پريان شاه دختر بدلي جهيزيه
انسان تنهايي به نگاهي"پگاه"
سييوتا از بچهاي پسر و ريشهها
فلسطين سينما در
در كوتاه فيلمهاي نمايش
اصفهان
در سپهري سهراب شعر روز
شد برگزار تاجيكستان
پريان شاه دختر بدلي جهيزيه
فرهنگسراي در اعتمادي پروانه آثار نمايشگاه به نگاهي
نياوران
عروسي يك.بودم شده دعوت عروسي يك به امسال ماه آذر در
عروسي به.نبود جسم و ماده جنس از عروسي.آسمانها در
.بودم شده دعوت پريان شاه دختر
.داشتند دعوت هم ماه و ماهي و انار و نرگس گل و آمين مرغ
ورود ابتداي در را اناردختر جهيزيه تهيه تدارك در همه
گل.ترمه جنس از زيراندازش.بود نشسته در دم همان.ديدم
مرغ.ديو دستهاي در بود ، كرده جاخوش جلوتر كمي نرگس
به هم ماهي.كند شاد را ميهمانان كه ميخواند آواز آمين
كنار را غريبگي ماه.ميكرد خيز و جست آب تنگ در شادي
.ميكرد دل درد نرگس گل و ماهي با و بود گذاشته
و بودند سرگشاده سو آن و سو اين قديمي صندوقچههاي
.شتاب به ميهمانان
ميان از كه تا بودند كشيده بيرون آن از پارچه قوارههاي
چه.كنند انتخاب را ترمه و تور..و ديبا و حرير و ساتن
سفر به مرا عروسي اين.عروسي اين بود باشكوهي ضيافت
.برد كودكي
جنس از انديشهاي هم او كه بود زني ضيافت ، اين ميزبان
به و اسطوره جنس از انديشهايداشت پريان دخترشاه دنياي
بود همو.ميداند خوب را كودكي قدر كه زني.كودكي لطافت
كار به دست تا كرد دعوت سرخ گل و انار و ماهي از كه
عروسي بساط و شوند پريان شاه دختر براي جهيزيهاي تدارك
برتن نقش پيش سالها رنگ ، مداد با 6 كه او.بچينند را
آن از گذشت سالهاكه و ترمهبافت و زري و تور و زد كاغذ
جهيزيه همانها با و گرفت عاريت به دوباره نقشي نقشها ،
و ميز بر روكشي شد كه تا.آورد هم به را پريان شاه دختر
.سرخ گل براي تنپوشي و پرچمي
سطح و ترمه بر زده تكيه يا نقشها اين در پريان دخترشاه
ديو.است پايكوبي و دستافشاني حال در كه يا كاغذ سپيد
و گرفته دست به نرگس گل ضيافت اين مباركي به آتشخوار
عروسي رخت نيز او تن براست خانم شاهزاده رقص همراه
.پوشاندهاند
كاغذ فضاي در كه پيراهنهايي دامن و يقه و آستين ميان از
به كه ميگردي چه آن پاي و دست و چهره دنبال هستند معلق
و جست هرچه ولي.است "امروز قيد از رها موجودي" قولي
كه برسد صافي آن به ذهن كه بايد.مييابي كمتر جوكني
آمين مرغ و ماهيها و انارها و ترمهها دنياي به بتواني
.بگذاري قدم دلبر و ديو حتي و
حوا به كه ديوي.است دلبر و ديو قديمي حكايت او كولاژهاي
نقشها اين ديو و كند كشف را جهان چطور و چگونه كه آموخت
كه كنند تربيت فرزنداني حوا ، خواهران كه ميخواهد هم
هزار اسارت 20 دربند و اسير و باشند كاشف و باشند شجاع
.نمانند اين از پيش سال
با و گذشته جزييات از دارد كودكي جنس از دنيايي آنكه او ،
تا نيم ميان كه نقشهايي.است رسيده سرعت به نقشها اين
در اسارت و شيشه پشت نشستن آماده تا برده زمان ساعت دو
