است بيكران انسان توانائيهاي
مراسم در بورقاني احمد
كوشيديم توان تمام با
:توديع
نهادينه مطبوعات در نقد و بحث
شود
است بيكران انسان توانائيهاي
نيست او محدوديتهاي انسان ، در چيز كنندهترين مجذوب *
.دارد اختيار در كه است ممتازي و بيكران تواناييهاي بلكه
مثل سوءالاتي خودمان زندگي طول در كه آمده پيش گاهي:اشاره
مي چگونه و دارم توانائيهايي چه" "هستم؟ كسي چه من"
گيرد مي شكل ذهنمان در "درآورم؟ فعليت به را آنها توانم
رشد رئوس و جزئيات كه كرده كوشش نويسنده مقاله اين در.
مقاله نويسنده تلاش.كند تحليل و تجزيه را انسان شخصيتي
كشانندههاي و سائقها قبيل از موضوعاتي به اشاره در
اختيار در كه بالقوهاي نيروهاي و رشد براي ما ذاتي
در كه زحماتي و مسائل و محدوديتها و موانع كنار در داريم
انسان ، رشد مسير تعيين و ميشود تحميل ما بر رشد طول
.ميباشد
و كر مادري داراي و است ساله كه 6 كنيد تصور را كودكي
اوقات بيشتر او است ، كسي چه او پدر نيست معلوم لال ،
از جدا و تاريك اتاق يك در مادرش با همراه را خود زندگي
كودك اين شما نظر به كرده ، سپري مادر خانواده و اقوام
شد؟ خواهد آدمي جور چه اينكه يا و بود خواهد شخصيتي چگونه
را خود زندگي ابتداي قسمت "دقيقا (مستعار نام) ايزابل
در 6 را او وقتي.گذراند شد داده شرح كه شرايطي چنين تحت
ديگر نيمي و بود طفل يك وجودش از نيمي كردند پيدا سالگي
بررسي و معاينه مورد را او متخصصان وقتي.وحشي حيوان يك
غيرقابل و كندذهن او كه گرفتند نتيجه چنين.دادند قرار
كه گرفتند تصميم آنها خوشبختانه.ميباشد تربيت و تعليم
نيم و سال يك.بكاربندند او تربيت براي را خود تلاش تمام
طراوتي پرانرژي و شاداب دختر يك همانند ايزابل بعد
خيلي سالگي چهارده در گزارشات آخرين طبق.كرد كسب دوباره
.بود گذاشته سر پشت را ششم كلاس و ميكرد رفتار خوب
در رشد منظور به قوي برانگيزانندههاي كه سد مي نظر به
آنچه از بيش ميخواهيم همگي ما دارد ، وجود كسي هر زندگي
را خود به مخصوص تفكر و ايده ما از كدام هر.باشيم هستيم
شايد.داريم باشيم ، آدمي چگونه آينده در اينكه براي
خلاقتر و تواناتر يا داناتر تر ، مطلع انساني بخواهيم
شايد يا و خوشحالتر و شادابتر بخواهيم شايد باشيم ،
.كنيم زندگي بيشتري صلح و آرامش در بخواهيم
و جهش گاهي ميرويم ، آهسته و زحمت به گاهي رشد ، مسير در
.داريم بلند خيزشهاي
جهش يك از موقعيت برحسب داريم ، سريع پيشرفتي كه هنگامي
آنچه از بهتر اينكه از و ميشويم ، برخوردار رشد مسير در
وقتي.ميكنيم نشاط شادمانيو احساس شدهايم بوديم ،
تصور آنچه به و است روبراه چيز همه ميكنيم احساس
خودمان از عظيم و يافته گسترش حس يك رسيدهايم ، كردهايم
.ميكنيم پيدا
وجود رشد مسير در قوي برانگيزانندههاي كه همانطور درست
و مانع اوقات گاهي كه هست نيز بزرگ موانعي دارد ،
موانع اين بندرت خيلي ميشود ، ما تحول و رشد محدودكننده
و موانع.هستند واضح و آشكار ايزابل زندگي مشكلات همانند
قبال در ميكنيم احساس كه دارد وجود بغرنج محدوديتهاي
و رفت پس به مجبور كه وقتي.هستيم ناتوان و ناكام آنها
در كه ميرسد نظر به ميشويم ، مشكل اهداف برابر در تسليم
.شده ايجاد برگشت حتي و توقف ما پيشرفت و رشد فرايند
