تلاش آخرين
مديريت در مشاركت فرايند
عقلاني
تلاش آخرين
اوضاع دادن سامان مورد در قطبي رضا توصيههاي
اسلامي انقلاب آستانه در شاه رژيم وخيم
و راديو سازمان رياست دهسال از بيش كه قطبي ، عبدالرضا
بازيگران جمله از داشت عهده به را ايران ملي تلويزيون
اجتماعي و سياسي تحولات در او نقش كه است دوم پهلوي عصر
.است شده شناخته كمتر دوران اين
از ديبا خانواده كنار در كه بود قطبي خانواده از وي
قطبي.ميآيند شمار به پهلوي دوران متنفذ خانوادههاي
دليل به و رساند اتمام به فرانسه در را خود تحصيلات
رياست به (بود او پسردائي)داشت پهلوي فرح با كه قرابتي
او كه است جالب.گرديد منصوب تلويزيون و راديو سازمان
شاه سياستهاي مخالفان از فرح با شاه ازدواج از پيش
را اعتراض اين فرح به خود نامههاي در و ميآمد بشمار
.ميداشت بيان
راديو رياست به او انتصاب و فرح و شاه ازدواج از پس اما
حفظ تئوريسين يك به نظام منتقد يك از او نقش تلويزيون و
از ديگر گروهي همراه به وي.كرد تغيير پادشاهي نظام
در داشتند شهرت "فرح باند" به واقع در كه فرح اطرافيان
راهكارهايي دادن و برنامهها اجراي با پهلوي حكومت اواخر
تطميع چون گوناگوني قالبهاي در كه ميكوشيدند مختلف
اول شخص از را آنان انتقادهاي جهت روشنفكران و مخالفان
اين از تا برگردانند ديگري هدفهاي به شاه يعني كشور
.سازند بيثمر را مخالف جريانات سياسي فعاليتهاي رهگذر
را زمينه پهلوي سلطنت اواخر در كه بود گروه همين واقع در
اصل در بختيار.ساخت آماده بختيار نخستوزيري براي
دختر (قطبي لوئيز) قطبي مادر و بود قطبي پسرخاله
از برخي زعم به.بود بختيار شاپور خاله و صمصامالسلطنه
و شاهبود دوران نفوذ قطبيازافرادبا رضا پژوهشگران
كوه حقيقت در او.است شده شناخته استكه آن از بيش قدرتش
فرح با او.بود آمده بيرون آب از آن قسمتياز كه بود يخي
او به نيز فرح مقابل در و داشت فاميلي و عاطفي پيوند
.بسيارداشت اعتقاد
بس همين پهلوي سلطنت روزهاي واپسين در قطبي نقش اهميت در
شاه آن در كه آبان 1357 در 15 شاه معروف نطق بدانيم كه
"شنيدم را ايران ملت شما انقلاب پيام نيز من":بود گفته
.بود شده تنظيم و تهيه او وسيله به
استراتژي و تزها تداوم در نوعي به واقع در كه نطق اين
تا بود صدد در بود شده ارائه سلطنت حفظ براي او پيشنهادي
در.كند هدايت ديگري جهتهاي به را شاه مخالفان حمله نوك
او معترض مردم با همراه كه بود شده توصيه شاه به واقع
زبان از اعتراضات از بخشي و كند انتقاد موجود وضع به نيز
آن بر قطبي رهبري به "فرح باند" همچنين.شود شنيده او
سازد آماده فرح شدن "نايبالسلطنه" براي را زمينه تا بود
رفتن از و بماند تهران در داشت قصد فرح علت همين به و
مخالفت تز اين با شاه نهايت در ولي كند امتناع شاه همراه
در قطبي اما.رفت خويش بيبازگشت سفر به او همراه و كرد
.كند ايفا موءثري نقش بحران روزهاي در تا ماند تهران
