بر علاوهاست دموكراتيك دولتهاي كه هنگامي كه است ساخته نشان خاطر(Christopher Layn) قرار يكديگر با جنگ شرف در گذشته در دموكراسيها منش با ارتباطي چندان صلح حفظ بر آنها تصميم گرفتهاند ، روشن شواهد كه آن سوم.است نداشته آنها دموكراتيك مشترك نميپردازند جنگ به يكديگر با دموكراسيها اينكه بر مبني ناشي ميتواند خود اين كه است از 1945 پس دوره به محدود نه و باشد شوروي اتحاد محدودسازي براي مشترك منافع از .دموكراتيك مشترك اصول از ناشي .هستند خود خاص نظريههاي داراي نيز ليبرال نهادگرايان ايجاب دولتها منافع كه هرگاه تنها نهادها آنان ، نظر از ديگر ، سوي از ميآيند ، همكاريها تسهيل كار كندبه مك رابرت و(John Duffield) دافيلد جان مانند نهادگراياني موضوعي حوزههاي به را نظريه اين (Robert Mc Calla)كالا اين ديدگاه از.دادهاند گسترش نيز ناتو مانند جديد امر اين تبيين به ناتو نهادينه بسيار ويژگي پژوهشگران اصليش دشمن نابودي عليرغم سازمان اين چرا كه ميكند كمك .است بوده جديد محيط با سازگاري خودو بقاي حفظ به قادر زيادي نفوذ از هنوز نيز ليبرال نظريه اقتصادي رگه چنين "اخيرا پژوهشگران از شماري بهويژه ، .است برخوردار ظهور جهاني ، بازارهاي "شدن جهاني" كه كردهاند نظر اظهار سريع وگسترش دولتي غير سازمانهاي و فرامليتي شبكههاي و نموده تضعيف را دولتها قدرت جهاني ارتباطات تكنولوژي اجتماعي و اقتصادي رفاه سوي به نظامي امنيت از را توجهات درگير گيتي سرتاسر در جوامع درنتيجه ، است ، كرده معطوف اجتماعي و اقتصادي ارتباطات از تنيدهاي بهم شبكه اقدامات موءثر بطور پيوندها اين قطع شدهاندوهزينه رامنتفي زور به توسل ويژه به دولتها ، سوي از يكجانبه .ميسازد گرايانه تكوين نظريههاي تاكيد مادي عوامل بر ليبراليسم و گرايي واقع كه حالي در انديشهها تاثير بر گرايانه تكوين رهيافتهاي ميكنند ، محصولي را دولتها هويت و منافع آنها ميگذارند ، تاكيد تاريخي فرآيندهاي زاييده كه ميكنند تلقي پذير انعطاف نشان درجامعه غالب گفتمان به زيادي توجه آنها.است خاص شكلدهنده و منعكسكننده گفتمان كه دليل اين ميدهندبه را رفتاري پذيرفتهشده هنجارهاي و بوده منافع و معتقدات خاستگاههاي به بهويژه گرايي تكوين درنتيجهميكند وضع زيادي حدود تا رهيافت اين ميدهد ، نشان توجه تغيير امور پيرامون راديكالي ديدگاه عنوان به ماركسيسم جانشين .است شده بينالمللي نظريههاي به بخشيدن مشروعيت در مهمي نقش سرد جنگ پايان ليبراليسم و واقعگرايي كه زيرا كرد بازي تكوينگرايانه آن تبيين در و ماندند عاجز رويداد اين پيشبيني از دو هر نوع يك رويداد اين براي گرايان تكوين.شدند مشكل دچار اين به گورباچف ميخائيل اينكه ، وآن داشتند دست در تبيين پيرو كه كرد ايجاد شوروي خارجي سياست در انقلابي دليل .بود "مشترك امنيت" مانند جديدي انديشههاي كه ميكنيم زندگي عصري در ما اينكه به توجه با علاوه به مرزهاي كه هنگامي شدهاند ، طلبيده چالش به كهن هنجارهاي هويتبرجستهتر به مربوط ومسائل ميشوند محو روشن سمت به پژوهشگران كه نيست تعجبآور چندان ميگردند ، مسائل اين به معطوف توجهشان كه شوند كشيده رهيافتهايي از پس جهان در اصلي مساله تكوينگرايان ديدگاه از.