براحتي شد ، تعريف اينجا چنانكه آن شخصيتي ، پيشرفت و رشد
.ميكند تغيير خواستهها ، و ارزشمند اهداف جهت در
پيشرفت و رشد براي ما كه تواناييهايي به اشاره "شخصيت"
دارد؟ وجود ما براي امكاناتي چه.دارد ميبريم ، ارث به
براي درست مسير و راه يك ميتوانيم چگونه شد؟ خواهيم چه
كنيم؟ پيدا خود رشد
به مقاله اين در كرد خواهيم سعي كه است سوءالاتي اينها
.بپردازيم آنها
"تحول و رشد براي بالقوه نيروهاي"
با ;كردن كار از كه كرده ارزيابي چنين روسي دانشمند يك
هيچ بدون فراگيري 40زبان به قادر خود مغز از نيمي فقط
(وتو ، 1927 ا).مشكليهستيم
از كمتر خيلي ما كه ميرسد نظر به ديدگاهي چنين يك از
.هستيم باشيم ميتوانستيم كه آنچه
بيشتر كه ميدهد نشان ما به انساني بالقوه نيروهاي فرضيه
استفاده پتانسيل اين از كوچكي بخش از تنها انسانها
بواسطه كه است اين ميشود مطرح "بعدا كه فرضي.ميكنند
اين از بسياري ميتوان معيني و مشخص روشهاي انجام
.شناخت را پتانسيلها
اولين از يكي جيمز ، ويليام پيش قرن يك از كمتر
متوسط بطور كه كرده ارزيابي چنين امريكايي روانشناسان
.است بسته بكار را خود توانايي درصد حدود 10 چيزي انسان
اعلام را 6 درصد اين ميد مارگارت معروف مردمشناس بعدها
درصد از 4 تنها انسان كه داشت عقيده اوتو هربرت و كرد
درصدها اين كه مينويسد او.ميكند استفاده خود توانايي
نيروهاي كشف حال در "مرتبا ما كه چرا است كاهش روبه
ميگذرد زمان همچنانكه.هستيم انسان در قويتري و بيشتر
.ميشود آشكار انسان در بيشتري تواناييهاي و منابع قدرت ،
پوركي و آويلا كمب ، نامهاي به روانشناسان از نفر سه
هيجانانگيزترين از يكي كه دارند عقيده چنين (1978)
بسيار انسان توانايي بدانيم كه است اين امروزه اكتشافات
مجذوب.بگنجد فكر در حتي كه است آن از عظيمتر
بلكه نيست او محدوديتهاي انسان ، در چيز كنندهترين
.دارد اختيار در كه است ممتازي و بيكران تواناييهاي
بيماري بريك خودش نظارت و اداره با كه كازين نورمن
غلبه باشد ، علاج قابل غير ميشد زده حدس كه وخيم "نسبتا
را انسان توانايي هرگز كه گرفتم ياد من:ميگويد كرد
كه است اين گرفتم ياد من كه چيزي بهترين.نگيرم دستكم
منحصر كه يادگرفتم.است بيكران انسان قدرت و توانايي
رشد براي سقفي همهگونه عدم بهواسطه انسان بودن بهفرد
از.درميآيد نمايش به او اخلاقي و عقلي و هوشي تحول و
بر غلبه يا و اتم شكافتن بشر آورد دست بزرگترين منظر اين
به وابسته بشري آورد دست بزرگترين بلكه نيست جاذبه نيروي
شوتز ويل.ميباشد انسان مغز درباره دانش توسعه و افزايش
واقع در ميكنيم تجربه ما كه محدوديتي ميگويد
ارگانيزم توانايي در محدوديت" نه ماست "باور محدوديتهاي"
."بشر
شوقانگيز ، ادعاهاي اينگونه وجود عليرغم حال ، اين با
.نيست گسترده انساني بالقوه نيروهاي درباره خوشبيني
درباره را عميقي مشاهدات سال 1975 در كه پزشكي روان بلكه
داده ، انجام انسان در شخصيت تغيير به نسبت بدبينانه نظرات
"ناپذيري تغيير اسطوره" آنرا او كه ميكند اشاره چيزي به
رواني بهداشت از كه افراد برخي كه اسطورهاي.مينامد
كه ميبينند را بزرگي پيشرفتهاي هستند ، برخوردار بالايي
