ضرورت امنيتيو دستگاههاي
مجريه قوهء نظارت
، فرازوفرودآن ودادگستري داوري
اسلام درتاريخ
ضرورت امنيتيو دستگاههاي
مجريه قوهء نظارت
كلام زيبا صادق دكتر
حساب و نظارت از تنفر بودن ، بسته بودن ، مخفي مخفيكاري ،
بودن ، وسيعتر هرچه واختيارات امكانات خواهان كتاب ، و
تفاوت اماميباشد امنيتي دستگاه و نظام هر ويژگيهاي
با سالار مردم نظامهاي در امنيتي دستگاههاي ميان
مسئوليت و پاسخگويي ميزان در سركوبگر و پليسي نظامهاي
.ميباشد دستگاهها اين پذيري
قابل امنيتي تشكيلات مردم ، آراء به متكي نظامهاي در
در كه حالي در هستند ، (accountable) حسابكشي و حسابرسي
اختيارات و قدرت شبهنظامي ، و نظامي توتاليتر رژيمهاي
بر نظارتي و كنترل هيچ و بوده نامحدود تشكيلات اين
.نيست متصور اعمالشان
داشتن دست مبنيبر ما اطلاعات وزارت رسمي اعلام و اعتراف
از اما است ، انگيز غم و هولناك چه اگر اخير قتلهاي در
كافيست.ميباشد نيز اميدواري مايه و قوت نقطه ديگر سوي
امنيتي و اطلاعاتي تشكيلات با را ايران اطلاعات وزارت
و قتلها كه كنيم مقايسه ديگر كشورهاي از بسياري
.شدهاند آشكار كمتر ترورهايشان
را ما چشمان نبايستي اميدواري مايه و قوت نقطه اين اما
.ببندد امنيتيمان دستگاههاي ضعفهاي و مشكلات روي بر
تشكيلات اين در عدهاي حال هر به كه است آن تلخ واقعيت
و ساخته محكوم را آنان كرده ، محاكمه را جمعي خودسرانه
از صرفنظر.كردهاند اجرا را آنان اعدام احكام نيز خود
كجا از را قربانيان بودن "الدم مهدور" شرعي احكام كه آن
خود از مجريان و عاملين كردهاند ، استخراج چگونه و
چنين كه بود مطمئن ميتوان آيا.بودهاند دستگاه
و قتلها انگيزه آيا افتاد؟ نخواهد اتفاق ديگر پديدهاي
است؟ بوده قاتلين مذهبي اعتقادات "صرفا حركت اين مجموعه
ديگر بخشهاي در ديدگاههايي چنين و افراد اين نظير آيا
اعمال و كنترل ميزان "اساسا ندارند؟ حضور اطلاعات وزارت
بالاي ردههاي است؟ ميزان چه تشكيلات اين در مديريت
نظارت و كنترل پايينتر سطوح روي به ميزان چه مديريتي
اجرايي ردههاي و واطلاعاتي امنيتي تشكيلات بدنه دارند؟
ردههاي و مديريت مقابل در را خود ميزان چه وزارتخانه
تصميمگيريها ملاك آيا ميدانند؟ پاسخگو تشكيلات ستادي
تكليف"اساس بر كس هر يا است؟ مديريتي مراتب سلسله رعايت
براساس تصميمگيريها آيا مينمايد؟ تصميمگيري "شرعياش
و مدون دستورالعملهاي و قواعد ضوابط ، از مجموعهاي يك
عمل رسيد عقلش به كه طور هر كس هر كه آن يا است روشن
اساسيتر و بنياديتر همه از كه سئوالي شايد و ميكند؟
رفتار ، اعمال ، روي بر كنترلي و نظارت نوع چه "اساسا:است
ميگيرد؟ صورت اطلاعات وزارت وتصميمگيريهاي سياستها
اعمال اطلاعات وزارت بر بيرون از كنترلي و نظارت اگر
.ميشود اعمال نهاد كدام توسط كنترل و نظارت اين ميشود ،
اگر كيست؟ "دقيقا اطلاعات وزارت متولي ديگر ، عبارت به
وظايفشان اجراء حسن براي كشور امنيتي مسئولين باشد قرار
اجرايي نهاد كدام از گيرند ، قرار ترغيب و تشويق مورد
و خبط اگر ،"متقابلا كرد؟ تشكر و قدرداني ميبايستي
مورد ميبايستي دستگاه كدام و نهادي چه گرفت ، صورت خطايي
