حزبي نظامهاي و احزاب
را حزب وجود نهتنها سياستمداران و محققين از برخي
دشمن آنرا "اساسا بلكه ندانسته الزامي دموكراسي براي
كردهاند قلمداد دموكراسي
يك سياسي نظام با تنگاتنگ ارتباطي حزب يك ماهيت:اشاره
و نفوذ ميزان سازماندهي ، حزب ، قدرت ساخت.دارد جامعه
چند يا دو يا يك حاكميت نيز و آن اقتدار حوزه گستردگي
فراوان تحليل به نياز كه است بهگونهاي جامعه يك در حزب
ابراز بسياري نظريات باب اين در سياست علماي و دارد
كه است بحثي ادامه درواقع ميخوانيد آنچه.داشتهاند
خيانت سازمان يا دموكراتيك نهاد ;حزب" عنوان تحت پيشتر
اين ابتداي در.بود رسيده بهچاپ خرمي قاسم از "اجتماعي
تلقي جامعه فروپاشي عامل را حزب كه نظرياتي به نوشتار
حزب حضور چگونگي به آن از پس و ميشود پرداخته ميكنند
.ميپردازد مختلف جوامع سياسي نظامهاي در
مقالات سرويس
خرمي سم'ق
علاوه سياسي علوم نظريهپردازان امروزي و مدرن ديدگاه از
احزاب براي متنوعتري بسيار وظايف و نقشها انتخابات ، بر
احزاب امروزي سياسي جوامع در زيرا.گشتهاند قائل سياسي
بنابراين ميشوند محسوب داخلي صحنه سياسي بازيگران تنها
برانگيزنده هم و سياسي كنشهاي و تحولات تمامي تبلور هم
سيستمي نظريه در.ميگردند تلقي كنشها و تحولات اين
در چه مخالف احزاب حتي سياسي احزاب كه است اين بر اعتقاد
تجميع در چه سياسي ، مبارزات كردن خشونتآميز غير و تلطيف
محيط با نظام تطبيق در چه و عمومي تقاضاهاي و خواستهها
به محيط تغييرات انتقال در بالاخره و نظام با محيط و
سيستم كاركرد و ثبات حفظ ، در چشمگيري نقش سياسي نظام
جامعه يك در سياسي احزاب اين بر علاوه.بازميكنند سياسي
و حقوق به افرادنسبت سياسي دانش بردن بالا در ميتوانند
يك قالب در پراكنده نگرشهاي به دادن شكل خود ، وظايف
در جامعه و فرد منافع از پشتيباني سياسي ، مرام يا نظريه
حكومت ، قانونشكنيهاي و سهلانگاريها و تعديها مقابل
گروههاي سازماندهي و تجهيز ازطريق مدني جامعه تقويت
سياسي ، تحولات و كشمكش كردن مسالمتآميز جامعه ، پراكنده
مشكلات حل براي عملي راهكارهاي و برنامهها ارائه
آينده رهبران و سياسي نخبگان پرورش بالاخره و اجتماعي
.باشند موءثر نيز سياسي فرهنگ توسعهيافتگي در جامعه
نظامهاي در احزاب وسيع كاركردهاي درخصوص "آستينرني"
جوامع در امروزي سياسي احزاب:مينويسد توسعهيافته
نامزدهاي گزينش اصلي وظيفه سه بر علاوه دموكراتيك
;آينده دولت سازماندهي و انتخاباتي مبارزات انتخاباتي ،
و ضيافتها برگزاري شامل متنوعي بسيار كاركردهاي
تابستاني ، اردوهاي جوانان ، سازمانهاي تشكيل پيكنيكها ،
امكانات و هزينهها تامين و برگزاري حتي و نشريات چاپ
نيز را خود اعضاي ترحيم و تدفين مراسم و ازدواج جشنهاي
.دارند برعهده
احزاب براي شده برشمرده ويژههاي كار تمامي وجود با اما
وجود نهتنها سياستمداران و محققين از برخي بازهم سياسي
آنرا "اساسا بلكه ندانسته الزامي دموكراسي براي را حزب
"كندرسه" دسته اين ازكردهاند قلمداد دموكراسي دشمن
.باشد نداشته وجود حزبي كه است اين به مردم نياز":ميگفت
در مانعي و "عمومي اراده" مخل را احزاب "ژانژاكروسو" "
معتقد "واشنگتن جرج".ميدانست "عمومي افكار" تجلي برابر
مردمسالاري نظام ناثباتي موجب سياسي حزبهاي" بود