والدين برخي باور به كه اسطورهاينيست مدت طولاني خيلي
هفت سنين در آنها شخصيت با همسان خود بزرگ فرزندان شخصيت
ما از كدام هر كه است اسطورهايميباشد سالگي هشت و
همه را خودمان ما كه هستيم واقعيت اين پذيرفتن به مايل
دو.ميبينيم يكساني اساسي مسائل با گريبان به دست ساله
يك.دارد وجود ناپذيري تغيير اسطوره پايداري براي دليل
يك شخص هر آن در كه است غربي فرهنگ در پايدار فرضيه دليل
تغيير مشاهده مقابل در كه دارد بنيادين روح و خميره
مستحكم عوامل تعدادي كه است اين دوم دليل.ميكند مقاومت
دهند را آنها بروز مجال انسانها اگر كه دارد وجود كننده
اين از برخي سازند شبيه يكديگر به را اشخاص ميتوانند
خواهيم شرح "بعدا را كننده متعادل و كننده مستحكم عوامل
.داد
پيدا دست ديگري نتايج به بكر برخلاف (1983) زيلبرگلد اما
پيدا تغيير سختي به خيلي انسانها كه مينويسد او.ميكند
تغييرات اين مانع كه دارد وجود محدوديتهايي و ميكنند
امكاناتي چه كه عقيده اين از بايد ما او نظر بهميشود
.برداريم دست دارد ، وجود بشر براي
كه چرا نداريم پذيري تغيير به احتياجي ما زيلبرگلد بنظر
آبراهام داروين ، همچون موءثري و خلاق اشخاص او بنظر
مملو غيره و انشتين گوگ ، ون ويليامزجيمز ، گوته ، لينكلن ،
خيلي بودن عادي و زمان حالت از و بودند شخصي مسائل از
را آنها ما كه چيزهايي بيشتر ميگويد او.داشتند فاصله
براي حلي راه پي در و ميبريم نام مشكل و مسئله عنوان به
از خلاصي قابل غير مسائل آنقدرها واقع در هستيم ، آنها
.نميباشد خطرناك و آنها دست
تحول و رشد براي انگيزش
برآن انسان در بالقوه نيروي طرفداران توسط كه نكتهاي
بالقوهاي نيروهاي ما تنها نه كه است اين ميشود تاكيد
منظور به نيز قدرتمند انگيزه يك بلكه داريم رشد براي
.داريم همراه به را بالقوه نيروهاي اين افزايش
به زنده ارگانيزم هر كه مينويسد (1975) راجرز كارل
متولد تواناييهايش ، گسترش براي ارثي گرايش يك همراه
بايد موسيقيدان يك مينويسد ، مازلو كه آنگونه.ميشود
شاعر يك كند ، نقاشي بايد نقاش هنرمند يك و بسازد آهنگ
.باشد آرامش و صلح نهايت در خودش با او اگر بسرايد ، بايد
زحمت؟ يا است رحمت مايه تحول و رشد براي انگيزش آيا اما
به شما اگر:ميدهد تذكر خود دانشجويان به (1972)مازلو
توانايي كه آنچه از كمتر بخواهيد اختياري "كاملا شكل
خود زندگي از "عميقا آنگاه بگويم بايد باشيد ، داريد
.شد خواهيد ناخشنود و ناراضي
كميت و كيفيت از اطلاع دارند ، عقيده دانشمندان از برخي
تواناييهاي از كه آنها براي انسان ، در بالقوه قدرت بالاي
خواهد نااميدي و اندوه و غم مايه نميكنند ، استفاده خود
باهوش ، دختران نام به خود كتاب در (1986) كه باربارا.شد
يك بلكه حق يك فقط نه شكوفايي خود كه ميگويد نابغه زنان
تقصير و گناه احساس كه است مسئوليت همين و است مسئوليت
ميشود گفته بنابراين.ميدهد افزايش افراد برخي در را
مردم ناخشنودي باعث اينكه بخاطر درماني روان فرآيند كه
.ميشود واقع انتقاد مورد ميشود خودشان از
را بالقوه نيروهاي كه آنها با مخالف نظري (1979) شوتز
با را خود فرض كه او.ميدهد ارائه ميبينند ، زحمت مايه
هيچ كه دارد عقيده ميكند ، ارائه "انساني نامحدوديت" نام