مطالبي خصوصي نامهاي در شاه معروف نطق انتشار از پس فرح
و عاطفي عميق ارتباط از كهنشان ميكند گوشزد قطبي به را
هيچ به جون رضا":مينويسد دارد ، دو اين ميان تشكيلاتي
نطق تو كه بدهد احتمال حتي يا بفهمد كسي نيست صلاح وجه
به و دارند تنفر شاه از كه نيستند كساني كم.نوشتهاي را
تكرار را خود اشتباهات و برود بين از مايلند قيمتي هر
را كلمات اين تو بدانند اگرشود همه منفور و كرده
بوده ، دلنشين و موءثر بسيار كه آنجا از بخصوص نوشتهاي
رنتيجه د هستي ايشان متفكر مغز تو كه كرد خواهند تصور
.شد خواهي [هدف]target
بالاخره بدهي [تلويزيون]V.Tبه را خود دستخط نبود صحيح
."...فهميد خواهند
روز آن در را قطبي شاهدستخط است شده مشخص كه گونه آن
"عينا تلويزيون در استيصال روي از و تاملي هيچ بدون
اين است ممكن كه رواست آن از فرح نگراني و كرده قرائت
آن تنظيم و بيافتد تلويزيون در اشخاصي اختيار در دستخط
.گردد دردسر موجب نهايت در و برود لو قطبي وسيله به نطق
و راديو رياست از شهريور 1357 واقعه 17 از پس قطبي رضا
سياست هويداي صحنه از و داد استعفا ايران ملي تلويزيون
آمد خواهد درپي كه سندي اما.كرد گيري كناره ظاهر به
به همچنان شاهي رژيم روزهاي واپسين در او كه ميدهد نشان
.است بوده خود برنامههاي و سياستها اجراي دنبال
تعيين براي جلسهاي طي ماه 1357 آذر در 13 كه سند اين در
خوبي به است شده تبيين و طرح شاه و حاكميت حفظ استراتژي
.ميشود روشن زمينه اين اودر نقش
بياساس ، شايعات رواج مردم ، ميان در رواني جنگ ايجاد
مردم دشمني و نفرت برگرداندن كار ، عواقب از مردم ترساندن
كه است تاكتيكهايي جمله از... و ديگري سمت به شاه از
و شاهي نظام پايههاي فروپاشي از جلوگيري منظور به قطبي
گونهاي به تاريخ اما ميكند پيشنهاد پهلوي ديكتاتوري
فراست كه پيمود را ديگري مسير حوادث و خورد رقم ديگر
نقش ترفندهايي چنين با مقابله در (ره)امام وهوشياري
.داشت بسزايي
سالگرد بيستمين مناسبت به آمد خواهد درپي كه سندي
ايران معاصر تاريخ مطالعات موءسسه وسيله به اسلامي انقلاب
اسلامي انقلاب تاريخ پژوهشگران و علاقهمندان اختيار در
ميشود بارمنتشر نخستين براي كه سند اين.است قرارگرفته
انقلاب اوج روزهاي در را پهلوي حاكمان استيصال خوبي به
.ميدهد نشان
***
صادقانهبود هم ديگران گفتارهاي تمام و مجلس گفتار.1
ندادن واقعهمشهد ، :مثال.است [مغشوش]Confused عملها ولي
فرار نگفتننحوه هستند ، آنها دنبال كهبه كساني به شهرت
"واصولا.ميشود تعقيب اينكه ولااقل رضايي ، و ياسيني
.باشد [تلويزيون]TVاز صحبت كمتر
.[كشورها ديگر] نظامي حكومت و ما نظامي حكومت تفاوت.2
دوباره بعد و شدند ساكت اول چگونه.خشونت جاي به سختگيري
[تلويزيون راديو] RTV نمونه برق ، نمونه:شلوغي به شد شروع
;معلم و كارگر تفاوت ;شد پرداخت مزايا و حقوق چگونه ،