بازدارنده عامل ملي همسانسازي و يگانگي در و ميگردند
اينيا و ژانپلسارتر ميخلز ، رابرت (1) ".هستند
قرباني و قدرت اليگارشي تمركزگرايي ، خطر هم تيسيوسيلونه
هشدار حزبي سازمانهاي درون و درجامعه را دموكراسي شدن
دموكراسي راه سد را سياسي احزاب "استروگرسكي".دادهاند
:كه بود باور اين بر "قذاقي معمر" نهايت در و ميخواند
رقابت و..است جديد عصر قبيله و مدرن ديكتاتوري حزب"
اين در كه است مسخرهاي بازي و دموكراسي ظاهري شكل حزبي
(2)."است ملت اصلي بازنده ميان
مكتب" ،"اجتماعي خيانت سازمان" نظير تعابيري صورت هر به
جاهطلبان ، باندبازان ، فستيوال" ،"اخلاقي فساد
آزاديهاي و دموكراسي دشمن" ،"دروغگويان فرصتطلبان ،
انتقاداتي بيانگر "ملي وحدت تخريب و تفرقه عامل" و "فردي
برخي انتقادات اين.داشتهاند روا سياسي احزاب بر كه است
برخي است ، درگذشته احزاب نامطلوب و منفي عملكرد متوجه
اصولي تضعيف بابت از دموكراسي به معتقدين بهوسيله
جانب از هم برخي و است شده عنوان احزاب جانب از دموكراسي
استمرار خواهان كه كشورهايي "عموما و دموكراسي دشمنان
حال اين با.است گرديده عنوان هستند خودكامه حكومتهاي
انديشمندان از بسياري درنزد تحزب مطلوبيت همچنان هم هنوز
.باقيست خود قوت به سياسي علوم
حزبي مختلف نظامهاي و احزاب تيپولوژي
متفاوتي گونههاي با همواره سياسي احزاب اخير قرن دو در
مختلفي اشكال با و داشته حضور سياسي فعاليتهاي عرصه در
تاحد تمايز و تنوع اين.بودهاند مرتبط حكومت و سياست با
فرهنگي و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، شرايط محصول زيادي
لزوم مختلف جوامع در و مختلف زمانهاي در كه است ويژهاي
را خاص گونههاي و عناوين مشخصات ، با سياسي احزاب پيدايش
ضمن نقيبزاده احمد دكتر زمينه اين در.است گشته سبب
مانند بزرگي خانوادههاي به اساسي معيار چند برشمردن
و مسيحيها و چپها دموكرات ، خانواده ليبرال ، خانواده
ضد و كشاورزان سانتراليستها ، مثل دونتري خانوادههاي
تاكنون ، ميلادي نوزدهم قرن از كه دارد اشاره مذهبيون
فعاليت اروپايي كشورهاي اكثر در آنها همتاهاي و شاخهها
(3).ميشوند محسوب كشورها اين قدرتمند احزاب جزء و داشته
و برنامه همچون معيارهايي براساس اين بر افزون اما
مكانيزم و دروني ساختار عضويت ، سيستم سياسي ، استراتژي
بالاخره و حكومت با ارتباط شيوه قدرت ، اعمال و كسب
متفاوت تقسيمبندي ميتوان سياسي گرايشهاي و ايدئولوژي
.داد بهدست حزبي نظامهاي و احزاب از
دسته دو به سياسي احزاب حكومتي استراتژي و برنامه نظر از
احزاب.ميشوند تقسيم برنامهدار و مصلحتگرا احزاب
بلكه.ندارند بلندمدت استراتژي هيچگونه مصلحتگرا
با انطباق و توجه با را خود استراتژيهاي و برنامهها
و دموكرات حزب دو.ميكنند تنظيم اجتماعي خاص شرايط
و "پلانفورم" يكبار سال چهار هر كه امريكا خواه جمهوري
مصلحتگرا احزاب از ميكنند اعلام و طراحي را خود مشي خط
جامع برنامههاي داراي برنامهدار احزاب مقابل در.هستند
مرامنامههاي وسيله به پيروزي از قبل كه بوده درازمدت و
سوسيال و انگلستان كارگر حزب.است گشته اعلام آنان
.دستهاند اين از آلمان دموكرات
.مواجيهم سياسي احزاب دسته دو با عضويت سيستم جهت از
