بهشت از ابدي جدايي
جوانان سينماي انجمن شركت
فيلم بينالمللي همايش چند در ايران
دوزخ321
كاريكاتوريست يك موفقيت
ژاپن در ايراني
بهشت از ابدي جدايي
انگليسي رماننويس مورداك ايريس درگذشت بهمناسبت
بيستم قرن رماننويسان بزرگترين از يكي مورداك ايريس
سال پنج از مورداك خانم.درگذشت سالگي در 79 انگلستان
دوشنبه 19 روز سرانجام و بود شده آلزايمر به مبتلا قبل
.درگذشت آكسفورد شهر در بيمارستاني در بهمنماه
مرد" ،"سرجداشده" جمله آن از كه بود نوشته رمان وي 27
.برد نام ميتوان را "دريا دريا ، " و "اتفاقي
از و دانشگاه استاد كه مورداك خانم شوهر "بيلي جان"
زندگي سال خاطرات 43 بازگويي در است ادبي سرشناس منتقدان
در اما.شده مبتلا آلزايمر به ايريس ":ميگويد مشترك
تاريكي پابهپاي او ;نيست تاريكي اعماق به فرورفتن حال
به نيز من.است رسيده مقصدش به ديگر و كرده حركت آلزايمر
".رسيدهام بايد كه جايي به او مثل
معاصر نويسندگان افتخارآميزترين از يكي مورداك ايريس
كه ميكرد توصيف هنري آثاري را خود كتابهاي انگلستان
."انتهاست و ميانه ابتدا ، " داراي
رمانش اولين اما.بود كرده روي نوشتن به سالگي از 9 او
جايزه سال 1978 در.كرد منتشر سالگي در 35 را "شبكه زير"
براي را انگليسي زبان در ادبي جايزه معتبرترين بوكر ،
.داشت دريافت "دريا دريا ، " رمان
اسرار" كه آنچه از غامضي طرحهاي و مينوشت بسيار مورداك
پي بود كرده توصيف "شر و خير ميان ژرف و تاريك چالشهاي و
.ميانداخت
رمانهايش كليت و هستند عاطفي بسيار او رمانهاي شخصيتهاي
.است نمادين "عميقا
بهدنيا دوبلين در جولاي 1919 در 15 مورداك ايريس جين
انگلستان در.بودند ايرلندي و انگليسي مادرش و پدر.آمد
و كرد تحصيل بدمينتون مدرسه در سپس و فوربل موءسسه در
آموخت كلاسيك زبانهاي و فلسفه آكسفورد سومرويل دردانشكده
دانشگاهي تحصيل دوره در.شد فارغالتحصيل سال 1942 در تا
چندان او كمونيستي التهاب اما بود پرجنبوجوشي كمونيست
.شد جدا حزب از و نينجاميد طول به
انگلستان داراي خزانه وزارت در دوم جهاني جنگ سالهاي در
اردوگاههاي در بهكار سال 1944 از و ميكرد كار
كه بود دوره همين در.پرداخت بلژيك و اتريش در پناهندگان
سال 1953 در.ساخت متاثر را او اگزيستانسياليستها نهضت
.كرد منتشر فرانسوي فيلسوف سارتر ژانپل درباره تحقيقي
كه شد موجب آكسفورد در او كمونيستي فعاليتهاي سابقه
.دارد دريافت امريكا متحده ايالات در تحصيل بورسيه نتواند
را آكسفورد در فلسفه تدريس جواز كه بود ساله اما 29
را فلسفه تدريس سال مدت 15 به تا 1963 سال 1948 از.گرفت
كار" اينكه عنوان با سال اين در اما.كرد دنبال
.كشيد آن از دست است "طاقتفرسايي
عظيمي توفيق به يكباره به "سرجداشده" رمان سال 1961 در
از سرشار و داشت كمدي قالب بيشتر رمان اينيافت دست
.بود شديد بسيار عواطف
چندين رمان ، علاوهبر 27 مورداك ايريس آثار مجموعه
آثار اين.است شعر كتاب يك و فلسفي اثر چندين نمايشنامه ،
بعداز مورداك.است شده ترجمه دنيا معروف زبانهاي تمام به
و آورد روي رماننويسي به دانشگاه در فلسفه تدريس سالها
راست شر ، و خير تضاد هنر ، و فلسفه بين رابطه در تامل به
.پرداخت ضداخلاق و اخلاق دروغ ، و
و بلژيك در پناهندگان اردوگاههاي در كار تجربه از وي
انحطاط" را مشاهداتش حاصل و يافته عميقي تاثرات اتريش
.ميخواند "جامعهبشري كامل
و "خير بهسوي بشر هدايت" فلسفه وظيفه او اعتقاد به
آدمي ميشود موجب كه است چيزي آن" او نظر از خير معيار
به خودخواهي هرگونه از عاري پناهندگان اردوگاههاي در
".بپردازد خدمت
و بود كرده ملاقات پاريس در را سارتر ژانپل مورداك ،