دست است قادر بالقوه كه آنچه تمام به انسان ندارد ضرورتي
.كند پيدا
رشد موانع
بالقوه تواناييهاي شكوفايي و رشد موانع و محدوديتها
مطالعه مورد دفعات به فيلسوفان و روانشناسان توسط انسان
به كه شده ارائه آن مورد در مختلفي نظرات و گرفته قرار
:ميشود اشاره آنها اهميتترين با از تعدادي
به نسبت ما كه دلايلي از يكي:خودمان كردن ارزيابي كمتر
كه است اين نميپردازيم خود تواناييهاي توسعه و پيشرفت
خيلي زيادي ، حدود تا.داريم خود توانايي از ناقص تصوري
و هستند حاضر حال در كه هستند هماني ميكنند فكر مردم از
را خود انسانها كه ميدهد نشان تحقيقات گرچه.بيشتر نه
واقع به اما ميكنند ارزشيابي هستند كه آنچه از بيشتر
آنچه از كمتر افراد از بسياري در دارند خود از كه مفهومي
شناسان روان درماني روشهاي از يكي.باشد ميتواند كه هست
كه مطلب اين پذيرش و ميباشد افراد پندار خود افزايش
كه بدانند و بدارند دوست را خود گذشته از بيشتر
.دارند بيشتري تواناييهاي
دلايل از ديگر يكي:خود از انعطاف قابل غير و قالبي تصور
قالبي و ثابت تصور ميكند حركت كندي به انسان رشد اينكه
ميكنند فكر مردم از برخي.ميباشد خود و تواناييها از
پيروي معين روش يك از هميشه و هستم جوري همين هميشه من
.ميكنم
لذتبخش هيجانهاي و لحظات از استقبال رشد ، و تغيير براي
انگيز اضطراب لحظات بروز احتمال اينكه به علم با اميد ، و
.است ضروري و لازم دارد وجود نيز
نياز دارد ، وجود رشد براي كه ديگري مانع:امنيت به نياز
چنين (1968) مزلو.ميباشد بخش امنيت موقعيت حفظ به
نيروي دو با زندگي طول در شخص هر كه ميكند فرضيهپردازي
از و پيشرفت و رشد نيروي طرف يك از:است روبرو متقابل
.امنيت حفظ نيروي ديگر طرف
رشد توقف باعث نيرو دو اين بين تعارض:ميگويد مازلو
انسان آن در كه دارد وجود نيرويي طرف يك از".ميباشد
سير گذشته در دائم و ميچسبد آن حفظ و امنيت به محكم
مادر ، به وابستگي از جدايي و ميترسد آينده از و ميكند
ديگر طرف از و است ترسآور او براي آزادي كسب و استقلال
و او وجودي كل طرف به را انسان كه دارد وجود نيرويي
اعتماد سمت به و خود با يگانگي و بالقوهاش تواناييهاي
واقعيترين و عميقترين پذيرش و پيرامون دنياي به
".ميدهد سوق ناهشيار نيروهاي
نيز و جاذبه فرد براي موجود نيروي دو هر مازلو نظر به
را امنيت كه ميكند رشد انسان هنگامي ولي دارد ، دافعه
و آموزگاران والدين ، .كند جذب را پيشرفت و رشد و دفع
تغيير پيمايش مراحل كه هستند قادر اوقات گاهي درمانگران
.كنند تسهيل را انساني رشد در پيشرفت كسب و
از ما از بسياري چرا براستي:است رشد از ترس چهارم مانع
از ترس دليل يك شايد ميترسيم؟ كنيم رشد اينكه
و رشد كه مطلب اين از آگاهي ديگر دليل و ناشناختههاست
از ترس يعني.است همراه مسئوليتپذيري افزايش با پيشرفت
.مسئوليتپذيري
آركوف آبي:منبع
ابراهيمي بهمن:برگردان
مراسم در بورقاني احمد
كوشيديم توان تمام با
:توديع
نهادينه مطبوعات در نقد و بحث
شود
فراهم را مطبوعات آزادي ميكوشيم كه كردند متهم را ما *
سازيم
و بورقاني احمد توديع مراسم ديروز صبح:اجتماعي گروه
و مطبوعاتي معاون بعنوان موءدب شهيدي شعبان معارفه
.شد برگزار مطبوعاتي معاونت محل در ارشاد وزارت تبليغاتي