و مستقيم باشد بلاواسطه آنها در عضويت پذيرش كه احزابي
پذيرد انجام رابط و واسطه تاييد با عضويت كه احزابي
سوسياليست حزب ترتيب به چنانچه.ميگويند غيرمستقيم
غيرمستقيم و مستقيم احزاب انگلستان كارگر حزب و فرانسه
آن اعضانيز كيفيت و پذيرش شرايط نظر از.ميشوند محسوب
جلب مردم تودههاي ميان از را خود اعضاي كه احزابي دست
عوام يا كمي احزاب را آنهاست بر متكي حزب بودجه و كرده
متنفذين ، جلب درصدد بيشتر كه را احزابي و گويند ،
آنها عطاياي نيز حزب بودجه و بوده قدرت مراجع و سرشناسان
حيث اين از.گويند خواص يا كيفي احزاب را ميشود تامين
و دموكرات احزاب و عوام احزاب از فاشيست و كمونيست احزاب
(4).ميآيند شمار به خواص احزاب از آمريكا جمهوريخواه
;سياسي قدرت اعمال و كسب مكانيزم و دروني ساختار حيث از
غيرمتمركز ، متمركز ، احزاب دسته چهار به سياسي احزاب
متمركز احزاب.ميشوند تقسيم توتاليتاريسم و دموكرات
سلسله تشكيلات بر مبتني عمودي ارتباط نظام يك داراي
فرد يك توسط اساسي تصميمات كه است اداري انضباط و مراتبي
شاخههاي و كميتهها و ميشود گرفته معدودي افراد يا
غيرمتمركز احزاب برعكس.است مستمر درارتباط مركز با محلي
رهبري شوراي داراي عوض در و بوده اداري ديسيپلين فاقد
.برخوردارند نسبي خودمختاري از محلي كميتههاي كه است
و دموكرات احزاب و متمركز كمونيستي و فاشيستي احزاب
براي كه احزابي همچنين.هستند غيرمتمركز آمريكا جمهوري
شيوه به مسالمتآميز و قانوني صورت به قدرت گرفتن دست به
و دموكرات احزاب زمره از ميكنند مبادرت عمومي انتخابات
و دموكراسي اصول نقض با قدرت فتح براي كه احزابي دسته آن
وسايل و خشونت و زور به تودهها تجهيز و بسيج واسطه به
.ميشوند ناميده توتاليتر احزاب ميشوند متوسل غيرمشروع
(5)
به ميتوان را سياسي احزاب پيدايي عوامل و شرايط نظر از
احزاب.كرد تقسيم فرمايشي و شخصي فصلي ، احزاب دسته سه
و وقايع حوادث ، واسطه به كه است احزابي زمره از فصلي
و انتخابات شورش ، انقلاب ، جنگ ، نظير سياسي خاص اتفاقات
از پس كه توده حزب ايران در.ميكنند موجوديت اعلام غيره
شخصي احزاب اما واست دسته اين از شد تشكيل ايران اشغال
يكي حول افراد اجتماع با كه گويند احزابي از دسته آن به
موقعيت كسب براي حكومتي متنفذين يا و سياسي رجال از
مرگ ، با و.ميشود تشكيل اقتصادي يا و سياسي اجتماعي ،
نظر مورد حزب اساس مذكور شخص كنارهگيري و استعفا عزل ،
و طباطبايي سيدضياءالدين ملي اراده حزب.ميپاشد هم از
و بودند احزاب گونه اين از قوامالسلطنه دموكرات حزب
براي حكومت خود وسيله به و بالا از كه احزابي بالاخره
احزاب را ميشود تشكيل ويژه سياسي اهداف به بخشيدن تحقق
بارز مصاديق رستاخيز و نوين ايران احزاب.گويند فرمايشي
(6).هستند ايران در فرمايشي احزاب
نظام و حكومت با سياسي حزب ارتباط شيوههاي لحاظ از اما
حزبي ، تك سياسي نظام از اعم حزبي مختلف نظامهاي با سياسي
استراتژي و ساختار با كه حزبي چند و دوحزبي مسلط ، حزب
در.ميكنيم برخورد هستند ، سياسي قدرت كسب پي در متفاوتي
اول جنگ از "تقريبا كه واحد حزب بر متكي سياسي نظام
رقابت "اساسا يافتهاند ، توسعه و رسيده ظهور به جهاني
واحد حزب و است مردود سياسي گرايشهاي و احزاب بين آزاد