.شود قاب چهارچوب
به را او نهايت در سيماني نقشهاي و آبستره ، نقشهاي
به سپس و ميكند بسنده رنگي مداد به 6 كه ميرساند جايي
.ميزند گريز دلبر و ديو دنياي
يكي نهايت در كه اتودهايي.است اتود دهها ماحصل نقش هر
همچنان اتودها آن خالق ولي است شده انتخاب آنها ميان از
بر را آنها و ببخشد جان اتودها به كه است آن تدارك در
.بنشاند كاغذ سطح
دور نگارگران و نوگرايان تكرار از ميخواسته كه زن او ، آن
.نيست اصل بدعت اين حاصل كه است كرده ايجاد بدعتي باشد ،
مكنت صاحب كلكسيونرهاي ديوار آويز اوليه و اصلي محصول
هم به بريدههاي حاصل نشسته قاب در اكنون آنچه و است شده
.است بدعت اين بدل از چسبيده
را آن فريب مجموعه اين بر دور از نگاهي با ابتدا بيننده
و شده دوخته هم به پارچه راستين تكههاي شايد كه ميخورد
هم به از ناشي شكاف و درز ميبيند كند نگاه نزديك از اگر
نيز كند صحبت نقاش با اگر و را شده بريده كاغذهاي نشاندن
كاغذ به انديشهاش و تخيل با را اصل نقش او كه درمييابد
تهيه چاپ ماشين ياري به ديگر نقشي نقشها ، آن از نشانده ،
گذارده هم كنار و بريده مهارت به چنان را نقشها و كرده
بر سكهاي حتي و جليقهاي و چارقدي و شليتهاي كه تا
.است شده روميزي و عبايي و جليقه آن سجاف
به ميزبان با چند دمي بودم ، عروسي اين ميهمانان از كه من
.نشستم گفتوگو
من.آوردند خود با نقشها اين خود را مجموعه اين عنوان
از اين كه كردم فكرنكردم انتخاب برايشان عنواني
شخصيت بوده مستاصل خيلي وقتي كه برآمده انسان ناخودآگاه
ميكند فكر و كرده خلق خود انديشه در را پريان دخترشاه
مخاطب.غنيمت است مددي پريان دخترشاه از خواستن كمك كه
اين.ساله تا 14 ساله از 6 هستند ، جوانان نقشها اين
جوانان نقشها اين "ضمنا و است بچگي تخيلات ماحصل نقشها
كنند نگاه ديگر جور هنر دنياي به كه ميكند جلب آن به را
.شوند كنده هنر خرافات از و
نه و برآمده زن يك از چون است زنانه "كاملا نقشها اين
آنقدر نقشها اين.نكردم انتخاب من هم را رنگهامرد از
چه كه كرده ايجاب خودبخود كه آمده كاغذ بروي فيالبداهه
نمادهاي نرگس گل و انار.بيايد رنگي چه دنبال به رنگي
به درونيات آن با آدم و است درونزاد كه هستند سليقهاي
بايد را نرگس گلهاي و انار پيامميآيد دنيا
كه ندارم حق من.كنند تفسير روانشناسان و جامعهشناسان
ميشود وقت آن كه چرا كنم نقاشي را انديشهام و بينديشم
بعد و كنم كار و كنم حس دارم حق من.مصور مقالهنويسي
.نميزنم نقشي انسانها از من.كنند تفسير را آن ديگران
من به ربطي هم انسان حيوان ندارم ، كار انسان حيوان به من
و انار.انسانند آثار انسانيترين نقشها اين ندارد ،
اتفاق يك كه است بهانهاي تور و ترمه و نرگس
خودش سرجاي چيز هيچ نقشها اين در.بيفتد زيباييشناسانه
سكوني برعكس شده رها مكان و زمان قيد از چيز همه.نيست
نيم و يك از بيش نقشها اين.بود قبليام آثار در كه