انديشههاي و افكار از متاثر "شبكه زير" در رمانش اولين
اين در او.بود فرانسه معاصر فلسفه و اگزيستانسياليستي
در مداقه به مسلك سارتري ضدقهرماني قالب در كمدي رمان
.ميپردازد لندن و پاريس در زندگي احوال
اثر بهترين منتقدان از بسياري بهاعتقاد "سياه شاهزاده"
"دريا دريا ، " معتقدند نيز منتقدان پارهاي.بود مورداك
.است توصيف اين شايسته
از.بود آزموده را سبكها انواع داستاننويسي در مورداك
همه در و.كمدي و افسانه سمبوليسم ، تا گرفته فلسفي رمان
.بود او كار اصلي پايه و محور انساني عواطف اينها
ميكنم تمام را كتابي هروقت":ميگفت مورداك خانم
شروع را بعدي كتاب نوشتن سپس و ميكنم استراحت سيدقيقه
".ميكنم
تمام كه را كتابي دستنوشتههاي هميشگي رسمي بنابه او
ناشرش براي و ميگذاشت پلاستيكي كيسهاي در بود كرده
.ميفرستاد
سال در و داد ادامه كهنسالي تا را فلسفي تاملات مورداك
ماوراءالطبيعه" صفحهاي كتاب 500 سالگي در 72 1992
سوي به خدا از من":ميگفت وي.نوشت را "اخلاق راهنماي
همراه خود با را دين راه ، اين در و كرده حركت خير
".داشتهام
مدنظر در گذشته همچون اخير سالهاي در مورداك خانم
آن ، بودن انساني آثارش ، بلنداي ليكننداشت قرار منتقدين
وي رفيع جايگاه اصالتانديشههايش و آثار گستردگي و تنوع
محفوظ او نسل نويسندگان شاخصترين از يكي مقام در را
.ميداشت
براي اندوهباري اتفاق آلزايمر بيماري به مورداك ابتلاي
.داشت تاكيد و تكيه حافظه بر همواره كه بود نويسندهاي
پرستاري وي از بيماري سالهاي در كه او شوهر بيلي جان
اين":مينويسد نيويوركر مجله در مقالهاي در ميكرد
كه 27 نميدانست.نميكرد كار "اصلا حافظهاش ديگر اواخر
دانشگاههاي از نوشته ، فلسفه زمينه در كتابهايي و رمان
".است كرده دريافت افتخاري دكتراي معتبر
نظرها اظهار
:انگليسي رماننويس برادبري ، مالكولم
چون نويسندگاني همتاي برجستهاي شخصيت مورداك خانم"
يا چهار از يكي اوبود گولدينگ ويليام و برجس آنتوني
.است حاضر قرن دوم نيمه در انگلستان بزرگ رماننويس پنج
مشعشع افكار بلكه زندگي يك قصه غمناك پايان فقط نه او از
".داريم يادگار به
:انگليسي منتقد و دانشگاه استاد كيسي ، جان
انگليسيها ميان در سارتر ژانپل به كس نزديكترين او"
ادبيات قالب به را فلسفه فيلسوفي كه است نادر بسيار.بود
معناي به روشنفكري او.بود كرده را كار اين او.درآورد
والايي اهميت حائز جهت اين از او كار.بود كلمه واقعي
روزمره زندگي تمام به را مابعدالطبيعه ميتوانست كه بود
".بود حكيم و متفكر فيلسوف ، او.دهد تعميم
:انگليسي نويسنده ويلسون ، .ان.اي
كمكهاي پيوسته و ميكرد كسب كتابهايش از خوبي درآمد او"
را او كسي نبود ممكن.ميكرد خيريه موءسسات به شاياني
انساني ، موجود يك دلبسته نه آنهم.نشود دلبستهاش و ببيند
افلاطون كه مطلق خير آن بزرگ ، عشقي عاشق و دلبسته بلكه
آن درباره تمام بلاغت با نيز خودش او و ميگفت سخن آن از
".مينوشت
:مورداك خانم ناشر كاليل ، كارمن
سرجايي درست ويرگول و نقطه هر كه بود طوري او نوشتههاي"
جابجا را ويرگول يك ويراستاري اگر.باشد بايد كه بود
او با را ناهار كه هربارميشد متوجه "آنا او ميكرد
از ميخواستم انگار شوم جدا او از ميخواستم وقتي بودم
عجيب و پاكدل و مهربان او كه ازبس.بروم بيرون بهشت
".است بهشت از ما همه ابدي جدايي او مرگ.بود پرجاذبه
:دانشگاه ادبيات استاد و انگليسي شاعر اندروموشن ،
قبول را مصاحبه درخواست كه بود متشخصي خانم مورداك"
.نميآورد بهعمل اقدامي كتابهايش معرفي براي و نميكرد
.داشت والايي مقام انديشه و سبك حيث از كتابهايش
"كاملا و عيني روايي سبك آشتيدادن او دستاورد عاليترين