گيرد؟ قرار جواب و سئوال و مواخذه
است آن از روشنتر سئوال اين به پاسخ اساسي قانون نظر از
وزير:باشد داشته اگر و اما و تبيين و تفسير به نيازي كه
وزارت مسئوليت جمهور ، رئيس شخص "نهايتا و اطلاعات
بر ترابري و راه يا پرورش و آموزش وزارت همچون اطلاعات ،
:ميگويد اساسي قانون شصتم اصل.ميباشد مجريه قوه عهده
عهده بر قانون اين در كه مواردي در جز مجريه قوه اعمال"
".وزراست و جمهور رئيس طريق از شده ، گذارده رهبري
از پس":ميدارد اشعار نيز اساسي قانون سيزده و صد اصل
است كشور رسمي مقام عاليترين جمهوري رئيس رهبري مقام
در جز را مجريه قوه رياست و اساسي قانون اجراي ومسئوليت
".دارد برعهده ميشود ، مربوط رهبري به "مستقيما كه اموري
تفصيل به دهم و يكصد اصل در رهبر مسئوليتهاي و وظايف شرح
اطلاعات وزارت و اطلاعاتي امور به آنجا در و آمده
مسائل اساسي ، قانون طبق بر اين بنابر.است نشده اشارهاي
رئيس عهده بر ديگر ، اجرايي مسائل همچون كشور ، اطلاعاتي
.ميباشد جمهور
آغاز جا همين از "دقيقا هم اطلاعات وزارت بنيادي اشكال
كنترل اطلاعات وزارت بر ميزان چه جمهور رئيس:ميشود
اين بالاي رده مديران و ارشد اعضاء مسئولين ، بدنه ، دارد؟
به پاسخگويي به متعهد و موءظف را خود ميزان چه وزارتخانه
ماجراي شروع از "تقريبا ميدانند؟ مجريه قوه رياست
اجرايي توان و كارايي مسئله غيرمستقيم و مستقيم قتلها ،
فكر اما.است گرفته قرار سئوال مورد اطلاعات محترم وزير
به "صرفا كه است آن از بنياديتر و اساسيتر مشكل ميكنم
صرف از فراتر بحث زيرا.شود محدود اطلاعات وزير نقش
بحث.است آبادي نجف دري آقاي شخص كارايي فقدان يا كارايي
وزارتخانه بر ميزان چه "اساسا مشاراليه كه است آن سر بر
مجموعه زير كه است آن سر بر بحث.دارند كنترل امرشان تحت
داشته شنوي حرف وزير شخص از ميزان چه "اساسا وزارتخانه ،
.ميكنند تبعيت و
بخش هستي ، از نايافته ذات
بخش هستي شود كه تواند كي
وزارت بر مجريه قوه رئيس كنترل و نظارت قدرت ، اعمال وقتي
به ايشان منتخب وزير صورت آن در نباشد ، روشن اطلاعات
خواهد مديريت اعمال براي كافي امكانات فاقد اولي طريق
.بود
وسيعي نظارتي اختيارات اساسي قانون مجريه ، قوه از جداي
گذارده اسلامي شوراي مجلس برعهده كشور امور كليه در را
اطلاعاتي امور نهايي مسئوليت خصوص در كه همانطور.است
تفكيكي و دانسته مسئول را جمهور رئيس اساسي قانون كشور ،
قايل اجرائياش وظايف ساير يا ايشان امنيتي وظايف ميان
يعني.حكمفرماست حالتي چنين نيز مقننه قوه خصوص در نشده ،
شوراي مجلس وظايف و تكاليف ميان روي هيچ به قانونگذار
ساير با كشور امنيتي و اطلاعاتي مسائل پيرامون اسلامي
امور در مجلس كه همانطور.است نشده قايل تفاوت حوزهها
مورد در مينمايد ، بازخواست و نظارت كشور ديگر اجرايي
ميبايستي نيز اطلاعات وزارت عملكرد و اطلاعاتي مسائل
حالتي همان نيز اينجا در اما.نمايد بازخواست و شده وارد
قوه يعني.ميخورد چشم به ديديم مجريه قوه خصوص در كه
بر نظارتي و كنترل چندان كه نميرسد نظر به نيز مقننه
در چهباشد داشته كشور امنيتي و اطلاعاتي دستگاههاي روي