با ساعت دو ظرف كه انديشهاي چون.ندارند زيست حق ثانيه
سه كه نيست تابلويي آن مانند رسيده تصوير به كاغذ و قيچي
.است شده انجامش صرف وقت ماه
آن.كند برقرار ارتباط مخاطب با نقشهايم كه ميخواهم من
.است مطلق آزادي دوران اكنون و بوديم گرفتارايسمها زمان
تكرار گرفتار نوعي به همه مينياتوريستها و مدرنيستها
سال در 40 يكي.شدهاند مدفون خود دورههاي درهستند
درك را مدرنيته هيچكدام پيش سال در 600 يكي و پيش
را آنها من و هستند خودشان زمان با مطابق و نكردهاند
.مينامم دستي صنعتگر
ساعت تا كه دختر.هستيم بلد همه را خاكسترنشين دختر قصه
تمام چيز همه بعد و ميبندد كار به را خود حقههاي 12شب
ولي ندارند وجود ثانيه سه از بيش هم نقشها اين.ميشود
.ميمانند ذهن در آن از بيش ميكنند اشغال را ذهن چون
و بيايد كه كردم دعوت او از و رفتم هندي نقاش آن سراغ من
و ملتها كه بودم معتقد كه چرا.كند شركت من بازي در
با مشترك جمعي خاطره يك اقوام.هستند جدا هم از دولتها
من.كند برقرار صفا و بينشانصلح ميتواند كه دارند هم
را خودم دنياي و گرفتم عاريت به را نقاش آن كاراكترهاي
شبيه ما دنياي چقدر كه ديديم اتمام از پس و دادم او به
.است هم به
كه است سخت برايم.است نقاشي من زبان.نميزنم حرف من
براي گوياتري زبان.كنم ترجمه كلام به را آثارم بخواهم
يا 5 و اين 500 ، 5هزار غير در.تصوير زبان.دارم تفاهم
موجد تصاوير اين و ميشود ايجاد ذهن در تصوير ميليون
.است زبان خود تصوير ، اكنون.است سوءتفاهم
گيس سام بنفشه
انسان تنهايي به نگاهي "پگاه"
جوان هنرمند كريمي ماندانا فيلم جديدترين "پگاه" انيميشن
.شد ساخته كشور
است تهران دانشگاه عروسكي رشته مدرس كه كريمي ماندانا
و عروسكگرداني ، عروسكسازي ، كار تدريس ، بر علاوه
را تلويزيون و تئاتر سينما ، حرفهاي عروسكي گويندگي
فيلمسازيش جدي تجربه اولين اينميگيرد پي جدي بهصورت
جشنواره نخستين در كه خودش از فيلمنامهاي براساس را
خود آن از را فيلمنامه برترين مقام دانشجويي سينمايي
.است ساخته بود ، كرده
و شلوغ دنياي در انسان تنهايي به دارد نگاهي فيلم اين
زندگي از رهايي آرزوي كودكانه ، آرزوي روايت ماشيني ،
.امروز دنياي كسالتآور و بيمار يكنواخت ،
نويسنده ، ايران ، جوانان سينماي انجمن فيلم اين كننده تهيه
انيميشن مجري و كريمي ماندانا:كارگردان و طراح
.است موءيدي اردوان آن ، كامپيوتري
داستان:گفت ما خبرنگار با گفتوگويي در كريمي ماندانا
كارگري.ميشود آغاز شلوغ شهر يك در صبح:است بدينصورت
پرندهاي اينكه تا است يكنواخت كاري مشغول كارخانه در
.ميزند برهم را يكنواختي اين اسطورهاي
از آدمها رهايي آرزوي خواستم فيلم اين در:افزود وي
و سالم صلحآميز ، محيطي به رسيدن و ماشيني يكنواخت زندگي
.كنم تصوير را كودكانه شكل به انساني
سييوتا از بچهاي پسر و ريشهها
فلسطين سينما در