دو و شدند كشته نفر صد چگونه ;شد شل نظامي حكومت چگونه
.شدند تيرباران نفر
ميخواهيم چه خميني [برابر] در ما ترس ، غول مقابل در.3
نيست ممكن راهي هيچ از آوردن دست به را مردم دل بگذاريم؟
ديگري غول يك از بايد مردم ;جنگ زمان در قانوني حكومت جز
باشد؟ ميخواهد چه نباشد ارتش غول اين اگر.بترسند
اين بايد چگونه است ، "قريب [فتح] "فتحا" آنها اصلي تم.4
نااميدي:كرد عوض را تم
جاي به منعكس را نفرت بايد چگونه:فرد يك از نفرت.5
كرد؟ ديگري
:منفور مشترك خارجي دشمن منفور ، مشترك داخلي دشمن.6
.استعمار نه ضدساواك ،
چون مثال ، ;دادستان آقاي مثال ، :حاكم طبقه گناه احساس.7
حالي در ميگيريم ، محكم را نظامي حكومت ما كشت آدم نصيري
.كرد محاكمه را نصيري بايد كه
.داد [..] مردم به ميشد اول روزهاي:قدرت زمان در.8
كه گفت چيزهايي يا و داد نشان ضعف نميشود ديگر امروز
سختگيري بايد بلكه ،"قريب[فتح]"فتحا":بشود ضعف بر حمل
به هم (نظامي حكومت قوانين طبق) مردم به هم كرد
(سياسي خصوص به) فساد عمال به هم و اعتصابيون و خرابكاران
.است لازم حركت يك روز هر.
گنجي ، بنادر و گمرك):فوريت به مديران برخي تعويض.9
(اردلان ،...مخابرات و نفت و پتروشيمي و گاز ،(نصيرزاده
ورزش
معاش) زندگي به مربوط كه مهم سازمان چند در سختگيري.10
...برق و بنزين و گاز و نفت:ميشود مردم (...و
و صوت ضبط نه و) روز ، هر اسلحه ، مقداري يافتن11
(!!پليكپي
آن ، اطراف روزهاي و عاشورا اينكه از مردم ترساندن.12
بزرگتر حتي) ميكنند [ظاهر] را خود قدرت حداكثر مخالفان
(واقعيت از
خيال اينكه گفتن صراحت با لااقل) سازمان چند انحلال.13
و اصناف اطاق اطلاعات ، وزارت مورد در "فورا:(داريم
انحلال در نظر اعلام و ساواك درباره فوري فكر و آن مشابه
ديگر اسامي با ديگري سازمانهاي ايجاد و دي اول ساواك
تشكيل و خارجي و داخلي امنيتي و اطلاعاتي كارهاي براي
.CRS
روزنامه 8 يك پخش و آتش مانند روزنامههايي بستن14
هر تا "احتمالا و محرم پايان تا لااقل روز خبر صفحهاي
.است نشده آرام اوضاع "كاملا وقت
تغيير مورد در عدهاي نظر "قبلا) دولتي شوراي ايجاد.15
(شود گرفته آن قانون
آنها از استفاده مخالف ، گروههاي با تماس ايجاد براي.16
براي نفت شركت "مثلا) آينده براي مطالعه بررسي كارهاي در
قرارداد براي يا و كند دعوت جهانبگلو از جديد Opec
(دانشگاهيها از ديگر نفر چند از كنسرسيوم
را مردم تهديد با دارد مقابل طرف اينكه به توجه.17
عامل هيچ نبودن و يكشنبه:مثال ;ميكند اعتصاب به وادار
(معينزاده دكتر) دانشگاهيان با ملاقات (مثالها) نظم
.نبود موجود متن در شماره 18 *
كادر تعداد كردن كم و دولتي سازمانهاي تصفيه19
(...و جعفريان) رواني جنگهاي كميته.20
كمي.كنند طرح را خود برنامههاي مسئولان و وزرا.21
ادامه و بود خوب كه كارهايي از تعريف گذشته ، از انتقاد
.بود خواهد مشكل بسيار اينكه ذكر با آينده بشارت ;مييابد