كمتر مجلس نمايندگان گذشته ، ادوار در چه و فعلي دوره
امنيتي و اطلاعاتي دستگاههاي به نسبت نظارت بر تمايلي
حاضر مجلس نيز اخير جريان در.دادهاند نشان خود از كشور
اطلاعاتي مسئولين از ساده و ابتدايي سئوال يك حتي نشد
.آورد عمل به كشور
روي بر "قانونا كه نهادهايي ميشود ، ملاحظه كه همانطور
چندان باشند داشته نظارت ميبايستي اطلاعات وزارت عملكرد
جمهور رئيس نه.ندادهاند نشان حال به تا خود از كارايي
خط نه دارد ، مذكور وزارتخانه در قدرتي و نفوذي چندان
نظارت اعمال به نسبت مجلس نه و ميشود خوانده چندان وزير
.است داده نشان خود از رغبتي و ميل مورد اين در قانونياش
نظارت چندان قانوني نهادهاي وقتي كه نيست گفتن به نياز
باشند ، نداشته كشور اطلاعاتي تشكيلات روي بر وكنترلي
.است روشن مطبوعات و گروهي رسانههاي تكليف
دارد ادامه
، فرازوفرودآن ودادگستري داوري
اسلام درتاريخ
12
معاديخواه عبدالمجيد
كوركورانه اطاعت و انضباط مرز
در -اسلامي تمدن بر استبداد سنگين سايه با پيوند در
موضوع از بيرون را نكتهاي يادآوري -عثمان خلافت روزگار
.ميدانم سودمند بحث
مسلمانان ، سياسي سالم ذائقه حال هر به كه ميدانيم
خونين شورشي در و نكرد تحمل را عثمان خودكامگي و استبداد
مرز از واكنش در شورشيان هرچند.شد كشته خليفه سومين
;گرفتند ناشنيده را (ع)علي امام نصيحت و گذشتند تعادل
روزگار آن سياسي محافل بحثهاي در نيز نكته اين اما
.است تامل درخور
خودكامگيها و چپاولگريها و بدعتها همه دربرابر كساني
آن در كه ;ميكردند استناد (ص)پيامبر از روايتهايي به
دربرابر ، بود شده تاكيد مسلمانان امام از اطاعت بر
رهبران از اطاعت (ص)پيامبر:كه ميشدند يادآور ديگراني
خدا نافرماني موجب كه است كرده شرط اين به مشروط را
به مربوط روايتهاي به فرصتي در بتوان اگر.نباشد
است روشن روز چون پرداخت ، آن شرايط و امام از فرمانبري
بهانه هيچ به ستم و زورمداري خودكامگي ، استبداد ، هرگز كه
متون از يكي در تنها.نيست پذيرفته اسلام سياسي فرهنگ در
(62)!است شده گردآوري زمينه اين در روايت حديثي 380
منابع چنين از بايسته بهرهوري كه يادآوري به نياز چه
.است موازين با آشنايي و ژرفانديشي درگرو ارزشمندي ،
در -نيز آلودگيهايي را تاريخي و حديثي متون بيترديد
.است آمده پيش -قدرت لجن و لاي
مشروط اطاعت به مربوط روايتهاي از نمونه يك تنها اينك
:ميكنم نقل فرصت اين در را رهبران از
بعثت روزگار از ابنعباس نيز و (ع)علي امام خاطرههاي در
را سپاهي نظامي عملياتي در (ص)پيامبر:كه است آمده چنين
مسير در او.دادند ماموريتي ياران از يكي فرماندهي به
از و برافروخت آتشي [انگيزهاي چه با كه نيست روشن]
:پرسيد خود امر تحت نيروهاي
بودن فرماندهان فرمان به گوش (ص)پيامبر كه شنيدهايد آيا
دانستهاند؟ واجب را
.دادند مثبت پاسخ همگي
در.درآييد آتش به ميخواهم شما از اينك:گفت فرمانده آن
به -را فرمان اين اجراي:گفت و برخاست جواني ميان آن
از پرسش و مجدد تكليف كسب درگرو -بودن غيرمتعارف دليل
.ميدانم (ص)خدا پيامبر
هيچ:فرمود پاسخ:پرسيدند (ص)پيامبر از زمينه اين در چون