عنوان هفت آينده ، سينماي برنامه بيستوسومين در فردا
.درميآيد بهنمايش فلسطين سينما در فيلم
مريم ، نفسهاي و وارنينگ مهرانفر ، فرهاد ساخته "ريشهها"
در پراگ زيست محيط جهاني جشنواره بيستوسومين برتر فيلم)
دنداندهد كه هرآنكس" درمبخش ، كيومرث ساخته (چك كشور
ARCRAARC- فيلمهاي فلاورجاني ، محمدكياني ساخته "دهد نان
شده ستايش فيلمي و يونان و مجارستان كشورهاي ازFLUGBILD
برنده "سييوتا از پسربچهاي" عنوان با فرانسواتروفو از
-فردا هستندكه فيلمهايي يونيكا جشنواره طلاي مدال
تهران فلسطين سينما در صبح ساعت 10 ماه دي چهارشنبه 2
.درميآيد بهنمايش
از پسربچهاي" فيلم پاياني يادداشت در تروفو فرانسوا
در هستند ، زندگي از موزونتر فيلمها:مينويسد "سييوتا
ندارد ، وجود مرده زمان.ندارد وجود راهبندان فيلمها
.ميروند پيش شب در قطارها مثل فيلمها ميداني ،
در كوتاه فيلمهاي نمايش
اصفهان
"آينده سينما" عنوان تحت "كوتاه فيلمهاي عمومي نمايش"
.شد آغاز اصفهان ايران سينما هفتهدر اين از
سينماي انجمن جديد برنامههاي از كوتاه فيلمهاي نمايش
اعضاي و هنرجويان آثار معرفي هدف با استكه ايران جوانان
.شدهاست اجرا جوانان سينماي انجمن
هفته همه ، انجمن هنرجويان توليدات برنامه اين اجراي در
.ميشود گذاشته اكران به سينماها يكياز سالن در
نمايش كه است شهري سومين اصفهان كرج ، و تهران از بعد
.ميشود شروع آن در فيلمهايكوتاه عمومي
اصفهان در كوتاه فيلمهاي عمومي نمايش آغاز مراسم در
اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره معاونتفرهنگي فخاري مهدي
استان دفاتر جوانانايران سينماي عملكرد اصفهان استان
.كرد توصيف آميز موفقيت را اصفهان
در ايران جوانان سينماي انجمن دفاتر اكنون:گفت وي
راه مجوز و است فعال كاشان و آباد اصفهان ، نجف شهرهاي
.است شده اخذ ديگراستان شهر پنج در دفاتر اين اندازي
با كرد اطمينان ابراز شهرها اين نام به اشاره بدون فخاري
بيشتر شكوفايي شاهد اصفهان استان دفاتر ، كاراين به شروع
.بود خواهد بهسينما علاقهمندان خلاقيتهاي
در سپهري سهراب شعر روز
شد برگزار تاجيكستان
معاصر شاعر اين شخصيت بررسي همايش و سپهري سهراب شعر روز
.شد برگزار تاجيكستان ملي دانشگاه در شنبه روز ايران
دانشگاه دانشجويان و اساتيد از زيادي تعداد همايش اين در
.داشتند حضور تاجيكستان ملي
ملي دانشگاه زبان بخش اساتيد از يكي صفراف عمر سيد
از يكي بهعنوان سپهري سهراب از همايش اين در تاجيكستان
.كرد ياد فارسي نو شعر طلايهداران
مجامع توجه علل سخناني در نيز ايراني شاعر قزوه عليرضا
.برشمرد را سپهري سهراب شعر به جهان و ايران ادبي
شعر سرودن در سهراب توانايي و شخصيتي ويژگيهاي:گفت وي
در ايران معاصر ادبي چهره درخشانترين بهعنوان را او نو
.است كرده مطرح ادبي مجامع
توسط سپهري سهراب سرودههاي از تعدادي همايش اين در
.شد قرائت تاجيك دانشجويان
|