جادويي دام و دامداران
!شهرنشيني
مسكن تعاوني بلاتكليفي 14
كرج در كارمندي
استان مسئولان از تقاضايي
همدان
در پرورش و آموزش موزه
مسعوديه ساختمان
جادويي دام و دامداران
!شهرنشيني
تشويق را شهرها كسل و خسته مردم تعطيلات ، و تابستان
خلوت گوشهاي چندي براي و ببندند سفر بار تا ميكند
.شلوغ شهر هياهوي از دور آورند ، چنگ به آرامشي و بجويند
گسترهاي سرزمينمان ، زحمتكش روستاييان اصلي آشيان طبيعت ،
دغدغههاي چنبره در گرفتار ذهنهاي كردن آرام براي است
براي بهاري ، طراوت و سرسبزي رغم به كه خانهايشهرنشيني
دارد خود در پنهان گرههايي و دشواريها برزگر و دامدار
سرانجام تا واميدارد انديشه به را هوشمند نظارهگر و
از خلوت و خالي سرانجامي.كند تصور را پهنه اين لرزآور
.بشري حيات از و محصول از دام ، و انسان
در كه كشاورز و دامپرور تلاشگر قشره كه است اين امر واقع
كشورمان داخلي نيازهاي رفع و لبنيات و غذايي مواد توليد
فرسا جان مصائبي با دارد اعتنا قابل سهمي عرصه ، اين در
تحمل و توجيه قابل مشكلات اين از پارهاي.روست در رو
و بگذارد مايه همت از كه است آموخته روستايي و است
اما باشد نداشته شكايتي و رود مصافشان به مردانه
جنگل و دشت مردم دائمي رنجش اسباب كه هست هم معضلهايي
حيات مضيقه و عذاب منگنه در را آنان و ميكند فراهم را
پيش آنجا تا و ميآفريند توهم عذاب ، دردو.ميدارد نگه
نشان آنان به را شهرها راه مدام ناپيدا انگشتي كه ميرود
از و بزنند جاده به آسوده زندگي تصور به تا ميدهد
براي زريني زندگي و بگذرند بزرگ شهرهاي جادويي دروازه
!كنند پا و دست خانواده
.نيست دشوار چندان ناپيدا اشارتگر انگشت آن تاراندن اما
برزگر و دامدار توليد و معاش امرار و تلاش راه كه مسائلي
چند ذكر به كه است گوناگون ميدهد ، جلوه صعبالعبور را
.ميكنيم بسنده اساسي مورد
تهيه مشكلات مهاجرت ، وقت به نقل و حمل امكانات كمبود
در دامها ، نگهداري براي نامناسب مكان و زمستاني آذوقه
...و زمين رويش فصل هنگام به مناسب مراتع نداشتن اختيار
تسهيلات نمودن فراهم و اعتنا و توجه كمي دادن نشان با
مشكلات بار از ميتوان روستايي ، توليدكننده قشر لازم
يك دامهاي بودن انگشتشمار قبيل از مشكلاتي.كاست
لايه اين از سازنده و مستمر حمايت عدم و روستايي خانواده
خانواده روزمره نيازهاي كه ميشود موجب اجتماع ، پوياي
و كار از دامدار احتياج ، اين جبران براي و نشود برآورده
از غير ديگري مسيرهاي در و بگيرد فاصله خود اصلي كسب
بخت شدن گشوده رمز عاقبت و كند صرف نيرو خود اصلي حرفه
سرابگون دروازه همان كه ايستگاه آخرين در را خانواده
شهرها آواره فرزندان همراه به و ببيند است ، بزرگ شهرهاي
خود روءياي به كاذب ، شغلهاي بلعنده دام اسير و شود
همراه به و بزند دل بر هم را آوارگي و غربت داغ نرسيده ،
!بكشد
واحدهاي و محترم فرمانداران بويژه امر مسئولان است اميد
معضلات رفع جهت در و كنند همت شهرستانها سازندگي جهاد
سيار توليدكننده تا فرمايند توجه بذل توليدكننده قشر اين
.نشود ساكن مصرفكننده به تبديل بيجهت
گيلان تالش -صفاپور داود
مسكن تعاوني بلاتكليفي 14
كرج در كارمندي
راي اخذ با سال 1369 در كارمندي مسكن تعاوني شركت چهارده
كرج مهرشهر جنوب اراضي خريد به مبادرت ماده 12 كميسيون
و مسكن سازمان از خود اعضاي از نفر حدود 5600 براي
(كرج شهرستان شهري زمين اداره) تهران استان شهرسازي
جهت مستمر فعاليتهاي سال پنج از پس.نمودهاند
پنج ماده كميسيون اعضاء ، به اراضي واگذاري و آمادهسازي
مستمسك با ايران معماري و شهرسازي شورايعالي در مستقر
اراضي مورخ 12/12/74 صورتجلسه طي استنادات برخي قراردادن
نمود اعلام و منتزع كرج استحفاظي محدوده كل از را فوق
.شود مطرح ماده 13 كميسيون در مستقل شهرك احداث موضوع
م ش/شماره 13281 نامه طي ايران معماري و شهرسازي مديريت
درخواست مذكور اراضي در شهرك ايجاد جهت مورخ 31/3/75
فوق مدارك تهيه منظور به گانه تعاونيهاي 14 و نمود مدارك
مصوبه براساس اينكه تا داشتند معمول را مقتضي اقدامات
ايجاد ايران معماري و شهرسازي شورايعالي مورخ 24/6/76
روند ادامه "متعاقبا و ممنوع تهران شهري مجموعه در شهرك
.است مانده راكد تاكنون مذكور تاريخ از كار انجام
لازم پيشنهادات همراه به موضوع كامل شرح ميشود يادآور
/مورخ 10/6 م/ش/شماره 15 نامه طي آن نهايي فصل و حل جهت