مطبوعاتي معاونت نمازخانه در كه مراسم اين ابتداي در
عرصه در خود حضور از سابقهاي ذكر ضمن بورقاني شد برگزار
هنوز:گفت خود مطبوعاتي معاونت دوره مورد در فرهنگي كار
موضع در را ما كه بود نگذشته كار به شروع از صباحي چند
كنيم دوري موضع اين از كوشيديم چه هر و نشاندند اتهام
مطبوعات آزادي ميكوشيم كه كردند متهم را ما.نشد ميسر
تهاجم زمينهساز خود امر همين ميگويند و سازيم فراهم را
برخي بر فروبستن چشم با كه شديم متهم !است فرهنگي
مطالبي بيپروا كه مطبوعاتي تخلفات و نواقص و كاستيها
سازگار كشور ملي امنيت با مواقعي در كه ميكنند منتشر را
بود اين ما اتهام بزرگترين و !سپرديم تركستان به ره نيست
!ميرويم كجا به نميدانستيم كه
ذكر و ميپنداشتند تشخيص مرجع را خود شاكيان:افزود وي
تنها و نميدانستند خود شان در نيز را مدرك آوردن و دليل
مطبوعات كند تعيين بايد مرجعي چه كه اين.ميراندند حكم
و علمي تحقيق كدام يا زدهاند هم بر را جامعه آرامش
به همگان چرا و است كرده تاييد را ادعاها اين بيطرفانه
و مردم از نمايندگي به حوزه اين در و ميدهند حق خود
قانوني حقوق "اصولا و بگويند سخن مطبوعات خوانندگان
.است بيپاسخي پرسشهاي كجاست ، مطبوعات
حتي "اخيرا:گفت مطبوعات مظلوميت به اشاره با بورقاني
نحوه و قارچ معني ما كه بودند رسيده باور اين به برخي
قارچ رشد به راجع چه هر چون نميدانيم نيز را آن رشد
بياثر ما در نظرشان به نوشتند و گفتند مطبوعات گونه
تا گفتيم مرتب و رانديم را خود ارابه ما و است بوده
پيش طولاني بس راهي جهاني استانداردهاي حداقل به رسيدن
با 900 نسخه روزانه 000/300/2 متوسط تيراژ داريم ، رو
نسخه ميليون به 6 رسيدن و كجا انتشار حال در نشريه
.كجا ضروري تيراژ حداقل يعني روزانه
همريشان به خطاب تنها و نداريم گلايهاي هيچكس از ما
كه ميگوييم خودمان
نبود تقدير تو شمشير به خسته اين قتل"
"نبود تقصير تو بيرحم دل از هيچ ورنه
:گفت آزاديها مورد در اساسي قانون اصول به اشاره با وي
به صورت بهترين به قوانين اين كوشيديم توان حد در ما
در بنابراين.شود اجرا آن اقناعي جنبه به توجه با ويژه
تابلوها هم و ميكرد كار خطر چراغهاي هم مطبوعات جاده
توان تمام با همه از مهمتر و.بودند پابرجا وعلائم
در نقادي و نقد و شنود و گفت و بحث قلمرو كه كوشيديم
وظيفه اين كه بپذيرند همگان و شود نهادينه مطبوعات حوزه
پنجم جشنواره در.است مطبوعات انفكاكناپذير جزء
كه را شنود و گفت و بحث قلمرو از نمادهايي شكلگيري
و فرهنگي توسعه و عمومي سرنوشت در مردم مشاركت به "قطعا
اين انشاءالله و بوديد شاهد انجاميد ، خواهد كشور اجتماعي
رسانديم مدد علاوه به.شود داشته نگه زنده و حوزهفعال
كه بگيرند شكل تبليغاتي و مطبوعاتي صنفي نهادهاي كه
صنفي انجمن و روزنامهنگاران صنفي انجمن سيماي خوش مولود
.جملهاند آن از تبليغاتي كانونهاي
نبايد تندروي يا تخلف چند خاطر به معتقدم:گفت بورقاني
وجود و شد قانون بدون آزادي مدعي كه رفت پيش آنجا تا
ما.شد منكر يكسره اطلاع و علم بدون را نظارت و قانون
را مرج و هرج قانون ، بدون آزادي كه باوريم اين بر نيز
حوزه در كه باورند اين بر برخي فيالواقع آيا.دارد درپي