كليه داشتن اختيار در و مراتبي سلسله "شديدا ساختار با
ترور خشونت ، سياست به اتكا با تبليغاتي و سياسي امكانات
اين.ميورزد مبادرت سياسي قدرت اعمال و كسب به سركوب و
از است توتاليتر و اقتدارگر رژيمهاي خاص كه احزاب گونه
به كه كمونيستي سياسي احزاب دسته سه به تاريخي تجربه نظر
كه فاشيستي شد ، پايهگذاري روسيه انقلابيون و لنين وسيله
سپس و شد بنيانگذاري ايتاليا در موسوليني وسيله به
به نيز اسپانيا و تركيه ژاپن ، پرتغال ، آلمان ، كشورهاي
حزبي يك سياسي نظامهاي نهايت در و پرداختند آن از تقليد
سومي جهان كشورهاي اغلب در جديد دولتهاي و ملتها
;شده هدايت دموكراسيهاي قالب در افريقايي و آسيايي
فعاليت اگرچه مسلط ، حزب با سياسي نظام در.ميشوند تقسيم
است رسمي و شده شناخته سياسي احزاب ساير آزاد رقابت و
اكثريت يا است قادر كه است قدرتمند آنقدر حزب يك اما
مجموع در حداقل يا و بياورد دست به انتخابات در را آراء
ملت مجموعه با گاه حزب اين.بيفتد جلو خود رقباي ساير از
كلي توافق چه اگر دوحزبي سياسي نظام در.ميشود اشتباه
براي اما است موجود همواره سياسي نظام مجموع سر بر
دست به دست را سياسي قدرت ترتيب به حزب دو متوالي مدتهاي
(%90) مطلق اكثريت بزرگ حزب دو اگر حالت اين در.ميكنند
دهند اختصاص خود به پارلماني انتخابات در را آراء
به "متناوبا باشند قادر كه صورتي در و "كامل دوحزبي"
ميان اين در اگر اما "متعادل" حزبي دو يابند دست قدرت
مطلق اكثريت آوردن بدست از مانع كه باشد موجود سومي حزب
و ميخوانند "ناقص" حزبي دو را موجود حزبي دو نظام گردد
سياسي احزاب از يك هيچ حزبي ، چند سياسي نظام در بالاخره
بدست براي و نبوده آراء اكثريت كسب به قادر تنهايي به
سياسي احزاب ساير با ائتلاف به مجبور سياسي قدرت آوردن
ميزان به احزاب از يك هر ائتلافي دولت اين در.هستند
در ;كردهاند خود آن از انتخاباتي رقابتهاي در كه آرائي
چه اگر حزبي سيستم اين.ميباشند سهيم كشور امور اداره
فرصتهاي اما است رنج در ناپايداري و بيثباتي از هميشه
فراهم دلخواه احزاب به پيوستن خواهان افراد براي مناسب
چند شامل متفاوتي تقسيمات نيز حزبي چند نظامميسازد
.دربرميگيرد را مختلط و متعارض رقابتي ، اعم ، اخص ، حزبي
(7)
با سياسي احزاب اخير قرن دو در ترتيب هر به
كار ، محافظه ليبرال ، از اعم مختلفي ايدئولوژيهاي
فاشيست ، نازيست ، ناسيوناليست ، دموكرات ، سوسيال سوسياليست ،
گرايشهاي با..غيره و سوسيال ، ناسيونال اسلامگرا ،
راديكالي ، چپگرايي ، راستگرايي ، همچون متفاوتي
فعاليت...غيره و كاري محافظه ميانهروي ، مسالمتجويي ،
.ميباشند فعاليت مشغول يا داشته
ص 45 همان ، -محمدينژاد حسن -1
.ص 24 ص (بينا بيتا ، بيجا ، ) سبز كتاب معمر ، قذافي -2
17
ص 56 همان اروپا حكومت و سياست نقيبزاده ، احمد -3
ابوالفضل ترجمه.سياسي جامعهشناسي دوورژه ، موريس -4
.ص 434430 (تهران 1369 دانشگاه انتشارات تهران ، ).قاضي
.صص 119117 و ص 112111 ص همان محمدينژاد ، حسن محمد -5
.ص 419615 همان سياست ، علم مباني ابوالحمد عبدالحميد -6
اول جلد سياسي ، نهادهاي و اساسي حقوق ابوالفضل ، قاضي -7
.ص 325321 ص (تهران 1368 دانشگاه انتشارات)
|