محترم وزير عنوان به چهاردهگانه تعاونيهاي سوي از 77
اين اينكه به توجه با.است گرديده ارسال شهرسازي و مسكن
وارد تعاونيها اعضاء به را جبرانناپذيري لطمات مسئله
در معنوي و مادي بيشتر خسارات موجب آن ادامه و است آورده
عنايت با ذيربط مسئولين است اميد ميگردد ، مذكور كاركنان
دستورات صدور به نسبت دارند دولت كاركنان به كه خاصي
.فرمايند اقدام آنان ساله چندين مشكل حل راستاي در مقتضي
بهزاد مرتضي
استان مسئولان از تقاضايي
همدان
شهر از ديداري تا آمد پيش فرصتي تابستان تعطيلات در
جاي و باشيم داشته همدان هواي و خوشآب و زيبا قديمي ،
و خوب امكانات بخاطر دستاندركاران از تشكر و تقدير بسي
در بالاخص شهر داخل فراوان سبز فضاي "خصوصا و مساعد
باباطاهر ، و ابوعليسينا آرامگاه چون ديدني اماكن اطراف
.دارد
غاري.رفتيم عليصدر غار ديدن به ديدار روز آخرين در
و لازم ايراني فرد هر بر ديدنش كه جالب و حيرتانگيز
پس زيرا.نپائيد ديري غار از ديدار مسرت ولي است ، واجب
آن كنار در غار كه عليصدر روستاي به غار از ديدار از
.كرديم بيتوته روستا در نيز را شب و رفتيم است شده واقع
نامناسب بسيار وضعيت ساخت فراهم را ناخشنودي موجب آنچه
در بود ، اوليه امكانات و برق و آب بهداشت ، نظر از روستا
داراي و زيبا تميز ، بسيار آن حواشي و غار كه صورتي
بسيار وضع غار به چسبيده روستاي ولي بود فراوان امكانات
.داشت نامناسبي
نفر هر بليت) دارد درآمدسرشاري غار اينكه به توجه با
تومان تعطيل 1000 روزهاي در و تومان عادي 500 روزهاي در
مينمايند ، ديدن غار از نفر هزاران روز هر و (است
از ناچيزي بسيار درصد امكان صورت در ميكنم پيشنهاد
"اولا تا كنند هزينه روستا آباداني جهت را غار درآمد
با جوانان "خصوصا و مردم و شود خارج وضعيت اين از روستا
روزانه كه مختلفي انسانهاي و وارنگ رنگ اتومبيلهاي ديدن
شدن پولدار و روستا از مهاجرت هوس دارند برخورد آنها با
.ننمايند را
وارياني عبادي حسين
در پرورش و آموزش موزه
مسعوديه ساختمان
و بيست عنوان به پيش سال حدود 75 كه ميرزا سليمان
صاحب كه يافت اطلاع بود ، شده انتخاب معارف ، وزير پنجمين
سپه سردار از لذا.دارد را آن فروش قصد مسعوديه عمارت
ببخشد ، معارف وزارت به و كند خريداري را بنا اين كه خواست
وزارتخانه ادارات وقت ، معارف وزير بعد سال كه شد چنين و
اين به داشت ، جا دارالفنون بالاخانه در زمان آن تا كه را
استقرار محل مسعوديه عمارت زمان آن از و كرد منتقل محل
.شد (پرورش و آموزش) معارف وزارت
قاجار شاه ناصرالدين پسر ظلالسلطان را مسعوديه عمارت
خود فرزند به را آن باغ و عمارت اين نامبرده و است ساخته
با جلالالدوله عقد مراسم و بخشيد جلالالدوله
.شد برگزار بنا همين در همدمالسلطنه
بود رسيده همدمالسلطنه به ارث به بعدها كه ساختمان اين
.شد خريداري تومان هزار نه و سي به سپه سردار توسط
واقع مسعوديه عمارت شمسي هجري سال 1303 از ترتيب اين به
محل عنوان به سال مدت 74 به بهارستان غربي جنوب ضلع در
اين تفكيك با بعدها) مستظرفه صنايع و اوقاف معارف ، وزارت
بوجود پرورش و آموزش فعلي وزارتخانه همديگر از ادارات
زمزمه مدتي جمله از است بوده فراواني رخدادهاي شاهد (آمد
مركزي به آن تبديل جهت تهران شهرداري به مجموعه اين فروش
دولت هيات دستورالعمل طبق اينكه تا ميشد شنيده فرهنگي
آموزش وزارت شماره 1 ساختمان عبارتي به يا مسعوديه عمارت
سازمان) اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت به "رسما پرورش و
.شد داده تحويل (فرهنگي ميراث
اين تاريخ از گوشهاي عنوان به اينك كه ساختماني البته
كه نيست بيش مخروبهاي است واقع تهران شهر مركز در كشور
دقت عدم و حال و گذشته مسئولين سهلانگاري علت به سالها
.است درآمده روز و حال اين به نگهداري و
ارشاد و فرهنگ محترم وزير مهاجراني آقاي است گفتني
اين محل در بازسازي روند بررسي جهت كه پيش چندي اسلامي
و آموزش موزه تاسيس اعلام ضمن بودند ، يافته حضور ساختمان
از استفاده با شايستهاي نحو به ميبايست":گفت پرورش
اين طي در پرورش و آموزش كه را آنچه موجود مدارك و اسناد
".كرد معرفي گذاشته سر پشت سال 74
مسعوديه عمارت بازسازي مسئولين جديت و كوشش با است اميد
فرهنگ و معماري با جوان نسل پيش از بيش آشنايي شاهد
.باشيم خود گذشته
سلطانعليان سعيد
|