تخلف مرتكب برخي تنها كه اين يا نيست حاكم قانون مطبوعات
.ميگيرند ناديده يا نميدانند يا را قانون و ميشوند
بايد و نيست غيرطبيعي چندان كشور فعلي فضاي در كه امري
.رساند ممكن حداقل به را تخلفات اين كوشيد
براي روزنامهنگاران و همكاران از تقدير ضمن پايان در وي
و خبط براي همگان از:گفت و كرد توفيق آرزوي "شهيدي"
است زده سر بنده اين از كه قصورهايي و تقصير و خطاها
در.ميكنم عفو طلب متعال خداوند از و ميخواهم پوزش
جامعه شيريني كه كردم عرض مطبوعاتي رمعاونت د كارم شروع
باورم اين بر نيز هنوز و آمدنهاست و رفتنها همين به مدني
يك عمر با مساويست مطبوعاتي معاونت عمر كه بدانيد اما
دهيد اجازه يكسال ، تا ماه شش آرمانهايش ، به وفادار چريك
.بماند وفادار آرمانهايش به مطبوعاتي چريك اين
براي دقيقه مدت 5 به حاضر جمعيت بورقاني سخنان از پس
جمع ميان به اشكبار چشماني با بورقاني و زد دست بورقاني
:گفت سخناني طي ارشاد وزير مهاجراني سپس بازگشت
سياستهاي تابع شده اعمال مطبوعات حوزه در كه سياستهايي
.يافت خواهد ادامه نيز آينده در و است دولت
رئيس سياستهاي و اساسي قانون مدار ما مدار:افزود وي
و رسالت ، حدود مطبوعات ، قانون خوشبختانه و است جمهوري
.است كرده تبيين را مطبوعات حقوق
در بورقاني آقاي كه تجربياتي به توجه با:گفت مهاجراني
كه برسيم نقطهاي به نبوديم راضي دارند ، مطبوعات كار
.دهند استعفا ايشان
سمت كه شهيدي آقاي:افزود اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
جزو است ، شده سپرده ايشان به تبليغاتي و مطبوعاتي معاونت
در و دارند مطبوعات در طولاني كار سابقه كه است افرادي
موءسسه در (ره)امام حضرت نماينده خاتمي آقاي كه زماني
بر را انگليسي كيهان سردبيري شهيدي آقاي بودند كيهان
برونمرزي معاونت سمت در نيز آن از پس و داشتند عهده
.ميكردند فعاليت سيما و صدا سازمان
ك داريم اطمينان كاري تجربه و دانش لحاظ به:گفت وي
.داشت خواهد ادامه مطبوعات سياستهاي
سايه در كرد ، اميدواري اظهار اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
حال در كشورهاي بين در كشور مطبوعات همكاري ، و تلاش
.شود اثرگذار جهان حتي و توسعه
چهارم ركن به بيمهري:گفت مراسم اين در نيز شهيدي شعبان
.ميآورد فراهم را اركان ديگر فروريختن آن بناي در كجي يا
ادامه مطبوعاتي معاونت در امروز از كه راهي:افزود وي
در جمهوري رئيس سياستهاي بهتر چه هر اجراي ميشود داده
.است ومطبوعاتي رسانهاي بعد
در مطبوعات نقش كه شد خواهد تلاش:كرد تاكيد شهيدي
نظارت قانوني امر و برجستهتر كشور در امور شفافتركردن
وظايف محدوده در مطبوعات امور به رسيدگي و شود ساماندهي
.بماند باقي قانوني نهادهاي
جامعه ، نيازهاي به پاسخ و مطبوعات كيفي ارتقاي وي ،
بينالمللي رسانهاي عرصههاي در جرايد حضور آوردن فراهم
ارگانهاي هماهنگي با خارجي خبرنگاران حضور پذيراشدن و
آموزش و پژوهش امر به بيشتر توجه و دستاندركار قانوني
.كرد ذكر مطبوعاتي معاونت توجه مورد امور از را
خواهيم تلاش اسلامي انقلاب سوم دهه شروع در:افزود وي
پرتحركمان جامعه از ما مطبوعات كه را تصويري تا كرد
.باشد درخورشان ميكنند ترسيم
|