".بود فلسفي عاليه بسيار مفاهيم با زميني
بيرجندي فاضلي
جوانان سينماي انجمن شركت
فيلم بينالمللي همايش چند در ايران
عنوان با 38 ايران جوانان سينماي انجمن :هنر و ادب گروه
.ميكند شركت بينالمللي جشنواره سه در فيلم
بينالمللي جشنوارههاي" آلمان ، در "درسدن" جشنوارههاي
كوتاه فيلمهاي جشنواره و سوئيس در "مستند فيلمهاي
.هستند جشنوارهها اين جمله از آلمان در "اوبرهازن"
فروردين 78 ، 30 در 2925 ترتيب به جشنواره اين است گفتني
برگزار ارديبهشت 78 و 72 ارديبهشت 78 الي 5 فروردين
.ميشود
ايران جوانان سينماي انجمن توليدات از فيلم هجده همچنين
و كوتاه فيلمهاي جشنواره دبيرخانه به جاري سال در
.است شده ارسال آلمان "درسدن" انيميشن
/تلفن تارازي ، سعيد /سنگواره:از عبارتند فيلمها اين
رضويان ، اميرشهاب /جهت درباره مكاشفات رضويان ، اميرشهاب
بياد ، زهره /نردبام تارازي ، سعيد /نبود يكي بود يكي
تولايي ، امير /فريم مالمير ، جعفر /يكرنگ آقاي ماجراهاي
محمود /سنگر معيريان ، آرش /دارند بال فرشتگان فقط
شاهد /عكاسخانه ابراهيم ، محسن /در پشت از رضاثاني ،
رحماني ، محمدرضا /واماندن ذبيحي ، محمدرضا /عزيز احمدلو ،
/گلي نوروز صفوي ، سياوش /پارازيت بهرامزاده ، /شبانه صيد
/دام هنركار ، هوشمند /كوچه به مهتابي از قنبري ، رهبر
.فدائيان فرشاد
دوزخ321
بورخس لوئيس خورخه
سالهاي واپسين از يكي در روز هر شام تا بام از يوزپلنگي
مردان عمود ، آهني ميله چند صاف ، ديوار چند دوازدهم ، قرن
و قطور ديواري ميآمدند ، يكديگر جاي به كه زناني و
برگهاي كه ميديد را خيابان حاشيه در سنگي جويي "احتمالا
نميدانست ، او.ميداشت متوقف آن در را آب جريان خشك
هم بر گرم لذت و بيرحمي و عشق كه بداند نميتوانست
.ميپرورد دل در را ميآورد آهوان رايحه كه بادي و دريدن
در خداوند تا.ميرفت سر و ميجوشيد درونش در چيزي اما
خواهي زندگي قفس همين در تو":داشت صحبت او با رويايي
دفعاتي به است ، شناخته من بر كه مردي و مرد خواهي و كرد
تو و نگريست خواهد تو به است ، معلوم تقدير در آن عدد كه
جاي شعري در را تو نماد و شمايل و كرد نخواهد ياد از را
تو.دارد را خود خاص جايگاه كيهان طرح در كه داد خواهد
"بخشيدهاي شعر جهان به را مضموني اما بود خواهي اسير
به او و ساخت روشن را حيوان حيوانيت روءيا اين در خداوند
آنگاه اماپذيرفت را خود تقدير و برد پي آن چون و چند
بود ، شده پيدا وي در سترگ جهلي و مبهم توكلي شد بيدار كه
حيواني سادگي از غامضتر بسي جهان كار و ساز كه زيرا
.است وحشي
مرگي بستر در آدميان همه چون راونا در دانته بعد سالها
روءيايي در خداوند.بود تنها آدميان همه چون و نادانسته
با دانته ;داشت اعلام وي به را كارش و زندگاني مكتوم هدف
و چيست و كيست كه دريافت سرانجام حيرت از مالامال قلبي
.آمد گوارا وي بر شديدش رنجهاي
به چيزي كه كرد حس شد بيدار كه آنگاه كه است حاكي روايات
چيزي بينهايت ، چيزي -داده كف از را آن و -گشته عطا وي
ساز كه چرا.بيندازد بدان هم نگاهي توانست نخواهد حتي كه
.است آدميزاد سادگي از غامضتر بسي جهان كار و
كاريكاتوريست يك موفقيت
ژاپن در ايراني
به كه كاريكاتور بينالمللي نمايشگاه دوره بيستمين در
ژاپن در ساله همه شيمبون يوميوري پرتيراژ روزنامه همت
ويژه جايزه برنده ايران از ديواندري محسن ميشود ، برگزار
.شد ين هزار مبلغ 100 به كاريكاتور
در جهان كشور از 68 كاريكاتور اثر نمايشگاه 8623 اين در
گرفته قرار قضاوت مورد آزاد و "تشكر" موضوع با بخش دو
چاپ به نفيسي كاتولوگ در برنده آثار كه است گفتنياست
.ميشود توزيع دنيا سراسر در و رسيده
|