است منافعشان هويت ، مختلف گروههاي چگونه كه است اين سرد جنگ نميشود ، محسوب بيربط امري قدرت گرچه.ميكنند درك را و انديشهها چگونه كه دارد تاكيد امر اين بر تكوينگرايي و درك نحوه و ميكنند پيدا تكامل ميآيند ، بوجود هويتها .ميدهند شكل را قوميتشان به دولتها پاسخگويي داخلي سياست بازنگري بر داخلي سياست تاثير درباره كنكاش به همچنان پژوهشگران مربوط بحثهاي در داخلي سياست.ميپردازند دولتها رفتار مانند پژوهشگراني و دارد محوري اهميت دموكراتيك صلح به ميلنر هلن و (Jeffrey Freiden) فريدن جفري اشنايدر ، چگونه كه پرداختهاند امر اين بررسي به (Helen Milner) دولت تمايلات شكلگيري بر ميتوانند داخلي ذينفع گروههاي راكه ديويد ،(George Dewns) داونز جرج.بگذارند تاثير زمينه اين در كنكاش به نيز ديگران و(David Rocke) دولتها به ميتوانند داخلي نهادهاي چگونه كه پرداختهاند در كنند ، مقابله قطعيت عدم هميشگي مشكل با كه كنند كمك چرا اينكه تبيين براي روانشناسي محققان حاليكه نظريه نميكنند عمل عقلاني گونهاي به تصميمگيرندگان را جديد ابزارهاي ديگر و (Prospect Theory) آيندهنگري .بستهاند كار به فرهنگ مفهوم به فراوان علاقهمندي شاهد همچنين گذشته دهه پيتر و (Thomas Berger) برگر توماس رو ، اين از.است بوده براي فرهنگي متغيرهاي از (Peter Katzenstein) كاتزنشتاين ژاپن و آلمان چرا كه كردهاند استفاده امر اين تبيين ;جستهاند دوري خوداتكاتر نظامي سياستهاي از تاكنون از فرهنگي تفسيري (Elizabeth Kier) ير كي اليزابت جنگ دو بين دوره در بريتانيا و فرانسه نظامي دكترينهاي در(LainJohnston) جانستون لين و ;است داده ارائه جهاني در ريشه كه است يافته را پيوستهاي خط چين خارجي سياست ساموئل.دارد "فرهنگي واقعگرايي" از عميقي شكل ادعا خود ي"تمدنها برخورد" معروف نظريه در هانتينگتون جايگزيني حال در فرهنگي مشابتهاي اينك كه ميكند .هستند ملي وفاداريهاي آتي مفهومي ابزارهاي معاصر پژوهشهاي گوناگوني بازتاب مباحث اين حاليكه در از بارزي نشانههاي هستند ، بينالمللي امور دوباره اكثر.ميشود مشاهده آنها ميان در نيز همگرايي مليگرايي ، كه دارند اذعان حقيقت اين بر واقعگرايان ;هستند اهميت حائز داخلي عوامل ديگر و قوميت نظاميگري ، نقش بينالمللي رفتار در قدرت كه ميپذيرند ليبرالها كه باورند اين بر تكوينگرايان برخي و دارد؟ محوري قرار قدرتمند دولتهاي حمايت مورد كه صورتي در انديشهها تاثير شوند تقويت ديرپا مادي نيروهاي بوسيله و گيرند حدودي تا انگارهها اين از يك هر مرزهاي.دارند بيشتري وجود فكري داوري براي وسيعي عمل ميدان و است نفوذپذير .دارد ازسياست مهمي جنبههاي رقيب ديدگاههاي اين از يك هر از يكي به محدود تنها ما تفكر اگر بردارندكه در را جهاني به نسبت بايد.شد خواهد ضعيف ما درك بيگمان شود ، آنها كه اهميتي قدرت ، ناپذير گريز نقش بر گرايي تاكيدواقع وديدگاههاي ميگردد قائل داخلي نيروهاي براي ليبراليسم .كرد حاصل كامل آگاهي شده عرضه گرايي تكوين توسط كه تغيير ايزدي پيروز |
|