موجب كه كرد اطاعت شرط و بيقيد چنان نميتوان را مخلوقي
.باشد خدا از نافرماني
پيامبر داشتيم؟ سرنوشتي چه ميرفتيم ، آتش به اگر شد گفته
(63)!نداشتيد رهايي آتش از هرگز:دادند پاسخ
بعثت زلال به بازگشت
و خودكامگي و عثمان سياست از خشمگين مسلمانان شورش با
ناگهان.رسيد قتل به سوم خليفه بنياميه ، انحصارطلبي
كه ديدند مدينه مردم عواطف محاصره در را خود (ع)علي امام
نكتههاي.ميزدند فرياد خلافت به را او گزينش صدا يك
اين در.است فراوان اسلام تاريخ از بخش اين در ناشناخته
با (ع)امام كه ميشوم يادآور را نكته اين تنها تنگنا
يك هر كه -فتنه كانونهاي و اسلامي جامعه از ژرف شناختي
را بعثت زلال به بازگشت -داشتند سبز كاخ با پيوندي رشته
صحنه در مردم حضور حرمت به همه ، اين با.نميديدند عملي
دوششان بر عدالت اجراي در شرايط آن در كه مسئوليتي و
در همه ، اين با.آمدند صحنه به ناگزير ميكرد ، سنگيني
ديگر انقلابي هدف با تلاش بر تاكيد ضمن گفتارشان نخستين
پايان در نيز را نكته اين بعثت ، ارزشهاي احياء براي
پيش بهندرت:كه شدند يادآور -واقعبيني با -گفتار همان
آب و] آورد روي ديگربار افول روند در جرياني كه ميآيد
(64).[بازگردد جوي به رفته
-اسلامي قضاوت با پيوند در -ميتوان تنگنا اين در چه آن
فراموش ارزشهاي به بازگشت براي (ع)امام تلاش شد ، يادآور
بر كه پيدرپي داخلي جنگ سه بهرغم (ع)امام.است شده
جامعه معنوي تحول در شگفتيآوري نقش شد ، تحميل شان حكومت
.داشتند
آن آفات و شرايط قضاوت ، پيرامون را (ع)امام ديدگاه
اشتر مالك به حضرت آن معروف فرمان از بخشي در ميتوان
.ديد
تو ، نزد كه گزين بر را داوراني مردم ، ميان داوري براي سپس
در پراكنده و گوناگون امور كه آناني.برتريناناند
خشمشان به درگير طرفهاي خصمانه برخورد نگذارد ، تنگناشان
بازگشت شناخت ، از پس و نفشارند ، پاي خود لغزش در نياورد ،
با تا ندهند ميداني را خويشتن نيابند ، دشوار را حق به
بررسي و غور از پيش افتند ، فرو آز ورطه به كوتهنظري
شبهه در كسي هر از بيش نكنند ، بسنده سطحي فهم به كامل ،
از كه كساني فشارند ، پاي دلايل درگردآوري و كنند درنگ
براي و آيند دچار ناشكيبي به كمتر درگير طرفهاي مراجعات
چون و بشكيبند همه از بيش جريانها ، شدن روشنتر چه هر
ثنا كه كساني باشند ، برندهتر همه از شد ، روشن حكم
چربزباني با و نسازد گرفتارشان خودخواهي به خوانيها ،
سخت كساني چنين و نگرايد ، كژي به ترازوشان شاهين
.كمياباند
خويش بخشش دست و كن رسيدگي زياده را داوريشان وضع آنك
مردم به و يابند پاسخگو را خود نياز كه بگشاي چنانشان را
ببخش جايگاهشان چنان خويش كنار در و شوند ، نيازمند كمتر
از تا ننگرند ، طمع چشم به آن در تو خواص از يك هيچ كه
ژرف شد ، گفته چه آن در.باشند امان در ديگران سخنچيني
آن از كه:بود اشرار اسير چندي دين اين كه بينديش
دنياپرستي به آن با و ساختند هوسراني براي چارچوبي
(65).پرداختند
87-ص 4 ج 6 ، كنزالعمال ، -62
و 793 ص 791 ج 5 ، همان ، -63
گفتار 116 نهجالبلاغه ، بيغروب خورشيد -64
(نامه 53) شماره 535 همان ، -65
|