ادامه از سياسي فساد بودن موقتي مسئله كردن جدا.22
بنيادي و اقتصادي كارهاي
دارد ادامه
مديريت در مشاركت فرايند
عقلاني
(پاياني بخش)
مشاركت ايجاد روشهاي
و است انساني اساسي نيازهاي به پاسخگو كه مشاركت مقوله
كاهش محيط در اجتماعي انزواي و معني با را كار فرآيند
سه طريق از ميتواند ميدهد ، افزايش را استقلال و ميدهد
:شود گرفته بكار زير بنيادي روش
فردي مشاركتهاي -1
نفري دو مشاركتهاي -2
جمعي يا گروهي مشاركت -3
محيط در و دارد را خودش خاص شرايط روشها ، اين از يك هر
اعمال هماكنون كه اداري تمركز به توجه با دولتي اداري
تاكيد انفرادي و فردي مشاركتهاي بر كه است سازگار ميشود
.ميشود
كه كاركنان به دادن آگاهي از استفاده با بايستي همچنين
جمعي دسته تفكر انگيختن و درونزاست دانشآفريني طريق از
افراد كه نمود ايجاد ميتوان نيز را روشها ديگر ميباشد ،
.بپردازند تفكراتشان و برداشتها تجربيات ، ارائه به
به "صرفا نميتوانيم و پوياست و زنده فرآيندي مشاركت
اجتماع يا سازمان در ميبايست كه كميتپذير جزيي عنوان
.كرد نگاه بدان گردد ، تزريق
مشاركت اصول
سازگار و يكدست الگوي و طرح نيازمند مشاركت اجراي
مشاركت ، اساسي اصول از.كرد توجه بدان بايستي كه ميباشد
مديريت فنون از پيچيدهاي مجموعه با كاركنان نمودن همراه
آن دراجراي.ميباشد خاصي چيرگي و مهارت با همراه كه است
فرهنگي و اجتماعي محيطي ، روانشناختي ، عوامل به بايستي
توقعات نگرشها ، ارزشها ، به توجه مشاركت اصول.داشت توجه
.است شناختي فن دگرگونيهاي و كار در طراحي و مردم اعضاي
است مشاركت مقوله بودن اخلاقي اصل مشاركت ، اصول ديگر از
آوردن پديد هدفها ، كردن روشن درچرخه پله نخستين كه
ارزيابي و برنامهها بكارگرفتن راهبردي ، برنامههاي
به توجه بر تاكيد مشاركت ، اخلاقي اصل.ميباشد نتيجهها
خاصي توجه بدان بايستي كه دارد توسعه امر در انساني عامل
.گردد مبذول
اساسي نقش "شناختي و انگيزشي مكانيسم" دو مشاركت ، در
در كه كرد توجه بدان اصول عنوان به بايستي كه دارند
همانند كار ، در بيشتر نظارت و اعتماد انگيزشي ، مكانيسم
شناختي ، مكانيسمهاي در.دارند نقش...و افراد جويي
.دارند نقش...و اطلاعات از بهتر بهرهگيري بيشتر ، ارتباط
(11)
:پانويس
، 1365 ،"اجتماعي مشاركت مقوله" بودجه ، و برنامه سازمان -1
ص1
،"مالكيت و مديريت در مشاركت" طوسي ، محمدعلي دكتر -2
ص 8 1370 ،
ص 8 "اثر همان" طوسي ، محمدعلي دكتر -3
مشاركت ، 1365 ، ص 1 مقوله بودجه ، و برنامه -4
ص 183 ،"اجتماعي رفاه و تامين" محمدآراستهخو ، دكتر -5
ص 30 اثر همان محمدآراستهخو ، دكتر -6
كاركنان مشاركت الگوي و مشاركت" قاسمي ، حميدرضا -7
تدبير ، 1377 مجله "سازمان
ص 12 اثر ، همان طوسي ، -8
ص 58 اثر ، همان -9
ص 12 اثر ، همان طوسي ، -10
ص 130 اثر ، همان طوسي محمدعلي -11
|